تحول معنی کلمات و اصطلاحات قرآن (۴): سوره و آیه

 ابوالفضل ارجمند: متن قرآن را به قطعاتی مانند ۳۰ جزء،  ۱۱۴ سوره، و حدود ۶۲۰۰ آیه تقسیم کرده‌اند. تقسیمات دیگری هم وجود دارد که کمتر مصطلح است، مثلا هر جزء را به دو یا چهار حزب و هر حزب را به چهار ربع تقسیم کرده‌اند. همچنین مجموعه‌ای از چند آیه‌ی متوالیِ مرتبط با یک موضوع واحد را یک «رکوع» می‌نامند.…

 ابوالفضل ارجمند: متن قرآن را به قطعاتی مانند ۳۰ جزء،  ۱۱۴ سوره، و حدود ۶۲۰۰ آیه تقسیم کرده‌اند. تقسیمات دیگری هم وجود دارد که کمتر مصطلح است، مثلا هر جزء را به دو یا چهار حزب و هر حزب را به چهار ربع تقسیم کرده‌اند. همچنین مجموعه‌ای از چند آیه‌ی متوالیِ مرتبط با یک موضوع واحد را یک «رکوع» می‌نامند.

 

تقسیماتی مانند جزء و حزب که قرآن را به قطعات مساوی تقسیم می‌کند، برای مطالعه و آموزش قرآن در طول دوره‌ی زمانی معینی مناسب است، چنانکه مثلا رسم است در ماه رمضان در هر روز یک جزء را قرائت می‌کنند. تقسیماتی مانند سوره و آیه‌ ارجاع به مطالب قرآن را آسان می‌کند، مثلا می‌گوییم عبارتی از قرآن در کدام سوره یا کدام آیه آمده است. تقسیماتی مانند رکوع هم در فقه کاربرد دارد. از آنجا که خواندن سوره‌ی کاملی مانند بقره در نماز دشوار است، بنا به فقه سنیان می‌توان یکی از رکوعهای چنین سوره‌هایی را انتخاب و در نماز قرائت کرد.  

در نسخه‌های کنونی قرآن، تقسیمات مختلف متن با علامتهایی نشان داده می‌شوند. این علامتها در متن اولیه وجود نداشته‌اند و به تدریج اضافه شده‌اند. شماره‌گذاری آیات، نشانه‌های وقف، تعیین مرز قطعاتی مانند رکوع و جزء و حزب، وحتی به احتمال زیاد «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای سوره‌هایی غیر از سوره‌ی فاتحه هم به متن قرآن اضافه شده است. بدون این نشانه‌گذاریها، متن قرآن کاملا پیوسته است و تقسیمات ریز و درشت فعلی را نمی‌توان در آن مشاهده کرد. اگرچه «جزء» و «حزب» و «سوره» و «آیه» کلماتی قرآنی هستند، اما از این کلمات در قرآن برای اشاره به قطعات متن استفاده نشده است.

تقسیمات فعلی سوره‌ها و آیه‌های قرآن تا حدودی با ساختار متن سازگار است، یعنی جایی که ابتدای سوره‌ی جدیدی فرض شده است، واقعا مطلب جدیدی هم شروع می‌شود، و جایی که ابتدای آیه‌ی جدیدی فرض شده است، واقعا جمله‌ی جدیدی هم شروع می‌شود، اما همیشه این گونه نیست. برای نمونه به این قطعه از متن قرآن که به سبکی شبیه به نسخه‌های کهن نوشته شده است، توجه کنید:

الم‌ٮرکٮڡ‌ڡعل‌رٮک‌ٮاصحٮ‌الڡٮل‌الم‌ٮحعل‌کٮدهم‌ڡی‌ٮصلٮل‌وارسل‌علٮهم‌طٮرااٮاٮٮل‌ٮرمٮهم‌
ٮححاره‌مں‌سحٮل‌ڡحعلهم‌کعصڡ‌ماکول‌لاٮلڡ‌ٯرٮس‌اٮلڡهم‌رحله‌السٮاءوالصٮڡ‌ڡلٮعٮدوارٮ‌هداالٮٮٮ‌الدی‌
اطعمهم‌مں‌حوع‌وامٮهم‌مں‌حوڡ

نسخه‌های اولیه‌ی قرآن مانند متن فوق به صورت پیوسته نوشته می‌شده است و فاقد نقطه و حرکت و علائم کمکی وقف و تفکیک جملات بوده است. اگر کسی از قبل با قرآن آشنا نباشد، خواندن قطعه‌ی بالا برای او بسیار دشوار خواهد بود. این قطعه بخشی از متن قرآن است که دو سوره‌ی «فیل» و «قریش» را تشکیل می‌دهد. این قطعه را عمدا انتخاب کرده‌ایم، چون همین امروز هم بر سر اینکه آیا اینها دو سوره هستند یا یک سوره، اختلاف نظر وجود دارد. از نظر فقهی گفته می‌شود که در نماز، این دو سوره باید با هم قرائت شوند و در حکم یک سوره‌اند. محتوای دو سوره با هم ارتباط دارد و بعضی معتقدند که حتی جملات آنها به هم متصلند، یعنی «لإیلاف قریش» که در ابتدای سوره‌ی دوم آمده است ادامه‌ی «فجعلهم کعصف مأکول» است که در انتهای سوره‌ی اول آمده است. به عبارت دیگر، آنچه بر سر اصحاب فیل آمد برای ایلاف قریش بود. فارغ از این که این دیدگاه چقدر درست باشد، می‌بینیم که حتی از موضع سنتی هم پیوستگی یا گسستگی بعضی از قطعات متن قرآن جای بحث دارد.

همین تردید در اتصال یا انفصال دو سوره‌ی متوالی «ضحی» و «انشراح» نیز وجود دارد. خطاب این دو سوره به پیامبر است و محتوای آنها مشابه و مرتبط است. در فقه گفته می‌شود که این دو سوره هم در حکم یک سوره‌اند و در نماز باید با هم قرائت شوند. اگر چهار سوره‌ی فیل و قریش و ضحی و انشراح را در حکم دو سوره بگیریم، این پرسش پیش می‌آید که آیا قرآن ۱۱۴ سوره دارد یا ۱۱۲ سوره؟

فقهای اهل سنت معتقدند که «بسم الله الرحمن الرحیم» جزء سوره‌های قرآن نیست و آن را در نماز قرائت نمی‌کنند. در بسیاری از قرآنهایی که امروزه منتشر می‌شود، تنها اولین «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای سوره‌ی فاتحه به صورت آیه‌ای مستقل در نظر گرفته می‌شود و به آن شماره داده می‌شود و در بقیه‌ی سوره‌ها شماره‌گذاری نمی‌شود. بر اساس فقه اهل سنت، در نماز لزومی ندارد از ابتدا تا انتهای یک سوره خوانده شود و تنها خواندن چند آیه (یک رکوع) کافی است.

سوره‌ی توبه نشان می‌دهد که چگونه ممکن است سوره‌های قرآن «بسم الله الرحمن الرحیم» نداشته باشند. گفته می‌شود که چون سوره‌ی توبه با برائت از مشرکان آغاز شده است، با صفات رحمان و رحیم سازگار نیست و از این رو «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز این سوره نیامده است. این دیدگاه صحیح نیست، چون سوره‌های دیگری مانند «مسد» هم در قرآن وجود دارد که لحنشان حتی از سوره‌ی توبه هم خشمناکتر است. تمام محتوای سوره‌ی مسد نفرین به ابولهب و همسرش و وعده‌ی عذاب است، اما «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز آن آورده شده است.

دیدگاه دیگری درباره‌ی سوره‌ی توبه وجود دارد که معقولتر به نظر می‌رسد. بر اساس این دیدگاه، سوره‌ی توبه ادامه‌ی سوره‌ی انفال است. روایاتی هم در تأیید این دیدگاه نقل می‌شود. در اینجا نیز با دو سوره مواجهیم که احتمالا زمانی یکی بوده‌اند. اگر این اقوال صحیح باشد، دیگر نمی‌توان تعداد دقیق سوره‌های قرآن را بیان کرد، همان وضعیتی که درباره‌ی تعداد دقیق آیات قرآن هم وجود دارد.

اینکه بر سر تعلق یا عدم تعلق «بسم الله الرحمن الرحیم» به سوره‌ها اختلاف نظر است، و اینکه در مواردی معلوم نیست قطعه‌ای از  متن قرآن دو سوره است یا یک سوره، این احتمال را قوت می‌بخشد که تقسیم قرآن به سوره‌های کنونی اصالت ندارد و متن اولیه کاملا پیوسته و بلاانقطاع بوده است.

قرآن در تحدی با مشرکان گفته است که اگر می‌توانند سوره‌ای مثل آن بیاورند: فأتوا بسوره مثله. اگر متن قرآن را پیوسته فرض کنیم، منظور از سوره نمی‌تواند تقسیماتی باشد که ما به نام سوره می‌شناسیم. عقلا هم معلوم نیست چرا مشرکان نمی‌توانستند سوره‌ای مثل قریش بیاورند. اما اگر دو سوره‌ی فیل و قریش را می‌توان به هم متصل دانست و به آنها در حکم یک سوره نگاه کرد، می‌توان این دیدگاه را تعمیم داد و کل قرآن را هم یک سوره دانست. با این تعریف از سوره، تحدی قرآن بسیار معقولتر می‌شود، چون مشرکان را در برابر کل قرآن قرار می‌دهد، نه مثلا در برابر قطعه‌ی بسیار کوتاهی از متن قرآن که فقط حاوی نفرین به ابولهب است.

همان ابهامی که در اتصال یا انفصال سوره‌های قرآن وجود دارد، در آیات هم وجود دارد. در مواردی می‌بینیم که آیه پایان یافته است، اما سخن قرآن پایان نیافته است و وقف نادرست است. مثلا به این قطعه از سوره‌ی صافات توجه کنید:

  • ألا إنهم من إفکهم لیقولون. ولد الله وإنهم لکاذبون.

«لیقولون ولد الله» عبارتی پیوسته است، یعنی مشرکان «می‌گویند خدا فرزند آورده است»، اما در قرآنهای فعلی این عبارت را دو قسمت کرده‌اند و نیمی از آن یعنی «لیقولون» را در یک آیه و نیمی دیگر یعنی «ولد الله» را در آیه‌ای دیگر آورده‌اند. به نظر می‌رسد که در تقسیم متن قرآن بیشتر به سجع کلام اهمیت داده شده است، و گاهی پیروی از این قاعده از بلاغت متن کاسته است. در بعضی از قرآنها با گذاشتن علامت «لا» در پایان کلمه‌ی «لیقولون» اشاره می‌کنند که در اینجا نباید وقف کرد، چون سخن قرآن گسیخته می‌شود. می‌بینیم که از طرفی آیه پایان یافته است و از طرفی وقف در پایان آیه نامناسب است.

آیاتی که قرآن به آنها اشاره می‌کند یا پدیده‌های طبیعی مانند خورشید و ماه هستند، یا معجزاتی مانند ید بیضا و شکافتن دریا، یا استدلالات و توضیحاتی برای راهنمایی مردم. متن قرآن بیانگر آیات خداست، نه خود آیات. منظور قرآن از آیه این نیست که متن قرآن را قطعه‌قطعه کنیم و هر قطعه را یک آیه بنامیم. ایراد این رویکرد به متن قرآن را از چند نظر نشان می‌دهیم:

قرآن خود بیان کرده است که بخشی از کتاب، «آیات محکم» است و بخشی «متشابهات» است. اگر تمام متن قرآن را به قطعاتی   به نام آیات تقسیم کنیم و بخشی از آن را آیات محکم بدانیم، ناگزیر بخشی هم «آیات متشابه» خواهد بود. اما قرآن از اصطلاح «آیات متشابه» استفاده نکرده است. قرآن همواره از «آیات بیّن»، «آیات مبیّن»، و «آیات محکم» سخن گفته است، نه «آیات متشابه». «آیات متشابه» به نوعی حاوی تناقض است. اگر آیات به معنی نشانه‌ها و دلایل باشد، این نشانه‌ها و دلایل باید روشن و قاطع باشند، نه مبهم و چندپهلو. قرآن گفته است که منحرفان به دنبال متشابهات می‌روند. احتمالا منظور از متشابهات عباراتی است که در هر زبانی پیدا می‌شود و حاوی «کژتابی» است، یعنی ممکن است از آن معنایی برداشت شود که منظور گوینده نبوده است. قرآن می‌گوید: منه آیات محکمات، و أخر متشابهات. خود همین سخن قرآن هم کژتابی دارد. آیا این سخن یعنی «منه آیات محکمات، ومنه آیات متشابهات»، یا یعنی «منه آیات محکمات، و منه متشابهات»؟ از یک دیدگاه، متشابهات صفت گروهی از آیات است و از دیدگاهی دیگر، متشابهات مستقل از آیات است.

بسیاری از قطعات متن قرآن، نقل مستقیم سخنان مردم عادی و حتی سخنان مشرکان و کافران است. بعضی از این سخنان در تقسیمات کنونیِ متن قرآن خود به تنهایی یک آیه را تشکیل می‌دهد. قرآن سخنان مردم را نقل و نقد کرده است. منطقا نمی‌توانیم سخنانی را که قرآن آنها را رد می‌کند آیات قرآن بخوانیم، برای نمونه این آیه را در نظر بگیرید:

  • إن هی إلا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا وما نحن بمبعوثین.

بر اساس این آیه، غیر از این دنیا حیاتی وجود ندارد و ما پس از مرگ مبعوث نمی‌شویم. از طرف دیگر قرآن می‌گوید آیات خدا را تکذیب نکنید: ولا تکونن من الذین کذبوا بآیات الله، فتکونن من الخاسرین. اگر عبارت بالا که از زبان منکران قیامت بیان شده است یک آیه است، ما باید این آیه را تصدیق کنیم یا تکذیب؟ به روشنی می‌بینیم که میان معنی قرآنی آیه و معنی اصطلاحی آن ناسازگاری وجود دارد.

کلمات قرآنی «سوره» و «آیه» را باید بتوانیم در متن پیوسته‌ی اولیه، پیش از تفکیک به آیات و سوره‌های مصطلح کنونی تعریف کنیم. آیات قرآن در متن قرآن نهفته است، اما صحیح نیست که متن را قطعه‌قطعه کنیم و بگوییم هر قطعه یک آیه است. برای توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید:

قرآن می‌گوید در داستان یوسف آیاتی وجود دارد: لقد کان فی یوسف وإخوته آیات للسائلین. این سخن به این معنی نیست که متن داستان یوسف را مثلا ۱۰۰ قطعه کنیم و هر کدام را یک آیه بخوانیم. سخن قرآن یعنی اینکه وقتی شما داستان یوسف را بخوانید، یا در داستان یوسف تأمل کنید، آیاتی را مشاهده یا احساس می‌کنید. آیات را می‌توان تمام آن چیزهایی دانست که دلها را به خدا متوجه ‌کند و قدرت و حکمت و عظمت او را یادآوری کند. این آیات ممکن است پدیده‌های عادی طبیعی باشند، یا پدیده‌های غیرعادی که در زبان ما معجزه نامیده می‌شوند، یا درسهایی که از یک داستان می‌گیریم.

این عبارت در قرآن بسیار تکرار شده است: إن فی ذلک لآیه/ إن فی ذلک لآیات. قرآن مطلبی را بیان می‌کند، داستانی را نقل می‌کند، یا به پدیده‌ای اشاره می‌کند و در پایان می‌گوید «در آن آیه است». در سخنانی که قرآن بیان می‌کند آیه یا آیاتی وجود دارد، نه به این معنی که سخن را به چند قطعه تقسیم کنیم و هر قطعه را یک آیه بنامیم.

آیات را می‌توانیم با «بصائر» مقایسه کنیم:

–          قد جائکم بصائر من ربکم، فمن أبصر فلنفسه.

–          هذا بصائر من ربکم و هدی ورحمه لقوم یؤمنون.

بصائر یعنی روشنگریها. ما در ضمن مطالعه‌ی قرآن بصائر را می‌آموزیم، اما معنی ندارد که متن قرآن را به قطعاتی به نام بصائر تقسیم کنیم. ضمن اینکه بصائر باید روشن باشند و نمی‌توان از بصائر متشابه و مبهم سخن گفت.

تفاوت معنی قرآنی «آیه» با معنی اصطلاحی آن، مانند تفاوت معنی قرآنی «کلمه» و معنی دستوری آن است. «کلمه» در قرآن به معنی سخن است. به تمایز معنی «کلمه» در قرآن با آنچه امروزه در دستور زبان مصطلح است توجه کنید: قل یا اهل الکتاب، تعالو إلی «کلمه» سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله. اگرچه این عبارت قرآنی از نظر دستوری از چندین کلمه تشکیل شده است، اما در مفهوم قرآنی آن یک کلمه بیشتر نیست.

کسانی که تعداد کلمات قرآن را می‌شمارند، به کلمات قرآن از منظر دستوری نگاه می‌کنند، نه از منظر قرآنی. واضح است که در قرآن هرگز از «کلمه» به معنی دستوری آن استفاده نشده است. اگر بخواهیم تعداد کلمات قرآن را بشماریم، مانند این است که بخواهیم تعداد سخنان قرآن را بشماریم. شمارش آیات قرآن و تعیین تعداد آنها هم همین قدر بیمعنی است.

نفس اینکه متن برای مقاصد آموزشی قطعه‌قطعه شود و هر قطعه شماره‌گذاری شود ایراد چندانی ندارد، اما اینکه در نامگذاری این قطعات از کلمات قرآنی استفاده کنیم، باعث اشتباه می‌شود. بهتر بود در نامگذاری قطعات متن قرآن از کلماتی غیرقرآنی استفاده می‌شد تا در معنی قرآن ابهامی ایجاد نشود.

یکی از اصطلاحات مرتبط با کلمه‌ی قرآنی «آیه»، عنوان «آیه الله» است که امروزه به روحانیان ارشد شیعه اطلاق می‌شود. جمع این اصطلاح یعنی «آیات الله» در قرآن بسیار تکرار شده است، اما منظور از آیات الله در قرآن روحانیان نیستند. گفته می‌شود که این عنوان اولین بار در قرن هفتم هجری به حسن بن یوسف حلی داده شده است و تا قرن چهاردهم تنها او با این عنوان شناخته می‌شده است. رواج استفاده از این عنوان برای روحانیان ارشد شیعه به حدود یکی دو قرن اخیر بر می‌گردد. در روزگار نزول قرآن کسی را مانند امروز با این عنوان خطاب نمی‌کردند. آیت الله یعنی نشانه‌ی خدا، و آیت الله العظمی یعنی نشانه‌ی بزرگتر خدا، یا بزرگترین نشانه‌ی خدا. استفاده از این عناوین برای روحانیان گذشته از اینکه چندان فروتنانه به نظر نمی‌رسد، نشان می‌دهد که چگونه ممکن است بار معنایی کلمه یا اصطلاحی قرآنی در ادبیات مذهبی تغییر پیدا ‌کند، و روحانیان هم حساسیتی به این تغییر نداشته باشند، بلکه خود مبدع و مروج آن باشند.

***

مانند قرآن، متن تورات و انجیل هم ابتدا فاقد تقسیماتی بوده است که در نسخه‌های امروزی آنها دیده می‌شود. تقسیم کتاب مقدس مسیحیان به فصلهای کنونی (chapters)  در قرن سیزدهم میلادی صورت گرفته است. پس از آن در قرن شانزدهم هر فصل به قطعات کوچکتری (verses)  تقسیم و شماره‌گذاری شده است. این تقسیمات و شماره‌گذاریها برای تسهیل در مطالعه و ارجاع به کتاب مقدس بوده است.

به تمام آنچه به متن اصلی‌ (main text) اضافه می‌شود، افزوده‌های متنی یا فرامتن (paratext)  می‌گویند. همان گونه که اضافه کردن علائم وقف و سجده به متن قرآن فرامتن است، اضافه کردن نقطه و حرکت به حروف قرآن هم فرامتن است. اضافه کردن شماره‌های آیات و حتی وارد کردن عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» در وسط متن، اگر در متن اولیه موجود نبوده است، فرامتن است. این افزوده‌های متنی اگرچه معمولا به خواناتر شدن متن کمک می‌کند، اما گاهی استفاده‌ی نادرست و نابجا از آنها می‌تواند به اختلال و ابهام در درک معنی متن اولیه منجر شود. اگر متن اولیه نقطه و حرکت نداشته باشد، حتی در نقطه‌گذاری یا حرکت‌گذاری کلمات نیز اشتباه یا اختلاف پیش می‌آید. به همین علت هم قرائتهای گوناگونی از متن قرآن وجود داشته است.

اینکه چه قرائتی از متن مقبولیت عمومی پیدا کند به عوامل مختلفی بستگی دارد. حتی زیبایی لحن قاری ممکن است باعث محبوبیت او شود و خطای احتمالی او در قرائت ندیده گرفته شود، بلکه حتی اگر قاری معروفی قرائت جدیدی از یک کلمه ارائه دهد، ممکن است آن را سند بدانند و شاگردان و دوستدارانش از او تقلید کنند. در سالهای اخیر، قرآن با خط عثمان طه محبوبیت زیادی پیدا کرده است. با وجود اینکه آیین نگارش او تا حدودی نامأنوس است، زیبایی خط او باعث جاذبه‌ی آن شده است. به همین ترتیب زیبایی لحن قاری هم ممکن است خطای احتمالی قرائت را تحت الشعاع قرار دهد. ممکن است قرآن بسیار نفیسی نوشته شود که چشمها را خیره کند، یا به دلیل قدمتش از آن مانند گنجی گرانبها محافظت شود، اما خطای نگارشی داشته باشد.

در همان سوره‌ی قریش به خط عثمان طه، «إیلاف» در دو آیه‌ی اول به دو شکل نوشته شده است: «إیلف» و «إےلف». این پرسش پیش می‌آید که این دو چه فرقی دارند و چرا باید به دو صورت نوشته شوند؟ شاید همان گونه که در خوشنویسی امروز رایج است و مثلا «علی» را به شکل «علے» هم می‌نویسند، در نوشتن «ی» در وسط کلمه هم چنین نگارشی معمول بوده است. جالب است که حتی در بعضی از نرم‌افزارهای قرآنی هم به تقلید از شیوه‌ی عثمان طه، إیلاف اول را «إیلف» و إیلاف دوم را «إےلف» می‌نویسند، گویی این یک قاعده است! سلیقه‌ی خاص یک کاتب می‌تواند کم‌کم به استانداردی در نگارش قرآن تبدیل ‌شود. اعمال سلیقه‌ در تقسیمات متنی قرآن هم می‌تواند وارد شده باشد.

مهمتر از خطاهای جزئی احتمالی در کتابت قرآن خطاهای بسیار بزرگی است که در ترجمه و تفسیر قرآن روی می‌دهد. حتی اگر متن قرآن را دقیقا مانند نسخه‌ی اولیه کتابت و قرائت کنیم، ممکن است درک ما از معنی کلمات و اصطلاحات قرآن نسبت به زمان نزول آن عوض شده باشد. خطاهای عمدی و سهوی در معنی کلمات و اصطلاحات قرآن، به باورها و رفتارهای غلط مذهبی و تحلیلهای نادرست تفسیری منجر می‌شود.

(ادامه دارد)

 

در این ارتباط

تحول معنی کلمات و اصطلاحات قرآن (۱): خاتم

تحول معنی کلمات و اصطلاحات قرآن (۲): عورت

تحول معنی کلمات و اصطلاحات قرآن (۳): شهید

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

49 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
محمد رستمی
محمد رستمی
دی ۹, ۱۳۹۴ ۴:۲۸ ب٫ظ

استادِ عزیز. با سلام و تشکر از مقالات عالمانه شما. در قران به ده سوره هم اشاره شده است.” فاتوا بعشِ سُورٍ مثلَها” که متاسفانه آکنون آدرس دقیق آن را نمی دانم. هم چنین اشاره های صریح پیامبر (ص) و اصحاب ایشان به قرائت سوره ای خاص در قرائت نماز، بخصوص قرائت سوره فاتحه در نماز که نشان می دهد مفهوم سوره در زمان حیات پیامبر به عنوان بخش مشخصی از قران حتی با اسمی مشخص، شناخته شده بوده است.

مرادی
مرادی
خرداد ۱, ۱۳۹۴ ۸:۵۱ ب٫ظ

سلام

آیه سوره نحل در مورد تنزیل قرآن از جانب خداست یعنی “من ربک بالحق” .روح القدس سمت خداوند است و مرجع تفصیل چارچوب تعیین شده الهی.اما جبریل امانتدار است در رساندن وحی تولید شده به پیامبر.

فلسفه ای که این روال انتشار وحی را تحلیل نکند فلسفه “اسلامی” و مبتنی بر قرآن نیست.فلسفه ارسطویی است با لعابی از کلمات اسلامی.

والسلام

حجت جانان
حجت جانان
خرداد ۱, ۱۳۹۴ ۷:۴۲ ق٫ظ

شما خودتان میگویید جبریل امین . جبریل را برای این امین میگویند که امانتدار کلام الهی بوده است بعد در جایی دیگر ادعا میکنید که فرشته وحی کلام الهی را تفصیل داده است یعنی شرح و اضافه اورده است اینها کجا با هم همخوانی دارد؟ جبریل را در وحی شناسی سنتی امین میگویند چون کوچکترین کلمه یا حرفی را کم و زیاد نکرده است واصلا اجازه چنین کاری نداشته است بعد اینکه فرمودید چرا فلسفه اسلامی رفت وامد فرشته وحی را نمیپذیرد خوب برای اینکه فرشته وحی برای گرفتن دستور جدید ویاکلام جدید ویاوحی جدید رفت وامد میکند واین نیاز… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶ ب٫ظ

سلام

بنده اشتباه کردم باید آیه ذیل از سوره بقره را شاهد عرض میکردم:

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۹۷)

آیه سوره نحل که قبلا شاهد آورده بودم اشاره به مرجع اصلی و سمت خداوند است.جبریل امین مسئول انتقال و القاء پیام است سمت رسول الله است…

والسلام

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴ ۴:۵۳ ب٫ظ

سلام

میشود لطف کنید و مرجعی برای این گفته خود معرفی کنید:

“…فلسفه اسلامی اینکه فرشته ای باشد و حامل وحی باشد ودرز رفت وامد بین خدا وپیامبر باشد را اصلا قبول ندارد ومحال میداند…”

این چطور “فلسفه اسلامی” است در حالی که بصراحت در قرآن آمده است:

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ﴿۱۰۲) النحل

کمترین نتیجه اینکه در هر حال موجودی غیر از خدا بر قلب رسول القائات داشته است.بعد چطور فلسفه اسلامی میتواند منکر این موجود قدسی بشود؟

والسلام

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴ ۷:۰۳ ق٫ظ

دوست من در وحی شناسی سنتی هم که متداول است جبریل که پیام میاورد چیزی از خود نمیگوید انهایی هم که قران را کلام خداوند میدانند نمیگویند که جبریل از خود خلق کلام کرده وحرفی و پیامی اورده وان بصورت قران درامده است در انصورت قران کلام جبریل میشود ویا کلام خدا– جبریل مشترکا میشود نزول ملکه وحی جهت حمل پیام است نه خلق پیام جبریل حامل پیام است نه خالق پیام نه اینکه نمیتواتد صحبت کند که حق ندارد چیزی از خود بگوید البته وقتی که پیام الهی را ابلاغ میکند در مورد مریم هم همینطور است فرشته حامل… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴ ۱:۵۵ ق٫ظ

سلام

بر چه مبنایی می گویید :

“…خلق کلام دارد به این ترتیب روح القدس نه تنها مقام ربوبیت پیدا میکند بلکه مقام خالقیت پیدا میکند…”

خود قرآن میگوید : علمه شدید القوی

یا در آنجا که میفرماید رسولی بر مریم ظاهر شد و با او تکلم کرد.

بعد شما میگویید نمی تواند خلق کلام کند؟ خلق کلام و تکلم به زبان قوم برای ملائکه و ارواح مقدس بعنوان رسول کاملا امکان دارد.

خلق کلام در چارچوب ماموریت الهی داده شده مقام ربوبیت می آورد؟ دلیل قرآنی شما چیست؟

والسلام

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۴ ۴:۴۵ ب٫ظ

تاثیر اراده الهی بر عملکرد فرشتگان فرقی نمیکند که در دوران اخرین پیامبر باشد یا پیامبران قبلی را هم شامل شود وقتی میگوییم اراده نو به نو محال است در تمام دوران اینطور است یعنی از خلقت به بعد اینطور است من در متون قبلی هم گفتم که فلسفه اسلامی معتقد است خداوند با یک اراده جهان را خلق واداره میکند یعنی از لحظه خلقت اینطور است و تمام پیامبران را شامل میشود در دوران حضرت محمد هم حوادث بسیار زیادی رخ داد که فقط در بعضی از انها ایه و سوره فرستاده شده خوب . تشخیص اینکه در کدام… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۴ ۱۲:۱۲ ب٫ظ

سلام

لازم دیدم عرض کنم که ما در باره دوره رسالت آخرین پیامبر بحث میکنیم.

هر دوره رسالت لیله القدر خودش و چارچوب خودش را دارد…

والسلام

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۴ ۸:۰۷ ق٫ظ

سلام

بنظر شما روح القدس میتواند تفصیل دهد یا نه؟ همانکه در مورد ایشان فرموده است: علمه شدیدالقوی…

والسلام

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۴ ۶:۵۵ ق٫ظ

اقای مرادی در تمام حوادثی که رخ داده ایه و سوره که نازل نشده است حوادث بسیار زیادی چه قبل از پیامبر در دوران پبامبران قبلی وچه در دوران حضرت محمد رخ داده است چطور فرشتگان تشخیص میدهند که در کدام حادثه دخالت کرده ایه و سوره ای بفرستند و در کدام حادثه دخالت نکنند؟ نظارت الهی یعنی چه؟ یا باید خداوند به فرشتگان بگوید یا اشاره کند که در حادثه ای معین دخالت کنند ویا خود فرشتگان باید چنین تصمیم بگیرند از این دو حالت که خارج نیست یا خدا میگوید دراین حادثه ایه وسوره ببر یا فرشتگان مستقل… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۴ ۱۱:۱۲ ق٫ظ

سلام

پیام ارسالی ثبت نشده است.مجددا عرض میکنم :

اراده نو به نو خداوندی نیست بلکه پیاده سازی سیستماتیک چارچوب حکم شده الهی است.هر وقت حادثه جدید قابل ثبت و گنجاندن در سیستم لازم میشده است با نظارت الهی توسط عوامل وحی در سیستم گنجانده میشده و تفصیل صورت میگرفته است.تفصیل چارچوب قبلی اراده نو به نو الهی نیست…

والسلام

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۲۷, ۱۳۹۴ ۳:۲۳ ب٫ظ

جناب اقای ارجمند در قران چیزی بصراحت دراین باره نیامده اما در جاهلیت برای شرور و خیر خدایی جداگانه متصور میشدند برای باد و باران خدایی جداگانه ویا برای دریا خدایی متصور میشدند که اینها هر کدام الهه ای جداگانه بودند که برای هر کدام از انها بتی برای واسطه و نزدیکی به انها میساختند وخدای خالق را همان الله میپنداشتند که پس از خلق ربوبیت عالم را بدستان اینها سپرده است البته من متخصص تاریخ نیستم ولی بنا به گفته مدعیان دینی اینطور بوده است همانطور که شما هم میفر مایید که در این باره زیاد گفته میشود ودر… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۴ ۴:۰۳ ب٫ظ

سلام در جواب دوست عزیز آقای حجت جانان در قسمت توصیه ایشان به بنده درباره خاالی کردن ذهن ازکامپیوتر و …باید عرض میکردم که اتفاقا باید شما هم با مفاهیم کامپیوتر بیشتر و عمیق ترآشنا شوید. کمترین استفاده از علوم کامپیوتری وارد کردن مفهوم و نتیجه سرعت زیاد در برقراری ارتباطات در فلسفه است. مثلا در همین سرعت ارتباط بین ملائکه و ارواح قدسی و خداوند است…از سرعت عمل شیاطین جن مسخر حضرت سلیمان باید پی برد. استفاده واجب از مفاهیم کامپیوتری در قسمت منطق است. منطق ریاضی متاثر ازعلوم کامپیوتری به نتایجی رسیده است که پیامدهای فلسفی زیادی دارد…… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۴ ۱۰:۳۸ ق٫ظ

سلام

دوست محترم حجت جانان

این عبارت ” بدون اراده الهی” را از کدام عریضه بنده نتیجه گرفتید؟

مدیران بدون هماهنگی با رئیس دستورالعملی ارائه نمی دهند چه رسد به روح امین وحی.

شاید تصریح بر اینکه ملائکه و روح در دو سمت خدا و خلق هستند لازم باشد.روح القدس سمت خداوند است. روح الامین سمت پیامبر…

از بعضی ملائکه نیز بعنوان رسول استفاده میشود.

…من الملائکه رسلا و من الناس …

اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ﴿۷۵) حج

والسلام

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۴ ۶:۰۵ ق٫ظ

[quote]جاهلیت عرب هم به خدا اعتقاد داشت منتها فکر میکردند که خدا بعد از خلق کردن امور دنیا را به دست بتان سپرده است وربوبیت عالم دست بتان است[/quote]جناب حجت جانان گرامیمستقل از بحثی که با جناب مرادی دارید، از آنجا که سخن بالا در بحث عقاید مشرکان بسیار مطرح می‌شود، آیا برای انتساب این عقاید به مشرکان مستندی قرآنی دارید؟آنچه از قرآن دیده می‌شود این است که بتهای مشرکان واسطه‌های آنان و خدا بودند و مشرکان برای تقرب به خدا به این شفیعان متوسل می‌شدند: هؤلاء شفعاءنا عند الله. این عقیده‌ی مشرکان در فرقه‌های مذهبی امروز هم کاملا رایج… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۲۵, ۱۳۹۴ ۲:۰۰ ق٫ظ

این گفته شما شرک است یعنی فرشتگان بدون اراده الهی که در چه حوادثی ورود کنند ودر چه حوادثی ورود نکنند تصمیم گرفتند در بعضی حوادث ورود کرده ایه ای و سوره ای خلق کنند وبفرستند؟ بیش از دو سوم قران مربوط به حوادث و اتفاقاتی است که چه در زمان پیامبر اتفاق افتاده وچه قبل از ان و مربوط به نوح و موسی و یوسف وابراهیم و… هستند یعنی تمام این ایات توسط فرشتگان خلق شده است انهم بدون اراده الهی که خداوند بگوید که در چه مواردی ورود کنید یا چه بگویید وچه نگویید در واقع بیشتر کلام… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۳, ۱۳۹۴ ۷:۳۰ ب٫ظ

سلام قرآن نازل شده و در دست ما تفصیل است تفصیل یک مجموعه مختصر و ثابت و حکم شده از جانب خداوند است. این مجموعه همان موضوع “احکمت آیاته” است. این مجموعه مختصر ثابت توسط عوامل الهی طول و تفصیل داده و تفریق شده است و به صورت قرآن در دست ماست: ثم فصلت … آنچه مستقیم به خود خداوند منتسب است ثابت است. آنچه تفصیل داده شده و یا در حین پیاده سازی لازم شده است توسط ملائکه وحی آورده شده است نه خود خداوند. البته طول و تفصیل با کنترل و نظارت الهی است… شبیه به دستورات مختصر… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۲۳, ۱۳۹۴ ۲:۳۵ ب٫ظ

با سلام اقای مرادی من میگویم طبق فلسفه اسلامی نزول چه تدریجی وچه یکباره محال است انوقت شما میگویید چارچوب از قبل تهیه شده بنا به حوادث فرستاده شده است من میگویم خداوند معرض حوادث واقع نمیشود وشما در متن قبلی انرا پذیرفتید و فرض گرفتید بعد دوباره میگویید که بنا به حوادث خدا چارچوب میفرستاده؟دوست من تجدد ارادت ذات باری محال است این را فلسفه اسلامی میگوید خداوند با یک اراده جهانرا خلق و اداره میکند تجدد اراده خداوند محال است بعد اینکه چارچوب را سوا کرده را ازکجا اوردید ؟ چارچوب و غیر ان اصل و فرع در… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۲, ۱۳۹۴ ۵:۵۸ ب٫ظ

سلام نظر و عرایض قبلی را مختصرا تکمیل میکنم: ۱ – چارچوب اساسی و اولیه قرآن از جانب خداوند حکم میشود.(ریشه) ۲ – روح القدس و ملائکه مقرب چارچوب اساسی را به ملائکه و روح هر امری تفریق نموده و وظایف آنها را مشخص میکنند.(طرح رشد)(تفصیل شروع میشود) ۳ – نسخه اولیه با جمع آوری اطلاعات جوامع عصر نزول و پتانسیل های آنها تهیه میشود و نزول آن شروع میشود. ۴ – ضمن نزول تدریجی نسخه اولیه آسمانی قرآن بر حسب بروز حوادث خاص و انتخاب آن حوادث در مورد آنها آیات بعدی تهیه شده در بین آیات نسخه اولیه… مطالعه بیشتر»

اترش
اترش
اردیبهشت ۲۲, ۱۳۹۴ ۴:۵۸ ق٫ظ

سلام

چند سال پیش به ترجمه‌ای جالب از قرآن به انگلیسی برخوردم که برخلاف دیگر ترجمه‌ها و تفاسیر هر آیه را یک جمله در نظر نگرفته بود بلکه در آن آیات بصورت عبارت به عبارت جدا و سپس ترجمه شده بودند.
به نظر من نیز بخش‌بندی‌های کنونی قرآن بصورت آیه و غیره بیشتر جهت سهولت حفظ قرآن و ارجاع کاربرد داشته و نمی‌توان آنها را واحدهای مستقل معنایی همچون جمله یا عبارت در نظر گرفت. در نظر داشتن همین نکته به فهم بهتر بعضی موضوعات و اصلاح کج‌فهمی‌های کوچک و بزرگی (برای مثال بحث حوریان بهشتی) کمک می‌کند

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۲۱, ۱۳۹۴ ۵:۰۵ ب٫ظ

با سلام حضور محترم جناب ارجمند اینکه شما سوره را دارای معانی مختلف میدانید دلیل قاطعی بر رد ان نمیتوان ارایه کرد فقط میتوانم بگویم که استنباطم اینست که سوره . کتاب نیست ودلیلم برای ان همین تحدی قران که میگوید اگر میتوانید ده سوره مثل قران بیاورید . اگر سوره کتاب باشد پس قران گفته در مقابل یک کتاب . ده کتاب بیاورید که این منصفانه نیست و تحدی زیر سوال میرود البته شما میتوانید بفرمایید که اینجا سوره بمعنی کتاب نیست متکثر بودن معنی سوره انرا از اثبات دور میکند و فقط میتوانم بگویم استنباط شخصی من اینست… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۲۱, ۱۳۹۴ ۵:۲۴ ق٫ظ

دوست گرامی جناب عباس ۲این چه طرز استدلال است؟من می‌گویم «یا ایها الرسول» و «یا ایها النبی» به یک نفر اشاره می کند، همان گونه که مثلا «الله» و «رحمن» دو چیز جداگانه نیستند، یا «مسیح» و «عیسی» هم یک نفر هستند.سخن این نیست که رسالت و نبوت یک وظیفه است یا نیست. سخن این است که نمی توانیم بگوییم منظور از رسول محمد است و منظور از نبی شخصی دیگر است. سخن مقاله این است که سوره و کتاب هم به همین صورت می‌تواند به یک چیز اشاره کند. البته نه سوره نه کتاب معنای واحدی ندارند و از… مطالعه بیشتر»

عباس 2
عباس 2
اردیبهشت ۲۱, ۱۳۹۴ ۳:۳۱ ق٫ظ

سلام
اگر به آنچه نوشته ام دقت شود دلیلش را مییابید
در کلام حکیم حشو وزاید نباید وجود داشته باشد.
اگر رسالت ونبوت یک وضیفه بود چرا دو کلمه مختلف با دو ریشه
مختلف بکار گرفته است

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۴ ۹:۵۶ ب٫ظ

سلام بر عباس ۲ گرامی [quote]درمصحف{آنچه آنرا قران می نا میم} نباید ترادف وجود داشته باشد. سوره وکتاب مترادف نیستند .قران وکتاب هم نمی تواند مترادف باشند[/quote] این قاعده از کجا آمده است؟در قرآن گاهی از پیامبر با عنوان الرسول، گاهی النبی، و گاهی محمد نام برده شده است:یا ایها الرسول …یا ایها النبی …ما کان محمد أبا أحد من رجالکم …منظور این نیست که این سه کلمه یکی هستند و تمایزی ندارند، اما در عبارات بالا به یک نفر اشاره می‌کنند. سوره و کتاب و قرآن هم می‌توانند به یک چیز اشاره کنند.در هر زبانی ترادف وجود دارد و… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۴ ۵:۰۲ ب٫ظ

سلام گفته شده است: “…چون اراده الهی در طول اراده انسانی است وخداوندانسان منحصر بفردی چون محمد افریده وگفته هابی او هم در طول اراده الهی بوده میتواند گفته های خدا هم محسوب شود ولی او از ذهن بشری خود انها را گفته است ثالثا برطبق فلسفه اسلامی اراده الهی بسیط . یکباره و یکسان میباشد و چون خداوند معرض حوادث واقع نمیشود نمیتواند بنا بر هر حادثه ای اراده ای نو بکند و ایه ای و سوره ای بفرستد ملا صدرا در اسفار مطهری در عدل الهی ودیگران …” بطور خلاصه چنین بنظر میرس آنچه در نزول قرآن سهم… مطالعه بیشتر»

عباس 2
عباس 2
اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱ ب٫ظ

سلامدرمصحف{آنچه آنرا قران می نا میم} نباید ترادف وجود داشته باشد. سوره وکتاب مترادف نیستند .قران وکتاب هم نمی تواند مترادف باشندمصحف خودش شامل کتابهای متعددی است{رسول من الله یتلو صحفاً مطهره * فیها کتب قیمه} (البینه ۳)کتب جمع کتاب است.سوره حمد را فاتحه الکتاب می نامند برای اینکه با آن الکتاب شروع میشوددر سوره البقره بعد {الم} (ذلک الکتاب لا ریب فیه} آمده الکتاب چون با ( ال )آمده دلالت بر مجموعه کتاب می کند. الکتاب وقرآنٍ یکی نیستند{الر تلک آیات الکتاب وقرآنٍ مبین} (الحجر ۱). در این آیه الکتاب وقرآنٍ بهم عطف شده انددر زبان عربی عظف فقظ… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ ب٫ظ

[quote]مطمئنا سوره همان کتاب نیست[/quote]
با تشکر از توضیحاتتان. من البته تنها احتمال می‌دهم که سوره و کتاب مترادف باشند یا معانی نزدیکی داشته باشند، اما اینکه شما اطمینان دارید که چنین نیست، اگر دلایل خود را بفرمایید باعث امتنان خواهد بود.

اینکه کلام پیامبران خدا کلام خداست با شما کاملا هم عقیده هستم و پیشتر در بحثی مفصل با عنوان «کلام خدا و خانه‌‌ی خدا» موضوع را بررسی کرده‌ام.

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۴ ۵:۵۸ ب٫ظ

با سلام خدمت اقای ارجمند به نظرم قران اسم است برای متن فوق وقیاسش با کتاب صحیح نیست وقتی ازکتاب صحبت میکنیم مجموعه ای درنظر میباشد در مورد این فرمایش شما که حدو اندازه سوره دقیقا مشخص نیست صحیح میباشد اما مطمئنا سوره همان کتاب نیست واما دوستان توجه کنند که اولا برای اثبات یک متن از درون متن برای ان دلیل نمیاورند بلکه از بیرون از متن باید انرا اثبات کرد اگر هر متنی ادعا کند که گفته خداست نمیتوان بنا بر ادعای او انرا تایید کرد حتما باید از بیرون از متن دلیل برای صحت گفتار اقامه شود… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۴ ۱:۲۵ ب٫ظ

[quote]پس لطفاً با ایات قران معنای واژه سوره را ذکر کنید.[/quote]
پس از یک سخنرانی طولانی در نهایت به نقطه‌ی اول برگشتید. با این روش خودتان را خسته و سرگردان می‌کنید. معنی سوره پیشتر با مقایسه‌ی عبارات اول سوره‌های هود و نور بیان شد. به این سؤال هم که «فرضناها» یعنی چه پاسخ داده شد. شما پاسخی ندادید.

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۸, ۱۳۹۴ ۲:۰۴ ب٫ظ

با سلامجناب ارجمند گفتید که :(اما سوره به احتمال زیاد مانند کتاب و قرآن معنی واحدی ندارد)اولاً اینکه هر کسی اگر ایات قران در مورد واژه کتاب رو بررسی کند به وضوح در میابد که لفظ کتاب در قران در مصادبق گوناگونی به کار رفته است مثل کتابی که همه حوادث کوچک و بزرگ عالم در ان ثبت و ضبط است(آیه۶۱سوره یونس و آیه ۲۲حدید)؛ کتاب که اعمال خوب و بد هر انسانی در ان نوشته شده است(آیه ۱۳و۱۴سوره اسرا)؛ کتابی که اعمال ابرار در ان ثبت می گردد(آیه ۱۸تا۲۰مطففین)؛ کتابی که اعمال فجار و فساق در ان نوشته می… مطالعه بیشتر»

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۸, ۱۳۹۴ ۱:۳۷ ب٫ظ

با سلامجناب ارجمند در قرآن شبهه افترا مهمترین و شایع ترین شبهه مخالفان محمد(ص) در بی اعتبار دانستن قرآن بوده است و قرآن به طور مکرر تصریح می کند که بزرگترین ستمکاری دروغ بستن به خداوند است و هر کس که مرتکب افترا به خداوند شود در هر موقعیتی که باشد ریشه کن خواهد شد و هیچ کس نیز نمی تواند مانع عقوبت خداوند گردد. پاسخ ایات قران در این زمینه از آن جهت داده شده که مبنای شبهه افترا، پذیرش وجود خداوند و امکان صدور گفتار و پیام خداوند با وساطت پیامبران است. وقتی مخالفان می گویند: پیامبر ص… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۸, ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳ ق٫ظ

سلام بر شمافرمودید که [quote]اگر منظور قران از سوره کتاب بود درابتدای قران بجای ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین میگفت ذالک السوره لا ریب فیه هدی للمتقین[/quote] واضح است که این سخن شما درست نیست. مثل اینکه بگوییم اگر منظور از «کتاب» قرآن بود، در ابتدای قرآن باید می‌گفت ذلک القرآن لا ریب فیه. در قرآن برای اشاره به یک مفهوم واحد ممکن است از کلمات متعددی استفاده شده باشد. مثلا دو عبارت زیر در قرآن معادل است:فلیأتوا بسوره مثله = فلیأتوا بحدیث مثله (طور ۳۴) سخن مقاله این است که اگر شما توانستید قرآن را مثلا به… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۴ ۳:۰۹ ب٫ظ

با سلام حضور محترم اقای ابوالفضل ارجمند اگر منظور قران از سوره کتاب بود درابتدای قران بجای ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین میگفت ذالک السوره لا ریب فیه هدی للمتقین در ضمن شما از کجا میدانید که مشرکان نمیتوانستند مانند قران بیاورند هر کتاب ادبی که به زبان عربی باشد ومردم را به سوی نیکی دعوت کند مانند قران است اینکه قران مدعی است که مشرکان نمیتوانستند مانند قران بیاورند مربوط به نفوذ کلام پیامبر وشخصیت ایشان وشرایط محیطی که دران بودند میشده است و قران هم نگفته حتما سوره ای مثل تبت یدی ابی لهب بیاورید بلکه… مطالعه بیشتر»

ali
ali
اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۴ ۲:۴۴ ب٫ظ

دوره ی دبیرستان در کتاب دینی وقتی به بحث تحدی رسیدیم پر از ابهام بودم که این که سوره ای مثل قرآن بیاورید چه معنایی دارد با خواندن مطالب شما از ابهامات کاسته شد ازاین بابت سپاس گزارم.امیدوارم باز هم به تحریفات صورت گرفته بپردازید تا فهم ما از کلمات قرآن بهتر شود.

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۸:۰۹ ق٫ظ

با بیشتر دیدگاههایتان موافقم. اما سوره به احتمال زیاد مانند کتاب و قرآن معنی واحدی ندارد. مشکلِ اصلیِ معنیِ متداولِ سوره در بحث تحدی آشکار می‌شود. اما اگر منظور از سوره، کلیت قرآن باشد، مسأله تا حدود زیادی حل می‌شود. برای توضیح بیشتر در خصوص تحدی به ده سوره، نکات زیر را در نظر داشته باشید: أم یقولون افتریه، قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات. بر خلاف ظاهر این عبارت قرآنی، کمیت و مقدار در تحدی مطرح نیست. مفسران گمان می‌کنند که آوردن ده سوره سختتر از آوردن یک سوره است. مطلقا چنین نیست. شما در همان تحدی به یک… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۷:۲۵ ق٫ظ

با تشکر از پیگیری شما
فرض در ابتدای سوره‌ی نور به همان معنی فرض در آیه‌ی ۸۵ سوره‌ی قصص است: إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلی معاد.
اگر پاسخ خود را گرفتید و مسأله حل شد، صریحا اعلام کنید تا به موارد بعدی بپردازیم. ضمنا منظور شما را از این سوال نفهمیدم. لطفا توضیح بفرمایید.

عباس
عباس
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۶:۰۲ ق٫ظ

این که مشرکان نتوانستند سوره هایی در مقابل قرآن بیاورند را می توان این طور توجیه کرد که آنها احتمالا از نظر سر هم کردن سجع مشکل چندانی نداشتند اما آنچه بدست نمی آوردند عمق معنی و نیز تاثیر روحی کلام بود.

عباس
عباس
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۶:۰۰ ق٫ظ

جناب آقای ارجمند
از نظر من و بسیاری دیگر کتاب در قرآن به معنی آنچه امروز در میان دو جلد و تحت عنوان قرآن چاپ می شود نیست چرا که اصولا قران پس از پیامبر به شکل کتاب در آمد.
اما اصطلاح سوره در زمان پیامبر هم وجود داشت و به معنی یک فراز از سخن بود که در مواردی بعدا تبدیل به سوره های مجزا در مصحفها شد. از جمله مثلا سوره حمد . البته سوره هایی هم امروز سوره نامیده می شوند که در زمان پیامبر سوره نامیده نمی شدند .

عباس 2
عباس 2
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۵:۵۲ ق٫ظ

سلام
در مورد آیات محکم ومتشابه تا قبل از تحقیق دکتر مخمد شحرور
کسی سخن دقیقی نگفته است . کتابهای ایشان به زبان عربی است .برای کار کردن روی قران در این عصر خواندن کتابها ایشان ضروری است . امیدوارم کسی آنهارا به فارسی ترجمه کند
http://www.shahrour.org/?page_id=108
الکتاب والقرآن – قراءه معاصره

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ ۵:۴۴ ق٫ظ

با سلامجناب ارجمند ، یک سوال ساده پرسیدم و آن اینکه واژه (فرض) در آیه اول سوره نور به چه معناست؟ مطمئن باشید بنده دنبال بهانه نیستم.جناب ارجمند به جای اینکه آیه۶۴سوره توبه رو دقت کنید، روی به ایات۵و۶سوره شعرا اورده اید که ربطی به ایه۶۴توبه ندارد. آیه۶۴سوره توبه به روشنی تمام نشان می دهد که منافقـان بیم دارند از اینکه مبادا سوره‌ای بر آنان نـازل شود که ایشان را از آنچه در دل‌هایشـان هست خبری مهم دهد.عبارت (تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ ) نشان می دهد منافقان نگران بودند که سوره ای نازل شود که از قلوب انها خبر دهد؛… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۴ ۳:۵۲ ب٫ظ

۱. عبارات ابتدای سوره‌های نور و هود قابل مقایسه است، بهانه نیاورید. ۲. به این عبارت قرآنی توجه کنید: فقد کذبوا فسیأتیهم أنباء ما کانوا به یستهزئون. قرآن می‌گوید که آنان تکذیب و مسخره می‌کردند. قرآن دقیقا گفته است آنان چه کرده‌اند و خبری جز خبر حکمشان باقی نمانده است. این خنده‌دار است که شما گمان می‌کنید قرار است خبری که در آیه به آن اشاره شده است (یستهزئون، کذبوا، استهزئوا) دوباره به آنان خبر داده شود! اگر با خشم به کسی بگویید «نشانتان می‌دهم» به این معنی نیست که چیزی را مثلا از داخل پاکت در می‌آورید و به… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۴ ۱:۵۵ ب٫ظ

[quote]اینکه منظور از سوره کل قرآن است که به نظر بطلانش واضح است. اگر چنین بود قرآن از عبارت چند سوره استفاده نمی کرد.[/quote] به این عبارت قرآنی توجه کنید:رسولا من الله یتلوا صحفا مطهره فیها کتب قیمه.قرآن می‌گوید در صحیفه‌های مطهری که پیامبر تلاوت می‌کند کتابهای محکمی است. در اینجا کتاب جمع بسته شده است. کتاب می‌تواند هم به کل قرآن هم به احکام قرآن اشاره کند. به سوره هم می‌توانید چنین نگاهی داشته باشید. اما «کتابهای درون قرآن» را نمی‌توانید شماره‌گذاری و تقسیم‌بندی کنید و بگویید قرآن مثلا از ۱۲۰ کتاب تشکیل شده است. این مقاله تلاشی برای… مطالعه بیشتر»

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ب٫ظ

با سلامجناب ارجمند، در آیه اول سوره نور (سوره انزلناها و فرضناها) فرض را چی معنا می کنید؟ تا بینیم می توانیم آن را با آیه سوره هود یا سوره صاد مقایسه کرد؟ به ایه۶۴سوره توبه توجه کنید:( یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ):(منافقـان بیم دارند از اینکه سوره‌ای بر آنان نـازل شود که ایشان را از آنچه در دل‌هایشـان هست خبری مهم دهد. بگو: مسخره کنید. بی‌تردید خـدا آنچه را که (از آن) می‌ترسید برون‌آورنده است) در این آیه عبارت(تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ ) نشان می دهد که… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱ ق٫ظ

جناب نویسنده گرامی.فکر می کنم اینکه فرموده اید تقسیم بندی فعلی هیچ ربطی به مفهوم سوره در قرآن ندارد ادعای درستی نیست. هر چند این تقسیم بندی ها بعدا ایجاد شد اما بی ربط به مفهوم سوره نیست. سوره در قرآن به معنی فرازی از سخن است. برخی از سوره های قرآن به ویژه در در چند جز آخر قرآن به احتمال زیاد بر اساس تقسیم بندی های زمان پیامبر و به همان مفهوم سوره در قرآن هستند.با یک مثال نقض که نمی شود بی ربطی کامل این موضوع را اثبات کرد!اینکه منظور از سوره کل قرآن است که به… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۴ ۴:۲۴ ب٫ظ

برای مقایسه با آیه‌ی اول نور، به آیه‌ی اول هود مراجعه کنید.

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۴ ۴:۰۶ ب٫ظ

با سلام و تشکر«سوره» معانی مختلفی دارد، همان گونه که «قرآن» معانی مختلفی دارد. مثلا به اصطلاح «قرآن فجر» توجه کنید که احتمالا به معنی نماز صبح است. بحث مقاله این نیست که سوره فقط یک معنی دارد. بحث این است که معنی سوره ربطی به تقسیمات فعلی ندارد. شما این تقسیمات را را می‌توانید «بخشهای قرآن» بنامید تا با معنی سوره در قرآن اشتباه نکنید. اینکه در اول سوره‌ی نور گفته شده است «سوره انزلناها و فرضناها»، در اول سوره‌ی صاد هم گفته شده است «کتاب انزلناه لیدبرو آیاته». از قضا با مقایسه‌ی این دو به راحتی درک می‌کنید… مطالعه بیشتر»

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۴ ۴:۰۱ ب٫ظ

با سلامجناب ارجمند، در آیه ۷۰سوره طه امده است که :(فَأُلْقِیَ السَّحَرَهُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَ مُوسَى) یعنی هارون بر موسی مقدم شده است و در آیات دیگر موسی بر هارون مقدم هست مثل ایات ۱۲۱و۱۲۲اعراف(قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ—رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ) ؛ این آیات که سخنان ساحران را نقل می کند نشان می دهد که سجع کلام آیات به دستور خداوند بوده است که آیه (فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ) تایید می کند.جناب ارجمند آیه۱۴۸انعام سخن خداوند است یا مشرکان؟:(سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیْءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى… مطالعه بیشتر»

علیرضا
علیرضا
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۴ ۱:۵۶ ب٫ظ

با سلامجناب ارجمند فرمودید که :(قرآن در تحدی با مشرکان گفته است که اگر می‌توانند سوره‌ای مثل آن بیاورند: فأتوا بسوره مثله. اگر متن قرآن را پیوسته فرض کنیم، منظور از سوره نمی‌تواند تقسیماتی باشد که ما به نام سوره می‌شناسیم. عقلا هم معلوم نیست چرا مشرکان نمی‌توانستند سوره‌ای مثل قریش بیاورند. اما اگر دو سوره‌ی فیل و قریش را می‌توان به هم متصل دانست و به آنها در حکم یک سوره نگاه کرد، می‌توان این دیدگاه را تعمیم داد و کل قرآن را هم یک سوره دانست. با این تعریف از سوره، تحدی قرآن بسیار معقولتر می‌شود، چون مشرکان… مطالعه بیشتر»

49
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx