تفکر نقدی – ۸
مصطفی ملکیان: نظام فلسفی دو رکن اساسی دارد. رکن اولش این است که مبتنی بر چند تا اصل موضوع باشد و رکن دومش این است که جواب هر سؤال، مصرحاً یا مقدراً در این نظام باشد.از وایتهد به این طرف، هیچ کدامشان نمیخواهند نظام بسازند. از این نظر هم هست که شما میبینید یک فیلسوفِ غربی تمام عمرش را در باب علیت بحث میکند، دیگر کاری به وجود خدا، عدم خدا، وجود نفس، … ندارد. میپردازد به یک بحث؛ مثلاً فیلسوفی مثل آنتونی فلو تمام عمرش فقط در باب وجود خدا بحث میکند. دیگر آن دغدغه را ندارد که یک نظام درست کند که به همه مسائل بپردازد. هر کسی به یک مطلب ریز کوچک فرعی میپردازد و از آن نظامسازیها احتراز میکند.
البته کسانی فلسفهی اسلامی را یک نوع نظامسازی میدانند. نمونهی خیلی خوبش آن مقالهای است که آقای منوچهر بزرگمر نوشته؛ که ایشان یک چنین نظری راجع به فلسفهی اسلامی دارد. آقای توشیهیکو ایزوتسو اسلامشناس معروف ژاپنی که اسفندماه سال گذشته از دنیا رفت، ایشان خیلی علاقمند به اسلام، به تفکر فلسفی حکمی عرفانی مسلمین بود و مخصوصاً به حکمت متعالیه و علیالخصوص به حاج ملا هادی سبزواری علاقه عجیبی داشت. ایشان، که در سال ۵۴ در دانشگاه تهران استاد مدعو بود، یک بار در یکی از درسهایش اظهار کرده بود که من تعجب میکنم از ایرانیان که یک متفکرانی مثلِ صدرالمتألهین و ملا هادی سبزواری و امثال ذالک در میانشان پدید آمدند و یک تفکرات عمیق حکمی و عرفانی عرضه کردهاند، آن وقت در میان همین دانشگاهیان کسانی را میبینیم که به فلسفههای غربی و از جمله به فلسفههای غربی انگلیسی رو آوردهاند.
آقای منوچهر بزرگمهر ظاهراً، از جوابش عرض میکنم، به نظرش آمده که طرف خطابِ است، چون خودش هم استاد دانشگاه ادبیات تهران بود. و ایشان در چواب به ایزوتسو یک مقاله نوشته و میگوید بله شما ما را دعوت کردهاید به فلسفهای که مبتنی بر پنج تا اصل است و هر پنج تا اصل مخدوش است (حالا من کار ندارم به اینکه مخدوش است، میخواهم بگویم که ایشان هم تصورش از فلسفهی اسلامی یک تصور نظامسازانه است که مبتنی بر چهار تا اصل معدود است و میخواهد با کل این اصول معدوده جهان هستی را از ما کان و ما سیکون و ما هو کائن تفسیر بکند. او میگوید فلسفهی اسلامی مبتنی بر چند تا تفکیک است. یکی تفکیک وجود از ماهیت، یکی تفکیک ماده از صورت، یکی تفکیک قوه از فعل، یکی تفکیک جوهر از عرض، یکی هم تفکیک ذاتی از عرضی و این هر پنج تفکیک غلط است. یعنی پنج تا پیشفرض که هیچکدام از پنج تا پیشفرضها را ما نمیپذیریم. آقای بزرگمهر چنین تصوری دارد و او ممکن است که هم در تصورش برخطا باشد و هم در اینکه خطا میداند آن پیشفرضها را، کاری ندارم، ولی میخواهم بگویم نظامسازی یک چنین چیزی است؛ یک کسی هفت، هشت، تا اصل را قبول بکند و بر اساس این کل جهان را بخواهد تفسیر کند.
درج نخست در وب: وبلاگ سنجشگرانهاندیشی