بابایِ واژه ها/ در سوگ استاد رضا بابایی

سلمان احمدوند: استاد رضا بابایی سحرگاه دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ در موسم شیوع کرونا به خط پایان رسید و از سیارۀ رنج به جهانی دیگر رخت بست. با هجرت غریبانۀ او که در چشم من مجسمۀ رنج و فرهیختگی بود و از رنجِ فرهیختگی سرشار، ابرهای همه عالم در دلم گریستند. به شخصیت منشوری ایشان از زوایای مختلفی میتوان نگریست.…

سلمان احمدوند: استاد رضا بابایی سحرگاه دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ در موسم شیوع کرونا به خط پایان رسید و از سیارۀ رنج به جهانی دیگر رخت بست. با هجرت غریبانۀ او که در چشم من مجسمۀ رنج و فرهیختگی بود و از رنجِ فرهیختگی سرشار، ابرهای همه عالم در دلم گریستند. به شخصیت منشوری ایشان از زوایای مختلفی میتوان نگریست. من ولی خوش می دارم از نسبت استاد با واژه ها سخن بگویم. همانچه در ساحت آن یگانه بود و ممتاز.

استاد فقید، ایران را صمیمانه دوست می داشت، اگرچه آماج همۀ پویه های اندیشگی اش انسان های گوشت و پوست و خونداری بود که می آیند، رنج می کشند و می روند، هم از این رو دغدغه مند ایسمها نبود، از ایدئولوژی اندیشی هراسان بود و سهم عقل و عاطفه را به یکسان ادا میکرد.
رضا بابایی واژه را پاس میداشت و با مهارتی رشک انگیز در کاربست آن قبل از گشودن باب خِرد به روی مخاطبان خویش، مشق درست نویسی و نویسندگی می کرد و کانال باشکوهش در تلگرام(یادداشتها) کارگاه نگارش و ویرایش بود.

در نوشتن سبکی ویژه داشت و برای ادای مقصود عالی خویش از همۀ ذخایر زبان و فرهنگ بهره میجُست. دینداری نواندیش و معناگرا بود که «شنبه را برای انسان میخواست و نه انسان را برای شنبه!» و چنین بود که در راه تقریر حقیقت و تقلیل مرارت سَر از پا نمی شناخت. چون که با خود آشتی بود، با جهان و آدمیان نرد عشق می باخت و با همۀ تلخکامی و ژرفبینی شب را هرگز باور نداشت و در فراسوی دهلیزش به امید دریچه ای دل بسته بود، حتی اگر به گواهی واپسین فرسته اش در فضای مجازی، چراغ آن امید را نسلِ فردا در جایی دیگر بیافروزد؛ جایی که دست شب پرستان و چراغ کُشان بدان نرسد.


رضا بابایی فاضلِ فروتن انسانمدار اکنون رفته است. مرغ سبکبال جان وارسته اش پس از آنکه سال ها آشیانۀ رنجی عظیم بود به باغ بیرنجی پر کشید و یادداشت ها ،کتاب ها و سخنرانی هایش میراث جاودانۀ اویند. او که از مالِ جهان به «واژه» قناعت کرده بود و به اعجاز آن، بذر دانایی و بینایی را در مَزرع باور مخاطبان خود می افشاند.


روانش آسوده باد!

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
حسین کیانی
حسین کیانی
اردیبهشت ۱۰, ۱۳۹۹ ۶:۲۰ ب٫ظ

بسیار عالی. روحش شاد .

1
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx