ارزیابی فلسفی – اجتماعی حقوق بشر اسلامی

هادی حکیم شفایی*: حقوق بشر اسلامی مفهومی است که کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در برابر مفهوم حقوق جهانی بشر مطرح کرده و آن را تصویب نمودند. اعلامیه اسلامی حقوق بشر یا اعلامیه حقوق بشر اسلامی یا اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام، در ۱۴ مرداد ۱۳۶۹ (۵ اوت ۱۹۹۰) در شهر قاهره تصویب شد. این اعلامیه، خلاصه‌ای از نگاه…

هادی حکیم شفایی*: حقوق بشر اسلامی مفهومی است که کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در برابر مفهوم حقوق جهانی بشر مطرح کرده و آن را تصویب نمودند. اعلامیه اسلامی حقوق بشر یا اعلامیه حقوق بشر اسلامی یا اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام، در ۱۴ مرداد ۱۳۶۹ (۵ اوت ۱۹۹۰) در شهر قاهره تصویب شد. این اعلامیه، خلاصه‌ای از نگاه اسلامی به حقوق بشر را فراهم می‌کند.

 

این اعلامیه معمولاً به عنوان واکنش جوامع اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸، تلقی می‌شود. برخی کشورهای اسلامی مانند ایران، سودان و عربستان سعودی، بارها اعلامیه جهانی حقوق بشر را به خاطر در نظر نگرفتن زمینه “فرهنگی و دینی” کشورهای مسلمان مورد انتقاد قرار می‌دادند. در سال ۱۹۸۱ نماینده ایران در سازمان ملل موضع جمهوری اسلامی ایران را در مورد اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین بیان کرد:

“این اعلامیه یک «برداشت سکولار نسبی‌گرایانه از فرهنگ یهودی-مسیحی» است که نمی‌تواند توسط مسلمانان بدون تجاوز از قوانین اسلامی اجرا شود. در سال ۱۹۹۰ اعضای سازمان کنفرانس اسلامی اعلامیه اسلامی حقوق بشر را تصویب کردند”.

 این اعتراض از سوی برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران تا امروز ادامه داشته و زمینه ساز مقاومت جمهوری اسلامی ایران را در برابر درخواست ها، توصیه ها و انتقادات جامعه جهانی از وضعیت حقوق بشر در ایران را فراهم ساخته است. اما مبانی فکری – فلسفی مفهوم حقوق بشر اسلامی چست؟ بانیان این مفهوم به چه دلیل حاضر به پذیرش کامل حقوق جهانی بشر نیستند؟ و آیا عدم پذیرش آنها دلایل قابل قبول و موجه عقلانی و اخلاقی دارد؟

برای پاسخ به سوالات فوق ابتدا  پیش فرض های نظریه پردازان حقوق بشر اسلامی را بررسی خواهیم کرد. قائلان به حقوق بشر اسلامی مانند ا… مصباح یزدی، ا… جوادی آملی و علامه محمد تقی جعفری دو پیش فرض اساسی به عنوان پشتوانه فلسفی مدعای خود دارند. پیش فرض های اینان از این قرارند:

۱.”خداوند” خالق انسان است پس فقط اوست که انسان را می شناسد و می تواند حقوق او را تعیین کند.

۲.جوامع اسلامی دارای فرهنگ و باورهای متفاوتی هستند و لذا حقوق جهانی بشر با باورهای اسلامی در تعارض است و مناسب فرهنگ ما نیست.

پیش فرض اول، یک پیش فرض تماماً فلسفی و الاهیاتی است که در مقام بحث فلسفی قابل تامل است اما ایراد اساسی این پیش فرض این است که قائلین به آن، دچار یک خطای بزرگ تاریخی شده اند و اساساً فلسفه حقوق بشر جهانی را درک نکرده اند. به لحاظ تاریخی، پس از دو جنگ جهانی خانمان سوز اول و دوم که جان میلیون ها انسان را گرفت و خسارات عظیم مادی و معنوی به تمدن جهانی وارد آورد و زشت ترین و غیر انسانی ترین رفتارها را در تاریخ بشر به ثبت رساند، سردمداران جهان به این فکر افتادند که با تاسیس یک سازمان جهانی، و تدوین قواعدی لازم الاجرا  از امنیت و صلح جهانی  حفاظت کنند و از فجایع مشابه خودداری نمایند. اصل برابری حاکمیت دولت ها  و اصل حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی، دو اصل اساسی بود که مورد توافق و اجماع جهانی قرار گرفت. مهمتر از این توافق  جهانی، تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که در سال ۱۹۴۸ حقوق اساسی انسان ها و آزادی های آنها را “به صرف انسان بودن” و فارغ از دین و رنگ و نژاد و جنسیت و زبان تعیین می کرد. چند سال بعد نیز دو میثاق حقوق مدنی – سیاسی و اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی تصویب شد که مفاد اعلامیه را تبیین و تعدیل می کرد. این اسناد (الهام  گرفته از مکتب حقوق طبیعی) بر این مبنا تدوین شده بود که انسان به صرف انسان بودن دارای یک سری حقوقی است که دولت ها ملزم به رعایت آن هستند. بنابراین فلسفه این اعلامیه، جلوگیری از جنگ و ظلم و تبعیض و پیش گیری از جنایاتی بود که در گذشته از سوی دولت ها علیه  مردم و در طول دو جنگ جهانی فاجعه بار، از سوی دولت ها و نظامیان علیه ملت های دیگر، روی داده بود و بانیان حقوق بشر جهانی اساساً در مقام فلسفه پردازی عمل نکردند بلکه به دنبال یک راه حل “عینی و عملی و کارامد” بودند. بنابراین، پس زدن منشور جهانی حقوق بشر از سوی دولت های اسلامی و یا برخی علمای اسلام و فلسفه بافی  در خصوص حقوق بشر اسلامی و منشاء حقوق دانستنِ خداوند، ناشی از یک خطای معرفتی است. بنابراین این مدعا که حقوق جهانی بشر “سکولار” است و خدا را نادیده گرفته است اساساً موضوعیت ندارد؛ نه مشکلی را حل می کند و نه عیبی است بر چهره آن.

پیش فرض دوم که مساله نسبیت فرهنگی را مطرح می کند این مدعا را دارد که کشورهای اسلامی دارای فرهنگ اسلامی هستند و حقوق بشر جهانی بر خواسته از فرهنگ غرب است و متناسب فرهنگ اسلامی نیست. این مدعا نیز چند ایراد اساسی دارد:

 

اولین ایراد آن، یکدست پنداشتن  ملت های مسلمان و تافته جدا بافته دانستن آنها از دیگر ملت های جهان است. نه تنها در کشور ایران بلکه در بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر، بسیاری از مسلمانان از بسیاری از سنت های فرهنگی گذشته عدول کرده اند و چندان پایبند سبک زندگی شریعت محورانه نیستند. این مدعا نه به این معناست که مسلمانان مدرن امروز، دیندار نیستند بلکه بدین معناست که تحت تاثیر معارف گوناگون و نوین بشری از جمله فلسفه، روانشناسی، جامعه شناسی و دیگر علوم تجربی، و نیز تعاملات و ارتباطات انسانی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بین المللی، در نوع دینداری خود تجدیدنظر کرده اند. این نوع بازنگری ها فرهنگ ملت های جهان را به شدت به هم نزدیک کرده است. از کشورهای آسیایی تا خاورمیانه و از کشورهای خاورمیانه تا کشورهای اروپایی و آمریکایی همه تقریبا یک جور لباس می پوشند و یک جور می خورند و به موسیقی های مشابه ای گوش می دهند و اشتراکات فکری و فرهنگی بسیاری دارند. لذا مدعای نسبیت فرهنگی و تاثیرگذاری آن بر حقوق انسان ها، در عصر نوین دیگر آنچنان مدعای معتبر و کارامدی نمی نماید. فرهنگ ها بسیار به هم نزدیک شده اند پس حقوق انسانها نیز می توانند  به هم نزدیک یا یکسان باشند. این از منظر اجتماعی و فرهنگی .

و اما تحلیل فلسفی حقوق بشر اسلامی:

برای درک بهتر این مفهوم و اینکه آیا اساساً می توانیم حقوق بشر اسلامی داشته باشیم ابتدا باید پسوند “اسلامی” را در این عبارت تحلیل کرده و حالت های مختلف ممکن آن را ارزیابی نماییم. پسوند اسلامی در عبارت حقوق بشر اسلامی می تواند چهار منظور جهت داشته باشد:

۱.غایت

۲.موضوع

۳.روش یا وسیله

۴.منبع

قائلان به حقوق بشر اسلامی ممکن است مدعی باشند که حقوق بشر اسلامی حقوقی است که “غایت” آن، پرورش انسان های اسلامی است یعنی مسلمان پرور است. برای ارزیابی اعتبار این ادعا می توان از روش مقایسه اسناد حقوق بشر اسلامی و اسناد حقوق بشر جهانی استفاده کرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی در بخش حقوق ملت و اعلامیه حقوق بشر اسلامی( اعلامیه قاهره) دو منبع اساسی حقوق بشر اسلامی هستند. با مقایسه مفاد این سند با مفاد منشور جهانی حقوق بشر می توان آشکارا مشاهده کرد که بخش عمده حقوق تعیین شده در اسناد اسلامی عینا برگرفته و یا مشابه حقوق مصوب در منشور جهانی است. تنها اختلافات اساسی میان این دو مجموعه اسناد، عمدتا در بخش حقوق زنان، حق آزادی مذهب(تغییر دین و تبلیغ دین) و برخی حقوق سیاسی مثل آزادی بیان است. در واقع می توان گفت اسناد حقوق بشر اسلامی تقریبا بخش عمده ای از حقوق مطروحه در منشور جهانی را پذیرفته و فقط در موارد فوق، محدودیت های بیشتری مقرر کرده است.  با این اوصاف، از مدعیان حقوق بشر اسلامی باید پرسید اگر دیدگاه “غایت- محور” دارند، چه چیزی در حقوق بشر اسلامی وجود دارد که “مسلمان پرور” است؟ آیا محدودیت قائل شدن بر حقوق زنان و آزادی مذهب و آزادی بیان، مسلمان متعالی پرورش می دهد؟ این را نظریه پردازان حقوق اسلامی باید اثبات کنند.

قائلان به حقوق بشر اسلامی ممکن است مدعی باشند که حقوق بشر اسلامی حقوقی است که “موضوع” آن، جوامع اسلامی یا مسلمانان است یعنی روابط میان مسلمانان را تنظیم می کند. به نظر می رسد در خصوص موضوع، جای مناقشه وجود ندارد زیرا بحث اعتبار یا بطلان در این مورد موضوعیت ندارد. حقوق بشر اسلامی، هر چه که هست، می تواند تنظیم کننده روابط مسلمانان باشد.

قائلان به حقوق بشر اسلامی ممکن است مدعی باشند که حقوق بشر اسلامی حقوقی است که “روش” خاصی را که اسلامی است یا برگرفته از اسلام است برای اجرای یک سری حقوق بکار می برد. روشی برگرفته از اسلام. به نظر نمی رسد بتوان از دین، روش یا  method  برای اجرای حقوق استخراج کرد.  در علم حقوق، اجرای قوانین از سوی دولت، قوه قضاییه و ضابطین قضایی انجام می گیرد که این هر سه، در عمل توسط “اشخاص انسانی” صورت می پذیرد. تنها تصوری که از این حالت می توان داشت این است که این اشخاصِ مجریِ قانون، در اجرای قانون، اخلاق اسلامی را رعایت کنند که این، همان تحویلِ بحثِ حقوقی به بحث اخلاقی است که موضوعی متفاوت است.

 

و اما قائلان به حقوق بشر اسلامی ممکن است مدعی باشند که حقوق بشر اسلامی حقوقی است که از “منابع اسلامی” استخراج شده است یعنی قرآن، سنت پیامبر و خاندان او. این حالت، ملموس ترین حالت ممکن است که واجد اعتبار است و میتوانیم امکان آن را بپذیریم. فقه اسلامی که منبع حقوق اسلامی است برخاسته از همین منابع اصیل است. این گزینه، قابل قبول ترین حالت است اما از بحث اعتبار مدعاها که بگذریم بحث کارامدی حقوق اسلامی برخاسته از منابع اسلامی مطرح می گردد. حقوق، تنظیم کننده روابط میان انسان ها  با هم و روابط انسان ها با دولت است. پس بنابراین حقوق نمی تواند تحولات فکری- فرهنگی انسان ها را نادیده بگیرد. امروز روابط میان زن و شوهر، زن و مرد، کودک و والدین  و انسان ها در سطح جامعه بطور اساسی متحول شده است. تبعیض حقوقی میان زن و شوهر و زن و  مرد در کل، دیگر از سوی بخش گسترده ای از جامعه مقبول نیست. پدرسالاری  و حاکم دانستن پدر بر سرنوشت خانواده بخصوص بر کودکان و دختران  مذموم است. اعدام کردن یک فرد صرفا به دلیل تغییر دین و یا تمسخر پیامبر، امری ناعادلانه  و عین قساوت تلقی می گردد. از همه مهمتر اینکه، درک شهروندان از مقوله قدرت و حکومت، تغییر یافته  و ملت های مسلمان بیش از پیش خواستار مشارکت در قدرت و اداره کشور هستند. همه این تحولات فکری، حقوق بشر انسان را متاثر می سازد و بر مفاهیمی همچون حقوق زن، آزادی بیان، آزادی مذهب، آزادی دگرباشان، حقوق حیوانات و… اثر گذار است. پس باید پرسید قائلین به حقوق بشر اسلامی، با اصرار بر حقوق بر خاسته از فقه سنتی تا چه حد می توانند جامعه ی به سرعت تحول یافته ایران را بطور کارامد سامان ببخشند؟ اگر بخواهیم از نظریات فلسفی و آراء فقهی روشنفکران دینی و نواندیشان دینی هم یاری بجوییم و قوانین را مطابق با عرف جهانی اصلاح کنیم آیا دیگر اثری از مفهومی به نام حقوق بشر اسلامی خواهد ماند؟

نتیجه نهایی:  به نظر می رسد مفهوم حقوق بشر اسلامی به معنای حقوق برگرفته از منابع اسلامی، معتبر ترین تعریف ممکن از این مفهوم باشد اما در خصوص کارامدی این مفهوم در حال حاضر در جوامع اسلامی علی الخصوص ایران، جای تردیدهای بسیاری وجود دارد. حقوق بشر اسلامی در شکل کنونی و منجمد آن، بحث “کارامدی” را پیش می کشد و در شکل اصلاح شده آن( با یاری جستن از نظریات روشنفکران دینی)  دیگر عین حقوق بشر جهانی است و اسلامیت آن بی معناست.

 

تذکر: روشنفکران دینی از جمله عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و یوسفی اشکوری و… با استدلالاتی فلسفی-تاریخی، بخش حقوقی اسلام را فاقد موضوعیت و اعتبار عقلانی می دانند و اجرای آن  را در عصر جدید، بر خلاف عدالت نوین می شمارند و قائل به پذیرش کامل منشور جهانی حقوق بشر هستند.

 

* پژوهشگر دین و حقوق بشر

 

مطالب دیگر از این نویسنده:

تعارضات قرآنی، خرد نوین و بازفهمی قرآن: نگاهی به داستان لوط و ابراهیم در قرآن

نظری به فهم رویدادهای خارق العاده متون مقدس: جعل، اغراق، یا اعجاز؟

دکتر علی شریعتی، اندیشمندی که از نو باید شناخت

تراژدیِ تحریفِ جریانِ روشنفکری دینی! /نقدی بر مقاله ” تراژدی پروتستانتیسم اسلامی”

فرهنگ نقد، و فرهنگ بدگویی!

ارزیابی حقوقی حقوق بشر اسلامی

آسیب شناسی کتابخوانی درفرهنگ ایرانی: خودشیفتگی، اظهار فضل جاهلانه، عدم تحمل

آیا اسلام با حق آزادی مذهب در تعارض است؟/ بررسی جدال نواندیشان دینی با فقهای سنتی

حجاب در قرآن و تاریخ اسلام / بازفهمی مسئله حجاب در عصر حاضر

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
پارسا روح الامین
پارسا روح الامین
آذر ۱۶, ۱۳۹۵ ۵:۱۳ ق٫ظ

با سلام اگر قرار بود برای سخن هر فردی در ارتباط با اعلامیه ی حقوق بشر وزنی قائل شد نه ۱۹۴۸ که هزار سال بعد هم نگاشتن چنین اعلامیه ای میسر نمی شد.

Nima
Nima
آبان ۱۶, ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱ ب٫ظ

برخی مفاهیم ( مثل همین حقوق بشر پسوندی ) نه فقط دیگر حس درام دلسوزی را هم برنمی انگیزند بلکه شیطان طنز و هجو را براق تر میکنند. مثلا اینکه از ملانصرالدین پرسیدند چرا قبل از خودکشی ، چاقو را تیز میکنی گفت تا ضدعفونی بشه. و یا وقتی که فرم اهدای عضو را جلویش گذاشتند متکلمانه همه گزینه ها تیک زدند و پس از عملش، تنها تنبان گشاد و سبیلش، نصیب خانواده محترمش شد.

عباس
عباس
آبان ۱۵, ۱۳۹۵ ۸:۰۸ ق٫ظ

یک سند باز را که از اول تا آخر آن مشروط است به «قانون شریعت» نباید جدی گرفت و برای آن وقت هدر داد. طبق معمول سرتاپای آن تقلب است برای لاپوشانی عقب ماندگی فکری و اخلاقی کشورهای موسوم به اسلامی از پیشرفت کاروان انسانیت. آدمی را که آزاد افریده شده کاشکی در قفس می گذاشتند که توی جیب فقیه و مفتی گذاشته اند. چرا زحمت کشیده اند این بیانیه را بنویسند و قتل نامه های فقهی را «رسمی» کنند!

قربان کشکولی نژاد
قربان کشکولی نژاد
آبان ۱۴, ۱۳۹۵ ۵:۰۲ ق٫ظ

به ایرادهایی که گرفته شد می توان ۱-قرائت های مختلفی که از دین می شود را هم اضافه کرد که علمای دین را از رسیدن به یک مفهوم مشترک در مورد حقوق باز می داردمنظور قرائته های علمای یک مذهب در مسلمات مذهب خود و تفسیرهای متفاوتی که از قران وحدیث ارائه می شود.۲-در میان خود ادیان هم وجود مذاهب گوناگون خود معضل دیگری برای قانون نویسی است. براین اساس مثلا در قلمرو اسلامی شیعه ی اثنی عشری- شیعه ی زیدی -شیعه ی اسماعیلی و در میان تسنن-شافعی ،حنبلی ،مالکی وحنفی وجود دارد اگر بخواهیم اشاعره و معتزله را هم… مطالعه بیشتر»

4
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx