عزاداری در جشن مقربان (۱)

قرآن به مردم میگوید که گمان نکنند کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. به خصوص این سخن قرآن قابل تأمل است که میگوید آنان غمی ندارند و از آنچه خدا به آنان داده است شادمانند: فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ.
اگر امروز به ما خبر دهند که عزیزی که گمان میکردیم مرده است، در جایی هرچند دور از ما در شادمانی و نعمت زندگی میکند، آیا از شنیدن این خبر شادمان میشویم یا اندوه فقدان او برای ما دوچندان میشود؟ سخن قرآن در بیان حیات مقتولان راه خدا و برخورداری آنان از نعمتهای الهی، هرچند در جهانی دیگر، مؤمنان را تسکین میدهد و اندوهشان را کم میکند، نه اینکه آنان را به نوحه و شیون بیشتر وا میدارد.
طبیعی است که دوستداران پیامبر و خانوادهی او، مانند هر عاشق دیگری، دوست دارند که در شادی آنان شادی کنند و در اندوه آنان اندوهگین باشند. بعضی از اعضای خانوادهی پیامبر مظلومانه کشته شدند. آیا بر اساس آنچه قرآن دربارهی کشتگان راه خدا میگوید، آنان در حال حاضر آسوده و شادمان زندگی میکنند یا همچنان گرفتار سختی و مصیبتند؟ اگر به قرآن ایمان داریم و مدعی هستیم که این کتاب مرجع اصلی باورها و رفتارهای دینی ماست، باید بپذیریم که وقتی امروز عدهای همچنان برای وفات پیشوایان دینی عزاداری میکنند، آن پیشوایان خودشان نزد خدا در نعمت و شادی روزگار میگذرانند!
اگر مرد بزرگی سالها پیش زندگی دشوار و دردناکی داشته است، اما اکنون زندگی شاد و مرفهی دارد، دیگر معقول نیست که ارادتمندان و دوستداران او همچنان به یاد مصیبتهای گذشتهی او برایش عزا بگیرند و شیون کنند. قرآن زندگی پیش از مرگ را به زندگی پس از مرگ پیوند میدهد و برای کشتگان راه خدا هم حیات و روزی و شادی قائل است. آیا در عزاداری دائمی و ابدی برای آن کشتگان به این سخن قرآن هم اعتنایی میشود؟
نوحهسرایان و روضهخوانان، عزاداری مذهبی را در خیال خودشان به تمام مردم جهان بلکه به تمام کائنات و فرشتگان و بارگاه الهی هم تسری میدهند. به شعر معروف محتشم کاشانی در توصیف عزاداری محرم توجه کنید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
اما محتشم کاشانی از کجا فهمیده است که سرهای قدسیان بر زانوی غم است؟ مداحان که امروز عقاید و رفتارهای مذهبی عوام را هدایت میکنند، اخبار غیبی خود را از کجا میآورند؟ قرآن میگوید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، نزد خدا شادمان و متنعمند و اندوهی ندارند. در این صورت چگونه میتوان ادعا کرد که در عزای آنان فرشتگان بارگاه الهی هم پس از صدها سال همچنان گریه و ناله میکنند؟
عزاداری ابدی برای کسانی که صدها و هزاران سال پیش از دنیا رفتهاند نه تنها معقول نیست بلکه بر سخنان قرآن دربارهی حیات و شادی کشتگان راه خدا حجاب میافکند. در مقابلِ تصورپردازیهای غیرقرآنی محتشم کاشانی، دیدگاه جلال الدین رومی (مولوی) قرار دارد که بر عزاداری ماه محرم خرده میگیرد. ما نه مرید مولوی هستیم نه او را از خطا مبرا میدانیم، اما در این مقاله استدلال خواهیم کرد که دیدگاه مولوی در نقد و رد عزاداریهای مذهبی بر قرآن منطبقتر است. قرآن خود به ما میآموزد که سخنان و دیدگاههای مختلف را بشنویم و از بهترین سخن پیروی کنیم. پیش از ورود به این بحث، ابتدا غزل زیبای مولوی را در بزرگداشت شهیدان کربلا بازگو میکنیم تا یادآوری شود که مولوی خود از دوستداران آن مقربان درگاه الهی است:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکروحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وامداران را رهایی
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
(ادامه دارد)
فقط یک سخن
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت
گفتمش در (عین وصل) این (ناله و فریاد) چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
حافظ