لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید!
وحید احسانی: خیلی پیش میآید که از برخی مسئولان و تصمیمگیرندگان کشور، به حق، بابت «گوسفند فرض کردن مردم» گلایه میشود. اصل گلایه ناظر بر این است که «چرا در سخنرانی، قانونگذاری، برنامهریزی و اجرا به گونهای عمل میکنند که گویی مردم مانند گوسفند، محتاج این هستند که چوپانهایی از آنها مواظبت کرده، به جایشان تصمیم گرفته و هدایتشان کنند؟». گلایهکنندگان معتقدند «ما [مردم] خودمان میتوانیم برای خودمان تصمیم گرفته و جامعهمان را آباد کنیم، اتّفاقاً، مشکل اصلی دقیقاً همین موانعی است که شما بر سر راه ما و اینکه خودمان بتوانیم تصمیمگیری کنیم تراشیده و میتراشید».
فکر میکنم علاوه بر مسئولان مورد نظر، دیگرانی هم هستند که «مردم را خیلی گوسفند فرض میکنند» (حتّی شاید بیشتر از مسئولان مذکور) در حالی که هیچ کس به آنها گلایهای نمیکند! در این نوشتار کوتاه، میخواهم به این گروه دیگری که «مردم را گوسفند فرض میکنند» بپردازم.
چه کسان دیگری هستند که «مردم را گوسفند فرض میکنند»؟
هر وقت کسی بگوید: «مردم قانون-مدار نیستند، حقوق سایرین را رعایت نمیکنند و امثال آن»، از مخاطبانش پاسخ میشوند که «مسئولان باید مردم را قانون-مدار و نظمپذیر بار بیاورند»، هر وقت بگوید: «مردم از تاریخ جامعه بیاطّلاع بوده، حافظۀ تاریخی نداشته و از اشتباهات گذشتگانشان عبرت نمیگیرند»، از اطرافیانش پاسخ میشنود که «حکومت باید از طریق نظام آموزش و پرورش مردم را با تاریخشان آشنا کند»، اگر بگوید: «مردم اهل مطالعه نبوده و کتاب نمیخوانند»، به او حملهور میشوند که: «شرایط مطالعه کردن و کتاب خواندن برای مردم فراهم نیست، مسئولان باید شرایط زندگی مناسب را برای مردم فراهم کنند تا بعد مردم کتابخوان بشوند»، هر وقت بگوید: «مردم رفتار و خلقیات مناسبی ندارند»، بر سرش فریاد میکشند که «مردم بیچاره چه تقصیری دارند؟ متولّیانِ اصلاح اخلاق و رفتار مردم کارشان را درست انجام نمیدهند، وظیفۀ آنهاست که اخلاق و رفتار مردم را درست کنند»، اگر بگوید: «مردم در اوقات فراغت و فرصتهایشان فقط وقت گذرانی میکنند»، فریادها بلند میشود که «مردم همین جوریش هم در سختی به سر میبرند، میخواهی همین یک ذره خوشی را هم از آن بیچارهها بگیری؟»، اگر بگوید: «مردم برای اصلاح خود و محیط پیرامونشان تلاش، جدّیت، صبوری و پشتکاری به خرج نمیدهند»، سخنش را قطع کرده و میگویند: «پس مسئولان چه کارهاند؟! آنها باید جامعه را اصلاح کنند تا در نتیجۀ آن، مردم هم از این وضعیّت نجات پیدا کنند» و قس علی هذه.
آیا نقطه نظرات بالا، به مثابه «گوسفند فرض کردن مردم» نیست؟! آیا وقتی در مورد مردم چنان صحبت میشود که گویی نباید انتظار هیچ تغییر مثبتی از آنها داشت مگر اینکه کسان دیگری آن تغییر مثبت را در آنها ایجاد کنند، مردم «محتاجِ چوپانهایی که آنها را هدایت کنند» در نظر گرفته نشدهاند؟! از آنجا که دیدگاه بالا از جانب خود مردم ترویج و تبلیغ میشود، باید چنین گفت که «مردم! لااقل خودتان، خودتان را گوسفند فرض نکنید»!
به نظرم، یکی از دلایل اصلی اصرار بر نقطه نظرات بالا از جانب مردم، شانه خالی کردن آنها از زیر بار مسئولیت و فرار کردن از «نوشیدن داوری تلخ[۱]» است. به عنوان مثال، وقتی که از «عدم مطالعۀ مردم» گلایه میشود، چون اکثریت قریب به اتّفاق مخاطبان، همان مردمانی هستند که طی چندین سال گذشته حتّی یک کتاب هم به خاطر یادگیری و دانش افزایی مطالعه نکردهاند و اگر بخواهند «پایین بودن سطح مطالعه» را به عنوان یک ایراد بپذیرند، نعوذ باللّه به عصمتشان خدشه وارد شده و مجبور میشوند جهت اصلاح رفتار (در اینجا عادت دادن خود به مطالعه)، خود را به زحمت بیندازند، لذا اصل قضیّه را زیر سئوال برده و با «گوشت قربانی معرّفی کردن مردم»، در واقع از پذیرش ایراد خودشان طفره میروند (درست همانطور که برخی از مسئولان هم با مقصّر جلوه دادن آمریکا یا غیره، از «نوشیدن داروی تلخ» گریزانند).
مردم نیز درست مانند مسئولان (و چه بسا شدیدتر از آنها) از نقد شدن گریخته و با نقّادانشان به طور جدّی برخورد میکنند. اگر چه در مقام مقایسه، تندترین برخوردهایی که برخی مسئولان با برخی نقّادانشان میکنند از تندترین برخوردهایی که مردم با نقّادانشان میکنند خشونت بارتر است، امّا سختگیری مردم در برابر نقّادانشان از دو جنبۀ دیگر، از سختگیری مسئولان بیشتر است: اوّل، از حیث مجموع، یعنی جمع کل برخوردهایی که مردم با نقّادانشان میکنند خیلی بیشتر است و دوّم، از حیث تعداد افرادی که در این کار همکاری میکنند. ممکن است برخی مسئولان، جهت شناسایی و برخورد با نقّادان احتمالیشان مثلاً چند ده و یا حتّی چند صدهزار نفر مخبرناشناس، سانسورچی، حراستی، بِپّا و غیره داشته باشند، امّا به هر حال نتوانستهاند فضای مجازی را در اختیار بگیرند و این دریای بیکران، اتّفاقاً به عرصۀ جولاندهی نقّادان آنها تبدیل شدهاست، در حالی که سپاه گستردۀ مردم جهت شناسایی و برخورد آنی با نقّادانشان، لشگری هشتاد میلیونی است! لشگری که ذرّه به ذرّۀ فضای مجازی را هر لحظه رصد کرده و در کنار پیگیری اهدافی چون «وقت گذرانی»، «مسخره بازی»، «الکی خوشی»، «هرزگی» و البته «بد و بیراه گفتن به برخی مسئولان»، این رسالت را نیز دنبال میکند که اگر قلم به دست مزدوری پیدا شد که نستجیربالله مردم را به طور مستقیم یا غیرمستقیم «وقت گذران، الکیخوش، هرزه و یا همیشه طلبکارانِ بیعار و بیمسئولیت» خطاب کرده باشد، به محض مشاهده، با آن برخورد کرده و صدایش را خفه کنند. تلاش و روش مردم جهت صیانت از «قداستشان» به قدری موفّقیتآمیز است که حتّی در فضای بیکران مجازی، هر گونه پیام یا صدای «نقّادانهای» را زیر خروارها پاسخ دفاعیِ ناظر بر «ای مظلوم مردم!»، «ای غریب مردم!»، «ای گوشت قربانی مردم!»، «ای بیچاره مردم!»، «ای معصوم مردم!»، «ای مقدّس مردم!»، «ای بهترین ملّت گذشته و حال جهان مردم!»، «ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم، وز هر چه گفتهایم و شنیدیم و خواندهایم، مردم!» و امثال آنها دفن میکنند.
سخن پایانی
-هزینۀ عضویت سالانه در کتابخانههای عمومی ده هزار و پانصد تومان است و با عضو شدن در هر یک از آنها، میتوان از تمامی کتابخانههای عمومی کشور، کتاب به امانت گرفت. این بندۀ خدا بخشی از بهترین کتابهایی که مطالعه کردهام را از همین کتابخانههای عمومی به امانت گرفتهام.
– سورۀ رعد، آیۀ ۱۱: إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!)
مطالب دیگر از این نویسنده:
نقش تعیین کنندۀ «اندیشه» در «وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»
