وجوه کارکردگرایانه ی “رنج های بشری”
حمیده سادات نعمتی*: زندگی انسان در این جهان همراه با رنج و درد و تزاحم های فراوان است که با هر چه بیشتر زیستن و افزایش سال های عمر، میزان این رنجها و ناملایمتی ها نیز فزونی می گیرد. رنج هایی که با هربار وقوعشان ضربه ای بر قامت وجود انسان می نشانند و غم و حسرت و اندوه بسیاری بر جان او می افکنند. اما نکته ای که در این میان قابل توجه است خصلت شکوفاننده و بسط دهنده ی این رنجهاست که صبر و تسکین و قرار را برای انسان به همراه میآورد و به وجود آدمی عمق و ژرفا میبخشد. در این نوشتار به چند مورد از کارکردهای مثبت و تحول بخش رنج اشاره خواهم کرد.
ماهیت بی ثبات عالم
ما آدمیان در سنین نوجوانی و جوانی غالبا تصوری آرمانی از ماهیت جهان و اتفاقات و رخدادهای آن در ذهن داریم که مطابقتی با عالم واقع ندارد. تصویری که به دلیل مواجههی کمتر با رنج ها و شرور این جهان شکل گرفته و با واقعیت جهان بیرون فاصلهی زیادی دارد. اما با افزوده شدن سال های عمر و اندوخته شدن تجربههای بیشتر این خام اندیشی جای خود را به واقعبینی و درکی مطابق با واقع از ماهیت جهان میدهد چرا که پس از مواجهه با از دست دادنها و نرسیدنها و شکستهای فراوان و رنج حاصل از آنها ماهیت بیثبات و ناپایدار این عالم رخ می نماید و آدمی پس از آن برای کامیابی ها و ناکامی ها دچار شادی های مستانه و غمهای ویرانگر نمیشود و به درستی در مییابد که هیچ غم و شادیای در این دنیا پایدار و همیشگی نیست و احوالاتش با اتفاقات جهان بیرون دگرگونی نمیگیرد و بدون از سر گذراندن رنج ها و ناملایمات زندگی این درک واقع بینانه به دست نمی آید و آدمی در همان خاماندیشی کودکانه و رویاپردازی جاهلانه باقی میماند.
گشودگی وجود آدمی
قرار و آرامش و سکون برخلاف باور عامه در موافق بودن امور و کامیابی حاصل نمیآید بلکه رهایی و طمانینهی حقیقی هنگامی پدیدار میشود که آدمی طوفانهای مهیب و رنجهای بیشماری را از سر گذرانده باشد و این امر حکایتگر خاصیت عمق دهنده و گشایندهی رنج است. گویی دریای طغیانگر و فزونیخواه وجود آدمی که تا قبل از مواجهه با رنجهای عظیم دربرابر بادهای مخالف، سرکش و بیقرار بود و در برخورد با صخره ها و موانع، بی تابی می کرد پس از تجربهی رنجهای بیشمار به رودی عمیق و آرام مبدل میشود که هر باد ناموافقی را بی شکوه و گلایه ای تاب می آورد و آرام و قرارش از وابستگی به رخدادهای جهان بیرون رهایی مییابد.
مواجهه با تنهایی وجودی
هر انسانی هر قدر هم که دایرهی آشنایان و اطرافیانش گسترده و متنوع باشد، هنگام مواجهه با رنجهای عظیم
در میابد که هیچ کس در کشیدن این رنجها همراهیاش نمیتواند بکند و این بار سنگین را باید به تنهایی به
دوش کشد و همین امر درکی از تنهایی وجودی به انسان میدهد که تا پیش از مواجهه با رنج برایش میسر نبود
و این درک تازه به آدمی وجودی دیگر میبخشد که از آمدن و رفتن هیچ انسانی در دایرهی روابطش دچار
شعف و غم بسیار نمیشود. چرا که می داند در عمیقترین ساحتهای وجودیش تنهاست و این تنهایی مرتفع
ناشدنیست.
درون نگری و تامل در خویشتن
یکی دیگر از خصلت های تحول بخش مواجهه با رنج این است که چشم انسان را از دنیای بیرون و وقایع آن به جهان درون معطوف می کند. چرا که تا پیش از مواجهه با رنجهای عظیم آدمی برای بهبود اوضاع و کسب احساس رضایت و آرامش چشم به تغییر و دگرگونی جهان بیرون و اتفاقات آن دوخته است و مدام در پی آن است که با دگرگون کردن شرایط و امکانات جهان پیش رو، بیشترین موافقت و هماهنگی را میان خواستههای خود با ترتیب امور به دست بیاورد اما پس از گذراندن رنجها و ناملایمات زندگی ، آدمی به نیکی در مییابد که امید موافقت و کامیابی از جهان، واهی و تحقق نایافتنی است و همین امر دیدگان پرحسرت او را از دنیای مشوش بیرون به جهان بیکران درون معطوف میکند و بازنگری و تامل در خواستها و آرزوها را سبب میشود.
اینها تنها چند مورد از کارکردهای مثبت از مواجهه با رنج و غم های بشری بود اما دایره ی این تاثیرگزاری ها به این موارد محدود نمیشود و میتوان از کاکردهای بیشتری سخن گفت.
* دانش آموخته ی ادیان و عرفان
[۱] دانش آموخته ی ادیان و عرفان
جناب حجت جانان در بحث از رنج انسان در بعد توان فهم انسان گفته شد خداوند به انسان علم بالقوه داده بخاطر متصل بودن به طبیعت… میتوان پرسید آیا خود این هم مایه رنج نیست؟ چون بخاطر همین بالقوه بودن و فراموشی داشتن دچار رنج و مشقت میشویم. در اینجای بحث مسئله “توکل و امید” به امداد الهی و زدودن اشتباهات (غفران) فراموش شده است… مثلا آمده است که: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ(۲۹) انفال (در سوره انفال بودن این آیه جالب است.انفال سوره اجتماع گرایی… مطالعه بیشتر»
فلسفی خود را از اندیشه بکشت
گو بدو کو راست سوی گنج پشت
گو بدو چندانک افزون میدود
از مراد دل جداتر میشود
جاهدوا فینا بگفت آن شهریار
جاهدوا عنا نگفت ای بیقرار
دلیل اینکه امثال استاد ملکیان با هرکسی مناظره نمیکنند همین نادانی افراد است وسط یک گفتگوی عقیدتی هیچ ادم عاقل وباشعوری به طرف مقابل میگویدبرو خودکشی کن ؟یعنی من وهمه کسانیکه مثل من فکر میکنند بروند وخودکشی کنند؟ این استدلال شماست؟استاد ملکیان که میگوید من دل نگران انسانهای گوشت وخون داری هستم که میایند رنج میبرند ومیروند باید خودکشی کند؟ایا ان شاعری که میگوید گر امدنم بخود بدی نامدمی ور نیز شدن به من بدی کی شدمی باید این شاعر برود وخودکشی کند ؟دیگری که میگوید جامیست که عقل افرین میزندش صد بوسه زمهر برجبین میزندش این کوزه گر دهر… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان بنده برای نزدیک کردن به ذهن و با اصطلاحات امروزی مثال “کپی” را مطرح کردم… بدیهی است که کپی دارای اراده و احساسات و …می باشد.میخواستم نزدیک بودن انسان به خدا را مثال بزنم و اینکه کسی که به خدا نزدیک خلق شده نباید ناسپاسی کند و از خلقت خودش ناراضی باشد…چه چیزی بالاتر از این مقام و قدرت و توان !!! اما از آنجاییکه علم انسان بالقوه می باشد و جسم طبیعی دارد و دچار فراموشی و اشتباه میشود با دو دسته مشکلات روبرو میگردد: یک- هنگام ایمان آوردن به خدا و تلاش در راه او… مطالعه بیشتر»
آنانکه از روی آگاهی و شناخت و مواجهه با سرشت و سرنوشت تلخ نوع بشر در این خاکدان، خودکشی میکنند، هزاران بار شهامتشان بیشتر از کسانی است که به خاطر گریز از پوچی و بی معنایی زندگی، چنگ به دامن اوهام می زنند؛ مگر معنایی جعلی و خیالی، پناه بی پناهی شان شود و اندکی آرام گیرند.
آقای ارجمند به قول خیام: رو شاد بزی که خوش جهانی داری…
اقای مرادی چهار تا کتاب درعمرت نخواندی در مسایل عقیدتی نظر میدهی متاسفانه هیچ نمیدانی روش استدلال کردن را نمیدانی فقط وفقط تعصب راه تفکر را برشمابسته است خدا کپی کرده است وانسان کپی خدا است وکپی اعتراض دارد !!!!! اینها چه حرفهایی است که میزنید ؟این به اصطلاح کپی که شما میگویید شخصیت دارد اراده دارد عقل دارد احساس دارد اینطور نیست که از جامدات باشد وهر بلایی که سرش امد هیچ نگوید بهر حال من تفکر یک انسانی را که معترض است را نوشتم وشما پاسخی نداشته وندارید در مورد ایه های ۷۵ و۷۶ سوره نحل هم عبد… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند دراثر فسادی که از ناحیه مستکبرین و مسرفین عالم در جهان رخ داده است مشقات زیادی بر بقیه جمعیت های کشورهای فقیر تحمیل شده است…آنها گردانندگان اصلی کشورهای قدرتمند جهان وشرکت های چند ملیتی و سرمایه سالاران بزرگ مرتبط بهم در کشورهای مختلف هستند که ثروت بعضی از آنها با ثروت بعضی کشورها مقابله میکند… این مشکلات کمر شکن حل نخواهند شد الا با مقابله با مستکبرین عالم و همدستان داخلی آنها که بسیار سخت شده است و این امکان نمی یابد مگر اینکه مستضعفین مجهز بشوند به اعتقاداتی که از کنه خلقت بر آمده و همیشه معتبر… مطالعه بیشتر»
جناب مرادی
کسانی که از زندگی ناراضی هستند میتوانند تعداد زیادی قرص خواب بخورند و بیهیچ دردی به خواب ابدی فرو روند. یعنی حتی همان چند ثانیه درد را هم نیازی نیست تحمل کنند. اما جرأت ندارند. به زندگی وابسته هستند و هی از زندگی مینالند.
جناب حجت جانان اما در این باره “… عبد وملکت ایمانکم و رقبه همه به یک معنی است همه اینها به معنای برده یا بنده میباشد در سوره نحل ایه ۷۵ و۷۶ عبد به معنای برده در مقابل مالک قرار گرفته است “ قبلا در آیه ۷۳ میخوانیم : وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَیْئًا وَلَا یَسْتَطِیعُونَ (۷۳) نحل بنظر میرسد “عبد” و “مملوک” بودن در این سوره میتواند هم در سطح کل آفرینش و عموم انسانها باشد و هم در سطح بین خود انسانها…آیات دیگر در تمام این سوره نیز موید این… مطالعه بیشتر»
اقای مرادی این گفته های شما چه ربطی به مطلبی که من عنوان کردم دارد ؟ مسئله ملائکه نیست مسئله انسان است
جناب حجت جانان اینکه میفرمایید “شما عصمت پیامبران وامامان را قبول ندارید بعد چطور از انسانهای معمولی انتظار داریدبدون مشکل وعادلانه زندگی کنند ؟” مگر ما دستورات را از انسانها میگیریم یا باید بگیریم؟ دستورات از جانب خداوند است و خداوند نیز خود میداند ممکن است “تنازع” بین مومنین رخ بدهد بنابراین در پس از احتمال وقوع تنازع در آیه اولی الامر به “الله و الرسول” ارجاع میدهد…سعی برای آخرت در همین تنازعات و بحث ها و رفع تنازعات با رسالات الله میباشد …کتابی بزرگ و رب غفور… دیگر اینکه میگویید برای خلقت از شما رضایت گرفته نشده است …باید… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان رعایت هر چه دقیق تر ترتیب آیات در سوره بقره خصوصا درمیان آیات خلقت اولیه انسان بسیار راه گشاست. گویا خداوند میدانسته است پس ازخلقت زمین و آسمانها (سیستمی بزرگ و متعادل قبل ازخلقت انسان) ملائکه دخیل در این کار دچار غرور خواهند شد… عظمت پروژه در آنها احساس تکبر درونی خواهد نمود احساسی که در حضور الهی آنرا آشکار نخواهند کرد بلکه با دستوری مخالف احساس غرور فعلی آنها این تکبرشان برملا خواهد شد… خداوند برای نشان دادن وجود این غرور و تکبر در میان ملائکه (مجریان و عوامل خلقت زمین و آسمانها) عملا دستور سجده… مطالعه بیشتر»
اقای مرادی عبد وملکت ایمانکم و رقبه همه به یک معنی است همه اینها به معنای برده یا بنده میباشد در سوره نحل ایه ۷۵ و۷۶ عبد به معنای برده در مقابل مالک قرار گرفته است در سوره بلد قران بصراحت میگوید که انسان را دررنج وسختی افریده است شما متاسفانه در خیالبافی بسر میبرید واقعیت جوامع انسانی همین است که میبینید پراز ظلم وتبعیض و….شما عصمت پیامبران وامامان را قبول ندارید بعد چطور از انسانهای معمولی انتظار داریدبدون مشکل وعادلانه زندگی کنند ؟ انسان بموجب انسان بودنش واختیار داشتنش ودارا بودن دوبعد غریزه وشهوت از یک طرف وعقل از… مطالعه بیشتر»
اقای مرادی عبد وملکت ایمانکم ورقبه یک معنی میدهد وهمه به معنی بنده ویا برده میباشد ایه ۷۵ و۷۶ سوره نحل را ملاحظه نمایید عبد به معنای برده در مقابل مالک قرار گرفته است سوره بلد هم بصراحت میگوید که انسان در رنج ومشقت افریده شده است شما گرفتار نوعی ایده الگرایی هستید ودر ذهن وخیال بسر میبرید انسان به موجب انسان بودنش چون دارای اراده واختیار وغریزه وعقل جمعا با هم است دنیای فعلی برایش اجتناب ناپذیر است یعنی اگر قرار باشد دنیای انسانی وجود داشته باشد همین است که میبینید یعنی پراز ظلم وتبعیض و…شما عصمت پیامبران وامامان… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان در جواب اینکه میفرمایید : “…چیزی برای ما نداشته تا باید در دنیای دیگر محاکمه هم بشویم دوست عزیز بسیار طبیعی است که عده ای نخواهند بوجود بیایند گر امدنم بخود بدی نامدمی ……” باید عرض شود که کسی جلوی خود کشی کردن شما را نگرفته میتوانید براحتی این کار را بکنید!!! شما اگر سعادت و رحمت الهی یا حتی خلقت انسانی را طالب نیستید براحتی میتوانید خود را نابود کنید…چرا قادر به این کار نیستید برای اینکه در باطن ذات خود مایل به حیات هستید و حداقل ازحیات و آگاهی و… لذت روحانی میبرید…البته ممکن است… مطالعه بیشتر»
اقای مرادی همه موجودات باید عبد خدا باشند این باید را شما از کجا اوردید ؟ من وبسیاری از دیگران موجوداتی هستیم که نمیخواهیم عبد خدا باشیم چه کسی را باید ببینیم؟ چرا باید عبد خدا باشیم ؟ چون ما را بوجود اورده ؟ چه کسی به او گفته اینکار را بکند که سپس منتش را سرما بگذارد ؟بوجود اوردن ما جز رنج وزحمت چیزی برای ما نداشته تا باید در دنیای دیگر محاکمه هم بشویم دوست عزیز بسیار طبیعی است که عده ای نخواهند بوجود بیایند
گر امدنم بخود بدی نامدمی ……
اقای مرادی لقد خلقنالانسان فی کبد همانا انسان را در رنج وسختی افریدیم
با عرض معذرت املای دو کلمه اشتباه است که اصلاح میکنم : ابوالبشر . عبدالطاغوت
جناب حجت جانان این فرمایش شما به چه معنی است: ” آقای مرادی بسیاری از مخلوقات میخواستند که وجود نداشته باشند مگر دست خودشان بوده است ؟که الان باید مطیع باشند وهر بلایی سرشان امد هیچ نگویند؟!پاسخ اینهمه تبعیض را چه کسی باید بدهد؟” بنظرمیرسد شما معتقدید یا چنین می بینید که الآن باید یک عده مطیع باشند و هر بلایی… در هر حال عرض بنده این بود و هست که خداوند نخواسته برای انسان حتی بعد از هبوط از بهشت مشقتی باشد: قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان اگر نقل قول شما از آقای شاملو درست باشد واقعا جای تعجب و تاسف بسیار خواهد بود. چطور ممکن است شخص ادیبی همچون ایشان فرق بین “بنده” و “برده” را نداند و بد تر از آن خداوند را نیز بدان متصف کند؟!!! “بنده” یا همان “عبد” با “ما ملکت ایمانکم” بمعنی “برده” فرق بسیار دارند… همه موجودات باید “عبد” خداوند باشند نه عبداالطاغوت یا عبد شیطان. یعنی فرمان الهی را رعایت کنند.از آنجا که خداوند خالق موجودات است تبعیت از فرامین او به پاداش سعادت و رحمت خواهد انجامید… اما “برده” و “برده داری” قرارداد های ساخته… مطالعه بیشتر»
توجه خانم نعمتی واقای مرادی را به سخنان استاد ملکیان جلب میکنم من نه دل نگران سنتم نه دل نگران تجدد نه دل نگران تمدن نه دل نگران فرهنگ ونه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل من دل نگران انسانهای گوشت و خون داری هستم که میایند رنج میبرند ومی روند سعی کنیم که اولا انسانها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند به حقایق هرچه بیشتری دست یابند ثانیا هرچه کمتر درد بکشند ورنج ببرند وثالثا هرچه بیشتر به نیکی ونیکوکاری بگرایند وبرای تحقق این سه هدف از هرچه سودمند می تواند بود بهره مند گردنداز دین گرفته… مطالعه بیشتر»
[quote name=”مرادی”]سلام غرض اصلی در خلقت انسان آزمون گوش بفرمان بودن تمام مخلوقات در درجه اول ملائکه بوده است… این موجودات پر قدرت باید بفرمان الهی در خدمت انسان باشند…انسانی که شایستگی این مقام را دارد…اما پر قدرت ترین آنها یعنی ابلیس ظاهر خودش و انسان را مقایسه کرد و مغرور شد. اطاعت صرف از فرمان الهی را فراموش کرد یا متوجه نشد… همه باید مطیع فرمان الهی بوده و تعللی در این کار نداشته باشند….مخلوقات باید تابع دستور باشند…بدیهی است آزادی اطاعت یا عدم اطاعت قبلا داده شده است….یا مخلوقات باید وجود نداشته باشند یا اگر وجود پیدا کردند… مطالعه بیشتر»
آقای حجت جانان این جمله را از کدام قسمت عرایض بنده نتیجه گرفتید: “که الان باید مطیع باشند وهر بلایی سرشان امد هیچ نگویند؟” شما از شدت غضب بیانات دیگران را خوب نمی خوانید و فرمایشات خود را تکرار میکنید… [b]شما مبارزه با مستکبرین را که عامل اصلی بروز فساد در حیات دنیوی هستند فراموش کرده اید…[/b] شما از مرگ میترسید… أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ… مطالعه بیشتر»
آقای حجت جانان این جمله را از کدام قسمت عرایض بنده نتیجه گرفتید: “که الان باید مطیع باشند وهر بلایی سرشان امد هیچ نگویند؟” شما از شدت غضب بیانات دیگران را خوب نمی خوانید و فرمایشات خود را تکرار میکنید… [b]شما مبارزه با مستکبرین را که عامل اصلی بروز فساد در حیات دنیوی هستند فراموش کرده اید…[/b] شما از مرگ میترسید… أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ… مطالعه بیشتر»
اقای مرادی بسیاری از مخلوقات میخواستند که وجود نداشته باشند مگر دست خودشان بوده است ؟که الان باید مطیع باشند وهر بلایی سرشان امد هیچ نگویند؟!پاسخ اینهمه تبعیض را چه کسی باید بدهد؟ مانند انست که شما سه نفر را برای مسابقه دو به زور انتخاب کرده وانها را وادار به اینکار کنید بعد یکی را در ۵۰ متری خط پایان قرار دهید دیگری را در سه کیلومتری خط پایان قرار دهید ونفر سوم را در سه هزار کیلومتری خط پایان قرار دهید انگاه از میان انان بخواهید نفر سقوط کرده یا برتر انتخاب نمایید اینکه اخر ظلم است برای… مطالعه بیشتر»
سلام غرض اصلی در خلقت انسان آزمون گوش بفرمان بودن تمام مخلوقات در درجه اول ملائکه بوده است… این موجودات پر قدرت باید بفرمان الهی در خدمت انسان باشند…انسانی که شایستگی این مقام را دارد…اما پر قدرت ترین آنها یعنی ابلیس ظاهر خودش و انسان را مقایسه کرد و مغرور شد. اطاعت صرف از فرمان الهی را فراموش کرد یا متوجه نشد… همه باید مطیع فرمان الهی بوده و تعللی در این کار نداشته باشند….مخلوقات باید تابع دستور باشند…بدیهی است آزادی اطاعت یا عدم اطاعت قبلا داده شده است….یا مخلوقات باید وجود نداشته باشند یا اگر وجود پیدا کردند و… مطالعه بیشتر»
اتفاقا این رنجهای گریزناپذیر هستندکه مشکل زا میباشند مانندجبر محیط و سرنوشت استعدادهای داده نشده و زیباییهای داده نشده و فقر حاکم برزندگی که از کودکی گریبان انسان را میگیرد ونداشتن کسیکه پشتوانه انسان باشد تا دستی بگیرد ودگرگونی حاصل شودو…اتفاقا همین رنجهای گریزناپذیر سبب خراشهای روحی وشکستن پی درپی استخوانها میشود میخواهید بگویید کسانی بوده اند که سرنوشتشان را تغییر داده اند نه اینطور نیست انها سرنوشتشان همان تغییر بوده است مگر چند نفر چند درصد قادر هستنداز فقر به ثروت برسند ثروت که نه به یک زندگی نسبتا خوب ومعقول برسند؟استعدادها به عدالت تقسیم نشده امکان رشد برای… مطالعه بیشتر»
تشکر از شما بابت اعلام رای و نظرتانرنج ها و آلام بشری را در یک دسته بندی کلی می توان به رنج های گریزپذیر و گریزناپذیر تقسیم بندی کرد.رنج های گریزپذیرآن دسته ای هستند که انسان قدرت تغییر آن ها را دارد و خود نیز به این امر آگاه است که می تواند شرایط را به گونه ای رقم بزند که میزان این رنج ها را کمتر و یا آن ها را از میان بردارد.مراد بنده از رنج در این نوشتار این دسته نبودند.بلکه منظور دسته ی دوم و رنج هایی بودند که گریزناپذیرند و انسان ها قدرت تغییر آن… مطالعه بیشتر»
خانم حمیده سادات نعمتی رنج والام بشری مسبب خراشی عمیق است که برروح وجان ادمی وارد میکند که با هیچ چیزی قابل جبران نیست وهرگز زدوده نخواهد شد هربار که انسان میشکند وجسم وروحش اسیب میبیند واین شکستنها ادامه مییابد تا جاییکه دیگر استخوانی برای شکستن باقی نمی ماند انسان خرد شده درچنین شرایطی به سکوتی فرو میرود که هرگز نه از رضایت که از حیرت است انسان مات است بلی درخود فرو میرود ولی این هرگز نتیجه پختگی نیست که نتیجه له شدگی است شما هرقدر بخواهید مانند مدیران مملکتی و مسئولین در قدرت زبان را بچرخانید وطور دیگری… مطالعه بیشتر»