وحی، رویا، روایت

 حامد فرنقی زاد: پنج سال پیش، دکتر عبدالکریم سروش طرحی نو در فضای کلام و بلکه شاید به بیانی صحیح تر فراکلام دینی در انداخت.۱ طرحی که اگرچه ریشه اش را میتوان در اعماق عرفان اسلامی کاوید، اما صورتی که دکتر سروش بدان داد و لباسی که بر تن آن کرد باعث شد از آن ریشه ها درختی تنومند پدید…

 حامد فرنقی زاد: پنج سال پیش، دکتر عبدالکریم سروش طرحی نو در فضای کلام و بلکه شاید به بیانی صحیح تر فراکلام دینی در انداخت.۱ طرحی که اگرچه ریشه اش را میتوان در اعماق عرفان اسلامی کاوید، اما صورتی که دکتر سروش بدان داد و لباسی که بر تن آن کرد باعث شد از آن ریشه ها درختی تنومند پدید آید، درختی که اگر تا چند سال دیگر در برابر تند باد نقدها دوام آورد به باردهی خواهد رسید و از میوه اش همگان بهره مند خواهند شد، تا خدا چه خواهد. باری! در این نیم دهه هزاران صفحه در نقد نظریه وحی رویایی دکتر سروش از مناظر مختلف نوشته شده است. از مذهبی ترین افراد که از سر غیرت دینی دست به قلم شدند تا دیگرانی که غیرت غیر دینی شان به جنبش افتاد.

 

****

وحی، رویا، روایت

 

| حامد فرنقی زاد |

 

مقدمه :

پنج سال پیش، دکتر عبدالکریم سروش طرحی نو در فضای کلام و بلکه شاید به بیانی صحیح تر فراکلام دینی در انداخت.۱ طرحی که اگرچه ریشه اش را میتوان در اعماق عرفان اسلامی کاوید، اما صورتی که دکتر سروش بدان داد و لباسی که بر تن آن کرد باعث شد از آن ریشه ها درختی تنومند پدید آید، درختی که اگر تا چند سال دیگر در برابر تند باد نقدها دوام آورد به باردهی خواهد رسید و از میوه اش همگان بهره مند خواهند شد، تا خدا چه خواهد.

باری! در این نیم دهه هزاران صفحه در نقد نظریه وحی رویایی دکتر سروش از مناظر مختلف نوشته شده است. از مذهبی ترین افراد که از سر غیرت دینی دست به قلم شدند تا دیگرانی که غیرت غیر دینی شان به جنبش افتاد. پاره ای از نقدها چنان سست و بی پایه بودند که خود به خود به فراموشی سپرده شدند و پاره ای دیگر نیرومندانه بر پیکر این نظریه ضربه وارد کردند و از این ضربات گاهی صدمه ای به این درخت رسید، از سوی دیگر اما دکتر سروش در مقام نخست و تنی چند از دیگران در پی ایشان بر حفظ و حراست از آن نهال نوپا همت گماردند و از دانش خود سیرابش کردند و نوش دارو بر زخمهایش نهادند تا جان گرفت و تاب آورد و ساقه اش جان گرفت و قد کشید. اکنون سخن از نظریه ای میرود که قدرتمند است، ناقدان اغلب به سکوت رفته اند و برخی گوشه و کنار کم کم بدان متمایل میشوند. برای آشنایان با تحول روشنفکری دینی در دوران معاصر، گویی داستان قبض و بسط و ذاتی و عرضی دین است که تکرار میشود. با این حال این نظریه هنوز راه بسیار دارد تا به آنچه که بالقوه در خود دارد برسد و برای بالفعل کردن آن نیازمند مراقبت از سوی دیگران است.

یکی از نقدهایی که از ابتدا به این نظریه وارد شد و بسیاری بر طبل آن کوبیدند، این بوده است که این نظریه بدعتی است در کلام اسلامی و هیچ کس تاکنون وحی را چنین تعبیر نکرده است. در سستی این استدلال همین بس که در فضای معرفت شناسی، نبودن نظری از قبل به معنای نادرست بودن آن نیست، کما اینکه قبل از کپلر و گالیله کسی سخن از خورشید محوری منظومه شمسی نمیگفت، و قدمت یک نظریه نیز هیچگاه به معنای درستی آن نیست چنان که تجربه هیئت بطلمیوسی و بسی نظریه های دیگر نشان میدهد. از این ایراد بنیادین که درگذریم، مسئله طور دیگری است، و آن اینکه بزرگان قدما و برخی از متاخرین ما بدین تعبیر از وحی نظر داشته اند، هرچند با صورتبندی متفاوت. من در مقاله ”وحی سروش، وحی روح الله“۲ قرابت خوانش مرحوم آیت الله خمینی از وحی را با نظریه دکتر سروش نشان داده ام و در مقاله ”وحی رویایی“۳ سعی کرده ام علاوه بر پاسخ کوتاه به برخی نقدها ریشه های روانشناسانه نظریه وحی رویایی را پیش کشم. در این مقاله خواهان آنم که ریشه های این نظریه را در روایات نشان دهم. نخستین پرسشی که شاید برخیزد این است که چرا روایات؟ و حتی در صورت وجوداین روایات، آیا تکیه بر آنها میتواند روشی درست برای اثبات این نظریه باشند؟

پاسخ من به این پرسش صحیح، از سه منظر خواهد بود. نخست از منظر غیر اعتقادی، این که چون نظریه مورد بحث ما در باب وحی است و نمود آن در اسلام قرآن است، ما نمیتوانیم در رد و اثبات آن به قول مستقیم قرآن اتکا کنیم، بلکه صرفا میتوانیم از آیات آن به عنوان شاهدی بر مدعای خود استفاده کنیم، چنان که دو طرف این زد و خورد فکری تاکنون کرده اند. بر همین اساس ما قدیمیترین و مستند ترین متن قابل اتکای خود را از دست میدهیم. در مرحله بعد از قرآن روایات نزدیکترین متون به آن متن اصلی هستند و پرداختن به روایات به عنوان متونی قدیمی و نزدیک به دوران وحی میتواند به شرح و بسط آن کمک کند. از منظر دوم آنکه با پرداختن به روایات و نشان دادن ریشه های نظریه رویای وحیانی در روایات منقول از بزرگان دینی ایراد بدعت بودن این نظریه و نبودن آن در عصر صحابه و ائمه (نزدیکترین زمان به عصر وحی) مرتفع خواهد شد. بنابراین اگر چنین روایاتی یافته شده و بیان شوند، از این دو منظر غیر مومنان و مومنان به روایات پاسخ خواهند یافت. اما منظر سوم مختص به مومنان به روایات است. از این منظر اگر بتوان روایاتی را در تایید این نظریه یافت برای مومنان به روایات استدلال صحت نظریه خواهد بود. به همین دلایل است که به پرداختن به روایات و کنکاش در آنها برای بسط پدیده وحی مفید فایده خواهد بود و بلکه میتواند ثمرات زیادی داشته باشد.

پرسش دیگری که ممکن است در مرحله بعد پدید آید این است که پرداختن به روایات اسلامی برای نظریه ای که اثری فرادینی دارد کافی نبوده و برای مومنان به دیگر ادیان در هیچ کدام از سه منظر اشاره شده حجتی ندارد. پاسخ مقدماتی من این است که تاکنون نظریه رویای رسولانه در فضای (context) اسلامی مورد بحث قرار گرفته است و بنابراین پرداختن به روایات اسلامی ناموجه نیست، اما پاسخ اصلی من به این پرسش ارجاع خواننده به مقاله دیگری است که در آن به خوانشی از پدیده وحی در متون یهودیت خواهم پرداخت که قریب به نظریه وحی رویایی است و مکمل این مقاله خواهد بود. البته زمان انتشار آن مقاله را نمیدانم و امیدوارم فراغتی حاصل شود که بتوانم در اندک زمانی پس از انتشار این مقاله آن را نیز در اختیار خوانندگان قرار دهم.

پرسش سومی که ممکن است در اذهان به وجود آید صحت انتساب روایات است. روایات همواره از منظر سندیت محل تردید بوده اند و در جهان اسلام، علم رجال در بررسی سندیت راویان روایات و احادیث شکل گرفته است. خواننده ممکن است به حق این پرسش در ذهنش پدیدار شود که آیا این روایات صحیح اند؟ پاسخ من به این ابهام این است که این روایات نیز مانند دیگر روایات ظنی الصدورند. با این حال من در این مقاله روایاتی را برگزیده ام که در کتب اصلی و مراجع دست اول اسلامی نقل شده اند. هرچند این مسئله صرفا برای مومنان به روایات و از منظر سوم اهمیت دارد. اما برای آنان که به منظر اول و دوم تعلق خاطر دارند، همین که در کتب روایی اسلامی (شیعه و سنی) این روایات وجود دارد، نشان میدهد که نه تنها این نظریه بدعت نیست، بلکه بزرگان قدمای ما به آن، البته با صورت بندی متفاوتی، معتقد بوده اند و بنابراین اعتقاد به این تعبیر از ساز و کار وحی به هیچ وجه منافاتی با ایمان ندارد.

در بخش نخست این مقاله به روایاتی خواهم پرداخت که برای اهل تسنن مرجعیت دارند و در بخش دوم به روایاتی که برای شیعیان مقبول می افتند. همچنین در انتهای هر روایت در صورت نیاز، به معنا و نکاتی اشاره شده است که در فهم آن کمک میکند، اما تحلیل اصلی و جمع بندی نهایی در بخش نتیجه گیری مقاله خواهد بود که در انتهای نوشته حاضر جای گرفته است.

همانطور که اشارت رفت، از بررسی سلسله روات احادیث چشم پوشی کرده ام. همچنین به روایاتی که در ظاهر رای دیگری دارند نپرداخته ام چرا که بر اساس و مبنای سخن من اثری ندارند. چه آن که آن روایات نیز مانند این روایات، جملگی ظنی الصدورند و از این منظر در یک طبقه قرار دارند و تخصیص روایات منقول در این مقاله با آن روایات ترجیح بلا مرجح است. اندک بودن تعداد روایات ذکر شده در این مقاله نیز به معنای نبودن روایاتی بیشتر نیست، بلکه پرداختن بدانها و اضافه کردن آنها را بی فایده دانستم، چرا که کار با همین تعداد روایات به پیش میرود و نیازی به طولانی کردن متن نیست. با این حال مفید فایده خواهد بود اگر دیگر کسان و دیگر پژوهندگان در این باب بکوشند و روایات مختلف را جمع کرده و بپیرایند و شرح دهند و بحث کنند که به غنای این موضوع کمک خواهد کرد.

بخش اول: روایات اهل سنت

۱-    روایت نخست، روایتی است که بخاری در صحیح خود از قول عائشه همسر پیامبر نقل کرده است. روایتی طولانی که کیفیت وحی را از ابتدا تا رفتن پیامبر به نزد ورقه ابن نوفل و بشارت دادن او به پیامبر شرح میدهد. در بخش نخست روایت که مربوط به این مقاله است چنین آمده:

”حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ بُکَیْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا اللَّیْثُ، عَنْ عُقَیْلٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَهَ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ عَائِشَهَ أُمِّ المُؤْمِنِینَ أَنَّهَا قَالَتْ: أَوَّلُ مَا بُدِئَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الوَحْیِ الرُّؤْیَا الصَّالِحَهُ فِی النَّوْمِ، فَکَانَ لاَ یَرَى رُؤْیَا إِلَّا جَاءَتْ مِثْلَ فَلَقِ الصُّبْحِ، ثُمَّ حُبِّبَ إِلَیْهِ الخَلاَءُ، وَکَانَ یَخْلُو بِغَارِ حِرَاءٍ فَیَتَحَنَّثُ فِیهِ – وَهُوَ التَّعَبُّدُ – اللَّیَالِیَ ذَوَاتِ العَدَدِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِعَ إِلَى أَهْلِهِ …“۴

یحیی ابن بکیر گفت، لیث روایت کرده است از عقیل از ابن شهاب از عروه ابن زبیر از عائشه ام المومنین که گفته است: اولین چیزی از وحی که برای پیامبر آغاز شد رویای صادقه در خواب بود، و خوابی نمیدید مگر آنکه مانند فلق صبح میگشت (تحقق می یافت)، سپس به خلوت علاقمند شد، در غار حرا خلوت میکرد و چندین شب به مراقبه میپرداخت – عبادت میکرد- و سپس به نزد همسرش باز میگشت…

در این روایت مشخص است که وحی با رویای صادقه ای از سوی پیامبرآغاز شده است، در ادامه این روایت آمده است ” فَقَالَ لَهُ وَرَقَهُ: یَا ابْنَ أَخِی مَاذَا تَرَى؟ فَأَخْبَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَبَرَ مَا رَأَى …“ (پس ورقه ابن نوفل به او [پیامبر] گفت ای پسر برادرم چه میبینی؟ پس پیامبر او را از آنچه دیده بود با خبر کرد .. )

این روایت در صحیح مسلم نیز به همین شکل نقل شده است.

۲-    در سیره ابن هشام آغاز وحی با رویا بوده است، ”قال رسول الله صلى الله علیه و سلم : فجاءنی جبرئیل، و أنا نائم، بنمط من دیباج فیه کتاب، فقال اقرأ ؛  … “۵  (پیامبر  فرمود: پس جبرئیل با پارچه ای حریر که در آن کتابی بود پیش من آمد، و من خواب بودم، پس گفت تکرار کن …)

در ترجمه هایی که از این روایت وجود دارد عموما اینگونه آمده است که ”من خواب بودم، جبرئیل بیدارم کرد و گفت …“ عبارت ”جبرئیل بیدارم کرد“ در متن روایت وجود ندارد. ترجمه این روایت و بلکه فهم آن بر اساس پیش فرض شناخت عرفی از وحی بوده است، در حالی که در متن روایت اثری از بیدار شدن پیامبر توسط جبرئیل وجود ندارد. واضح است که خواندن این روایت به صورت غیر عرفی و قضاوت آن بر اساس متن و نه بر اساس پیش فرض نشان میدهد که جبرئیل در خواب بر پیامبر تجلی یافته است.

۳-    قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ عُبَیْدَ بْنَ عُمَیْرٍ یَقُولُ: رُؤْیَا الأَنْبِیَاءِ وَحْیٌ، ثُمَّ قَرَأَ ”إِنِّی أَرَى فِی المَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ“۶

در ادامه حدیثی دیگر در بخش وضو، هنگامی که روایتی درباره اینکه پیامبر بعد از بیدار شدن از خواب بدون تجدید وضو نماز خوانده است، چنین آمده: عمرو از عبید بن عمیر نقل کرده است که: رویای انبیاء وحی است، سپس این آیه را خواند که ”[ابراهیم به پسرش گفت که] من در خواب دیده ام که تو را ذبح میکنم.“

در این روایت نیز به وضوح اعتقاد بزرگان حدیثی مبنی بر وحی بودن رویای پیامبران نقل شده است.

۴-    در تفسیر آیه نخست سوره مزمل، زمخشری در تفسیر الکشاف خود چنین آورده است که ”و کان رسول الله (ص) نائما باللیل متزملا فی قطیفه، فنبه و نودی، بما یهجن الیه الحاله التی کان علیها من التزمل فی قطیفه و استعداده للاستثقال فی النوم کما یفعل من لا یهمه امر و لا یعینه شان. “۷ امام فخر رازی نیز در تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) خود این تفسیر را در کنار تفاسیر دیگر آورده است.

زمخشری و فخر رازی در کنار دیگر احتمالات در تعبیر این آیات که از نخستین آیات نازل به پیامبر اند این روایت را نیز نقل کرده اند که پیامبر اسلام در خواب شبانه بوده است که این آیات نازل شده است. در این روایات نیز شاهدی بر بیدار شدن پیامبر توسط جبرئیل وجود ندارد.

بخش دوم: روایات شیعیان

در این بخش روایات از کتاب اصول کافی نقل شده اند. اصول کافی علاوه بر اینکه از معتبرترین کتب اربعه شیعه است، به لحاظ تاریخی نیز در میان کتب جامع روایی قدمت بیشتری دارد. این کتاب در زمان نیابت نواب اربعه آخرین امام شیعیان تدوین شده است. روایات شیعیان به صراحت بیشتری در باب کیفیت وحی سخن گفته اند.

۵-    ”مُحَمّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ أَبِی یَحْیَى الْوَاسِطِیّ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع الْأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلُونَ عَلَى أَرْبَعِ طَبَقَاتٍ فَنَبِیّ‏ مُنَبّأٌ فِی نَفْسِهِ لَا یَعْدُو غَیْرَهَا وَ نَبِیّ‏ یَرَى فِی النّوْمِ وَ یَسْمَعُ الصّوْتَ‏ وَ لَا یُعَایِنُهُ فِی الْیَقَظَهِ وَ لَمْ یُبْعَثْ إِلَى أَحَدٍ وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ مِثْلُ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ عَلَى لُوطٍ ع وَ نَبِیّ‏ یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَى طَائِفَهٍ قَلّوا أَوْ کَثُرُوا کَیُونُسَ قَالَ اللّهُ لِیُونُسَ وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ قَالَ یَزِیدُونَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ وَ الّذِی یَرَى فِی نَوْمِهِ وَ یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ یُعَایِنُ فِی الْیَقَظَهِ وَ هُوَ إِمَامٌ مِثْلُ أُولِی الْعَزْمِ وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ ع نَبِیّاً وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ حَتّى قَالَ اللّهُ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرّیّتِی فَقَالَ اللّهُ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا یَکُونُ إِمَاماً.“۸

”محمد ابن یحیی از احمد ابن محمد از ابی یحیی الواسطی از هشام ابن سالم از درست ابن ابی منصور از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود انبیا و فرستادگان خدا چهار دسته اند، نبی ای که برای خودش نبی است و کس دیگری را کاری ندارد، و نبی ای که در خواب میبیند و صدا میشنود و  در حالت آگاه (بیداری) نمیبیند و بر کسی برانگیخته نشده است و خودش امامی دارد، مانند ابراهیم که بر لوط امام بود. و نبی ای که در خواب میبیند و صدا میشنود و فرشته را میبیند و برای جمعی کم یا زیاد فرستاده میشود. خدا درباره یونس گفت ما او را بسوى بیش از صد هزار نفر فرستادیم،  [امام فرمود] تعداد آنها بیش از سى هزار نفر بود و امام داشت، و کسی که در خواب میبیند و صدا میشنود و در بیداری میبیند و امام است مانند پیامبران اواوالعزم، ابراهیم (ع) نبی بود و امام نبود تا آن زمان که خداوند به او فرمود که تو را برای مردم امام قرار دادم، چون این امر بر ابراهیم بزرگ و ارزشمند جلوه کرد از خدا درخواست کرد که در میان فرزندانش نیز امامت ادامه یابد که خداوند فرمود پیمان بر به ظالمان نخواهد رسید و کسی که بتی را پرستیده باشد امام  نخواهد بود.“

۶-    ”عِدّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیّا مَا الرّسُولُ وَ مَا النّبِیّ قَالَ النّبِیّ الّذِی یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ الرّسُولُ الّذِی یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ یَرَى فِی الْمَنَامِ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ قُلْتُ الْإِمَامُ مَا مَنْزِلَتُهُ قَالَ یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ لَا یَرَى وَ لَا یُعَایِنُ الْمَلَکَ ثُمّ تَلَا هَذِهِ الْ‏آیَهَ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ وَ لَا مُحَدّثٍ.‏“۹

”تعدادی از یاران ما، از احمد ابن محمد از احمد ابن محمد ابن ابی نصر از ثعلبه ابن میمون از زراره نقل کرده اند که گفت از ابا جعفر (امام محمد باقر –ع-) درباره این سخن خداوند که «او رسولی نبی بود» پرسیدم رسول و نبی کیستند؟ گفت، نبی کسی است که در خوابش میبیند و صدا میشنود و فرشته وحی را با چشم نمیبیند و رسول کسی است که صدا میشنود و در خواب میبیند و فرشته را به چشم میبیند، گفتم منزلت امام چیست؟ گفت صدا میشنود، و فرشته را نه در خواب و نه با چشم نمیبیند، سپس این آیه را تلاوت فرمود که ما قبل از تو رسول و نبی و محدثی را نفرستاده بودیم.“

حدیث در اینجا به پایان میرسد، آیه ای که در انتهای حدیث آمده آیه ۵۲ سوره حج است که کامل آن این است: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ، کلمه محدث در آیه نیامده است، چنین به نظرمیرسد که امام برای تبیین بهتر سخن خود آن کلمه را به آیه اضافه کرده است.

۷-    ”عَلِیّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرّارٍ قَالَ کَتَبَ الْحَسَنُ بْنُ الْعَبّاسِ الْمَعْرُوفِیّ إِلَى الرّضَا ع جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی مَا الْفَرْقُ بَیْنَ الرّسُولِ وَ النّبِیّ وَ الْإِمَامِ قَالَ فَکَتَبَ أَوْ قَالَ الْفَرْقُ بَیْنَ الرّسُولِ وَ النّبِیّ وَ الْإِمَامِ أَنّ الرّسُولَ الّذِی یُنْزَلُ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَیَرَاهُ وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُ وَ یُنْزَلُ عَلَیْهِ الْوَحْیُ وَ رُبّمَا رَأَى فِی مَنَامِهِ نَحْوَ رُؤْیَا إِبْرَاهِیمَ ع وَ النّبِیّ رُبّمَا سَمِعَ الْکَلَامَ وَ رُبّمَا رَأَى الشّخْصَ وَ لَمْ یَسْمَعْ وَ الْإِمَامُ هُوَ الّذِی یَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ لَا یَرَى الشّخْصَ.“۱۰

”علی ابن ابراهیم از پدرش از اسماعیل ابن مرار نقل کرده است که حسن ابن عباس معروفی به رضا (ع) نامه نوشت که فدایت شوم، تفاوت میان رسول و نبی و امام چیست؟ حضرت کتبی یا شفاهی فرمودند که تفاوت میان رسول و نبی و  امام این است که جبرئیل بر رسول نازل میشود و رسول او را میبیندو صدایش را میشنود و وحی بر او نازل میشود و چه بسا در خواب خود میبیند چنان که ابراهیم در رویا دید. نبی شاید سخنی بشنود و شاید فردی را ببیند و صدایی نشنود و امام سخن را میشنود و کسی را نمیبیند. “

۸-    ”مُحَمّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْأَحْوَلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرّسُولِ وَ النّبِیّ وَ الْمُحَدّثِ قَالَ الرّسُولُ الّذِی یَأْتِیهِ جَبْرَئِیلُ قُبُلًا فَیَرَاهُ وَ یُکَلّمُهُ فَهَذَا الرّسُولُ وَ أَمّا النّبِیّ فَهُوَ الّذِی یَرَى فِی مَنَامِهِ نَحْوَ رُؤْیَا إِبْرَاهِیمَ وَ نَحْوَ مَا کَانَ رَأَى رَسُولُ اللّهِ ص مِنْ أَسْبَابِ النّبُوّهِ قَبْلَ الْوَحْیِ حَتّى أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع مِنْ عِنْدِ اللّهِ بِالرّسَالَهِ وَ کَانَ مُحَمّدٌ ص حِینَ جُمِعَ لَهُ النّبُوّهُ وَ جَاءَتْهُ الرّسَالَهُ مِنْ عِنْدِ اللّهِ یَجِیئُهُ بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ یُکَلّمُهُ بِهَا قُبُلًا وَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مَنْ جُمِعَ لَهُ النّبُوّهُ وَ یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَأْتِیهِ الرّوحُ وَ یُکَلّمُهُ وَ یُحَدّثُهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ یَرَى فِی الْیَقَظَهِ وَ أَمّا الْمُحَدّثُ فَهُوَ الّذِی یُحَدّثُ فَیَسْمَعُ وَ لَا یُعَایِنُ وَ لَا یَرَى فِی مَنَامِهِ.“۱۱

”محمد ابن یحیی از احمد ابن محمد از حسن ابن محبوب از احول نقل کرده است که گفت از ابا جعفر (ع) درباره رسول و نبی و محدث پرسیدم، فرمود رسول کسی است که جبرئیل به پیش او می آید و او را میبیند و با او سخن میگوید، این رسول است، و اما نبی در خواب میبیند همانطور که ابراهیم در رویا دید و همانطور که پیامبر اسلام پیش از نزول وحی از علائم نبوتش میدید تا زمانی که جبرئیل از سوی خدا با فرمان رسالتش آمد و  محمد (ص)هنگامی که به نبوت رسید و رسالت نیز از سوی خدا برایش فرستاده شد، جبرئیل برایش پیام می آورد و با او سخن میگفت، و کسی  از انبیاء است که نبوت برایش جمع گردد و در خوابش ببیند و روح نزدش آید و با او سخن گوید، و با او بدون آنکه بیدار باشد سخن گوید. محدث نیر کسی است که سخن را میشنود ولی نه در بیداری و نه در خواب چیزی نمیبیند.“

۹-    ”أَحْمَدُ بْنُ مُحَمّدٍ وَ مُحَمّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیّ بْنِ حَسّانَ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنْ عَلِیّ بْنِ یَعْقُوبَ الْهَاشِمِیّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ بُرَیْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع فِی قَوْلِهِ عَزّ وَ جَلّ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ وَ لَا مُحَدّثٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَیْسَتْ هَذِهِ قِرَاءَتَنَا فَمَا الرّسُولُ وَ النّبِیّ وَ الْمُحَدّثُ قَالَ الرّسُولُ الّذِی یَظْهَرُ لَهُ الْمَلَکُ فَیُکَلّمُهُ وَ النّبِیّ هُوَ الّذِی یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ رُبّمَا اجْتَمَعَتِ النّبُوّهُ وَ الرّسَالَهُ لِوَاحِدٍ وَ الْمُحَدّثُ الّذِی یَسْمَعُ الصّوْتَ وَ لَا یَرَى الصّورَهَ قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللّهُ کَیْفَ یَعْلَمُ أَنّ الّذِی رَأَى فِی النّوْمِ حَقٌّ وَ أَنّهُ مِنَ الْمَلَکِ قَالَ یُوَفّقُ لِذَلِکَ حَتّى یَعْرِفَهُ لَقَدْ خَتَمَ اللّهُ بِکِتَابِکُمُ الْکُتُبَ وَ خَتَمَ بِنَبِیّکُمُ الْأَنْبِیَاءَ.“۱۲

”احمد ابن محمد و محمد ابن یحیی از محمد ابن حسین از علی ابن حسان از ابن فضال از علی ابن یعقوب هاشمی از مروان ابن مسلم از برید نقل کرده است که او به ابی جعفر (امام محمد باقر) و ابی عبدالله (امام جعفر صادق) درباره این سخن خداوند که «و قبل از تو رسول و نبی و محدثی را فرو نفرستادیم» گفته است  «فدایت شوم، قرائت ما اینگونه است، تفاوت میان رسول و نبی و محدث چیست؟» فرمود، رسول کسی است که فرشته بر او ظاهر میشود و با او سخن میگوید، و نبی کسی است که در خوابش میبیند و چه بسا نبوت و رسالت در یک نفر جمع گردند و محدث کسی است که صدا میشنود و صورتی نمیبیند، برید گفت پرسیدم خدا به شما برکت دهد، فرد از کجا بداند خوابی که دیده است حق است و از طرف فرشته الهی است، فرمود موفق خواهد شد که آن را بفهمد. خدا کتابهای آسمانی را با کتاب شما پایان داد و انبیا را با نبی شما اتمام کرد. “

به نظر منظور جمله آخر امام این است که دیگر وحی و نبوت و کتاب آسمانی ای وجود ندارد و برای همین نیازی نیست که شما بدانید نبی چگونه اطمینان خواهد یافت که خوابش از نبوت است یا نه. هرچند بنظر این سن در مورد شخص بریر باشد و امام نخواسته باشند ایشان بیش از این درگیر ماجرای فهم نبوت و ساز و کار وحی گردد. همچنین در این روایت دو نکته مهم به صراحت وجود دارد، یکی اینکه نبوت و رسالت قابل جمع در یک نفر هستند و دوم آنکه امام (ع) پیامبر اسلام را نبی خوانده است.

در تحلیل این روایات یک نکته وجود دارد و آن اینکه در این روایات تنها به بیان تفاوت میان نبی و رسول اشاره شده است و نه مرتبت آنها. حداقل از این روایات چنین برداشت نمیشود که مثلا مرتبه نبی از رسول پایین تر است یا بالعکس، بلکه بحث بر سر نحوه (و تفاوت آنها در) دریافت وحی است.

نتیجه گیری

در تحلیل این روایات و نتیجه گیری از آنها برای تعبیر ساز و کار وحی سه رویکرد حداکثری، حدوسطی و حداقلی را میتوان در نظر گرفت. این سه رویکرد نتایجی سلسله مراتبی خواهند داشت بدین معنا که باورمندان به رویکرد حداکثری قائل به نتایج رویکردهای حدوسطی و حداقلی خواهند بود و قائلان به رویکرد حدوسطی، نتایج رویکرد حداقلی را پذیرا خواهند بود.

الف) رویکرد حداکثری: در رویکرد حداکثری، فرد باورمند به روایات است یعنی از اساس به روایات ایمان دارد. در این رویکرد دو دسته جای خواهند گرفت، دسته ای که کل روایت را کامل قبول دارند و بنابراین قبول دارند که مکانیزم وحی همچون رویاست (در همان فضا رخ میدهد) و بنابراین هیچ مشکلی در پذیرش معنا و مفهوم آن ندارند. دسته دیگر این رویکرد اگرچه به روایات باورمندند اما این پرسشها را مطرح میکنند که اولا از کجا مشخص که ساز و کار وحی در همه زمانها، برای مثال ابتدای نزول با سالهای بعد، یکسان باشد؟ و ثانیا پیامبر اسلام کدام یک از چهار نوع وحی تفکیک شده در روایات را داشته است؟

قبل از پرداختن به پاسخ اصلی به پرسش اول، باید اشاره کنم که در بحث ساز و کار وحی، مسئله اصلی  و بنیادین نحوه ورود موجود متافیزیکی به فیزیک است. به عبارتی این مسئله که یک موجود متافیزیکی چگونه میتواند با یک موجود فیزیکی ارتباط برقرار کند و این ارتباط از طریق چه فضایی میتواند صورت پذیرد. اما پاسخ اصلی من این است که وحی به عنوان یک پدیدار دارای هویت و ساز و کار یکسانی است. بدین معنا که اگر وحی نخستین در فضای ناهوشیاری (خواب) بر پیامبر نازل شده است، ادامه وحی نیز بایستی در همان فضا رخ دهد، چرا که نشان میدهد پیامبر (یا به طور کلی یک موجود مادی) در آن فضاست که میتواند با عالم غیر مادی (موجود متافیزیکی) ارتباط برقرار کند.

پاسخ من به پرسش دوم این است که پیامبر اسلام نه تنها در روایات، بلکه در آیات قرآن نیز هم «نبی»۱۳ خوانده شده است و هم «رسول»۱۴ و آنگونه که از آیات قرآن بر می آید، چنان که روایت نهم اشاره کرده است مقام نبوت و رسالت در ایشان جمع بوده است. بر این اساس حداقل میتوان معتقد بود که به پیامبر اسلام در رویا نیز وحی نازل میشده است و میتوان باور داشت که برخی از آیات قرآن در رویا به ایشان نازل شده است، در غیر اینصورت نبی خواندن ایشان در آیات و روایات و تفکیک میان آنها بلا وجه بود. بر اساس این نتیجه و پاسخی که به پرسش اول داده شد، مشخص میگردد که وحی با ساز و کار رویا و در حالت کم هوشیاری (خواب) ممکن است.

ب) رویکرد حدوسطی: در این رویکرد فرد به روایات به طور کل باور دارد اما به این روایات به طور خاص باورمند نیست و آنها را صحیح نمیداند یا روات آن را ثقه نمیخواند. با این حال فرد نمیتواند منکر این مسئله شود که چنین روایاتی در کتب روایی مبنایی شیعه وجود داشته و برخی از بزرگان ما به این روایات باور داشته و ایمان میورزیده اند. همین امر نشان میدهد که باور داشتن به وحی رویایی ممتنع الجمع به اعتقاد به نبوت و نفی کننده ایمان نیست، بلکه صورتی است از دیگر صور دینداری و ایمان ورزی.

ج) رویکرد حداقلی: در این رویکرد فرد اساسا به هیچ روایتی ایمان ندارد و بلکه منکر آنان است. با این حال نمیتواند منکر وجود این روایات و باورمندان به آنها در میان بزرگان قدما شود. و همین مسئله نشان میدهد که وحی رویایی بدعت نیست. بلکه صورتبندی جدیدی است از آنچیزی که برخی بزرگان ما از دیرباز بدان باور داشته اند اما از بیان آن امتناع ورزیده اند و یا با ادبیات و صورتبندی دیگری بیان کرده اند.

هر کدام از این سه رویکرد نتایج خود را دارند اما همگی به درجه ای در راستای نظریه وحی رویایی هستند. سعی من در این مقاله این بوده است که نشان دهم نظریه رویای رسولانه یا وحی رویایی نه بدعت است و نه منافی ایمان و راهزن دیانت مردمان، بلکه نظریه ای است مبتکرانه و راهگشا. چنان که بررسی این نظریه با روایات که مورد توجه فقها و متکلمان است تناقضی ندارد و بلکه میتواند در اثبات حقانیت خود برای باورمندان به روایات از آنها کمک بگیرد.

در انتها باید این نکته را تذکر دهم که هیچکس مدعی نبوده است نظریه رویای رسولانه تمام مشکلات نظریه های پیشین و بلکه مشکلات کلام و فلسفه اسلامی را حل میکند. این نظریه در کنار دیگر نظریات تفسیری- تاویلی قرار میگیرد و از آنها در برخی جهات بسیار کارآمدتر است و بسیاری از گره های متکلمان را حل میکند، و نه همه آنها را.

 

 

توضیحات

۱-     دکتر سروش سلسله مقالات خود در این باب را از روز مبعث سال ۱۳۹۲ آغاز کردند.

۲-     این مقاله در وبسایت دکتر عبدالکریم سروش در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.

۳-     این مقاله در وبسایت نیلوفر در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است، به نشانی:

 https://neeloofar.org/hamed-farnaghizad/1352-080495.html

۴-     صحیح بخاری، محمد ابن اسماعیل بخاری، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، چاپ چهارم، جلد ۱، صفحه ۲، کتاب بدء الوحی، باب ۳، حدیث ۳.

۵-     السیره النبویه، عبد الملک  ابن هشام، موسسه علوم القرآن، صفحه ۲۳۶.

۶-      صحیح بخاری، محمد ابن اسماعیل بخاری، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، چاپ چهارم، جلد ۱، صفحه ۸۸، کتاب الوضوء، باب ۵، حدیث ۱۳۸.

۷-     تفسیر الفخر الرازی، دار الفکر، جزء الثلاثون، الطبعه الاولی، سوره المزمل، صفحه ۱۷۱.

۸-     اصول کافی، ثقه الاسلام کلینی، انتشارات اسلامیه، جلد اول، صفحه ۳۲۶، باب طبقات الانبیاء و الرسل و الائمه (ع)، حدیث ۱.

۹-     همان، صفحه ۳۲۹، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، حدیث ۱.

۱۰-  همان، حدیث ۲.

۱۱-  همان، حدیث ۳.

۱۲-  همان، حدیث ۴.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx