ای کاش

علی هراتی: ای کاش، ایمانوئل کانت، در نقد قوه حکم، به طور ریشهای تری پیوند میان عقل نظری و عقل عملی را جستجو می کرد و بیشتر بر اتحاد و وحدت عمل و نظر دست می یافت. و ای کاش، این فیلسوف انتقادی، خودِ عقلانیت انتقادی را نیز مورد انتقاد قرار می داد و از این رهگذر از عقلانیت خودبنیاد به عقلانیت وجودمحور سوگردانی می کرد.
ای کاش فریدریش ویلهِلم نیچه، حساب حقیقت الهی را از تئولوژی خدای کلیسا و الاهیات خدای دانشگاه تفکیک می کرد و خشک و تر نظام اخلاق سنتی را، با یکدیگر نمی سوزاند. و ای کاش، به این نتیجه می رسید ایمان به خدا، شرط آری گفتن به زندگی است.
ای کاش سورن کیرکگور، دوگانگی عقل و ایمان را تا حد شقاق و عناد پیش نمی برد. بله میان عقل و ایمان اینهمانی برقرار نیست آن چنان که مثلا ایدآلیستهای آلمانی میگویند ولی آن چنان هم تناقض و خلافآمد نیست آن چنان که اگزیستانسیالیستها و جناب کیرکگور می گوید. عقل یک چیز و ایمان یک چیز است و اینجا یک دوگانگی وجود دارد اما نه دوگانگی شقاق بلکه دوگانگی اکمال و تکمیل.
ای کاش در زندگی مارتین هایدگر، فیلسوف هستیشناس معاصر و مولف کتاب هستی و زمان، خبری از حمایت از نازیسم و فاشیسم و نظام ناسیونالسوسیالیسم نبود.
ای کاش، جلال الدین مولوی که برای من مظهر جمال الهی است، در آثار ایشان اعتراض و انتقاد نهیب آوری به کشتار بی رحمانه مغولها از مردم سرزمین ایران وجود داشت.
ای کاش، روح الله خمینی که برای من مظهر جلال الهی است، در کارنامه اعمال حکومتی ایشان، در کنار اقدامات قابل ستایش ضد استکباری و ضد استعماری، بعضی زیاده رویها و افراط ها در مجازات افراد دیده نمیشد.
ای کاش حسین الهی قمشهای که برای من مظهر معنویت است؛ در آثار و سخنرانی هایش علاوه بر رویکرد ایجابی و همدلی با بزرگان جهان، گاهگاهی رویکرد سلبی و انتقادی را نیز اختیار می کرد.
ای کاش مصطفی ملکیان، که برای من مظهر عقلانیت است، متوجه می شد حقیقت الهی امری قابل اپوخه کردن و داخل پرانتز گذاشتن نیست. در معنای خداوند، بار معنایی نهفته است که غیر از یقین و تعلق خاطر مفرط را قبول نمیکند.
ای کاش شاهد قهرمانهایی باشیم که بیشتر و بیشتر به ایده وحدت جلال و جمال، قدرت و زیبایی* نزدیک شوند و از افراط و تفریط دور باشند. اما چه میشود کرد؛ انسانهای بزرگ اشتباههای بزرگ می کنند و هر کسی نمیتواند مصداق آیه ((فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ [سوره هود : ۱۱۲]) بشود. و چه بسا از این دوره تاریخی به بعد، باید قهرمانها را، در میان مردم معمولی و گمنام و توی کوچه و بازار جستجو کرد. کسانی که حسن خلق و شرافت طبع دارند و نه به کسی ظلم میکنند و نه زیر بار ظلم میروند.
*جمع قدرت با چنین زیبایی ژرف//نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف( با دخل و تصرف در یک بیت مثنوی)
ای کاش بعد ار این همه کاش، کاشی میگفتید که گرهی از کار فرو بستهی ما بگشاید. در این شرایط نیازی به هیچکدام از این کاشها نداریم، اگر کاشهای شما کاشته شود و ثمر هم بدهد، هیچ سودی برای اینجا و اکنون ما ندارد. ای کاش، ای کاش عدالتی عدالتی عدالتی در کار در کار در کار بود….
ای کاش ،،ای کاش نداشتیم..
ای کاش مومنین عصر رسول الله بر ایمان خود استوار میماندند…پس از رحلت پیامبر اختلاف پیدا نمی کردند… از همان زمان در جمع آوری قرآن به تفاهم کامل میرسیدند….و به آن چیدمان اعتبار قائل میشدند…بر مبنای این چیدمان و مواضع کلمات الهی در حوادث و مشکلات جدید بین خود قضاوت میکردند… یعنی از پیغمبر تقلید نمی کردند بلکه از قرآن تبعیت می نمودند… ای کاش در تربیت نسل ها اهتمام بخرج میدادند و قبل از کشورگشایی ها و جمع غنائم به امور داخلی خود اهمیت میدادند… ای کاش مسلمانان با بیان منطقی و مبتنی بر قرآن دیگر کشورها و جوامع… مطالعه بیشتر»