عزاداری در جشن مقربان (۳)

ابوالفضل ارجمند: مجازاتِ دنیوی مجرمان تا زمانی ممکن است که از دنیا نرفته باشند. اگر مجرمی بدون مجازات از دنیا رفت، از آن پس دیگر از دادگاههای دنیوی برای اجرای عدالت کاری بر نمیآید. کسی که به آخرت ایمان داشته باشد، حساب ظالمانی را که بتوانند از مجازاتِ دنیوی فرار کنند، به قیامت و دادگاه عدل الهی واگذار میکند. خونخواهی و انتقامِ دنیوی تنها در زمان زندگی قاتلان در این دنیا و به دست معاصرانشان امکان دارد.
پس از واقعهی کربلا، افرادی مانند مختار به خونخواهی حسین و یارانش برخاستند و بعضی از عاملانِ این واقعه را به قتل رساندند، اما مانند بسیاری دیگر از فجایع تاریخی، همهی جنایتکاران مجازات نشدند. امروز، پس از گذشت قرنها، در فرهنگ شیعی همچنان بر خونخواهی حسین و انتقام از عاملان فاجعهی کربلا تأکید میشود. اما وقتی مجرمان همگی مردهاند یا کشته شدهاند، این انتقام چگونه و از چه کسی قرار است گرفته شود؟ طبق بعضی از روایات گفته میشود که «امام زمان» میآید و از قاتلان و فرزندانِ قاتلان که از عمل پدرانشان خشنودند، انتقام میگیرد.
انتقام از مجرمان فاجعهی کربلا مستلزم این است که امام زمان بر اساس روایات، قاتلان را برای مجازات از قبر بیرون بیاورد. اگرچه زنده شدن مردگان در هر زمانی به اذن خدا ممکن است، اما اینکه کسی را فقط برای این از قبر بیرون بیاورند که اعدام کنند و دوباره به قبر برگردانند، چه معنی دارد؟ آیا تمام آنچه خونخواهان حسین در طول قرنهای طولانی به انتظار آن نشستهاند و همچنان در آرزوی آن به سر میبرند، همین است؟ چنین انتقامی از مردگان اگر هم ممکن باشد، بیارزش و نامعقول است.
انتقام از سپاه یزید در همان قرن اول و شاید اوایل قرن دوم هجری ممکن بود. اگر ما در آن زمان حاضر بودیم، میتوانستیم به خونخواهان حسین بپیوندیم و شعار «یا لثارات الحسین» سر بدهیم. اما این خونخواهی هم مانند عزاداری، اکنون از زمان و مکان صحیح و معقولش خارج شده است و مانند بسیاری از آیینهای مذهبی به سنت و عادت تبدیل شده است. مجازاتِ دنیوی کسانی که قرنها پیش از دنیا رفتهاند نه از نظر عقلی قابل دفاع است نه در قرآن خبری از چنین اتفاقی در «آخرالزمان» آمده است.
مجازاتهای اخروی که در قرآن برای مجرمان ذکر شده است بسیار شدیدتر از مجازاتهای دنیوی است. اگر به فرض بتوان مجرمانِ فاجعهی کربلا را از برزخ قبر به دنیا آورد و اعدام کرد، چیزی به مجازات شدید و جاویدانِ اخروی افزوده نشده است. انتظارِطولانیِ منتظران برای اینکه پس از هزاران سال منتقمی بیاید و مردگان قرن اول هجری را از قبر بیرون بیاورد و مجازات کند، یعنی آخرت فراموش شده است یا مجازاتهای اخروی ناکافی و ناقص شمرده شده است.
اما اگر مجازاتِ دنیوی بعضی از عاملان و مباشران فاجعهی کربلا کمتر از اعدام باشد، مثلا قرار باشد به زندان یا تبعید بروند، داستان جالبتر میشود. بعید است مجرمانی که مردهاند نخواهند از فرصت بازگشت به دنیا و مجازات دنیوی استفاده کنند. بالاخره زندان یا تبعید در دنیا از خوابیدن در قبر بهتر است، یعنی بازگرداندن مجرمان به دنیا و مجازات دنیوی، برای بعضی از آنان میتواند پاداش باشد، نه عذاب، ضمن اینکه پس از بازگشت به دنیا میتوانند از فرصت توبه و جبران گناهانشان هم استفاده کنند. قرآن میگوید آرزوی مجرمان برای بازگشت به دنیا برآورده نمیشود.
پرسش دیگری که مطرح میشود این است که اگر قرار است حکومت عدل جهانی پیش از قیامت بر پا شود، چرا در این حکومت از میان آن همه فجایع تاریخی، فقط به فاجعهی کربلا رسیدگی شود؟ به همان دلیل که انتقام از قاتلان حسین در دنیا لازم است، انتقام از قاتلانِ بعضی از پیامبران هم لازم است، بلکه انتظار میرود که به سایر جنایات تاریخی در تمام نفاط جهان رسیدگی شود و عاملانشان مجازات شوند. مصایبی که مردم عادی در جنگها و کشتارها و آوارگیها تحمل کردهاند از مصایبی که بر سر رهبران دینی آمده است کمتر نبوده است و این قبیل جنایات در طول تاریخ بیشمار است.
قرآن میگوید کسی هست که از چشمها پنهان است و پادشاه جهان است و بر همه چیز شاهد است و قرار است در «روز آخر» بیاید و عدالت را برای تمام آحاد بشر در تمام طول تاریخ اجرا کند و مجرمان را مجازات کند، اما واضح است که این شخص کسی غیر از خدا نیست: وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا، وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّم، یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّکْرَىٰ. فقط خداست که در قرآن با چنین صفات و افعالی معرفی شده است، نه هیچیک از پیامبران و امامان.
این که بر اساس بعضی از روایات بگوییم که انتقام جنایات کربلا را میتوانیم از نسلهای بعدی قاتلان که از کار پدرانشان راضی هستند بگیریم، یعنی خودمان آمادگی داریم که مانند سپاه یزید جنایت کنیم! از بدیهیات اخلاق و دین این است که کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. اگر کسی را نه به جرم قتل، بلکه به جرم خوشحالی از قتلی که دیگری مرتکب شده است بکشیم، یعنی در اثر خشم، تقوای اخلاقی و دینی را از دست دادهایم و خودمان هم به قاتل تبدیل شدهایم. هنوز عدهی قلیلی از شیعیانِ افراطی هستند که برای قتل خلفای مورد احترام سنیان خوشحالی میکنند. این کار اگرچه ناشایسته است، اما کسی نمیتواند خون دیگری را صرفا به خاطر چنین رفتارهای ناپسندی بریزد. عدهی قلیلی از سنیان افراطی هم هستند که خون شیعیان را به صرف عقایدشان میریزند که این کار هم جنایتی نابخشودنی است.
در قتل عثمان، افرادی به خونخواهی او برخاستند. پس از عثمان و باگذشت چند سال یا چند دهه، سرانجام پروندهی این قتل برای همیشه باید بسته شود و به داوری خدا در روز حساب واگذار شود. نمیتوان همچنان تا روز قیامت به دنبال خونخواهی عثمان بود. در زمان عثمان هم خونخواهان عثمان شعار «یا لثارات عثمان» سر میدادند. اگرچه تاریخ عبرتآموز است، اما توقف بر مناقشاتِ کهن تاریخی که حقیقتش را فقط خدا میداند و معلوم نیست در انتقال اخبار آن مناقشات به ما چقدر دروغ اضافه شده است، جز غفلت از واقعیات امروز حاصلی به دنبال نخواهد داشت. ما مسؤول کارهای امتهای گذشته نیستیم و نمیتوانیم به جای خدا بنشینیم و گذشتگان را داوری کنیم و به سزای اعمالشان برسانیم: تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ. از کجا معلوم است که اطلاعات امروز ما دربارهی وقایع تاریخی صحیح و دقیق است که بر اساس آن بخواهیم گذشتگان را قضاوت و مجازات کنیم؟
در دعای عهد، منقول در مفاتیح الجنان، خواننده از خدا میخواهد که اگر در زمان ظهور امام زمان از دنیا رفته باشد، خدا او را با کفن از قبر بیرون آورد تا با نیزه و شمشیر به کمک امام برود: اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحاضِرِ وَالْبادِی. به این ترتیب بخشی از جنگهای پس از «ظهور»، جنگ مردگان با یکدیگر خواهد بود: عدهای از قبر بیرون میآیند تا با عدهای دیگر که از قبر بیرون میآیند بجنگند. آیا اشتیاقِ بیانداره برای انتقام از قاتلانِ کسی که «عالم همه دیوانهی اوست»، عاشقان آن امام مظلوم را از عقلانیت دور نکرده است و به خیالپردازی و توهمات غیردینی دچار نکرده است؟
همهی آنچه از پدرانمان به ما میرسد باورهای صحیح و اصیل دینی نیستند و به پالایش و نقد جدی نیاز دارند. شیعیان به دنبال راهی برای احقاق حق پیشوایانِ مظلوم دینی هستند، اما به جای جستجوی راههای نامعقول و غیرقرآنی میتوانند با این خبر قرآن آرام بگیرند که آن پیشوایان، اکنون نزد خدا در شادی و آرامش و نعمت زندگی میکنند و نیازی به انتقامجوییهای عجیب ندارند. حسابرسی و کیفر مجرمان مرده را فقط باید به خدا و آخرت واگذار کرد.
(ادامه دارد)
بعنوان یک علاقمند به مقالات ارزشمند شما چند نکته را می نویسم ۱.طبق قرآن مردم مکه الله را می پرسیدند. روزه و نماز و حج و و داشتن مکه بتخانه نبوده بلکه شفیعانی داشتن که احتمالا از فرزندان ابراهیم بودن ۲.پیامبر هم ابتدا همانند قومش مشرک بوده تا زمان بعثت. ۳.قرآن کتاب کامل دین است. ما اکنون ۲ تورات متفاوت و صدها انجیل مختلف داریم ۴.برای استفاده از قرآن ابتدا باید خدا را شناخت یا به صورت عقلی به اثبات صد در صد رسید ۵.اکنون علم به درجه رسیده است که وجود خدا را صد در صد اثبات می کند.… مطالعه بیشتر»
سلام ۲تا سوال هم داشتم که ممنون میشوم اگر پاسخ بدهید ۱-با توجه به اینکه احادیث و روایات همگی ۲۰۰ سال بعد نوشته شده است و حتی مطالعات جدید علمی که بر اساس علم زبان و لغت شناسی انجام شده است بی اساس بودن احادیث و روایات ثابت شده است پس تنها مرجع ما قرآن کریم باید باشد حالا چه لزوم و احتیاج است که به کتب مقدس قبلی رجوع کنیم با توجه به اینکه در بین تمام کتب مقدس تنها قرآن کریم است که به زبان ضمیر اول شخص میباشد و معجزه قرآن بجز بحث تحدی اینست که ملیونها… مطالعه بیشتر»
سلام بر شما
قرآن خود به تورات و انجیل استناد کرده است و آنها را کتابهای هدایت و رحمت خوانده است. ما هم همین کار را میکنیم.
تعیین دقیق کتب مورد اشاره در قرآن آسان نیست و شاید بخشی از آنها هم از بین رفته باشد. آنچه روشن است این است که در قرآن کتابهای پیامبران قبلی از جمله صحف ابراهیم و موسی و متون دیگر تصدیق شده است و بسیاری از مخاطبان محمد هم کسانی بودند که از قبل با این متون آشنا بودند. با این مخاطبان باید بر اساس مبانی مورد قبولشان سخن گفت.
با سلام شاید اولین بار است که در میان مردم شیعه ایران دعوت به کتاب مقدس را می بینم تجربه من که سالها در کشورهای مسیحی اروپایی زندگی کردم رشد جنبش بازگشت به کتاب بی سابقه است همانطور که تلمود در یهودیت نقش احادیث و روایات را در اسلام است در مسیحیت این انحرافات بوسیله شرعیات پیش آمده است مثلا طبق نص تورات گوشت خوک حرام است اما شورای کلیسا در زمان پطرس شمعون که باید قرن ۴ باشد حکم میدهد که نتنها گوشت خوک بلکه غذا بتخانه هم حلال است بنحوی تبلیغ کتاب و بازگشت به کتاب مقدس پیشرفت… مطالعه بیشتر»