جامعهی عاری از آزادی بیان به ستم کشیده می شود
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران فراهم ساختن فرصتی برای گفت وگو و ایجاد شرایط لازم به منظور تحقق آزادی بیان را ضروری دانست و گفت: در متون قرآنی و روایات در مورد بحث آزادی بیان به روشنی سخن گفته شده و هیچ ابهامی درخصوص این موضوع وجود ندارد. اگر آزادی بیان به معنای حقیقی آن تحقق نیافته ایراد اصلی بر حوزویان وارد است چرا که به روز رسانی سیره امامان، پیامبران و آیات و روایات قرآنی وظیفه اصلی آنان است؛ از این رو حوزویان باید توجه داشته باشند جامعه ای که عاری از آزادی بیان باشد به پلیدی کشیده خواهد شد و همانطور که شاهد هستیم در کمتر کشورهای اسلامی آزادی بیان به معنای حقیقی آن تحقق یافته و در این میان روش حکومت داری امام علی(ع) برجسته ترین نوع حکومت براساس آزادی بیان بود.
عبدالمجید معادیخواه در گفتوگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، احقاق حقوق افراد بدون هیچ واهمه، ترس و لکنت زبان را مفهوم اصلی آزادی بیان عنوان و اظهار کرد: آزادی بیان بحث پر شاخ و برگی است و افرادی تصور میکنند معنای آزادی بیان گفتمان آزادیهای سیاسی به معنی غربی آن است، اما واقعیت این است که در قرآن، احادیث، متون معتبر و تاریخ از آزادی بیان سخن به میان آمده است. در این منابع تأکید شده که افراد میتوانند از حقوق خودشان بدون واهمه و ترس سخن بگویند و در برابر کسی که حقوقشان را زیر پا میگذارد واکنش نشان دهند و در حقیقت این یک نوع آزادی بیان است.
جامعهای که عاری از آزادی بیان باشد به ستم کشیده می شود
او به نمونهای از رفتار امام علی(ع) درباره تأکید ایشان به آزادی بیان افراد جامعه اشاره کرد و افزود: فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر متن مشهوری است که همه با این متن آشنا هستند ولی متأسفانه بسیاری از محتوای آن بیگانه اند؛ در این فرمان امام علی(ع) تعبیری دارند و سخنانشان را به حدیث نبوی مستند میکنند و در واقع میگویند پیامبر اکرم(ص) دائماً و مکرر بر این سخن تأکید میکردند؛ امام علی(ع) میفرمایند: ” لن تقدس امه حتی یؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متتع؛ هرگز از آلودگیها جامعهای پاک نمیشود که در احقاق حق ضعیف از قوی بدون هیچ لکنت بیانی دفاع شود.” در اینجا منظور از “غیر متتع” حرف زدن اشخاص بدون تپق است. زمانی که ضعیفی میخواهد حق خود را از قوی بگیرد باید شرایط به گونهای باشد که بسیار راحت و بدون هیچ واهمهای بتواند حرف خود را بزند در غیر این صورت جامعه به پلیدیها یا ستم آلوده میشود.
معادیخواه افراد یک جامعه را “شهروندان” و حاکمانی که به آنها حکومت میکنند را “شهریار” خواند و تصریح کرد: سیستمی مقدس است که افراد بتوانند حق خود را به صورت شفاف و روشن بگیرند و قلمی در دست کسی نلرزد و هیچ فردی در هیچ شرایطی دچار لکنت زبان نشود. همچنین امام علی(ع) در این زمینه به مالک اشتر تأکید میکند،” اگر در دستگاه قدرت حقی لگد کوب شد مردم باید بتوانند با صراحت حق خود را بگیرند.”
اکثریت مردم گرفتار بیماری مورخ پنداری هستند
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران ریشه و اساس بسیاری از مشکلات را بیگانگی مردم با تاریخ دانست و اظهار کرد: در سیره پیامبر(ص) و امام علی(ع) نمونههای فراوانی داریم که نشان میدهد بسیار به آزادی بیان اهمیت داده شده است منتها ما با تاریخ بیگانه و گرفتار بیماری “مورخ پنداری” هستیم به عبارت دیگر همه ما گمان میکنیم که تاریخ را به خوبی میدانیم، اما حقیقت این است که حتی مدعیان تاریخ و کسانی که تاریخ مینویسند با بحثهای اساسی روش شناسی بیگانه هستند یا در مرز بیگانگی قرار دارند.
خوارج نمونهای از مدارا و برگرداندن مخالفان با استفاده از کرامت اخلاقی است
این کارشناس مسائل دینی بحث خوارج در زمان امام علی(ع) را به عنوان نمونهای از دادن حق آزای بیان از سوی امام علی(ع) به مردم دانست و افزود: روایتها و میانروایتهای زیادی از سیره ائمه و پیامبران وجود دارد و مورد اطمینان همگان است؛ یکی از آن نمونههای روشن، بحث خوارج در زمان امام علی(ع) است. متأسفانه خوارج به عنوان نمونهای از قاطعیت علی ابن ابیطالب در کشتن مخالف، برای مردم گفته شده است در صورتی که قضیه خوارج معجزهای در قالب نرمش، تحمل و مدارا با مخالف و برگرداندن مخالفان با استفاده از کرامتهای اخلاقی است.
او با بیان اینکه برای تاریخ سنتی ما فقط جنگ مهم است و اگر به مطالبی مانند خوارج پرداخته شده به برکت ظهور جنگ است، ادامه داد: تعداد خوارج در ابتدا ۲۰ هزار نفر بود و روزی که امام علی(ع) ناگزیر به جراحی آنان شد، تعداد آنها به ۵۰۰ نفر رسید. خوارج کسانی بودند که یک پیروزی مسلم را تبدیل به فاجعه کردند و هیچ حکومتی با چنین کسانی مدارا نمیکند و همه را قلع و قمع میکند اما امام علی(ع) برخلاف آن چه در ذهنها بود این کار را نکردند در حقیقت اگر امیرالمؤمنین مانند دیگران راحت بر روی شهروندان خود شمشیر میکشید از این مرحله میگذشت و پیروز میشد، اما در این صورت امام علی(ع) نیز یکی از حاکمانی میشد که راحت شهروندان خود را سرکوب میکردند و ایشان خواستار چنین اتفاقی نبودند.
معادیخواه افزود: در قضیه خوارج افراد برای صحبت کردن نزد امام علی(ع) رفتند و امام(ع) به آنان فرمود” شما باید یک پروسه را در گفتوگو طی کنید” و پیشنهاد کرد آنان و خود هرکدام ۱۲ نفر را انتخاب کنند و یک مکانی غیر از مسجد را نیز به این گفتوگو اختصاص داده شود و در آنجا هرگونه صحبت یا پرسشی است، مطرح و جواب سوالات شنیده شود و مردم نیز این گفتوگو را تماشا کنند. بعد از انجام این گفتوگو تعداد خوارج از ۲۰ هزار نفر به ۵۰۰ نفر کاهش یافت؛ این نشان میدهد که امام علی(ع) حتی در شرایط جنگ نیز به حقوق شهروندان اهمیت میدادند و همین اهمیت باعث شد تعداد مخالفان کم شده و این اتفاق در تاریخ به یادگار گذاشته شود، اما متاسفانه ما نتوانستیم این صحنهها را به درستی پردازش کنیم و به مضمون حقیقی آن پی ببریم. هنرمندان ما در ساخت مجموعه امام علی(ع) بسیار زحمت کشیدند از این رو انتقاد در این مورد سخت است اما به علت فقری که در مسائل تاریخ داریم صحنههایی که افتخارهای اساسی ماست هرگز به نمایش گذاشته نشده و در این فیلم نیز به موضوع خوارج به خوبی پرداخته نشده است.
او در راستای تأکید امیرالمؤمنین نسبت به آزادی بیان، به متنی در نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: در نهج البلاغه متنی داریم که اگر غربیها چنین متنی در اختیار داشتند دنیا را پر از هیاهو میکردند. در این متن آمده است: ” فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره؛ با من مثل زورمندان تاریخ حرف نزنید، از من حریم نگیرید، هر چه به نظرتان میرسد و فکر میکنید خطاست، بگویید من کسی نیستم که از حرفی که زده شده ناراحت بشوم و اگر کسی من را متهم به خطا بکند میشنوم و اگر جواب داشت جواب میدهم.” این سخن امام علی(ع) دقیقاً نشانهای از تأکید ایشان به آزدی بیان است.
ناشر فصلنامه “یاد” به قضیه جنگ صفین و ایجاد آزادی بیان در این جنگ از سوی امام علی(ع) اشاره کرد و افزود: در جنگ صفین بحث شهروندی مطرح است. امام علی(ع) میفرمایند: “هیچ حقی یک طرف نیست حتی حق خدا.” در واقع اگر بنا بود حقی یک طرفه باشد این باید فقط حق خدا باشد و این جمله چنان سنگین است که یکی از مترجمان نتوانسته درست ترجمه کند و نوشته است “تنها حقی که یک طرفه هست، حق خداست” در حالیکه جمله شرطیه است و مترجم، جمله را خبریه ترجمه کرده است. در حقیقت خداوند در تنظیم روابط خود با بندگانش برای کسانی که به وظیفه خودشان عمل کنند حق قائل شده است. در غیر این صورت امام علی(ع) در تعبیری میفرمایند: “اگر کسی یک طرفه حق را قبول کند و کسی به حق دیگری پایبند باشد که او حقی برایش قائل نیست این بردگی است.” با توجه به این سخن شهریاری میتواند از شهروندش مطالبه حق کند که به حق شهروندش پایبند باشد در غیر این صورت قصد برده شدن مردم را دارد.
آزادی بیان در سیره پیامبر (ص)
او به نمونهای از آزادی بیان در سیره پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: در سوره مجادله ” قد سمعالله قول التی تجادلک فی زوجها و تشتکی الیالله والله یسمع تحاور کما؛ خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: شنیدیم صدای آن زنی را که با تو جدل میکرد.” آنچه به ذهن انسان میآید این است که پیامبر، مدیر جامعه است مگر میشود با او جدل کرد. در این هنگام خداوند میفرماید: ما صدای شما را شنیدیم. یعنی این جدل را امضا و تأیید میکند. سپس قرآن میفرماید: “والله یسمع تحاور کما؛ خدا محاوره شما را شنید” داستان این است که زنی از ستمی که شوهرش به او روا کرده بود به حق عصبانی بود و با پیامبر(ص) جدل میکرد در این هنگام پیامبر با آن خلق عظیم خود جدل را به محاوره تبدیل کرد. اگر این دو تعبیر را کنار هم قرار دهیم در واقع به آزادی بیان در سیره پیامبر اکرم(ص) پی خواهیم برد.
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران با ذکر نمونه ای از آزادی بیان در سیره پیامبر(ص) افزود: یکی از بخش های بسیار جالب قرآن سیره پیامبر در برخورد با مخالفان است. همانطور که قرآن هم می فرماید؛ مخالفان پیامبر(ص) محفل های شبانه برگزار می کردند و علیه پیغمبر و اسلام توطئه می کردند، این آزادی بیان در زمان پیامبر(ص) را نشان میدهد. با وجود توطئه این افراد علیه پیامبر(ص) ایشان بر جنازه های آنان نماز خواند و در این هنگام قرآن خطاب به پیامبر گفت: بر جنازه آنها نماز نخوان. این سیره پیامبر را می توان از زوایه های مختلف مورد بررسی قرار داد، مطلبی که می توان از آن برداشت کرد نوع برخورد پیامبر اسلام با مخالفان است، اما متاسفانه عدهای فقط قسمت تذکر قرآن به پیامبر را پر رنگ کردهاند.
نمونه هایی از تأکید قرآن بر آزادی بیان
معادیخواه با بیان اینکه جایگاه قدرت در بین انبیاء استثناء بود، تصریح کرد: ما در قرآن و در تاریخ انبیاء دو نمونه داریم که پیامبران در موضع قدرت قرار گرفتند که یک نمونه آن حضرت سلیمان(ع) است. حضرت سلیمان(ع) قدرت بی مانندی در تاریخ داشت؛ جن، انس و شیاطین شرور در خدمتش بودند، در چنین اوج قدرتی قرآن صحنهای را نقل میکند و می فرماید: ” حتّی إذا أتوا علی؛ بر دشت موران گذار سلیمان افتاد وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ؛ یک ملکه موران که مونث هست به بقیه مورچه ها گفت یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ بروید در لانههاتان تا پامال نشوید وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ آنها شعور ندارند.” این سخن ملکه زننده و تند است، اما حضرت سلیمان(ع) در مقابل “فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا یک لبخند زد و بالافاصله دست به نیایش بلند کرد و گفت أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ خدایا کمکم کن اینطور نباشم که چنین قضاوتی دربارهام شود.” از این داستان می تواند این نتیجه را گرفت که یک مور آنقدر آزادی بیان داشت که می توانست در برابر فرد قدرتمندی مانند حضرت سلیمان(ع) با تندی سخن گوید.
او به قضیه هدهد در زمان حضرت سلیمان(ع) نیز اشاره کرد و افزود: هدهدی، نامه رسان حضرت سلیمان(ع) بود. روزی حضرت سلیمان(ع) با عصبانیت با هدهد سخن گفت و به هدهد اجازه داد که توضیح دهد. هدهد در هنگام سخن گفتن ادبیاتی به کار برد که نشان از نبود ترس در برابر کسی است که قدرت دارد. هدهد خطاب به حضرت سلیمان(ع) می گوید: ” فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ من به چیزهایی احاطه دارم که تو نداری.” در حقیقت قرآن سرشار از نکتههایی است که به زیباترین شکل آزادی بیان را نشان میدهد منتها اشکال قضیه این است که اساساً در تاریخ انبیاء نمونه قدرت وجود ندارد و به اندازه همان قدرت آزادی بیان نیز هست.
او با بیان اینکه از منظر تاریخی از زمان مشروطه دارای تجربههای خوبی از آزادی بیان نیستیم، اظهار کرد: مطبوعات نمونهای است که نشان میدهد از آزادی بیان به نحو احسن استفاده نکردیم. مطبوعات ما هر وقت فرصتی فراهم شد که در یک فضای آزادی تنفس کنند، سریعاً به جای گفتوگو، هیاهو کردند و همین هیاهو بهانهای شد برای افراد، که دوباره آزادی را گرفته و اختناق ایجاد کنند که اولین نمونه آن بعد از پیروزی مشروطه است؛ در آن زمان مطبوعات به قدری در ایجاد هیاهو افراط کردند که یکی از نویسندگان در روزنامه تایم لندن نوشت “این چه رفتاری است که در ایران انجام میشود”، ضربهای که مطبوعات به مشروطه میزنند از ضربه طرفداران سلطنت سنگینتر است.
نخبگان و اهالی قلم در بهره وری از فضای آزاد، روشهای خردپذیری نداشتند
معادیخواه در مورد ویژگیها و زمینههای آزادی بیان تصریح کرد: تاریخ مطبوعات نشان میدهد که نخبگان و اهالی قلم روشهای خردپذیری در بهره وری از فضای آزاد نداشتند. البته این نکته را باید توجه داشت که معمولاً دولت مردان در واقع در شرایط خاصی رضایت به وجود آزادی میدهند و طبیعی است به دنبال پس گرفتن این آزادی هستند و بهترین بهانهای که به آنها داده میشود همین شلوغکاری و هیاهوی مطبوعات است. گاهی نیز خود مسوولان شرایطی را در مطبوعات ایجاد میکنند تا هیاهوی مورد نظر ایجاد شود و آزادی به آنها داده شده و سپس این آزادی پس گرفته شود. به عنوان مثال در زمان مشروطه انتقاد ظاهراً به اهل قلم متوجه است، اما در حقیقت سلطنت آنها را به این سمت سوق میدهد.
روش شناسی به تجربهها گره خورده است
او خردورزی را در استفاده از تجربهها در زمینههای مختلف دانست و افزود: مؤمن نباید از یک سوراخ دو بار نیش بخورد در صورتی که ما دهها بار نیش میخوریم و در مورد یک موضوع بارها دچار اشتباه میشویم و علت آن این است که به تجربههایمان بها نمیدهیم؛ در صورتی که روش شناسی به تجربهها گره خورده است. غربیها به تجربههای خود بسیار اهمیت میدهند به همین دلیل در روش شناسی بسیار از ما جلوتر هستند. در همین مورد امام علی(ع) نیز میفرمایند: “العقل حفظ التجارب خردورزی یعنی حفظ تجارب.” زمانی که افراد تجربه خود را حفظ کنند زمینه برای خردورزی فراهم میشود.
هیاهوزدگی و گفتوگو گریزی از عوامل مخرب آزادی بیان
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران هیاهوزدگی و گفتوگو گریزی را از عوامل مخرب آزادی بیان عنوان کرد و ادامه داد: در آزادی مطبوعات شاهد هستیم که از تجربههای گذشته استفاده نشده است و خود مطبوعات با ایجاد هیاهو باعث از دست دادن آزادی خود شدهاند و بارها این مسئله را تکرار کردند. در حقیقت هیاهو گرایی و گفتوگو گریزی بخشی از فرهنگ جامعه ماست و نخبگان ما گرفتار چنین مشکلی هستند، از این رو به کار بسیار اساسی در این زمینه نیاز است و بهتر این است که افراد مختلف مسائل را از زاویههای متفاوت بررسی کنند و در مورد آنها به گفتوگو بپردازند تا با یک جمع بندی بتوانند به نتیجه خوبی برسند.
رییس بنیاد تاریخ ایران به دو کلید واژهها “حوار” و “خوار” در قرآن اشاره کرد و افزود: تفاوت دو کلمه حوار و خوار یک نقطه است و مشتقات آنها در قرآن آمده است. در واقع حوار به معنای گفتوگو است که قرآن بر آن صحه میگذارد و خوار همان هیاهو است. قرآن میفرماید: ” فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ بدین معنی که یک تندیس طلایی را سامری در فتنه خود علم کرد که حرفهای بی معنی داشت و فقط هیاهو بود و صدا شنیده میشد و مضمون و محتوایی در کار نبود.” خوار و حوار بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و به راحتی میتوانند جای یکدیگر را بگیرند؛ ما به خوار بسیار علاقه داریم، اما از حوار میپرهیزیم و در واقع مشکل ما همین مساله است و همه افراد و گروهها از جمله حوزویان و دانشگاهیان در این زمینه مقصر هستند.
در طول ۳۰ سال اخیر کتابی در مورد آزادی بیان منتشر نشده است
معادیخواه ادامه داد: مبحث آزادی بیان کم اهمیت و بی ارزش نیست و با وجود ضرورت و اهمیتی چنین مسالهای در طول این ۳۰ سال حوزویان هنوز یک کتاب در مورد این موضوع به انتشار نرساندند و بحث آزادی بیان را روشن نکردهاند. افرادی در تریبونهای رسمی با صدای بلند میگویند “در قرآن سخنی از آزادی بیان نداریم” در صورتی که در سراسر قرآن نمونههای بسیاری میتوان یافت که بر این مساله اهمیت داده شده است و باید بدانیم نقض آیات قرآن پیامدهای زیانباری دارد.
او در پاسخ به اینکه اساتید و حوزویان علاوه بر اینکه کتابی در مورد حق آزادی بیان نمینویسند چرا حتی در این مورد صحبت نمیکنند، اظهار کرد: ما مدت های زیادی در اختناق زندگی کردیم و طبیعی است که این فرهنگ نهادینه میشود. زیرا تن دادن به گفتوگو به همان اندازه که با ارزش است پر هزینه و مشکل ساز نیز میباشد. حضرت علی(ع) به عنوان حاکم معتقد به گفت وگو بود.
او پردازش به مسائل موجود در ۵ سال حکومت حضرت علی(ع) را مشکل دانست و تصریح کرد: “اصلاحات علوی” شامل اتفاقات ۵ سالی است که هر روز آن یک تاریخ است و کمتر به آن پرداخته شده؛ ما فقط درباره امام علی(ع) هیاهو میکنیم و آن طور که باید و شاید به ابعاد شخصیتی ایشان نمیپردازیم. یک بعد اصلاحات علوی همین بحث آزادی بیان است و در این زمینه هیچ کاری نشده است و مقصر اصلی حوزویان ما هستند، نمیتوان از روشنفکران در این مورد انتظار و گلهای داشت چرا که تا حوزویان به این مسئله کم توجهی میکنند، روشنفکران نمیتوانند کاری کنند.
حکمرانی به معنای درست و دقیق کلمه بدون آزادی بیان شدنی نیست
این کارشناس دینی مفهوم آزادی بیان را مملو از مشارکت دانست و افزود: حکومت به معنی درست و دقیق کلمه بدون آزادی بیان شدنی نیست زیرا این بحث به مشارکت برمیگردد. سخن گفتن از مشارکت آسان و عمل به آن بسیار سخت است. در حقیقت مشارکت بدین معناست که همه افراد جامعه احساس کنند باری بر دوش آنان است و وجود چنین احساس مسوولیتی در افراد، هنر کمی نیست. امام علی(ع) میفرماید: “بار یک حکومت را جز دوش یک ملت نمیتواند بردارد.” امام(ع) در این سخن تاکید میکنند که یک نفر را هم نمیشود استثنا کرد چه آن یک نفر در بالاترین سطح فضایل و سوابق باشد و چه در پایینترین سطح و اگر یک نفر هم از قلم افتاد، به همین مقدار این بار کج است.
از نگاه حضرت علی(ع) اداره کردن جامعه با زور کار راحتی است، اما باید از قانون و حق خداحافظی کرد
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران ادامه داد: از نگاه حضرت علی(ع) اداره کردن جامعه با زور کار راحتی است، اما در این صورت باید از قانون و حق خداحافظی کرد. در حقیقت اگر بخواهیم حقوق افراد رعایت شود، قانون، محور قرار بگیرد و همه به این قانون پایبند باشند همه افراد جامعه باید مشارکت داشته باشند. زمانی حضرت علی(ع) را متهم میکردند به اینکه حکومت کردن بلد نیست، این نوع نگاه حاکی از یک نوع جهل نسبت به ویژگیهای امام علی(ع) است. معاصرین امام(ع) نیز میگفتند امام(ع) شجاع است، اما نمیتواند جنگ را اداره کند و معاویه در این زمینه موفقتر است. شاید این زمان تنها جایی است که میتوان افسوس حضرت علی(ع) برای مردم را درک کرد چرا که حضرت قصد داشتند درست حکومت کنند و مردم به جای اینکه به او کمک کنند در مورد امام(ع) اینطور قضاوت میکردند. در این هنگام امیرالمؤمنین در جواب آنان فرمود: “من میدانم چگونه میشود شما را اداره کرد که از من به مانند معاویه تقدیر کنید، «و لکنی لا اری اصلاحکم با الفساد نفسی»؛ اما من درست نمیدانم که خودم را خراب و فاسد کنم برای اصلاح شما.” و منظور امام علی(ع) از “فاسد کردن خود” این است که ایشان تحت هیچ شرایطی یکی از زورمداران و دیکتاتورهای تاریخ نخواهد شد.
امام علی(ع) نشان داد که با مبانی اسلامی میتوان درست حکومت کرد
او پذیرش شکست از سوی امام علی(ع) را عاملی برای ماندگاری ایشان به عنوان الگو دانست و افزود: اگر امام علی(ع) در مقابل معاویه زورگویی میکرد و به پیروزی میرسید ظاهراً تاریخ عوض میشد، اما برای امیرالمؤمنین بسیار مهم بود که به بشریت در طول تاریخ نشان دهد که درست حکومت کرده است به همین دلیل حاضر شد از شکست در مقابل معاویه استقبال کند تا حکومت او به عنوان الگویی در دست بشر، انسان و اسلام قرار گیرد و به جهانیان ثابت کند و نشان دهد که با اسلام میتوان درست حکومت کرد. در آیهای از سوره رعد آمده است: “به تو میگویند تو پیامبر نیستیقُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ بگو من دو شاهد دارم یکی خداست و دیگری آن کسی که علم کتاب دارد.” در مورد کسی که علم کتاب دارد بحثهای زیادی موجود است و یک تفسیر آن علی(ع) است؛ عدهای معتقدند اسلام بعد از خدا یک شاهد بیشتر ندارد و آن امام علی(ع) است.
معادیخواه ادامه داد: امروزه دوست و دشمن معتقد هستند که با اسلام نمیتوان حکومت کرد در این میان تنها دلیل و برهانی که ما میتوانیم بزنیم حکومت امام علی(ع) در سایه و پایه اسلام است. امام علی(ع) میفرمایند: ” وانّی عالم بما یصلحکم کجیهایتان را میدانم چطور راحت میشود جبران کرد اما من نمیتوانم اجازه دهم این یک مورد هم خراب شود.” در واقع همیشه ملتها بودند که از ظلم حاکمان ناله میکردند اما حضرت علی(ع) برای اینکه حقوق شهروندی رعایت شود مظلوم واقع شدند.
از سیره امام علی(ع) می توان درس آزادی بیان گرفت
او با اشاره به اینکه بسیاری از ابعاد شخصیتی و سیره امام علی(ع) ناشناخته مانده است، اظهار کرد: در بیشتر روضههایی که برای ائمه خوانده میشود از ظلمهایی که به آنها وارد شده سخن گفته میشود و فقط این زاویه مطرح شده و بزرگ میشود و به بقیه زوایا پرداخته نمیشود در حقیقت تحریم نگارشها باعث شده که دیگر ابعاد شخصیتی ائمه مطرح نشود و اگر این فاجعه نبود ما امروز باید از عصر اصلاحات علوی صدها کتاب داشته باشیم در صورتی اینگونه نیست. ما باید صحنههای استثنایی در تاریخ به نمایش بگذاریم هر چند که شاید عدهای از بیان برخی مسائل خوشحال نشوند. اما باید توجه داشته باشیم که درس گرفتن از امام علی(ع) هزینههای سنگینی دارد که اگر این هزینهها را بپردازیم از آنها بهرههای زیادی خواهیم برد و یکی از این درسها بحث آزادی بیان است.
او در خصوص وضعیت آزادی بیان در جامعه گفت: ما با ارزش آزادی بیان بیگانه هستیم. منتها طبیعتاً کسانی که در راس امور هستند و امکانات و اختیارات در دست آنهاست، خود به خود انگشتها به طرف آنها دراز می شود. نخبهها، روشنفکران و اهالی قلم نیز در این زمینه مقصر هستند چرا که هر زمان که به آنها فرصت آزادی داده شد به درستی از آن استفاده نکردند و به دلیل ایجاد هیاهو به جای گفتوگو، حق آزادی از آنها گرفته شد. بنابراین اگر بخواهیم مانع از وقوع چنین اتفاقاتی شویم باید زمینه های مشارکت را فراهم کنیم.
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران افزود: در مسائل اجتماعی یک گروه خاصی مقصر نیست منتها کسانی که کشوری را مدیریت میکنند بار بسیار سنگینی بر دوش آنهاست و طبیعتاً مطالبات متوجهشان است.
او با اشاره به اینکه در قرآن کریم نیز آیاتی مبنی بر تأکید و اهمیت آزادی بیان وجود دارد، اظهار کرد: در قرآن کریم آیات فراوانی در مورد آزادی بیان وجود دارد منتها ما نیاز به بازخوانی مفاهیم قرآن کریم داریم. ما در نگاه به متنها بسیار تحت تاثیر گفتمانهایی هستیم که پذیرفته ایم. به عنوان مثال فرض کنید زنی با پیامبر جدل میکند و سپس این جدل به محاوره و گفتوگو تبدیل میشود در واقع یک بعد این آیات، آزادی بیان است اما کسی چنین نگاهی به آیات نمیکند.
معنی آزادی، بی بند و باری نیست بلکه گرفتن حق ضعیف از قوی به اشکال مختلف است
او در مورد اینکه آیا در بحث آزادی بیان می توان محدودیت هایی قائل شد، گفت: در آزادی بیان قطعاً محدودیت وجود دارد. حقوق افراد دو طرفه است و کسی به هیچ وجه حق ندارد حرمتی را بشکند و حریمی را نادیده بگیرد اینها بحثهای فرهنگی، اخلاقی و حقوقی افراد است و نشان میدهد که معنی آزادی، بی بند و باری نیست بلکه به معنای گرفتن حق ضعیف از قوی به اشکال مختلف است، اگر شخصی آزادی بیان را بهانهای برای هتک حرمت انسانی قرار دهد و حق شخصی را ضایع کند و آبروی انسانی را بی دلیل بریزد در اینجا آزادی بیان دارای محدودیتهایی خواهد شد.
باید مراقب باشیم به بهانه محدودیتها آزادی بیان از افراد گرفته نشود
رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران افزود: این درست است که نباید به بهانه آزادی بیان به مؤمنی هتک حرمت شود، اما از سوی دیگر باید مراقب باشیم به بهانه این محدودیتها آزادی بیان از افراد گرفته نشود و تلفیق این دو عنصر، کار پیچیده و دشواری است و لازم است تعدادی از افراد نخبه در این زمینه به گفتوگو بپردازند و همه ابعاد را مورد بررسی قرار دهند و محدودیتهای موجود در آزادی بیان را مشخص کنند تا حقی از کسی ضایع نگردد.
معادیخواه با توجه به تأکید قرآن و سیره پیامبران و ائمه، حق آزادی بیان به افراد را در کشورهای اسلامی مثبت ارزیابی نکرد و گفت: در حکومتهای شکل گرفته در تاریخ اسلام نمونهای وجود ندارد که بتوان در این خصوص از آن دفاع کرد.
گفت وگو از سمانه معارف- شفقنا