سوغات تازیان برای ما

جواد شریفی: اسلام برای اعراب مسلمان در عصر فتوحات، به مثابه یک ایدئولوژی قومی برای کشورگشایی کاربرد داشت. اعراب هیچ گاه در پیِ مسلمان کردن اقوام مغلوب نبوده اند. آنان می جنگیدند برای این که خدا به برکت اسلام چنین برتری را به آن ها داده بود که اقوام دیگر را مغلوب خویش سازند نه این که بجنگند تا آن…

جواد شریفی: اسلام برای اعراب مسلمان در عصر فتوحات، به مثابه یک ایدئولوژی قومی برای کشورگشایی کاربرد داشت. اعراب هیچ گاه در پیِ مسلمان کردن اقوام مغلوب نبوده اند. آنان می جنگیدند برای این که خدا به برکت اسلام چنین برتری را به آن ها داده بود که اقوام دیگر را مغلوب خویش سازند نه این که بجنگند تا آن ها را به دین خود فراخوانند. برای عرب مجاهد در عصر فتوحات، برتری یافتن بر دیگر مردمان مهم است وگرنه خود آن مردمان و رستگاری شان برای این مجاهد اهمیتی ندارد.

 

سوغات تازیان برای ما

جواد شریفی

إذَا قال الْأَمِیرُ لِلْمُسْلِمِینَ إذَا اصْطَفُّوا لِلْقِتَالِ من جاء بِرَأْسٍ فَلَهُ خَمْسُمِائَهِ دِرْهَمٍ من الْغَنِیمَهِ فَهَذَا على رُءُوسِ الرِّجَالِ دُونَ السَّبْیِ فَمَنْ جاء بِرَأْسِ رَجُلٍ فَلَهُ خَمْسُمِائَهِ دِرْهَمٍ وما لَا فَلَا وَهَذَا بِخِلَافِ ما لو سَکَنَ الْحَرْبُ وَانْهَزَمَ الْمُشْرِکُونَ وَتَفَرَّقُوا فقال الْأَمِیرُ من جاء بِرَأْسٍ فَلَهُ کَذَا فَهَذَا على السَّبْیِ دُونَ رُءُوسِ الرِّجَالِ وَإِنْ جاء رَجُلٌ بِرَأْسِ رَجُلٍ وقال أنا قَتَلْتُهُ وَأَخَذْتُ رَأْسَهُ وقال رَجُلٌ آخَرُ أنا قَتَلْتُهُ وَهَذَا أَخَذَ رَأْسَهُ فَاَلَّذِی جاء بِالرَّأْسِ أَحَقُّ بِالْخَمْسِمِائَهِ وکان الْقَوْلُ قَوْلَهُ فی قَتْلِهِ مع الْیَمِینِ وَعَلَى الْآخَرِ الْبَیِّنَهُ فَإِنْ أَقَامَ الْآخَرُ بَیِّنَهً من الْمُسْلِمِینَ على أَنَّهُ قَتَلَهُ قَضَیْنَا بِالْخَمْسِمِائَهِ له وَلَوْ جاء رَجُلٌ بِرَأْسٍ فقال وَاحِدٌ من الْمُسْلِمِینَ هذا رَأْسُ رَجُلٍ من الْعَدُوِّ وقد مَاتَ وَهَذَا حَزَّ رَأْسَهُ وقال الذی جاء بِالرَّأْسِ قَتَلْتُهُ فَالْقَوْلُ قَوْلُ الذی جاء بِالرَّأْسِ. (الفتاوی الهندیه الفصل الثالث فی التنفیل ج۲ ص ۲۱۸ تا ۲۲۲)

 

در این چندین سالی که فقه می خوانم تابحال با باب “تنفیل” به تفصیل و با جزئیاتش روبرو نشده بودم.

چند سطری از مباحث مفصل این باب فقهی را در بالا خواندید. در این سطور سخن از این است که اگر دو مجاهد مسلمان(!!!)، سر بریده ای را نزد امیر لشگر بیاورند و یکی از آن ها ادعا می کند که که صاحب این سر را خودش کشته است ولی مجاهد دیگر(طرف دیگر دعوا) سرش را بریده و برای امیر آورده؛ حال امیر لشگر باید به کدام یک از این دو نفر پاداش سر بریدن بدهد؟ به آن که سر را آورده یا آن که ادعا می کند خودش صاحب سر را کشته است؟ در سطور بعدی اش سخن از این است که یک نفر با یک سر بریده آمده و ادعا می کند که صاحب سر(یکی از دشمنان) را کشته است و سرش را آورده ولی یکی دیگر می گوید که صاحب این سر خودش مرده و این مجاهد تنها سرش را بریده ولی خودش او را نکشته است. حال باید به آورندۀ سر پاداش داد یا نه؟

وقتی به این متن برخوردم اندیشه های زیادی در سرم گذشت. اندیشه هایی که هر چه بیشتر درباره شان می خوانم و می پژوهم شواهد صدق بیشتری برایشان می یابم.

۱. گرچه این کتاب مربوط به مذهب فقهی حنفی است اما شناعت و ناپسندی اش تنها برای مذهب حنفی نبوده و فقه اسلامی یکسره در جایگاه اتهام قرار خواهد گرفت. این عبارات را از رساله توضیح المسائل داعشیان درنیاورده ام. این ها گوشه ای از فقه اسلامی است.

اسلام برای اعراب مسلمان در عصر فتوحات، به مثابه یک ایدئولوژی قومی برای کشورگشایی کاربرد داشت. اعراب هیچ گاه در پیِ مسلمان کردن اقوام مغلوب نبوده اند. آنان می جنگیدند برای این که خدا به برکت اسلام چنین برتری را به آن ها داده بود که اقوام دیگر را مغلوب خویش سازند نه این که بجنگند تا آن ها را به دین خود فراخوانند. برای عرب مجاهد در عصر فتوحات، برتری یافتن بر دیگر مردمان مهم است وگرنه خود آن مردمان و رستگاری شان برای این مجاهد اهمیتی ندارد. برای مطالعه بیشتر در این باره ن ک: بخش چهارمِ “تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام” اثر ماندگار پاتریشیا کرون.

با دانستن این نکته درباره ماهیت هدف اعراب مسلمان از کشورگشایی، این چنین احکام فقهی برایمان معنادارتر می شوند.

پرداختن فقیه مسلمان به پاسخ چنین مسائلی بدین معناست که چه به نحو پیشینی یا پسینی، مجاهدان مسلمان با این مسائل درگیر بوده اند و فقیهان باید برایش چاره می کرده اند. فقط برای یک غارتگرِ وحشی و نژادپرست همچون اعراب مسلمان ممکن است که به یک کشور دیگر تاخته و مردم بیگناه آن را به جرم عقیده شان کشته و آن گاه برای سربریدۀ این انسان ها با یکدیگر اختلاف پیدا کنند که آیا تنها برای بریدن سر این انسان ها مستحق پاداش اند یا افزون بر بریدن سر، خودشان باید این بیگناهان را به قتل رسانده باشند؟! لطفا نپندارید که این ها فقط مختص فقه اهل سنت است و دامن فقه شیعی از این ننگ پاک است! شیعه به اندازه و در گستره اهل سنت به حکومت دست نیافت وگرنه چیزی از آنان کم نمی آورد.

 

۲. پیروان ایدئولوژی اسلام سیاسی در عصر حاضر را دنباله های همان مجاهدان عصر فتوحات می دانم. هر دو اسلام را برای قدرت یافتن و برتری بر دیگر مردمان بکار می گیرند. اسلام سیاسی، تشنۀ قدرت است نه شیفتۀ خدمت. اسلام سیاسی جز به داعش و مرام داعشی ختم نمی شود؛ تنها شدت و ضعفش می تواند متغیر باشد. داعشیان امروز، اعقاب همان اعراب مسلمانِ کشورگشای قرن یک و دو هستند.

 

۳. این فقه و این گونه از فتواها را که می بینم به بشری دانستن شریعتِ اسلامی بیشتر گرایش پیدا می کنم. به نظر می رسد که فتاوایی مانند فتاوای پیش گفته با سیره پیامبرخدا محمد تطابق کامل و دقیقی نداشته باشد. پیامبری که یک دختر حاتم طائی را هم خودش و هم پدرش غیرمسلمان بودند و در جنگ با مسلمانان اسیر شده بود را تنها بخاطر پاسداشت و احترام به جایگاه اخلاقی پدرش آزاد ساخته؛ احترام می کند. (گفتم: به نظر می رسد تطابق کاملی نداشته باشد؛ زیرا ممکن است برخی شواهدی بیاورند و مدعی شوند که سیره پیامبر خدا و اعراب غارتگر مسلمان چندان تفاوتی با هم نداشته و مانند هم بوده اند؛ که البته این سخن درستی نیست.) برگردیم به سخن اصلی.

نمی پندارم که این چنین دستگاه فقهی برآمده از ذات دین و ریشه دار در آموزه های اصیل پیامبرخدا باشد بلکه بیشتر به نظر می رسد که حاصل تجربه های تاریخی مسلمانان و نتیجه دعواهای حقوقی بر سر مسائل خاص خودشان بوده است. فقه اسلامی راهنمای حل اختلافات میان اعراب مسلمان درباره مشکلات خاص اجتماعی شان آن هم در دوره ای خاص بوده است نه این که راهنمای سعادت بشر در هر دو گیتی باشد.

 

۵ ۱ رأی
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
من
من
تیر ۱۴, ۱۳۹۷ ۹:۳۹ ب٫ظ

چقدر دلنشین و چقدر کم

حجت جانان
حجت جانان
شهریور ۷, ۱۳۹۶ ۵:۱۳ ب٫ظ

فقه تجلی عملی دین است هر دین ادابی دارد وهرگز تمام فقه را که اداب دینی میباشد را یکجا نمیتوان زیر سوال برد دلیل اینکه قسمتهای خصوصی تر فقه مثل نماز و روزه نیز الان در جامعه با شک وتردید همراه است دخالت دین عرصه حکومت وقدرت است کمرنگ شدن اداب دینی نزد اقشار جامعه خصوصا جوانان ریشه در دین حکومتی وحکومت دینی دارد نمیتوان هم رهبر معنوی و نماد دینی مردم باشیم وهم غرق در نعمات مادی این رفتار متناقض کلیت دین را زیر سوال برده که حتی عبادات فردی نیز رونق واحترام سابق را ندارد

سبزینه
سبزینه
شهریور ۶, ۱۳۹۶ ۶:۲۷ ب٫ظ

منظور این نیست که هیچ بخشی از فقه اسلامی تا قبل از داعش با اتهام و اعتراض مواجه نشده بود. قبلاً هم می گفتند باید در بخش های خاصی به جهت تجدید نظر یا جایگزینی با روش های جدید غربی دست ببریم. همه مدعی تجدید نظر غیر کلی در فقه بودند و نه برچیدن سرتاسری آن. اما ظهور داعش (و به نمایش درآوردن روش های شروع تا ختم نبردهای هزاره قبلی) باعث شد نگاه ها به جنبه های دیگری از فقه کهن که فقط در کتابها مدفون بودند نیز خیره شود و این اندیشه پدیدار شد که «تمامی» فقه اسلامی… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
شهریور ۴, ۱۳۹۶ ۵:۴۰ ب٫ظ

اقای سبزینه شما متاسفانه دیر متوجه شدید ومیپندارید که فقه همزمان با داعش به زیر سوال رفته است هرگز چنین نیست روشنفکران ونواندیشان بسیار پیش از این فقه را زیر سوال برده بودند ولی متاسفانه بدلیل برقراری جو فشار سرو صدای ان شاید بگوش همه ی احاد جامعه نرسیده باشد مخالفت روشنفکران با لایحه قصاص در زمان ایت الله خمینی ویا مخالفت روشنفکران با احکام ارتداد و سنگسار و… همه وهمه به قبل از ظهور داعش مربوط میشود ولی اینرا میتوان گفت که با ظهور داعش توجه مردم چه در داخل وچه خارج از کشور به چگونگی فقه اسلامی بیشتر… مطالعه بیشتر»

سبزینه
سبزینه
شهریور ۴, ۱۳۹۶ ۸:۱۲ ق٫ظ

سلام،صحیح می گویید که منظور نویسنده همین بوده که توضیح داده اید، اما باید بپرسیم چرا اصولاً چنین سوالی پیش آمده و همانگونه که نویسنده مدعی است چرا تمامی فقه اسلامی در جای اتهام قرار گرفته؟ حمله، تجاوز، غصب، و تجزیه کشورهای اسلامی، در دو قرن اخیر به وفور و به نحوی مستمر روی داده و پدیده ای نوظهور نیست. مسئله اینجاست که حتی تا زمان پیدایش و گسترش پدیده ای چون طالبان نیز کمتر کسی مدعی بود که تمامی فقه اسلامی در بوته نقد و اتهام اساسی است. علت این است که فقط با ظهور و انتشار داعش بود… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
شهریور ۳, ۱۳۹۶ ۲:۲۷ ق٫ظ

سئوال اساسی نویسنده محترم این است که آیا فقه موجود که مدعی است پایگاه الهی دارد و همان حکم خدا است درست میگوید در این ادعا یا نه؟ واقعیت این است که تمام فقه بر اساس برداشت و فهم انسانی است و لاغیر و لذا هیچ نمیتواند ادعای خدائی بودن داشته باشد و دیگر اینکه برای تمام فصول هم باشد…بنظر بنده این نظر ایشان کاملا درست است..

سبزینه
سبزینه
مرداد ۳۱, ۱۳۹۶ ۷:۰۷ ق٫ظ

۲) مشکل سر بریدن داعش مغول پیشه فقط با تغییر بنیادی کلیه مکاتب فقهی از جمله فقه سلفی حل نخواهد شد (هر چند که این نیز قدمی اساسی است). تا مادامی که کشورهایی چون افغانستان و عراق و سوریه قادر به دفاع ذاتی و درونی از مرزهای خود نباشند به تصرف درآمدنشان توسط حکومتهای بیرونی اجتناب ناپذیر خواهد بود. اگر داعش مغول پیشه حمله نمی کرد داعشی می تاخت که به آخرین موازین حقوق بین الملل جنگی مقید بود و اعدام های خود را به جای سر بریدن با روش های کاملاً انسانی به پیش می برد.

سبزینه
سبزینه
مرداد ۳۱, ۱۳۹۶ ۶:۴۹ ق٫ظ

سلام،
۱) وقتی امپراطوری ساسانی با آن همه دبدبه پوشالی قادر به دفاع از مرزهای خود نبوده است چرا باید تقصیر را فقط متوجه تازی نمود؟ سرنوشت حکومتی که قادر به دفاع از مرزهای خود نباشد تسلط یافتن حکومت های دیگر بر آن است. اگر تازی نمی تاخت، رومی یا اسلاو می تاخت. همان سرنوشتی که ایران ساسانی با حمله تازی یافت خلافت تازی نیز در حمله مغول یافت، و علت آن نیز مشابه بود.

8
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx