دین و آزادی (۲۲): عید و عزا در آیین پیامبران
ابوالفضل ارجمند: عزاداری و گریه بر مرگ عزیزان رفتاری طبیعی و برخاسته از عاطفهی انسانی است. همان گونه که تولد فرزندان شادیبخش است، مرگ عزیزان هم غمانگیز است. در مرگ شخصیتهای بزرگ و محبوب ممکن است ملتی عزادار شود. تورات میگوید مردم مصر در مرگ یعقوب هفتاد روز عزاداری کردند (پیدایش ۵۰: ۱-۳).
یعقوب پدر یوسف دومین مقام مصر بود. لقب یعقوب اسرائیل است و قوم بنیاسرائیل همگی از نسل او هستند. جنازهی یعقوب به رسم مصریان مومیایی شد و بنا به وصیت خودش به کنعان منتقل شد و در قبری که خودش آماده کرده بود دفن شد . بسیاری از مقامات مصر، تا کنعان در تشییع جنازه شرکت کردند و در آنجا نیز هفت روز عزاداری شد (پیدایش ۵۰: ۱۰).
سرانجام مراسم عزاداری باشکوه یعقوب و تشییع و تدفین او پایان یافت و یوسف با برادرانش از کنعان به مصر بازگشتند. عزاداری برای هر کس در هر مقامی که باشد، پس از مدتی به پایان میرسد. مصریان در سالهای بعد برای یعقوب مراسم عزاداری برگزار نکردند. در نسلهای بعدیِ بنیاسرائیل، عزاداری در سالروز مرگ یعقوب به آیینی ابدی تبدیل نشد.
بعضی از پیامبران مظلومانه کشته شدند. در انجیل داستان قتل فجیع یحیی نقل شده است. هیرودیس، پادشاه معاصر یحیی میخواست با زن برادر خود ازدواج کند و یحیی بر اساس قانون تورات، این ازدواج را نادرست میدانست. پادشاه، یحیی را به زندان انداخت و سپس با درخواست آن زن سر یحیی را از تن جدا کرد و در سینی گذاشت و به او تقدیم کرد (متی ۱۴: ۱-۱۱).
یحیی در روزگار عیسی میزیست. شاگردان یحیی پس از دفن او واقعه را به عیسی خبر دادند. بنا به نقل انجیل، عیسی خبر را که شنید سوار قایقی شد و تنها به مکان دورافتادهای رفت (متی ۱۴: ۱۳) . در انجیل توضیح دیگری دربارهی اینکه عیسی در عزای یحیی چه کرد بیان نشده است.
سوگواری در مرگ پیامبران، آن گونه که از تورات و انجیل و قرآن بر میآید، با مرگ دیگران فرقی ندارد و به آیینی مذهبی تبدیل نمیشود. برای پیامبرانی که محبوبیت عمومی داشتند، عزاداری رسمی و باشکوهی برگزار میشد و مردم و مقامات در آن شرکت میکردند. بسیاری از پیامبران هم در گمنامی میمردند و بعضی هم بیگناه و مظلومانه کشته میشدند، همان اتفاقی که برای دیگران هم میافتد.
در روزگار ما هم مانند همیشهی تاریخ، جنایات بسیاری به دست بنیآدم روی میدهد که قلب را به درد میآورد و اشک را جاری میکند. این جنایات از آغاز خلقت انسان روی داده است و اولین جانی و اولین قربانی هم پسران خود آدم، یعنی قابیل و هابیل بودهاند. اگرچه هابیل مظلومانه کشته شد، معقول نیست که امروزه بخواهیم برای هابیل مراسم عزاداری بر پا کنیم، اما میتوانیم داستان او را بخوانیم و بکوشیم از وقوع مجدد چنین جنایاتی جلوگیری کنیم.
سوگواری برای مردگان در حد متعارف مشروع است، اما نه عقل میپذیرد نه دین تشریع کرده است که برای کسی که چند هزار سال پیش مرده است، هرساله تا ابد سوگواری شود. در دین پیامبران خدا اعیاد سالانه داریم، اما سوگواریهای سالانه نداریم. تعطیلات رسمی برای جشن و سرور داریم، اما تعطیلات رسمی برای ماتم و اندوه نداریم. برگزاری اعیاد سالانه بخشی از مناسک دینی است، اما برگزاری مراسم عزاداری سالانه در شعائر و مناسک دینی هیچ پیامبری از پیامبران خدا در تورات و انجیل و قرآن تشریع نشده است و سابقه ندارد.
تورات که کتاب مرجع پیامبران بنیاسرائیل است و در انجیل و قرآن هم جایگاهی ارجمند دارد، اعیاد بسیاری را تشریع کرده است. این اعیاد در حقیقت مراسم شکرگزاری از خداست و با شادی مؤمنان و جشن و ضیافت همراه است. یکی از این اعیاد، جشن یادبود آزادی بنیاسرائیل از بردگی در مصر است.
سالها پس از دوران حکومت یوسف، فرعون ستمگری در مصر به حکومت رسید و بنیاسرائیل مصیبتهای بسیاری را تحمل کردند. مصریان بنیاسرائیل را به کارهای طاقتفرسا وا میداشتند و برای جلوگیری از ازدیاد نسلشان نوزادان پسرشان را میکشتند. خدا بنیاسرائیل را از چنگ فرعون نجات داد و دشمنانشان را نابود کرد. بنیاسرائیل پس از خروج معجزهآسا از مصر آزادی خود را جشن گرفتند و این جشن به یکی از اعیاد سالانه تبدیل شد، جشنی که برای شکرگزاری از خدا و یادآوری قدرت و نصرت او در نجات بنیاسرائیل از چنگ مصریان بود (خروج ۱۳: ۱۶).
یکی دیگر از اعیاد بنیاسرائیل که هفت روز به طول میانجامید، پس از جمعآوری محصول انجام میشد و شکرانهی برکتی بود که خدا به آنان داده بود. تورات میگوید در این اعیاد خودتان و فرزندانتان و غلامان و کنیزانتان همراه با غریبان و یتیمان و بیوهزنانی که نزد شما زندگی میکنند شادی کنید (تثنیه ۱۶: ۱۴).
در فرهنگ یهودیان اولویت با اعیاد است. اگر کسی پیش از عید سوگوار شود، با رسیدن عید مراسم سوگواری متوقف میشود و اگر کسی در ایام عید سوگوار شود، برگزاری آیینهای رسمی سوگواری به بعد از عید موکول میشود.
اعیاد دینی خدامحورند، نه پیامبرمحور، به این معنی که اموری همچون سالروز تولد موسی و هارون و ابراهیم و اسماعیل به عید مؤمنان تبدیل نمیشود. پیامبران بسیارند، اما خدای پیامبران یکی است. مؤمنان در عید به شکر نعمتهای الهی میپردازند، نه گرامیداشت سالروز تولد پیامبران. برگزاری جشن تولد برای یک پیامبر خاص به معنی جداسازی او از دیگران و تبعیض بین پیامبران است.
با وجود نعمتهایی که خدا به بنیاسرائیل داده بود، آنان هم مانند کسانی که امروزه در برابر مجسمهها و قبرهایی که خود تراشیدهاند زانو میزنند، مدتی پس از هر پیامبر عهد خود با خدا را فراموش میکردند و به شرک و بتپرستی مبتلا میشدند. در قرآن از بنیاسرائیل خواسته شده است که نعمتهای الهی را یادآوری کنند و به عهدشان با خدا وفادار بمانند: یا بنی إسرائیل اذکروا نعمتی التی أنعمت علیکم وأوفوا بعهدی أوف بعهدکم فإیای فارهبون.
این پیام قرآن تنها خطاب به بنیإسرائیل نیست. محور تعالیم قرآن همین سخن است که مردم نعمتهای الهی را یادآوری کنند و بدانند که این نعمتها از سوی بتها به آنان ارزانی نشده است: یا أیها الناس اذکروا نعمت الله علیکم. هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء والأرض؟ لا إله إالا هو. فأنی تؤفکون؟
«ذکر نعمت»، توجه به نعمتهای خدا و شکرگزاری برای آنهاست. در مقابلِ ذکر نعمت، آیینی در فرهنگ سنتی مذهبی رایج شده است که به آن «ذکر مصیبت» میگویند. در ذکر نعمت، ذاکر به خدا توجه میکند و نعمتهای الهی را یادآور میشود و شکر میگزارد، اما در ذکر مصیبت، ذاکر به پیشوایان مذهبی توجه میکند و برای مصائب آنان نوحه میخواند. قرآن به مؤمنان آموخته است که ذکر نعمت کنند و بر مصیبت صبر کنند: وبشر الصابرین الذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنا لله وإنا إلیه راجعون.
ثمرهی ایمان به خدا این است که مؤمنان نه میترسند، نه غم میخورند. ایمان در قرآن به معنی اعتقاد فلسفی به وجود خدا نیست. وجود خدا همچنان که در گفتارپیش گفتیم، در متونی چون تورات و انجیل و قرآن بدیهی و معلوم گرفته میشود. ایمان به خدا به معنی امنیتی است که با یاد خدا در قلب مؤمنان وارد میشود و ترس و غم را از آنان میزداید. نبود ترس و غم در دل مؤمنان در بسیاری از آیات قرآن منعکس شده است:
- ألا إن أولیاء الله لا خوف علیهم ولا یحزنون.
- ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین.
- وقالوا الحمد لله الذی أذهب عنا الحزن، إن ربنا لغفور شکور.
- بلی من أسلم وجهه لله وهو محسن فله أجره عند ربه ولا خوف علیهم ولا یحزنون.
- فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولا یحزنون.
مؤمنان و صالحان ترس و غمی ندارند و در موقعیتهای دشوار هم احساس ایمنی میکنند. آنگاه که مادر موسی فرزندش را در سبد گذاشت و در رودخانه رها کرد، خدا به او گفت ترس و غمی نداشته باشد: وأوحینا إلی أم موسی أن أرضعیه، فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی إنا رادوه إلیک وجاعلوه من المرسلین.
پیامبران به مؤمنان نمیآموزند که برای مرگ یا قتل کسی در روزگاری دور غم بخورند و ذکر مصیبت کنند و از این راه ثواب کسب کنند. این گونه نبوده است که پیامبر هر سال در ایام مصیبت کسانی چون هابیل و یحیی و عیسی و دیگر پیامبران و نیکانی که در سالهای دور مصائبی را تحمل کرده و از دنیا رفته بودند سیاه بپوشد و روضه بخواند و مردم گریه کنند و برای این کار پاداشی در نظر گرفته شود.
فرقههای مذهبی دو رویکرد نامتعادل و افراطی در عزاداری دارند. گروهی از آنان هرگونه عزاداری بر مردگان و برگزاری مراسم یادبود آنان را بدعتآمیز و نامشروع میدانند و گروهی دیگر عزاداری بر مردگان مقدس را به آیینی مذهبی تبدیل میکنند که پس از مرگ آنان هر ساله تا ابد برگزار میشود. گروه اول حتی استفاده از سنگ قبر را هم برای مردگان جایز نمیدانند و گروه دوم سنگ قبر را به زیورآلات میآرایند و آن را به قبلهی نیایش تبدیل میکنند.
تصور کنید که مردم چند هزار سال پس از یعقوب بخواهند همچنان برای مصیبت طولانی او در فراق یوسف نوحه بخوانند و در سالروز مرگ او عزاداری کنند. اینان اگربخواهند به حکم قرآن پایبند باشند و بین پیامبران فرق نگذارند، برای یادبود تکتک آنان که بعضی هم مظلومانه کشته شدند، لازم است که تمام ایام سال به عزاداری مشغول شوند تا احترام همهی پیامبران رعایت شود.
***
در تورات گفته شده است که مردم نباید در عزاداری بدن خود را زخمی کنند (لاویان ۱۹: ۲۸ و تثنیه ۱۴: ۱). با این حال گروههایی از مسیحیان در یادآوری شکنجههایی که عیسی متحمل شد، خود را زخمی میکنند. مسیحیان در کتاب مقدس خود میخوانند که نباید چنین کنند، اما میکنند. تورات بخشی از کتاب مقدس مسیحیان است.
خدای مسیحیان در آغاز زمستان به دنیا آمده است و در آغاز بهار مصلوب شده است. مسیحیان هر سال این دو رویداد مهم را در زمستان و بهار با برگزاری مراسمی گرامی میدارند. خدای عیسی با خدای مسیحیان یکی نیست. او نه به دنیا میآید، نه از دنیامیرود. نه زاییده میشود، نه میمیرد. برای او نه میتوان جشن تولد گرفت، نه عزاداری کرد.
مناسک اصیل دینی آن گونه که پیامبران خدا در تورات و انجیل و قرآن به مردم آموختهاند با محوریت خدا و برای یاد خدا و توجه به نعمتهای خدا برگزار میشود. نه جشن تولد برای پیامبران اصالت دینی دارد، نه عزاداری بر مرگ آنان. در همان روزی که یکی از پیامبران و اولیای خدا از دنیا رفتهاند، هزاران نفر دیگر به دنیا آمدهاند و در همان روزی که یکی از پیامبران یا اولیای خدا به دنیا آمدهاند، هزاران نفر دیگر از دنیا رفتهاند.
برگزاری مراسمی چون عید میلاد و عزای رحلت برای یک پیامبر خاص، پیامبرمحوری را به جای خدامحوری مینشاند و دین واحد پیامبران خدا را به ادیان تبدیل میکند. هر گروه از متدینان سنتی گرد پیامبری حلقه میزنند و برای او جشن میگیرند و سوگواری میکنند، در حالی که در قرآن بین پیامبران فرقی نیست. محوریت یک پیامبر خاص، دین را از وسیلهای برای نیل به حقیقت به وسیلهای برای کسب هویت تبدیل میکند. به جای برگزاری این مراسم که ریشهای در تعالیم پیامبران ندارند بهتر است مبانی عقلی و اخلاقی پیامهای پیامبران را درک کنیم و آنها را به کار ببندیم.
در فرهنگ شیعیان عزاداری برای حسین از جنس دیگری است و بسیار باشکوهتر از سایر پیشوایان دینی برگزار میشود. علت آن است که او در آیین شیعیان جایگزین عیسی در آیین مسیحیان شده است. حسین مانند عیسی در راه خدا مصائب جانگدازی را تحمل کرد و مظلومانه کشته شد. پیشوایان بزرگ و فداکار در باور افراطیان مذهبی به مقام الوهیت میرسند.
مداحان به حسین «ارباب» میگویند. در آیین مداحان، ذکر حسین و دیگر بزرگان و پیشوایان دینی معادل با ذکر خداست و اجازهی ورود مردم به بهشت در دست آنان است. در قرآن گفته شده است که مردم نباید کسی غیر از خدا را ارباب خود کنند: ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله.
اکثرمردم در دین از مداحان و دیگر شاغلان مکاسب مذهبی پیروی میکنند، کسانی که بر خلاف پیامبران در ازای برگزاری نمایشهای پرشور و بیخردانهی مذهبی خود از مردم مزد میگیرند. مردم با هدایت و آموزش مداحان و متولیان امور مذهبی در دنیا به پیشوایان مذهبی پناه میبرند و از آنان استعانت میجویند و در آخرت هم طبق باورهای خود با شفاعت آنان به بهشت میروند.
(ادامه دارد)
مطالب مرتبط:
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی
دین و آزادی (۹): تأملی در معنی «ما ملکت أیمانکم» و «رقاب»
دین و آزادی (۱۰): تجاوز اعراب به همسایگان عجم
دین و آزادی (۱۱): آنچه در قرآن نیامده است
دین و آزادی (۱۲): پیامبران و متخصصان
دین و آزادی (۱۳): خادمان و روحانیان
دین و آزادی (۱۴): حکم شرع همان حکم عقل است
دین و آزادی (۱۵): تفکیک رهبری سیاسی از رهبری مذهبی
دین و آزادی (۱۷): ای کسانی که ایمان آوردید!
دین و آزادی (۱۸): توهین به مقدسات
دین و آزادی (۲۰): تکلم انسان و خطاهای زبان
دین و آزادی (۲۱): تکوین و تشریع
نکتهی مهمتر اینکه ابتدا عیسی به شاگردانش هشدار داد که درخواست بیجا نکنند: -هل یستطیع ربک أن ینزل علینا مائده من السماء؟-قال اتقوا الله إن کنتم مؤمنین. و خدا هم می گوید اگر پس از نزول مائده ایمان نیاورند چنان آنان را عذاب خواهد کرد که سابقه ندارد: -فَمَن یَکْفُرْ بَعْدُ مِنکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَّا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِّنَ الْعَالَمِینَ. از اینجا هم می توان دید که نزول مائده ای که به اصرار بیجای حواریون انجام شد و با تهدید خدا همراه بود، فقط برای آنان موضوعیت داشت و ربطی به نسلهای قبلی و بعدی نداشت. [quote]’ مائده ای بفرست… مطالعه بیشتر»
عرض نکردم: ” به ابن ترتیب محرز گردید اختلاف بر سر ترجمه است” با حذف آنچه نویسنده مقاله بدان مایل است، متن اینگونه معنی می دهد:‘ مائده ای بفرست تا “اولبن نفر از این جمع و آخرین نفر از این جمع که اینجاییم” [بجای فقط کلمه “ما” که کافی و وافی بود] همه گی بابت خوردن، آنرا جشن بگیرم…! ‘اصلا ماهیت [i]عید[/i] متضمن [i]تکرار[/i] است، آنچه نویسنده مدعیست “جشن” معنی می دهد (=مهرجان ، ابتهاج) نه عید…….براستی چرا باید اینقدر در منحصر کردن آن عید به همان یک روز اصرار شود؟ جز آنکه گفته آمد: اگر پذیرفته شود که:[quote]وقتی فرستادن… مطالعه بیشتر»
عبارت قرآنی زیر هم نادرستی ترجمهی «اولنا و آخرنا» را آشکارتر میکند: السابقون [u][b]الأولون[/b][/u] من المهاجرین والأنصار …[u][b]اولین[/b][/u] پیشگامان از مهاجران و انصار … در زمان هر پیامبر تنها بخشی از مؤمنان «اولین مؤمنان» هستند، نه همهی مؤمنان. مثلا در زمان محمد کسانی که در سالهای اول بعثت به او ایمان آوردند اولین مؤمنان بودند. بر اساس منقولات تاریخی، علی و خدیجه اولین مؤمنان بودند و کسانی چون ابوسفیان در میان آخرینها بودند. اولین پیروان محمد کسانی نبودند که در سال دهم هجرت به او ایمان آوردند. پس در طول دوران دعوت یک پیامبر هم اولین مؤمنان و آخرین مؤمنان… مطالعه بیشتر»
[b]__[/b][quote]…بله، به این ترتیب مسأله حل میشود![/quote]خوب پس به ابن ترتیب محرز گردید اختلاف بر سر ترجمه است که آنهم تکلیف معلومی دارد، ترجمه های روان و تحریف عیان هر دو پیش روست….اما اگر پذیرفته شود که:[quote]وقتی فرستادن یک بار مائده ای از آسمان می تواند عیدی برای همه دوران ها (در مسیحیت) باشد چگونه فرستادن دینی آسمانی (روز مبعث) یا تولد پیام آور چنین آیینی (روز میلاد) نمی تواند عید تلقی گردد؟![/quote]دیگر چاره ای نمی ماند، پس لاجرم باید از اساس انکار گردد تا خلاصی حاصل آید!باید حق تعالی را به خاطر چنین نعمتی شاکر بود، وقتی یکی از… مطالعه بیشتر»
[quote]- بهانه ها همه واهی و رسواست. – “نا” ضمیر اشاره به صفت فاعلیست: اولین ایمان آورندگان (جمع حواریون) و آخرین ایمان آورندگان (در آینده). مطلب روشنست و تحریف کتاب دردی از نویسنده درمان نمی کند،…[/quote]
اولنا جمع حواریون است، اما آخرنا جمع حواریون نیست! بله، به این ترتیب مسأله حل میشود!
– بهانه ها همه واهی و رسواست.
– “نا” ضمیر اشاره به صفت فاعلیست: اولین [u]ایمان آورندگان[/u] (جمع حواریون) و آخرین [u]ایمان آورندگان[/u] (در آینده).
مطلب روشنست و تحریف کتاب دردی از نویسنده درمان نمی کند،…
دلایل روشن و قاطع است. به جای عصبانیت باید فکر کنیم. اگر کثیری از مترجمان اشتباه کنند، آن ترجمه درست نمیشود: اگر «آخرنا» به معنی آیندگان و نسلهای بعدی است، «اولنا» هم به معنی گذشتگان و نسلهای قبلی است.از معیار دوگانه نمی توانیم استفاده کنیم . نمی توانیم اولنا را به زمان عیسی محدود کنیم و آخرنا را به زمانهای بعد از عیسی تعمیم دهیم. در قرآن «اولین و آخرین» را ممکن است به نسلهای قبلی و نسلهای بعدی ترجمه کنیم، اما اولنا و آخرنا را نمی توانیم. متاسفانه در این زمینه کاری نمی توان کرد و این سردرگمی در… مطالعه بیشتر»
[b]__[/b]ایام الله:روزهای خاص که در آن اتفاقات مهمی افتاده (نزول عذاب یا نعمتی عظیم) و خداوند یادآوری آنرا امر فرموده است، همچون: و لقد ارسلنا موسی بایا تنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله.ابراهیم : ۵ما موسی را با آیات خود فرستادیم و دستو دادیم قوم خود را از ظلمات به نور بیرون آر، و ایام خدا را به آنها متذکر شو.::و حال چه نعمتی بالاتر از فرستادن آیینی آسمانی در مبعث یا طلیعه ظهور آن در [i]روز خجسته میلاد![/i][b]__[/b]المائده:۱۱۴دو نمونه ترجمه از سنت گرایان:عیسیِ بن مریم گفت: بارالها، تو بر ما از آسمان مائدهای… مطالعه بیشتر»
[quote][quote]وقتی فرستادن یک بار مائده ای از آسمان می تواند عیدی برای همه دوران ها (در مسیحیت) باشد چگونه فرستادن دینی آسمانی (روز مبعث) یا تولد پیام آور چنین آیینی (روز میلاد) نمی تواند عید تلقی گردد؟![/quote] البته اگر معنی «اولنا و آخرنا» را به «همهی دورانها» تغییر دهیم، مقصود حاصل میشود. اما «اولنا و آخرنا» یعنی همهی ما. در این عبارت «نا» دوبار تکرار شده است که به جمعی اشاره میکند که عیسی در آن حضور داشته است. مترجمان معمولا این عبارت را با «الأولین و الآخرین» اشتباه میگیرند. در هر صورت، اعیاد دینی معلوم است و برگزاری جشن… مطالعه بیشتر»
به خوانندگان گرامی: إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ……و یاد کن هنگامى را که حواریون گفتند اى عیسى آیا پروردگارت می تواند سفره اى از آسمان براى ما فرود آورد قَالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا ….گفتند می خواهیم از آن بخوریم و دلهاى ما آرامش یابد قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآَخِرِنَا ….عیسى بن مریم گفت پروردگارا سفره ای از آسمان بر ما فرو فرست تا [u]عیدى[/u] براى اول و آخر ما باشد ۱۱۲ تا ۱۱۴: المائده وقتی فرستادن یک بار مائده ای از آسمان می تواند عیدی… مطالعه بیشتر»
ولقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن والإنس:
لهم قلوب لایفقهون بها،
ولهم أعین لایبصرون بها،
ولهم آذان لا یبصرون بها،
أولئک کالأنعام بل هم أضل سبیلا،
أولئک هم الغاقلون.
منافق کسی است که به طور پنهان پیام پیامبر-صلی الله علیه وسلم را –که دین خداوند می باشد- دروغ پندارد، یا اینکه کتابهای آسمانی و فرشتگان، و یا اصلی از اصول ایمان را دروغ پندارد چنین کسی منافق است. چنانچه خداوند متعال می فرماید:«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ؛ یخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یشْعُرُونَ ؛ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کانُوا یکذِبُونَ»در میان مردم دسته ای هستند که می گویند: ما به خدا و روز رستاخیز باور داریم. در صورتی که باور ندارند… مطالعه بیشتر»
أم تحسب أن أکثرهم یسمعون أو یعقلون؟!
إن هم إلا کالأنعام، بل هم أضل سبیلا.
کار نویسنده فهیم ما شده فحش و متلک… ادامه دهید استاد! افراد خانواده دار همه همینجوری هستند.
اگر حرف و نظر من موثر نبود که اینگونه رفتار نمی کردید (به درخت بی بر لگد نمی زنند).
اما اصل ماجرا:
نفرمودید از عکا چه خبر؟ باید بفرمایید، نقاب کافیست، آنچه تا کنون از شما دیده ایم روی پرده بوده، وقت آنست که به پشت پرده برویم.
عکا، دستورات، مقرری، متوجه هستید که…. پس طرفه نروید.
البته سخنان قرآن برای کافران و مشرکان تلخ و گزنده است. آنها کور و کر و لالند و عقل ندارند: صم بکم عمی فهم لایعقلون.
خدا آنها را بکشد، چگونه منحرف میشوند: قاتلهم الله أنی یؤفکون.
والبته در اوهام به سر می برند و می گویند کسی به او یاد می دهد: ولقد نعلم أنهم یقولون انما یعلمه بشر!
استاد بی بدیل! با کلمات بازی نکید:
[quote]….بهتر نیست بازی با الفاظ را کنار گذاشته، اعتراف کنید…[/quote]
این روش تان هم (به لجن کشیدن بحث جهت منصرف کردن طرف) همیشه کثیف هست ولی همیشه موثر نیست!
مقاله نویس فهمیده ما را ببین، در پاسخهای عالمانه خود : جاهلون، غافلون، صم بکم، لا یعقلون، و حالا “آرزوی مرگ” برای مخالف خود!!
به جان عزیزتان قسم هروقت چنین می کنید در درستی راه و نظر خود مطمعن تر می شوم، پس ادامه دهید.
ولی درگوشی استاد: از عکا دستورالعمل جدیدی خدمتتان رسیده؟
حتی هابیل و قابیل هم می دانستند که قربانی به خدا تقدیم می شود، نه به بتها. عقل که نباشد کاری نمی توان کرد، اما در هر صورت، پاسخ جاهلان قول سلام است: واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.
راه دیگری هم قرآن برای شما پیشنهاد کرده است: موتوا بغیظکم.
[b]به دزدی می مانید که فریاد می زند: آی دزد ![/b] چون همیشه وقتی دست خود را خالی می بیند میز را برمی گردانید….. خودتان بشمارید، این چندمین بارتان بود؟مرد حسابی شما باید برخود مسلط باشید و یاوه نبافید که مطالب کامنت قبل نمونه روشن آن است.براستی چطور است که مقاله نویس فهمیده ما از وقتی طی آن بحث مفصل سابق (….) اعتقاد اصلی اش به هرنوع دین و ایمان روشد ، هر سری در همان دوسه کامنت اول کار را به جدال می کشاند؟![quote]نذورات و موقوفات در دین پیامبران به خدا تقدیم می شود[/quote] چیزی به خدا تقدیم نمی… مطالعه بیشتر»
مجید گرامی عرصه سیمرغ جولانگاه شما دوست دانشمند نیست. جنابعالی عرض خود می بری و امید است موفق باشی.
در بحث حتی الامکان خودتان را کنترل کنید و بر اعصابتان مسلط باشید. با استدلال جلو بروید. جهت اطلاع، نذورات و موقوفات در دین پیامبران به خدا تقدیم می شود نه به آستان ملائک پاسبان.
از زمان پیامبر مردم برای بتها قربانی میکردند و مردم هم از گوشت این قربانیها بهره مند میشدند. اینکه مردم از نذورات و موقوفات و سایر برکات بتها بهرهمند شوند، بتپرستی را توجیه نمیکند.
[quote]یکی از برکات عزاداری محرم هم حجم عظیم چلو خورش قیمه و سایر خوراکهای نذری است که مؤمنین و مؤمنات به نام قدیسان میخورند[/quote]
لطفا دلگی های خود را به دیگران نسبت ندهید.
یعنی سه کلمه آخر کامنت قبل اینقدر غضب آور بود؟!
[quote]ولی با عنایت به برکات پرشمار و غیرقابل انکار مترتب بر زیارت (معقول) و موارد مشابه، نتیجه حمل بر صحت این امور خواهد بود.[/quote]
ظاهرا کفگیر استدلال به ته دیگ خورده است. لابد یکی از برکات عزاداری محرم هم حجم عظیم چلو خورش قیمه و سایر خوراکهای نذری است که مؤمنین و مؤمنات به نام قدیسان میخورند و کاری هم ندارند که در دین محمد اینها «ما أهل لغیر الله» است.
[quote]اما متاسفانه اهل قبور اسباب هیچ چیز معرفی نشده اند.[/quote]
پس مشکل مشخص شد: معرفی نشدن یا درواقع همان ایراد سابق “نیامدن در کتاب” خوب این را که از اول می دانستیم… ولی با عنایت به برکات پرشمار و غیرقابل انکار مترتب بر زیارت (معقول) و موارد مشابه، نتیجه حمل بر صحت این امور خواهد بود.
این نیز تمام.
[quote]می دانید که خداوند مستقیما (جز موارد نادر در طول تاریخ) از آسمان چیزی نمی فرستد و همه توسط اسباب فراهم می شود، آری اسباب ![/quote]
بله اسباب!
اما متاسفانه اهل قبور اسباب هیچ چیز معرفی نشده اند. جنت مکان و ملائک پاسبان هم کمکی نمی کند.
آن (+….) به همین دلیل آمده بود که یعنی افرادی چون شعرا تنها به یکی از دلایل گرامی داشته می شوند و البته که نه شفیعند و نه واسطه فیض.اما مگر احدی را (الا سفیه و مزدور) یارای انکار برکات بیشمار صادره از مشاهد مشرفه ای چون “آستان ملائک پاسبان حضرت علی ابن موسی، ایها الرضا” تواند بود؟بحث صرفا برسر شفای بیماران و امثالهم نیست، فواید حاصل از موقوفات پرشمار جهت مستمندان برخوردار و هم تشفی خاطر زوار و نیز ایمانی برقرار، کم برکاتی نیست ….می دانید که خداوند مستقیما (جز موارد نادر در طول تاریخ) از آسمان چیزی نمی… مطالعه بیشتر»
[quote]قبلا هم گفتیم: آیا مزار بزرگان را به یادگار نگه نمی دا رند؟ روز تولد ایشان را گرامی نمی دا رند؟شعرا و غیرو مثال بارزند. ایضا پیامبر و ائمه به همان دلیل (+….)[/quote] به قول خودتان تجاهل نفرمایید قربان. در مقاله هم بیان شده است که بعضی از گروههای افراطی حتی از گذاشتن سنگ قبر هم برای مردگان ممانعت میکنند. اما ما ندیدهایم که انسانهای عاقل جلو قبر شاعری بایستند و به جای خدا به او بگویند: ای پناهگاه بیپناهان! ای معین الضعفا! ای شمس الشموس! نظر لطفی، عنایتی، … داعشیان وحشی و غالیان مردهپرست سروته یک کرباس و دو… مطالعه بیشتر»
مقاله جناب ارجمند مانند قبل مستدل و دقیق بود و منتقدان نتوانستند ان را نقد کنند به خصوص اقتبلس عزاداری از مسسحیان جالب بود
قبلا در ابن رابطه مفصل صحبت کرده ابم، این هم شبیه همان ماجرای جانشینی پیامبران است که چرا در کتاب نیامده… ، قرار نیست همه مطالب در کتاب آمده باشد، نتیجه آن بحث را که به خاطر دارید؟!کسی قبر و ضریح و گنبد نمی پرستد، اینها را شما نسبت می دهید و بعد خودتان رد می کنید. عکسی که جدیدا اصافه شد نمونه .قبلا هم گفتیم: آیا مزار بزرگان را به یادگار نگه نمی دا رند؟روز تولد ایشان را گرامی نمی دا رند؟شعرا و غیرو مثال بارزند.ایضا پیامبر و ائمه به همان دلیل (+….)این تفکر شما که مایلید مزار تمام… مطالعه بیشتر»
عالی بود
[quote]بسیار خوب ، پس آن وحی که می گویید عقل است، اما پیامبران مدعی نوع دیگری از وحی نیز بودند که همه سخن ایشان در همان بود، وحی نبوی را شما با دریافتهای حسی رسول از جهان پیرامون یکی می گیرید درحالیکه پیروان پیامبران اعتقاد دیگری دار ند و وحی نازله را نه زمینی که آسمانی می دانند.[/quote] پیروان پیامبران دو میلیاردشان مسیحی هستند که می گویند عیسی خداست. عده ای هم یهودی هستند که در قرآن وضعیتشان معلوم است. بقیه هم شیعه و سنی و سلفی و علوی و وهابی و غیره هستند که طبق قرآن محمد را با… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند بحث می تواند ادامه داشته باشد اگر خود چون همیشه درمسیر طعن و کنایه قدم نزنید…..البته اگر اصرار به پایان آن دارید هم اهمیتی ندارد، ……استغفرالله! بسیار خوب ، پس آن وحی که می گویید عقل است، اما پیامبران مدعی[i] نوع دیگری [/i] از وحی نیز بودند که همه سخن ایشان در همان بود، وحی نبوی را شما با دریافتهای حسی رسول از جهان پیرامون یکی می گیرید درحالیکه پیروان پیامبران اعتقاد دیگری دار ند و وحی نازله را نه زمینی که آسمانی می دانند.حال باید دید مصداق حاملان تورات درین میانه شمایید یا پیروان پیامبران.اما بعد از… مطالعه بیشتر»
[quote]ببخشید، چه مدت است دوچار این حالت شده اید؟[/quote] حالت خاصی نیست. کافی است از حالتی که در سورهی جمعه در توصیف حاملان تورات گفته شده است به در آیید و کمرتان را راست کنید و به حالت عادی برگردید. لازمهی این کار رهایی از زیر بار سنتهای غلط پدران و مراجعه به عقل است و این هدایت مستقیم را خدا در اختیار تمام افراد بشر قرار داده است. اما بعد: جسد یوسف مانند یعقوب مومیایی شد و در تابوت قرار گرفت. یوسف نیز مانند پدرش میخواست در کنعان دفن شود و از برادرانش خواست وقتی به کنعان میروند تابوت… مطالعه بیشتر»
مثل اینکه بگوییم چرا ابراهیم جوان میراث کهن پدرانش را زیر سوال برد. در فرهنگ جاهلی محال است که پدران ما صدها سال خطا کرده باشند.
[quote name=”محمد ارجمند”]آقای “یکی” حالا چی میخوای بگی؟ منظورت چیه اینقد کلی گویی و گنده گویی میکنی؟ حرفتو بزن… آقای ارجمند که حرفشونو زدن. یه وقت انتظار جوابی از طرف آقای ارجمند که نداری؟ چون نه حرفی زدی نه سوالی کردی. فقط میخواستی جلو اصلاح اجتماعی رو بگیری آقای ارجمند تشکر بابت فکرها و دغدغه هایی که داری و قدمی در جهت اصلاح جامعه برمیداری. بسیار لذت بردم از گفتارتان. اساس و جوهر حرفهای شما اصلا برای من جدید نیست؛ ولی اینکه به زبان و استدلال دیگری بیان کردید برایم جدید و گیرا بود.باز هم منتظر یادداشتهایتان در این سایت… مطالعه بیشتر»
[quote name=”ابوالفضل ارجمند”][quote]آقای ارجمند دچار توهم و خودبزرگ پنداری است. می پندارد حرفهایی بلد است که مستقل از فرقه ها و پیروان ادیان است. همه نمی فهمند، دچار کج فهمی هستند و ناگهان در آسمان باز شده و یک ارجمند افتاده پایین که مستقل از شیعه و سنی و یهودی و مسیحی می فهمد و فقط اوست که به دنبال حقیقت است. این گنده بینی خود با سطح سوادش تناسب ندارد.[/quote]مشکل با نظر ایشان نیست. آزادی بیان اقتضا می کند ایشان هم نظراتشان را بگویند. اما نه با خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران بلکه با دلایل قوی. واژه «دینداران… مطالعه بیشتر»
[quote]نویسنده معتقد است که همهی مردم جهان در هر مکان و هر زمان از هدایت مستقیم الهی برخوردارند[/quote]
مستقیم؟ هر زمان و هر مکان؟
ببخشید، چه مدت است دوچار این حالت شده اید؟ یعنی شما نیز رویاهای رسولانه می بینید؟!
اما بعد: بفرمایید حضرت موسی هنگام خروج از مصر با بقایای پیکر یوسف چه کرد و چرا؟؟
[quote]-ظاهرا این دفعه فامیل هم به کمک جناب آمده…[/quote] واکنشهای جاهلی و دستهای خالی از استدلال. نویسنده وحی الهی را در عالم و آدم ساری و جاری میداند و همان گونه که در «تکوین و تشریع» بیان کرده است معتقد است که همهی مردم جهان در هر مکان و هر زمان از هدایت مستقیم الهی برخوردارند و اگر کسی به انذار بر میخیزد، به کسانی هشدار میدهد که از فطرت خود فاصله گرفتهاند و مثلا به جای ذکر نعمت و برگزاری اعیاد شکرگزاری به ذکر مصیبت و سوگواری ابدی برای مردگان چند هزار سال پیش مشغول هستند و آنها را… مطالعه بیشتر»
-مشکل جناب ارجمند صرفا آنچه در کامنت شماره بک آمده نیست، افزون بر آن، ایشان چون فرمایشات پیامبر را مغایر افاضات خود می یابد (همان پیامبری که خود را + فقط چند نفر هدایت شده دیگر! پیرو او می داند) هر روابتی منقول از پیامبر را دروغین و ساخته فرق می نامد تا از مواجهه با حقانیت پرهیز کند.
——————————
-ظاهرا این دفعه فامیل هم به کمک جناب آمده…
آقای “یکی” حالا چی میخوای بگی؟ منظورت چیه اینقد کلی گویی و گنده گویی میکنی؟ حرفتو بزن… آقای ارجمند که حرفشونو زدن. یه وقت انتظار جوابی از طرف آقای ارجمند که نداری؟ چون نه حرفی زدی نه سوالی کردی. فقط میخواستی جلو اصلاح اجتماعی رو بگیری
آقای ارجمند تشکر بابت فکرها و دغدغه هایی که داری و قدمی در جهت اصلاح جامعه برمیداری. بسیار لذت بردم از گفتارتان. اساس و جوهر حرفهای شما اصلا برای من جدید نیست؛ ولی اینکه به زبان و استدلال دیگری بیان کردید برایم جدید و گیرا بود.
باز هم منتظر یادداشتهایتان در این سایت هستیم.
[quote]آقای ارجمند دچار توهم و خودبزرگ پنداری است. می پندارد حرفهایی بلد است که مستقل از فرقه ها و پیروان ادیان است. همه نمی فهمند، دچار کج فهمی هستند و ناگهان در آسمان باز شده و یک ارجمند افتاده پایین که مستقل از شیعه و سنی و یهودی و مسیحی می فهمد و فقط اوست که به دنبال حقیقت است. این گنده بینی خود با سطح سوادش تناسب ندارد.[/quote] سطح سواد محمد که الگوی همهی ماست به ما میآموزد که بیان سخنان بزرگ به سطح سواد نیست. ابراهیم هم جوان بود که با پدر و قومش در افتاد. البته پذیرش… مطالعه بیشتر»
آقای ارجمند دچار توهم و خودبزرگ پنداری است. می پندارد حرفهایی بلد است که مستقل از فرقه ها و پیروان ادیان است. همه نمی فهمند، دچار کج فهمی هستند و ناگهان در آسمان باز شده و یک ارجمند افتاده پایین که مستقل از شیعه و سنی و یهودی و مسیحی می فهمد و فقط اوست که به دنبال حقیقت است. این گنده بینی خود با سطح سوادش تناسب ندارد.