گرامیداشتِ روز جهانی زن و اخلاق حقوق بشر
نیما افراسیابی: برای افراد اخلاقگرا، از میان منابع ِ ششگانه هنجارگذار، منبع اخلاق اهمیت بیشتری دارد و بر پنج منبع ِدیگر اولویت (۱). در نتیجه، از این منظر، برای افراد مذکور، اهمیت ِ«حقوق بشر» هم؛ در «اخلاقِ حقوق بشر» ظهور مییابد. به نظر می رسد، با وجود ِتمام انتقادهایی که به «اعلامیه جهانی حقوق بشر» وارد است، اگر حداقلِ نظام ِ اخلاقی خویش را بر مبنایِ ۳۰ مادهی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» سامان دهیم؛ می توانیم به حداقلی ِ از زندگی اخلاقی امیدوار باشیم.
حال، اگر هر انسانی را واجد پنج ساحت وجودی (سه ساحتِ درونی ِعقاید، احساسات و خواستهها، و دو ساحتِ بیرونیِ گفتار و کردار) بدانیم (۲)، آنگاه شایان توجه است، که زیستِ اخلاقیِ ما باید در هر پنج ساحت وجودی صورت پذیرد. برای مثال، نمیتوان در ساحتِ عقیده موافقِ «اخلاقِ حقوق بشر» بود، ولی در ساحت احساسات و/یا خواستهها و/یا گفتار و/یا کردار متضاد با آن عمل نمود.
به نظر میرسد، گرامیداشتِ مناسبتهایی مانندِ روز جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر) یا روز جهانی زن (۸ مارس)، بهانه نیکویی است؛ تا عملکردِ خود را از منظرِ «اخلاقِ حقوق بشر» بررسی نماییم. تاکید میگردد، در این میان، مناسب خواهد بود، ارزیابیِ مذکور را هم در دلبستگیهایِ اخلاقیِ خود انجام دهیم (مقام نظر) و هم در پایبندیهایِ اخلاقیِ خود (مقام عمل) (۳). بنگریم، دلبستگیهایِ اخلاقی ما تا چه حد، منقح است و تبیین و توجیهِ موجهای دارد. همچنین، در مقام عمل، چه میزان به دلبستگیهایِ اخلاقیِ مذکور، پایبندی داریم. آیا از این منظر، کارنامهی اخلاقیِ قابل قبولی خواهیم داشت؟
از آنجا که، در در «زندگی اصیل» (۴) انسان فقط بر مبنای فهم ِ خود عمل می کند. خود ارزایابیهایِ اخلاقیِ مذکور، یاریرسانِ «زندگی اصیل» خواهد بود. و با توجه به اینکه، پی ِ«زندگی اصیل» رفتن، شرط رضایت از زندگی یا یکی از شروط رضایت از زندگی است، فرآیندِ ارزیابیِ اخلاقیِ مذکور، احتمالاً رضایت بیشتری از زندگی و همچنین، به دنبالِ آن، سلامت روانی بیشتری را نصیب ما خواهد نمود.
به امیدِ زندگیِ اخلاقیتر، روز جهانی زن، بر زنان و مردانِ علاقهمند به «اخلاقِ حقوق بشر» و «زندگی اصیل»، مبارک باد.
منابع و پانوشتها:
۱- «اخلاق و منابع هنجارگذار دیگر» و «تفاوت اخلاق و آداب و رسوم»، مصطفی ملکیان، سروش مولانا، ۱۳۹۲.
۲- این تقسیم بندیِ ساحت های وجودی را، اولین بار از استاد مصطفی ملکیان شنیده ام. برای نمونه به جلسه اول درس گفتارهای اخلاق کاربردی ایشان و نیز مقاله زیر مراجعه شود:
نشانه های انسان معنوی ، مصطفی ملکیان ، ویژهنامهی روزنامه ایران، شماره ۲۹۶۲ – پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۳
https://neeloofar.org/thinker/mostafamalekian/lecture/263-2012-11-02-09-46-44.html
۳- تعبیرات ِ «دلبستگی» و «پایبندی» را وامدار مصطفی ملکیان هستم. برای نمونه، به جلسه ی نهم درسگفتارهای ِ «انسان شناسی فلسفی» مراجعه شود.
۴- درباره «زندگی اصیل»، میتوان گفت که از رهگذر ِ فلسفهورزی به دست خواهد آمد، و روشن است که فلسفهورزی با فلسفه دانی، تفاوت بسیار دارد. و توجه داریم که از این منظر، فرآیند ِ فلسفهورزی دارای اهمیت است و نه فرآورده آن. در «زندگی اصیل» انسان فقط بر مبنای فهم ِ خود عمل می کند و برای وارد شدن به چنین فرآیندی نیاز به فلسفهورزی میباشد. این فلسفهورزی به معنای ِ کار ِ آکادمیک و تخصص در یک دیسیپلین ِ خاص که ویژهی بخشی از افراد جامعه است نمیباشد؛ بلکه تمام افراد جامعه با تحصیلات و توانایی های متفاوت، برای آنکه در فرآیند ِ «زندگی اصیل» قرار گیرند ، مجبور هستند به فلسفهورزی روی آورند و نظام ِ فکری ِ خویش را بنا کنند (البته با توجه به امکانات ِ خویش). و زمانی که، ما نظامِ اخلاقیِ خود را ارزیابی مینماییم، در واقع در مسیرِ «زندگی اصیل» گام بر میداریم.
یکی از اندیشمندانی که «زندگی اصیل» در نظام فکری ایشان بسیار با اهمیت میباشد، استاد مصطفی ملکیان است؛ برای نمونه به مقاله خواندنی و بسیار قابل تامل ِ « زندگی اصیل و مطالبه دلیل » مراجعه شود. فایل ِ پی دی اف ِ مقاله مذکور در لینک زیر قابل دسترس است
http://www.ensani.ir/fa/content/147524/default.aspx
همچنین سخنرانی ِ اخیر ِ استاد ملکیان در دانشگاه تهران (تأثیر فلسفه بر زندگی روزمره)، که در شماره ۹۹ مجله «نگاه نو» منتشر شده است، از این منظر ِ بسیار دارای اهمیت است، به ویژه تاکید و تبیین ایشان بر نجات بخشی فلسفهورزی.
نیز، در پروژه «عقلانیت و معنویت»ِ استاد ملکیان، «زندگی اصیل» یکی از ویژگیهایِ انسان معنوی است، برای مثال، به مقاله « نشانه های انسان معنوی»ِ استاد ملکیان مراجعه شود.
منبع: «مدرسه فمینیستی»