ضرورت­ های آموزش و پژوهش در علوم انسانی

 استاد مصطفی ملکیان در پاسخ به این سوال که توصیه شما به انجمن ­ها یا گروه­ های علاقمندی که می خواهند در زمینه آموزش و پژوهش علوم انسانی فعالیت بکنند چیست، در جمع تعدادی از دوستان و علاقمندان سخنانی ایراد کردند که حاصل تجربیات ۴۴ ساله ایشان در تدریس و تحقیق در این حوزه است. ایشان در ابتدا مخاطبان واقعی…

 استاد مصطفی ملکیان در پاسخ به این سوال که توصیه شما به انجمن ­ها یا گروه­ های علاقمندی که می خواهند در زمینه آموزش و پژوهش علوم انسانی فعالیت بکنند چیست، در جمع تعدادی از دوستان و علاقمندان سخنانی ایراد کردند که حاصل تجربیات ۴۴ ساله ایشان در تدریس و تحقیق در این حوزه است.

ایشان در ابتدا مخاطبان واقعی این توصیه­ ها را افرادی دانستند که دارای سه شرط زیر باشند.

۱- رشته تحصیلی، کار تدریس و حوزه پژوهش­شان علوم انسانی است و

۲- واقعا می خواهند ورای محدودیت های نظام دانشگاهی کشور کار کنند و فرض بر این است که

۳- الزام معیشتی آنها را وادار نکند که قسمتهایی از این برنامه را حذف کنند یا برخی از این قسمتها را بر سایر قسمتها مقدم کنند.

ایشان در ادامه ۵ مرحله را برای فعالیت اثربخش در زمینه آموزش و پژوهش علوم انسانی معرفی کردند و رعایت ترتیب آن را نیز مفید دانستند.

مرحله اول: تهیه جعبه آچار (Toolkit) علوم انسانی

بنابر دیدگاه استاد ملکیان در فلسفه یک سلسله اصطلاحات (الفاظ و مفاهیم و نظریه هایی) وجود دارد که برای رشد در علوم انسانی باید از آنها اطلاع داشته باشید. تدریس و تحقیق بدون این جعبه آچار، اساتید و دانشجویان علوم انسانی را به بن بست میکشاند. کمکی که یک متفکر می تواند به این کشور بکند این است که این الفاظ، مفاهیم، نظریه ها را در یک دایرء المعارف بنویسد. ایشان در ادامه به برخی از این اصطلاحات نظیر رویداد و روند، نسبت و خاصه، توصیف، تعریف، تجویز، تبیین، شباهت خانوادگی و پیامدهای برداشت ناصحیح از آنها اشاره کردند. منابع این اصطلاحات از دیدگاه استاد ملکیان عبارتند از مابعد الطبیعه، منطق، فلسفه زبان، فلسفه ذهن و فلسفه های مرتبه دوم.

مرحله دوم: تفکیک بین واقعیت (Fact)، ارزش (Value) و وظیفه یا تکلیف (Obligation)

استاد ملکیان اظهار داشتند دانشجویانی که وارد رشته های علوم انسانی می شوند باید بدانند کجا داریم واقعیت‌های انسانی را بیان می کنیم، کجا ارزش ها و کجا وظایف. آنها باید بدانند هر یک از رشته های علوم انسانی با کدامیک از این سه سروکار دارند. ایشان در ادامه به تفاوت رشته­هایی نظیر روانشناسی، اقتصاد، فیزیک و روان­درمانی از این حیث اشاره کردند. از دیدگاه ایشان برخی از علوم صرفا با واقعیات سروکار دارند (نظیر فیزیک و شیمی) و برخی دیگر با وظایف یا تکالیف (نظیر علوم فنی و مهندسی)، اما علوم انسانی با هر سه مورد سروکار دارند.

مرحله سوم: یادگیری متدولوژی علوم انسانی

استاد ملکیان در این زمینه بر یکی از معانی متدولوژی علوم انسانی تاکید داشتند که عبارت است از تفکیک بین تحقیق، نقد، دفاع، مذاکره، همکاری و خلاقیت. از دیدگاه استاد در هر علمی می شود ۶ کار انجام داد: ما در هر علمی گاهی داریم تحقیق می‌کنیم، گاهی نقد می کنیم، گاهی در حال دفاع هستیم، گاهی مذاکره می‌کنیم، گاهی داریم همکاری می‌کنیم و گاهی هم خلاقیت بروز می دهیم. دانشجویان و اساتید علوم انسانی باید روشها، فواید و غایات هر یک از این ۶ مورد را یاد بگیرند.

مرحله چهارم: تصریح وجوه تمایز انسان و سایر موجودات

استاد ملکیان با تاکید بر اینکه وجه تمایز علوم تجربی انسانی و طبیعی در موضوع مطالعه آنها (انسان و طبیعت) است و همین وجه تمایز است که موجب تفاوت متدولوژی آنها نیز می­شود. لذا ضرورت دارد آخرین دستاوردهای بشر را در فرق میان انسان ها و موجودات دیگر یعنی و جمادات و نباتات و… مشخص شود. ایشان کتاب فلسفه امروزین علوم اجتماعی از برایان فی را یکی از کتابهای مهم در این زمینه دانستند.

مرحله پنجم: شناسایی مشترکات علوم انسانی

استاد ملکیان در ادامه اظهار داشتند که در جمع­هایی که تنوع رشته تحصیلی وجود دارد، لازم است مشترکات همه علوم انسانی بحث شود. ایشان در همین زمینه بین رشته های علمی و فنی و هنری در دیسیپلین علوم انسانی تمایز قائل شدند. به زعم ایشان ما در علم صرفا به دنبال شناخت واقعیت ها هستیم. در این معنا جامعه شناسی و روانشناسی در علوم تجربی انسانی همانند خون شناسی در علوم تجربی طبیعی، علم محسوب می­شوند. از سوی دیگر در رشته های فنی به دنبال شناخت ابژه هستیم تا آن را دگرگون کنیم و بر منفعت مترتب بر آن بیافزاییم. بر این اساس رشته مدیریت در علوم تجربی انسانی همانند پزشکی در علوم تجربی طبیعی، فن محسوب می شوند. اما برخی از رشته ها نیز وجود دارند که اگرچه هدف آنها تغییر و دگرگونی در ابژه است اما نوع تغییری که این رشته­ها به دنبال آن هستند کاهش زشتی یا افزایش زیبایی ابژه است. استاد ملکیان این رشته ها را رشته های هنری می نامند و آن را به دو شاخه بزرگ هنر مکتوب (شامل شعر و قصه و حدیث نفس و انواع مختلف ادبیات) و نامکتوب (رقص، موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، معماری، عکاسی، تئاتر، سینما) تقسیم می­کنند. از دیدگاه استاد ملکیان طی این مراحل با تلاش جدی و مستمر، فرد را به درجه اجتهاد در علوم انسانی می­رساند که حاصل آن قدرت بیان رای شخصی در باره موضوعات مختلف علوم انسانی است.

تهیه و تنظیم از مهناز میرزایی

منبع: وب سایت موسسه پژوهشی فردای پارس

صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: