اخلاص عیسی در قوم ریاکار یهود

ابوالفضل ارجمند:
اگر ابراهیم را «قهرمان توحید» لقب دادهاند، عیسی هم شایستهی لقب «قهرمان اخلاص» است. ابراهیم با شرک و بتپرستی خانواده و قومش در افتاد و عیسی با ریاکاری و تظاهر رایج در میان روحانیان و عوام یهود. بخشهایی از توصیههای عیسی در انجیل برای پرهیز از ریاکاری را بازگو میکنیم:
• اعمال نیک خود را در انظار مردم انجام مده، چون نزد پدر آسمانی پاداشی نخواهی داشت. وقتی صدقه میدهی، ان را مانند ریاکاران در مجالس و معابر در بوق و کرنا مکن تا مردم تحسینت کنند. ریاکاران پاداششان را از مردم میگیرند. وقتی صدقه میدهی، مگذار حتی دست چپت از کاری که دست راستت میکند آگاه شود. صدقهات پنهان باشد، تا پدر آسمانیت که پنهان را میبیند تو را پاداش دهد.
• وقتی نماز میخوانی، مانند ریاکاران در مجالس و معابر در انظار مردم نماز مخوان. آنان پاداششان را از مردم میگیرند. وقتی نماز میخوانی به اتاقت برو و در را ببند و با پدر آسمانی در خفا نیایش کن. او که پنهان را میبیند به تو پاداش میدهد.
• وقتی روزه میگیری مانند ریاکاران خود را افسرده و ناتوان نشان مده. آنان ظاهرشان را چنان تغییر میدهند که معلوم شود روزه گرفتهاند و پاداششان را هم از مردم میگیرند. وقتی روزه میگیری به سرت روغن بزن و صورتت را بشوی، تا کسی نفهمد روزه گرفتهای. آنگاه پدر آسمانی که پنهان را میبیند به تو پاداش میدهد. (متی ۶: ۱ تا ۱۸)
***
حکم روزه از نظر استطاعت با دیگر احکام دینی مانند حج و جهاد فرقی ندارد. کسانی که توانایی دارند جهاد میکنند و به حج میروند؛ کسانی هم که نمیتوانند، تکلیفی ندارند. اگر کسانی در ماه حج به هر علت به حج نرفته باشند، چه کار باید بکنند؟ آیا میتوان پذیرفت که در ماه حج عدهای کار و زندگی خود را رها کنند و به انجام مناسک حج مشغول شوند، ولی بسیاری از مردم به کارهای روزمره بپردازند؟ بله، میتوان! به همین ترتیب در ماه روزه هم کسانی که میتوانند روزه میگیرند و کسانی که نمیتوانند نمیگیرند.
مخاطب احکام روزه در قرآن، مانند سایر احکام فقهی، مؤمنان هستند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ.
روزه بر مؤمنان مقرر شد، آن هم مؤمنانی که به اختیار خودشان به پیامبر ایمان آورده بودند و با او بیعت کرده بودند. نه تنها همهی مردم (ناس) مؤمن نیستند، بلکه حتی همهی مسلمانان هم مؤمن نیستند. بسیاری از مسلمانانِ امروزی بنا به وراثت مسلمان خوانده میشوند و عقایدشان را خودشان انتخاب نمیکنند. از این مسلمانانِ اسمی و شناسنامهای که بگذریم، در همان گروه مؤمنانی که مخاطب احکام روزه در قرآن هستند، کسانی که نمیتوانند روزه بگیرند از روزه معاف شدهاند. هر مؤمنی، اگر به هر علتی نتواند روزه بگیرد، بر اساس مجوزی که قرآن به او داده است حق دارد که روزه نگیرد و تشخیص این ناتوانی هم به عهدهی خود اوست. در هیچ جای قرآن هم گفته نشده است که کسانی که روزه نیستند یا روزه ندارند باید غذا خوردن خود را از روزهداران پنهان کنند.
تعیین مجازات برای آنچه «روزهخواری» نامیده میشود نمونهای از مجعولات مذهبی در حکومتهای به اصطلاح دینی است. نه کسی که روزهدار است باید به دنبال این باشد که روزهداری خود را به دیگران نشان دهد، نه کسی که روزهدار نیست مکلف است که خوردن و آشامیدن خود را از دیگران پنهان کند و به مشقت بیفتد. بر اساس حکم همان کتابی که روزه را بر مؤمنان مقرر کرده است، بسیاری از مردم جامعه مشمول روزهی رمضان نمیشوند و حق دارند در این ماه روزه نگیرند بدون اینکه محدودیتی برایشان وجود داشته باشد و لازم باشد غذا خوردن خود را پنهان کنند.
آنچه نکوهیده و ناشایسته است، تظاهر به روزهداری است، نه تظاهر به روزهخواری. غذا خوردن برای کسی که روزه نیست یا روزه ندارد، عملی طبیعی است. قرآن نقل میکند که زمانی بعضی از مردم روزهی سکوت میگرفتند. آیا وقتی عدهای روزهی سکوت گرفتهاند، برای بقیهی مردم هم تکلم ممنوع است و میتوان جرمی به نام «تظاهر به تکلم» تراشید؟ تظاهر به روزهداری نه تنها برای کسی که روزه ندارد بیمعنی است، بلکه برای کسی هم که روزه دارد ناپسند است. روزهداری و سایر اعمال خالصانهی مؤمنان نباید به کارهایی نمایشی تبدیل شود، و اگر این نمایش بخواهد به آزار دیگران و تضییع حقوق آنان منجر شود، گناهش دوچندان است. جوامع مذهبی با گذشت زمان و فاصله گرفتن از تعالیم اصیل پیامبران به بیماریها و آفات ویرانگری مانند ریاکاری و شرک مبتلا میشوند و تاسفبارتر این است که این اعمال غیردینی از سوی متولیان رسمی دین ترویج و حمایت میشود.