دین و آزادی (۳۹): نگاهی به روایاتِ تَحَنُّث و اعتکاف پیامبر
ابوالفضل ارجمند: روایات آمیزهای از اخبار راست و دروغ است. پالایش روایات از دروغ ممکن نیست، چون میزان اعتبار هر روایت به سلیقه و گرایش افراد بستگی دارد. بسیار اتفاق میافتد که کسی روایتی را معتبر میداند و به آن استناد میکند و دیگری آن را نامعتبر و باطل میداند. حتی در یک روایت واحد هم ممکن است بعضی از گزارهها درست و بعضی نادرست باشد. با این حال برای کسانی که گمان میکنند تدبر در قرآن بدون استناد به این اخبار آلوده ممکن نیست، روایاتی را نقل میکنیم که به دیدگاه مطرح شده در دو مقالهی اخیر یعنی لزوم اعتکاف روزهداران در ماه رمضان نزدیک است.
«حِنث» در قرآن به معنی گناه و شکستن سوگند است: وکانوا یصرون علی الحنث العظیم/ فاضرب به ولا تحنث. در زبان عربی گفته میشود که تَحَنُّث مفهومی برعکس دارد و به معنی دوری از گناه است. طبق روایات، رسمی به نام تحنث از پیش از بعثت پیامبر در قریش رواج داشت. بلاذری در کتاب «انساب الاشراف» از ابن عباس روایت کرده است که وقتی ماه رمضان فرا میرسید، کسانی از قریش که میخواستند تحنث کنند به حرا میرفتند و تا رؤیت هلال شوال در آنجا میماندند. پیامبر هم چنین میکرد:
· کانت قریش إذا دخل رمضان خرج من یرید التحنث منها إلی حراء، فیقیم فیه شهرا، ویطعم من یأتیه المساکین، حتی إذا رأوا هلال شوال. لم یدخل الرجل علی أهله حتی یطوف بالبیت أسبوعا. فکان رسول الله صلی الله علیه وسلم یفعل ذلک. (أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۱۰۵)
روایات دیگری هم هست که میگوید پیامبر به تنهایی چنین میکرد. بر اساس این روایات، ماه رمضان از پیش از بعثت ماه تحنث بود، و تحنث شکلی از اعتکاف است. رواج چنین رسمی در قریش بعید نیست، همان گونه که رسومی مانند حج و رعایت حرمت ماههای حرام هم پیش از بعثت در میان قریش معمول بود. احکام قرآن مستقل از رسوم رایج در قریش نازل نشدند و از این رو احکام ماه رمضان هم که بعد از هجرت نازل شد میتواند ادامهی آیین تحنث قریش باشد. اگر پیامبر به تنهایی یا همراه با گروهی از قریشیان پیش از بعثت در ماه رمضان از مردم فاصله میگرفتند و تحنث میکردند، این آیین بعد از هجرت هم ادامه یافته است، با این تفاوت که در مدینه به جای حرا در مسجد اعتکاف میکردند و بر خلاف دوران قبل از بعثت شبها نزد همسرانشان بر میگشتند (بقره: ۱۸۷).
البته روایت بلاذری هم مانند عموم روایات اشکالاتی دارد و معلوم نیست تا چه حد قابل استناد است و چه بخشهایی از آن صحیح و چه بخشهایی غلط است. این روایت میگوید در طول ماه رمضان، کسانی که در حرا تحنث میکردند به فقیرانی که نزدشان میآمدند غذا میدادند. اگر منظور از حرا همین غار کوچکی باشد که در نزدیکی مکه است، چه معنی دارد که عدهای برای اطعام فقیران از کوه بالا بروند و فقیران هم ناچار باشند این مسیر را طی کنند؟ آیا اطعام فقیران در شهر ممکن نبود؟ ضمن اینکه ظرفیت غار حرا بسیار محدود است و ممکن نیست جز عدهی اندکی بتوانند یک ماه را در آنجا سپری کنند. این عده هم ناچار خواهند بود هر از مدتی برای تأمین آذوقه از کوه پایین بیایند، نه اینکه فقیران برای دریافت طعام نزد آنان بروند. از روایت بلاذری و روایات مشابه تنها میتوان از وجود رسمی احتمالی به نام تحنث در قریش باخبر شد، بدون اینکه بتوان تمام جزئیات این خبر را تأیید کرد.
در آیهی ۱۸۷ سورهی بقره که احکام روزه را بیان میکند، قرآن از اعتکاف در مساجد سخن گفته است، اما به مسجد خاصی اشاره نکرده است: وأنتم عاکفون فی المساجد. در قرآن برای مسجد شرطی گذاشته نشده است. اگر تنها به قرآن اکتفا کنیم، در هر مسجدی میتوان اعتکاف کرد. اما از دیدگاه پیروان روایات، مشخصات مسجد باید روشنتر شود. این رویکرد همان است که پیشتر در مقالهی «آنچه در قرآن نیامده است» با رویکرد بنیاسرئیل در داستان گاو معروف مقایسه کردیم. وقتی به بنیاسرائیل حکم شد که گاوی را ذبح کنند، به آنان گفته نشد که گاو چه رنگی باشد و چند ساله باشد. با اینکه آنان میتوانستند هر گاوی را ذبح کنند، شروع به پرسش دربارهی مشخصات دقیقتر گاو کردند. یکی از علتهای نیازِ سنتگرایان به روایات، تعیین جزئیاتِ بیشتر برای احکامِ قرآن است. به ادعای آنان جزئیات احکام در قرآن نیامده است و باید از طریق احادیث و روایات معلوم شود. نمونههایی از این روایات را در اینجا نقل میکنیم. در این روایات ادعا میشود که در هر مسجدی نمیتوان اعتکاف کرد و اعتکاف تنها در مساجد خاصی جایز است، اگرچه در تعیین همین مساجد خاص هم اختلاف دارند:
· لا اعتکاف إلا فی المساجد الثلاثه: المسجد الحرام ومسجد النبی ومسجد بیت المقدس (أحکام القرآن للطحاوی، ج ۱، ص ۴۶۱)
· لا إعتکاف إلا فی مسجد جامع (مسند زید بن علی، ج۱، ص ۲۱۲)
روح الله خمینی میگوید: اعتکاف باید در مسجد النبی، مسجد الحرام، مسجد کوفه و مسجد بصره باشد و در غیر این مساجد محل اشکال است. بنا بر احتیاط واجب در مسجد جامع به امید قبولی به جا آورده شود و در غیر مسجد جامع مجاز نیست. (تحریر الوسیله، ج۱، ص ۳۲۲).
با توجه به اینکه اعتکاف در گذشته چندان رایج نبود و در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است، برای اینکه برگزاری اعتکاف در همهی شهرها و روستاها ممکن باشد به ناچار تمام این شرایط به تازگی کنار گذاشته شده است. فتوای رهبر کنونی ایران بر خلاف سایر فقهای معاصر این است که اعتکاف غیر از مسجد جامع در سایر مساجد هم ممکن است. این فتوا نزدیکترین دیدگاه به قرآن است. به این ترتیب پس از یک دوره احکام و فتاوای گوناگون و احتیاطات فقهی نهایتا به همان حکمی میرسیم که مستقیما و بدون نیاز به روایات از قرآن به دست میآید: اینکه در قرآن برای مسجد شرط گذاشته نشده است و از این رو اعتکاف در هر مسجدی مجاز است.
در خصوص زمان اعتکاف هم همین دیدگاههای متفرق را در فقه و حدیث مشاهده میکنیم. به دو روایت زیر توجه کنید. یکی اعتکاف را به دههی آخر ماه رمضان منحصر میکند و دیگری به بیستم ماه رمضان:
· لا إعتکاف إلا فی العشر الأواخر من شهر رمضان. (إستبصار، ج۲، ص ۱۲۷)
· لا اعتکاف إلا فی العشرین من شهر رمضان. (کافی، ج۴، ص ۱۷۶)
هر دو روایت از امام ششم شیعه نقل شده است. معلوم نیست چرا اعتکاف باید فقط به روز بیستم ماه رمضان محدود شود، واگر این روایت صحیح است، چگونه در روایتی دیگر این حکم عوض میشود. روایات علاوه بر ناسازگاری با قرآن، دچار تناقضات درونی هم هستند. پیروان روایات برای توجیه این پریشانی ادعا میکنند که در این روایات بر فضیلتِ روزهایی خاصی تأکید شده است. این ادعا صحیح نیست، همان گونه که وقتی فقیهی فتوا میدهد که اعتکاف فقط باید در مسجد جامع انجام شود، منظورش این نیست که اعتکاف در سایر مساجد هم مجاز است و در مسجد جامع افضل است.
امروزه در ایران رسم شده است که باز هم بر اساس روایتی دیگر از امام ششم، اعتکاف را در ماه رجب برگزار کنند. این در حالی است که بر حسب روایات، پیامبر خودش هر سال در ماه رمضان اعتکاف میکرد:
· اعتکف رسول الله صلى الله علیه وآله فی شهر رمضان فی العشر الأول ثم اعتکف فی الثانیه فی العشر الوسطى ثم اعتکف فی الثالثه فی العشر الأواخر ثم لم یزل یعتکف فی العشر الأواخر. (کافی، ج ۴، ص ۱۷۵)
باز هم تأکید میکنیم که تدبر در قرآن نیازی به استناد به این روایات پریشان ندارد، بلکه این روایات که مجموعهای از حدس و گمانهای درست و غلط افراد مختلف در طول قرنهای گذشته است میتواند به حجاب فهم قرآن تبدیل شود. با این حال در این مقاله برای کسانی که دل در گرو روایات دارند، با توجه به روایات تحنث و اعتکافِ پیامبر نشان دادیم که ماه رمضان از قبل از بعثت ماه اعتکاف بوده است. عدهای با اینکه بر اساس روایات میدانند پیامبر در ماه رمضان اعتکاف میکرده است، ترجیح میدهند که در ماهی غیر از رمضان اعتکاف کنند. معلوم نیست منظور اینان از «سنت» چیست.
در گفتارهای قبل با توجه به احکام قرآنی ماه رمضان از ملازمهی اعتکاف و روزه سخن گفتیم و اکنون بر اساس روایات، ادعای بالاتری را مطرح میکنیم: اینکه کار اصلی روزهداران در ماه رمضان اعتکاف است و کارهایی مانند پرهیز از خوردن و آشامیدن مکمل آن است. اعتکاف، فرصتی برای خلاصی از تمام مشغولیتهای روزمره و وابستگیهای مادی و پرداختن به امور معنوی در محیطی آرام و دور از هیاهوی جامعه است. این عمل را در زمان ما میتوان با حضور در مکانی مانند کتابخانه و پژوهش و تفکر در چنین محیط خاصی مقایسه کرد. کسی که از مشغولیتهای روزمره فاصله گرفته است و غرق در تفکر دینی است، برای تمرکز هرچه بیشتر، پرداختن به نیازهای مادی خود همچون خوردن و نوشیدن را هم چند ساعتی کنار میگذارد.
قرآن در ماه رمضان نازل شد، ماهی که بر اساس روایات، پیامبر در حرا معتکف بود. اعتکاف به سبک پیامبر در ماه رمضان و مراقبه و تفکر او در این ماه به نزول کتابی چون قرآن منجر شد. ماه رمضان ماه اختصاصی مراقبه و تفکر است. یکی از ویژگیهای مؤمنان آن گونه که در قرآن آمده است، تفکر در خلقت جهان است: الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلی جنوبهم یتفکرون فی خلق السماوات والارض.
(ادامه دارد)
abarjm@yahoo.com
با سلام محضر جناب استاد
شاید سوال بی ربطی باشد
ایات ۴۳ و ۴۸ سوره المدثر را چگونه تفسیر میکنید
آدرس ایمیل در پایان مقاله درج شده است:
abarjm@yahoo.com
با سلام
خدمت استاد گرامی
چند سوال اساسی و خصوصی داشتم از خدمتتان
از چه طریقی میتوانم با حضرتعالی ارتباط برقرار کنم