مسجد در چنبره ی اسلامِ حکومتی
امیرحسین بنائی: حکومتمردان جمهوری اسلامی از روی ناآگاهی ده ها هزار مسجد را در ایران به اشغال خود درآورده و مردم را از این خانه های زمینی خدا محروم کرده اند. کلیدواژه دالّ بر عامل اشغال مساجد ایران به دست حکومت را باید در «اسلام حکومتی» خلاصه کرد: قرائتی ویژه و انحصاری از اسلام که به حکومت در نزد عوام مشروعیت داده و ضمن طرد و منکوب کردن کلیه قرائتهای همآورد، سعی در جذب طرفداران پرشور [و چه بسا کم شعور] از میان افراد مذهبی دارد؛ همان اسلامی که مساجد را از یک «نهاد اجتماعی دینمدار» به «پایگاههای عقیدتی ـ نظامی رژیم» تبدیل کرده و کارکردهای بی بدیل و ممتاز آنها در جامعه اسلامی را به «عبادتگاه های بی روح ویژه سالمندان و بازنشستگان بیکار» و «پاتوق جذب نیروهای وفادار به نظام» تقلیل داده است.
*****
بسمه تعالی
مسـجد در چنبره ی اسلامِ حکومتی
امیرحسین بنائی*
درآمد: حکومت مردان جمهوری اسلامی از روی ناآگاهی ده ها هزار مسجد را در ایران به اشغال خود درآورده و مردم را از این خانه های زمینی خدا محروم کرده اند. کلیدواژه دالّ بر عامل اشغال مساجد ایران به دست حکومت را باید در «اسلام حکومتی» خلاصه کرد: قرائتی ویژه و انحصاری از اسلام که به حکومت در نزد عوام مشروعیت داده و ضمن طرد و منکوب کردن کلیه قرائتهای همآورد، سعی در جذب طرفداران پرشور [و چه بسا کم شعور] از میان افراد مذهبی دارد؛ همان اسلامی که مساجد را از یک «نهاد اجتماعی دینمدار» به «پایگاههای عقیدتی ـ نظامی رژیم» تبدیل کرده و کارکردهای بی بدیل و ممتاز آنها در جامعه اسلامی را به «عبادتگاه های بی روح ویژه سالمندان و بازنشستگان بیکار» و «پاتوق جذب نیروهای وفادار به نظام» تقلیل داده است.
….. و من أظلمُ ممّن منع مَساجد اللهِ أن یذکرَ فیه اسمهُ و سَعی فی خرابِها ….. [بقره:۱۱۴].
***
مسجد نهادی خدابنیان به دست مبارک رسول الله (ص) است. خداوند مساجد را «برای مردم»[۲] ایجاد کرده و در نتیجه به تعبیر امروزی، مسجد یک سازمان غیرحکومتی (N.G.O.) است یعنی از یکسو باید مردم در آن به صورت داوطلبانه و غیررسمی (و به طریق اولی: غیراجباری) حضور یابند، و از طرف دیگر ساختار حاکم بر مسجد باید یک ساختار مسطح[۳] ، غیربروکراتیک و انعطافپذیر باشد.
به علاوه هدف از عضویت و مشارکت افراد در مسجد باید کاملاً اخلاقی و ارزشمدار (و نه منفعت طلبانه و مادی گرایانه) باشد.
مسجد به طور کلی عهده دار چهار کارکرد زیر است:
۱ـ عـبادی، ۲ـ تعلیـم و تربیت، ۳ـ رسـانه ای، و ۴ـ اجتماعی ـ اقتضـایی[۴].
عبادت پروردگار، کارویژه ی اصلی مسجد و مشخصه مقومه آن است به طوری که هر مسجدی با اجرای همین کارکرد یگانه هم مسجدی تمام خواهد بود؛ اما اِکمال مسجد مشروط به تحقق سه کارکرد دیگر است که «تعلیم و تربیت» مهمترین آنها است یعنی رشد همه جانبه مسجدی ها.
کارکرد رسانه ای مسجد همان اطلاع یابی از وضعیت جامعه و جهان است و کارکرد اجتماعی ـ اقتضایی مسجد مربوط به انجام همه فعالیتهای اجتماعی ای می شود که خلأ انجام نشدن آنها در جامعه وجود دارد و در عین حال هیچ نهاد یا سازمان دیگری هم برای پر کردن آن خلأها وجود ندارد و بالضروره مسجد به عنوان یک نهاد مردمی وارد میدان میشود.
این کارکرد اخیر ریشه در جداناپذیر بودن دنیا و آخرت از منظر اسلامی داشته و «اقتضایی» می باشد یا به عبارتی صرفاً در مواقع اضطراری موضوعیت می یابد. یعنی برای مثال «تجهیز و یا تعلیم نیروهای نظامی جهت مقابله با دشمن» اولاً و بالذات جزء کارکردهای مسجد نیست اما اگر شرایط بحرانی جامعه ایجاب کند، مسجد به عنوان یک نهاد متعالی، ثانیاً و بالعرض چنان عملکردی را متقبل شده و انجام آن را بر طبق وظیفه ای که شرع برایش معین کرده، گردن می نهد. بر طبق همین کارکرد چهارم، مسجد احتمالاً ارضاءکننده نیازهای مادی فراوانی از مردم و برآورنده احتیاجات چندی از جامعه است. نکته حائز اهمیت اینجا است که این ارضاء نیازهای مادی باید از طرف مسجد برای جامعه باشد و خود مسجدی ها شرعاً حق مشارکت در مسجد به جهت رفع نیازهای مادیشان را ندارند. تنها نیازی که افراد از مشارکت در برنامه های مسجد (چه به عنوان کارگزار و چه به عنوان کاربر) باید به دنبال ارضای آن باشند، نیاز «خودشکوفایی» است و بس[۵].
مسجد به همه طالبان حقیقت تعلق دارد و ورود به آن برای هرکسی که به دنبال یافتن راهی به سوی پروردگار عالم است (صرفنظر از سلیقه سیاسی و یا مرام فکریاش) آزاد است و البته به دلیل قدسیت و احترامی که این نهاد خدایی ـ مردمی دارد، این آزادی ورود به منزله جواز هتک حرمت یا بی اعتنایی به قوانین حاکم بر آن نیست.
بررسی وضعیت فعلی مساجد ایران اما چیز دیگری مغایر با ماهیت و فلسفه مسجد را نشان می دهد.
در یک تیپ شناسی از مخاطبان امروزی مساجد ایران (مسجدیها) به دو گروه عمده برمیخوریم:
۱ـ گروه اول که به لحاظ کمّی، جمعیت غالب مسجدیها را تشکیل میدهند، سالخوردگان و بازنشستگان بیکاری هستند که ترجیح دادهاند اوقات خود را در مسجد بگذرانند و با توجه به سن بالا و همچنین انگیزه نامناسب و یا ناکافی این عده از حضور در مسجد، معمولاً جز کارکرد اول سایر کارکردهای مسجد در مورد آنها به اجرا درنمی آید. از منظر افراد ذیل این طبقه، مسجد (به جز نماز خواندن و دعا کردن) تفاوت چندانی با یک پاتوق دیگر نظیر پارک و ….. ندارد.
۲ـ گروه دوم که به لحاظ تعداد، اندک ولی به لحاظ اهمیت، میداندار اصلی مسجد به شمار می روند همان افرادی هستند که در پایگاه بسیج مسجد عضویت دارند.
این عده اگرچه در دهه ۷۰ به اقتضای شرایط جامعه و جوّ ایدئولوژیک حاکم بر آن هم از نظر کمّی بیشتر و هم از نظر کیفی بهتر بودند، اما با تغییر شرایط جامعه در دهه ۹۰ از یکسو و مشخص شدن عیار حکومتمردان جمهوری اسلامی از سوی دیگر، هم تعداد آنها به شدت رو به کاستی گذاشته و هم به لحاظ کیفی دچار افت چشمگیر شده اند: بسیجیانی که سابقاً از طرف مردم به «دینداران تندرو» و یا «حزب اللهی های بی ترمز» ملقب بودند و حداقل از جان و دل به مرام خود اعتقاد داشتند، عمدتاً [و نه همگی] با منفعت طلبان دورویی جایگزین شده اند که به جهت نشان دادن وفاداری خود به حکومت و دم تکان دادن برای صاحبان قدرت و در نتیجه برخورداری از منافع مادی آن به عضویت بسیج درآمده اند.
این چنین است که برای این دسته از افراد ظاهرالصلاح، دوچهره یا خودحقپندار، و منفعت طلب، هیچکدام از کارکردهای مسجد نه تنها به اجرا درنمی آید که اصلاً موضوعیت نمی یابد؛ و همین افراد هم مهمترین عامل مهجوریت و انحراف مسجد در کشور بودهاند زیرا با به دست گرفتن جوّ مساجد که به پشتیبانیِ نیروی زور حکومت انجام شده است، عرصه را بر عناصر فرهنگی ـ عقیدتی آزاد و آزاده تنگ کرده و با تبلیغ و ترویج «اسلام حکومتی»، سایر قرائتها را از میدان به در کرده و مسجد را به یک «خانه تیمی» یا «خانقاه سیاسی» تبدیل کردهاند. تربیت از منظر آنان نه رشد و تعالی متربی (در عرصههای مختلف علمی، اعتقادی، و … ) که تبدیل شدن او به یک نیروی پای کار، آماده و فرمانپذیر یا به اصطلاح خودشان «ولایتپذیر» است؛ و به همین علت است که سردمداران و رهبران چنین افرادی هم نه عالمان ربانی، که مداحان معلومالحال حکومتی و آخوندهای صاحب قدرت و متنفذ حکومتیاند.
انگاره ی تاریخی ـ تمدنی مردم صد البته نسبت به این جریان اشمئزاز دارد و برای همین هم به فرموده حضرت حافظ: «مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد / که نهاده است به هر مجلس وعظی، دامی».
امام جماعت مسجد نیز که روزگاری از طرف مردم و به سفارش مراجع دینی (که آن موقع هنوز حکومتی نشده بودند) انتخاب میشد، امروزه به عنصری منتخب حکومت تبدیل شده که یا خود در زمره آخوندهای حکومتی است که غالباً به جهت کسب وجهه در نزد مردم، امامت جماعت را پذیرفته و عموماً جز برگزاری یک وعده نماز (نماز مغرب و عشاء) و یا سخنرانیهای حکومتی که تبلیغ حکومت و توجیه اقدامات آن است، کار دیگری را در مسجد انجام نمیدهد و یا آخوندی است که به سبب ترس از حکومت و افتادن سر و کارش با دادگاه ویژه روحانیت، مجبور به سکوت و تقیه و لب بستن از انتقاد، اعتراض و افشای حکومت است.
واقعیت تلخ این است که «اسلام حکومتی» به جان اعتقادات دینی مردم افتاده و همچون موریانه دارد آن را از درون پوک میکند و در این بین نهادهای دینی (همچون مرجعیت، مسجد، حوزه علمیه و …..) هم در امان نمانده اند، خود استحاله شده اند و قدرت نجات خود را هم ندارند چه برسد به اینکه مردم را نجات بدهند. قدرت رژیم در گروی ترویج همین جنس از اسلامِ حکومتی است و همین موضوع، اجازه ی سر بلند کردن اسلام واقعی را نمی دهد.
۰۵/۰۶/۱۳۹۶
و من الله التوفیق
* نویسنده و پژوهشگر
[۱] – Ah.banaei@hotmail.com
[۲] – قرآن کریم وقتی از کعبه (به عنوان خانه خدا) صحبت میکند، میفرماید: « إنّ اولَ بیتٍ وضِعَ لِلنّاس للّذی ببکَّه مُبارَکاً و هدیً للعالَمینَ / همانا اولین خانهای که «برای مردم» وضع گردیده است، همان [خانه کعبه] در مکه است که مبارک و [مایه] هدایت برای جهانیان است » (ال عمران : ۹۶). همانگونه که از این آیه مشخص است خانه کعبه «نخستین» خانه خدا (و نه تنها خانه) است که برای مردم وضع شده است؛ چه اگر فقط خانه کعبه به تنهایی مدّنظر بود، دیگر لازم نبود تا از واژه «اوّل» در آیه مزبور استفاده شود.
با این برداشت از آیه مزبور و در کنار توجه به این موضوع که در روایات ما هم از مسجد به «بیت الله» تعبیر شده است، میتوان تمامی مساجد را خانههایی متعلق به خدا دانست که برای مردم ( در اختیار مردم و به جهت استفاده آنها ) ایجاد و تأسیس شدهاند.
[۳] – در مقابلِ «سلسله مراتبی».
[۴] – ر.ک. : امیرحسین بنائی (۱۳۹۲)، بازشناسی کارکردهای مسجد، نشریه نیایش، فصلنامه علمیتخصصی نماز، ستاد اقامه نماز کشور، شماره ۳۸.
[۵] – اگر کلمه «زینت» در آیه ۳۱ سوره مبارکه اعراف «خُذوُا زینَتکُم عِند کلِّ مَسجِد» را فقط زینتهای ظاهری ندانیم؛ بلکه تواناییها، قابلیتها، استعدادها، هنرها و در بُعدی دیگر نیازهای متعالی انسان را نیز جزئی از زینتهای وی به حساب آوریم، میتوانیم چنین استنباط کنیم که مراد قرآن از مساجد آباد، مساجدی است که محل رفت و آمد مؤمنانی است که انسانهایی دانا و توانا هستند و از این توانایی و دانایی خویش در راه نیل به قرب خداوند، حول محور مسجد استفاده مینمایند و دیگر برادران و خواهران دینی خویش را نیز بهرهمند میسازند؛ بگونهای که مساجد بدون حضور چنین مؤمنانی، مساجدی خراب و غیرمطلوب به حساب میآید (عابدی جعفری، حسن؛ و همکاران (۱۳۸۶)، طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد در قالب یک سازمان داوطلبانه مذهبی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تهران، سال چهارم). همچنین فقه مسجد نیز دستوراتی مطابق با این نظر دارد: خرید و فروش در مسجد مکروه است، خوابیدن و خوردن در مسجد کراهت دارد، عمل جنسی در مسجد حرام است، و ….. .
مطالب دیگر از این نویسنده:
اسلام حکومتی و کژکارکردهای ولایتمداری

تبیین و تحلیل بسیار عالی …استفاده بردیم…جزاک الله خیرا
بسیار تحلیل دقیقی بود…سپاس
جناب آقای بنایی، کارکردهای چهارگانه فقط در عصر پیامبر معنی داشت. آن موقع امکانات تفکیک این چهارکارکرد وجود نداشت. اما در روزگار ما که دوره تفکیک مشاغل است کارکردهای دوم و سوم به جاهای دیگر منتقل شده. کارکرد تعلیم و تربیت به آموزش و پرورش و دانشگاه. کارکرد رسانه ای به روزنامه و مجله و کتاب و تلویزیون و اینترنت و غیره. شما مشخص نکردید که با وجود این همه سازمان تعلیم و تربیت، کجای تعلیم و تربیت را باید به مسجد داد؟ با وجود این همه وسایل رسانه، چه چیزی باید در مسجد برای اطلاع از وضع جامعه و… مطالعه بیشتر»
احسنت بر شما جوان شجاع. موضوع مهمی را مختصر و مفید بیان کردید.