هیاهوی نالازم

صلاح الدین همایون:  این نوشته موجز از منظر یک مهندس نگاشته شده است و موضوع آن نیز نظریه رویای رسولانه دکتر سروش و بحث و گفتگوهای فراوانی به وجود آمده پیرامون آن می باشد. پیش از طرح منظور اصلی این یادداشت، شایان ذکر می باشد که مخاطب این مطلب آن دسته از افرادی که مغرضانه در اینباره به گفتگو و بحث ( جدل ) پرداخته و می پردازند نمی باشند زیرا آنها به دنبال تحصیل حاصل خود هستند و فارغ از هر استدلالی کوچکترین پذیرشی را هرگز نخواهند پذیرفت.

بنده به واسطه تخصص خود مدتهاست به این نتیجه رسیدم که هیچ گونه دلیلی مبنی بر مشکل، معضل و یا تعارضی در نظریه رویاهای رسولانه با نظریه سنتی متقدم برآن وجود ندارد.

خوانندگان فرهیخته به نیکی می‌دانند مخالفین یا به عبارت بهتر ” زاویه‌داران ” با این نظریه را می توان به دو گروه کلی تفکیک و بسته بندی نمود :

الف –  گروهی که معتقدند این نظریه نادرست ( خلاف واقعیت ) است.

ب – گروهی که معتقدند این نظریه، انکار اسلام، مسلمانی، پیامبر و غیره است !

اما بنده با دیدگاهی که در اینجا مطرح می‌کنم توضیح می دهم که نظریه فوق هیچ کدام از تهدیدات و تبعات منفی فوق را در بر ندارد.

از دیدگاه سیستمی و تفکر سیستمی در ساده‌ترین مدل، یک سیستم را می‌توان متشکل از سه جز اساسی دانسته و بوسیله آنها توضیح داد که عبارتند از: ورودی ، خروجی و فرآیند ( مجموعه فعالیت‌هایی که ورودی را به خروجی مبدل می نماید ).

در نظریه سنتی دو جز از سه جز که اتفاقاً مهمترین اجزا هم هستند یعنی خروجی و فرآیند با نظریه رویاهای رسولانه کاملاً منطبق ( واحد ) است و تنها تفاوت در یکی از اجزا که کم اهمیت‌ترین جز از سه جزء هم هست وجود دارد آن هم تفاوتی بسیار جزئی.

 در هر دو نظریه، خروجی سیستم،  کتاب واحد قرآن است و فرایند ( حامل، مبدل یا واسطه ) هم شخص واحد پیامبر می باشد و تنها تفاوت در ورودی است بدین معنی که در نظریه سنتی ورودی را گوش و حس شنوایی پیامبر می دانند و در نظریه رویاهای رسولانه ورودی چشم و حس بینایی همان پیامبر واحد است.

لذا از نظر بنده هیاهو هایی که بسیار زیاد هم هست هیچ گونه لزومی ندارد و این تفاوت گوش با چشم اصلاً ربطی به نفی، تغییر یا تفاوت در دو جزء دیگر خروجی و فرآیند واحد ندارد.

در اینجا لازم می دانم که نکته ظریفی را برای مخاطبین محترمی که با مباحث سیستمی سر و کار دارند را توضیح دهم         تا حمل بر نادرستی و یا بی اطلاعی بنده نگردد، بنده منکر تاثیر ورودی در خروجی نیستم اما در اینجا خروجی، خروجی واحدی است و اصلاً محل مناقشه نمی باشد به عبارت ساده‌تر اگر ورودی بر خروجی تاثیر داشته باشد می بایست در نظریه جدید قائل به خروجی متفاوتی باشیم اما چنین چیزی نیست و خروجی هر دو نظریه کتاب واحدی است. بنابراین به این جمع‌بندی می‌رسیم که ” گروه الف ” از یک نگرانی غیر واقعی رنج می‌برند و خود را به زحمت غیرلازم انداخته اند و” گروه ب “نیز همچنین نگرانی بی موردی را دارند.

در نهایت نیز لازم می دانم نکته ای را اضافه نمایم که به نظر می رسد به رفع تخاصم کمک شایانی می نماید و آن اینکه هم افرادی که معتقد به واسطه صرف بودن پیامبر می باشند و هم افرادی که معتقد به آن می باشند که مجموعه مشخصات  و خصیصه های پیامبر در ابلاغ پیام اش موثر بوده است، می‌توانند کماکان بر عقاید خود اعتقاد داشته باشند و نظریه رویاهای رسولانه به هیچ عنوان تهدید بر هیچ کدام از دو اعتقاد فوق وارد نمی نماید.