مصاحبه صادق حقیقت با نیکلاس اونف، پدر سازه انگاری
نیلوفر: سازه انگاری (constructivism) در روابط بین الملل راه سومی بین دو دیدگاه واقعگرایان و لیبرالها است؛ و از نظر معرفتشناختی، ناقد تجربه گرایی و اثبات گرایی تلقی میشود. از این دیدگاه، به جای تحلیل مفهومی قدرت، باید به رابطه دیالکتیکی قدرت و دانش از یک سو، و تبار و زمینه های قدرت از سویی دیگر توجه کنیم؛ چرا که معنای توصیفی یا خنثی از قدرت ممکن نیست. در حالی که مکتب نو واقعگرایی به دلیل تأکید بر قدرت، از اقتصاد غافل میشود، منطق نولیبرال مستلزم همگرایی اقتصادی جهانی و کالاهای عمومی متناسب با آن است. مکتب (نو)رئالیسم منطق روابط بین الملل را قدرت مادی و عریان (همانند سلاح اتمی) می بیند، و وضعیت حاصل از رقابت دولتها در صحنه روابط بین الملل را بی نظمی یا آنارشی[۱] فرض میکند.
در مقابل، مکتب (نو)لیبرال منطق روابط دولتها را روابط اقتصادی، و وضعیت حاصل را نوعی نظام سلسله مراتبی[۲] میداند. سازه انگاری به عنوان راه سوم، و بر خلاف نئورئالیسم و نئولیبرالیسم، واقعیات اجتماعی را امری برساخته میداند. هرچند سازه انگاری در آثار ویکو در قرن ۱۸ ریشه دارد، اما به شکل جدید مولود مناظره نوواقعگرایان ونولیبرالها از یک سو، و تقابل نظریه پردازان انتقادی و خردگرایان از سویی دیگر در دهه ۱۹۹۰ است.
معرفی نیکلاس اونف
اونف، سازه انگار پسامدرن، استاد بازنشسته دانشگاه بین المللی فلوریدا (FIU) و یکی از افراد مطرح در سازه انگاری (به خصوص در روابط بینالملل) است. این نظریه در کتاب جهان ساخته ما[۳]، و مقاله «جهان های ساخته ما»[۴] انعکاس یافت. وی با تکیه بر نظریه کنش کلامی و سه نوع آن، میان نیات سخنگویان و فعالیت زبانی تحت حاکمیت قواعد ارتباط برقرار میکند. همان گونه که مشیرزاده اشاره میکند، اونف دوگانگی دکارتی ذهن و ماده را میپذیرد، اما در عین حال، مفروضههای تجربه گرایانه و واقعگرایانه علوم را به چالش میکشد. به تعبیر او، ما نمیتوانیم همه ویژگیهای جهان را مستقل از زبان و گفتمان مربوط به آن بشناسیم. به نظر وی، این قواعدند که عوامل مادی را به منابع تبدیل میکنند. پس، آنچه قوام متقابل میان ساختار و کارگزار را ممکن میسازد، قواعد[۵] است. تأکید اونف بر قوام متقابل میان کنشگران و ساختار همراه با توجه به اعمال و رویههای کارگزاران است، و برهمین اساس است که قواعد و هنجارها در نظریه او اهمیت خاصی مییابند.[۶] دولت داده ماقبل اجتماعی[۷] نیست، همان گونه که جهان اجتماعی متشکل از سه عنصر فرد، جامعه و قواعدی است که آن دو را به هم مرتبط میسازد.
خلاصه مصاحبه سید صادق حقیقت با نیکلاس اونف در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۶:
- همه چیز از جمله روابط بین الملل، در ساختاری به نام (روابط) اجتماعی معنا پیدا می کند
- لیبرالیسم و نو واقع گرایی نمی توانند همه واقعیت را توضیح دهند
- نظریه من در دو مسئله از الکساندر ونت جدا می شود: اول این که برای واقعیت خارجی اصالتی نمی بینم؛ چرا که جهان ساخته ذهن ماست؛ و دوم آن که بر اساس نظریه «بازیهای زبانی»، زبان یک پارادایم کامل است و معنا را می سازد. اشکال به ونت این است که او هم نمی تواند از چارچوب دولت و عقلانیت بیرون آید
- سخن و قواعد بین ساختار و کارگزار وساطت می کنند
- آن چه ارائه کرده ام یک «چارچوب» است، و نه یک «نظریه»؛ و بنا نیست مسائل سیاست خارجی را حل کند
- «چارچوب» سازه انگاری نسبت به بقیه روشها، حتی روشهای کمی، گشوده است
- اصطلاح سازه انگاری جدید (new constructivism) دستاورد چندانی ندارد
- من همانند مایکل سندل جمهوری گرا هستم؛ و معتقدم جمهوری گرایی با سازه انگاری قابل جمع است
(متن کامل مصاحبه انشاالله در قالب کتابی مستقل چاپ خواهد شد. انتشار کتاب از طریق وب سایت نیلوفر اطلاع رسانی خواهد شد.)
پینوشتها:
[۱]. anarchy
[۲]. hierarchy
[۳]. Nicholas Onuf, The World of Our Making.
[۴]. Nicholas Onuf, “Worlds of Our Making: The Strange Career of Constructivism in International Relations”.
[۵]. rules
[۶] . حمیرا مشیرزاده، تحول در نظریههای روابط بین الملل، صفحات مختلف.
[۷]. pre-social given