اولین انقلاب اسلامی بعد از وفات پیغمبر اسلام

نیلوفر – ابراهیم منهاج دشتی: ظهور اسلام یک انقلاب جهانی بود که توسط حضرت محمد(ص) به انجام رسید و همه جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داد. هدف اصلی آن، برقراری توحید و محو بت پرستی در شبه جزیرۀ عربستان بود که به خوبی انجام شد. یکی دیگر از اهداف اساسی آن هم، ابطال امتیازات نژادی و قبیله ای و…

نیلوفر – ابراهیم منهاج دشتی: ظهور اسلام یک انقلاب جهانی بود که توسط حضرت محمد(ص) به انجام رسید و همه جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داد. هدف اصلی آن، برقراری توحید و محو بت پرستی در شبه جزیرۀ عربستان بود که به خوبی انجام شد. یکی دیگر از اهداف اساسی آن هم، ابطال امتیازات نژادی و قبیله ای و فامیلی و نسبی، و جایگزینی برادری اسلامی، و معیار قرار دادن تقوای بیشتر برای فضیلت و امتیاز بود. که من آن را “توحید نژادی” می نامم.

 

این هدف دوم هم، در زمان حضرت رسول(ص) اجرا و تطبیق شد ولی چون به طور کلی ریشه کن نشده بود، بعد از وفات آن حضرت با منحصر نمودن خلافت به قریش، مجددا سر برآورد و احیا شد تا اینکه در زمان عثمان به اوج خود رسید و تقریبا به همان وضع پیش از اسلام برگشت. همان طور که امام علی(ع) در خطبه ۱۶ به آن اشاره نموده” ألا و إنّ بلیّتکم قد عادت کَیوم بعث الله نبیه” همانا! وضع شما به همان روزی برگشته که خدا رسول خود را به رسالت مبعوث نمود. به طوری که در عنوان سید رضی آمده امام (ع) این خطبه را در روز اول خلافت خود ایراد نموده.

بعد از وفات حضرت پیغمبر(ص) نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و حجاب و امثال اینها به جای خود محفوظ بود. بت پرستی هم به جای خود برنگشته بود. تنها چیزی که تغییر کرده بود و به فرموده امام(ع) مانند روزهای اول بعثت شده بود، همان چیزی بود که امام(ع) به محض رسیدن به قدرت در صدد تغییر آن برآمد، و آن دو قطبی شدن جامعه اسلامی و به وجود آمدن یک طبقه اشرافی مستکبر بود که از امتیازات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی فراوانی برخوردار شده بود که در اثر آن تبعیضات نژادی و قبیله ای به جای خود برگشته  و برادری اسلامی و جامعه توحیدی اسلام را تحت الشعاع قرار داده بود.

 اولین انقلاب اسلامی بعد از وفات حضرت پیغمبر(ص) توسط امام علی(ع) به هدف ابطال تبعیض نژادی و نسبی و احیاء “توحید نژادی” انجام گرفت. محور این انقلاب بر پایه مبارزه با تبعیض نژادی و حذف اشرافیگری و برقراری مساوات بین همه مسلمین برنامه ریزی شد.پیش زمینه و ضرورت این انقلاب این بود که در دوره خلافت عثمان وحدت مسلمین منجر به تبعیض نژادی و اختلاف طبقاتیشده بود. یک طبقه اشرافی از قرشیان به خصوص از خاندان بنی امیه و تعدادی از انصار شکل گرفته و دارای امتیازاتی شده و سرنوشت جامعه اسلامی را در دست خود گرفته بودند. آنها به دور خلیفه احاطه نموده و مدیریت اقتصادی و سیاسی و نظامی کشور پهناور اسلامی را در انحصار خود گرفته و مستبدانه بر آن حکومت می کردند. فسادهای مترتب بر این جریان خشم و انتقاد و اعتراض مسلمین را برانگیخت و به شورش انجامید که در نهایت خلیفه سوم کشته شد و مردم سراسیمه و شتابان به سوی علی شتافتند و او را به امید اصلاح امور به خلافت برگزیدند.

این شرائط خاص و این اوضاع اسف بار که بنیاد اسلام را در معرض خطر تحریف قرار داده بود ایجاب می کرد که امام علی(ع) به محض در دست گرفتن خلافت در صدد یک انقلاب عمده در سیستم مدیریت اقتصادی و سیاسی برآید.

خود امام(ع) در باره این انقلاب و زمینه آن در خطبه ۱۶ نهج البلاغه که بر حسب عنوان سید رضی اولین خطبه بعد از بیعت بوده می فرماید: ” ألا و إنّ بلیّتکم قد عادت کیوم بعث الله نبیه والّذی بعثه بالحق لَتُبَلبَلُّن بَلبَلهً و لَتُغَربَلُنّ غَربَلَهً و لَتُساطُنّ سَوط القدر حتی یعود أسفلکم أعلاکم و أعلاکم أسفلکم و لَیسبِقَنّ سابقون کانو قَصَّرو و لَیُقَصِّرَنّ سابقون کانو سبقوهمانا وضع شما به همان روزی برگشته که خدا پیغمبر خود را به رسالت مبعوث نمود. قسم به کسی که او را به حق مبعوث نمود به شدت به هم مخلوط و بعد کاملا غربال خواهید شد و مانند آنچه در دیگ جوشان می جوشد زیر و رو می شود، زیر و رو خواهید شد. به طوری که افراد رده بالای شما پائین بیایند و افراد رده پائین شما بالا بروند و کسانی مقدم شوند که سابقا مؤخر بوده اند و کسانی مؤخر شوند که سابقا مقدم بوده اند.

این انقلاب و این تغییرات بر ضرر اشراف و مستکبران و در حمایت از سایر اقشار صورت گرفت. اولینِ آن تغییراتِ انقلابی مصادرۀ قطایع عثمان بود. عثمان قطعه هائی از املاک ملی را در اختیار تعدادی از اشراف گذاشته بود و او آنها را مصادره کرد و به بیت المال برگرداند. (در خطبه ۱۵به این مطلب اشاره شده و شارحین به تفصیل آن پرداخته اند) دوم مساوی قرار دادن مستمری اشراف با مستمری سایرین بود. پیش از او مستمری ها به طور تبعیض آمیز توزیع می شد و مستمری اشراف خیلی بیشتر از مستمری سایر افراد بود. امام(ع) این برنامه را تغییر داد و مستمری اشراف را در حد مستمری پایین ترین سطح اقشار جامعه قرار داد. (در خطبه ۱۲۶به این مطلب اشاره شده و شارحین به تفصیل آن پرداخته اند) سوم این بود که بخشش های مخصوص به آنها، توسط خلیفه، از بیت المال را لغو کرد.(در خطبه ۲۲۴ و ۲۳۲ به این مطلب اشاره شده و شارحین به تفصیل آن پرداخته اند)  

بعد چهارم این انقلاب، که هم سیاسی بود، و  هم اقتصادی، و هم فرهنگی،و هم اخلاقی، به طور کلى بُعْدِ استکبارى و اشرافیگری و خودبزرگ بینی اشراف را مد نظر قرار داد و در صدد سازندگی و تربیت افراد و تثیت اخلاق و فرهنگ اسلامی بر اساس اصل مساوات و برابری برآمد. در این راستا بعد استکباری و اشرافیگری اشراف را به دیده حقارت نگریست و آن را هدف گرفت و سرکوب نمود به طورى که غرورشان بشکست و آنها که به اشرافیگری و امتیازخواهی خو گرفته و به آن عادت کرده بودند، احساس کردند که امام(ع) آنها را مورد تحقیر قرار داده و در بین مردم احساس سرافکندگى کردند. علت عمده جدایى بعضى از سران و اکابر از او و ملحق شدن به معاویه و همین طور علت عمده مخالفت طلحه و زبیر و عایشه نیز همین بود که به تعبیر متعارف به دماغشان برخورد. و گرنه حذف امتیازات مالى تنها آن اندازه براى آنها اهمیت نداشت که براى تحصیل آن حیثیت و شخصیت خود را به خطر اندازند و به شورش و جنگ بپردازند.

در راستای تحقق و تثبیت این بعد چهارم بود که امام (ع) در موارد متعددی به والیان خود نامه می نوشت و به آنها دستور می داد که در جهت اجرا و تثبیت این هدف بکوشند و در امور روز مره و رفتار و گفتار و نحوه معاشرت با مردم همیشه به آن توجه داشته باشند و در هیچ حالی از آن غفلت نورزند.

از جمله در نامۀ ۴۵ که به عثمان بن حنیف والی بصره نوشته و او را به خاطر شرکت در یک مهمانی اشرافی به شدت مورد سرزنش قرار داده و فرموده است”أما بعد یابن حُنَیف فقد بلغنی أن رجلا من فتیه أهل البصره دعاک إلی مأدبه فأسرعت إلیها تُستطابُ لک الألوان و تُنقَلُ إلیک الجِفان و ما ظننتُ أنک تُجیب إلی طعام قوم عائلهم مَجفُوّ و غنیّهم مَدعُوّ” ای پسر حنیف! به من خبر رسیده که شخصی از اشراف بصره تو را به یک مهمانی دعوت کرده و تو به سوی آن شتافته ای، غذاهای رنگارنگ به تو تقدیم می شده، و کاسه های پر از غذا در دسترس تو قرار داده می شده. ولی من گمان نمی کردم که تو دعوت به غذای عده ای بپذیری که مستمندان از آن کنار گذاشته شده و توانگران به آن دعوت شده باشند.

و در نامۀ ۲۷ نهج البلاغه که به محمد بن ابى بکر وقتی که حاکم مصر بود نوشته، مى فرماید: « وَ آسِ بَینَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ، حَتّى لا یَطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیفِک لَهُمْ» و شبیه آن در نامه ۴۶ خطاب به بعضى از عمال مى فرماید: «وَ آسِ بَینَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ وَ الْإِشارَهِ وَ التَّحِیهِ، حَتّى لا یطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیفِک و لایَیأس الضّعفاء من عدلک» وقتی به مردم نگاه می کنی، حتى نگاه به گوشه چشم و در اشاره و سلام، بین مردم به طور مساوى برخورد کن تا اینکه بزرگان، خود را به تو نزدیکتر ندانسته و به اجحاف بر دیگران طمع نورزند و مستضعفان از عدالت تو مایوس نشوند. و در عهدنامه مالک اشتر( نامه ۵۳ نهج البلاغه) وقتی که او را به ولایت بر مصر منصوب کرده بود مى فرماید: «وَ لَیسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیهِ أَثْقَلَ عَلَى الْوالِی مَؤُونَهً فِی الرَّخاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَهً لَهُ فِی الْبَلاءِ، وَ أَکرَهَ لِلْإِنْصافِ، و أَسْأَلَ بِالْإِلْحافِ، وَ أَقَلَّ شُکرا عِنْدَ الْإِعْطاءِ، وَ أَبْطَأَ عُذْرا عِنْدَ الْمَنْعِ، وَ أَضْعَفَ صَبْرا عِنْدَ مُلِمّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخاصَّهِ»؛ «خواص، اشراف، مستکبران از لحاظ توقعات پرهزینه ترین، و وقت گرفتارى کم یارى ترین، و در برابر عدالت کم تحمل ترین، و وقت تقاضا پرچانه ترین، و وقت بخشش کم شکرترین، و وقت نبخشیدن عذرناپذیرترین، و وقت بحران کم تحمل ترین اقشار جامعه اند». و باز در همین عهدنامه مى فرماید: «ثُمَّ إِنَّ لِلْوالِی خاصَّهً وَ بِطانَهً فِیهِمُ اسْتِئْثارٌ وَ تَطاوُلٌ، وَ قِلَّهُ إِنْصافٍ فِی مُعامَلَهٍ، فَاحْسِمْ مادَّهَ أُولئِک بِقَطْعِ أَسْبابِ تِلْک الْأَحْوالِ»؛ « و باز توجه به این مطلب داشته باش که حاکم خواص و نزدیکانى دارد که صفاتى مانند خودکامگى و برترى جویى و کم انصافى در معاملات در آنها وجود دارد. پس تو باید با قطع زمینه این گونه حالات ریشه توقعات و انتظارات آنها را بخشکانی».

و با صراحت و قاطعیت هرچه بیشتر در خطبه ۱۹۲ معروف به «قاصعه» مى فرماید: «أَلا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طاعَهِ ساداتِکمْ وَ کُبَرائِکمُ الَّذِینَ تَکبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ، وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ، وَ اَلْقَوُا الْهَجِینَهَ عَلى رَبِّهِمْ، وَ جاحَدُوا اﷲ ما صَنَعَ بِهِمْ، مُکابَرَهً لِقَضائِهِ، وَ مُغالَبَهً لآلائِهِ! فَإِنَّهُمْ قَواعِدُ أَساسِ الْعَصَبِیهِ، وَ دَعائِمُ أَرْکانِ الْفِتْنَهِ، وَ سُیوفُ إعْتِزاءِ الْجاهِلِیّهِ»؛ « پس بپرهیزید و باز هم بپرهیزید از اطاعت سادات و بزرگان خود، آنها که به گمان برتری خود، تکبر ورزیده و خود را بالاتر از دیگران پنداشته و با عیب جویى از دیگران نقص را به خدا نسبت داده و نعمت هاى خدا به خود را انکار نموده که در برابر حکم او عناد ورزند و نعمت هاى خدا را به خود اختصاص دهند. چون این مستکبران پایه هاى اساس عصبیت و ستون هاى ارکان فتنه و شمشیرهاى استناد و بازگشت به جاهلیت اند»

با توجه به تاکید و اصرار امام علی(ع) به اجرای این اصول که زیربنای عدالت اسلامی است، در صورتی ما می توانیم خود ادعای شیعه گری داشته باشیم که در حد توان خود ملتزم به آنها باشیم و آنها را اساس برنامه ها و قوانین و اخلاق و رفتار خود قرار دهیم. در غیر این صورت این ادعا بی معنی و ما مصداق بارز این آیه شریفه خواهیم بود: یا أیُّها الّذین آمنو لِمَ تقولون ما لا تفعلون. کَبُرَ مَقتاً عند الله أَن تقولو ما لا تفعلون. ای مؤمنان چرا چیزی ادعا می کنید که به آن عمل نمی کنید؟! باعث خشم شدید خدا است اینکه چیزی را ادعا کنید که به آن عمل نمی کنید. (آیات ۲ و ۳ سوره صف)

آیا بهتر این نیست که ما به آبروی اسلام و تشیع بیشتر صدمه نزنیم و اقرار و اعتراف کنیم که ما طاقت و همتِ عملِ به اسلام و مکتب اهل بیت نداریم؟! که هم مورد خشم و غضب خدا قرار نگیریم و هم باعث بی اعتقادی و بد بینی مردم به دین و مذهب نشویم؟! اگر ما خود را فدای اسلام کنیم بهتر از این است که اسلام را فدای خود شؤنات کنیم. و السلام علی من إتّبَع الهدی.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

23 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
پاشا
پاشا
دی ۲۰, ۱۳۹۵ ۶:۲۴ ب٫ظ

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فلما بلغت رسالته

با توجه به اطلاعاتی که از ادیان دارید (طبق آیه فوق )بفرمایید که :
محمد بن عبداله چه چیزی را باید به مردم امی ابلاغ میکرده که عدم ابلاغ آن کوتاهی در رسالتش بوده؟

هوشنگ
هوشنگ
دی ۲۰, ۱۳۹۵ ۶:۲۲ ق٫ظ

[quote name=”مرادی”]سلام

جناب هوشنگ

یعنی بنظر شما ممکن است خداوند کسی را “تایید و هدایت” کند تا مانند قرآن را بیاورد؟

والسلام[/quote]
بله. احتمالش هست. اگر خدا بخواهد کسی را تایید و هدایت کند چه کسی می تواند جلویش را بگیرد؟
اینکه تا الان چنین نشده دلیل نمی شود که از این پس هم نشود.

عباس
عباس
دی ۲۰, ۱۳۹۵ ۴:۵۷ ق٫ظ

در رابطه با آن چه به محمد رسول الله وحی می شده است دو چالش عمده در سوره های مختلف قرآن بازتاب داشته است: ۱) خود محمد بن عبدالله «امی» که- حتی پس از نزول دو سوم سوره های قرآن- در آن چه به او وحی می شده است در تردید بوده است، ۲) مخاطب «امی» آیات که بدون علم و اطلاع و بهانه ای برای ایمان نیاوردن به دروغ ادعا می کرده اند که این حرف ها را محمدبن عبدالله از خودش می بافد. (بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ… یونس:۳۹ ) در چندین سوره قرآن… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۴:۴۹ ب٫ظ

در رابطه با آن چه به محمد رسول الله وحی می شده است سال ها دو چالش عمده وجود داشته است: ۱) خود محمد بن عبدالله امی که- حتی پس از نزول دو سوم سوره های قرآن- در آن چه به او وحی می شده است در تردید بوده است، ۲) مخاطب امی آیات که بدون علم و اطلاع و بهانه ای برای ایمان نیاوردن به دروغ ادعا می کرده اند که این حرف ها را محمدبن عبدالله از خودش می بافد. (بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ… یونس:۳۹ ) در چندین سوره قرآن و در موقعیت… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۴:۳۷ ب٫ظ

سلام

جناب هوشنگ

یعنی بنظر شما ممکن است خداوند کسی را “تایید و هدایت” کند تا مانند قرآن را بیاورد؟

والسلام

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳ ق٫ظ

احکام امضائی اسلام ۹۵ در صد نیست بلکه بسیار محدود است.

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۱۱:۴۳ ق٫ظ

جناب آقای علوی! مگر پیغمبر اسلام جامعه بدوی بت پرست عربستان را تبدیل به جامعه توحیدی نکرد؟اساس اسلام مبتنی بر توحید و اعتقاد به معاد است که پیش ار اسلام در آنجا وجود نداشت. هدف اصلی حضرت پیغمبر همین بود که صدها بار در قرآن کریم تکرار شده. مگر لفظ انقلاب خصوصیتی دارد که می فرمائید پیغمبر ادعا نکرده؟ مگر انقلاب های تاریخ معاصر مانند انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی و چین به این بود که تمام قوانین و مقررات و فرهنگ اجتماعی به طور ناگهانی فرو ریخت و فورا قوانین دیگری جای آنها را گرفت؟ چنین چیزی نه معقول… مطالعه بیشتر»

هوشنگ
هوشنگ
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۷:۲۸ ق٫ظ

[quote name=”مرادی”]سلام جناب عباس پرسشی در باره قرآن از خدمت شما.منظور از آیه ذیل چیست؟ قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا (۸۸) اسراء والسلام[/quote] جناب مرادی . اگر رعایت اتصال را بفرمایید مساله حل می شود. پروردگار نمی فرماید آوردن مثل قرآن محال است بلکه می فرماید بدون تایید و هدایت الهی ممکن نیست.وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ.به عبارت دیگر یعنی اگر هم به فرض کسی مانند آن بیاورد مستلزم همین معانی… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۶:۰۸ ق٫ظ

سلام

جناب عباس

تصور میکنم ما دو راه بیشتر نداریم.

یا باید همچون آقای دکتر سروش و همفکرانشان بگوییم قرآن “رویا های رسولانه” است…

یا باید نشان دهیم قرآن معجزه است….نور است …و باور کنیم جن و انس مانند آنرا نمی توانند بیاورند و ….

ما با رعایت اتصال آیات هر سوره و ترتیب سور و کلیت قرآن عجایب بسیاری در قرآن می بینیم بنحوی که باور دوم صحیح بنظر میرسد…

آیا امکان دارد نظر خود شما را نیز بطور خلاصه بدانیم؟

والسلام

مرادی
مرادی
دی ۱۹, ۱۳۹۵ ۲:۲۵ ق٫ظ

سلام

جناب عباس

پرسشی در باره قرآن از خدمت شما.منظور از آیه ذیل چیست؟

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا (۸۸) اسراء

والسلام

عباس
عباس
دی ۱۸, ۱۳۹۵ ۱۰:۱۳ ب٫ظ

[quote]این معجزه (قرآن) را باید باور کنیم… این “باور” هم حاصل نمی شود مگر با رعایت اتصال آیات هر سوره و کلیت قرآن….[/quote] «ایمان» Faith به خدا ، شامل ایمان به این دنیا و ایمان به دنیای دیگر و ایمان به همه رسولان و همه انبیا و ایمان به کتاب است که برای فرد مومن فونداسیون همه چیز است. ربطی به محتویات و معجزه بودن و معجزه نبودن و کتاب این پیامبر یا آن پیامبر و اتصال و عدم اتصال متون در دست ندارد. (در ضمن قرآن هم یک معجزه نیست. در قرآن مطلبی نیامده که در آموزه های پیامبران… مطالعه بیشتر»

علوی
علوی
دی ۱۸, ۱۳۹۵ ۷:۵۱ ب٫ظ

جناب منهاج عزیزبا سلام و تشکر از مطا لبی که نوشته اید. اگر اجازه بفرمائید در مفهوم “انقلاب” با شما کمی موافق نباشم. انقلاب بمعنای تغییر بنیادی در روابط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است. کجای بعثت پیامبر به چنین موضوعی ختم شد و کی پیامبر اصلا چنین خواستی را بعنوان هدف خود مطرح کرد؟ شما در زندگی ایشان بروشنی میبینید که اکثر قریب به ۹۵% احکام شرعی احکام امضائی هستند که بمعنای تائید همان شیوه های زندگی قبلی است. ایشان مانند دیگران با تعدد زوجات موافق است و تمام مناسبات برده داری کاملا حفظ میشوند. حتی من در مورد… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۸, ۱۳۹۵ ۱۰:۲۵ ق٫ظ

مگرچه کسی ادعا کرده که صرف یک اقرار و اعتراف حلال مشکلات است؟
چه کسی می تواند همه راه حل ها را در یک مقاله کوتاه ارائه دهد؟ من که مانیفست ننوشته ام تا چنین انتظاری در بین باشد.

مرادی
مرادی
دی ۱۸, ۱۳۹۵ ۴:۴۹ ق٫ظ

سلام جناب عباس همانطور که قبلا خود شما هم گاهی اشاره کرده اید مومنین باید قائم بالقسط باشند. قرآن میخواهد این قائم بالقسط بودن با هشدار و ایمان به آخرت برپا شود. [b]با ایمان به پاداش اخروی پایداری و رضایت قلبی در اجرای قسط حاصل میشود.[/b] تفاوت شورا و قیام بالقسط و حکومت در قرآن با دیگران ارائه معجزه برای باور به قیامت است…تا بخشنده و گیرنده مستکبر و مستضعف در حقیقت مجری فرمان الهی باشند و خود را بنده خدا بدانند نه بنده چیز دیگر…. این معجزه (قرآن) را باید باور کنیم… این “باور” هم حاصل نمی شود مگر… مطالعه بیشتر»

یکی
یکی
دی ۱۸, ۱۳۹۵ ۰:۵۸ ق٫ظ

آقای منهاج دغدغه های شریفی دارند اما کمی شعار زده است این مطلب و راهکاری ارائه نمی دهد.
«آیا بهتر این نیست که ما به آبروی اسلام و تشیع بیشتر صدمه نزنیم و اقرار و اعتراف کنیم که ما طاقت و همتِ عملِ به اسلام و مکتب اهل بیت نداریم؟! »
صرف یک اقرار و … حلال مشکلات نیست.

عباس
عباس
دی ۱۷, ۱۳۹۵ ۱۲:۰۹ ب٫ظ

[quote]در قرآن بین مومنین وجود تشکل اجتماعی و شورا و مبنا قرار دادن رسالات الله در میان خودشان و رفع اختلافات و تنازعات بوسیله آن بیانات روشنی وجود دارد.[/quote] بشریت از همان اوان که با «بیان» با هم ارتباط برقرار کردند شورایی زندگی کرده است. قریش جاهلی شورای «دارالنده» داشته است. مشورت کردن در کارها در سطح خانواده، با دکتر، مدرسه، کامیونیتی برای جمع کردن آشغال ها، مجلس، دادگاه، فلان پروژه تو فلان شرکت، ننه قمر تو ابرقو با سلمانی در مورد مدل موی مناسب چهره اش …از بدیهی ترین خصایص انسان است. چیز تازه ای نیست که قرآن اختراع… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۷, ۱۳۹۵ ۱۰:۰۳ ق٫ظ

چون در باره این مطلب در مقاله سابق به عنوان” آیا اسلام ناب بعد از حضرت پیغمبر باقی ماند؟ به طور مفصل نوشته بودم در اینجا آن را مفروغ عنه به حساب آورده و تکرار نکردم. البته خوب بود در مقدمه این مطلب به آن اشاره می شد.

مرادی
مرادی
دی ۱۷, ۱۳۹۵ ۷:۱۲ ق٫ظ

سلام جناب عباس در قرآن بین مومنین وجود تشکل اجتماعی و شورا و مبنا قرار دادن رسالات الله در میان خودشان و رفع اختلافات و تنازعات بوسیله آن بیانات روشنی وجود دارد. مشکل در این است که مومنین نباید افراد را میزان حق و باطل قرار دهند بلکه رسالات الله میزان است… تا زمانی که پیامبر در قید حیات بوده است بسبب مجهز بودن ایشان به “الذکر” و کلیت قرآن و اهداف آن خود پیامبر و پیام همراهشان میزان رفع اشتباهات برداشت از آیات بوده اند. پس از رحلت پیامبر میزان یکپارچگی و اتصال و کلیت قرآن است… اما از… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۷, ۱۳۹۵ ۰:۱۱ ق٫ظ

همه حکومت ها در کشورهای اسلامی خواه حکومت هائی که پسوند اسلامی دارند و خواه غیر آنها در نحوه حکومت و در قوانین اجتماعی ملاحظات خاصی در نظر می گیرند که مربوط به اسلام است. به عبارت دیگرفرهنگ و آداب و رسوم اسلامی را در نظر می گیرند و روی آن تکیه می کنند. حتی حکومتی مانند ترکیه که سیستم آن بر اساس لائیک پایه گذاری شده. دلیل این ملاحظات این است که مردم مسلمانند واز اسلام نمی گذرند. بنا براین نقد و بررسی افکار و باورهای اسلامی و اصلاح تفکرات مردم نقشی اساسی در اصلاح جامعه و سیستم حکومت… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۶, ۱۳۹۵ ۸:۵۹ ب٫ظ

سلام

جناب منهاج

شما در مقاله خود هیچ آیه ای قبل از عبارت فوق نیاورده اید قبول کنید که اشاره شما مبهم است.

اگر احادیث انتخابی شما در شرح و تفسیر آیه مورد نظر بود باید قبلا آورده میشد.

مخصوصا ادامه عبارت شما (… آنها را اساس برنامه ها و قوانین…) به این برداشت ما منتهی میشود.

متاسفانه این روش تقریبا همگانی است که شرح و تفسیر آیات قرآن بعنوان هدف ابتدا ذکر نمی شود…

والسلام

عباس
عباس
دی ۱۶, ۱۳۹۵ ۲:۲۹ ب٫ظ

این که ۱۴ قرن قبل عثمان چه کار کرده است و علی و دیگران چه کار کرده اند چه ربطی به ما دارد؟؟؟ همه انسان جایزالخطا بوده اند و در حد سواد و آگاهی و توانایی شان بر جامعه شان حکومت فردی داشته اند. همه خلفای راشدین در دوران حکومت خود خطاهای بزرگی داشته اند از جمله از اموال سایر ملل برای خود حقوق و مزایا منظور کردن. از کارهای خوب و بد آنان مسئولیتی و بازخواستی متوجه ما نیست. اما ما همه ما مسلما مسئول آن کودکی هستیم که الان در ایران شب گرسنه می خوابد و در سرما… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج
ابراهیم منهاج
دی ۱۶, ۱۳۹۵ ۱۲:۳۱ ب٫ظ

(باتوجه به تاکید و اصرار امام علی(ع) به اجرای این اصول که زیربنای عدالت اسلامی است(با اندکی دقت در عبارت فوق متوجه می شوید که من برای اثبات زیر بنائی بودن این اصول به نهج البلاغه و کلام امام استناد نکرده ام بلکه آن را به عنوان اصل مسلم بیان کرده ام. سند این اصول آیه ۱۳ سوره حجرات”یا أیهالناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفو إن اکرمکم عند الله أتقیکم” است که احادیث فراوانی هم در تفسیر آن روایت شده است.امام علی(ع) هم به فرقه خاصی تعلق ندارد ادعای بعضی فرق که او… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۱۵, ۱۳۹۵ ۱:۴۰ ب٫ظ

سلام در رابطه با این بیان : “با توجه به تاکید و اصرار امام علی(ع) به اجرای این اصول که زیربنای عدالت اسلامی است” عرض میشود که با هرگونه استناد به کتب دیگری غیر از قرآن بعنوان اصول اساسی اسلام [b]خطر معیار شدن افراد خاص را در پیش خواهیم داشت.[/b] وقتی آیات به صراحت بیانات روشنی در یک موضوع وجود دارند چرا باید از افراد منتسب به فرقه های خاص نام ببریم؟ این عمل باعث میشود پویایی آیات قرآن درک نشود و یا در آن ممارست نداشته باشیم. البته شاهد آوردن از روایات گذشتگان مفید است و در آن شکی… مطالعه بیشتر»

23
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx