دین و آزادی (۸): تمدن و توحش

ابوالفضل ارجمند: جنگ جهانی اول از فجایع بزرگ تاریخ بود که میلیونها تن را به کام مرگ کشید و ویرانیهای بسیاری به بار آورد. رُزا لوکزامبورگ، از متفکران و نویسندگان بزرگ سوسیالیست، در بحبوحه‌ی این جنگ نوشت که نظام سرمایه‌داری به دوراهی انتخاب بین سوسیالیسم و توحش رسیده است[۱].   «سوسیالیسم یا توحش»[۲] شعاری است که در ادبیات سوسیالیستهای معاصر…

ابوالفضل ارجمند: جنگ جهانی اول از فجایع بزرگ تاریخ بود که میلیونها تن را به کام مرگ کشید و ویرانیهای بسیاری به بار آورد. رُزا لوکزامبورگ، از متفکران و نویسندگان بزرگ سوسیالیست، در بحبوحه‌ی این جنگ نوشت که نظام سرمایه‌داری به دوراهی انتخاب بین سوسیالیسم و توحش رسیده است[۱].

 

«سوسیالیسم یا توحش»[۲] شعاری است که در ادبیات سوسیالیستهای معاصر هم به کار می‌رود. هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا بارها در سخنرانیهای خود از این عبارت استفاده کرد. از دیدگاه سوسیالیستها، نابسامانیهای بزرگ جهان امروز از قبیل جنگهای ویرانگر و تخریب گسترد‌ه‌ی محیط زیست، نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری است و سوسیالیسم تنها راه نجات بشر از این توحش است.

اگرچه نظامهای سرمایه‌داری در مقاطعی از تاریخ مرتکب جنایات هولناکی شده‌اند، اما تجربیات قرن گذشته نشان می‌دهد که این جنایات در نظامهای رقیب و منتقد سرمایه‌داری هم می‌تواند روی دهد. استالین در اتحاد جماهیر شوروی و پول پوت در کامبوج نمونه‌هایی از سران حکومتهای سوسیالیست و کمونیست بودند که میلیونها تن از مخالفانشان را بیرحمانه به قتل رساندند.

انسانها به هر مکتب و مرامی که تعلق داشته باشند، ماهیتا با یکدیگر فرقی ندارند و همان گونه که مرتکب خطاهای کوچک می‌شوند، می‌توانند مرتکب جنایات بزرگ هم بشوند. هم کاپیتالیستها می‌توانند ظلم کنند، هم سوسیالیستها. هم سلطنت‌طلبان می‌توانند وحشیگری کنند، هم جمهوریخواهان. نمی‌توانیم یک مکتب را خباثت و توحش محض نشان دهیم و گمان کنیم که با حاکمیت مکتب دیگر دنیا گلستان می‌شود.

بعضی از کلمات و اصطلاحات در ذهن ما معنایی کلیشه‌ای پیدا می‌کنند و از آنها تنها خیر مطلق یا شر مطلق استنباط می‌کنیم. به عنوان مثال در فرهنگ مذهبی ما از کلمه‌ی «فرعون» تنها تکبر و ستمگری تداعی می‌شود، تا جایی که فعل «تفرعن» را هم به همین معنی از نام فرعون مشتق کرده‌ایم، اما فرعون عنوان سلسله‌ای از پادشاهان مصر بود که کارنامه‌های اخلاقی متفاوتی داشتند.

کلمه‌ی «فرعون» مانند کلمه‌ی «شاه» است. ممکن است در مقطعی چنان از یک شاه خاص نفرت پیدا کنیم که خود کلمه‌ی «شاه» هم زشت و منفور شود و حتی نام شهر «کرمانشاه» را هم به باختران تغییر دهیم! حال آنکه نه شاه کلمه‌ای زشت است نه همه‌ی شاهان در طول تاریخ ستمگر بوده‌اند.

فرعون فقط آن پادشاهی نبود که در زمان موسی می‌زیست و به بنی‌اسرائیل ستم می‌کرد و کودکانشان را می‌کشت. یک فرعون دیگر هم پیش از موسی در زمان یوسف بر مصر فرمانروایی می‌کرد و در سالهای قحطی با راهنمایی  یوسف مردم مصر را از مرگ نجات داد. این گونه نیست که پیامبران همواره در برابر فراعنه ایستاده یاشند. اگر فرعون عادل بود با او همکاری می‌کردند و اگر فرعون ظالم بود با او در می‌افتادند.

«بردگی» و «برده‌داری» نیز از کلماتی است که امروزه از آن تنها ظلم و توحش تداعی می‌شود، اما این هم کلیشه‌ای ذهنی است و با این کلیشه نمی‌توان متون کهن دینی را درک کرد. نگاه امروزی مردم به برده‌داری مانند نگاه سوسیالیستها به سرمایه‌داری است که آن را چیزی جز ظلم وتوحش نمی‌بینند. در این گفتار در ادامه‌ی مقاله‌ی قبل توضیحات بیشتری درباره‌ی نظام بردگی آن گونه که در متون مقدس پذیرفته شده است ارائه می‌کنیم و با شواهد بیشتر و روشنتری نشان می‌دهیم که بردگی در این متون با تصور امروزی مردم از این پدیده فاصله‌ی بسیار دارد.

چنان که پیشتر اشاره کردیم، در قرآن درباره‌ی منشأ بردگی توضیحی داده نشده است، اما از تورات سرنخهای مهمی در این باره به دست می‌آید. داستان بردگی در تورات از زمان یوسف این گونه آغاز می‌شود:

فرعون در خواب دید که هفت گاو چاق از رودخانه بیرون آمدند و به چرا مشغول شدند. سپس هفت گاو لاغر و استخوانی هم از رودخانه خارج شدند و گاوهای چاق را خوردند. بعد از آن  فرعون دوباره در خوابی مشابه ابتدا هفت خوشه‌ی گندم درشت و رسیده دید و سپس هفت خوشه‌ی لاغر و خشکیده که خوشه‌های درشت را بلعیدند.

یوسف خوابهای فرعون را تعبیر کرد و به او گفت که خدا او را از اتفاقات آینده آگاه ساخته است. بنا به تعبیر یوسف، هفت سال فراوانی محصول و سپس هفت سال قحطی شدید در پیش بود. او پیشنهاد کرد که در هفت سال اول، فرعون بخشی از محصول سرزمین مصر را برای هفت سال دوم ذخیره کند.

فرعون و همه‌ی «بندگانش» این پیشنهاد یوسف را پسندیدند (پیدایش ۴۱:۳۷). دقت کنید که در تورات دقیقا از همین کلمه‌ی «بندگان» برای اشاره به درباریان فرعون استفاده شده است. عَواداو (עבדיו) در زبان عبری همان «عباده» در زبان عربی است، یعنی تورات مقامات دربار فرعون را «بندگان فرعون» نامیده است. در ترجمه‌های کنونی تورات از کلماتی مانند «خدمتکارانش» یا «افرادش» یا «افسرانش» استفاده می‌شود که اگرچه منظور تورات را می‌رساند، اما حقیقتی را پنهان می‌کند: اینکه «بندگان» در تورات ارتباطی با کلیشه‌ی ذهنی ما از این کلمه ندارد.

بندگان یک پادشاه می‌توانند وزیران و افسران بلندپایه‌ی آن پادشاه باشند. بندگان پادشاه در اینجا یعنی کسانی که تحت فرمان پادشاه هستند و از خزانه‌ی پادشاه ارتزاق می‌کنند. در متون مقدس از همین رابطه‌ی پادشاه و بندگان برای توصیف سمبلیک رابطه‌ی خدا و مردم استفاده شده است. اگر بندگی و بنده‌پروری رابطه‌ای ظالمانه و وحشیانه بود، استفاده از این اصطلاحات برای توصیف رابطه‌ی انسان و خدا توجیهی نداشت.

همچنان که در گفتار قبل بیان شد، در تورات و انجیل و قرآن دو کلمه‌ی «بنده» و «برده» متمایز نیستند. این در حالی است که در زبان امروز، بین بنده و برده تمایز می‌گذارند. در ترجمه‌های انگلیسی تورات، هرجا که می‌خواهند به عبد (عِوِد) باری منفی بدهند از slave به معنی برده استفاده می‌کنند و هرجا می‌خواهند به آن بار مثبت یا خنثی بدهند از servant به معنی خدمتکار استفاده می‌کنند. این دوگانگی در اصل تورات عبری وجود ندارد.

برای اینکه متوجه شوید که چگونه بار معنایی کلمات در طول زمان عوض می‌شود و می‌تواند باعث اشتباه و سوء تفاهم شود، به کلمه‌ی «مزدور» در زبان فارسی توجه کنید. مزدور یعنی مزدبگیر؛ کسی که کار می‌کند و مزد می‌گیرد. در ادبیات فارسی، این کلمه بار معنایی بدی نداشته است:

گر کار کنی عزیز یاشی

فردا که دهند مزد مزدور (ناصر خسرو)

همه شاگرد و او مدرسشان

همه مزدور و او مهندسشان (سنایی)

اما در اصطلاح زبان فارسی امروز، مزدور به کسی گفته می‌شود که مزد می‌گیرد تا مرتکب کار خلافی شود. در ادبیات معاصر «سربازان مزدور» یا «نویسندگان مزدور» تنها به همین معنی منفی به کار می‌رود، حال آنکه اگر بر اساس ادبیات قدیم سخن بگوییم، هیچ ایراد اخلاقی ندارد که سرباز یا نویسنده‌ای مزدور باشد، یعنی در قبال کارش مزد بگیرد. در حقیقت همه‌ی روزنامه‌نگاران «نویسندگان مزدور» هستند و همه‌ی ارتشیان «سربازان مزدور»! با این حال اگر امروز به کسی مزدور بگوییم، گویی به او توهین کرده‌ایم. بنده یا برده هم در دوران معاصردچار همین تحول معنایی شده است.

ادامه‌ی داستان یوسف در تورات، توضیحات بیشتری درباره‌ی ماهیت بردگی یا بندگی ارائه می‌کند. مطابق با تعبیر یوسف از خواب فرعون، هفت سال فراوانی به پایان رسید و هفت سال قحطی آغاز شد. مردم مصر و خارج از مصر برای خرید گندم به یوسف که اکنون مقام دوم مصر بود مراجعه می‌کردند. پس از مدتی پول مردم تمام شد و ناچار شدند چارپایانشان را در عوض دریافت غله به یوسف بدهند، اما قحطی باز هم ادامه یافت. دیگر برای مردم چیزی جز خودشان و زمینهایشان باقی نمانده بود.

مصریان در نهایت عاجزانه از یوسف خواستند که «خودشان و زمینهایشان» را هم بخرد: «چرا ما و زمینهایمان جلو چشمت بمیریم؟ ما و زمینهایمان را بخر و به ما نان بده. ما و زمینهایمان بندگان فرعون خواهیم شد. و به ما بذر بده تا زمینها بایر نماند.» (پیدایش ۴۷:۱۹).

یوسف مردم مصر و زمینهایشان را هم خرید و در عوض به آنان نان و بذر داد و گفت: زمینها را بکارید و موقع برداشت، یک پنجم را به فرعون بدهید و بقیه را برای خودتان و کشت سال بعد نگه دارید. (پیدایش ۴۷:۲۴) از این پس مصریان دیگر مالک زمینهای خود نبودند و تحت فرمان فرعون قرار داشتند. بردگی یا بندگی مصریان برای فرعون تا حدودی مانند رابطه‌ی مالک و رعیت بود که در روزگاری نه چندان دور در جامعه‌ی ما هم رواج داشت.

مصریان سپاسگزار یوسف و فرعون بودند و زندگی خود را مدیون آنان می‌دانستند. آنان به یوسف گفتند: تو در حق ما خوبی کردی و جان ما را نجات دادی، پس ما بندگان فرعون خواهیم بود (پیدایش ۴۷:۲۵). اگرچه بردگی مصریان حاصل شرایط دشوار سالهای قحطی و گرسنگی و از سر ناچاری بود، اما در این بردگی ظلم و توحشی صورت نگرفت.

بحث مقاله این نیست که ما امروزه باید در پی احیای بردگی و برده‌داری یاشیم، بلکه می‌کوشد تحلیلی واقعگرایانه از وجود این پدیده در متون مقدس و چرایی تجویز آن در سنت پیامبران خدا ارائه کند. نه منتقدان دین‌ نه دینداران سنتی تحلیل درستی از بردگی ندارند. دین‌ستیزان که از بردگی و برده‌داری چیزی جز توحش و ستمگری نمی‌بینند، به سیاهنمایی این پدیده برای کوبیدن دین می‌پردازند، و از آن طرف هم دینداران سنتی تحت تأثیر این سیاهنمایی می‌کوشند راهی پیدا کنند که بگویند پیامبران با برده‌داری مخالف بوده‌اند و در صدد الغای آن بوده‌اند.

واقعیت این است که پیامبران با ظلم مخالف بودند، نه با برده‌داری یا سرمایه‌داری یا نظامهای اجتماعی دیگر. اگر برده‌دار یا سرمایه‌دار مرتکب ظلم شود باید مجازات شود، و اگر به زیردستانش کمک کند باید از او تقدیر شود. برای کسانی که امروزه برده‌داری را عین توحش می‌دانند، درست مانند کسانی که سرمایه‌داری را عین توحش می‌دانند، دشوار است که درک کنند نظام برده‌داری لزوما نظام ظالمانه‌ و وحشیانه‌ای نبوده است.

خدای تورات و انجیل و قرآن مردم را به مبارزه با ظالمان فرا می‌خواند، نه مبارزه با شاهان و سرمایه‌داران و مالکان. سالها پس از مرگ یوسف و برادران و هم‌نسلان او، فرعون دیگری در مصر بر سر کار آمد که از ازدیاد نسل بنی‌اسرائیل در کشورش احساس خطر کرد. بنی‌اسرائیل کنعانی بودند و از دیدگاه فرعون می‌توانستند خطری بالقوه برای امنیت مصر باشند. بنا به دستور فرعون جدید، نوزادان پسر بنی‌اسرائیل را در بدو تولد می‌کشتند یا به دریا می‌انداختند. مردان بنی‌اسرائیل نیز به کارهای بسیار سنگین و طاقت‌فرسا واداشته شدند.

این اتفاقات در زمان موسی روی داد و داستان آن در کتاب خروج تورات شرح داده شده است. خدا ظلم فرعون جدید و رنج بنی‌اسرائیل را دید و صدای ناله‌های آنان راشنید و موسی را مأمور نجات آنان کرد. بنی‌اسرائیل به رهبری موسی از بردگی مصریان آزاد شدند و فرعون ظالم و سپاهش در دریا غرق شدند. پیامبران با بردگی و برده‌داری مخالفت نکرده‌اند، اما با ظلم مبارزه کرده‌اند، و این دو را نمی‌توان یکی دانست.

در مدل تورات و انجیل و قرآن از جهان، خدا پادشاه است و مردم بندگان او هستند. جهان و انسان را خدا خلق کرده است و مانند خالق اثری هنری مالک اثر خودش هم هست. پادشاه جهان مالک انسان و زمین و آسمان است. این مدل را با نسبت پادشاه مصر با بندگانش مقایسه کنید. پادشاه مصر نیز مالک تمام مصریان و زمینهای آنان بود.

فرشتگان درباریان خدا هستند و اطراف تخت او را گرفته‌اند. با این حال این «نزدیکان خدا» هم مانند مردم بندگان خدا هستند. قرآن ملائکه را «عباد الرحمن» خوانده است، درست همان گونه که در تورات اطرافیان پادشاه عباد او خوانده شده‌اند. به روشنی دیده می‌شود که در کتابهای پیامبران از نظام پادشاهی و تشریفات آن برای توصیف نمادین نظام حاکم بر  جهان استفاده شده است.

در سوره‌ی قریش، قرآن گفته است که قریش باید پروردگار «این خانه» را بندگی کنند، پروردگاری که آنان را از گرسنگی نجات داد و به آنان امنیت داد. آنچه در مصر اتفاق افتاد به محتوای این سوره بسیار نزدیک است. پادشاه مردم را از گرسنگی نجات داد و جان آنان را حفظ کرد و مردم او را بندگی کردند.

بحث بردگی یا بندگی در تعالیم پیامبران تنها بحثی اخلاقی بین انسانها نیست، بلکه با الهیات و رابطه‌ی انسانها با خدا در هم آمیخته است. پادشاهی هم همین گونه است. اگر نظام پادشاهی فی نفسه ظالمانه باشد وهمه‌ی پادشاهان بی‌استثنا ظالم بوده‌ باشند، چگونه ممکن است که پیامبران از این عنوان ظالمانه برای توصیف جایگاه خدا در جهان استفاده کرده باشند؟ به همین ترتیب، اگر بندگی هم فی نفسه ظالمانه باشد، الگوی مناسبی برای توصیف رابطه‌ی انسان و خدا به شمار نمی‌رود.

در قرآن بارها تکرار شده است که خدا با بندگانش مهربان است و به آنان ظلم نمی‌کند:

  • أن الله لیس بظلام للعبید
  • الله لطیف بعباده
  • الله رؤوف بالعباد
  • وما الله یرید ظلما للعباد

هشدار به ظالمان و تهدید آنان به مجازات و عذاب یکی از پرتکرارترین عبارات قرآن است. اقوام پیشین به سبب ظلمشان هلاک شدند: وتلک القری أهلکناهم لما ظلموا. خدا به کسانی که به آنان ظلم شده است، اذن جنگ داده است: أذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا. اینکه گمان کنیم بردگی ذاتا ظلم است، با ظلم‌ستیزی قرآن سازگار نیست.

***

بحث اخلاقی بردگی در قرآن مانند بحث چندهمسری است. فرهنگ ما تک‌همسری است، از این رو درک و توضیح چرایی تجویز چندهمسری، به‌خصوص چندهمسری خود پیامبر که الگوی مؤمنان است، دشوار است.

با توجه به نسبت جمعیتی زنان و مردان، چندهمسری نمی‌تواند فرهنگی نرمال باشد، یعنی ممکن نیست که در حالت عادی در یک جامعه مردان بسیاری دارای چندهمسر باشند. اما در شرایط خاص، مثلا در صورتی که در اثر جنگ تعداد زنان بسیار بیشتر از مردان باشد و عرف جامعه هم بپذیرد، ظهور چندهمسری‌ ممکن است.

درست مانند برده‌داری، در قرآن با فرهنگ چندهمسری هم  مقابله نشده است، اما بر رعایت عدالت بین همسران تصریح شده است: فإن خفتم ألا تعدلوا فواحده أو ما ملکت أیمانکم. اگر شما چند همسر داشته باشید و با آنان به عدالت رفتار کنید، از نظر دینی پذیرفته‌تر از آن است که یک همسر داشته باشید و به او ظلم کنید.

دغدغه‌ی پیامبران این نیست که در جامعه چه نوع نظام سیاسی یا اقتصادی یا اجتماعی حاکم است و آیا مثلا اقتصاد خصوصی است یا دولتی. دغدغه‌ی پیامبران این است که آیا در نظام حاکم، هر نام و عنوانی و شکلی که داشته باشد، عدالت رعایت می‌شود یا نه.

(ادامه دارد)

۴ ۱ رأی
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

85 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
جواد الف
جواد الف
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۲:۳۵ ب٫ظ

د[quote name=”ابوالفضل ارجمند”][quote]هم برده دار خوب و هم برده خوب…![/quote]جناب جواد الف دقیقا درست است. همه‌ی انسانها نمی‌توانند کارگر باشند. همه‌ی انسانها نمی‌توانند کارفرما باشند. همه‌ی پادگان نمی‌تواند سرباز باشد. همه‌ی پادگان نمی‌تواند فرمانده باشد. همه‌ی اداره نمی‌تواند کارمند باشد. همه‌ی اداره نمی‌تواند رئیس باشد. اینها بدیهیاتی است که درک آن به سن کودکی در حدود چهارپنج سال نیاز دارد. با تشکر[/quote] آقای ارجمند گرامی با سلام آیا شما فرق بین: الف) فروختن و خرید [b]«کار»[/b] انسان،و ب) فروختن و خرید [b]«انسان»[/b] را نمی فهمید؟؟؟ لطفا وجدانا پاسخ دهید. گفتم وجدانا که اگر خدای نکرده ریگی به کفش دارید اینجا… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۲:۱۲ ب٫ظ

[quote]قانون اساسی امریکا قانونگذارش حی وحاضراست وهر ابهامی را پاسخگوست قران گوینده اش به قول شما مرده است پیامبر مرده است[/quote] جناب حجت جانان اطلاعات زیر راجع به قانون اساسی آمریکا را از ویکیپدیای فارسی خدمت شما نقل می‌کنم. سطح اطلاعات شما حتی از جهان معاصر هم در حد تأسف‌باری ضعیف است: “قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که در تاریخ ۱۷۸۹ به تصویب رسید، یکی از قدیمی‌ترین قانون‌های اساسی موجود جهان است و در طول بیش از ۲۲۰ سال هنوز به قوت خود باقی است. در حقیقت هیچگاه قانون اساسی ایالات متحده تغییر نکرده و صرفاْ اصلاحیه‌هایی به آن افزوده… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۱۰:۰۶ ق٫ظ

[quote]به نظر میرسد جناب ارجمند برای گریز از پوچی و بی معنایی زندگی و به قول معروف: تحمل “سبکی تحمل ناپذیر هستی” به تفسیرهای اینچنینی از قرآن روی آورده است و بدین وسیله ضربات سهمگین پتک زمان را برای خود قابل تحمل کرده است. خودش اذعان دارد که بعضی مسائل را کودکان پنج ساله هم میدانند؛ اما جناب ارجمند دقیقآ تفسیرسازی ها و توجیه تراشی های امثال شماست که اجازه نمی‌دهد کودکان این سرزمین رشد کنند و با واقعیت وجود و هستی مواجه شوند و دریابند چه باید بکنند و چرا تا کنون از قافله تمدن بشری این همه عقب… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۹:۱۲ ق٫ظ

جناب ارجمند مثالهای شما باید ارتباط با موضوع داشته باشد شما استدلال نمیکنید سفسطه میکنید کامنت ۴۱ مرا دوباره بخوانید وهمینطور ۳ کامنت قبلی ان که شما براحتی به انها دسترسی دارید از تمام نوشته من درکامنت ۴۱ فقط ان ایه قران را دیدید ؟ قانون اساسی امریکا قانونگذارش حی وحاضراست وهر ابهامی را پاسخگوست قران گوینده اش به قول شما مرده است پیامبر مرده است وقران متنی تاریخی است وظرفیت برداشت چند گانه دارد ونمیتوان به حقیقت متن رسید اطلاعات قران راجع به حوادث ناقص است شما اطلاعات کافی برای قضاوت ندارید در ثانی قانون اساسی امریکا تاثیری در… مطالعه بیشتر»

هستي بخش
هستي بخش
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۷:۳۲ ق٫ظ

سلامبه نظر میرسد جناب ارجمند برای گریز از پوچی و بی معنایی زندگی و به قول معروف: تحمل “سبکی تحمل ناپذیر هستی” به تفسیرهای اینچنینی از قرآن روی آورده است و بدین وسیله ضربات سهمگین پتک زمان را برای خود قابل تحمل کرده است.خودش اذعان دارد که بعضی مسائل را کودکان پنج ساله هم میدانند؛ اما جناب ارجمند دقیقآ تفسیرسازی ها و توجیه تراشی های امثال شماست که اجازه نمی‌دهد کودکان این سرزمین رشد کنند و با واقعیت وجود و هستی مواجه شوند و دریابند چه باید بکنند و چرا تا کنون از قافله تمدن بشری این همه عقب افتاده… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۲:۲۸ ق٫ظ

[quote]هم برده دار خوب و هم برده خوب…![/quote]جناب جواد الف دقیقا درست است. همه‌ی انسانها نمی‌توانند کارگر باشند. همه‌ی انسانها نمی‌توانند کارفرما باشند. همه‌ی پادگان نمی‌تواند سرباز باشد. همه‌ی پادگان نمی‌تواند فرمانده باشد. همه‌ی اداره نمی‌تواند کارمند باشد. همه‌ی اداره نمی‌تواند رئیس باشد. اینها بدیهیاتی است که درک آن به سن کودکی در حدود چهارپنج سال نیاز دارد. در بخش دوم مقاله هم گفته‌ام که اگر مناسبات اینان مانند زمان فرعون اول عادلانه باشد، دین هم آن را قبول دارد و اگر مناسبات اینان مانند زمان فرعون دوم ظالمانه باشد، خدا بساطشان را به هم می‌ریزد و آنان را نابود… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۵, ۱۳۹۴ ۲:۱۷ ق٫ظ

[quote]مگر ایه ۳ سوره نسا را برایتان مثال نیاوردم که مجوز ارتباط جنسی با کنیز است و اسمی هم از نکاح نیامده است جناب ارجمند با شجاعت بپذیرید که مقاله تان فاقد سند واستدلال کافیست[/quote] آیه‌ی ۳ نساء: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ جناب حجت جانان سامری گفت: من چیزی دیدم که آنها ندیدند!ظاهرا شما در این آیه چیزی می‌بینید که ما نابینایان قادر به دیدن آن نیستیم. بفرمایید در کجای این آیه گفته است با «ما ملکت ایمانکم» بدون… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷ ب٫ظ

با سلام:بدون خطاب به فرد خاصی ، بطور عام ، عرض می کنم:برده داری امروزه مذموم و ضد ارزش محسوب می شود اما در دنیای قدیم یک ارزش بوده و چه بسا بدون آن امکان اداره جامعه وجود نداشته است….در واقع همانطور که گفته شده بحث برسر ظلم به بردگان بوده نه اصل برده داری.اما از سوی دیگر طبق منابع تاریخی ظاهرا در آن دوره دنیای اسلام سه جور رابطه را مجاز می شمرده: عقد دائم ، عقد موقت و درنهایت رابطه با کنیز که نیازی به اذن او نداشت!و هرگاه فرزندی هم حاصل می آمد نام آن کنیز در… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۹:۳۸ ب٫ظ

درود بر جناب ارجمند عزیز که با مقالات پرمحتوا و تأمّل‌برانگیز، بحث‌ و گفتگوهای پرباری را درمی‌افکنید.
از استدلال‌ورزی و نکته‌سنجی‌، و جدّ و جهد، و صبر و حوصله‌ای که در مباحث به خرج می‌دهید، بسیار می‌آموزم و سپاسگزارم.

[quote name=”ابوالفضل ارجمند”]تصور می‌کنم شما منظور مرا از مثالهایی که برای تقریب ذهن خواننده می‌زنم نگرفته‌اید.[/quote]
حق با شماست؛ غرض از ذکر مثال‌های متعدد، مأنوس‌تر شدنِ ذهنِ مخاطب با مطالب ناآشناست…

توفیق، رفیق راه‌تان.

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۵:۵۵ ب٫ظ

جناب ارجمند متاسفانه شجاعت پذیرفتن اشتباه در شما نیست عزیز من قانون اساسی امریکا واموختن ان چه ربطی به ذات گرایی وبیرون کشیدن حکم از یک متن تاریخی دارد ؟؟؟ شما از همه کتب وفرهنگها وتمدنها میتوانید بیاموزید ولی نمیتوانید از یک مطلب تفسیر پذیر بدون اشراف کامل حکم دهید قانون اساسی امریکا هرکجایش صراحت داشته باشد وتفسیر پذیر نباشد برای همگان ازجمله شما مشخص است وان قسمت که تفسیر پذیر باشد ومورد اختلاف باشد قانونگذار حضور دارد ومنظور خود را بیان میکند ولی درمتون تاریخی که قران هم از جمله انست گوینده متن حضور ندارد تا موارد اختلافی را… مطالعه بیشتر»

جواد الف
جواد الف
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۵:۲۲ ب٫ظ

دوست گرامی آقای ارجمند با سلام پس با این حساب خدا گونه انسان را خلق کرده است تا یک عده اندک برده و ارباب خوب باشند و بقیه انسان ها برده و بنده خوب! خدا زنان را خلق کرده تا برده جنسی خوب مطیع شهوات مردانش باشند!! پیامبران هم بعثت کردند تا این پیام خدا را به بردگان برسانند!! متاسفانه یا خوشبختانه باید خدمتتان عرض کنم این شیطان تبهکار را باید به زباله دانی سپرد تا چه رسد به ایمان و توکل به او!! پیامبرانش را که به جهنم چرا که از شیطان وحی می گرفته اند!! دوست گرامی سخت… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۵:۱۲ ب٫ظ

سلام جناب حجت جانان اسیران جنگی بلافاصله نمی توانسته اند آزاد شوند. باید جمعی از مسلمین آنها را در فرصت مناسب از شهر خارج میکردند. بدیهی است بحال خود رها کردن اسیران خطر دارد… از طرفی خداوند به آنها با کلمه “من الاسری” اشاره میکند نه با کلمه “ما ملکت ایمانکم”. به آنها وعده جبران مافات بنحو بهتر از اول میدهد البته در صورت حصول خیر در قلوب آنها…بنابراین آنها از نظر خداوند “برده” نبودند. بردگان از قبل از اسلام در جامعه وجود داشته اند. عملی جاهلی که قبل از اسلام رواج داشته و فقط در عربستان هم نبوده است…اسلام… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۴:۰۶ ب٫ظ

با درود و سپاس فراوان [quote name=”ابوالفضل ارجمند”]آیا مالک می‌تواند مملوک را به قتل برساند بدون اینکه مجازات شود؟ منظور من هر نوع مجازاتی است حتی اگر جریمه‌ی مالی یا شلاق باشد. اگر مالک آزاد است که مملوک خود را بکشد به این شرط که برای آن مجازات شود(!)، من هم با نظر فقها موافقت می‌کنم، به این صورت که مالک آزاد است بدون نکاح در کنیزش تصرف کند و شلاق هم بخورد![/quote]ببینید، فقها «جواز تصرف در ملک» را محدود به «محدودۀ ضوابط شرعی» می دانند، ولی مسأله اینجاست که تصرف مالک در کنیز خود را خارج از محدودۀ شرع… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۳:۲۸ ب٫ظ

دوست گرامیبا تشکر از توضیحات حقوقی شمابا عذرخواهی، تصور می‌کنم شما منظور مرا از مثالهایی که برای تقریب ذهن خواننده می‌زنم نگرفته‌اید. قرآن و انجیل پر از مثال و تشبیه است. تشبیهاتی که می‌کوشد مطالبی را به خواننده تفهیم کند. وقتی در قرآن مثال می‎زند که کار بعضی از مردم مانند عنکبوت است، نمی‎توان ایراد گرفت که این مثال اشتباه است چون عنکبوت هشت پا دارد و آنان دوپا دارند. نویسنده ناچار است برای توضیح موضوعی ناآشنا در متنی قدیمی، نزدیکترین معادل آن را برای خواننده‌ی امروزی پیدا کند. همین! موضوع اصلا این نیست که مثالهای امروزی من دقیقا بر… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۱۲:۴۳ ب٫ظ

۱-[quote name=”ابوالفضل ارجمند”]من خودم در حال حاضر مالکیت دائمی بدن یک انسان دیگر را از خودش خریده‌ام. من با همسرم بر سر مهریه چانه زده‌ام و با او توافق کرده‌ام و سپس با او ازدواج کرده‌ام. البته ما از تعبیر مالکیت در اینجا استفاده نمی‌کنیم، اما واقعیت این است که در اینجا خرید بدن زن صورت می‌گیرد و غیر از خریدار، کس دیگری حق ندارد از بدن زن استفاده کند.[/quote][quote name=”ابوالفضل ارجمند”]بدیهی است که ازدواج را نمی‌توان به خرید یک بدن تقلیل داد، اما واقعیت این است که از مسائل عاطفی که بگذریم، شما از نظر حقوقی و قراردادی همین… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸ ق٫ظ

[quote]از اطلاق آیۀ «عبداً مملوکاً لا یقدر علی شیء» (نحل ۷۵) نتیجه گرفته اند: مالک مجاز است هرگونه که صلاح می داند در ملک خود تصرف کند و لذا در هیچ یک از تصرفات مالک، رضایت مملوک شرط نیست.[/quote] دوست عزیزبا تشکر از شماآیا مالک می‌تواند مملوک را به قتل برساند بدون اینکه مجازات شود؟ منظور من هر نوع مجازاتی است حتی اگر جریمه‌ی مالی یا شلاق باشد. اگر مالک آزاد است که مملوک خود را بکشد به این شرط که برای آن مجازات شود(!)، من هم با نظر فقها موافقت می‌کنم، به این صورت که مالک آزاد است بدون… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۶:۰۰ ق٫ظ

[quote name=”ابوالفضل ارجمند”][quote]من در اینجا تناقضی آشکار در آرای فقهی می‌بینم.اگر کنیز همچنان در تملک صاحب قبلی باشد که صاحب قبلی می‌تواند طبق آرای فقهی با آن کنیز رابطه‌ی جنسی داشته باشد. اگر هم در تملک او نباشد که دیگر باذن اهلهن معنی نمی‌دهد.مجوز تمتع جنسی از کنیز بدون نکاح با او از کجا آمده است؟[/quote]۱- طبق نظر فقها، استمتاع جنسی مالک از کنیز، منوط به تجرد اوست؛ پس اگر کنیز در قید زوجیت دیگری قرار گیرد، مالک مجوزی برای تمتع ندارد. کدیور، به نقل از «منهاج» چنین آورده:“با اذن یا دستور مولی، ازدواج غلام با زن حره و ازدواج… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۴, ۱۳۹۴ ۳:۱۸ ق٫ظ

[quote]حال چگونه در دین خدا انسان می تواند صاحب و مالک انسان دیگر باشد و با تن انسان مثل یک شئی یا زمین بورس بازی کند؟؟[/quote] [quote]خب حالا پرسش این است که چرا در زمان حضرت محمد خدا از ملک دائمی شدن انسان توسط برده داران خشمگین نبوده است؟ حتی اگر خدا را خدای قوم قریش (در مقایسه با خدای قوم بنی اسرایئل) فرض کنیم، چرا خدای قوم قریش از به بردگی گرفتن قریشی توسط سران و ثروتمندان قوم قریش خشمگین نبوده است؟[/quote] جواد الف گرامی من خودم در حال حاضر مالکیت دائمی بدن یک انسان دیگر را از خودش… مطالعه بیشتر»

جواد الف
جواد الف
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۸:۰۸ ب٫ظ

جناب ارجمند با سلام در رابطه با مالکیت، خدا حتی به بنی اسرائیل (که خود را قوم دردانه خدا می داند) می گوید زمینی را که به شما میدهم (همان سرزمین موعود)، [b]مال من است و شما در این زمین برای خدا غریبه و ساکن موقتی هستید[/b] (لاویان۲۵: ۲۳ و دنباله آیات). یعنی هر فرد اسرائیلی زمین را برای تکثیر مواد غذایی اداره می کند. همین زمین خدا نیز هر شش سال یک بار باید استراحت کند و در آن کشت نشود! اگر به هر علت (مثلا بدهی)، اداره کننده زمین نتوانست آن را اداره کند و مجبور شد به… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۵:۴۵ ب٫ظ

[quote]به نظر می رسد مضمون «باذن اهلهن»، بر «ملک یمین ها»یی منصرف گردد که تحت مالکیّت دیگران بوده اند. و لذا آیه، در مقامِ تجویزِ نکاح با آنها (به شرط اذن مالک شان)، ولی بدون تملّک بر آنان بوده است؛ پس با وجودِ نکاحی که صورت می گیرد، کمافی السّابق در مِلک غیر باقی می مانند.[/quote] دوست گرامیمن در اینجا تناقضی آشکار در آرای فقهی می‌بینم.اگر کنیز همچنان در تملک صاحب قبلی باشد که صاحب قبلی می‌تواند طبق آرای فقهی با آن کنیز رابطه‌ی جنسی داشته باشد. اگر هم در تملک او نباشد که دیگر باذن اهلهن معنی نمی‌دهد.مجوز تمتع… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۴:۵۲ ب٫ظ

برده‌ی گرامیفقر پدیده‌ی دردناکی است و بخشی از احکام قرآن ارائه‌ی راهکارهایی برای حمایت از فقیران و جلوگیری از چرخش انحصاری ثروت در دست ثروتمندان است (حشر:۷). احکام قرآن تنها توصیه‌های اخلاقی نیست بلکه قوانین حکومتی پیامبر است. قطعا کوشش برای توزیع عادلانه‌ی ثروت وظیفه‌ی اخلاقی و دینی همه است و در حل این معضل هم باید از تجارب مدرن بشری کمک بگیریم. اما دین هم بخشی از فرهنگ ماست و سوالات دینی هم بخشی از دغدغه‌های ذهنی ماست و کوشش برای یافتن پاسخهایی برای این سوالات هم به صورت غریزی در فطرت ما نهاده شده است. اگر به غذا… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۴:۴۸ ب٫ظ

جناب مرادی درسوره انفال گفته که بر پیامبران روانیست درازای فدا گرفتن اسیران را رها کنند یعنی نباید طمع مال دنیا داشته باشی درهمان سوره انفال ایه های ۷۰ و ۷۱ میگوید ای رسول به اسیرانی که دردست شما مسلمانانند بگو اگر خدا دردل شما خیر وهدایتی مشاهده کند درمقابل انچه ازشما گرفته شده از گناهان شما میگذرد که خداامرزنده ومهربان است واگر ان اسیران قصد خیانت باتو دارند ای رسول غمگین مباش که از این پیش هم با خدا هم خیانت کردند جناب مرادی همین ایه نشان میدهد که مسلمانان اسیر نگه میداشته اند وضمنا شما ملکت ایمانکم را… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۴:۴۵ ب٫ظ

جناب حجت جانانفرمودید که [quote]گفته هایتان متناقض است شما از طرفی خود را مخاطب قران نمیدانید ولی از طرفی حکم برائت برای قوانین واحکام وحوادث واقع شده در انزمان که شما اشرافی بران ندارید صادر میکنید[/quote] من مخاطب قانون اساسی آمریکا نیستم، اما می‌توانم آن را مطالعه کنم و از آن بیاموزم. بسیاری از اصول قانون اساسی آمریکا می‌تواند در سرزمینی دیگر هم استفاده شود، اما روشن است که مواردی هم هست که متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگ محلی باید تغییر کند. با وجود اینکه قانون اساسی پدیده‌ای مدرن است، باز هم می‌بینید که بر سر تفسیر همین متن… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۴:۱۸ ب٫ظ

جناب ارجمند قاعده تسلیط در مورد فرعون نمیتواند بحق باشد تا از فقها بخواهد در این جهت استفاده کند چون فرعون خود باطل بوده است واسلام خود را دین حق میداند وقاعده تسلیط را برای این است که برای خود قابل اجرا میداند ودرست میداند شما به تمام قوانین دینی نگاه بیاندازید این تبعیض به نفع خود را دران میبینید مثلا وقتی پدر و مادر یک مسلمان . مشرک باشند واز او بخواهند حکمی برخلاف دستور اسلام را اجرا کند اسلام میگوید حق ندارید به حرف انها گوش کنید پدرو مادری را که انقدر سفارش شده که عزیز نگه داشته… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۳:۵۸ ب٫ظ

سلام جناب ارجمند این فرض شما “من کنیزی را از بازار بخرم…” در کنار عبارت “باذن اهلهن” و منطقی نبودن این ترکیب همچنانکه شما بیان میکنید نشان میدهد و تایید میکند که قرآن اجازه نمی داده است که مسلمین “برده” جدید بگیرند. میخواسته است بردگان موجود بتدریج با رشد خود و خواهان آزادی خود آزاد شوند و مومنین دارنده برده آنها را آزاد کنند و کمک کنند آزاد و مستقل زندگی کنند… عبارت پر برکت “باذن اهلهن” دستور خداوند است در رفتار با بردگان مومن و البته که با استاندارد های رفتار با بردگان فرق دارد.خداوند میخواهد برده داران و… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۱:۱۱ ب٫ظ

با سلام به همه عزیزانی که در بحث شرکت میکنند یا مطالعه مینمایند ولی پاسخی یا اعلام نظری نمینمایند بحث و فهمیدن بسیار خوب است توجه به گفتار و فهم و درک و دقت در ان مفید تر بنظر میرسد باید با گوینده به درک مشترک از معانی رسید مفهوم کلمه گوینده را باید در نظر گرفت نه خود کلمه نباید سخن گوینده را چیز دیگری برداشت کرد گفتار گوینده شاید عینا چیزی نباشد که میگیریم لذا خیلی جاها سخنان جناب ارجمند انطور که فرموده اند درک نمیشود انچه میفرمایند نتیجه گیرهائی است که از کتب اسمانی دارند نه انچه… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶ ق٫ظ

[quote name=”ابوالفضل ارجمند”]اما مساله باز هم حل نشد. فرض کنید من کنیزی را از بازار بخرم. مطابق با تصور رایج این کنیز ملک یمین من است. حال چه معنی دارد که بخواهم به اذن اهلش با او ازدواج کنم؟[/quote]گویا همچنان می‌توان اشکال کرد که «بیع و شراء بردگان» نیز مستمسک قرآنی ندارد. زیرا قرآن دربارهٔ اسباب و مبدأ بردگی ساکت بوده، و نفیاً یا اثباتاً بحثی نکرده است. به نظر می‌رسد مضمون «باذن اهلهن»، بر «ملک یمین‌ها»یی منصرف گردد که تحت مالکیّت دیگران بوده‌اند. و لذا آیه، در مقامِ تجویزِ نکاح با آنها (به شرط اذن مالک‌شان)، ولی بدون تملّک… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۱۱:۱۳ ق٫ظ

جناب ارجمند عزیز:

حقیر با متن و محتوای ابن مقاله کاملا موافقم و آنرا درین سطح که هست عالمانه میدانم.

اما گمانم منظورتان از عبارت ” ما خوانندگان قرآن و علاقه‌مندان به قرآن هستیم، اما مخاطبان قرآن نیستیم ” که در پاسخ به کامنتها فرموده اید فی الوافع این باشد که:ما مامور به اجرای همه احکام فقهی قرآن نیستیم چرا که مقتضای زمانه عوض شده است، وگرنه می دانیم که صدالبته همه مسلمین در همه دورانها مخاطبان قرآنند.

يك برده
يك برده
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۱۱:۰۱ ق٫ظ

با سلام و سپاس از جناب ارجمند گرامیاگر مخاطب قرآن ما نبوده و نیستیم و این آیات با توجه به پیش زمینه های فرهنگی و اجتماعی مردم حجاز نازل شده است چرا ما این همه باید وقت بگذاریم تا منظور روشن و درست این آیاتی را که خطاب به ما نبوده است متوجه شویم؟ شما می‌خواهید نشان دهید که برده داری در دنیای سنت عملی به دور از عقل نبوده است و آنچنان که بعضی‌ها می‌پندارند غیر اخلاقی هم نبوده است. بسیار خوب من می‌پذیرم؛ اما این مسئله چه کمکی می‌تواند به من برده‌ی اسیر دز نظام برده داری مدرن… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۹:۱۱ ق٫ظ

جناب ارجمند گفته هایتان متناقض است شما از طرفی خود را مخاطب قران نمیدانید ولی از طرفی حکم برائت برای قوانین واحکام وحوادث واقع شده در انزمان که شما اشرافی بران ندارید صادر میکنید من اگر میگویم قران قادر نیست با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند ودارای ظرفیت برداشت چند گانه است برای عصر حاضر میگویم برای کسانیکه امروزه از ان کتاب برداشت قانون میخواهند بکنند میگویم برای شما که از ان کتاب برائت اعمال گذشتگان را منظور دارید میگویم وگرنه مردم زمان پیامبر که مسلما میفهمیدند که قران چه میگوید چون قران بزبان انها سخن میگفت وانها بابازی زبانی… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۸:۰۷ ق٫ظ

جناب مرادی
با تشکر از شما
من هم در بخش قبلی گفته‌ام که در قرآن بردگی اسیران تجویز نشده است. اما مساله باز هم حل نشد. فرض کنید من کنیزی را از بازار بخرم. مطابق با تصور رایج این کنیز ملک یمین من است. حال چه معنی دارد که بخواهم به اذن اهلش با او ازدواج کنم؟

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۳, ۱۳۹۴ ۶:۵۴ ق٫ظ

جناب حجت جانانبا تشکر از شماتمام این فرمایشات شما صحیح است و من هم در مقاله‌ی «مخاطبان قرآن» به تفصیل همینها را گفته‌ام: [quote]وقتیکه به شما گفته میشود متون تاریخی چون گوینده ان حضور ندارد که منظور خود را توضیح دهد وما در ان شرایط نیستیم وبا زبان وعرف وسنن ان قوم بیگانه ایم وهرگز نمیتوانیم به ذات متن که قران باشد برسیم اینها را استدلال میگویند اینها هرمنوتیک است تا بحال اسمش را شنیده اید ؟ رسیدن به ذات متون تاریخی که قران هم جزو ان است ناممکن است برداشت صد در صدی نمیتوان داشت قران دارای ظرفیت برداشت… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳ ب٫ظ

با سلام و درود بنده، البته تخصّص یا اِشرافی بر این مسأله (در چارچوب بحثی درون دینی) ندارم، اما شاید بشود رویکرد قرآن در باب مسألهٔ برده‌داری را امضای عرف زمانه (همراه با تلاش برای اصلاح و لغو تدریجی آن) به حساب آورد.دلیلم هم، همان مواردی می‌باشد که جناب کدیور در مقالهٔ مزبور (دربارهٔ موضع قرآن) عنوان کرده است. اگر این تحلیل درست باشد، آنگاه می‌توان گفت که هدف قرآن، معتبر دانستن و مشروعیّت بخشیدن به امر برده‌داری نبوده است.به بیان دیگر، برده‌داری، اوّلاً و بالذّات مورد تأیید قرآن نیست، بلکه ثانیاً و بالعرض (و صرفاً از جهت «اصلاح قواعد»… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۶:۱۱ ب٫ظ

درود بر جناب دوست، [quote]به نظر من، نفس «تملک بر انسان»، ذاتاً ناعادلانه است. بدان سبب که انسان ها، از ارجمندی و کرامت ذاتی ای برخوردارند که مانع از مملوکیتشان می شود.[/quote] تشکر از انتقاد شما که به من کمک می‌کند به گرههای بحث بیشتر فکر کنم. ابدیهی است که هیچیک از ما از خطا مصون نیستیم و ممکن است پاسخهای من هم درست نباشد. اما من با دیدگاه شما موافق نیستم. شما باید توضیح دهید که چرا در قرآن «عبد مملوک» را مثال زده است (نحل: ۷۵). همچنین در عبارت بغرنج «ما ملکت ایمانکم» که هنوز معنی دقیق آن… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۵:۴۷ ب٫ظ

جناب ارجمند مهمل شما میگویید که استدلال و منطق نمیشناسید وقتیکه به شما گفته میشود متون تاریخی چون گوینده ان حضور ندارد که منظور خود را توضیح دهد وما در ان شرایط نیستیم وبا زبان وعرف وسنن ان قوم بیگانه ایم وهرگز نمیتوانیم به ذات متن که قران باشد برسیم اینها را استدلال میگویند اینها هرمنوتیک است تا بحال اسمش را شنیده اید ؟ رسیدن به ذات متون تاریخی که قران هم جزو ان است ناممکن است برداشت صد در صدی نمیتوان داشت قران دارای ظرفیت برداشت چندگانه است وقتی اینطور است عقلا ومنطقا کسانیکه عمر خود را صرف کسب… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۴:۳۲ ب٫ظ

سلام جناب ارجمند طبق آنچه در قرآن وجود دارد در زمان پیامبر برده جنگی گرفته نمی شده است.البته شاید تا نزول آیات مربوطه مومنین طبق رسومات قبلی جاهلی در جنگ ها اسیر گرفته برده خود میکردند. دو آیه ذیل نشان از این دارند که گرفتن اسیر (تبدیل به برده جنگی) شایسته نبی و پیروانش نیست: مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَ‌ىٰ حَتَّىٰ یُثْخِنَ فِی الْأَرْ‌ضِ ۚ تُرِ‌یدُونَ عَرَ‌ضَ الدُّنْیَا وَاللَّـهُ یُرِ‌یدُ الْآخِرَ‌هَ ۗ وَاللَّـهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۶٧﴾ انفال فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا فَضَرْ‌بَ الرِّ‌قَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْ‌بُ أَوْزَارَ‌هَا ۚ… مطالعه بیشتر»

دوست
دوست
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۱۲:۳۲ ب٫ظ

با درود فراوان به جناب ارجمند که بر مشی مستدل و خردورزانه در مباحث، اهتمام می ورزند. [quote name=”ابوالفضل ارجمند”]اگر تملک انسان ظلم باشد، فرقی نمی‌کند که این ظلم شش ساله باشد یا ابدی. ضمنا دوستانی که گمان می‌کنند تملک فقط بر شیء ممکن است توجه کنند که والدین به نوعی بر فرزندان خود به خصوص در دوران ناتوانی سالهای آغاز زندگی آنها تملک دارند.[/quote]به نظر من، نفس «تملک بر انسان»، ذاتاً ناعادلانه است. بدان سبب که انسان ها، از ارجمندی و کرامت ذاتی ای برخوردارند که مانع از مملوکیتشان می شود.و این کرامت را از جانب خداوند دریافت کرده… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۸:۰۴ ق٫ظ

جناب جواد الفبا تشکر از شما و انتقادات سازنده‌ی شما و کامنتهایی که زحمت می‌کشید. امیدوارم دوستانی که فقط جیغ می‌کشند و دستشان از استدلال خالی است، از شما بیاموزند. بخش بزرگی از ابهام در مسأله‌ی بردگی ناشی از ابهام در منشأ بردگی است که در این دو مقاله کوشیدم تا حدودی به آن بپردازم. برده ممکن است [b]مجرم[/b] یا [b]فقیر[/b] باشد.در جهان جدید که بردگی لغو شده است، با مجرمان چگونه رفتار می‌کنند و فقرا چه جایگاهی دارند؟ مجرم ممکن است به حبس ابد محکوم شود.آیا از نظر شما درست است که انسانی که خدا او را آزاد آفریده… مطالعه بیشتر»

جواد الف
جواد الف
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۲:۵۸ ق٫ظ

جناب ارجمند با سلام فکر کنم برای این که بحثتان روشمندتر باشد باید بتوانید بین « مبنا» foundation و «اضطرار» تمیز قائل شوید. در مقایسه با مثال ازدواج، آیا بر اساس متون دینی دردست «مبنای» خدا بر چند همسری است یا تک همسری (زوجیت)؟ اگر مبنا تک همسری می باشد، اضطرار چند همسری پس از کشته شدن تعداد زیادی مردان یک جامعه در جنگ قابل توجیه است و مبنا را خدشه دار نمی کند. همانطور که خوردن گوشت مرده در حالت اضطرار قابل توجیه است. اما اگر مبنای خدا بر چندهمسری باشد داستان دیگری است! خب در مقایسه با مثال… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۲, ۱۳۹۴ ۲:۱۱ ق٫ظ

جناب مرادی
با تشکر از توضیحاتتان
سوال من این است:
اگر منظور از «ما ملکت ایمانکم» مثلا برده‌ای باشد که من در جنگ گرفته‌ام، چگونه می‌توانم و چرا باید «باذن اهلهن» با او ازدواج کنم؟

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۳:۳۰ ب٫ظ

جناب حجت جانانمقدماتتان درست و نتایجتان باطل است. بین مقدمات و نتایج شما ربطی وجود ندارد و من این گونه سخن گفتن را مهمل می‌دانم. خوهش می‌کنم اگر اهل بحث منطقی هستید به سوال پاسخ دهید و سخنرانی نکنید. تا زمانی که بین مقدمات و نتایجتان نتوانید ارتباط برقرار کنید، سخنتان همچنان مهمل باقی می‌ماند: بفرمایید اینکه مردم دینشان را از فقها می‌گیرند چه ربطی دارد به اینکه هی ادعا می‌کنید اسلام همان است که فقها می‌گویند؟ آیا اینکه مردم در زمان محمد دینشان را از احبار و رهبان و آباءشان می‌گرفتند، یعنی اینکه دین درست همان بود که احبار… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۲:۳۱ ب٫ظ

جناب ارجمند اسلام به مرکزیت قران وسپس روایات واحادیث جملگی تاریخی هستند ورسیدن به ذات متون تاریخی ناممکن است مطلبی که شما در گفتگو با من درباره سوره احزاب هم به ان اشاره داشتید ومن هم انرا تایید کردم بنابراین متون مقدس نمیتوانند مارا به حکم برسانند چون از متون تاریخی نمیتوان حکم گرفت فقط میتوان تایید گرفت اگر این اصل را در همه احوالات بررسی قران در نظر داشته باشیم راجع به هیچ قسمی از ایات قران واحکام وقوانین ان نظر قطعی نمیدهیم از قران مثل بقیه کتب تاریخی میتوان با احتیاط درس گرفت تایید گرفت نه اینکه براساس… مطالعه بیشتر»

پگاه
پگاه
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۲:۰۹ ب٫ظ

سلام
از جناب حجت جانان تشکر کنم. من از خواندن نظرات ایشان بسیار می آموزم؛ و باز هم می آموزم که انسان فقط باید در جستجوی حقیقت باشد و نه در جستجوی آرامش به هر قیمتی.
امیدوارم همچنان از نظرات ایشان بهره مند شویم.

مرادی
مرادی
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ق٫ظ

سلام جناب ارجمند عبارت “باذن اهلهن” در دستور قرآن به ازدواج با جوانان برده مومن است. بعضی از مومنینی که از عزوبت و تجرد بسختی افتاده اند. یعنی رعایت انسانیت است. بالا کشیدن و رشد دادن بردگان و مومنین دارنده برده و ازدواج کنندگان مومن و فقیر است. روش استاندارد رفتار با برده نیست که با تعریف ما از برده جور در نیاید! یُرِ‌یدُ اللَّـهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿٢۶﴾ خداوند میخواهد مردم را رشد بدهد تا عمیقا با برده داری مخالف باشند و دیگر دنبال رسومات قبلی جاهلی نروند. هشدار… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۱۰:۳۴ ق٫ظ

جناب حجت جانان
بفرمایید اینکه مردم دینشان را از فقها می‌گیرند چه ربطی دارد به اینکه اسلام همان است که فقها می‌گویند؟

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۱۰:۲۶ ق٫ظ

جناب مرادیبا سلام و تشکرمنظور من صرفا کلمات عبد و عباد و عبید است که با کلمه‌‌ی عِوِد در تورات همریشه است. عبد را هم می‌توان برده هم بنده معنی کرد، و برده معنی بدی نداشته است.در مورد «رقاب» و «ما ملکت ایمانکم» هنوز مطمئن نیستم که معنی اینها چیست و به نظر من تعریف شما هم چندان با قرآن سازگار نیست.مثلا در نساء:۲۵ می‌گوید با «ما ملکت ایمانکم» «باذن اهلهن» ازدواج کنید. اگر «ما ملکت ایمانکم» مثلا اسیر جنگی باشد، یا کسی باشد که مالک بر همه چیز آنان مالکیت داشته است، دیگر ازدواج با آنان به اذن خانواده‌شان… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۱۰:۲۴ ق٫ظ

جناب ارجمند شما عیسی نیستی زیاد خودت را دست بالا گرفته ای زمان عیسی این پیامبر بود خودش حضور داشت وبا مخالفان مباحثه میکرد واین نشانه مهملاتیست که شما میگویی وبران اصرا ر دارید دلایل اینکه بلندگوی رسمی اسلام مراجع وفقها هستند را هم بارها توضیح داده ام ودلایل وبه غیر ان که انرشی میشود شما اگر ادله ای عقلانی بر رد استدلال من دارید بیان کنید ندارید بهانه نیاورید مردم دینشان را از مراجع وفقها میگیرند نه از شما جناب ارجمند این فقها هستند که میگویند چطور مردم نماز بخوانند نماز صبح دو رکعت است ونماز ظهر چهاررکعت ومغرب… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۹:۵۵ ق٫ظ

جناب حجت جانان جنابعالی از طرفی می‌گویی اسلام همان است که فقها می‌گویند که سخنی کاملا مهمل است. و از طرفی این اسلام را که دیدگاههای خود راجع به بردگان را از آن می‌گیری می‌کوبی! اگر کسی هم بخواهد بگوید اسلام این نیست و چنین نگفته است، می‌گویی این به آنارشی منجر می‌شود. گویی الان با وجود این همه فرقه آنارشی وجود ندارد. اگر شما در زمان عیسی بودی، در مجادلات عیسی و کاهنان یهودی می‌گفتی دین همان است که کاهنان می‌گویند و عیسی آنارشیست است و البته عموم مردم هم با شما همعقیده بودند. سخنرانیهای احساسی و فاقد استدلال… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۹:۳۶ ق٫ظ

سلام آقای ارجمند گفته اید:” همچنان که در گفتار قبل بیان شد، در تورات و انجیل و قرآن دو کلمه‌ی «بنده» و «برده» متمایز نیستند. این در حالی است که در زبان امروز، بین بنده و برده تمایز می‌گذارند…. “ اینجانب در یادداشتی در مقاله قبلی جنابعالی عرض کردم که در قرآن نیز بین “برده = ماملکت ایمانکم” و “بنده = عبادکم و امائکم” فرق گذاشته است. دلیل خودرا نیز پیوسته دیدن آیات ۳۲ و ۳۳ سوره نور دانستم: وَأَنکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِن یَکُونُوا فُقَرَ‌اءَ یُغْنِهِمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٣٢﴾ وَلْیَسْتَعْفِفِ… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۱۱, ۱۳۹۴ ۹:۲۲ ق٫ظ

چه کسی گفته که خدا جهان وانسان را خلق کرده ومانند خالق هر اثر هنری مالک ان میباشد مگر انسان شی است که انرا با یک نقاشی مقایسه میکنند و میگویند کی نقش با نقاش نیرو کند انهاییکه چنین میگویند وچنین معتقدند پاسخی برای ظلمها وتبعیضها زشتیها وزیباییها و ثروتها وفقرها ندارند وهمه دعوت به تسلیم شدن میکنند میگویند که اگر در بدبختی وفقر دست وپا میزنی اگر همه شرافت و حیثیت انسانیت برباد رفته اگر روزی هزار بارارزوی مرگ میکنی ایرادی ندارد کی نقش با نقاش نیرو کند ؟ تسلیم باش این دیدگاه انسان وجهان را به مثابه تابلوی… مطالعه بیشتر»

85
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx