پاسخ مجتهد شبستری به نقد احمدرضا اسدی
محمد مجتهد شبستری: چند روز پس از انتشار مقالۀ قرائت نبوی از جهان ۱۴، مقالهای را در اینترنت خواندم که در آن بخشی از مقاله ۱۴ که مربوط به آیت الله منتظری است، نقد شده است. در این جا آن نقد را به اختصار پاسخ میگویم. نویسنده محترم آن نقد آقای احمدرضا اسدی پس از تقریر پارهای از مبانی متافیزیکی فلسفه اسلامی چنین نوشتهاند.
«فهم و علم نیز یکی از موجودات نظام هستی است … وجود حق تعالی، وجودی مطلق نامتناهی و بیحدّ و ماهیت است و چنین وجودی همه هستی را فرا گرفته و جائی برای غیر باقی نمیگذارد … بر این مبنا انسان هم چه انسان خاص و چه عرف عام تمامی کمالاتش، از جمله علوم او اعم از علم حضوری و حصولی، و حصولی اعم از تصویری و تصدیقی، از افقی برتر و فراتر از مرز و دایره محدود هستی خود اوست و آن افق والا جز هستی مطلق که تمام هستیهای مقید را در کام نهنگ «لا»ی خود فرو نبرده است چیز دیگری نیست … »
«با توجه به مقدمات مزبور روشن است که آنچه شیخنا الاستاد ایه الله منتظری در مبحث فلسفی فرمودهاند به لحاظ عالم ثبوت و واقع علم و با نگاه هستیشناسی به علم است و آنچه در مبحث اصولی پذیرفتهاند. از جهت عالم اثبات و میزان صدق و درجه اعتبار علم و از منظری معرفتشناسانه به علم است، و بنابراین زاویه دید در دو مبحث متفاوت است و تهافتی در میان نیست».
«اما جنبه بشری بودن قرآن و به زیان انسان بودن آن و حکایتگریاش از عالم انسان که … شبستری بر آن تأکید فرمودهاند هیچ منافاتی با الهی بودن آن ندارد … ».
از مطالب بالا چنین برمیآید که در نظر جناب اسدی، نقد صاحب قلم بر آیت الله منتظری این است که ایشان الهی بودن قرآن را چگونه با بشری قرآن و زبان انسانی بودن آن جمع میکنند؟
اما نقد این نویسنده بر آیت الله منتظری آن نیست که آقای اسدی گفتهاند و مبانی متافیزیکی مورد نظر ایشان هم در کلام من انکار نشده است. نقد صاحب این قلم در مقاله ۱۴ مطلب دیگری است که شرح آن چنین است:
۱. آیت الله منتظری در رساله «سفیر حق و صفیر وحی» با تقریر مبانی متافیزیکی خودشان، درباره متن قرآن همان را گفتهاند که پیشتر، فیلسوفان مسلمان گفتهاند. آن گفته این است که متن قرآن کلام تمثّلی است (شرح معنای کلام تمثلی و نقد آن را در مقاله ۳ قرائت معنوی آوردهام).
۲. کلام تمثلی با پیدایش یک سلسله حوادث و علل قابل تجربه برای همکاران در زندگی تاریخی اجتماعی به وجود نمیآید و هویت بین الاذهانی ندارد. کلام تمثلی در سامعۀ نبی پدید میآید و فقط برای او مسموع میگردد.
۳. کلام تمثلّی را نمیتوان با استفاده از روشهای فهم کلامهائی که در جامعه و تاریخ پدید میآیند و بین الاذهائی هستند فهمید چون آن روشهای فهم، تنها در کلام بین الاذهانی تاریخی ـ اجتماعی کاربرد دارند.
۴. آقای منتظری از طرفی در رساله «سفیر حق و صفیر وحی»، متن قرآن را کلام تمثلی به شمار میآورند و از طرف دیگر در مقام فقاهت با استفاده از روشهای مخصوص به فهم کلامهای بین الاذهائی، در مقام فهم کلام تمثلی قرآنی برمیآیند.
۵. این دو رفتار علمی با یکدیگر سازگار نیستند.
اگر ناقد محترم، آن بخش از مقاله ۱۴ را که به نقد آقای احمد واعظی در کتاب نظریه تفسیر متن پرداخته، مورد توجه قرار میدادند کاملاً روشن میشد که نقد صاحب این قلم بر آراء آیت الله منتظری چیست؟ صاحب این قلم بر آقای واعظی همان نقد را وارد کرده که بر آقای منتظری وارد کرده است.
منبع: جرس