تفکر نقدی -۳
مصطفی ملکیان: نکتهی مقدماتیِ دوم این است که آن بخش از تفکر نقدی که به معرفت مربوط میشود در میان معرفتها یک معرفتِ تولیدکننده نیست، بلکه مصرف کننده است؛ یعنی تفکر نقدی از حاصلِ دستاوردهای چند علم به دست آمده است؛ خودش علم مستقلی مثل فیزیک نیست. دانشی است مثل طب؛ طب از دانشِ خونشناسی یک مقدار استفاده میکند، از سلولشناسی یک مقدار استفاده میکند، از بیولوژی یک مقدار استفاده میکند، از استخوانشناسی یک مقدار استفاده میکند. خونشناسی و سلولشناسی و … هر کدامشان یک علم نظری مستقل است.
مجموعهی دستاوردهای این علوم را به دانشجو آموزش میدهند و دانشجو با اطلاعاتی که از این دانشهای مختلف پیدا کرده وقتی بیماری را معاینه میکند میفهمد که در بدنش چه رخ میدهد و چه درمانی برای او وجود دارد. از این لحاظ، پزشکی یک علم نظری نیست. بسیاری از علوم همین گونهاند. بانکداری هم همین طور است؛ یک علم مصرفکننده است. تفکر نقدی هم دانشی است که از یک رشته دانشهای استفاده میکند و از ترکیبِ آنها استفاده میکند.
یکی از دانشهایی که تفکر نقدی از آنها استفاده میکند منطق است. مراد از منطق،در اینجا، منطق صوری است نه مادی. معرفتشناسی، فلسفهی علم، و روششناسی (methodology) هم دانشهای دیگری هستند که تفکر نقدی از آنها استفاده میکند. اینکه سه دانش را ذکر کنیم یا چهار دانش را بسته به نظری است که دربارهی فلسفهی علم و روششناسی داریم. اگر فلسفهی علم و روششناسی را دو دانشِ جدا بدانیم به این چهار دانش میرسیم. اگر روششناسی را ذیلِ فلسفهی علم ببریم، چنانکه برخی همین کار را میکنند، در آن صورت دانشهایی که تفکر نقدی از آنها استفاده میکند سه تا خواهند شد.
اینکه عرض کردم بعضی مطالب هست که برای این کلاس نیازی به گفتنشان نیست منظورم این بود که، در کتابهای تفکر نقدی، به میزان زیادی منطق صوری را هم، به نحو کاربردی، یاد میدهند. آن دانشهایی که در کلاس ما بیشتر مورد نیاز است این شاخههاست: معرفتشناسی، روششناسی، و فلسفهی علم. در عین حال، بعضی از مباحثی که ما در حوزهها در منطق میخواندهایم کمتر مورد بحث قرار گرفته که آنها هم باید مطرح شود.
درج نخست در وب: وبلاگ سنجشگرانهاندیشی