تئوری اقتباس قرآن

عباس فضلی*: در این پژوهش به مسأله ی اقتباس قرآن از کتب پیشین توجه شده است و در ابتدا به دیدگاه اجمالی پنج تن از مستشرقان اشاره وسپس به طرح تفصیلی دیدگاه یوسف دره حداد پرداخته ودر نهایت با استفاده از نظرات دانشمندان اسلامی و غربی تمامی دیدگاهها به نقد کشیده می شود.     تئوری اقتباس قرآن | عباس…

عباس فضلی*: در این پژوهش به مسأله ی اقتباس قرآن از کتب پیشین توجه شده است و در ابتدا به دیدگاه اجمالی پنج تن از مستشرقان اشاره وسپس به طرح تفصیلی دیدگاه یوسف دره حداد پرداخته ودر نهایت با استفاده از نظرات دانشمندان اسلامی و غربی تمامی دیدگاهها به نقد کشیده می شود.

 

 

تئوری اقتباس قرآن

| عباس فضلی*|

چکیده

ورود خاورشناسان به حوزه شرق و آگاهی از تاریخ و ادبیات عرب و همچنین چاپ و ترجمه قرآن کریم، دامنه مطالعات آنان را گسترش داده به گونه ای که پیرامون آیات قرآنی به بحث ونظر پرداختند و از نگاه هرمنوتیکی به سابقه مضامین آیات دلبسته و در جهت اثبات داده های تورات وانجیل به تطبیق و مقایسه بین کتب آسمانی فرمان دادند.

جمع زیادی از مستشرقان در ردً و انکار وحیانیت قرآن، احتمال اقتباس این کتاب از تورات و انجیل و دیگر کتب آسمانی پیشین را مطرح کرده اند و در جستجوی شواهد و قرآئن و تشابهاتی بین معارف و داده های قرآنی و تورات و انجیل برآمده تا قطعی بودن این احتمال را به اثبات برسانند.

هرچند برخی در کتب قرآن پژوهی خود به اجمال و اشاره به طرح این تئوری پرداخته اند اما یوسف دره حداد تمام پژوهشهای خود را معطوف و مصروف به این مسأله نموده و به تفصیل با استناد به آیات قرآنی موضوع را مورد بررسی قرار داده است.

در مقابل عده ای از مستشرقان به نقد اجمالی این ادعا اکتفا نموده و این برداشت ها را از اساس اشتباه دانسته اند. ولی برخی از دانشمندان اسلامی خصوصا به خاطر استشهاد قرآن برای اثبات اقتباس به نقد و انتقادهای تفصیلی در این باره دست زده وبا توجه به تناقض های مطروحه در مقام پاسخ برآمده اند. در این پژوهش به نقد وبررسی دیدگاه اقتباس قرآن امعان نظر شده است.

واژه های کلیدی: قرآن – مستشرقین – اقتباس قرآن

 

مقدمه

اسلام شناسی در غرب تا حدودی در قرون وسطی وجود داشت اما از دوره ی رنسانس است که این مساله به طور جدی آغاز شد. چرا که دوره ی رنسانس، دوره ی بازگشت به گذشته ی دور یعنی یونان، روم و دوره ی کلاسیک است در این زمان این بحث مطرح شد که قرون وسطی به شدت تحت تأثیر فرهنگ اسلامی وعربی بوده است.

از اولین کارهایی که در دوره ی رنسانس همزمان با رواج صنعت چاپ صورت گرفت این بود که برخی از کتابهای درسی که در حوزه ها و دانشگاه ها ی غرب در قرون وسطی تدریس می شد به صنعت چاپی در آمدند که آثار ابن سینا از اولین آنها بود.

در قرن نوزدهم به بعد با پیدا شدن کرسی های تدریس عربی وفارسی در دانشگاه ها ی مختلف به خصوص در هند و فرانسه و انگلستان که دانشگاه ها به پژوهش در این حوزه -یعنی مطالعات ایرانی واسلامی- علاقه مند شده بودند تحقیقات در این زمینه به طور جدی شروع شد.

توجه اولیه، در این دوره، معطوف به تاریخ و ادبیات در جهان اسلام بود. تصحیح انتقادی متون قدیم و در کنار آن تحقیق در باره این متون از کارهای مهم در زمینه مطالعات اسلامی بود و به دین شناسی و فلسفه کمتر توجه می شد.

در قرن نوزدهم تحقیقات کلاسیک در باره اسلام به اوج خود رسید به طوری که در این قرن صدها اسلام شناس و ایران شناس و خاورشناس وجود داشتند که از جمله آنان تئودور نولدکه آلمانی و گلدزیهر مجارستانی می توان نام برد.

از نیمه قرن بیستم مطالعات قرآنی و پژوهش ها در باره ی قرآن به عنوان رشته ای جدا و جدی در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مورد توجه قرار گرفت و غرض از این مطالعات با نگاه هرمنوتیکی نه به صورت انتقادی بلکه جهت شناخت یک متن مذهبی و دقت در ویژگیها و خصوصیات این متن بود.

آشنایی با مطالعات قرآنی درغرب و مطالعه دستاوردهای آن با رویکرد علمی و با بهره گیری از اصول و روش های صحیح پژوهش، تأثیر مطلوبی بر گفتمان قرآن پژوهی مسلمانان گذاشت. به گونه ای که با بهره مندی از بینش های حاصل از مطالعات ادبیات، تاریخ نقد ادبی و عهدین می توان دامنه و قلمرو مطالعات قرآنی را گسترش داد و رهیافت های جدیدی را پیش روی پژوهشگران قرآنی قرار داد.(۱)

طرح دیدگاههای متفاوت در باره خاستگاه وحیانی قرآن و تأثیر زبان و گفتمان جامعه ی جاهلی بر قرآن و دیدگاه ناظر به تشکیک در اسناد احادیث نبوی و تقدم پیدایی عقاید بر آیات و احادیث و همچنین رویکرد نقد ادبی و تاریخی در بررسی آیات قرآن ومنابع تفسیری از جمله پزوهش هایی است که مستشرقان در حوزه ی قرآن شناسی به تحقیق پیرامون آن پرداخته اند.

در این پژوهش به مسأله ی اقتباس قرآن از کتب پیشین توجه شده است و در ابتدا به دیدگاه اجمالی پنج تن از مستشرقان اشاره وسپس به طرح تفصیلی دیدگاه یوسف دره حداد پرداخته ودر نهایت با استفاده از نظرات دانشمندان اسلامی و غربی تمامی دیدگاهها به نقد کشیده می شود.

لازم به یادآوری است که طرح این نظرات و ردٌ آن به عنوان یک دغدغه، همواره ذهن پژوهشگران اسلامی را به خود معطوف داشته و در صدد دفاع از کیان اسلام و مبانی نظری آن برآمده اند(۲)

روش مطالعه در این تحقیق کتابخانه ای-توصیفی است. وبرای تبیین دیدگاه به کتب و مقالات مختلف مراجعه شده است.

بحث

تردیدی نیست که قرآن کریم به عنوان آخرین پیام الهی توسط آخرین پیامبر آسمانی از مفاهیم و واژگان و رویدادهای پیش از خود اقتباس فراوان نموده است اما این نوع اقتباس در جهت تحکیم و جاودانگی مبانی دینی و اصلاح ساختاری برخی قوانین حاکم بر جامعه ی جاهلی و نفی و طرد پاره ای از مسائل اخلاقی و حقوقی و اجتماعی پیشینیان امری مطلوب و پذیرفتنی است.

اما در این میان برخی از پژوهشگران غربی در جهت نفی وحیانیت الفاظ قرآن کریم به این نوع اقتباس ها دامن زده و با رویکردی خاص و مقایسه ای بین محتوای تورات و انجیل و قرآن، پیامبر اسلام را شخصیتی عادی فرض نموده که بر حسب تجربه دینی با ذهن و اندیشه ای متآثر از باورهای گذشته و عقاید رایج جامعه خود و عوامل زیستی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و بهره گیری ازسنت ها و آداب و خرافات محیط اجتماعی بدون هیچ پیوندی با خداوند به تبلیغ اندیشه های خود پرداخته و مکتب جدیدی را پی ریزی کرده است.(۳)

در این پژوهش با پردازش دیدگاه های مختلف پژوهشگران وخاورشناسان در باره ی منبع و مصدر قرآن به نقد وبررسی این دیدگاه ها می پردازیم. البته بیشترین نقل و نقد متوجه ارشمیدریت یوسف دره حداد مسیحی لبنانی(۱۹۷۹-۱۹۱۳) است که در کتابی بس قطور، به استناد آیات قرآن کریم دوازده دلیل بر اقتباس قرآن از کتب تورات و انجیل آورده است.

دیدگاه های مستشرقین درباره ی اقتباس

تئوری اقتباس قرآن از تورات و انجیل در میان خاورشناسان از شهرت خاصی برخوردار است بجز یوسف حداد پاره ای دیگر از مستشرقان به این نظریه مهر تایید زده اند که از آن جمله می توان به افراد زیر اشاره کرد.

۱-برناد لوئیس یهودی Bernad Lewisمی گوید: روشن است که پیامبر اسلام تحت تاثیر عقاید یهود و مسیحیت بوده است و افکار توحیدی و وحی گرایی که در قرآن مطرح شده؛ شاهدی برآن است علاوه براین که قرآن، داستانهای را نقل کرده که در تورات و انجیل وجود دارند. طبعا پیامبر اسلام این داستانها را غیر مستقیم از بازرگانان و مسافران آموخته که از یهودیان فرا گرفته بودند.(۴)

۲- مونتگمری وات استاد زبان عربی در دانشگاه ادینبرگ می نویسد: حضرت محمد تعالیم یهود را خوب می دانسته و از معارف انجیل نیزبهره گرفته است. اما تلاش کرد که بیشترین معارفش را مانند یهود قرار دهد.(۵)

۳-لوت مستشرق و اسلام شناس غربی می نویسد: به نظر می رسد که پیامبر اسلام در طراحی حروف مقطعه مدیون یهودیان مدینه بوده است زیرا وقتی به مدینه هجرت کرد احتمالا از آنها فرا گرفته و در سوره های مدنی به کار برده است.(۶)

۴-ریچارد بل(Richard Bell) مستشرق و اسلام شناس و استاد زبان عربی دانشگاه ادینبرگ و نویسنده ی کتاب مقدمه قرآن می نویسد: قرآن در بخش قصص به عهد قدیم تکیه داشته است. برخی از قصه ها مانند قصه عاد و ثمود در مصادر پیشین عربی نیز موجود بوده است اما بیشترین منابع قصص که محمد از آنها بهره گرفته است؛ مصادر و متون دین یهود و مسیح می باشد. مدت حضور محمد در مدینه فرصت مناسبی بود که بیش از دوران مکه با کتاب های یهود آشنا شود و با اقلیت های یهود گفت و گو کند و بخشی از کتابهای موسی را از آنان دریافت کند.(۷)

۵-رودی پارت (Rudi paret ) مستشرق و اسلام شناس معاصر آلمانی و مترجم قرآن و نویسنده ی کتاب بررسی اسلامی و عربی در دانشگاه های آلمان این نوع تآثیر پذیری را تقریبا انکار کرده و آن ادعا را باطل می داند. اما سعی کرده اصل تأثیر پذیری حضرت را در قصص مربوط به مسیحیت به نحوی دیگر طراحی کند. وی می نویسد. پیامبر اسلام اطلاعات ناقص و غلطی از عقاید و تاریخ مسیحیت ارائه داده که دین مسیحیت آنها را تخطئه می کند مانند انکار صلیب شدن حضرت مسیح و آنکه تثلیث مسیحیت به معنای خدایی الله و مسیح و مریم است نه اب وابن و روح القدس. این اشتباهات حاکی از آن است که آن حضرت این اطلاعات را از مردم مکه دریافت کرده. معلوماتی که نسبت به مسیحیت بسیار اندک و غلط بوده است.(۸)

۶- ویل دورانت نیز در کتاب تاریخ تمدن موضوع اقتباس قرآن از عهدین را ادعا می کند(۹)

اما پر حجم ترین کار تحقیقی و تالیفی که در این زمینه انجام گرفته است دوره ی سه جلدی کتاب “القرآن والکتاب ” تألیف دانشمند معاصر مسیحی یوسف دره حداد(۱۰) است وی در مقدمه هدف خود را از تالیف این کتاب، اثبات اقتباس قرآن از تورات دانسته و آن را نوعی برگردان و ترجمه عربی آزاد از تورات معرفی می کند که پیامبر اسلام(ص) تغییرات و اضافاتی در آن ایجاد کرده است.

این کتاب در سه محور برای سه جلد طراحی شده است.

۱- ادیان و کتابهای آسمانی موجود عربستان قبل از اسلام دارای مشترکات فراوان با معارف قرآن و اسلام بوده و آیات قرآن از آنها اقتباس و گزینش شده است.

۲- مواضع پیامبر اسلام در برابر تورات و کتابها و ادیان آسمانی در دوران مکه و مدینه متغیر و دچار نوعی تطور بوده است

۳- قرآن، معارف تورات را در بخش های عقاید ،فقه و تصوف به زبان عربی ترویج کرده است.

اسقف یوسف حداد که در سال ۱۹۳۹ رتبه کشیشی را در کلیسای لبنان احراز کرد و ده ها سال عمر تحقیقی خویش را به غور و تفحص در آیات قرآن کریم واصطیاد شواهد و قرائن در آیات و نیز احادیث نبوی و صحابه و کتابهای تفسیر و تاریخ اسلام اختصاص داده است در جلد اول کتاب – که جلد دوم دروس قرآنیه اوست- دوازده فصل را برای اثبات نظریه اش مورد بحث قرار می دهد که برای پژوهشگران و نقادان قابل توجه است.

و ما در اینجا تیتر فصول را جهت آشنایی بامبانی فکری ایشان یادآورمی شویم.

فصل اول: پیشینه ی توحید توراتی در جزیرهالعرب و حجاز

فصل دوم: پیشینه ی مسیحیت در سرزمین عرب و گواهی قرآن به وجود آن

فصل سوم: پیشینه ی بت پرستی آمیخته با تفکر توحیدی در حجاز

فصل چهارم: شرک ورزی اعراب با جوهره ی توحید

فصل پنجم: نزدیکتر بودن شعر جاهلی به توحید نسبت به شرک

فصل ششم: عبارات توحیدی عرب قبل از اسلام برای الله، رحمن، رحیم، رب العالمین، رب السموات و رب البیت

فصل هفتم: پیامبران و حکما و شعرا و مصلحان موحد قبل از اسلام در عرب

فصل هشتم: آیین حنیف و قرابت آن با مسیحیت

فصل نهم: ارتباط حنیف با اسلام

فصل دهم: مواضع متفاوت حضرت محمد در دوران مکه و مدینه

الف- دوره ی اول مکه، از بعثت تا هجرت به حبشه: ماهیت آیات دعوت و تاکید برایمان به معاد است که بر گرفته از انجیل مسیحیت بود.

ب- دوره ی دوم مکه، از هجرت حبشه تا سفر طائف: ماهیت آیات توحیدی است و متآثر از یهود و تورات

ج- دوره ی سوم مکه، از سفر طائف تا هجرت پس از همکاری اهل کتاب: ماهیت دعوت به دین مستقل

د-دوره ی اول مدینه، از هجرت تا جنگ بدر: تاسیس دین معتدل و امت وسط بر اساس آیین حنیف و بریدن و وابستگی به اهل کتاب مانند تغییر قبله با حفظ مواریث احکام شرایع سابق و بریدن از حضرت موسی و عیسی و پیوند دادن دینش به حضرت ابراهیم به عنوان دین غربی.

ه- دوره ی دوم مدینه، تبیین اشتراک گوهری همه ادیان و دعوت آنها به همکاری و سپس ادغام در دین اسلام با حرکت مسلحانه.

فصل یازدهم: مصادر قرآن از نظر دشمنان و مصدریت واقعی تورات(الکتاب)

حداد در این فصل دوازده دلیل بر اقتباس قرآن از تورات آورده و پس از آن به فصل دوازدهم می پردازد.

دلایل اقتباس قرآن از دیدگاه حداد

۱- مطالب این قرآن در کتابهای پیشینیان هست. مانند:إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى-صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى(۱۱)

أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى. وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى(۱۲)وَإِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِین -أَوَلَمْ یَکُن لَّهُمْ آیَهً أَن یَعْلَمَهُ عُلَمَاء بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿۱۳ ﴾

۲- قبل از تدوین قرآن نوشته های آسمانی معتبر و قابل استناد نزد اهل کتاب به نام ” الکتاب ” بوده است اگرچه مشرکان آن را نداشتند. أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ(۱۴)

۳-پیامبر اسلام تورات را درس می گرفته و مشرکا ن از آن محروم بودند. وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ یُرِیدُ أَن یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْکٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا مْ فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ. قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ – قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ.(۱۵)

وَکَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسْتَ وَلِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. اتَّبِعْ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ(۱۶)

۴-گواه گرفتن اهل کتاب برصحت قرآن: وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.(۱۷) فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ. (۱۸)

۵-خداوند کل الکتاب را به بنی اسراییل و بخشی از آن را به پیامبر اسلام داده است: تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.(۱۹) وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ(۲۰) الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمُ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ(۲۱) أَفَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنَزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ(۲۲)

۶-قرآن تصدیق و تفصیل تورات است: وَهَذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُّصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ(۲۳) وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ(۲۴) وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً وَهَذَا کِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِیًّا لِّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ(۲۵)

۷- تورات الگوی اصلی قرآن است. قرآن دقیقا مثل تورات است و فرق آن فقط زبان عربی است. قُلْ مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلَا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ. قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن کَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَکَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کَانَ خَیْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَإِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ. وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً وَهَذَا کِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِیًّا لِّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ(۲۶)

۸- خداوند به پیامبر اسلام امر کرده که به رهنمودهای علمای یهود اقتدا کند و به تورات ایمان آورد. فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّهَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ(۲۷)

۹- ذکر جدید قرآنی و ذکر قدیم توراتی به هم پیوسته اند. مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ. لَاهِیَهً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ قَالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَهٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا أَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَیْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(۲۸) وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ(۲۹)

۱۰- دین اسلام و ادیان آسمانی قبلی به هم پیوسته اند. شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ (۳۰)

۱۱- لزوم ایمان به قرآن و همه ی ادیان پیشین و نفی فرق بین انبیا نشانه ی پیوستگی آنهاست. قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (۳۱)

۱۲- آنچه را که خداوند به همه ی پیامبران فرستاده فقط یک الکتاب بوده که هر پیامبری بخشی از آن را فرا گرفته است. کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ(۳۲) وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ(۳۳) (۳۴)

خلاصه و چکیده ی آیات دوازده گانه مورد ادعای وی چنین است: مجموعه معارفی را که خداوند بر همه پیامبران فرستاده، تنها یک «الکتاب» بوده که هر پیامبری بخشی از آن را فراگرفته است. به همین دلیل، دین اسلام و ادیان پیشین به هم پیوسته اند و ایمان به قرآن به تنهایی کافی نیست و در کنار ایمان به قرآن، ایمان به همه ی انبیای الاهی گذشته و کتاب های آسمانی آنها نیز لازم است. مطالب قرآن در کتاب های پیشینیان وجود داشته است و الکتاب پیش از تدوین قرآن، نزد اهل کتاب بوده و مشرکان نسخه آن را نداشتند. مراد از واژه ی «الکتاب» در قرآن، تورات است که خداوند همه آن را به بنی اسرائیل داده و بخشی از آن را به پیامبراسلام. از آن رو که علمای اهل کتاب معلم پیامبر بودند، پیامبر را همانند فرزندانشان می شناختند و قرآن تصدیق کننده و تفصیل دهنده آموزه ها و معارف تورات و انجیل، و آن دو کتاب پیشوا و الگوی اصلی قرآن است و طبق دستور قرآن، پیامبر موظف است به رهنمودهای علمای اهل کتاب اقتدا کرده و آنها را بر صحت قرآن گواه گیرد، به گونه ای که گواهی آنها حتی برای رفع شک و تردید خود پیامبر لازم بود. از این رو، می بایست پیامبر به تورات و انجیل ایمان آورد. بنابراین، تعالیم قرآن نسخه عربی تورات و انجیل، و دین اسلام ادامه ادیان پیشین است، اما با توجه به اینکه پیامبر در فضای فکری و فرهنگی سرزمین حجاز قرن هفتم میلادی زندگی می کرده و معارف قرآن را در قالب زبان، ادبیات و فرهنگ عربی آن زمین و زمان بیان نموده است، کتاب او به صورت معجونی از «توحید و شریعت توراتی، معاد انجیلی، عقاید دین در حنیف، رسوبات عقاید مشرکان و قومیت گرایی عربی» درآمده است.(۳۵)

تحلیل دیدگاه حداد

۱-قرآن ترجمه و نسخه عربی «الکتاب»

قرآن برخلاف انجیل، وحی مستقیم الاهی و جامع ترین کتاب نیست. به همین دلیل، یک مسلمان واقعی نمی تواند با تمسک به قرآن و پیامبر اسلام از انجیل و مسیح بی نیاز گردد؛ زیرا قرآن محور دعوتش را ایمان به خدا و مسیح قرار داده و پیامبر اسلام در این میان واسطه ای بیش نیست. بنابراین، افزون بر قرآن، انجیل نیز کتاب مسلمانان می باشد. قرآن کتابی زمینی است و نه آسمانی، و نشانه زمینی بودن آن تحدی با زمینیان است؛ چرا که اگر قرآن کتابی آسمانی و بیرون از دسترس آنها بود برای زمینیان قابل فهم نبود تا بتوان آنها را در آوردن همانند آن به مبارزه طلبید. قرآن دربردارنده هیچ دعوت جدید و مستقلی نیست. در قرآن نه وحی جدیدی وجود دارد و نه خود معجزه است. بیشتر آیات آن از متشابهات است و راجع به اموری مانند مبدأ، معاد و به ویژه روح، دارای علم اندکی است. مصدر این دانش اندک نیز «الکتاب الامام»(تورات) و به صورت خاص «الکتاب المنیر»(انجیل) است. قرآن دین موسی و عیسی را به عنوان دین واحد به عربی تشریع کرده است و هدف آن نیز آموزش تورات و انجیل به عرب هاست. قرآن با اینکه هیچ مطلب اضافه ای نسبت به دو کتاب یاد شده ندارد، اما در زمان تدوین و جمع آوری، موارد متعددی به آن افزوده شده است که وارد شدن واژه «نصاری» در هفت آیه مدنی و افزوده شدن آیات ۳۰ــ ۳۵ سوره «برائت» از این نمونه است.

۲.انکار رسالت پیامبر اکرم(ص)

پیامبر اکرم نابغه ای است که در خانواده ای نصرانی رشد نمود و در فاصله ی زمانی ۲۵ تا ۴۰ سالگی(از زمان ازدواج با خدیجه تا زمان برانگیخته شدن به پیامبری) تورات و انجیل را از استاد نصرانی اش ورقه بن نوفل فرا گرفت و خود به دین نصرانی درآمد. در این مدت ۱۵ ساله، در ماه های رمضان به همراه استادش ورقه در غار حرا به عبادت و مناجات با خدا مشغول بود و پس از مرگ ورقه به مقام ریاست نصارا مکه و حجاز، و پس از فوت بحیرا به ریاست نصارا کل جزیره العرب نایل گردید.
پیامبر اکرم پیش از بعثت نصرانی بود و در مدت ۲۰ سال به عنوان تاجری برجسته و بین المللی میان شام و یمن به کار تجارت مشغول بود و بدین ترتیب، با زبان حمیری و آرامی که زبان مردم یمن و شام بود، آشنا گردید. آن حضرت پس از بعثت نیز هنگام شک در قرآن، مأمور به مراجعه به اهل کتاب و اساتید نصرانی اش بود و این خود بهترین دلیل است بر اینکه خداوند قرآن را معجزه و دلیل بر نبوت پیامبر قرار نداده است؛ زیرا شک و تردید حالتی روانی و درونی است که با ایمان پیامبر به نبوت خویش و معجزه بودن قرآن سازگاری ندارد.
نکته شایان توجه در اینجا آن است که یوسف حداد با اینکه صراحتاً نبوت پیامبراکرم را انکار نکرده، ولی از مجموع سخنان وی به دست می آید که وی همانند بسیاری از دیگر مستشرقان پیامبراکرم(ص) را انسانی همانند سایر انسان ها می داند که اساساً رسول برگزیده خدا نیست، تا چه رسد به اینکه خاتم الانبیا باشد.

۳.دین اسلام فاقد دعوت جدید و مستقل

دین اسلام دربردارنده هیچ پیام نو و دعوت جدیدی نیست؛ زیرا رسالت پیامبر اسلام در راستای هدایت عرب ها به سوی ایمان به کتاب مقدس و به دیگر سخن، دعوت به دین موسی و عیسی و عمل بر اساس دستورات تورات و انجیل بود و این همان کاری بود که نصارا بنی اسرائیل پیش از عصر پیامبر اسلام انجام می دادند. بنابراین، با توجه به اینکه معجزه کامل و مطلق نزد مسیح و در انجیل است و قرآن نیز به دین نصرانیت و ایمان به مسیح دعوت می کند، دین نصرانیت خاتم الادیان و مسیح خاتم الانبیا و انجیل کامل ترین و جامع ترین کتاب آسمانی است. از این رو، براساس نظریه یوسف حداد، نه دین اسلام دین مستقل و نسخ کننده ادیان پیشین است و نه پیامبر اسلام خاتم الانبیاست و نه قرآن کامل ترین کتاب آسمانی است(۳۶)

نقد اجمالی دید گاه ها

ادوارد سعید مسیحی با نگاه بد بینانه به نظریات مستشرقین پیرامون مسائل و مبانی نظری اسلام و طرح دیدگاه های مختلف در باره ی تاریخ و فرهنگ مشرق زمین می نویسد: هرگز چیزی به عنوان یک شرق ناب و غیر متکلف وجود نداشته است(۳۷ )

نصر حامد ابو زید می گوید: مشکل ما با برخی از مستشرقین این است که انجیل را به عنوان نقطه شروع انتخاب و قرآن را با آن مقایسه می کنند این رویکرد نادرست است(۳۸)

و جرهارد بوئرینگ اعتراف می کند: هیچ مجموعه ای از آثار مربوط به تورات و انجیل به صورت مشروع یا مجعول وجود ندارد که مبنای مستقیم و منبع اصلی قرآن باشد.

با وجود این قرآن به عنوان آخرین کتاب مقدس به ترتیب تاریخی در میان ادیان بزرگ جهان رابطه زمان مند روشنی با سنت کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت دارد لکن هیچ مدرکی دال بر این که این سنت تا قبل از زمان محمد (ص) به صورت مجموعه ای کامل یا به گونه کتابها ی متفرقه به عربی ترجمه شده باشد ، وجود ندارد.(۳۹)

نقد تفصیلی

محمد جواد مغنیه در رد تئوری اقتباس به چهار پاسخ اکتفا می کند و می نویسد:

۱- تورات وانجیل در عصر ظهور اسلام به عربی ترجمه نشده بود و پیامبر اسلام نیز عربی نمی دانسته و دیدارها ی متعدد و مفصلی هم بین کشیشان مسیحی و خاخام های یهودی با پیامبر اسلام جهت انتقال معارف عهدین در تاریخ هیچ گزارش نشده است.

۲- قرآن با یهود و اهل کتاب تحدی می کرد که کتابهای آسمانی شان را ارائه دهند تا پیامبر اسلام (ص) تحریف های آنان و انحرافاتشان را که قرآن گزارش داده اثبات کند این تحدی نشانه ناسازگاری قرآن با برخی متون عهدین آن زمان است نه اقتباس از آنها(۴۰)

۳- آیات مشتمل بر لعن یهودیان و تکفیر اهل کتاب و توبیخ آنها نشانه عدم اقتباس است(۴۱)

۴- برخی از کشیشان متعصب و معاند ضد اسلام مانند لامانس اعتراف کرده اند که قرآن اصلا امکان اقتباس از عهدین ندارد.(۴۲)

برخی دیگر از دانشمندان اسلامی به تفصیل در این باره داد سخن داده وبا توجه به استشهاد حداد به آیات قرآن از ابن منظر وارد شده وبه نقد دیدگاه های مولف کتاب ” القرآن والکتاب ” پرداخته اند.

۵- اگر مقصود ایشان، استنطاق از قرآن است و می خواهد مصدر قران را از منظر خود ایات قران کشف و اثبات کند باید پاسخ داد که نه تنها ایات ادعا شده ایشان دلالت روشنی برمصدر بودن تورات ندارد بلکه ایات متعددی در قران هست که با صراحت تمام، مصدریت تورات و کتابهای پیشین اسمانی و علمای اهل کتاب را برای قران نفی می کندو آن را یک تهمت بزرگ برمی شمرد.(۴۳)

۶- اشتراک تمامی ادیان الهی در کلیاتی چون توحید و نبوت ومعاد وعبادت ومعنویت و اخلاق و عدالت از امور مسلم و قطعی است که هیچ کس اختلاف نظری در باره ان ندارد. اما اشتراک دعوت دلیلی بر اقتباس بشری از معارف دینی نیست در غیر این صورت فقط اولین پیامبر واقعی و دیگران مدعیان دروغین هستند.(۴۴)

۷- ادیان متاخر در گوهر دین و کلیات با ادیان پیشین مشترک اند. اما راز اقدام خداوند بربعثت پیامبران بعدی انجام چند امر مهم است.

الف- یادآوری مجدد معارف پیامبران پیشین

ب- پیرایش حقیقت ادیان ناب از پیرایه ها وبدعت ها

ج- نسخ احکام ویژه دورهای گذشته بشر و جایگزینی احکام متناسب با شرایط نوین

د- تکمیل چارچوب معرفتی-عقیدتی و فقهی و اخلاقی و گسترش معارف مبسوط و مختصر ادیان پیشین به خاطر آماده تر شدن استعداد درک و عمل انسانها در گذر تاریخ

۸- این گونه ارتباط و نقش قرآن با کتابهای پیشین اختصاص به تورات نداشته بلکه نسبت به ادیان دیگر هم همین نقش را ایفا میکند.

۹- اگر قرآن کریم در چندین مورد انجیل و تورات و زبور و علمای آنها را به عنوان گواه حقانیت قرآن و نبوت حضرت محمد (ص) طلبیده است زیرا آنان بهتر از مشرکان بت پرست و ملحدان ،خدایی بودن معارف قرآن را می فهمیدند و هم بشارت بعثت آن حضرت را در تعدادی از کتابهای آسمانی آنان ثیت شده بود. واقعیت آن است که یهودیان جزیرهالعرب معاصر ظهور اسلام اطلاعات بسیار اندکی از معارف یهود داشتند (۴۵)

۱۰- تئوری اختلاف مواضع پیامبر اسلام(ص) در مکه ومدینه اولا مستند تاریخی ندارد و ثانیا آیات شریفه خط اعتدال نسبت به اهل کتاب را نشان می دهد.

۱۱- آیه شریفه وَکَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسْتَ ذکر این داوری مخالفان در آیه هیچ دلالتی بر حقانیت این داوری ندارد و لام در آن برای غایت و نتیجه است نه لام تعلیل.

۱۲- آیه شریفه فبهداهم اقتده(۴۶) به تمام ۱۸ پیامبرانی که قبلا ذکر شده بر می گردد و نه فقط حضرت موسی

و مورد اقتدا هم هدایت مردم بدون چشم داشت اجر ومزد است که در پیامبران پیشین انجام گرفته و موضوع اقتدا هیچ ربطی به حوزه معارف دینی نخواهد داشت.(۴۷)

نتیجه

بسیاری از مستشرقین مانند: مونتگمری وات، برناد لوئیس، ریچارد بل، رودی پارت و یوسف دره حداد مصدر و منبع اصلی قرآن را تورات و انجیل دانسته و با اسنتاد به آیات قرآن و مقایسه بین آنها ومضامین عهدین سعی کرده اند که اثبات کنند پیامبر اسلام (ص) مجموعه آیات و معارف قرآن را از برخی کشیشان یا مردم مسیحی و یهودی اقتباس کرده است.

در مقابل برخی دیگر از خاورشناسان این ادعا را از مبنا بی اساس دانسته و این رویکرد را نوعی بازسازی مضامین عهدین و توجیه تحریفات این دو کتاب به حساب آورده اند ولی در این میان دانشمندان اسلامی به پاسخ های تفصیلی به استناد آیات قرآنی و تاریخ اولیه اسلام پرداخته و دلایل بسیاری بر کذب این ادعا آورده اند. البته با توجه به حجم عظیم مدعیات ضروری است جنبه های دیگر این بحث گشوده و نارسایی و ناروایی این بینش ها برملا شود.

==========================================

۱- ر.ک به: شبهات و ردود، آیت الله محمد هادی معرفت- مستشرقان و قرآن، محمد حسن زمانی و شبهات الملحدین و الاجابه عنها، محمد جواد المغنیه

۲- گفت وگو با کامران فانی- چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۳۸۹- خبرگزاری مهر

۳- مستشرقان و قرآن ص۷۵

۴- الطیباوی –عبدالطیف، المستشرقون الناطقون بالانجلیزیه –ص/۹۹، به نقل از The arabs in the History. P38

۵- الطیباوی –عبدالطیف، المستشرقون الناطقون بالانجلیزیه –ص/۹۸

۶- به نقل از مستشرقان و قران ص/۱۴۵

۷- الاستشراق و الخلیفه ص/۸۴

۸- الاستشراق و الخلیفه ص/۸۵

۹- قصهالحضاره۱۳/۲۳

۱۰- از این نویسنده کتابهای زیادی به چاپ رسیده است که در یک طبقه بندی می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:

بخش نخست با عنوان «دروس قرآنیه» مشتمل بر پنج جلد کتاب است که عبارتند از: ۱.الإنجیل فی القرآن؛ ۲.القرآن و الکتاب: بیئه القرآن الکتابیه؛ ۳.القرآن و الکتاب: أطوار الدعوه القرآنیه؛ ۴.نظم القرآن و الکتاب: إعجاز القرآن؛ ۵.نظم القرآن و الکتاب: معجزه القرآن.

بخش دوم نیز با عنوان «فی سبیل الحوار الإسلامی المسیحی» مشتمل بر شش جلد کتاب است که عبارتند از: ۱.مدخل إلی الحوار الإسلامی المسیحی؛ ۲.القرآن دعوه نصرانیه؛ ۳.القرآن و المسیحیه؛ ۴. أسرار القرآن؛ ۵.المسیح و محمد فی عرف القرآن؛ ۶.سیره محمد و سرّه.

بخش سوم با عنوان «دراسات إنجیلیه: مصادر الوحی الإنجیلی» که مشتمل بر یازده کتاب راجع به مسیحیت و انجیل است. این مجموعه عبارتند از: ۱.الدفاع عن المسیحیه: فی الإنجیل بحسب متی و بحسب مرقص ۲.تاریخ المسیحیه: فی الإنجیل بحسب لوقا و فی سفر أعمال الرسل ۳.فلسفه المسیحیه: الرسول بولس ۴.فلسفه المسیحیه: رسائل بولس ۵.صوفیه المسیحیه: فی الإنجیل بحسب یوحنا ۶.صوفیه المسیحیه: فی سفر الرؤیا ۷.المسیح فی الإنجیل ۸.«إنجیل» بولس ۹.سیره المسیح و سرّه ۱۰.دروس إنجیلیه ۱۱.الدفاع عن المسیحیه من تاریخها و تعلیمها.

۱۱- ۱لاعلی/۱۸-۱۹

۱۲- نجم/۳۶-۳۷

۱۳- شعراء/۱۹۷

۱۴- قلم/۳۷

۱۵- سبا/۴۳-۴۷

۱۶- انعام/۱۰۵-۱۰۶

۱۷- انبیا/۷

۱۸- یونس/۹۴

۱۹- غافر/۲

۲۰- فاطر/۳۱

۲۱- انعام/۲۰

۲۲- انعام/۱۱۴

۲۳- انعام /۹۲

۲۴- یونس/۳۷

۲۵- احقاف/۱۲

۲۶- احقاف/۹-۱۲

۲۷- شوری/۱۵

۲۸- انبیا/۲-۱۰

۲۹- نحل/۴۳

۳۰- شوری/۱۳

۳۱- بقره/۱۳۶

۳۲- بقره/۲۱۳

۳۳- فاطر/۳۱

۳۴- القرآن و الکتاب ج۳/ ۱۵۶

۳۵- فقیه،حسین- دیدگاه اقتباس قرآن از منظر یوسف درّه حداد، نشریه معرفت کلامی شماره۵

۳۶- مصدر پیشین

۳۷- شرق شناسی ص/۴۸

۳۸- گفت و گوی اکبر گنجی با نصر حامد ابوزید –پنج شنبه ۱۹ اکتبر سال ۲۰۰۶- دانشگاه لیدن هلند- به نقل از سایت رادیو زمانه

۳۹- Encyclopaedia of the Quran.1/316 به نقل از رهیافت هایی به قرآن ص/۱۷

۴۰- آل عمران/۹۳- صافات/۱۵۷

۴۱-  بقره/۶۰- مائده/۷۳-آل عمران/۷۱

۴۲-  شبهات الملحدین و الاجابه عنها ص/۸۲

۴۳-  فرقان/۴-۶-ال عمران /۷۱- شعراء/ ۱۹۵

۴۴-  فصلت/۴۳

۴۵-  History of the islamic pepoles. P22

۴۶-  انعام/۸۳-۹۰

۴۷-  مستشرقان وقرآن ص/۱۵۶-۱۶۵

 

* عضو هیئت علمی دانشگاه هرمزگان، دارای کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن از دانشگاه تهران، دانشجوی دکتری رشته فلسفه.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
عباس فضلی
عباس فضلی
دی ۲۴, ۱۳۹۴ ۲:۲۵ ق٫ظ

جناب آقای ابو فاضلی
با تشکر از تذکر شما. هدف نویسنده طرح این مباحث در حوزه عمومی و نگاه تاریخی به قرآن کریم است.

ابوفاضلی
ابوفاضلی
دی ۱۶, ۱۳۹۴ ۲:۱۸ ب٫ظ

با پیش فرضهای بسیار چاق و چله از موضع مسلمانی رفتن به نقد این دیدگاه ها در مورد قران از نظر روشی درست نیست.
ادعای دانستن راز اقدام خداوند بربعثت پیامبران بعدی هم ادعای بسیار بزرگی است.
این نقایص باعث شده نقد ایشان بر دیدگاه مستشرقان سست باشد.
بر اساس پذیرش پیش فرضهای ایشان خیلی ساده تر می شد زیراب این نظریات را زد .

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx