در نسبت خِرد و آزادی

 سلمان احمدوند: اسارت انسان ایرانی در سیاهچال روزمرگی و غرقه گشتن­ اش در تالاب­های عفَنِ عادت، راه او را به روی افق­های روشنِ امید و شادی و سرزندگی سد کرده است؛ چنان که جز به خود و نیازهایش به چیزی دیگر نمی­ اندیشد و برای اجابت آن­ها به هر حیلتی متوسل می­شود. نخستینِ آن، چشم فروبستن بر حقوق دیگری است.…

 سلمان احمدوند: اسارت انسان ایرانی در سیاهچال روزمرگی و غرقه گشتن­ اش در تالاب­های عفَنِ عادت، راه او را به روی افق­های روشنِ امید و شادی و سرزندگی سد کرده است؛ چنان که جز به خود و نیازهایش به چیزی دیگر نمی­ اندیشد و برای اجابت آن­ها به هر حیلتی متوسل می­شود. نخستینِ آن، چشم فروبستن بر حقوق دیگری است. گفتن ندارد که آدمی در محیط آزاد می­روید و بر بستر آزادی پویۀ رهایی­ بخش خود را به سمت و سویی روشن می­­ آغازد. افزون بر آزادی ولی نه به­ هیچ رو مقدم بر آن، «نان» است که چنانچه به قدر کفایت مهیا نشود، خصم مادر زاد آزادی و فروکاستن آن به خفیف­ترین معنی «امنیت»، یعنی تأمین سلامت جسمی است. در نبود نان و آزادی، «استقلال» هم توهمی خنده­ آور است؛ چرا که آن نیز به دستْ­ فرسوده­ ترین  معنی­ اش، فروکاسته می­شود: استقلال ما از ملت­های دیگر!

حال آنکه استقلال را معنایی نوآیین در آستین است که تحقق آن شرط خروج آدمی از صغارت(نابالغی) خودخواسته است: تعیین سرنوشت خود در حریم خصوصی و قلمرو عمومی.

برای رَهیدن از دوزخ نابالغیِ خودخواسته و دلیریِ داوری بر پایۀ عقل خود، نخست باید از شرّ روزمرگی که مقدمۀ میان­مایگی و سِفلگی است، خلاصی یافت. زندان مخوفی که روزنِ آن، فراچنگ آوردن گوهر آزادی، خو کردن به محصولاتِ فاخر اندیشگی نظیر کتاب­ها، فیلم­ها، موسیقی­ها و دَم زدن در هوای ارباب معرفت است.

آزادی زادگاه خِرد است، خِرد در دامن آزادی دیده به جهان می­گشاید، در سایۀ آن می­بالد و زمانی دیگر خودْ به بزرگ­­ترین نگهدار آزادی بدل می­شود.

همچون «صبر» و «ظفر» در منظومۀ اخلاقی سنّت، «خرد» و «آزادی» در زیستْ جهان مُدرن، دوستان قدیم ­اند و بار انسان معاصر در زمانه و زمینه­ ای تا این اندازه پیچیده و آغشته به اصناف فرصت­ها و تهدیدها -که در این میان، وزن دومی بی­ گمان سنگین­ تر از اولی است- بی آمیختن و به هم ساختن آن دو یار دیرین(آزادی و خِرد)، بار نمی­شود؛ زیرا که آزادی زمینۀ به کارگیری خرد است و خرد خود زایندۀ آزادی. به سخنِ دیگر، امکان خردورزی و اندیشه­ مندی فقط آنگاه  میسر است که آزادی در بند و بست نباشد و نفحۀ روح­بخش آن از هر کنج و کناری به مشام آید؛ خواه در انتخاب سبک زندگی یا کنشگری در سپهر سیاسی. در هر دو ساحت، با حضور آزادی و خرد دلهره­­ ها رخت می­بندد و فریبکاری و خشونت­ ورزی­ به مَحاق می­رود. 

بی­ آزادی، گل هزار رنگِ خرد فرو می­­ پژمُرد و امید به به گشت وضعیت، در کویر سوزان استبداد به سراب می­نشیند. نظم سیاسی خودکامه، کارخانۀ تکثیر رذایل اخلاقی و بزرگ­ترین عامل اعوجاح روانی و زبانی مردمانِ سیه روزی است که در ظل آن روزگار به سر می­برند.

راست آن است که در نظامات خودکامه امکانِ زیست اخلاقی رفته رفته ناممکن می­ شود، زشتی­ ها زیبا می­ شوند، و زیبایی­ ها زشت می­ نمایَند. در این سیاق آشوبناک، اوضاع چندان به وخامت می­ گراید که تلاش برای اخلاقی زیستن هزینه­ آور و گرویدن به رذیلت­ هایی نظیر چرب­ زبانی و چاپلوسی و کم­ کاری و کاهلی امتیازآور است. به بیان جامعه­ شناختی رذیلت­ ها کارکرد(Function) دارند و فضیلت­ها، کژکارکرد (Disfunction)! مطابق این تلقی، آزادی و خردورزی ضامن زندگی اخلاق­مدار یا چنان که در آموزه­ های دینی بدان تصریح شده، «حیات طیّبه­»اند؛ و این از آن روست که خرد و آزادی در هر سرزمینی که ریشه دوانند، ریشۀ استبداد را می­ خشکانند.

از زاویه­ ای دیگر و بر پایۀ نظریۀ «توسعۀ متوازن»، شرط برخورداری جوامع از رفاه پایدار، تأمین هم­زمان متغیرهای بنیادی یعنی رونق اقتصادی و توسعۀ سیاسی است. به بیان روشن­تر ملت­ها برای آنکه افزون بر برآوردن نیازهای زیست­شناختی (نان و مسکن و تن­پوش)، حس ارزشمندی و کرامت هم داشته باشند و از بودِش خویش در  جهان شرمسار نباشند، به اقتصاد پویا و سیاست پرنشاط نیازمندند. «پویایی اقتصادی» را گشودگی به اقتصاد جهانی و جذب سرمایه­ های خارجی از یک سو و  کوچک­(چابک)­ ­سازی دولت از گذر گسترش بخش خصوصی از سوی دیگر  تضمین می­کند و «توسعۀ سیاسی» را مشارکت برابرِ همه شهروندان در امور عمومی و مدیریتِ مسالمت‌آمیز اختلافات از راه توافق همگانی.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
محمدعلی رضائی
محمدعلی رضائی
آبان ۱۴, ۱۳۹۸ ۱:۱۰ ب٫ظ

ضرورت بازنگری در تعریف دینضرورت باز تعریف دیندوزخ است آن خانه کان بی روزن است اصل دین ای بنده روزن کردن است مولانا در جهان متمدن و پیشرفته امروز لازم و ضروری است که «دین» را به دو کلمه و اصطلاح مجزا اما مرتبط با یکدیگر ترجمه و تفکیک کنیم تا بتوانیم در یک نظم و انضباط بهتری از آن در زندگی استفاده کنیم.۱. یک بخش شامل باید ها و نباید های عمومی و اجتماعی که حقوق و تکالیف عمومی افراد را معلوم می‌کند و در قوانین داخلی و یا قوانین بین المللی می توانند آورده شوند.۲. و دیگری بایدها… مطالعه بیشتر»

محمدعلی رضایی
محمدعلی رضایی
آبان ۱۴, ۱۳۹۸ ۱۲:۵۶ ب٫ظ

با سلامآمادگی برای شوک و ریب المنون هیچ فکر کرده اید قانون ٢×٢=۴ یعنی محکم ترین و پایه ای ترین قانون حاکم در جهان تا وقتی صحیح است که زمان ثابت باشد. یعنی اینکه این قانون مهم و پایه ای با فرض اینکه اشیاء و موجودات ثابت باشند و هیچ حرکت و تغییری نداشته باشند صادق و صحیح است. در غیر این صورت صحیح نیست. مثلاً ۲ زوج را در نظر بگیرید که در این لحظه جمعاً ۴ نفر هستند اما به مرور زمان که زمان تغییر می کند ممکن است تعداد این ۴ نفر به علل مختلف افزایش یا… مطالعه بیشتر»

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx