امام حسین، مسیح اسلام

هادی رضازاده: اسلام و مسیحیت در هیچ جائی به اندازۀ حادثۀ شهادت عیسی (جمعه الصلیب)  و شهادت امام حسین (عاشورا) به هم شباهت ندارند: شهادت عیسی آغاز مسیحیت است و اگراین واقعه نبود، عیسی بن مریم نیز مانند بسیاری از مصلحین دینی زمان خودش به دست فراموشی سپرده میشد. عاشورا نیز آغاز تشیع و تفکرضد سلطنتی و ضد اشرافی در…

هادی رضازاده: اسلام و مسیحیت در هیچ جائی به اندازۀ حادثۀ شهادت عیسی (جمعه الصلیب)  و شهادت امام حسین (عاشورا) به هم شباهت ندارند: شهادت عیسی آغاز مسیحیت است و اگراین واقعه نبود، عیسی بن مریم نیز مانند بسیاری از مصلحین دینی زمان خودش به دست فراموشی سپرده میشد. عاشورا نیز آغاز تشیع و تفکرضد سلطنتی و ضد اشرافی در اسلام است. تشیع نه در غدیرخم پایه ریزی شد و با امامت علی (ع) بلکه آغاز و ضامن بقاء آن در قرن های بعد همین واقعۀ دردناک و فراموش نشدنی عاشوراست. اگر عاشورا نبود، تشیع نیز مانند خیلی از فرقه های دیگر (خوارج، زیدیه، اسمعلیه و …) در حاشیۀ تاریخ باقی می ماند.

 امام حسین این حادثه را میخواست و آنرا برنامه ریزی کرده بود، البته نه از آغاز خروج ازمدینه، بلکه حداقل از روز تاسوعا و شب عاشورا به بعد، تصمیم خودرا برای اجرای این حماسۀ تاریخی گرفته بود و برای باقی ماندن این حماسه زنان و کودکان را نیز نگه داشت، امری که تا بحال در جنگ ها سابقه نداشت.

جزئیات دقیق حرکت او از زمان به قدرت رسیدن یزید که آغاز سلطنتی شدن واشرافی شدن  اسلام بود تا روز عاشورا درتواریخ آمده است. میخوانیم که امام حسین ازهنگام حرکت ازمدینه و پس ازآن تا کربلا  مذاکرات و گفتگوهای مختلفی با دوست و دشمن داشت و حتی حاضرشده بود، برگردد وازبرخوردنظامی خودداری کند، ولی شب عاشورا تنها و تنها خود را درمقابل دو گزینش میدید: تسلیم شدن و بیعت اجباری با یزید و یا انتخاب آگاهانۀ شهادت.

او آخرین بازماندۀ پیامبر بود و بعد از صلح امام حسن با معاویه تشیع ضعیف و اسلام اشرافی قدرتی بدون منازع شده بود. اگر اینجا از تشیع سخن میگوییم، منظور ما قراردادن آن در مقابل تسنن نیست، بلکه منظور گرایشی است در اسلام که با بازگشت اشرافیت و جاهلیت به مبارزه برخواست. امام حسین با تسنن مشکلی نداشت و با ابوبکر و عمرهم رابطۀ خیلی خوبی داشت. در کنار عباس، سه برادر دیگر حسین هم به نام های ابوبکر، عمر و عثمان کشته شدند که شیعیان کمتر به آنها توجه می کنند.

وقتی به حرکت عیسی نگاه میکنیم، او را هم انسانی عدالتخواه و مدافع حقوق زیردستان در مقابل روحانیت منحرف شده و اشرافی یهود می بینیم.

هدف هردو باقی ماندن یک عقیده بود، به قیمت از دست دادن جان، آنهم با دوروش مختلف: اگر عیسی مقاومت میکرد و شکست میخورد، نامی از او نمی ماند، و اگر امام حسین صلح میکرد، بازهم به فراموشی سپرده میشد.

نزدیکی امام حسین به عیسی از سخنان و کلمات خود او بخوبی شنیده میشود. از امام سجّاد نقل شده است که  امام حسین در مسیر کربلا در هیچ منزلگاهى فرود نیامد و کوچ نکرد، مگر آن که از یحیى بن زکریّا  وکشته شدن و بریده شدن سراو یاد میکرد و روزى چنین گفت: «وَ مِنْ هَوانِ الدُّنْیا عَلَى اللّهِ أَنَّ رَأْسَ یَحْیَى بْنَ زَکَرِیّا اُهْدِىَ اِلى بَغِىٍّ مِنْ بَغایا بَنی إِسْرائیل» (از پستى دنیا نزد خداوند همین بس که سر  یحیى بن زکریّا را براى زناکارى از زناکاران بنى اسرائیل هدیه بردند).  یحیی در مسیحیت مقام شامخی دارد. او بشارت دهندۀ عیسی و تعمیددهنده او در رود اردن است. یحیی و عیسی باهم خویشاوند بودند و همزمان به دنیا آمدند. براساس انجیل لوقا هنگامیکه مریم  به عیسی حامله بود، نزد مادر یحیی (الیصابات) رفت و الیصابات گفت: «از آن لحظه‌ای که آمدی جنین در شکم من به حرکت درآمد.»

داستان شهادت یحیی که امام حسین به آن اشاره میکند از این قراربود که «هرودیس»  پادشاه هوسباز فلسطین از پیامبر یحیی میخواست که ازدواج او را با دختر زیبای برادرش «هیرودیا» برخلاف شریعت موسی مشروع اعلام کند، ولی یحیی حاضر به این فتوا نبود و «هرودیا» از «هرودیس» خواست که یحیی را کشته و سراو را پیش او آورد و همین هم شد.

امام حسین خود را با مسیح مقایسه نمیکند، چون از نظرقرآن عیسی به صلیب کشیده نشد. بنا براین بریده شدن سر یحیی را مثال میزند. پیروان یحیی همان صابئین هستند که قرآن از آنها نام میبرد.

 روزعاشورا با جمعه الصلیب از نظر مناسبت تاریخی ارتباط دارد: عاشورا پیش از واقعۀ کربلا نیز دارای اهمیت خاصی بود و برای یهودیان روز نجات قوم بنی اسرائیل از مصر است که امروزهم به عنوان عید فِسَح (فطیر)  یادمیشود . عیسی نیز در  ۱۵ ماه نیسان که روز اول این عید است شهید شد. (انجیل مرقس، باب ۶، آیۀ ۶ تا ۴۰) پیامبراسلام نیز این روز را گرامی میداشت و روزه گرفتن درآن را سفارش میکرد.

پس روز عاشورا روز نجات بنی اسرائیل از دست فرعون، شهادت عیسی و شهادت امام حسسن است. در هرسه مناسبت ما سه گروه مستضعف را دربرابر سه قوم متجاوز (فرعون، حکام و کاهنان قوم یهود و یزیدبن معاویه) می بینیم.

 عیسی و امام حسین هردو با خیانت یاران خودشان شهید شدند. یهودا که از حواریون عیسی بود، مخفیگاه او را در قبال ۳۰ سکۀ نقره لو داد و کوفیان هم در قبال مال و قدرت‏، حسین را تنها گذاشتند.

عیسی نیزچون حسین  تشنه لب از دنیا رفت. یکی از آخرین کلمات او در بالای صیب این بود: «تشنه ام»  (یوحنا، ۱۹:۲۸) و زنان اسفنجی آغشته به سرکه را به لب های او رساندند.

عیسی و امام حسین هردو در شب قبل از شهادت پیروان خو د را جمع کرده و از شهادت خود به عنوان سعادت  نام بردند. «شام آخر» در هردو ماجرا معنی پیدا میکند.

 مادران هردو درشمار زنان مقدس اند. فاطمه در اسلام همان مقامی را دارد که مریم در مسیحیت داراست.

عیسی در مقابل «پیلتوس» حاکم روم در فلسطین از خود دفاع میکند و امام حسین در برابر حاکم یزید درکوفه ابن زیاد قرار میگیرد. در هردو ماجرا زنان نقش مهمی دارند: در تصاویر عیسی همیشه پایین صلیب زنانی ایستاده و میگریند، در واقعۀ عاشورا صدای گریه زنان از خیمه ها بلند میشود.

 همچنین در هردو مورد زنان در پخش خبر شهادت سهیم اند: بعد از شهادت عیسی این زنان بودند که متوجه قبرخالی عیسی و بازگشت او شدند و عیسی اولین بار با آنها سخن گفت. زینب نیز پس از شهادت برادرش از هر موقعیتی برای زنده نگه داشتن یاد عاشورا کمک میگیرد.

 

از حماسه آفرینی تا عوامفریبی وکاسبی

هردو واقعه در طول تاریخ دردست پیروان شکل خاص خود را گرفت و برای روحانیت هر دو مذهب وسیلۀ دکانداری،  مردم فریبی و خرافات شد. اینان تنها جنبه هایی را گرفتند که به نفع بقاء روحانیت وکار و کاسبی آنان  باشد.

   رهبران مسیحیان گفتند که عیسی با رفتن به صلیب گناهان  مردم راشسته است و کلیسا هم با گرفتن پول صادرکنندۀ کفارۀ گناهان شد. روحانیت شیعه از مظلومیت امام حسین بهره برد ومردم را با این بهانه دورخود جمع کرد که گریه برای امام حسین گناهان آنها را پاک میکند. در هردو مذهب خون تقدس یافت و هنوزهم مجسمۀ خون آلود عیسی زینت بخش کلیساهاست، ازدیدگاه کلیسا این خونِ «تنها فرزند خدا» بود که ریخته شد و مراسم نان وشراب تجسم جسم و خون اوست.  شیعیان هم در زیارت عاشورا از امام حسین به عنوان «خون خدا» (ثارالله) یاد میکنند و در مراسم قمه زنی با دیدن خون آرامش می یابند!

 مسیحیان هرسال در روز جمعهالصلیب عزاداری میکنند، هرچند که در کشورهای صنعتی این مراسم «پروسسیون»  کمرنگ تر شده است، ولی در بعضی مناطق مراسم زنجیرزنی و حرکت هیئت ها و تعزیه نیز دیده میشود، به این صورت که فردی به شکل عیسی  با تاجی از خار و بدنی به ظاهر مجروح، صلیب خود را به دوش میکشد و «پیلاطوس» نیز که حکم قتل او را صادر کرده (به عنوان شمر در مراسم ما) با لباسی سرخ دیده میشود.

 مراسم عزاداری به شکلی که امروز رایج است، به زمان صفویه برمیگردد که به عنوان مروج تشیع در رقابت شدیدی با قدرت سنی  عثمانی قرار داشت و به دنبال پیداکردن همپیمانان مسیحی اروپایی برای مقابله با دولت عثمانی بود. دکترشریعتی معتقد بود که در زمان شاه عباس فردی از طرف دربار به اروپا فرستاده شد تا در مراسمی که مسیحیان برای شهادت مسیح در شهر «لوور» انجام می دادند حضور یابد. در آن مراسم از آلاتی چون علم برای عزاداری استفاده شده بود و نماینده اعزامی در بازگشت به دربار صفوی برای عزاداری امام حسین کاربرد آنهارا پیشنهاد کرد که پذیرفته هم شد.  مردم با شنیدن صدای طبل و سنج راه می افتادند و زنجیر و سینه می زندند. اگردرست توجه کنیم، علم هایی که روز عاشور حمل میشوند، از یک بخش افقی و عمودی تشکیل شده اند که همان شکل صلیب است. این مراسم در دورۀ قاجاریه به اوج خود رسید و رضاشاه هم نتوانست باتوجه به قدرت روحانیت، آنرا منحل کند.

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
فواد
فواد
مرداد ۱, ۱۴۰۲ ۹:۲۹ ق٫ظ

اقای ارجمند علی رغم بعضی مقالاتش که قابل استفاده و استناد است زبان تند ی دارد. یکبار به ایشان گفتم نام معصومین را که می اوری یک(ص)یا(ع)اوردن چه ضرر دارد؟ایا احترام به عقاید دیگران ولو اینکه قبول نداشته باشی بد است؟ایشان جوابی که داد عذر بدتر از گناه بود. گفت برای خدا هم به صورت سوم شخص مفرد بکار میبریم .به گمانم قیاس مع الفارق است بدلیل اینکه مقایسه انسان با خدا اشتباه است و اگر نام خدا را میبریم گفتن کلمه متعال یا رحمان یا رحیم چه اشکالی دارد.حالا اگر بخواهد از گاندی یا بایدن یا مرکل یا…..اسم ببرد… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
آبان ۳, ۱۳۹۶ ۱:۵۰ ب٫ظ

در مورد حضرت یحیی که اولا از انبیا بوده است: وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیَاسَ ۖ کُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ. وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطًا ۚ وَکُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ … دوما توسط فرمانروای امپراطور روم اشغالگر به قتل رسید. حسین بن علی به دست خلیفه مسلمین به قتل رسید نه مثلا به دست امپراطور ایران. به دست بنی امیه ای به قتل رسید که این همه سرزمین را مسلمان !!! کرد و اگر آنان نبودند الان ما ایرانیان «مسلمان»!!! نبودیم. و اگر مسلمانی هم در ایران بود توی شورای شهر یزد راهش نمی دادیم! این همه بنی امیه خدمت کرده به این… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
آبان ۳, ۱۳۹۶ ۱:۲۸ ب٫ظ

حضرت عیسی مزخرفاتی را که مفسد فی الارضی چون عزرای کاتب به اسم شریعت سرهم کرده بود و طبقه مفت خوری را الاهی کرده بود باطل اعلام کرد. حضرت عیسی مسیح آنان بود که پاکشان کند از این اکاذیب هزار سال تلنبار شده و جمع آوری شده توسط عزرای کاتب! از طرف دیگر برای بنی اسرائیلی که بیناتی چون شکافته شدن دریا را در تاریخ خود داشت، پذیرش هر فردی آسان نبود. خدا مجبور بود بیناتی بزرگتر نشان دهد. با حامله شدن مریم از روح القدس و کمک روح القدس به عیسی برای ارائه معجزاتی چون بینا کردن کور و… مطالعه بیشتر»

منصور
منصور
مهر ۲۳, ۱۳۹۶ ۵:۱۶ ق٫ظ

سلام
ظهور تشیع در اثنی عشری واسماعیلیه،از زمان تسلط امویین شروع شد وریشه آن اختلاف سیاسی در حکومت کردن بود.
پایه تشیع بعنوان فلسفه منسجم عبارتند از اعطاء ولایت به اهل بیت از ازل – ائمه معصوم اند،- ودین بایداز آنها گرفت. که هیچ کدام از این سه با قران همخوانی ندارد. اما آنچه تشیع اثنی عشری را شبیه مسیحیت کرد کپی برداری صفویه بود.

مصطفی ۲
مصطفی ۲
مهر ۱۶, ۱۳۹۶ ۶:۰۳ ق٫ظ

“اگر عاشورا نبود، تشیع نیز مانند خیلی از فرقه های دیگر (خوارج، زیدیه، اسمعلیه و …) در حاشیۀ تاریخ باقی می ماند”

ادعایی بسیار سنگین و بدون استنادی را مطرح فرمودید. قیام علمی امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و تربیت شاگردان بسیار از مکاتب مختلف اهل تسنن آیا رویداد بزرگی نیست که از رانده شدن تشیع به حاشیه جلوگیری کند؟ به حاشیه رفتن یا نرفتن فرق مختلف عللی دیگر نیز نظیر نقش دولت های گوناگون در پذیرش یا رد آن فرقه، رابطه روحانیت و حکومت، پویایی یا جمود فقهی، جغرافیای سیاسی و … دارد.

Guest
Guest
مهر ۱۵, ۱۳۹۶ ۱۰:۵۷ ق٫ظ

خوب خیلی مشخص است که مسیح (ع) یک پیامبر است و حسین (ع) یک امام. دوم آنکه زندگی ایشان و شهادتشان نه فقط توسط شیعیان که توسط اهل سنت نیز نگاشته شده است. ثالثا آنکه ارباب به هر موجود زمینی و غیر زمینی اطلاق می شود و خدا فقط یک چیز. در نهایت هم آنکه مطلقا چنین ادعایی در اسلام مبنی بر تضمین ورود به بهشت تحت هر عنوانی بخاطر اشک ریختن بر حسین (ع) در هیچ جا نیامده و اگر هم با مواردی چنین مواجه هستیم که حدیث و روایتی آمده صرفا شرط لازم است و نه کافی.پس دزدی… مطالعه بیشتر»

مرتضی طباطبایی
مرتضی طباطبایی
مهر ۱۴, ۱۳۹۶ ۱۱:۳۵ ق٫ظ

مقاله خواندنی و پرباری بود. قلمتان پایدار.
کامنت جناب ارجمند نیز درخور توجه و تأمل است. نگریستن به این واقعه از زوایای نو و متفاوت (دست کم برای جامعه علمی ایران)، بسیار سودمند و اثربخش است.

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
مهر ۱۴, ۱۳۹۶ ۵:۱۳ ق٫ظ

با سلام و تشکر در مقایسه‌ی اسلام و مسیحیت فراموش نکنیم که حسین هیچ جایگاهی در قرآن ندارد حال آنکه تمام انجیل سرگذشت عیساست. روایت زندگی و قتل حسین یک انجیل جدید است که شیعیان به تقلید از انجیل نوشته‌اند. همان گونه که مسیحیان به عیسی خدا می‌گویند، مداحان به حسین «ارباب» می‌گویند. طبق بعضی روایات، زیارت قبر حسین مانند حج واجب است و در قیامت هم ورود به بهشت با شفاعت حسین است. برگزاری مراسم عزاداری و اشک ریختن برای حسین، آتش جهنم را خاموش می‌کند و ورود به بهشت را تضمین می‌کند. برای همین هم هست که بسیاری… مطالعه بیشتر»

8
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx