هنر کیچ و آرایه های دین حنیف

 محمود عبائی*: کیچ واژه ای آلمانی Kitsch با تلفظ آوایش انگلیسی ˈkɪtʃ در لغت به معنی پرزرق و برق، چشم پرکن، باسمه‌ای، آبکی، غلنبه‌ سلنبه و پرطمطراق است. هرمان بروخ ، هنر پژوه بزرگ فرانسوی این واژه را برای هنر پست به کار برد و پس از این کاربست ،گروهی از هنرهای پست و فاقد روح و لطافت ، زیر…

 محمود عبائی*: کیچ واژه ای آلمانی Kitsch با تلفظ آوایش انگلیسی ˈkɪtʃ در لغت به معنی پرزرق و برق، چشم پرکن، باسمه‌ای، آبکی، غلنبه‌ سلنبه و پرطمطراق است. هرمان بروخ ، هنر پژوه بزرگ فرانسوی این واژه را برای هنر پست به کار برد و پس از این کاربست ،گروهی از هنرهای پست و فاقد روح و لطافت ، زیر این اصطلاح طبقه بندی شدند. هنرهایی که توسط مردم عامی و تنها برای پز دادن و به رخ کشیدن و چشم در آوردن ابداع میشوند و هیچ ارزش معنوی و یا زیبا شناختی ندارند.

شاید در زبان فارسی اصطلاح غربتی نزدیک ترین معنا را به اصطلاح کیچ داشته باشد . در فرهنگ فارسی هر چیزی که باسمه ای، بی محتوا، پر زرق و برق، دارای رنگ های تند و نامتجانس و یا مدل های چشم آزار باشد با انگ غربتی شناسایی میشود.

نمونه دم دستی هنر کیچ در فرهنگ ما ایرانیان ، برخی از شعر های سنگ مزار و یا تک بیت های پشت کامیونی است ( این امانت چند روزی بهر روزی دست ما … در حقیقت مالک اصلی خداست / اعوذوا بالله من النسیان الرجیم = در مذمت وانت نیسان و رانندگی پر خطر آن ) هم چنین ترانه های جواد یساری و شهرام شب پره ، رقص های رو حوضی رضا فاضلی ( رضا مطرب ) ، خوانندگی به کمک سیستم های صوتی در مجالس عروسی ، برخی از نقاشی های قدیمی تر دیواری در معابر شهر تهران ، زیور آلات پلاستیکی / عطر شاه عبدالعظیمی و … از دیگر نمونه های هنر کیچ در جامعه ماست.

رفتار پر طمطراق برخی از سیاستمداران پوپولیست در بغل کردن کودکان و بوسیدن دست و روی طرفداران خرد سال و کهنسال نیز در گروه هنر های کیچ طبقه بندی میشود . در واقع ،کیچ هنر وارونه کردن هنر است، هنری دروغین است ، دزدی زیبایی و چرکین کردن آن است ….

هدف ا این یادداشت کوتاه در پی بسط و تفصیل هنر کیچ و نمودها و نمادهای آن نیست بلکه می خواهم از این استعاره برای یک زمینه دیگر استفاده کنم و آن استفاده از تصویر اتوبوس پاکستانی برای بیان مفهوم انحراف دینی است .

پاکستانی ها نیر مانند همه ملتهای دیگر دارای آثار فاخر هنری هستند اما در عین حال در تولید هنر کیچ نیز سر آمدند . برای نمونه به مراسم عروسی پاکستانی و نحوه آراستن چهره و اندام و لباس عروس نگاه کنید ….. مصادیق روشنی برای هنر کیچ را درخواهید یافت.
اتوبوس پاکستانی هم نماد تمام عیار یک هنر کیچ است. آنها به شکل افراط آمیزی از زلم زیمبوهای رنگارنگ برای تزئین و آرایش اتوموبیل ها بویژه اتوبوس ها استفاده میکنند. تا آنجا که دیگر هویت و کارکرد اصلی اتوبوس در لابلای این همه چیزهای عجیب غریب و چشم آزار ، پنهان و فراموش میشود.

کمی در فضای مجازی و اینترنت کلید واژه اتوبوس پاکستانی را سرچ و تصاویر پر زرق و برق و چشم آزار آن را ملاحظه و آن را با یک اتوبوس معمولی که تازه از کارخانه خارج شده است مقایسه کنید تا معلوم شود هنر کیچ چقدر از اصالت ، سادگی ، زیبایی و شکوه و هارمونی به دور است.

به زعم این قلم، اتوبوس پاکستانی، نماد مذهبی است که توسط برساخته های پوچ و دروغین بشری از اصالت ، سادگی ، شکوه و هارمونی معنوی و آسمانی خود فاصله گرفته است به همین دلیل کارکرد اصلی خود را به عنوان وسیله سیر و سفر معنوی و سلوک الی الله از دست داده و به وسیله ای ناکارآمد ، سنگین ، زشت و بی قواره تبدیل شده است.

دین الهی به تعبیر قران کریم در ابتدا حنیف است . یعنی پاک و بی آلایش و آسمانی است. مطابق فطرت سلیم بشری است و ظرفیت دلربایی و جذب قلوب آدمیان را دارد . اما به تدریج توسط جوامع بشری و مطامع دنیوی مورد تحریف و آرایش قرار میگیرد . صدها پیرایه و آرایه بر آن بسته میشود و به تدریج به موجوی سنگین بار ، بد ترکیب ، زشت ، باسمه ای ، آبکی و مسخره تبدیل میشود که نه تنها دل نمی برد بلکه زهره ی بندگان خدا را نیز آب میکند.

دین خدا نیز در اصل پاک و خالص است . مانند برفی پاک و سپید که بر قله های کوه می بارد . سپس ذره ذره آب می شود …. آبی پاک و خالص در جویبارهایی کوچک به سوی دامنه ها و دره ها و دشت ها جاری می شود . این جوریبارها به هم پیوندد و نهرها و رودهای بزرگ را میسازد، اما صد البته که به اقتضای حرکت بر بستر زمینهای شور، تلخ ، سخت و نرم ، به تدریج با منابع و مواد دیگری آغشته می شود و چه بسا در شیب های تند با خاک دشتها ، مخلوط شده و گل آلود میشود …………. سراسیمه به سمت دریا پیش می رود و در چنین وضعیتی دیگر این آب ، همان آب پاک و خالص اولیه نیست … اکنون به زنگارها آلوده شده است. دین حنیف نیز در اینجا ، نام های مختلفی پیدا میکند در جایی به آن یهودیت و در جایی دیگر مسحیت و نصرانیت و یا زرتشتی گری و یا حتی بودیسیم و شینتو گفته میشود . چه بسا به شرک ،آلوده میشود.

اکنون لازم است که این آب ناخالص، به دریا فرو ریزد. از تکاپو و شتاب آن کاسته شود تا ناخالصی های آن فرو نشیند و بعد در برابر تابش داغ آفتاب قرار گیرد و دوباره همچون ابر پاک به آسمان برود و با اراده الهی به شکل برف سپید و باران پاک بر کوهساران بلند آدمیت و فطرت انسان ببارد . این گونه است که نبوتی دیگر و دینی دیگر که همان دین حنیف است ، تجدید میشود. پیرایه و آرایه های دروغین کنار زده میشود . حقیقت زیبا ، پاک و بی الایش ، همچون بارانی خنک و حیات بخش نازل میشود.

دینداری ما امروزه به طور درد ناکی به اتوبوس پاکستانی ها شباهت یافته است …..جان سوخته بشریت در انتظار بارشی پاک از دین حنیف چشم به آسمان معنا دوخته است ….

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجی‏ سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ ( نور/ ۴۳)

آیا ندیدی ؟ که خداوند ابرهایی را به آرامی می راند، سپس میان آنها پیوند می دهد، و بعد آن را متراکم می سازد در این حال، دانه های باران را می بینی که از لابه لای آن خارج می شود، و از آسمان- از کوههایی که در آن است ابرهایی که همچون کوهها انباشته شده اند دانه های تگرگ را نازل و فرود می آورند.

هنر برخی از موسسات و رویکردها ، در وارونه کردن هنر دینداری و در آلودن دین حنیف به پیرایه هایی است که جز هنر کیچ نام دیگری به هنر نمایی آنها ، نمی توان داد.

—————————————–

* دانش آموخته دکتری فلسفه اسلامی ، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
فهرست
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx