اخلاقِ حاکم بر تلگرام
آرش جمشیدپور:وقتی به کاربردهای سودمند و تأثیر عظیم تلگرام بر پیشبردِ ارزشها و آرمانهای اخلاقی ـ سیاسی میاندیشیم، در مییابیم که ارسال مطالبی از نوعِ بالا تا چه حد میتواند تأثیرات مثبتِ تلگرام را محدود کند و حیات اجتماعیِ ما را در مخاطره قرار دهد. دریغ است که این ابزارِ روشنگری، ارتقای آگاهیِ جمعی، بهبودِ وضعیّت فرودستان، نقد اجتماعی، نقد قدرت و … را صرف سرگرمیها و تفریحاتی مبتذل کنیم که نه تنها فینفسه ارزش چندانی ندارند، بلکه با اصولِ اخلاقیِ ما هم در تضاداند.
اخلاقِ حاکم بر تلگرام
آرش جمشیدپور
کسی که نخستین بار با ابزارِ حروفِ سربیِ جابهجاشدنی، کار طولانیِ کاتبان را کوتاه کرد، در حالِ از میان برداشتنِ ارتشهای مزدور و برانداختنِ پادشاهان و مجالس سنا بود و جهانِ دموکراتیکِ کاملاً نوینی میآفرید: او صنعت چاپ را ابداع کرده بود.
تامس کارلایل، سارتور رسارتوس، ۱۸۳۳
یکی از ویژگیهای تفکّر اخلاقی و فلسفۀ اخلاقِ جدید این است که دیگر فقط اعمال اختیاریِ آدمی نیستند که مشمولِ داوریهای اخلاقی قرار میگیرند، بلکه نهادهای سیاسی و حقوقی هم موضوعِ داوریهای اخلاقی هستند. برای مثال، یکی از مهمترین بحثها در فلسفۀ سیاسی پرسش از اعتبار اخلاقیِ نهادهای سیاسی ـ اقتصادی است. آیا نهاد بازار نهادی اخلاقی است؟ (۱) نهاد مالکیّت خصوصی از نظر اخلاقی نهادی موجّه و قابلدفاع است یا نه؟ آیا میتوان از نهاد دولت، دفاعِ اخلاقی کرد؟ وقتی از اخلاقی بودنِ نهادهای سیاسی ـ حقوقی میپرسیم، پرسش ما در واقع این است که آیا این نهادها در خدمت ارزشها و آرمانهای اخلاقیِ ما هستند یا نه. برای مثال، پرسش ما میتواند این باشد: با نظر به آرمانهای اخلاقی ـ سیاسی همچون آزادی، عدالت، امنیّت، رفاه، برابری و … ، نهاد دولت نهادی اخلاقی است یا نه؟؛ یعنی آیا نهاد دولت آرمانها و ارزشهای اخلاقیِ فوقالذّکر را محقّق میکند یا نه.
یکی دیگر از مسائلِ اخلاقیِ نوظهور مسئلۀ اخلاقِ شبکههای اجتماعی است. پرسش این است که آیا افعال اختیاریِ ما در شبکههای اجتماعی مشمولِ داوریِ اخلاقی قرار میگیرند یا نه. شکّی نیست که برخی رفتارها در شبکههای اجتماعی به سادگی میتوانند موضوعِ داوریِ اخلاقی باشند. برای مثال، انتشارِ عامدانۀ اخبار نادرست میتواند مشمولِ داوری اخلاقی باشد. امّا در این نوشتار، موضوعِ بحث من مواردی از خطاهای اخلاقی است که ما معمولاً در تلگرام مرتکب آنها میشویم و چندان بدانها توجّه نمیکنیم. من این موارد را در چارچوب مقولاتی طرح میکنم تا دستهبندیِ روشنی از موارد نقض اخلاق فراهم شود.
پیش از ارائۀ مقولاتِ غیراخلاقی در تلگرام، اشاره به این نکته ضروری است که من مطلقاً نمیخواهم به بحثی که در ادامه مییابد جنبۀ حقوقی بدهم. شبکههای اجتماعی در وضعیّت فعلی هم در خطر اضمحلال و سرکوبیاند و من سرِ آن ندارم که با طرحِ این بحث بهانهای به دست شیفتگان و تشنگانِ ممیّزی بدهم. بحث من فقط در چارچوب اخلاق است و مخاطبانِ سخنم نه ممیّزانِ مجازی که آدمیانِ اخلاقیِ اهل تمیز هستند. هدف من این است که کاربران تلگرامی را قانع کنم که از ارسال برخی مطالب خودداری کنند. اگر کاربرانِ تلگرام از رعایتِ موارد زیر سر باز بزنند، تنها اصول اخلاقی را نقض کردهاند و پای حقوق کیفری به میان نمیآید، همچنان که افرادی که کینه و حسد میورزند یا غیبت میکنند فقط اصول اخلاقی را نقض میکنند و پای تعقیب کیفری در میان نیست. در یک کلام، توصیههای من اخلاقیاند و ضمانت اجرای حقوقی ندارند. بنابراین، لازم نیست کسی در مورد پیامدهای سیاسی ـ اجتماعیِ چنین توصیههای اخلاقی نگران نباشد. مخاطبانِ این توصیهها میتوانند خود دربارۀ این توصیهها بیندیشند و در مقام عامل و فاعل اخلاقی، در باب درستی یا نادرستیِ توصیههایی که در پی میآید داوری کنند.
با این توضیحات، مواردی از خطاهای اخلاقیِ تلگرامی را در چارچوب چند مقوله طرح میکنم (برای هر مقوله مثالی واقعی ارائه میشود).
۱. پیشپاافتادگیِ شر: برخی از ویدیوها و گیفها شرور و رنجهای جهان را به موضوعاتی برای سرگرمی و تفریح بدل میکنند. برای مثال، ویدیویی را میدیدم که در آن عدّهای میکوشیدند شخصی آتشگرفته را با لگد کردنِ پاهای او خاموش کنند. در زیرِ ویدیو، این «شرح تصویر» (caption) نوشته شده بود: وقتی این شخص رو بردن پیش دکتر، گفت این ده درصد از سوختگی، و نود درصد از کوفتگی مُرده (نقل به مضمون). در واقع، سازنده و فرستندۀ چنین ویدیویی، حادثۀ سوختن و جراحت یا مرگِ یک انسان را بدل به موضوعی برای خنده و سرگرمیِ خود ساخته است. از این دست ویدیوها و گیفها در فضای تلگرام فراوان است و شکّی نیست که ارسالِ چنین مطالبی اخلاقاً نارواست.
۲. یکی از پرکاربردترین ویدیوهای ارسالی در تلگرام مربوط به کودکان است. ویدیوهای بسیاری را میبینیم که در آن کودکان شکلک در میآورند، یا در مقابل ناظم و معلّم حرفهای مضحک و خندهدار میزنند و نمونههایی از این قبیل. گمان میکنم در برخی از این موارد ارسالِ چنین ویدیوهایی میتواند به شخصیّتِ روانی کودکان در آینده آسیب بزند. برای مثال، چند سال پیش کودکی در برنامهای تلویزیونی کلمهای تابو را بر زبان آورد و ویدیوی این اتّفاق در سراسر اینترنت پخش شده بود. تصوّر میکنم آن کودکِ خردسال، که اکنون دیگر باید نوجوان شده باشد، امروز از دیدن ویدیوی مربوط به خودش چندان شادمان نشود. بنابراین، در ارسالِ ویدیوهای مربوط به کودکان محتاطتر باشیم.
۳. بخشی از ویدیوهای ارسالی به تپقها و لغرشهای کلامی و گافهای مجریهای تلویزیونی مربوط میشود. نمونۀ اخیرِ این مطلب مربوط به یکی از مجریهای تلویزیونی است که در میانۀ برنامۀ عزاداری، غافل از این که دوربین در حالِ فیلم گرفتن از اوست قهقههای سر داد. ارسال ویدیوهایی از این دست که بارِ روشنگرانۀ خاصّی هم ندارند میتواند به زندگیِ کاریِ چنین افرادی لطمه بزند و آنها را با مشکلاتی مواجه کند. به نظر من، نمیارزد که به خاطرِ لذّت کوتاه و آنیِ خود، زندگیِ افراد دیگر را در مخاطره قرار دهیم.
۴. بخش زیادی از ویدیوهای سرگرمکنندۀ تلگرامی به اتّفاق مضحک و مسخره مربوط است. در ویدیویی واقعی، مردی را میبینیم که موشی در زیرشلوارِ وی رفته است و وی میکوشد با درآوردن و پوشیدۀ دوبارۀ زیرشلوار موش را بیرون کند. من شخصاً گمان نمیکنم بسیاری از افراد مایل باشند که چنین ویدیویی از خودشان در کانالهای تلگرامی دست به دست بچرخد. برخی افراد در چنین مواردی استدلال میکنند که چنین فیلمهایی را دوستان و نزدیکان این افراد میگیرند و بنابراین لابد خودِ آن افراد هم با پخش این ویدیوها مشکلی ندارند. امّا این استدلالِ چندان موجّهی نیست. ما نمیتوانیم حتّی به شکل ظنّی هم بدانیم که چنین افرادی از پخش ویدیوی مربوط به خودشان راضیاند. در فقدانِ چنین اطمینانی، کار محتاطانهتر آن است که از ارسال چنین ویدیوهایی خودداری کنیم.
۵. بخشی از ویدیوهای رایج ویدیوهاییاند که تقطیع شدهاند و مخاطبان را در مورد فحوای کلامِ گویندگان به اشتباه میاندازند. برای نمونه، چندی پیش ویدیویی منتشر شده بود که در آن یک روحانی شیعی با مجری تلویزیون دربارۀ پرسشهای فقهیِ عجیب و غریب و مضحکی سخن میگفتند. یکی از دوستانِ کنجکاو و خبره به من خبر داد که این ویدیو تقطیعشده است و آن روحانیِ شیعی در واقع پرسش و پاسخهای مضحک و احمقانۀ برخی فقهای وهّابی را نقل میکرد. بنابراین، در ارسال ویدیوهایی این چنین محتاط باشیم و در صورت امکان بکوشیم ویدیوی اصلی را بیابیم.
۶. گهگاه در تلگرام خبر فوتِ برخی افراد نقل و سپس تکذیب میشود. چندی پیش خبر آمد که بهاءالدین خرمّشاهی فوت شده است. هر چند این مورد در قیاسِ با موارد قبلی کمتر غیراخلاقی است، امّا انتشار چنین اخباری چه بسا از نظر درگذشتگانِ فرضی کاری نادرست باشد. بنابراین، در ارسال اخبار فوتشدگان عجله نکنیم!
۷. اخبارِ نادرستِ مضحکْ قابلیّتِ عجیبی برای انتشار گسترده دارند. اخیراً خبر نادرست امّا مضحکی در تلگرام میچرخید. یک قاضی در پاکستان شخصی را به خاطرِ خروج بادِ معدهاش در مسجد، به اعدام محکوم کرده بود! همان دوست کنجکاوم مرا مطّلع کرد که این خبر کذبِ محض است. البتّه نمونۀ بالا نمونهای مبالغهآمیز است که آدمی بدون بررسیِ بیشتر هم میتواند به کذبِ آن پی ببرد. امّا اخبار دیگر که اینقدر مضحک و نامعقول نیستند معمولاً پذیرش بیشتری مییابند. مختصر این که در انتشار چنین مطالبی محتاط باشیم.
میتوان با تأمّل و جستجوی بیشتر نمونههای دیگری هم طرح کرد، امّا این فهرستِ مختصر میتواند نقطۀ آغاز حسّاسیّتِ اخلاقیِ ما به مطالب ارسالی در تلگرام باشد. از طرف دیگر، وقتی به کاربردهای سودمند و تأثیر عظیم تلگرام بر پیشبردِ ارزشها و آرمانهای اخلاقی ـ سیاسی میاندیشیم، در مییابیم که ارسال مطالبی از نوعِ بالا تا چه حد میتواند تأثیرات مثبتِ تلگرام را محدود کند و حیات اجتماعیِ ما را در مخاطره قرار دهد. دریغ است که این ابزارِ روشنگری، ارتقای آگاهیِ جمعی، بهبودِ وضعیّت فرودستان، نقد اجتماعی، نقد قدرت و … را صرف سرگرمیها و تفریحاتی مبتذل کنیم که نه تنها فینفسه ارزش چندانی ندارند، بلکه با اصولِ اخلاقیِ ما هم در تضاداند. کسانی چون هابرماس و رورتی به درستی گفتهاند که بخشی از پیشرفت اجتماعی و اصلاحِ امور در کشورهای اروپایی معلولِ آن بود که بسیاری از مردمِ قرنِ نوزدهم رمانهای اجتماعیِ نویسندگانِ اصلاحگرایی چون دیکنز را میخواندند. (۲) گهگاه این رمانها به صورت هفتگی منتشر میشدند و مردم با ذوق و شوق این رمانهای اجتماعی را دنبال میکردند. در واقع، ژانر رمان و انتشار هفتگیِ آن بدل به سپهری عمومی (public sphere) شده بود که نویسندگانِ اصلاحگرا اهداف خود را از طریقِ آن دنبال میکردند و بر آگاهی عمومی و جمعی میافزودند. جان کلام من این است که اکنون تلگرام میتواند ایفاگرِ چنین نقشی باشد، اگر ما بتوانیم آن را بدل به ابزاری اصلاحگرانه بکنیم؛ اگر بتوانیم (با الهام از سخن تامس کارلایل) شبکههای اجتماعی را بدل به ابزاری برای آفرینشِ جهانی دموکراتیک بکنیم. فراموش نکنیم که تلگرام در دو انتخابات اخیر، در عمومی کردنِ فجایعی مثل وضعیّت گورخوابها، در رسوا کردن مفسدانِ مالی، در عقب نشاندنِ تشنگانِ قدرت و در پاسخگو کردنِ برخی مسئولان چه نقش پررنگی داشته است. از این روی، باید روش استفادۀ درست، اخلاقی، بهینه، ثمربخش و اصلاحگرانۀ آن را بیاموزیم و بیاموزانیم.
و نهایتاً، سخنی با اهالی تفریح و سرگرمی. در تلگرام مطالب سرگرمکنندهای که منافاتی با اصول اخلاقی ندارند به وفور یافت میشود. ویدیوها و گیفهای مربوط به حیوانات بهترین نمونههای مطالبِ سرگرمکنندهاند. به جای لذّت بردن از رنج آدمیان، میتوان با گیفهای سادۀ حیوانات انبساط خاطر یافت!
پینوشتها
۱. یکی از بهترین بحثها در باب استدلالهای اخلاقیِ له و علیه بازار را میتوان در فصل سوّم کتاب زیر یافت:
– Buchanan, A. 1985. Ethics, Efficiency and the Market. Clarendon Press. Oxford.
۲. بسیاریها نقشِ اصلاحگرانه و اخلاقیِ دیکنز و آثار او را ستودهاند. یکی از روزنامههای مشهور لندن در روز فوت دیکنز نوشته بود که «معلّمِ اخلاقِ قرن نوزهم درگذشت». لف تولستوی در نامهای در سال ۱۹۰۴ دیکنز را «بزرگترین رماننویس قرن نوزدهم» خوانده بود که «آثارش، که متأثّر از روحِ راستینِ مسیحی است، خیر عظیمی را نثار بشریّت کرده و همچنان خواهد کرد». و کارل مارکس معتقد بود که رماننویسان بزرگ عصر ویکتوریا همچون دیکنز، تاکری و برونته، «در قیاس با همۀ سیاستمدارانِ حرفهای، روزنامهنگاران و معلّمانِ اخلاق، حقایق سیاسی و اجتماعیِ بیشتری به جهان عرضه کردهاند». از اینها گذشته، آثار دیکنز در آمریکا خوانندگانی پرشور داشت. گفتهاند که سفرِ دیکنز به آمریکا و استقبال شگفتانگیزِ مردم از او نخستین استقبالِ مردم از شخصیّتی محبوب بود که از جهاتی شبیه گرایش مردم به سوپراستارهای امروزی بوده است. در قرن نوزدهم، هنوز نویسندگانِ اخلاقگرا الگو و سرمشق مردم بودند نه فوتبالیستها و مدلها و … . باری، همۀ اینها را گفتم تا نشان دهم که یک هنرمند اخلاقی و اصلاحگرا میتواند با کمکِ رسانهای فراگیر چه نقش عظیمی ایفا کند.
حدیثی است از پیامبر اسلام قریب به این مضمون: بر دروغگویی شخص همین بس که هرچه می شنود بر زبان آرد.تقریبا می توان گفت ۹۹ درصد مطالب مورد نشر در شبکه های اجتماعی منجمله تلگرام فیس بوک و… صلاحیت باز نشر و تکثیر توسط عوام ندارد. البته مطالب خاصی هم هستند که واقعا جا دارد برای نشر و باز نشر آن در جامعه هزینه های کلانی هم بشود ولی متاسفانه مردم معمولا به آن مطالب نمی پردازند.جان کلام اینکه اخلاق و التزام شهروندان به رعایت اخلاق و پرهیز از تمسخر و اهانت و تحقیر اشخاص بسیار غریب افتاده است. البته… مطالعه بیشتر»