دین و آزادی (۸): تمدن و توحش

ابوالفضل ارجمند: جنگ جهانی اول از فجایع بزرگ تاریخ بود که میلیونها تن را به کام مرگ کشید و ویرانیهای بسیاری به بار آورد. رُزا لوکزامبورگ، از متفکران و نویسندگان بزرگ سوسیالیست، در بحبوحه‌ی این جنگ نوشت که نظام سرمایه‌داری به دوراهی انتخاب بین سوسیالیسم و توحش رسیده است[۱].   «سوسیالیسم یا توحش»[۲] شعاری است که در ادبیات سوسیالیستهای معاصر…

ابوالفضل ارجمند: جنگ جهانی اول از فجایع بزرگ تاریخ بود که میلیونها تن را به کام مرگ کشید و ویرانیهای بسیاری به بار آورد. رُزا لوکزامبورگ، از متفکران و نویسندگان بزرگ سوسیالیست، در بحبوحه‌ی این جنگ نوشت که نظام سرمایه‌داری به دوراهی انتخاب بین سوسیالیسم و توحش رسیده است[۱].

 

«سوسیالیسم یا توحش»[۲] شعاری است که در ادبیات سوسیالیستهای معاصر هم به کار می‌رود. هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا بارها در سخنرانیهای خود از این عبارت استفاده کرد. از دیدگاه سوسیالیستها، نابسامانیهای بزرگ جهان امروز از قبیل جنگهای ویرانگر و تخریب گسترد‌ه‌ی محیط زیست، نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری است و سوسیالیسم تنها راه نجات بشر از این توحش است.

اگرچه نظامهای سرمایه‌داری در مقاطعی از تاریخ مرتکب جنایات هولناکی شده‌اند، اما تجربیات قرن گذشته نشان می‌دهد که این جنایات در نظامهای رقیب و منتقد سرمایه‌داری هم می‌تواند روی دهد. استالین در اتحاد جماهیر شوروی و پول پوت در کامبوج نمونه‌هایی از سران حکومتهای سوسیالیست و کمونیست بودند که میلیونها تن از مخالفانشان را بیرحمانه به قتل رساندند.

انسانها به هر مکتب و مرامی که تعلق داشته باشند، ماهیتا با یکدیگر فرقی ندارند و همان گونه که مرتکب خطاهای کوچک می‌شوند، می‌توانند مرتکب جنایات بزرگ هم بشوند. هم کاپیتالیستها می‌توانند ظلم کنند، هم سوسیالیستها. هم سلطنت‌طلبان می‌توانند وحشیگری کنند، هم جمهوریخواهان. نمی‌توانیم یک مکتب را خباثت و توحش محض نشان دهیم و گمان کنیم که با حاکمیت مکتب دیگر دنیا گلستان می‌شود.

بعضی از کلمات و اصطلاحات در ذهن ما معنایی کلیشه‌ای پیدا می‌کنند و از آنها تنها خیر مطلق یا شر مطلق استنباط می‌کنیم. به عنوان مثال در فرهنگ مذهبی ما از کلمه‌ی «فرعون» تنها تکبر و ستمگری تداعی می‌شود، تا جایی که فعل «تفرعن» را هم به همین معنی از نام فرعون مشتق کرده‌ایم، اما فرعون عنوان سلسله‌ای از پادشاهان مصر بود که کارنامه‌های اخلاقی متفاوتی داشتند.

کلمه‌ی «فرعون» مانند کلمه‌ی «شاه» است. ممکن است در مقطعی چنان از یک شاه خاص نفرت پیدا کنیم که خود کلمه‌ی «شاه» هم زشت و منفور شود و حتی نام شهر «کرمانشاه» را هم به باختران تغییر دهیم! حال آنکه نه شاه کلمه‌ای زشت است نه همه‌ی شاهان در طول تاریخ ستمگر بوده‌اند.

فرعون فقط آن پادشاهی نبود که در زمان موسی می‌زیست و به بنی‌اسرائیل ستم می‌کرد و کودکانشان را می‌کشت. یک فرعون دیگر هم پیش از موسی در زمان یوسف بر مصر فرمانروایی می‌کرد و در سالهای قحطی با راهنمایی  یوسف مردم مصر را از مرگ نجات داد. این گونه نیست که پیامبران همواره در برابر فراعنه ایستاده یاشند. اگر فرعون عادل بود با او همکاری می‌کردند و اگر فرعون ظالم بود با او در می‌افتادند.

«بردگی» و «برده‌داری» نیز از کلماتی است که امروزه از آن تنها ظلم و توحش تداعی می‌شود، اما این هم کلیشه‌ای ذهنی است و با این کلیشه نمی‌توان متون کهن دینی را درک کرد. نگاه امروزی مردم به برده‌داری مانند نگاه سوسیالیستها به سرمایه‌داری است که آن را چیزی جز ظلم وتوحش نمی‌بینند. در این گفتار در ادامه‌ی مقاله‌ی قبل توضیحات بیشتری درباره‌ی نظام بردگی آن گونه که در متون مقدس پذیرفته شده است ارائه می‌کنیم و با شواهد بیشتر و روشنتری نشان می‌دهیم که بردگی در این متون با تصور امروزی مردم از این پدیده فاصله‌ی بسیار دارد.

چنان که پیشتر اشاره کردیم، در قرآن درباره‌ی منشأ بردگی توضیحی داده نشده است، اما از تورات سرنخهای مهمی در این باره به دست می‌آید. داستان بردگی در تورات از زمان یوسف این گونه آغاز می‌شود:

فرعون در خواب دید که هفت گاو چاق از رودخانه بیرون آمدند و به چرا مشغول شدند. سپس هفت گاو لاغر و استخوانی هم از رودخانه خارج شدند و گاوهای چاق را خوردند. بعد از آن  فرعون دوباره در خوابی مشابه ابتدا هفت خوشه‌ی گندم درشت و رسیده دید و سپس هفت خوشه‌ی لاغر و خشکیده که خوشه‌های درشت را بلعیدند.

یوسف خوابهای فرعون را تعبیر کرد و به او گفت که خدا او را از اتفاقات آینده آگاه ساخته است. بنا به تعبیر یوسف، هفت سال فراوانی محصول و سپس هفت سال قحطی شدید در پیش بود. او پیشنهاد کرد که در هفت سال اول، فرعون بخشی از محصول سرزمین مصر را برای هفت سال دوم ذخیره کند.

فرعون و همه‌ی «بندگانش» این پیشنهاد یوسف را پسندیدند (پیدایش ۴۱:۳۷). دقت کنید که در تورات دقیقا از همین کلمه‌ی «بندگان» برای اشاره به درباریان فرعون استفاده شده است. عَواداو (עבדיו) در زبان عبری همان «عباده» در زبان عربی است، یعنی تورات مقامات دربار فرعون را «بندگان فرعون» نامیده است. در ترجمه‌های کنونی تورات از کلماتی مانند «خدمتکارانش» یا «افرادش» یا «افسرانش» استفاده می‌شود که اگرچه منظور تورات را می‌رساند، اما حقیقتی را پنهان می‌کند: اینکه «بندگان» در تورات ارتباطی با کلیشه‌ی ذهنی ما از این کلمه ندارد.

بندگان یک پادشاه می‌توانند وزیران و افسران بلندپایه‌ی آن پادشاه باشند. بندگان پادشاه در اینجا یعنی کسانی که تحت فرمان پادشاه هستند و از خزانه‌ی پادشاه ارتزاق می‌کنند. در متون مقدس از همین رابطه‌ی پادشاه و بندگان برای توصیف سمبلیک رابطه‌ی خدا و مردم استفاده شده است. اگر بندگی و بنده‌پروری رابطه‌ای ظالمانه و وحشیانه بود، استفاده از این اصطلاحات برای توصیف رابطه‌ی انسان و خدا توجیهی نداشت.

همچنان که در گفتار قبل بیان شد، در تورات و انجیل و قرآن دو کلمه‌ی «بنده» و «برده» متمایز نیستند. این در حالی است که در زبان امروز، بین بنده و برده تمایز می‌گذارند. در ترجمه‌های انگلیسی تورات، هرجا که می‌خواهند به عبد (عِوِد) باری منفی بدهند از slave به معنی برده استفاده می‌کنند و هرجا می‌خواهند به آن بار مثبت یا خنثی بدهند از servant به معنی خدمتکار استفاده می‌کنند. این دوگانگی در اصل تورات عبری وجود ندارد.

برای اینکه متوجه شوید که چگونه بار معنایی کلمات در طول زمان عوض می‌شود و می‌تواند باعث اشتباه و سوء تفاهم شود، به کلمه‌ی «مزدور» در زبان فارسی توجه کنید. مزدور یعنی مزدبگیر؛ کسی که کار می‌کند و مزد می‌گیرد. در ادبیات فارسی، این کلمه بار معنایی بدی نداشته است:

گر کار کنی عزیز یاشی

فردا که دهند مزد مزدور (ناصر خسرو)

همه شاگرد و او مدرسشان

همه مزدور و او مهندسشان (سنایی)

اما در اصطلاح زبان فارسی امروز، مزدور به کسی گفته می‌شود که مزد می‌گیرد تا مرتکب کار خلافی شود. در ادبیات معاصر «سربازان مزدور» یا «نویسندگان مزدور» تنها به همین معنی منفی به کار می‌رود، حال آنکه اگر بر اساس ادبیات قدیم سخن بگوییم، هیچ ایراد اخلاقی ندارد که سرباز یا نویسنده‌ای مزدور باشد، یعنی در قبال کارش مزد بگیرد. در حقیقت همه‌ی روزنامه‌نگاران «نویسندگان مزدور» هستند و همه‌ی ارتشیان «سربازان مزدور»! با این حال اگر امروز به کسی مزدور بگوییم، گویی به او توهین کرده‌ایم. بنده یا برده هم در دوران معاصردچار همین تحول معنایی شده است.

ادامه‌ی داستان یوسف در تورات، توضیحات بیشتری درباره‌ی ماهیت بردگی یا بندگی ارائه می‌کند. مطابق با تعبیر یوسف از خواب فرعون، هفت سال فراوانی به پایان رسید و هفت سال قحطی آغاز شد. مردم مصر و خارج از مصر برای خرید گندم به یوسف که اکنون مقام دوم مصر بود مراجعه می‌کردند. پس از مدتی پول مردم تمام شد و ناچار شدند چارپایانشان را در عوض دریافت غله به یوسف بدهند، اما قحطی باز هم ادامه یافت. دیگر برای مردم چیزی جز خودشان و زمینهایشان باقی نمانده بود.

مصریان در نهایت عاجزانه از یوسف خواستند که «خودشان و زمینهایشان» را هم بخرد: «چرا ما و زمینهایمان جلو چشمت بمیریم؟ ما و زمینهایمان را بخر و به ما نان بده. ما و زمینهایمان بندگان فرعون خواهیم شد. و به ما بذر بده تا زمینها بایر نماند.» (پیدایش ۴۷:۱۹).

یوسف مردم مصر و زمینهایشان را هم خرید و در عوض به آنان نان و بذر داد و گفت: زمینها را بکارید و موقع برداشت، یک پنجم را به فرعون بدهید و بقیه را برای خودتان و کشت سال بعد نگه دارید. (پیدایش ۴۷:۲۴) از این پس مصریان دیگر مالک زمینهای خود نبودند و تحت فرمان فرعون قرار داشتند. بردگی یا بندگی مصریان برای فرعون تا حدودی مانند رابطه‌ی مالک و رعیت بود که در روزگاری نه چندان دور در جامعه‌ی ما هم رواج داشت.

مصریان سپاسگزار یوسف و فرعون بودند و زندگی خود را مدیون آنان می‌دانستند. آنان به یوسف گفتند: تو در حق ما خوبی کردی و جان ما را نجات دادی، پس ما بندگان فرعون خواهیم بود (پیدایش ۴۷:۲۵). اگرچه بردگی مصریان حاصل شرایط دشوار سالهای قحطی و گرسنگی و از سر ناچاری بود، اما در این بردگی ظلم و توحشی صورت نگرفت.

بحث مقاله این نیست که ما امروزه باید در پی احیای بردگی و برده‌داری یاشیم، بلکه می‌کوشد تحلیلی واقعگرایانه از وجود این پدیده در متون مقدس و چرایی تجویز آن در سنت پیامبران خدا ارائه کند. نه منتقدان دین‌ نه دینداران سنتی تحلیل درستی از بردگی ندارند. دین‌ستیزان که از بردگی و برده‌داری چیزی جز توحش و ستمگری نمی‌بینند، به سیاهنمایی این پدیده برای کوبیدن دین می‌پردازند، و از آن طرف هم دینداران سنتی تحت تأثیر این سیاهنمایی می‌کوشند راهی پیدا کنند که بگویند پیامبران با برده‌داری مخالف بوده‌اند و در صدد الغای آن بوده‌اند.

واقعیت این است که پیامبران با ظلم مخالف بودند، نه با برده‌داری یا سرمایه‌داری یا نظامهای اجتماعی دیگر. اگر برده‌دار یا سرمایه‌دار مرتکب ظلم شود باید مجازات شود، و اگر به زیردستانش کمک کند باید از او تقدیر شود. برای کسانی که امروزه برده‌داری را عین توحش می‌دانند، درست مانند کسانی که سرمایه‌داری را عین توحش می‌دانند، دشوار است که درک کنند نظام برده‌داری لزوما نظام ظالمانه‌ و وحشیانه‌ای نبوده است.

خدای تورات و انجیل و قرآن مردم را به مبارزه با ظالمان فرا می‌خواند، نه مبارزه با شاهان و سرمایه‌داران و مالکان. سالها پس از مرگ یوسف و برادران و هم‌نسلان او، فرعون دیگری در مصر بر سر کار آمد که از ازدیاد نسل بنی‌اسرائیل در کشورش احساس خطر کرد. بنی‌اسرائیل کنعانی بودند و از دیدگاه فرعون می‌توانستند خطری بالقوه برای امنیت مصر باشند. بنا به دستور فرعون جدید، نوزادان پسر بنی‌اسرائیل را در بدو تولد می‌کشتند یا به دریا می‌انداختند. مردان بنی‌اسرائیل نیز به کارهای بسیار سنگین و طاقت‌فرسا واداشته شدند.

این اتفاقات در زمان موسی روی داد و داستان آن در کتاب خروج تورات شرح داده شده است. خدا ظلم فرعون جدید و رنج بنی‌اسرائیل را دید و صدای ناله‌های آنان راشنید و موسی را مأمور نجات آنان کرد. بنی‌اسرائیل به رهبری موسی از بردگی مصریان آزاد شدند و فرعون ظالم و سپاهش در دریا غرق شدند. پیامبران با بردگی و برده‌داری مخالفت نکرده‌اند، اما با ظلم مبارزه کرده‌اند، و این دو را نمی‌توان یکی دانست.

در مدل تورات و انجیل و قرآن از جهان، خدا پادشاه است و مردم بندگان او هستند. جهان و انسان را خدا خلق کرده است و مانند خالق اثری هنری مالک اثر خودش هم هست. پادشاه جهان مالک انسان و زمین و آسمان است. این مدل را با نسبت پادشاه مصر با بندگانش مقایسه کنید. پادشاه مصر نیز مالک تمام مصریان و زمینهای آنان بود.

فرشتگان درباریان خدا هستند و اطراف تخت او را گرفته‌اند. با این حال این «نزدیکان خدا» هم مانند مردم بندگان خدا هستند. قرآن ملائکه را «عباد الرحمن» خوانده است، درست همان گونه که در تورات اطرافیان پادشاه عباد او خوانده شده‌اند. به روشنی دیده می‌شود که در کتابهای پیامبران از نظام پادشاهی و تشریفات آن برای توصیف نمادین نظام حاکم بر  جهان استفاده شده است.

در سوره‌ی قریش، قرآن گفته است که قریش باید پروردگار «این خانه» را بندگی کنند، پروردگاری که آنان را از گرسنگی نجات داد و به آنان امنیت داد. آنچه در مصر اتفاق افتاد به محتوای این سوره بسیار نزدیک است. پادشاه مردم را از گرسنگی نجات داد و جان آنان را حفظ کرد و مردم او را بندگی کردند.

بحث بردگی یا بندگی در تعالیم پیامبران تنها بحثی اخلاقی بین انسانها نیست، بلکه با الهیات و رابطه‌ی انسانها با خدا در هم آمیخته است. پادشاهی هم همین گونه است. اگر نظام پادشاهی فی نفسه ظالمانه باشد وهمه‌ی پادشاهان بی‌استثنا ظالم بوده‌ باشند، چگونه ممکن است که پیامبران از این عنوان ظالمانه برای توصیف جایگاه خدا در جهان استفاده کرده باشند؟ به همین ترتیب، اگر بندگی هم فی نفسه ظالمانه باشد، الگوی مناسبی برای توصیف رابطه‌ی انسان و خدا به شمار نمی‌رود.

در قرآن بارها تکرار شده است که خدا با بندگانش مهربان است و به آنان ظلم نمی‌کند:

  • أن الله لیس بظلام للعبید
  • الله لطیف بعباده
  • الله رؤوف بالعباد
  • وما الله یرید ظلما للعباد

هشدار به ظالمان و تهدید آنان به مجازات و عذاب یکی از پرتکرارترین عبارات قرآن است. اقوام پیشین به سبب ظلمشان هلاک شدند: وتلک القری أهلکناهم لما ظلموا. خدا به کسانی که به آنان ظلم شده است، اذن جنگ داده است: أذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا. اینکه گمان کنیم بردگی ذاتا ظلم است، با ظلم‌ستیزی قرآن سازگار نیست.

***

بحث اخلاقی بردگی در قرآن مانند بحث چندهمسری است. فرهنگ ما تک‌همسری است، از این رو درک و توضیح چرایی تجویز چندهمسری، به‌خصوص چندهمسری خود پیامبر که الگوی مؤمنان است، دشوار است.

با توجه به نسبت جمعیتی زنان و مردان، چندهمسری نمی‌تواند فرهنگی نرمال باشد، یعنی ممکن نیست که در حالت عادی در یک جامعه مردان بسیاری دارای چندهمسر باشند. اما در شرایط خاص، مثلا در صورتی که در اثر جنگ تعداد زنان بسیار بیشتر از مردان باشد و عرف جامعه هم بپذیرد، ظهور چندهمسری‌ ممکن است.

درست مانند برده‌داری، در قرآن با فرهنگ چندهمسری هم  مقابله نشده است، اما بر رعایت عدالت بین همسران تصریح شده است: فإن خفتم ألا تعدلوا فواحده أو ما ملکت أیمانکم. اگر شما چند همسر داشته باشید و با آنان به عدالت رفتار کنید، از نظر دینی پذیرفته‌تر از آن است که یک همسر داشته باشید و به او ظلم کنید.

دغدغه‌ی پیامبران این نیست که در جامعه چه نوع نظام سیاسی یا اقتصادی یا اجتماعی حاکم است و آیا مثلا اقتصاد خصوصی است یا دولتی. دغدغه‌ی پیامبران این است که آیا در نظام حاکم، هر نام و عنوانی و شکلی که داشته باشد، عدالت رعایت می‌شود یا نه.

(ادامه دارد)

۴ ۱ رأی
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

85 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
ali
ali
مرداد ۲۹, ۱۳۹۷ ۱:۲۴ ب٫ظ

احساس میشود کسانی ماموریت دارند نویسنده مقالات ار عصبی کنند و …

ولی نویستده محترم نشان دادند که با این بادها بدر نمیروند

نظر نویسنده ممکن است نظر من و شما و مرجع تقلیدتان نباشد ، و این دلیل نمیشود توهین کنید و کلمات چاله میدانی از خودتان بدر کنید

نظرات جناب ارجمند و مقالاتشان از کتاب مقدس در نظر بسیاری از مردم عالی هست و قابلیت کابردی دارد ولی برای کسی که سالها در حوزه ها علمیه درس فقه خوانده عذاب اور هست و …

عالی هست

نیما
نیما
دی ۲۸, ۱۳۹۴ ۷:۴۰ ب٫ظ

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکارکار ملک ست آنکه تدبیر و تاملش بایدش اینکه نظام برده داری لزوما ظالمانه نبوده و پیامبران عموما بدنبال عدالت بوده اند، نشانگر اینست که چگونه تلاش دنیوی و عقل معاش انبیا موجب قبض و بسط شریعت شان میشده و فهم دینی شان در گرو فهم علوم زمانه بوده ست. البته از انبیا که عمدتا از جنس روان و عاطفه و احساسات بوده اند نبایستی انتظار نظریه پردازی عقلانی و گره گشایی تئوریک داشت. شاید تلطیف فضا، بزرگترین خدمت شان به تمدن بوده. اما کشف قوانین علمی و عقلی در زمینه علوم اجتماعی،… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۲۳, ۱۳۹۴ ۴:۳۳ ب٫ظ

سلام جناب حجت جانان در باره اینکه گفته اید:”…اینجا چندین نفر که همه از متخصصین واشنا با قران هستند واتصال ایات راهم رعایت میکنند …” باید عرض کنم تا آنجا که بنده دیده ام در این مقاله و یادداشت ها کسی یا کسانی به دلیل “اتصال” آیات چیزی را ادعا نکرده و یا اثبات نکرده است. تنها یک مورد آقای ارجمند با نام بردن از این حقیر به کلمه “اتصال” آیات قبل و بعد اشاره ای داشتند که به عرض متقابل بنده در قبال استفاده نادقیق از آن جواب ندادند… همه به برداشت های رایج فقهی و تاریخی استناد کردند…… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۳, ۱۳۹۴ ۹:۲۲ ق٫ظ

سلام جناب مرادی شما به این ایه۳ سوره مائده اعتراض دارید میتوانید اعتراض خود را بیان نمایید واستدلال وبرهان ارائه کنید اما شما شاخص اسلام نیستید شما با دلایلتان میتوانید به نظر فقها در این زمینه اعتراض کنید موارد دیگری هم هست مثلا درباره عصمت ایه ای را که خطاب به زنان پیامبر است وربطی به عصمت ندارد را ازان به نفع عصمت پیامبر وامامان استفاده کردند که صحیح نیست خوب مواردی را که صحیح نیست روشنفکران اجتماع باید با دلیل رد نمایند راه همین است راه دیگری نیست مگر انکه قران راببندیم وفقط به قوانین اخلاقی عام ان بسنده… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۲۳, ۱۳۹۴ ۵:۰۸ ق٫ظ

جناب جانان گرامی..با تشکر از توضیحات خوبتان. در مورد نوع برخورد با موضوع برده های زن آیه ای که مربوط به زنان دارای همسر برده و یا کنیز هست برایم کماکان ناگوار هست و فکر میکنم باید یک جای کار ایراد داشته باشد. اینکه به مسلمانان در آنزمان اجازه ازدواج با انها داده شده در حالیکه به شوهر داشتن ایشان اقرار می گردد از آن نکات واقعا عجیب میباشد. استدلالی هم که مفسسرین کرده اند که چون به اسارت اسلام در آمده اند پس عقد قبلی آنها هم باطل است بنظرم بسیار سست هست. نمیدانم واقعیت موضوع چیست و اصلا… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۲۲, ۱۳۹۴ ۸:۵۴ ب٫ظ

سلام جناب حجت جانان اگر برای بالا رفتن به ریسمان واحد محکم و متصل و بدون نقاط گسیختگی و …آویزان شویم همه صحیح و سالم به یک مقصد میرسیم. شبیه به قضایا و احکام ریاضی در یک مبحث که مثل زنجیره ای بهم متصل ادامه می یابند… در خواندن هر سوره بمثابه یک مبحث باید “ترتیب و ارتباط” یا در یک کلمه “اتصال” آیات رعایت شود… نتایج و ما حصل این روش خود اقوی دلیل بر اعتبار چیدمان و شگفت انگیز بودن قرآن خواهد بود… اما متاسفانه در مذهب رایج هنگام خوانش قرآن تا جایی اتصال را رعایت میکنند که… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۲, ۱۳۹۴ ۵:۱۹ ب٫ظ

اقای علوی عزیز برده داری همان وضعیتی است که فرد بر خلاف میل واراده خویش دراختیار دیگری قرار میگیرد وجناب ارجمند دقیقا از همین برده داری دفاع میکند انچیزی که شما میگویید استثنا ست بر اساس استثنا نمیتوان حکم داد قاعده انست که برده بر خلاف میلش در اختیار قرار میگیرد وماهم بر اساس قاعده باید بررسی کنیم وگرنه یکی دلش میخواهد برای دیگری جانش راهم بدهد خوب بدهد اینها مورد اعتراض نیست وقتیکه راجع به برده داری صحبت میکنیم همان وضعیتی است که طرف بر خلاف میل واراده خویش برده میشود وبه کارهایی که دوست ندارد گمارده میشود وجناب… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۲۲, ۱۳۹۴ ۷:۲۰ ق٫ظ

جناب جانان با تشکر مجدد. استنباط ما از بردگی وضعیتی هست که در آن فردی بر خلاف میل و اراده خود سرنوشت و زندگیش در سیطره قدرتمدارانی قرار بگیرد که ابزار کنترل او را دارند. برای مثال سیاهپوستان آمریکا بر خلاف میل خود به آمریکا برده شدند. اگر فردی در شرایطی غیز از این باشد و برای کسی کار بکند آن مفهوم بردگی دیگر برای او بکار نمیرود. بسیاری از کسانی که در آفریقا حتی در حال حاضر برده نامیده میشوند در قالب قرار دادهائی در این وضع قرار گرفته اند و نه تنها با حمله نظامی.به هر حال اگر… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۶:۱۸ ب٫ظ

اقای علوی عزیز زیاد خودتان را اذیت نکنید برده انزمان همان معنی را داشته که امروز دارد وبرده از راههای مختلف گرفته میشد که اینها همه درکامنتها بررسی شده است هم فقر علت بردگی بوده هم جنگ علت بردگی بوده وعلتهای دیگر موضوع روشن است البته موضوع بردگی روشن است اما نگاه قران وگفته ها وایات قران دراین ارتباط بدلیل تاریخی بودن وضوح ندارد اگر ایشان از دیدگاه هرمنوتیک به موضوع نگاه میکردند نمیتوانستند نظر قطعی دهند وحکم صادر کنند که بردگی ایراد ندارد الان هم اگر برده داری بوده ایرادی نداشت که خوانندگان مقاله برده شوند هیچ منع اخلاقی… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۳:۳۸ ق٫ظ

[quote name=”حجت جانان”]جناب ارجمند شما عیسی نیستی زیاد خودت را دست بالا گرفته ای زمان عیسی این پیامبر بود خودش حضور داشت وبا مخالفان مباحثه میکرد واین نشانه مهملاتیست که شما میگویی وبران اصرا ر دارید دلایل اینکه بلندگوی رسمی اسلام مراجع وفقها هستند را هم بارها توضیح داده ام ودلایل وبه غیر ان که انرشی میشود شما اگر ادله ای عقلانی بر رد استدلال من دارید بیان کنید ندارید بهانه نیاورید مردم دینشان را از مراجع وفقها میگیرند نه از شما جناب ارجمند این فقها هستند که میگویند چطور مردم نماز بخوانند نماز صبح دو رکعت است ونماز ظهر… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۲:۴۷ ق٫ظ

دوست عزیز جناب حجت با سلام و تشکر. اینکه سر درنیاوردم که منظور شما چیست به این معنی نیست که کامنتهای قبلی را نخواندم بلکه منظور این بود که خواندم و سر از حرف شما در نیاوردم. شما احتمالا به این جبر معتقد نیستید که هر کس کامنت شما را بخواند حتما باید هم بفهمد منظور شما چیست. گرچه حدود سئوال شما معلوم هست ولی اینکه چه ربطی به این مقاله دارد کمی در پرده ابهام هست. مقاله جناب ارجمند پرداختن به موضوع برده داری هست با نگاهی تاریخی و نزدیک به شیوه هرمنوتیکی. یعنی او میگوید این موضوع برده… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۰, ۱۳۹۴ ۳:۵۱ ب٫ظ

اقای علوی عزیز شما که سر در نمیاورید لا اقل به کامنتهای پیشین رجوع کنید انها را بخوانید تا از چند وچون گفتگو مطلع شوید بعد اظهار نظر بفرمایید اینکه برده داری فی نفسه قبیح است مورد استدلال فراوان قرار گرفته منتها شما باید زحمت بخودتان بدهید وکامنتهای پیشین را مطالعه بفرمایید در ضمن بیاد داشته باشید که افعال دارای حسن وقبح ذاتی هستند واینطور نیست که بعضی مواقع خوب ودربعضی زمانها بد باشند واین مطلبی است که فلسفه اسلامی وکلام اسلامی وحکمای اسلامی بدان معتقدند واما موضوع جبر واختیار . چون جناب ارجمند گفته بودند که همه نمیشود کارگر… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۲۰, ۱۳۹۴ ۷:۳۶ ق٫ظ

[quote name=”حجت جانان”]جناب ارجمند در مورد اینکه بعضی باید برده شوند وبعضی مالک بعضی کارمند وبعضی رئیس و…. ایا شما اعتقاد دارید که انکسیکه برده بوده بدون اثر گذاری انسانهای دیگر به چنین روزی افتاده واگر هر طور دیگری هم بود باز او برده میشد ؟ وان دیگری مالک یعنی ایا شما به جبر معتقدید ؟ لطفا دراین باره توضیح دهید[/quote]دوست عزیز، اینکه ایشان چه نظری دارد چه ربطی به مقاله دارد؟ او دارد سعی میکند شما را در زمان و فرهنگ ۱۴۰۰ سال پیش ببرد ت شما با رسول هم افق شوید و بفهمید موضوع برده داری چه بوده… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۸, ۱۳۹۴ ۸:۲۳ ق٫ظ

سلام

جناب ارجمند

درست است که آیات ۳۲ و ۳۳ سوره نور درباره ازدواج هستند و بهم متصل هم هستند ولی باید در نظر داشت که ازدواج پارامترهای مختلفی دارد.

در آیه ۳۲ از “نکاح” گفته در آیه ۳۳ اگر لازم بود باز هم “نکاح” میگفت ولی در آیه ۳۳ اشاره به فرد یا افراد بعنوان پارامتر دیگری از ازدواج اشاره دارد که بعضی پیدا نمی کنند. “نکاح” پیدا نمی کنند.

میخواهد با اشاره کردن به آزاد سازی “ماملکت ایمانکم” آنها را در زمره افراد عادی و آزاد مورد نیاز قرار دهد…

والسلام

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۸, ۱۳۹۴ ۵:۰۸ ق٫ظ

[quote]”انسان مطلقاً قابل مملوکیت نیست تا قابل خرید و فروش و تصرف باشد. اعتقاد به هیچ عقیده و مذهبی مجوز مملوکیت صاحب آن عقیده و مذهب نیست، همچنان که اقدام به هیچ عملی باعث نمی شود که عامل به عنوان مجازات، برده و رق شود. انسان آزاد آفریده شده و احدی حق ندارد او را برده و مملوک کند. عدم رقیت و نامشروع بودن بردگی از جمله حقوق ذاتی انسان از آن حیث که انسان است می باشد و به هیچ وجه من الوجوه قابل سلب نیست، حتی خود انسان حق ندارد آن را ساقط کند. استرقاق جرم است و… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۷:۴۰ ب٫ظ

[quote name=”ابوالفضل ارجمند”]پیامبر حتی پس از ممانعت از ازدواجهای بیشتر، از گرفتن «ما ملکت یمینه» منع نشد. چرا رفتار پیامبر در جهت عکس تحلیل شماست؟ او باید آنچه از «ما ملکت یمینه» در اختیار داشت را به تدریج آزاد می‌کرد، یا بر عکس تا آخرین لحظه‌ی عمر، مملوکان جدید می‌گرفت؟ به نظر شما مؤمنان از این سنت پیامبر باید چه برداشتی می‌کردند؟[/quote]با سلام مجددعکس مضمون همین سؤال را از خود شما هم می توان پرسید: مگر پیامبر به گرفتن «ما ملکت یمینه»، تحریض و برانگیخته شد؟به نظر جناب کدیور، در قرآن هیچ تأکیدی بر حفظ نظام بردگی و هیچ تشویقی… مطالعه بیشتر»

دریا
دریا
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۵:۲۶ ب٫ظ

بنام خدانکته ای در خصوص فرعون خوب و فرعون بد و شاه خوب و شاه بد. یقینا در طول تاریخ بشر , سلاطین خوب وبدی بر مردم در نقاط مختلف کره ارض حاکم بوده اند. باید به این نکته توجه کنیم که در دوره حاضر چه باید کرد تا پس از پایان دوره یک سلطان خوب زمینه ای برای ایجاد یک سلطان بد وجود نداشته باشد. باید زمینه های بوجود آمدن فرعون بد , شاه بد و سلطان بد را از بین برد. بهترین وعادل ترین سلطان کلیه اعصار هم اگر زمینه ای ایجاد نکند که دیدگاه های مختلف بدون… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۴:۵۸ ب٫ظ

سلام جناب ارجمند در ابتدا باید عرض شود که هر کاری که پیامبر کرده است لزوما نباید دیگر مومنین انجام دهند.”خالصه لک من دون المومنین” اشاره به این موضوع است. برای توضیح بیشتر بیایید برداشت خود را از آیه ۵۲ سوره احزاب در مورد ممانعت نبی از ازدواج جدید با محک روش “اتصال قول” ارزیابی کنیم… برداشتی صحیح است که با ترتیب و ارتباط آیات در سوره هماهنگ باشد. سوره احزاب شامل توبیخ ظریف نبی (رسول الله نه نبی) است. اولین آیه دستور و هشدار به نبی است که از کافرین و منافقین (و رسوم جاهلی) تبعیت نکند: یَا أَیُّهَا… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۱:۳۱ ب٫ظ

سلام غالبا وقتی صحبت از “تعبد” میشود معنایی منفی از آن فهمیده میشود. معنایی که تداعی کننده تحکم افراد مقدس نماست… این بار منفی عبودیت باعث شده است بر بحث برده و بنده و عبد و عباد سایه شومی بیافتد… در حالی که عبد خدا بودن به برداشت ما از قرآن – قرآنی که پیوستگی و اتصال آیات در خواندن هر سوره آن و کلیت قرآن رعایت شود – هماهنگ شدن با تمامیت آنچه خلق شده و هماهنگی با سپهر خلقت است… یافتن این هاهنگی ها و دیدن این هماهنگی ها و حفظ این هماهنگی ها فقط از بنده برترین… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۱:۰۹ ب٫ظ

جناب مرادی
سلام و تشکر از توضیحات شما

پیامبر حتی پس از ممانعت از ازدواجهای بیشتر، از گرفتن «ما ملکت یمینه» منع نشد. چرا رفتار پیامبر در جهت عکس تحلیل شماست؟ او باید آنچه از «ما ملکت یمینه» در اختیار داشت را به تدریج آزاد می‌کرد، یا بر عکس تا آخرین لحظه‌ی عمر، مملوکان جدید می‌گرفت؟ به نظر شما مؤمنان از این سنت پیامبر باید چه برداشتی می‌کردند؟

مرادی
مرادی
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹ ق٫ظ

سلام برای رفع سوء برداشت از اینکه همه باید “بنده- عبد” خداوند باشیم توضیحا لازم است عرض شود که عبد خدا بودن بمعنی تعطیلی عقل و اندیشه انسان نیست… یکی از اساسی ترین دستورات خداوند به بنده خود این است که “وصل” را رعایت کند. رعایت وصل یعنی رعایت پیوستگی بین آیات الهی چه در طبیعت چه در شریعت…چه بین آیات علوم طبیعی و گسترده و پیوسته دیدن آنها و کشف این روابط و چه پیوستگی بین انسان ها و چه پیوستگی بین آیات کتاب الهی و فهم ارتباط بین آنها… رعایت وصل رشد دادن عقل انسان است…همان برتری دادن… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۹:۳۷ ق٫ظ

سلام جناب ارجمند با این فرمایش “اما به گواهی تورات و انجیل و قرآن بسیاری از آنان غلام و کنیز داشتند” و امثال این بیانات در مورد قرآن کم لطفی میکنید. پیامبر اسلام و مسلمین حسب دستور قرآن باید بردگان رشد یافته و خواهان آزادی خود را آزاد کنند. این دستور با بیان ضمنی اینکه مسلمین و پیامبرشان میتوانند برده داشته باشند فرق دارد… قرآن آخرین دستورات الهی است که نمی تواند تحریف شود و رافع اختلافات و انحرافات از پیام های قبلی است… مسلمین به معنای عام شامل تمام مومنین به خداوند و قیامت پس از نزول قرآن نه… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۷, ۱۳۹۴ ۶:۱۹ ق٫ظ

انتظار طبیعی نویسنده این است که مانند هر دیدگاه متفاوتی اکثر مخاطبان در باره‌ی این نوشته‌ها ابهام داشته باشد و به مخالفت جدی منجر بپردازند. تورات و قرآن به ما می‌آموزد که بعضی ممکن است حتی پس از نهصدوپنجاه سال توضیح نتوانند سخن ساده‌ای را درک کنند و تمسخر و مخالفت امری طبیعی است. پیامبران بهترین الگوهای دینی ما هستند و کتابهای آنان بهترین راهنماهای ماست و نحوه‌ی مواجهه‌ی آنان با پدیده‌های اجتماعی چراغ راه ماست. پیامبران با ظلم و بیعدالتی مبارزه کردند، اما به گواهی تورات و انجیل و قرآن بسیاری از آنان غلام و کنیز داشتند. طبیعی است… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۷:۰۳ ب٫ظ

ابوالفضل جان کمی اطلاعات و شرمنده شدن و مهمل بافی و شومن شدن را فضای ارام نمیگویند قبلا بارها تذکر دادم که در نوشته هایتان ادب واحترام را رعایت کنید من اصلا اینطور نوشتن را نمیپسندم ولی وقتیکه باران استدلال را برایتان ردیف میکردم ولی متهم به مهملبافی میشوم عاقبت این میشود بدرود

یه دوست
یه دوست
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۶:۳۸ ب٫ظ

سلام به جناب نویسنده اقای ارجمند
شما از این مجموعه بحثها به چه چیزی می خواهید برسید؟ بحث های شم تماما در این زمان بلاموضوع هستند و اگر کسی چون شما هم انها را بیان نکنند به جایی بر نمی خورد. ابنکه برده و بنده چه قرائتی داشته اند چه دردی را دوا می کند. من به شما توصیه می کنم به فکر دین امروز باشید. رک بگویم انچه شما می گویید بیشتر هزل گویی است تا گفتن حرف های قابل تحلیل و با ارزش.

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۵:۱۱ ب٫ظ

جناب جواد الف

حقیقت ساده و روشن است: مرد مصری یوسف را خرید و به زنش گفت او را گرامی بدار. پس می‌توان نیازمندی را خرید و به او نیکی کرد.

پاسخی یرای پرسش ندارید. به فحاشی در این سایت فرهنگی ادامه دهید و موتوا بغیظکم!

جواد الف
جواد الف
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۴:۰۴ ب٫ظ

آقای ارجمند با سلام متاسفانه متاسفانه متاسفانه بحث را به قالتاق بازی تبدیل کردید. من با استناد به کتاب اصیل دین اصیل شما محکماتی را مطرح کردم. اما شما به جای پاسخگو بودن به خیال خودتان با زرنگی من کم عقل تر از [b]کودک چهارپنج سال[/b] را: [quote]همه‌ی اداره نمی‌تواند کارمند باشد. همه‌ی اداره نمی‌تواند رئیس باشد. اینها بدیهیاتی است که درک آن به سن کودکی در حدود چهارپنج سال نیاز دارد.[/quote] به داستان یوسف حواله می دهید!! حال بگذریم که در داستان یوسف هم آیات حرص و طمع را می توان دید… که حتی [b]برادر[/b] خود را به بیست… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۷:۰۶ ق٫ظ

جناب ارجمند گرامی:
گمان می کنم حالا قدر بعضی کامنتها را نسبت به بعض کامنتهای دیگر بدانید….(از باب مزاح عرض شد).

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۵:۴۱ ق٫ظ

[quote]وقتم را به جستجو در خرابه های گذشته تلف نمیکنم. [/quote]

هستی‌بخش گرامی
با تشکر از شما
علوم مدرنی مانند تاریخ، باستان‌شناسی و دیرینه‌شناسی جستجو در خرابه‌های گذشته است. قطعا من با شما موافقم که باید مدرن زندگی کنیم و در گذشته متوقف نشویم، اما با این دیدگاه شما که گذشته را به کلی رها کنیم موافق نیستیم.
تشکر از شما

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۵:۳۲ ق٫ظ

[quote]ایا تحقیق شما اینقدر برایتان ارزش داشت که انسانیت را هم قی کنید ؟[/quote] حجت جان!از ادبیات شما هم متاسفم. برای اینکه بحث در فضایی آرام جلو برود، به کامنت ۵۲ در پاسخ به جواد گرامی مراجعه کنید. [quote]بابازی کلمات وجاعوض کردن مانور میدهید ولی اینها هیچکدام جوانمردانه نیست وهیچکدام باعث روشن شدن حتی قسمی از حقیقت نمیشود فقط خوش خوشانتان میشود که تعداد کامنتهای مقاله شما بالا رود [/quote] توصیه می‌کنم برای جلوگیری از افزایش کامنتها، کامنت جدید نگذارید. من خودم می‌توانم با اسمی دیگر هزار کامنت در مدح مقاله بگذارم. در باب جبر و اختیار، تجربیات ساده‌ی زندگی… مطالعه بیشتر»

هستی بخش
هستی بخش
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۶:۴۵ ب٫ظ

خودکشی!؟ من!؟ افسرده!؟ نه دوست من سخت در اشتباهید. من نه افسرده ام و نه قصد خودکشی دارم، من تا آخرین لحظه زندگی میکنم و از این فرصت کوتاه نهایت استفاده را خواهم کرد؛ البته لحظات دلگیری را هم مثل همه آدمیان تجربه میکنم؛ اما در کنارش لذت کار، دوستی، همسر و فرزند، مطالعه، ورزش، هنر، موسیقی و بسیار فعالیتهای سودبخش و فرحبخش دیگر را هم تجربه میکنم.وقتم را به جستجو در خرابه های گذشته تلف نمیکنم. برای من زندگی همین مقولاتی است که نام بردم و هیچ معنایی فراتر از آن برایم متصور نیست. از نظر من متافیزیک سنتی… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۶:۰۵ ب٫ظ

جناب ارجمند در مورد اینکه بعضی باید برده شوند وبعضی مالک بعضی کارمند وبعضی رئیس و…. ایا شما اعتقاد دارید که انکسیکه برده بوده بدون اثر گذاری انسانهای دیگر به چنین روزی افتاده واگر هر طور دیگری هم بود باز او برده میشد ؟ وان دیگری مالک یعنی ایا شما به جبر معتقدید ؟ لطفا دراین باره توضیح دهید

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۵:۵۲ ب٫ظ

جناب ارجمند شما جهالت خودتان را فرافکنی میکنید که خودتان را اینطور محق جلوه دهید بابازی کلمات وجاعوض کردن مانور میدهید ولی اینها هیچکدام جوانمردانه نیست وهیچکدام باعث روشن شدن حتی قسمی از حقیقت نمیشود فقط خوش خوشانتان میشود که تعداد کامنتهای مقاله شما بالا رود من از چه باید شرمنده باشم ؟ مگر من گفتم که قانون اساسی امریکا همین دیروز تصویب شده است ؟ دوست عزیز مجلس قانون گذاری امریکا قانون امریکا را تفسیر میکند وانرا در صورت لزوم بروزرسانی میکند وشما اگر ابهامی از قانون امریکا داشته باشید میتوانید از مرجعش سوال کنید ومشکل برطرف میشود ولی… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۵:۲۳ ب٫ظ

جناب جواد الفاز ادبیات شما متاسفم.با این حال وظیفه می‌دانم که به سؤالات شما پاسخ دهم. فرمودید که [quote]آقای ارجمند گرامی با سلام آیا شما فرق بین: الف) فروختن و خرید «کار» انسان،و ب) فروختن و خرید «انسان» را نمی فهمید؟؟؟ لطفا وجدانا پاسخ دهید. گفتم وجدانا که اگر خدای نکرده ریگی به کفش دارید اینجا بیخودی با شما وقت تلف نکنم.[/quote] قرآن می‌گوید: مرد مصری که یوسف را خرید به همسرش گفت او را گرامی دار، شاید برای ما سودمند افتد، یا او را به فرزندی بگیریم.وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۲:۴۹ ب٫ظ

[quote]جناب ارجمند شما چرا میگویید که مخاطب قران انرا بسادگی میفهمیده ومخاطب قران را همانها که در زمان پیامبر میزیسته اند میدانید وخودتان را مخاطب قران نمیدانید ومعتقدید که قران اطلاعات ناقص میدهد ونمیتوان امروزه به فهم یقینی رسید همه اینها را شما قبول دارید بعدا چرا با اطلاعات ناقص شما بخود اجازه قضاوت میدهید ؟ بپذیرید وباشجاعت اعلام کنید اشتباه کردید[/quote] دوست گرامی و عزیز، جناب حجت جانانبله من معتقدم که ما نمی‌توانیم مانند معاصران و همشهریان عرب‌زبان پیامبر قرآن را بفهمیم. خب، که چه؟ آیا ما نمی‌توانیم یا نباید متون کهن را مطالعه کنیم؟ من نتایج مطالعات قرآنی… مطالعه بیشتر»

85
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx