دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
ابوالفضل ارجمند: یکی از احکام مهم تورات، فرمان شش روز کار و یک روز استراحت در هفته است. روز استراحت، روز سَبت نامیده میشود. پرهیز از کار کردن در روز سبت و استراحت در این روز یکی از ده فرمان اصلی خدا به موساست. تورات در این فرمان بسیار جدی است. یهودیان نیز از سر خداترسی میکوشند این حکم تورات را به دقت رعایت کنند، اما در این گفتار نشان میدهیم که تفسیر نامعقول آنان از این حکم معقول چگونه آزادی آنان را سلب و زندگی آنان را فلج میکند.
تقسیم روزها به دورههای هفتگی، و تعطیل یک روز از هفت روز، امروزه در میان عموم مردم جهان رایج است و از این رو میتوان گفت همهی مردم، اعم از پیروان موسی و دیگران، این حکم را به شکل کلی رعایت میکنند. اما از نگاه متخصصان تورات، «کار کردن» در روز سبت تنها به معنی فعالیت اقتصادی و کسب معاش نیست. برای دانشمندان یهودی پرسشهایی از این دست مطرح است: آیا زدن یک ضربه با چکش بر میخ در روز سبت جایز است یا نه؟ نوشتن یک حرف الفبا در روز سبت چه حکمی دارد؟ آیا هنگام بیرون آمدن از خانه در روز سبت میتوان چیزی را در جیب خود حمل کرد؟… احکام بسیاری از این دست در کتابی به نام تلمود بیان شده است.
تلمود مجموعهای مفصل و موشکافانه از احکام فقهی و اخلاقی و آداب و رسوم قوم یهود است. نسبت تلمود به تورات در شریعت یهود تا حدودی مانند نسبت «سنت» به «قرآن» است نزد شیعیان و سنیان است.
مباحث تلمود به شش بخش تقسیم شده است:
کتاب زراعیم (شامل یازده رساله) دعاها و احکام کشاورزی را در بر میگیرد.
کتاب موعد (شامل دوازده رساله) به احکام سبت و ایام تعطیل میپردازد.
کتاب ناشیم (شامل هفت رساله) به امور زنان و ازدواج و طلاق اختصاص دارد.
کتاب نزیکین (شامل ده رساله) احکام کیفری و قوانین مدنی را شامل میشود.
کتاب قداشیم (شامل یازده رساله) به احکام معبد، قربانی، ذبح شرعی و حیوانات حرامگوشت و حلالگوشت میپردازد.
کتاب طهاروت (شامل دوازده رساله) به احکام طهارت و نجاست اختصاص دارد.
تلمود
دومین رساله از کتاب موعد، رسالهی سبت است که خود از بیست و چهار فصل تشکیل شده است. در این رساله ۳۹ مصداق اصلی برای کار تعیین شده است:
۱. شخم زدن
۲. بذر افشاندن
۳. درو کردن
۴. دسته کردن
۵. خرمن کوبیدن
۶. باد افشان کردن
۷. جدا کردن
۸. بیختن
۹. آسیاب کردن
۱۰. خمیر کردن
۱۱. پختن
۱۲. پشم چیدن
۱۳. پشم شستن
۱۴. پشم زدن
۱۵. رنگرزی کردن
۱۶. ریسیدن
۱۷. بافتن
۱۸. زدن دو حلقه
۱۹. تاباندن دو نخ
۲۰. جدا کردن دو نخ
۲۱. گره زدن
۲۲. گره باز کردن
۲۳. دوختن دو بخیه
۲۴. پاره کردن دو بخیه
۲۵. شکار کردن
۲۶. ذبح کردن
۲۷. پوست کندن
۲۸. نمک سود کردن
۲۹. دباغی کردن پوست
۳۰. پاک کردن پوست
۳۱. بریدن پوست
۳۲. نوشتن دو حرف
۳۳. پاک کردن دو حرف
۳۴. ساختن
۳۵. خراب کردن
۳۶. آتش روشن کردن
۳۷. آتش خاموش کردن
۳۸. ضربه زدن
۳۹. جابجا کردن
چنانکه در فهرست بالا ذکر شده است، یکی از مصادیق مهم کار در تلمود جابجا کردن اشیاست. جابجا کردن به معنی انتقال اشیا از مکانی خصوصی مانند خانه به مکانی عمومی مانند کوچه و برعکس است. علاوه بر آن، حمل اشیا در مکانی عمومی به فاصلهی بیش از چهار ذرع ممنوع است. رسالهی سبت با این حکم آغاز میشود:*
-انتقال اشیا بین دو مکان (عمومی و خصوصی) دو حالت دارد. این دو حالت نیز خود به چهار حالت در داخل هر مکان و چهار حالت در خارج آن افزایش مییابد. چگونه؟ (فرض کنید) درویشی بر در خانهای ایستاده است. اگر درویش دست خود را به درون خانه دراز کند و چیزی را در دست صاحبخانه بگذارد، یا چیزی را از دست صاحبخانه بردارد و دست خود را از خانه بیرون بکشد، درویش مقصر و صاحبخانه مبراست. اگر صاحبخانه دست خود را به بیرون خانه دراز کند و چیزی را در دست درویش بگذارد، یا چیزی را از دست درویش بردارد و دست خود را به درون خانه بکشد، صاحبخانه مقصر و درویش مبراست. اگر درویش دست خود را به درون خانه دراز کند و صاحبخانه چیزی را از دست او بردارد، یا صاحبخانه چیزی را در دست درویش بگذارد و درویش دست خود را از خانه بیرون بکشد، هردو مبرا هستند. اگر صاحبخانه دست خود را به بیرون خانه دراز کند و درویش چیزی را از دست او بردارد، یا درویش چیزی را در دست صاحبخانه بگذارد و صاحبخانه دست خود را به درون خانه بکشد هردو مبرا هستند.
شاید در نگاه اول خواننده متوجه تفاوت بعضی از حالتهای فوق نشود. با دقت بیشتر میتوان دید که در احکام فوق بین دو حالت زیر تمایز گذاشته شده است:
صاحبخانه دست خود را به بیرون خانه دراز میکند و درویش چیزی را از دست صاحبخانه برمیدارد.
صاحبخانه دست خود را به بیرون خانه دراز میکند و چیزی را در دست درویش میگذارد.
اینکه این دو چه تفاوتی دارد خود موضوعی برای بحث در تلمود است. برای آشنایی با فقه تلمودی، مثالهای دیگری از احکام تلمود را در اینجا بازگو میکنیم:
-اگر کسی چیزی را به فاصلهای کمتر از چهار ذرع بیندازد، و آن چیز پس از افتادن بر زمین بغلتد و به فاصلهای بیشتر از چهار ذرع برود، شخص مبراست. اما اگر کسی چیزی را به فاصلهای بیشتر از چهار ذرع بیندازد، و آن چیز پس از افتادن بر زمین بغلتد و به فاصلهای کمتر از چهار ذرع برگردد، شخص مقصر است.
-اگر شخصی فراموش کند که روز سبت است و چیزی را پرتاب کند و پیش از رسیدن آن چیز به مقصد به یاد آورد که روز سبت است، مبراست.
-کسی که چیزی را با دست راست یا دست چپ یا در بغل یا بر شانهاش حمل کند، مقصر است. اما کسی که چیزی را به شکل نامتعارف حمل کند، مثلا با پشت دستش، با پایش، با دهانش، با گوشش، با مویش، با لبهی پیراهنش یا با کفشش حمل کند مبراست.
-اگر کسی چیز سنگینی را به مکانی عمومی حمل کند مقصر است. اگر دو نفر با هم چنین کنند مبرا هستند، به این شرط که هر یک به تنهایی نیز بتوانند آن را حمل کنند، اما اگر دو نفر چیزی را حمل کنند که به تنهایی نتوانند، هر دو مقصرند.
-اگر شخصی چیزی چسبنده مانند خرمای تازه را از فاصلهی چهار ذرعی دیواری به سمت آن پرتاب کند و آن چیز در ارتفاع بیش از ده وجب از زمین به دیوار بچسبد شخص مقصر است، اما در ارتفاع کمتر از ده وجب مبراست.
احکام فوق در بخشی از تلمود به نام میشنا آمده است. بخش دیگری از تلمود به نام گمارا به بررسی دقیقتر احکام فوق و نظرات مختلف فقیهان تلمودی در بارهی احکام میشنا میپردازد و به این ترتیب حجم عظیمی از احکام فقهی گرد میآید که درک دقیق و کامل آن به عمری مطالعه نیاز دارد و جز از طریق کار حرفهای و تخصصی امکانپذیر نیست.
به پایان رساندن مطالعه و تحلیل هر رساله از تلمود کار سنگینی است. طلاب تلمود، ختم هر رساله را جشن میگیرند و دعای زیر را متناسب با نام هر رساله میخوانند:
دعای ختم رسالهی سبت
ای رسالهی سبت، به تو رو میکنیم، باشد که تو نیز به ما رو کنی. ای رسالهی سبت، تو را به یاد میسپاریم، باشد که تو نیز ما را به یاد بسپاری. در دنیا و آخرت، ما تو را فراموش نمیکنیم، تو نیز ما را فراموش مکن. (این را سه بار تکرار میکنی، و سپس میگویی:) خداوندا، چنان کن که هم و غم ما در دنیا و آخرت پیروی از قانون تو باشد. خداوندا، کلمات قانونت را در کام ما شیرین کن، باشد که ما و فرزندانمان نام تو و قانون تو را بدانیم. خداوندا، تو را شکر میکنیم که ما را جزو ساکنان مدرسه قرار دادی، نه ساکنان بازار. چرا که ما زود برمیخیزیم و آنها زود برمیخیزند. ما به سوی کلمات قانون میرویم و آنها به سوی کلمات بیهوده میروند. ما میکوشیم و آنها میکوشند. ما میکوشیم و اجر میگیریم و آنها بینتیجه میکوشند. ما میدویم و آنها میدوند. ما به سوی زندگی جاوید میدویم و آنها به سوی مرگ میدوند. خداوندا، همچنان که یاریم کردی که رسالهی سبت را ختم کنم، یاریم کن که رسالههای دیگر تلمود را نیز شروع و ختم کنم. و به من عمر بده تا تمام کلمات قانونت را یاد بگیرم و رعایت کنم و یاد دهم.
اکنون به بعضی از احکام عهد عتیق در موضوع سبت نگاه میکنیم و آن را با تفسیر تلمودی این حکم مقایسه میکنیم. در پارهای از آیات عهد عتیق به صراحت مشخص است که مقصود از منع کار در روز سبت، منع فعالیت اقتصادی و تعطیل کسب و کار است:
-در آن روزها در یهودا عدهای را دیدم که در چرخشت انگور لگد میکردند و عدهای غله و شراب و انگور و انجیر و کالاهای دیگر بار خر میکردند تا در روز سبت به اورشلیم ببرند. من به آنان هشدار دادم که در آن روز خوار و بار نفروشند. بعضی از اهالی صور نیز آنجا ساکن بودند که ماهی و کالاهای دیگر را به اورشلیم میآوردند و در روز سبت به قوم یهود میفروختند. آنگاه سران یهودا را توبیخ کردم و گفتم: این چه کار زشتی است که میکنید و حرمت سبت را میشکنید؟ (نحمیا، ۱۵ تا ۱۷)
-اگر از من اطاعت نکنید و حرمت سبت را نگه ندارید و در روز سبت همچنان از دروازههای اورشلیم کالا وارد کنید، آنگاه دروازهها را آتش میزنم، چنانکه به کاخهای اورشلیم را بسوزاند و نتوان آن را خاموش کرد. (ارمیا ۱۷، ۲۷)
-ای کسانی که منتظرید ایام تعطیل تمام شود تا غله بفروشید، سبت تمام شود تا گندم بفروشید، ترازوها را دستکاری کنید و با سنگ سبک پول بیشتری بگیرید! (عاموس ۸، ۵)
علاوه بر این باید در نظر داشت که در عصر موسی در مقابل رعایت حکم سبت که شامل سبت هفتگی و سبت سالانه است، شرایط خاصی برقرار بوده است که امروزه این شرایط برقرار نیست. ممکن است حکمی در تورات وجود داشته باشد که در شرایط عادی نامعقول باشد، اما در شرایطی خاص معقول باشد:
-خداوند در کوه سینا به موسی گفت: به بنیاسرائیل بگو: وقتی به سرزمینی که به شما میدهم رسیدید، باید سبت را برای زمین رعایت کنید. شش سال زمین را بکارید، تاکستانها را هرس کنید و محصولات را جمع کنید، ولی در سال هفتم زمین وقف خداوند شود و استراحت کند. نه بذر بکارید نه تاکها را هرس کنید. گیاهان خودرو را برای خودتان درو نکنید و انگورها را برای خودتان نچینید، چون آن سال سال استراحت زمین است. محصول سال هفتم برای همه است: خودت، غلامت، کنیزت، کارگرت، غریبی که نزدت ساکن است، چارپایانت، و جانورانی که در زمینت هستند، از محصول زمین بخورند. (لاویان، ۲۵: ۱ تا ۷)
-شاید بپرسید: در سال هفتم که کاشت و برداشت نداریم، چه بخوریم؟ من در سال ششم به محصول شما برکت میدهم تا برای سه سال ذخیره داشته باشید. سال هشتم زمین را میکارید، در حالی که هنوز محصول باقیمانده از قبل را تا سال نهم در انبار دارید. (لاویان، ۲۵: ۲۰ تا ۲۲)
خداوند به موسی گفت: از آسمان برایتان نان میفرستم، و مردم باید هر روز بیرون بروند و مقدار معینی جمع کنند تا ببینم از احکامم پیروی میکنند یا نه. در روز ششم باید دوبرابر مقدار هر روز را جمع کنند. (خروج ۱۶: ۴ و ۵)
بنیاسرائیل به جمعآوری نان پرداختند. بعضی زیاد و بعضی کم. وقتی آن را اندازه گرفتند، آنکه زیاد جمع کرده بود چیزی بیشتر نداشت و آنکه کمتر جمع کرده بود چیزی کم نداشت. هر کس به اندازهی نیازش جمع کرده بود. موسی گفت: چیزی از آن را تا صبح نگه ندارید. بعضی از آنها به سخن موسی توجهی نکردند و قدری از آن را برای صبح نگه داشتند. اما صبح نانها کرمزده و گندیده شده بود. موسی از آنها خشمگین شد. (خروج ۱۶: ۱۷ تا ۲۰)
بعضی از مردم روز هفتم برای جمعآوری بیرون رفتند، اما چیزی پیدا نکردند. خداوند به موسی گفت: تا کی میخواهید از احکام من سرپیچی کنید؟ او در روز ششم نان دو روز را به شما میدهد تا کسی در روز هفتم از جای خود بیرون نرود. (خروج ۱۶: ۲۷ تا ۲۹)
تورات میگوید در سال هفتم زمین را نکارید، اما در عین حال میگوید که در سال ششم محصول را به اندازهی نیاز سه سال برکت میدهم. به همین ترتیب تورات میگوید روز هفتم برای جمعآوری نان نروید، اما در عین حال میگوید که روز ششم به اندازهی دو روز از آسمان نان میفرستم. این شرایط در حالت عادی برقرار نیست، اما زمانی در عصر موسی برقرار بوده است. با تغییر شرایط اعتبار منطقی یک حکم میتواند از بین برود.
فقه تلمودی دست کم به دو علت به خطا رفته است:
۱. تفسیر نامعقول احکام تورات: کلیت حکم سبت امروزه هم قابل دفاع است. یک روز از هفت روز را انسان به استراحت بپردازد و به شکل خاص به امور غیرمادی اختصاص دهد. حکم سبت در تورات حکمی انساندوستانه و حتی حیواندوستانه است. بنا بر این حکم مالک موظف است به غلام خود در این روز استراحت بدهد. مالک حتی اجازه ندارد چارپایان خود را در این روز به کار بگمارد. تخصیص یک روز به استراحت باعث میشود که قوم حریص بنیاسرائیل-که حتی با وجود دریافت نان کافی از آسمان باز هم در روز سبت به دنبال نان میرود و خشم خدا را برمیانگیزد- مجبور شود تمام کوشش خود را صرف مالاندوزی و پرداختن به مادیات نکند. اینها تفاسیر معقولی است که میتوان از حکم سبت و تاکیدات تورات بر حفظ حرمت آن داشت. اما کار در روز سبت را میتوان با استنباطات در ظاهر تخصصی به اموری همچون نوشتن حرفی از الفبا یا پرتاب کردن شیئی به فاصلهی بیش از چهار ذرع تفسیر کرد.
۲. عدم لحاظ کردن شرایط خاصی که احکام تورات نازل شده است: توقف کشاورزی به مدت یک سال در یک دورهی هفتساله همواره معقول نیست، اما اگر در سال ششم با ارادهی خدا محصول به اندازهی سه سال برداشت شود، دلیلی وجود ندارد که فرمان خدا در نکاشتن زمین در سال هفتم نقض شود.
فقه تلمودی اگرچه حاصل قرنها تلاش به ظاهر علمی فقیهان یهودی است، اما بسیاری از احکام آن با عقل سازگار نیست. بنا به تلمود، مقصر غیرعمدی باید کفاره بدهد، اما مقصری که به عمد حرمت سبت را بشکند باید کشته شود. عیسی از کسانی بود که اگرچه حکم سبت را قبول داشت، اما تفسیر او از این حکم مانند تفسیر دانشمندان یهودی نبود. عیسی حرمت روز سبت را آن گونه که کاهنان یهودی تفسیر میکردند نگه نمیداشت و خشم آنان را برمیانگیخت. در انجیل مجادلات عیسی و علمای یهودی بر سر چگونگی رعایت حکم سبت بیان شده است. یکی از دلایل صدور فتوای قتل عیسی از سوی علمای یهودی، مناقشه بر سر حفظ حرمت سبت بود.
***
اگرچه با مثالهای متعدد از تورات میتوان نشان داد که منظور از کار در روز سبت، کار برای کسب روزی است، اما گاه عباراتی در تورات یافت میشود که ممکن است در این استنباط معقول شبهه ایجاد کند. یکی از مهمترین عبارات تورات در این زمینه در کتاب خروج آمده است:
-موسی همهی گروههای بنیاسرائیل را جمع کرد و به آنها گفت: اینها کلماتی است که خدا فرمان داده است و شما باید انجام دهید. شش روز کار کنید و روز هفتم برایتان مقدس باشد، سبتِ استراحت برای خدا. هرکس در آن روز کار کند کشته شود. در روز سبت در سکونتگاههایتان آتش نیفروزید. (خروج، باب ۳۵، آیات ۱ تا ۳)
بر مبنای آیات فوق، آتش افروختن در روز سبت حرام است. با توجه به این فرمان، دانشمندان یهودی در طول قرون گذشته به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشهایی از این دست بودهاند:
-آیا یهودی میتواند از غیریهودی بخواهد که در روز سبت برایش آتش روشن کند؟
-اگر در روز سبت آتش روشنی را ببینیم، چه تکلیفی داریم؟ آیا مکلفیم که آن را خاموش کنیم؟
-آیا اضافه کردن هیزم به آتشی که از قبل روشن است مانند روشن کردن آتش گناه دارد؟
-آیا میتوان در روز سبت مقدمات افروختن آتش در روز بعد از سبت را انجام داد، مثلا در تنور خاموش هیزم ریخت؟
…
احکام مرتبط با روشن کردن آتش در روز سبت همچنان یکی از مسائل مهم فقه یهودیان است. در عصر حاضر و متناسب با پیشرفتهای صنعتی، دانشمندان یهودی با پدیدههای جدیدی مواجه شدهاند و میکوشند فتاوای جدیدی را متناسب با «مسائل مستحدثه» استخراج کنند. به عنوان مثال، استارت زدن اتومبیل مستلزم جرقه زدن شمع و احتراق سوخت در موتور است، بنابراین روشن کردن اتومبیل به معنی روشن کردن آتش است. هرچند دیدگاههای فقهی در این خصوص اختلافاتی دارد، بسیاری از یهودیان ارتدوکس از رانندگی در روز سبت پرهیز میکنند. بعضی از علمای یهودی به کسانی که در فاصلهی دوری از کنیسه ساکنند اجازه میدهند که در روز سبت برای شرکت در مراسم دینی از اتومبیل استفاده کنند. یهودیانی هم هستند که میکوشند با ترفندهای فقهی و بازیهای لفظی مشکل را حل کنند. به عنوان مثال، از آنجا که در تورات روشن کردن آتش «در سکونتگاهها» نهی شده است، نتیجه میگیرند که میتوان خودرو را در خارج از خانه روشن کرد.
یکی از بزرگترین معضلات فقهی یهودیان در عصر جدید، استفاده از وسایل برقی در روز آخر هفته است. از دیدگاه فقه یهودی، روشن کردن لامپهای التهابی مصداقی از افروختن آتش در روز سبت است. علاوه بر این، روشن کردن و خاموش کردن سایر وسایل برقی نیز توأم با ایجاد جرقههایی در کلید یا موتور است که میتوان آن را نوعی آتشافروزی تلقی کرد. بعضی از علمای یهودی حتی استدلال میکنند که روشن کردن هر وسیلهی برقی در روز سبت میتواند به افزایش مصرف سوخت در نیروگاههای برق بینجامد که خود مصداقی از دامن زدن به آتش است.
یکی از روشهای مدرن یهودیان ارتدوکس برای اجتناب از روشن و خاموش کردن مستقیم وسایل برقی، استفاده از تایمر است. تایمر قبل از روز سبت تنظیم میشود تا وسیلهای را در روز سبت کنترل کند. علاوه بر امکان استفاده از تایمر، روشن شدن غیر عمدی وسیلهی برقی نیز مجاز است. به عنوان مثال در صورتی که یخچال خاموش باشد، باز کردن در یخچال جایز است هرچند ممکن است پس از باز شدن در، ترموستات عمل کند و موتور روشن شود. البته بنا بر احتیاط بهتر است در یخچال زمانی باز شود که موتور روشن است، چون معمولا در این حالت پس از باز شدن در، موتور خاموش نمیشود. با این حال اکثر علمای یهودی روشن شدن چراغ داخل یخچال را حرام میدانند. یهودیان ارتدوکس قبل از شروع سبت چراغهای داخل یخچال را قطع میکنند تا در روز سبت پس از باز شدن در، چراغ روشن نشود.
به همین ترتیب فقه معاصر یهودیان مطالعات و اجتهادات بسیاری را بر روی امکان و چگونگی استفاده از وسایلی چون تلویزیون، تلفن، کامپیوتر، آسانسور و غیره در روز سبت انجام داده است و فتاوا و دیدگاههای متفاوتی را بیان کرده است که عمدتاً بر تحریم استفاده از این وسایل استوار است.
تصویر زیر تابلویی را در کنار یک «آسانسور سبت» نشان میدهد. آسانسورهای سبت در اسرائیل و مناطق یهودینشین کشورهایی مانند آمریکا و آرژانتین استفاده میشوند. روی تابلو نوشته شده است:
آسانسور سبت
این آسانسور در روز سبت و تعطیلات یهودیان
به صورت خودکار در تمام طبقات توقف میکند.
توقف خودکار در تمام طبقات به این علت است که یهودیان سنتی در روز سبت نمیتوانند به کلیدهای آسانسور دست بزنند و طبقهی خاصی را انتخاب کنند. خدای روحانیان یهودی از زدن کلید آسانسور در روز تعطیل به خشم میآید.
با وجود رویکرد ظاهراً تخصصی و موشکافانهی فقهای یهودی در استخراج احکام، میتوان این ایراد را بر آنان وارد کرد که برداشت آنان از حکم سبت با فلسفهی این حکم همخوان نیست. حکم سبت برای استراحت وضع شده است، اما در حالی که در روز غیرسبت مثلاً میتوان از آسانسور استفاده کرد، در روز سبت باید از پله بالا رفت، یا در حالی که در روزهای عادی میتوان آزادانه از اتومبیل استفاده کرد، در روز سبت باید پیاده رفت. یک «یهودی مؤمن» در روز سبت به جای اینکه راحتتر باشد، از بعضی جهات زحمت بیشتری را متحمل میشود. عیسی در انجیل در مناظره با علمای یهودی بر سر حکم سبت، فلسفه و منطق حکم را به آنان یادآور شد: «سبت برای انسان وضع شد، نه انسان برای سبت» (مرقس ۲، ۲۷). در استنباط احکام نباید فلسفهی احکام فراموش یا نقض شود و این فلسفه باید معقول و انسانی باشد.
همچنان که پیشتر بیان شد، در تلمود ۳۹ مصداق اصلی کار کردن در روز سبت ذکر شده است که تنها یکی از آنها روشن کردن آتش است. این پرسش پیش میآید که چرا از ۳۹ کار ممنوع در تلمود، در تورات به هیچکدام جز آتش افروختن اشاره نشده است؟ دیدگاههای مختلفی که علمای یهودی در این زمینه مطرح کردهاند نشان میدهد که پاسخ دقیق این پرسش بر آنان معلوم نیست. در اینجا استنباط متفاوتی را مطرح میکنیم که میتواند تمام استنباطات فقهای یهودی را زیر سؤال ببرد: آتش افروختن در این آیه میتواند معنی کنایی داشته باشد و به «فتنهانگیزی» تعبیر شود. این استنباط یک برداشت ممکن در کنار سایر برداشتهای موجود است و نمی توان آن را مردود دانست. در صورت درستی این استنباط، احکام روز سبت بسیار معقولتر از شکل فعلی آن خواهد بود.
فرض کنیم این فرمان ابلاغ شود که «امروز هیچ کاری نکنید و هیچ آتشی روشن نکنید». کلمات و عبارات این فرمان با توجه به محل ابلاغ و مخاطبانِ فرمان میتواند معانی متعددی داشته باشد. ممکن است این فرمان را به نانوایان یا آهنگران شهر ابلاغ کنیم، کاسبانی که کار آنها مستلزم افروختن آتش است. معدودی از مفسران یهودی منع افروختن آتش در روز سبت را از این دیدگاه تحلیل کردهاند، یعنی منع کسب و کارهایی که به افروختن آتش نیاز دارند. اگرچه در این تحلیل آتش افروختن به کسب و کار مرتبط میشود، اما همچنان این اشکال باقی میماند که چرا باید تنها به یک دستهی خاص از فعالیتهای اقتصادی اشاره شود. اکنون فرض کنید که در جامعهای که حرص مالاندوزی در هفت روز هفته شدید است، قانون شدیداللحنی برای تعطیل کار در روز خاصی از هفته و استراحت و پرداختن به امور معنوی صادر شود و نقض این قانون نیز مجازات شدیدی به دنبال داشته باشد. در این صورت اگر گفته شود «در این روز تعطیل کار نکنید و آتش نیفروزید»، بسیار دور از ذهن است که منع آتشافروزی را حمل بر روشن کردن وسایلی چون چراغ و شمع کنیم.
در کتاب مقدس، به آتشافروزی هم به مفهوم طبیعی آن هم به مفهوم کنایی آن اشاره شده است. در تفسیر متن علاوه بر معانی اصلی عبارات و اصطلاحات، باید جایی را هم برای معانی مجازی و کنایی آنها باز کنیم.
-هیزم که نباشد آتش خاموش میشود؛ سخنچین که نباشد نزاع فرو مینشیند.
زغال و هیزم آتش را مشتعل میکند؛ مرد ستیزهجو هم نزاع را میافروزد. (امثال ۲۶، ۲۰ و ۲۱)
علاوه بر مفهوم کنایی آتشافروزی، کتب عهد عتیق نقل میکنند که گاهی خشم خدا بر بنیاسرائیل به نزول آتش عذاب منجر میشد:
-مردم شکایت کردند و خدا شنید و ناخشنود شد. خشم خدا افروخته شد و آتش خدا بخشی از اردوگاه را نابود کرد. (اعداد ۱۱، ۱)
-خداوند چون این را شنید غضبناک شد و آتش خشمش بر اسرائیل شعلهور شد. (مزامیر ۷۸، ۲۱)
-اگر از من اطاعت نکنید و حرمت سبت را نگه ندارید و در روز سبت همچنان از دروازههای اورشلیم کالا وارد کنید، آنگاه دروازهها را آتش میزنم، چنانکه کاخهای اورشلیم را بسوزاند و نتوان آن را خاموش کرد. (ارمیا ۱۷، ۲۷)
به این ترتیب آتش افروختن در روز سبت میتواند به معنی کنایی «افروختن آتش فتنه»، یا به معنی «افروختن آتش خشم خدا» یا «نزول آتش عذاب الهی» باشد. اگر مجازیم که معنی آتشافروختن را تا زدن کلید آسانسور توسعه دهیم و زندگی مردم را به نام دین فلج کنیم، نباید بررسی معانی کنایی و غیرمستقیم اصطلاح مذکور را فراموش کنیم.
در تورات با وجود فرمان منع آتشافروزی در روز سبت، تصریح شده است که آتش عبادتگاه باید همیشه روشن نگه داشته شود:
به بنیاسرائیل فرمان بده برای چراغدان عبادتگاه روغن زیتون خالص بیاورند تا عبادتگاه همیشه روشن باشد. (خروج ۲۷، ۲۰)
آتش عبادتگاه در روز سبت هم باید روشن باشد. فقهای یهودی این آیه را یک استثنا بر منع آتشافروزی در روز سبت میدانند. بر خلاف دیدگاه سنتی فقها، میتوان این آیهی تورات را گواهی روشن بر جواز افروختن آتش در روز سبت دانست و عقل را از چنگ انبوهی از احکام نابخردانهی تلمود آزاد کرد. روز سبت در تورات روز تعطیل کار است، اما متخصصان تلمود آن را به روز تعطیل عقل تبدیل کردهاند.
***
قانون سبت یکی از «ده فرمان» اصلی تورات است. ده فرمان پس از آزادی بنیاسرائیل از بردگی فرعون به آنان ابلاغ شد. تورات به بنیاسرائیل یادآوری کرده است که این قوانین از سوی همان خدایی صادر شده است که آنان را از اسارت مصریان آزاد کرد (خروج ۲۰، ۱ تا ۱۷). قوم موسی پس از آزادی به قانون نیاز داشتند و همان خدایی که به آنان آزادی داد، به آنان قانون هم داد. توالی آزادی و قانون را پس از هجرت محمد و پیروان او به مدینه هم میبینیم، یعنی قوانین اجتماعی قرآن هم همگی پس از هجرت به مدینه و رهایی مؤمنان از سلطهی مشرکان نازل شد.
پیامبران بار را از دوش مردم برمیداشتند و زنجیر را از پای آنان باز میکردند: ویضع عنهم إصرهم والأغلال التی کانت علیهم. منطقی نیست که پیامبران به نام خدا به مردم آزادی بدهند و سپس با وضع قوانینی غریب و نامفهوم و نامعقول، باز هم به نام خدا آزادی را از مردم سلب کنند. قانون برای سلب آزادی نیست، بلکه برای صیانت از آزادی است. در فرهنگ مدرن هم میبینیم که معمولا آزادترین جوامع قانونمندترین جوامع هم هستند. قوانین تورات و انجیل و قرآن برای سلب آزادی مؤمنان وضع نشده است. تفسیر نادرست یا اجرای نابجای این قوانین است که با آزادی تعارض پیدا میکند.
(ادامه دارد)
*در ارجاعات به تلمود از منبع زیر استفاده شده است:
The Babylonian Talmud, Tract Sabbath, English Translation by Michael L. Rodkinson, [1903]
در این ارتباط:
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
[quote name=”طاها”]درود جناب ارجمنددر قرآن این رویه بنی اسرائیلی انسان ها (اعم از مذهبی یا غیر مذهبی) با کلمه «گاو ماده/بقره» بزبانی کنایی و لطیف توصیف شده.(اسم سوره)یعنی کسانی که به جای اطاعت «صریح حکم» و خدامداری و قانون مداری؛بدنبال جزئیات و تفاسیر عجیب و غریبند و فرار از اجرای احکام بسان گاو/بقره هستند. اما«هرکس در آن روز کار کند کشته شود. در روز سبت در سکونتگاههایتان آتش نیفروزید» اما این کشته شود بنظر کشته شدن الهی باید باشد یا انسانی؟یعنی خدا می کشدش یا بشر باید بکشدش؟و کشته شدن مساله مادی بوده یا ایمانی؟ و همچنین این «آتش در… مطالعه بیشتر»
با سلام: ضمن مغفول نماندن طنز ظریفی که نوشته اخیرتان داشت باید گفت:آری فقه یهود “مفصل تر” و به همان نسبت “مشکل دار تر” از فقه اسلام است…. اما بی مناسبت نیست که عنوان شود با عنایت به واقعه اخیر منا و امکان بروز مجدد آن در آینده و همچنین شمار روزافزون مسلمانان و از سوی دیگر تغییر بسیاری از مصادیق و محمل های صدور احکام عبادی به نظر میرسد اگرچه نه در نسل فعلی یا حتی بعدی اما در آینده ای نه چندان دور “فقهای نواندیش” آستین همت بالا زنند و زمینه تغییر شکلی (نه محتوایی) این قبیل احکام… مطالعه بیشتر»
درود بر شماپیامبران در هر قوم به زبان آن قوم سخن میگویند. زبان امری ثابت نیست و با گذشت زمان متحول میشود. این موضوع را در مقالاتی در نیلوفر با عنوان تحول معنی کلمات و اصطلاحات قرآن دنبال میکردم که متاسفانه ناتمام ماند. وقتی که شما از زمان و مکانی دیگر به متنی کهن مراجعه میکنید خواه نا خواه ابهاماتی در درک آن برای شما پیش میآید.مثلا وقتی قرآن میگوید «از پشت به خانهها وارد نشوید» نمیتوانید مطمئن باشید که این سخن قرآن ضرب المثل یا کنایه است یا اینکه واقعا مردم در زمان پیامبر از پشت به خانهها وارد… مطالعه بیشتر»
درود جناب ارجمنددر قرآن این رویه بنی اسرائیلی انسان ها (اعم از مذهبی یا غیر مذهبی) با کلمه «گاو ماده/بقره» بزبانی کنایی و لطیف توصیف شده.(اسم سوره)یعنی کسانی که به جای اطاعت «صریح حکم» و خدامداری و قانون مداری؛بدنبال جزئیات و تفاسیر عجیب و غریبند و فرار از اجرای احکام بسان گاو/بقره هستند. اما«هرکس در آن روز کار کند کشته شود. در روز سبت در سکونتگاههایتان آتش نیفروزید» اما این کشته شود بنظر کشته شدن الهی باید باشد یا انسانی؟یعنی خدا می کشدش یا بشر باید بکشدش؟و کشته شدن مساله مادی بوده یا ایمانی؟ و همچنین این «آتش در منازلتان… مطالعه بیشتر»