برده داری، کرامت انسانی

مجید نواندیش:  برده‌داری در اسلام از موضوعات چالش‌برانگیز دین اسلام است. اگرچه امروزه برده‌داری در دید عرف امری مذموم و ناپسند بوده و از ضوابط حتمی حقوق بشر به‌شمار می‌رود، ولی همچنان اکثریت روحانیون مسلمان معاصر نسبت به این پدیده سکوت اختیار نموده و حتی گروهی از ایشان، به صراحت از برده‌داری دفاع می‌کنند. برای مثال محمدتقی مصباح یزدی می‌گوید: «مسئله بردگی فی‌الجمله در…

مجید نواندیش:  برده‌داری در اسلام از موضوعات چالش‌برانگیز دین اسلام است. اگرچه امروزه برده‌داری در دید عرف امری مذموم و ناپسند بوده و از ضوابط حتمی حقوق بشر به‌شمار می‌رود، ولی همچنان اکثریت روحانیون مسلمان معاصر نسبت به این پدیده سکوت اختیار نموده و حتی گروهی از ایشان، به صراحت از برده‌داری دفاع می‌کنند. برای مثال محمدتقی مصباح یزدی می‌گوید: «مسئله بردگی فی‌الجمله در اسلام پذیرفته شده‌است و ما از آن دفاع می‌کنیم[۱].

شاید بعضی از خوانندگان به علت پارادیم قرن بیستم و بیست و یکم، بررسی این مسائل را بدیهی بدانند. اما تعدادی از مسلمانان می باشند که بدیهی نمی دانند. همانطور که می دانید داعش در شمال عراق ابواب بردگی را احیا کرده بود. متاسفانه باید گفته شود که مطمئن باشید یک فقیه از آن نظر که فقیه است، به این عمل داعش اشکال فقهی نمی تواند وارد کند.

در مقاله پیشین تحت عنوان اومانیزم الهی: انسان، مرجع مشروع امر [۲] ذکر کردیم که انسان دارای مجوز و اختیار برای صدور حکم الهی می باشد. دقت کنید امروزه بسیاری از روشنفکران با کنکاش در احادیث و قران، ریزنگری، جستجوی فراوان، تغییر ترجمه معانی، علم رجال و رد احادیث و …. سعی می کنند یک حکم عقلایی و منطقی را استخراج و بیان نمایند و آن را نسبت به ائمه و رسول و پروردگار دهند. ضمن پاسداشت این تلاش ها، ما عموما بدین شیوه عمل نمی کنیم. ما معتقد هستیم، لزوم و اجباری به اینکه احکام الهی جدید حتما در احادیث و قران ذکر شده باشد وجود ندارد. انسان می تواند اجتهاد نماید و با توجه به شروط ذکر شده در مقاله پیشین، خود احکام الهی صادر نماید. در این مقاله به بررسی برده داری و کنیزداری از این منظر می پردازیم.

 
بررسی تاریخی برده داری

در زمان پیامبر، اسرای جنگ اعم از مرد یا زن بعنوان برده و کنیز مورد استفاده قرار می گرفته است. این بردگان و کنیزان همچنین قابل خرید و فروش بوده اند. یکی از نکات حاصل این می باشد که برده داری حاصل تبعیض نژادی، تبعیض رنگ پوست همانند آنچه که در آمریکا روی داده است نبوده است. در زمان پیامبر محلی بنام زندان شناخته نمی شده است، یا اگر شناخته می شده است هم وجود نداشته است. در شواهد تاریخی در زمان پیامبر من اثری از وجود زندان نیافتم. یا باید اسرای جنگی کشته می شدند یا باید طبق هنجارهای آن زمان به بردگی گرفته می شدند. در داستان حضرت یوسف هم داریم که عمه وی به وی علاقه مند بود و کمربندی را زیر لباس های یوسف بر او پوشاند و … . در این داستان داریم که در زمان یوسف رسم چنین بود که اگر کسی مال خود را نزد دیگری پیدا کند آن شخص را تا یک سال و به روایتی تا آخر عمر نزد خود نگاه دارد. یعنی وی بواقع خدمتکار و برده آن شخص می شده است. بردگی یک روش مجازات کردن بوده است در هنگامی که زندان وجود نداشته است.

 همانطور که در مقاله پیشین اشاره شد، بعضی از احکام رسول تاسیسی بود مانند نماز، روزه. اما بعضی دیگر امضایی می باشد. یعنی هنجارهای محیط را با تغییرات و ارتقاهای کمی پذیرفته و آن را امضا کرده است. بواقع رسول بردگی را بعنوان یک فعل عکس العملی پذیرفت. یکی از معانی عدل تناسب عمل و عکس العمل می باشد. اگر در یک جامعه هنجاری و نرمی حاکم بود، عکس العمل نشان دادن تحت آن هنجار و نرم عدالت می باشد.  پیامبر هنجار برده داری در زمان خود را امضا کرد و این منافاتی با عدالت ندارد. چون عکس العمل متناسب با عمل می باشد و لذا ظلمی به کسی صورت نگرفته است.

 اما در کنار مسئله برده داری و کنیز داری، یک شبهه بسیار مهم در زمینه دادن مجوز برقراری رابطه جنسی با کنیزان علی الخصوص کنیزان شوهردار وجود دارد. از نظر تاریخی می توان گفت در زمان رسول و قبل از رسول زن ها کمی حالت متاع و کالا داشته اند. زن ها در بحث ازدواج حق انتخاب نداشته اند. اگر به تاریخ قبل از پیامبر و زمان پیامبر مراجعه کنیم می بینیم که قیم دخترها آنها را به کسی که میخواسته است تزویج می کرده است. دقت کنید مثل الان نبوده است. برای زن ها عمدتا حق انتخاب همسر قائل نبوده اند و این توسط خود زنان هم پذیرفته شده بوده است. ما می بینیم در طول تاریخ مثلا پدر یک دختر، دخترش را به فلان شخص تزویج می کرده است.

 در رابطه با دادن مجوز نکاح با کنیزان شوهر دار، می توان اینگونه توجیه کرد که در اسلام طبق احکام فقهی فاصله پیدا کردن زن از شوهر بگونه ای که امکان برقراری رابطه جنسی نباشد بعد از مدتی خود به خود حکم طلاق را جاری می کند. حالا زنان شوهردار اسیر، قیم آنها حاکم اسلامی می باشد. در این حالت قیم آنها حکم طلاق از شوهران قبلی را صادر و حکم تزویج آنها به مالکین آنها را صادر می نماید. پاسخگویان به شبهات چنین پاسخگویی می کنند که این ارتباط جنسی تجاوز نیست. کنیز شوهردار باید عده نگهدارد و در زمان عده مالک حق برقراری رابطه جنسی با زن را ندارد. دوما: در زمان پیش از رسول بعضی کنیزها برای زنا در اختیار دیگران می گذاشتند که در آیات قران اینکار ممنوع شده است. بنابراین پیامبر احکام پیش از اسلام را ارتقاء هم داده است.

 نظر شخصی بنده این است که این حکم اشتباه بوده است. رسول و شاید پروردگار و ملائکه درباره این حکم اشتباه کرده اند. در سوره نساء آیه ۲۴ آمده است:

و زنانِ شوهردار [ نیز بر شما حرام شده است ] به استثنای زنانی که مالک آنان شده اید [ این ] فریضه الهی است که بر شما مقرر گردیده است. و غیر از این [ زنانِ نامبرده ] ، برای شما حلال است که [ زنان دیگر را ] به وسیله اموال خود طلب کنید- در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید- و زنانی را که مُتعه کرده اید ، مَهرشان را به عنوان فریضه ای به آنان بدهید ، و بر شما گناهی نیست که پس از [ تعیین مبلغ ] مقرّر ، با یکدیگر توافق کنید [ که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید ] مسلماً خداوند دانای حکیم است.

 در شان نزول آیه نساء ۲۴ که در آن به اجازه نکاح کنیزان شوهردار اشاره شده است، آمده است: ابی سعید گفت )در جنگ با اهل اوطاس( ما زنانی را اسیر گرفتیم که شوهر داشتند، پس ما کراهت داشتیم که بر آنان بیافتیم ) با آنان سکس کنیم( چرا که آنان شوهر دار بودند، و لذا از پیامبر پرسیدیم سپس آیه ی والمحصنات من النساء … نازل شد و برای ما آلت جنسی آن زنان را حلال کرد[۳]. بنظر بنده وقتی خود مسلمانان از این عمل کراهت داشته اند دلیلی نداشته است که مجوز این عمل صادر گردد و این حکم اشتباه می باشد. البته این مسئله از نظر من طبق این مقاله به تاریخ پیوسته است و دیگر موضوعیت ندارد.

 

 بررسی رفتاری و قرانی

در آیه ۲۷ سوره اعراف آمده است:

ترجمه آیت الله مکارم شیرازی: و اشراف قوم فرعون ( به او ) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می کنی که در زمین فساد کنند ، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودی پسرانشان را می کشیم ، و دخترانشان را زنده نگه می داریم ( تا به ما خدمت کنند ) و ما بر آنها کاملًا مسلّطیم!»

 همانطور که مشاهده می کنید در این آیه هم اشاره شده است که فرعون دختران قوم موسی را به اسارت و کنیزی می گرفته است. آیا همین رفتار توسط رسول و مسلمانان تکرار شده است یا نه؟ فرق آن چیست؟ چرا پروردگار برای تقبیح فرعون و بعنوان اعمال زشت فرعون به کنیز گرفتن دختران اشاره کرده است ولی همین صفت برای رسول بعنوان عیب تلقی نشده است؟

 طبق آیه ۱۲۳ سوره اعراف، فرعون برای توجیه این عمل، معتقد به تئوری توطئه بوده است. به ترجمه این آیه توجه کنید:

فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما رخصت دهم ، به او ایمان آوردید؟ قطعاً این نیرنگی است که در شهر به راه انداخته اید تا مردمش را از آن بیرون کنید. پس به زودی خواهید دانست.

 اگر در مکانی یک امری هنجار و نورم (NORM) بود، عکس العمل در ذیل آن عمل (در مقام دفاع نه حمله) هنجاری عدل محسوب می شود. عکس العمل کمتر طیفی از مفهوم رحمت محسوب می شود و درجات آن به درجه رحمت بستگی دارد و اگر این عکس العمل کمتر منجر به ایجاد هنجار جدید گردید و از یک عمل جزیی به یک عمل جمعی تبدیل شد این ارتقاء است. وقتی ارتقاء یافت، این هنجار جدید نورم می شود. در اینحالت شکستن این هنجار جدید و برگشتن به قبلی ظلم است و عین ابتذال است. چون عدل یک معنی اش تناسب عمل و عکس العمل است. معانی عدل حداقل چهار معنی دارد

·         معنی اول موزون بودن و تناسب

·         معنی دوم تساوی و عدم تبعیض

·         معنی سوم ادای حق هر ذی حق

·         معنی چهارم رعایت استحقاق ها در افاضه

یک فعل عکس العملی متناسب با عمل، عین عدل است. اما ارتقاء آن جایز و حتی می توان گفت واجب می باشد. ارتقاء کلید فهم بدعت صحیح از ناصحیح می باشد. بنابراین وقتی ارتقا انجام شد و نرم و هنجار جدیدی ایجاد گردید، بازگشت به قبل غلط است حتی اگر قول و فعل رسول باشد. تعصب فقیهان در این مورد هم هویتی است وگرنه دلیل خاصی ندارد. برای همین کنوانسیون ژنو مورد تایید امر الهی است و یک حکم الهی محسوب می شود. فقیهان نباید بگویند بازگشت به عقب! مسئله رشد حقوق و ایجاد هنجارها و استانداردهای جدید می باشد. مثل آن مثل رشد تکنیک می باشد که دیگر نمی شود به عصر شمشیر که رسول با آن می جنگید، بازگشت.

تفاوت فعل فرعون و پیامبر اسلام چه می باشد. هر دو زنان را به بردگی و کنیزی می گرفتند. مسئله اینجاست که در سیر موضوع تفاوت وجود دارد. فرعون در مقابل میل خروج موسی و قومش چنین کاری کرد، ولی محمد در مقام عکس العمل فعل مشرکین مکه که به کشتن و اخراج و مصادره اموال مسلمانان پرداخته بودند صورت گرفت. فعل پیامبر اسلام دفاعی ولی فعل فرعون ابتدایی بوده است. تناسبی بین فعل خروج از مصر و قتل و اسارت قوم موسی به دلیل آن وجود ندارد. اما فعل محمد اجرای هنجارهای اهل مکه که هویت و حمیت مشترک داشتند بر خود آنها بوده است.

مشکل فقها این است که یک فعل عکس العملی را به علت قول و فعل و تقریر رسول فعل ابدی گرفته اند. بنیان فکر اینها این است که غلط است. ما در تاریخ در زمان امام علی شاهد ارتقاء این فعل رسول هستیم. امام علی در جمل و صفین وقتی اصحابش پیروز شدند از اینکه زنان را به اسیری بگیرند و اموال آنها را مصادره کنند نهی می کرد. می گفت فقط جنگ و بقیه احکام جنگ جاری نمی شود. اشخاصی که در سپاه امام بودند به او اشکال می گرفتند که خون آنها بر مال حلال است اما اموال و زنانشان نه؟ امام علی در حقیقت در حال انجام کار ارتقایی بود. در حالیکه فقها برای فعل امام علی یک قیودی گذاشته اند و برده داری و کنیزداری را از جنگ مسلمانان با مسلمانان استثناء کرده اند.

موسی در حال براندازی نرم (یعنی بدون سلاح) بود.اما براندازیش به این صورت بود که میخواست قوم خودش را از ان منطقه خارج کند و از سیطره قوانین فرعون که از کل قوم در حال استفاده بود خارج کند. مشاورین امنیتی فرعون برای جلوگیری براندازی نرم سیستم که نیروی عظیمی را از دست میداد دست به کار شدند و به موسی اتهام بستند.

اتهام موسی چه بود؟ در زمین دارد فساد میکند و بعد رها کردن خدایان فرعون و فرعون (کفر به خدایان فرعون). نتیجه گیری باید انها را بکشیم و به اسیری بگیریم. حالا فعل فساد موسی از نظر بزرگان قوم چه بود؟ خارج کردن قومش از انجا و توطئه برای این کار. فعل موسی و فعل فرعون در تناسب نیست برای همین بر اندازی نرم موسی با خروج از انجا با قومش دلیلی عادلانه برای اعمال فرعون نیست. گفتیم یک معنی عدل تناسب عمل و عکس العمل است.

پیامبر اسلام در مکه دعوتی را شروع میکند که در ایات سوره مکه امده است. شما این ایات را که قسمتی از آن در جزء سی ام آمده است توجه کنید. می گوید شما آنچه می پرستید بپرستید ما هم همینطور (لکم دینکم ولی دین). اما مشرکین قائل به چنین حقی نبودند. می گفتند تو داری اختلاف می اندازی. چون در حال تبلیغ هستی، یک عده ای طرفدارت شده اند و به بتهای ما توهین می کنند. قران می گوید به بتها کسی نباید توهین کند. برای همین منظور ایشان از توهین این بود که چرا بتها را عبادت نمی کنید. یعنی نفی عبادت بتها را هم قبول نداشتند و آن را نفی مقدسات می دانستند. نتیجه این شد که عده ای را کشتند و عده ای مجبور به فرار شدند و امول اینها هم در مکه مصادره کردند. حالا محمد به مدینه رفته است.یک هویت مشترک عربی بین مشرکان مکه و مسلمانان وجود داشت. ایشان در مقام عکس العمل با مشرکین مکه در احکام اسیری جنگ، تغییراتی ایجاد کرد و ان را تعدیل کرد. یعنی کاهش مجازات داد. مثلا فدیه را کم کرد و یکجا گفت اگر اموزش سواد بدهید ازادید و غیره. اینها تعدیلات است.

 اما این رفتار بر خلاف تصور فقها پایان موضوع نیست. نباید مغالطه کنند چون پیامبر کاری را امضاء کرده که در عرف محیط بوده پس آن کار ابدی است که این را هم به استناد به قول و فعل و تقریر رسول می کنند. این غلط است. فعل رسول عکس العمل است و یک فعل تاریخی است نه فراتاریخی و ابدی. اگر فعل رسول را فراتاریخی بدانید می شود احکام جنگ و برده داری در فقه موجود بیش از آنکه ابداع رسول باشد ابداع مشرکان مکه و مخالفین رسول می باشد.

پیامبر قوانین حاکم بر محیط را با تغییراتی و ارتقا محدودی پذیرفت است. افعال امضایی پیامبر در زمان خود جزء هنجارهای محیط بوده است و عکس العمل تحت آن هنجارها عدل محسوب می شده است. ولی امروزه بسیاری از آن هنجارها ارتقاء یافته اند. بطور مثال برده داری از بین رفته است و …. عمل کردن تحت هنجارهای زمان پیامبر دیگر عکس العمل مناسب نبوده و عدل محسوب نمی شود بلکه ابتذال محسوب می شود.

طبق همین کنوانسیون ژنو از فقه اسلامی امروز بهتر و به عدل و تعمیم نزدیکتر و به همین دلیل الهی محسوب می شود[۴]. دقت کنید که شرط شمول امر مشروع را نیز شامل می شود و مورد قبول بسیاری از کشورها و مردم قرار گرفته است.

 

نظرات دیگران

 گروهی از روحانیون معاصر مانند سیدمحمدحسین طباطبائی و سیدمحمود طالقانی، تنها طریق معتبر بردگی را اسارت کفار حربی در جهاد می‌دانند و چنین بردگی‌ای را به لحاظ غیبت فعلی امام زمان، عملاً منتفی می‌دانند. میرزا ابوالحسن شعرانی می‌گوید: «بندگی در شریعت اسلام مجاز است. اما منحصر به آنکه در جهاد شرعی از کفار اسیر بگیرند و در این زمان که امام علیه‌السلام غایب است، موضوع بندگی فعلاً منتفی است[۵].  البته بر اساس نظریه ولایت فقیه که حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس آن تأسیس شده بسیاری از اختیارات امام معصوم به فقیه جامع‌الشرایط منتقل و جهاد شرعی امکان‌پذیر شده‌است.

 به اعتقاد من و بعضی از دیگر علما جهاد ابتدایی در اسلام نداریم. خداوند در قران می فرماید لایحب المعتدین، ان الله لا یحب المتجاوزین. همین کافی است که نشان دهد ما در اسلام جهاد ابتدایی نداریم. شما اگه به سیره سه امام اول هم نگاه کنید، در جنگ ها ایشان هیجوقت شروع کننده نبود. اول طرف مقابل جنگ را شروع می کردند بعد امام جنگ را آغاز کردند.

 مصطفی محقق داماد که مجتهد می باشد و همچنین دارای مدرک دکترا می باشد، معتقد است احکام امضایی اسلام به دو دسته «مطلوب» و «تحمیلی» تقسیم می‌شوند. احکام تحمیلی نه به دلیل مطلوبیت و پسندیدگی بلکه به دلیل شیوع عرفی و محذورات اجتماعی در ممنوعیت آن‌ها، مورد تأیید اسلام قرار گرفته‌اند. این دسته احکام مقید به رواج عرفی هستند و اگر در طول زمان متروک شوند، حکم شرع تغییر می‌یابد. وی معتقد است این‌گونه احکام مصادیق زیادی دارند و برده‌داری یکی از آن‌هاست.

 دکتر سروش درباره برده داری در ویدیویی می گوید: برده داری زمان پیامبر منفور نبوده، غیر اخلاقی نبوده، امروزه منفور و غیراخلاقی شده است. در داوری نسبت به گذشتگان باید پایمان را جای درست بگذاریم. اصلا فلاسفه ان دوران بین انسان تفاوت قائل بوده اند. تبعیض ملی امروزه داریم. در گذشته تبعیض دینی بوده است. بروم در کانادا حق رای دادن ندارم و …. عین این ماجرا در گذشته در دین بوده است. جوامع مختلف بر حسب دین تعریف می شد. مسلمانان خیلی از حقوق ها را به نامسلمان ها نمی دادند و بالعکس. در همین کانادا کلی تبعیض بر علیه ما وجود دارد. من تخصصم تاریخ علم است. اولین چیزی که به ما گفته اند فکر نکنید آنها که می گویند اصل آب خاک آتش باد است ابله بوده اند، آنها اندیشمندان دوران خود بوده اند. اینطوری تاریخی بودن را درک میکنید. باید دقیقا سعی کنید درک کنید چه اعتقادی داشته اند.

 

 کرامت انسانی

در بخش آخر این مقاله به مبحث کرامت انسانی می پردازیم، این مبحث بطور کامل مرتبط با مباحث قبلی نمی باشد اما بی ربط هم نمی باشد.

 بعضی مکتب های غیرالهی معتقدند انسان بدلیل فرگشت، همانند حیوانات است، پس مستحق هیچ کرامتی نمی باشد. اما ادیان الهی از جمله اسلام، معتقد به کرامت انسانی می باشند. گواه تاریخ هم سودمندی حفظ کرامت انسانی را برای بشر اثبات نموده است. در کتب یهودیت به گونه ای با قوم یهود سخن گفته شده است که خود را برتر از تمامی اقوام و مردم دیگر بدانند. سعی شده است تا این حد به آنان عزت نفس و کرامت داده شود. با عیسی بگونه ای سخن گفته شده است که متکلمان مسیحی عیسی را عقل اول و مخلوق و صادره اول می دانند. با پیامبر اسلام هم بگونه ای سخن گفته شده است که متکلمان مسلمان پیامبر اسلام و بعضا ائمه را عقل اول و مخلوق و صادره اول محسوب می کنند. در آیه ۷۰ سوره آسراء آمده است

 وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً

و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم ، و آنان را در خشکی و دریا [ بر مرکبها ] برنشاندیم ، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم ، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم.

 درطی ۱۴۰۰ سال اخیر کرامت و حقوق انسانی رشد و پیشرفت پیدا کرده است، نفی برده داری، محترم شمردن حقوق اقلیت، حقوق بشر، آزادی اندیشه و بیان، برابری حقوق زن و مرد،  رعایت حقوق اسیران و زخمی ها در جنگ ها، رفع تبعیض و نژادپرستی و … همه در جهت افزایش کرامت و عزت انسانی بوده است. حقوقی بوده است که در جهت عزت بخشیدن به انسان ها داده شده است. اینها حقوقی بوده است که برای انسان ها اعتبار شده است و انسان ها در این زمینه ها اکنون خود را صاحب این حقوق می دانند و انتظار برآورده شدن این حقوق ها را دارند. جزء هنجارهای محیط و نورم علی الخصوص در کشورهای غربی شده است. حالا آیا اسلام با این پیشرفت کرامت انسانی در طول این ۱۴۰۰ سال اخیر مخالف است؟ اسلام خود از کرامت انسانی در قران سخن گفته است و آن را به رسمت شناخته است.

مخالفت با این پیشرفت کرامت انسانی و حقوق قائل شده برای انسان و عدم به رسمیت شناختن آن، امروزه بواقع خود مصداق بارز گناه ظلم در حق انسان امروزی می باشد و اسلام با همه نوع جور و ظلم مخالف و آن را حرام می داند.

 پی نوشت ها:

[۱] اومانیزم الهی، انسان مرجع مشروع امر

[۲] المیزان ۱۱:۵۴

[۳] ۱۱۹ ، مسند احمد: ۱۱۶ ، سنن النسائی ۶ : ۱۱۵ ، سنن أبیداود ۱ : ۴۱۷ ، صحیح الترمذی ۱ ، ۴۱۶ : راجع صحیح مسلم

۱۲۹ : ۴۴۷ ، مصابیح السنه ۲ : ۱۶۷ ، المحلی لابن حزم ۹ : ۱۶۵ ، سنن البیهقی ۷ : ۱۴ ، أحکام القرآن للجصاص ۲ ، ۷۲ : ۱

۱۷۵ ، تفسیر الشوکانی ۱ : ۱۷۲ ، تفسیرالخازن ۱ : ۲۶۹ ، تفسیر ابن کثیر ۱ : ۱۲۱ ، تفسیر البیضاوی ۱ : ،تفسیر القران

[۴] به نقل از استادی گمنام

 [۵] الانوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۷۹-۱۸۰

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

15 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
ساسان
ساسان
خرداد ۱۰, ۱۳۹۷ ۹:۰۱ ب٫ظ

[quote]اما در کنار پاسخگویی به شبهات، بنده به نماز روزه، متافیزیک و … معتقدم[/quote]

با کدامین استدلال به متاع بنجول متافیزیک معتقد شده اید؟

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۱۰, ۱۳۹۷ ۴:۰۴ ب٫ظ

اقای نواندیش اتفاقا حاکمیت بی چون وچرا بر جان وشرافت یک انسان بوده است برده داری در اسلام یعنی اینکه مالک صاحب بی چون وچرای برده خوداست اگر مالک حتی به عمد برده خود را بکشد قصاص نمیشود ویا برده کسی دیگر را به عمد بکشد قصاص نمیشود یا ایها الذین امنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر و بالحر والعبد و بالعبد والانثی بالانثی و…ای کسانیکه ایمان اوردید قصاص برای شما نوشته شد مرد ازاد را در برابر مرد ازاد وبرده را در برابر برده وزن را در برابر زن قصاص میتوانید بکنیدتوجه میکنید قران وپیامبر برای انسانها ارزش… مطالعه بیشتر»

مجید نو اندیش
مجید نو اندیش
خرداد ۱۰, ۱۳۹۷ ۰:۱۰ ق٫ظ

[quote name=”شهرام”]سلام و آرزوی بهروزی مقاله شما در باب برده داری تماماً تحلیلی صرفاً حقوقی یا جامعه شناختی است و تنها جایی که از این مرز بیرون می افتد نسبت دادن خطای حکم سوره نساء به قلمروی متافیزیکی همچون پروردگار یا فرشتگان است، هر چند که اگر خطا به رسول نسبت داده شود (حالتی که خود شما نیز در مقاله محتمل دانسته اید) این تکه متافیزیکی نیز قابل حذف خواهد بود. اما مشکل اینجاست که این مقاله را فردی کاملاً ماتریالیست نیز دقیقاً با همان تحلیلهای حقوقی و تاریخی و جامعه شناختی می تواند تکرار کند و هیچ عامل تفکیک… مطالعه بیشتر»

مجید نو اندیش
مجید نو اندیش
خرداد ۱۰, ۱۳۹۷ ۰:۰۶ ق٫ظ

[quote name=”یک انسان خسته”]درست است که به قضایای تاریخی بایست از دید تاریخی و شرایط زمانه نگریست؛ اما همین امر خود متغیر بودن انسان و قوانین را نشان می‌دهد. پس چگونه ادعا دارید که قوانین دین تا قیام قیامت ثابت و پابرجاست؟ ضمن آنکه حتی به تناسب شرایط زمان صدر اسلام، برده‌داری به مفهوم حاکمیت بی‌چون و چرا بر جان و مال یک انسان دیگر نه پذیرفته است و نه اخلاقی. چگونه می‌توان به یک انسان تجاوز کرده، به صلاحدید او را کشت و بر جان و مال و همه زندگیش سایه افکند و ادعا کرد این حکم زمانی اخلاقی… مطالعه بیشتر»

رضا
رضا
خرداد ۸, ۱۳۹۷ ۹:۲۳ ق٫ظ

یه نکته رو من می خواستم بگم که در واقع واسم سواله که چرا مترجم های قرآن همه وقتی به این آیه ۲۴ سوره نسا می رسند اون کلمه اجورهم که در آیه اومده و به معنی مزد و پاداش میباشد رو مهر یا مهریه ترجمه کردند. که در اینصورت اینجور باید ترجمه کرد که زنانی را که متعه کردید مزدشان را بعنوان فریضه بدهید و به توافق برسید.

شهرام
شهرام
خرداد ۸, ۱۳۹۷ ۶:۵۸ ق٫ظ

سلام و آرزوی بهروزی مقاله شما در باب برده داری تماماً تحلیلی صرفاً حقوقی یا جامعه شناختی است و تنها جایی که از این مرز بیرون می افتد نسبت دادن خطای حکم سوره نساء به قلمروی متافیزیکی همچون پروردگار یا فرشتگان است، هر چند که اگر خطا به رسول نسبت داده شود (حالتی که خود شما نیز در مقاله محتمل دانسته اید) این تکه متافیزیکی نیز قابل حذف خواهد بود. اما مشکل اینجاست که این مقاله را فردی کاملاً ماتریالیست نیز دقیقاً با همان تحلیلهای حقوقی و تاریخی و جامعه شناختی می تواند تکرار کند و هیچ عامل تفکیک کننده… مطالعه بیشتر»

مجید نو اندیش
مجید نو اندیش
خرداد ۷, ۱۳۹۷ ۱۱:۴۹ ب٫ظ

[quote name=”ساسان”][quote]نظر شخصی بنده این است که این حکم اشتباه بوده است. رسول و شاید پروردگار و ملائکه درباره این حکم اشتباه کرده اند. در سوره نساء آیه ۲۴ آمده است:[/quote] نظر شخصی شما این است که شاید پروردگار اشتباه کرده است؟!خدای مورد نظر شما احیانا منگول نیست؟! صنعتی و سنتی رو با هم مصرف کردن واقعا ضرر دارد.خخخخ[/quote] خدا یا الله مجموعه کل عالم هستی است یا حداقل بعد معنوی عالم هستی هست که همان مجموعه همه روح ها می باشد. خدا یا الله متشخص نمی باشد. اما خدا یا الله با پروردگار یا رب فرق می کند. پروردگار… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۷, ۱۳۹۷ ۵:۳۱ ب٫ظ

اقای نواندیش عزیز من اصلا نمیخواهم مخالفت کنم اتفاقا دوست دارم بیشتر همدلی نمایم در روشنفکر بودن من هم شک نکنید اما روشنفکر بودن وسنتی بودن لوازمی دارد که انها باید رعایت شود نمیشود قاعده بازی را بهم ریخت اگر شما معتقد هستید که خدا دینی فرستاده ؟ ان دین باید فصل الخطاب باشد من معتقدم که خدا دینی که برای همه ی اعصار باشد را نفرستاده است به قول دکتر سروش خدا محمد را افرید ومحمد قران را افرید قران نتیجه سیر و سلوک محمد بود واحکام و قوانینش متعلق به همان دوران بود اینطور نیست که کلمه به… مطالعه بیشتر»

یک انسان خسته
یک انسان خسته
خرداد ۷, ۱۳۹۷ ۶:۱۱ ق٫ظ

درست است که به قضایای تاریخی بایست از دید تاریخی و شرایط زمانه نگریست؛ اما همین امر خود متغیر بودن انسان و قوانین را نشان می‌دهد. پس چگونه ادعا دارید که قوانین دین تا قیام قیامت ثابت و پابرجاست؟ ضمن آنکه حتی به تناسب شرایط زمان صدر اسلام، برده‌داری به مفهوم حاکمیت بی‌چون و چرا بر جان و مال یک انسان دیگر نه پذیرفته است و نه اخلاقی. چگونه می‌توان به یک انسان تجاوز کرده، به صلاحدید او را کشت و بر جان و مال و همه زندگیش سایه افکند و ادعا کرد این حکم زمانی اخلاقی و قابل پذیرش… مطالعه بیشتر»

مجید نو اندیش
مجید نو اندیش
خرداد ۷, ۱۳۹۷ ۲:۵۸ ق٫ظ

آقای جانان علی الظاهر شما یک بام و دو هوا هستید، گهی به نعل می کوبید گهی به میخیک موقع روشنفکر می شوید یک موقع هم بشدت سنتی. بهرحال علی الظاهر فقط دنبال مخالفت کردن هستید.شما اگه معتقدید دین باید فصل الخطاب باشد و قابل تغییر نمی باشد نظرتان محترم است. اگر معتقد به جهاد ابتدایی هستید نظرتان محترم است، من چنین اعتقاداتی ندارم.قبلا هم گفتم به نسخ و منسوخ آیات قران به آن گستردگی اعتقاد فقها و مفسران اعتقاد ندارم و آن را افت اعتقاد آنها می دانم. نگران هم نباشید اگر کسی عالم شد حق دارد حداقل برای… مطالعه بیشتر»

ساسان
ساسان
خرداد ۷, ۱۳۹۷ ۰:۲۶ ق٫ظ

[quote]نظر شخصی بنده این است که این حکم اشتباه بوده است. رسول و شاید پروردگار و ملائکه درباره این حکم اشتباه کرده اند. در سوره نساء آیه ۲۴ آمده است:[/quote]

نظر شخصی شما این است که شاید پروردگار اشتباه کرده است؟!
خدای مورد نظر شما احیانا منگول نیست؟!

صنعتی و سنتی رو با هم مصرف کردن واقعا ضرر دارد.خخخخ

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۵, ۱۳۹۷ ۶:۱۳ ب٫ظ

اینکه شما میگویید که انسانها میتوانند احکام خدا را ارتقا دهند ویا احکام جدید وضع نمایند این مجوز را شما از کجا اوردید ؟اگر هرکسی قرار باشد خودش احکام خدا را عوض نماید واحکام جدید وضع نماید انارشی میشود ودیگر نه چیزی از اسلام میماند ونه از احکام خدا . دین میاید که فصل الخطاب باشد نه اینکه هرکسی هرطوری دلش خواست به ان عمل نماید ویا هرطوری که خواست انرا عوض نماید اینطور که شما میگویید فلسفه وجودی دین زیر سوال میرود وانارشی خواهد شد چیزی باقی نمیماند

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۵, ۱۳۹۷ ۶:۰۸ ب٫ظ

در مورد جهاد ابتدایی هم شما را ارجاع میدهم به سوره نمل ایات ۲۰ الی ۴۴ که مفسران انرا مصداق جهاد ابتدایی میدانند وایه ۲۹ سوره توبه که مفسران انرا مجوز جهاد ابتدایی میدانند در قران ایات بشدت در بند زمان ومکان است مثلا سوره کافرون را نسخ شده توسط ایه ۵ سوره توبه میدانند ایات ضدو نقیض در قران بسیار است که بنا به وضعیت لشکر اسلام از نظر عده وتجهیزات ووضعیت اقتصادی وقوای نظامی موضعگیری مسلمانان در قران متفاوت است

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۵, ۱۳۹۷ ۶:۰۲ ب٫ظ

شما میگویید که جرم باید با مجازات تناسب داشته باشد تا عدالت برقرار گردد ایا وسیله ی کسی نزد دیگری پیدا شود واو به بردگی گرفته شود جرم بامجازات تناسب دارد ؟؟؟میگویید درانموقع زندان نبوده فرض میکنیم حرف شما درست باشد ایا نمیشد این به اصطلاح بردگی را زمانمند کرد ؟مثلا متناسب با جرمی که انجام داده زمان مشخصی را برای فرد مقابل کار کند نه اینکه مادام العمر برده او شود وخون و شرافت او در اختیار مالک قرار گیرد

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۵, ۱۳۹۷ ۵:۵۷ ب٫ظ

اقای نواندیش شما پیامبران را با سلاطین اشتباه گرفتید پیامبران مدعی حامل احکام خدا بودن هستند یا باید بگویید پیامبران دروغ میگویند ویا اگر انها را راستگو میدانید نمیشود از انها انتظار داشته باشید که خلاف عقل ووجدان بشری وعدالت کاری بکنند من متاسفانه محدودیت بسیار دارم ومتن بلندی در پاسخ به شما نوشتم که نتوانستم بفرستم

15
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx