محتوای برخی از مداحیها بهانهای شده برای شبکههایی که در آتش اختلاف و افتراق میدمند. حقیقت این است که تفرقه، اژدهای هفتادسَری است که هر سرش قطع شود هفتادتای دیگر از کنارش جوانه میزنند. آدمی به راحتی میتواند کوچکترین اختلاف را به بزرگترین بهانه برای نفی دیگری تبدیل کند.
پیروزی بر اژدهای هفتاد سر

| سعید دهقانی |
نزاعهای خونین مذهبی میان پروتستانها و کاتولیکها بخشی از تاریخ مسیحیت بوده است. حتی امروزه نیز بسیاری از مسیحیان ارتدوکس در کشورهای اروپایی با مسلمانان همزیستی بهتری دارند تا با مسیحیان غیرارتدوکس. این پدیده اجتماعی را میتوان در ادیان غیرابراهیمی نیز یافت. آیین بودا به عنوان کیشِ مداراگری شناخته میشود؛ با این حال پیروان انشعابهای این دین، یعنی «مهایانا» و «تراوادا» همیشه روی خوش به هم نشان ندادهاند. بیگمان میتوان در دیگر ادیان نیز نمونههای این چنینی یافت. بنابراین به نظر میآید انحصارگرایی مذهبی در یک دین بیش از انحصارگرایی دینی در برابر دین دیگر است. شاید به همین دلیل، تعبیرِ «مذهب علیه مذهب» کاربرد بیشتری نسبت به «دین علیه دین» داشته است.
در این نوشته به جای پرداختن به حاشیههایی مانند کوششهای به ثمر نشسته یا ننشسته، صریح و بیپرده به اصل قضیه میپردازم. اصل قضیه نیز این است که اکنون چه باید کرد؟ باور دارم تأمل بر روی این پرسش، در میان انبوهی از مطالب خستهکننده و گاه شعارزده درباره «هفته وحدت» و «تقریب مذاهب» مهجور مانده است. پاسخی که به این پرسش خواهم داد، پیشنهادی برای اصلاح ساختار فرهنگی است. با این حال برای اینکه سنگم را با خواننده این نوشتار حق کنم، ناگزیرم مختصری از تلاشهای انجام شده برای وحدت شیعه و سنی را مقدمهای برای بحثِ پیشِ رو کنم.
از آنجا که اصطلاح «تقریب مذاهب» در این نوشته به کار رفته، لازم است منظورم از این عبارت روشن شود: تقریب مذاهب اسلامی دلالت بر راهبردهایی دارد که به کاهش و در نهایت رفع اختلافات میان پیروان مذاهب اسلامی به ویژه شیعیان و اهل سنت دارد.
بلندترین گام در راه همبستگی مذاهب اسلامی در مصر برداشته شد. بیدلیل نیست که این کشور را «أم الدنیا» نامیدهاند. نه تنها تمدنها، بلکه ایدههای تأثیرگذار بر جهان نیز از این سرزمین برخاستهاند. یکی از این ایدهها فتوای تاریخی شیخ «محمود شلتوت» در مصر آغاز ماجرایی بود که تا کنون نیز ادامه دارد. او در ۱۷ ربیعالاول ۱۳۷۸قمری، فتوایی مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه امامیه همانند چهار مذهب فقهی اهل سنّت داد. این فتوای تاریخی از آن جهت اهمیت دارد که تا پیش از آن بسیاری از مفتیها و عالمان اهل سنت، مذهب شیعه را نه به عنوان یکی از مذاهب اسلامی، بلکه به عنوان یک «فرقه» منشعب شده از بدنه اسلام میشناختند. باورمندی شیعیان به مفاهیمی مانند امامت یا ولایت تکوینی سبب شده بود که بسیاری از دیگر مسلمانان تشیع را یک مذهب شبیه به مذاهب اربعه اهل سنت نپندارند. اما بیانِ سرنوشتساز محمود شلتوت بسیاری از موانعی که بر سر راه وحدت شیعه و سنی بود را کنار زد. البته همافزایی شیخ با اندیشمندان ایرانی را باید در نظر داشت؛ در حقیقت روابط دوستانه او با «سید حسین بروجردی» منجر به صدور این فتوا شد.
ایران اگر بیشتر از مصر در تقریب مذاهب سهم نداشته باشد، کمتر از آن ندارد. پس از صدور بیانیه شیخ شلتوت، «محمدتقی قمی» در سال ۱۳۱۷شمسی از ایران به مصر مهاجرت کرد و در قاهره مرکزی به نام «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» را بنا نهاد؛ او خود نیز به عنوان دبیرکل این جمعیت برگزیده شد. تمرکز این مرکز بر تولید محصولات فرهنگی در راستای همبستگی مذاهب بود. نشر کتابهای گوناگون برای تبیین بدگمانیهایی که درباره شیعیان وجود داشت یکی از فعالیتهای این مرکز بود. در حقیقت، نشان دادن چهرهای درست از مذهب شیعه، از اقدامات دارالتقریب بود. تا پیش از تأسیس این مرکز، بسیاری از عوام بر این باور بودند که شیعیان به خرافات مبتلا هستند و در مسائلی چون عصمت، شفاعت، علم غیب امامان دچار گمراهی فکری هستند. بدبینی نسبت به شیعیان تا جایی بود که اتهام قائل بودن شیعیان به تحریف قرآن را به پیروان این مذهب میزدند. گفتنی است چنین مدعاهای نادرستی هنوز هم وجود دارد. در چنین شرایطی بود که دارالتقریب دست به کار شد و اقدام به چاپ برخی از منابع مهم اسلامی و شیعی کرد؛ کتابهای «الحج علی المذاهب»، «المختصر النافع»، «تذکره الفقهاء»، وسائل الشیعه و حدیث الثقلین از جمله مهمترین آثاری بود که توسط این مرکز بازنشر شد. همچنین تفاسیری از جمله تفسیر مجمع البیان و تفسیر شلتوت، از سوی دارالتقریب به چاپ رسید. تدریس فقه شیعه در دانشگاه الازهر در کنار سایر مذاهب فقهی و نیز تغییر برخی قوانین مصر طبق مذهب شیعه در همان زمان انجام شد. همه چیز آنگونه که میبایست باشد پیش رفت تا اینکه جنگی ویرانگر آغاز شد.
شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم به دارالتقریب هم رسید. محمدتقی قمی، که بنیانگذار این نهاد دینی بود به ناچار از مصر خارج شد. پس از مدتها، قمی بار دیگر به مصر بازگشت و کار خود را از سر گرفت. با همکاری دوستانش در دارالتقریب، انتشار مجلهای با نام «رساله الإسلام» را آغاز کرد که شامل مقالاتی فقهی، کلامی، تفسیری، فلسفی و ادبی بود. البته این مجله را نباید نخستین رسانه مکتوب با موضوع تقریب مذاهب اسلامی دانست. سالها پیش از چاپ «رساله الاسلام» سید جمال الدین اسدآبادی در مجله عربیزبان «عروه الوثقی» اندیشههایی در باب وحدت جهان اسلام را مطرح کرده بود.
یادآوری این واقعیت اهمیت دارد که ایران به عنوان کشوری که بیشترین جمعیت شیعه را در خود جای داده است همواره سهم بسزایی در نهادینه کردن تقریب مذاهب اسلامی داشته؛ چنانکه گفته شد روحانیون شیعه ایرانی بر صدور فتوای تاریخی محمود شلتوت تأثیر داشتند. پس از گذشت دههها از آن زمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به ابتکار سید علی حسینی خامنهای در ۱۳۶۹شمسی تأسیس شد. شاید یکی از دلایلی که این نهاد پایهریزی شد احساس نیاز به نزدیکی بیشتر فرهنگی با دیگر کشورهای مسلمان بوده است. از یک سو، نشریه رساله التقریب به زبان عربی توسط این مرکز از اوایل دهه هفتاد شمسی منتشر شد. انتشار این نشریه بینالمللی نیز یکی دیگر از کنشهای رسانهای در راستای ایجاد فرهنگ همبستگی میان مسلمانان بوده است. از سوی دیگر، در همان سالها، برخی تشکلها و افراد، مقالات مندرج در شصت شماره «رساله الاسلام» را منتشر کردند. در حقیقت آنچه که ماحصل زحمتهای اندیشمندان برای نزدیکی و دوستی مذاهب اسلامی بود بارها و بارها در ایران بازنشر یافت.
البته تلاش برای همبستگی میان مذاهب اسلامی به مکتوبات محدود نبوده است. ایده برگزاری هفتهٔ وحدت در ایران یکی از مصداقهای کوشش برای تقریب مذاهب بوده است. این ایده برای نخستینبار به پیشنهاد حسینعلی منتظری مطرح شد. او با نوشتن نامهای به وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد میدهد فاصلهٔ زمانی میان روایت اهل سنت و روایت شیعیان از ولادت پیامبر اسلام، به عنوان «هفتهٔ وحدت» نامگذاری شود.
اگرچه با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران تلاشهایی برای همبستگی جهان اسلام شد، اما عوامل گوناگونی سبب شد تا تشیعِ ایرانی وجه ممیزی با سایر جوامع اسلامی داشته باشد. صدور فتوای آیتالله خمینی مبنی بر لزوم نماز جماعت گزاردن شیعیان همراه با سایر مسلمانان در مراسم حج احساس نزدیکی ایرانیان شیعه به اهل سنت را بیشتر کرد. از دیگرسو، تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران، که در آن فقه مذاهب اربعه تدریس میشود نقطه عطفی در تاریخ تقریب مذاهب اسلامی به شمار میرود. اما آیا اینها کافی بوده؟ اعلان ۱۲ تا۱۷ ربیعالاول هر سال به عنوان «هفته وحدت» کارکرد واقعی خود را داشته است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه خود را برای نظارت بر آنچه باید انجام دهم به درستی انجام داده است؟
طی سالیان گذشته شبکههای برونمرزی فارسیزبانی مانند «کلمه» دلایلی اقامه کردهاند که «هفته وحدت» در ایران چیزی فراتر از یک نام یا شعار نیست؛ بنابر ادعای مجریان این شکبه تلوزیونی روحانیون شیعه در جمهوری اسلامی ایران به مقدسات اهل سنت توهین میکنند و همین أمر سبب میشود تا شیعیان و اهل سنت به جان هم بیفتند. این انتقاد به ساختار مناسک دینی جمهوری اسلامی ایران وارد است. البته به مسؤولان و مجریان این شبکه نیز همین اتهام وارد است. آنها نیز با دمیدن در آتش افتراق بسیاری از جوامع اهل سنت ایران را نسبت به اکثریت شیعه بدبین میکنند. محصولات فرهنگی مانند مداحیها و برنامههای تلوزیونی نقش مهمی را در ایجاد همبستگی ماین شیعه و سنی بازی میکند. محتوای برخی از مداحیها بهانهای شده برای شبکههایی که در آتش اختلاف و افتراق میدمند. به باور آنها «تقریب مذاهب» و «هفته وحدت» دو تعبیر پرکاربرد که صرفا مصرف داخلی دارند.
این طور به نظر میرسد که افزون بر همه تلاشهای انجام شده، ضرورت رویکردهایی دیگر نیز احساس میشود. پس پرسشی که در ابتدای این نوشتار مطرح شد را بار دیگر باید پرسید:
یک. این مسأله قابل تأمل است که تکثرگرایی دروندینی باعث کاهش اختلافات مذهبی میشود. میبایست همه خوانشها از مذهب با هم بررسی شوند. مثلا خوانش مرحوم علامه برقعی از تشیع به خوانش سنیها از اسلام بسیار نزدیک است. در حقیقت تکثرگرایی دروندینی و خوانشهای گوناگون از مذهب شیعه باعث میشود اهل سنت دست به انتخاب بزنند و آنکه را به باورهای خودشان نزدیکتر است برگزینند و در نتیجه با جامعه شییعیان همدلی بیشتری خواهند داشت. هر کدام از مذاهب اربعه اهل سنت، خوانشهای گوناگونی داشتهاند. فیالمثل خواجه عبدالله انصاری و ابن تیمیه حرانی هر دو حنبلیمذهب بودهاند اما هر دو تفاسیر کاملا متفاوتی از دین داشتهاند. به طور کلی هر کدام از مذاهب این ظرفیت را داشتهاند که خوانشهای گوناگونی از آنها به وجود آید. تشیع نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در مورد هر کدام از ارکان مذهب تفاوت آرا آنقدر زیاد است که گاه اندیشههای یک عالم توسط عالمی دیگر نفی شده است. برای مثال مفهوم «توسل به امامان معصوم» که توسط بسیاری از فقیهان شیعه پذیرفته شده است، در نظام فکری فقیهی مانند «شریعت سنگلجی» یا آیتالله «برقعی قمی» مردود بوده است. مفاهیم دیگری مانند «ولایت تکوینی» و «علم لدنی» نیز مورد مناقشه بسیاری از علمای شیعه بوده چون هیچگاه نمیتوان خوانشی یکدست از تعریف این مفاهیم به جامعه تزریق کرد. برخی از عالمان شیعه به علم غیب امامان دوازدهگانه باور نداشتهاند، درست همانند اهل تسنن. به این اعتبار اگر همه فقها مجالی مساوی برای ارائه نظر داشته باشند، آن دسته از فقیهان شیعه که دیدگاه نزدیکتری به جامعه اهل سنت دارند به عنوان بخشی از بدنه تشیع توسط اهل سنت شناخته میشوند. همین رابطه میتواند معکوس باشد. به این ترتیب که آن دسته از سنیهایی که با برخی از جریانهای شیعه قرابت بیشتری دارند با آنها همسو، همدل و همگام خواهند شد. ساختار فرهنگی کشور میتواند سهم برابری از خوانشهای گوناگون از تشیع را به مردم عرضه کند. به این ترتیب رسانهها دالانهایی خواهند بود برای همدلی بیشتر شیعه و سنی.
دو. چالش بزرگتری که پیش روی جهان اسلام مناسک و شعائر تفرقهانگیز است؛ نمونه آشکار آن شاید سلسله مداحیهایی باشد که در ایام محرم یا فاطمیه در مساجد و حسینیهها خوانده میشوند. همچنین طی سالیان گذشته، سخنرانی برخی از کسانی که به ردای روحانیت شیعه نیز ملبس بودهاند حاوی سخنان ناخوشایندی برای اهل سنت کشور بوده. به این ترتیب باید خوانشی از فرهنگ دینی، به ویژه مناسک ارائه دهیم که کمترین تنش را میان شیعه و سنی بسازد. مثلا همین دهه فاطمیه بستری فراهم آورده تا برخی از مداحان ناآگاه به خلفای راشدین بدزبانی کنند. توهین به مقدسات اهل سنت باعث میشود یک خشم اجتماعی پنهان در میان آنان ظهور کند و رفته رفته شکاف میان شیعه و سنی بیشتر شود. اگرچه اهتمام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلوگیری از نشر کتابهای تفرقهآمیز کم و بیش وجود داشته اما میتوان مصداقهایی آورد که حساسیتی بر روی این موضوع مهم از سوی این وزارتخانه وجود نداشته. ضرورت کنترل و حساسیت دستگاههای فرهنگی کشور بر روی این مسأله بیش از همیشه احساس میشود؛ چراکه با گسترش فضای مجازی، محتواهایی به شکلی انبوه تکثیر میشوند که به شکلی هدفمند برای ایجاد فتنه و گسست میان شیعه و سنی تولید شدهاند. بریدهای از یک سخنرانی، یا قطعهای از یک نوحه که حاوی بدگویی به مقدسات اهل سنت باشد تأثیر بسیار عمیقی بر روحیه جمعی اهل سنت میگذارد. برخی از رسانههای فارسیزبان بیگانه نیز سوختِ ماشین فتنهساز خود را از عدم حساسیت برخی از مداحان و سخنرانان میگیرند. در نتیجه میتوان با ایجاد بستری فرهنگی، مداحان و روحانیون را از اهمیت این موضوع بیش از پیش آگاه کرد. در یک کلام باید سوخت این ماشین تفرقهساز را قطع کرد.
همه آنچه گفته شد، از تاریخچهای که در ابتدا آمد و چالشنامههایی که در پی آن آمد همه و همه در یک سده گذشته رخ داده است. اگر نگاه ژرفتری به تاریخ داشته باشیم درمییابیم که ما تنها انسانهایی بر روی کره زمین نیستیم که درگیر چنین منازعاتی شدهایم. در مقدمه، تعبیرِ «مذهب علیه مذهب» را به کار بردم. این اصطلاح را از مرحوم علی شریعتی قرض گرفتم تا بیان کنم سفاکیها و نامردمیهای نوع بشر از این جنس بوده که «فهم من از فهم تو برتر است!»
باری، همه آنچه گفته شد یک طرف، ادعایی که در ابتدای این نوشتار مطرح کردن نیز طرف دیگر. اختلاف و تمایز اجتنابناپذیر است. جامعهشناسان بر این باورند راز هویت گروههای اجتماعی همین تمایز است. اما بحث بر سر این است که این تمایز به چه چیزی منجر میشود. اگر این تمایز به اسبابی برای گفتوگوی دوستانه و بازاندیشی در پندارها بیانجامد خیر است و بس. ولیکن اگر نتیجهاش خشم و غضب و کینه باشد نامی غیر از تمایز بر آن اطلاق میشود. در آن صورت میتوان نامش را تفرقه نهاد. حقیقت این است که تفرقه، اژدهای هفتادسَری است که هر سرش قطع شود هفتادتای دیگر از کنارش جوانه میزنند. تا زمانی که نابخردی وجود داشته باشد، تفرقه نیز وجود دارد. آدمی به راحتی میتواند کوچکترین اختلاف را به بزرگترین بهانه برای نفی دیگری تبدیل کند. آنگاه نیز به خشونت کلامی یا فیزیکی روی آورد. اصولا تا بشر هست، نزاع و خودرأیی و تنزهطلبی نیز وجود دارد نمیتوان انتظار آرمانشهری را داشت که همه افرادش فروتنانه در برابر اندیشههای متفاوت آغوش خود را میگشایند و آنچه را با عقل جور در میآیند میپذیرند. تنها در یک آرمانشهر خیالی است که هیچ اختلاف و نزاعی وجود ندارد. با این اوصاف این اتوپیا را باید چنان دور از حال و روز بشر کنونی دانست که رسیدن به آن نه غیرممکن، بلکه به غایت دشوار است. مراد از یادآوری این واقعیتها این است که آنچه درباره تقریب مذاهب عرض شد توصیف آن آرمانشهری نیست که همه ما آرزو داریم. به جای نسیه نقد را عرضه کردهام. از واقعیتها نوشتم و از ایدههایی قابل تحقق؛ تلاش کردم از أموری بنویسم که من و شما از عهده برآمدنش برمیآییم.
این یادداشت در شماره ۱۴۷ مجله خیمه چاپ شده است.
تقریب مذاهب: فریقین چهارده قرن است که با یکدیگر تقریب و نزدیکی دارند. آنها اساس را حدیث و روایت قرار دادند. و با تحمیل حدیث و روایت به قرآن، تنها با این روش قرآن را تفسیر و تعبیر کرده اند. در صورتیکه قرآن را باید با توجه به ویژگی خلاقیت خداوند فهمید. خداوند آفریننده ی خیر و شر است. در کل هستی شاهد وجود خیر و شر هستیم. همچنین در موجودات زنده مثل گیاهان، حیوانات و انسان. در وجود انسان خیر و شر نهادینه شده است. وجود عقل در انسان بر اساس همین خیر و شر نهادینه، بنیان گذاشته شده… مطالعه بیشتر»
جناب دهقانی بیان ذیل از شما : “…. بدبینی نسبت به شیعیان تا جایی بود که اتهام قائل بودن شیعیان به تحریف قرآن را به پیروان این مذهب میزدند. گفتنی است چنین مدعاهای نادرستی هنوز هم وجود دارد…..” با نظریه ذیل در تفسیر شریف لاهیجی ذیل آیه اولی الامر همخوانی ندارد : “….. و جمعى گفتهاند که: چون حکم ائمه هدى علیهم السلام همان حکم رسالت پناه است. صلى اللَّه علیه و آله بقرینه سابقه ذکر اولى الامر درین جا ننمود، اما از احادیث اهل بیت قدس طهارت سلام اللَّه علیهم ظاهر مىشود که «و اولى الامر» درین مقام نیز… مطالعه بیشتر»