چرا تربیت یافتگان مکتب عرفانی،فقهی و اخلاقی امام خمینی با هم نمی سازند؟

ابراهیم منهاج دشتی: قابل تردید نیست که مرحوم آیت الله شاه آبادی و مرحوم امام خمینی بزرگترین اساتید اخلاق روحانیت شیعه در تاریخ معاصر بوده اند. باز تردیدی وجود ندارد که تعدادی از شاگردان امام مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و عدهٔ دیگری که بعضا در قید حیاتند در بین روحانیت از نخبگان شاگردان مرحوم امام و از مدیران…

ابراهیم منهاج دشتی: قابل تردید نیست که مرحوم آیت الله شاه آبادی و مرحوم امام خمینی بزرگترین اساتید اخلاق روحانیت شیعه در تاریخ معاصر بوده اند. باز تردیدی وجود ندارد که تعدادی از شاگردان امام مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و عدهٔ دیگری که بعضا در قید حیاتند در بین روحانیت از نخبگان شاگردان مرحوم امام و از مدیران برجسته و ممتاز و با اقتدار روحانیت بوده و هستند. تمام امید مرحوم امام و مردم هم، به همین ها بود. که با همفکری و همکاری با یکدیگر، به اهداف انقلاب و تثبیت و بالندگی نظام نوپای جهموری اسلامی و الگو شدن آن برای سایر کشورهای اسلامی، تحقق بخشند. اشخاص و گروه ها و احزابی که تصور می شد مزاحم و معارض و ضد انقلابند، هم، ازبین رفته یا از توان ایجاد مزاحمت باز مانده اند.

 

در اینجا است که یک سؤال بزرگ و بسیار تعجب برانگیز مطرح می شود که ارائه پاسخ روشن و قانع کننده ای برای آن کاملا تخصصی است. و آن این است که با وجود آن اهداف مقدس مشترک و با وجود این همه امکانات چه شده که شاگردان آموزش دیده و تربیت شده و تجربه دیده و ورزیده مرحوم امام که در طول عمر، همدوره، و همرزم بوده اند، در جهت تحقق اهداف مشترک بین خود، با هم نمی سازند و این همه با هم کلنجار می روند و روش و تفکر و اهداف یکدیگر را مخدوش جلوه می دهند؟

در سال های اول انقلاب تصور می شد که باز ماندگان رژیم گذشته در بین کارکنان دولت، بعضی ازمراجع، کمونیست ها، مجاهدین خلق، حزب جمهوری خلق مسلمان، ملی ها و ملی – مذهبی ها و فلان و فلان در مدیریت انقلاب ایجاد اخلال می کنند و مانع موفقیت و اجرای احکام اسلام و برقراری عدالت اسلامی می شوند. حالا که همه آنها مرده یا مغلوب و ورشکسته شده و از ایجاد مزاحمت باز مانده اند، چرا سردمداران فعلی که از سرسبد شاگردان خالص و زبده مرحوم امام اند در مدیریت نظام با هم کنار نمی آیند؟ و دچار این همه اختلاف و تشتت و تفرقه شده اند.

چرا این مصیبت و این وضع اسفبار مغز ما را تکان نمی دهد و ما را متنبه نمی کند و به تفکر و تامل و بازنگری در باورها و روحیات و اخلاق و امیدها و آرزوهای خود سوق نمی دهد؟

نکند یک حالت خاص و غیر محسوس به طور ناخودآگاه ما را بی قرار ساخته و دچار نوعی انحراف روحی نموده و مغز و مزاج ما را از حالت اعتدال خارج نموده، یا مانند زنانی که در اوائل بار داری دچار “ویار” می شوند و گاهی اشتهای شدیدی نسبت به خوراکی های غیر متعارف پیدا می کنند،ما نیز دچار نوعی”ویار” ذهنی و روحی شده ایم و اشتها و آرزوی چیزهای غیر معقول و احیانا غیر موجود در مزاج ما ریشه دوانیده که خودمان هم به درستی نمی دانیم چه می خواهیم؟ نکند ما عمر خود را در آرزوی تشرف به زیارت سیمرغ و عنقا سپری کرده و می کنیم؟ و مضافا بر این هر کدام سیمرغ و عنقای خاصی در نظر گرفته ایم که شکل و سیمای آن را در ذهن و خیال خود ترسیم نموده ایم؟ و چون هرکدام غرق در باتلاق خیالات خاص خود شده ایم نمی توانیم شکل و شمائل معشوق گمشده خود را برای همدیگر تعریف کنیم. و چون خواسته‌ ی یکدیگر را درک نمی کنیم یکدیگر را متهم به انحراف و دغل بازی و دسیسه و نفاق می کنیم؟ چرا پیروان و هواداران خودمان را که با اتکاء به ما به همرزمان ما نسبت های ناروا می دهند هدایت و راهنمائی نمی کنیم؟ مگر ما مدرس اخلاق نبوده ایم درس اخلاق خود را برای چه زمانی ذخیره و پس انداز کرده ایم؟

ما به جای درس اخلاق و هدایت و جذب مردم به سوی تقوی و ایمان و عمل صالح، با این سخنان مبهم و چند پهلو و گیچ کننده و رفتارهای زننده و ناهنجار زمینه و شرائط فساد و گمراهی مردم را فراهم می سازیم. عملا ضلالت و گمراهی و فساد را آموزش می دهیم و به دین گریزی جوانان و بد بینی مردم به روحانیت و فساد اخلاقی جامعه هیچ اهمیت نمی دهیم. و هر وقت ضرورتی ایجاب کند برای خالی نبودن عریضه، به این مصیبت هم، گریزی می زنیم. آنهم برای اینکه رقبای سیاسی خود را عامل آن قلمداد نمائیم.که از آن استفاده ابزاری کنیم. رقیبی را سرکوب و متهم و از صحنه خارج سازیم یا اتباع خود را سرگرم نموده و در زیر لوای خود سرگرم نگه داریم.

ارائه پاسخ قانع کننده و بی طرفانه ای برای عوامل بروز این حالات کار آسان و ساده ای نیست هر چند غالب مردم این گونه سؤالات را بی پاسخ نمی گذارند و هر کس بر طبق مذاق و سلیقه خود پاسخی می دهد. ولی بررسی و شناخت عوامل بروز این حالت بیمار گونه و گسترش و تعمیق آن نیاز به مطالعه و تحقیقات عمیق و همه جانبه و واقع بینانه ای دارد که ما باید شجاعت و تحمل آن داشته باشیم.

 

منبع: وب‌سایت نویسنده

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

guest

10 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
جواد الف
جواد الف
بهمن ۳, ۱۳۹۴ ۴:۱۲ ب٫ظ

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا،
فَانسَلَخَ مِنْهَا؛
فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ [b]فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ[/b].

در دین ورزی، تشخیص راه درست نباید از راه خطا این قدر مشکل باشد:
لا اکراه فی الدین، قد تبین [b]«الرشد»[/b] من [b]«الغی»[/b]!

پس چرا یک عده قرن ها در «سَبِیلَ الْغَیِّ» هستند و روز به روز هم در گنداب کژدینی و سردرگمی خودساخته بیشتر فرو می روند؟ و زندگی جمعیت های میلیونی را به تباهی و حزن و خوف کشیدند؟

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا،
فَانسَلَخَ مِنْهَا؛
فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ [b]فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ[/b].

جواد الف
جواد الف
دی ۲۷, ۱۳۹۴ ۱:۱۰ ق٫ظ

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ!

حق بر باطل می کوبد آن را در هم می شکند و نابود می کند.

حاصل بیش از هزار سال به هزینه مردم بازی بازی کردن با کلمات برای پوشانیدن لباس حق بر باطل، چیزی نبوده است جز فلاکت کنونی. این روش به جایی نمی رسد. ظرفیت جیب مردم هم نا محدود نیست. نمی تواند تا ابد پول یامفت برای کارهای بی ثمر پرداخت کند.

عبدالله
عبدالله
دی ۲۳, ۱۳۹۴ ۵:۲۸ ب٫ظ

«پس با اطمینان کامل و به عنوان فقیه الفقهای تمام اعصار خدمتتان عرض می کنم»

این دوستمان گویا دچار خِلط و خِبط دِماغ شده است!
مدعی قرآن فهمی باشی و انقدر از اخلاق قرآنی دور نوبر است والا.

جواد الف
جواد الف
دی ۲۲, ۱۳۹۴ ۷:۴۸ ب٫ظ

[quote]جناب آقای جواد الفبا سلام انتقادات من درون گروهی و به قول معروف دعواهای خواهر برادری است.هر چند که به طور علنی و غیر محرمانه مطرح شود. مطلب شما بحث را از مسیر خود خارج می کند و به وادی دیگری می کشاند. نسبت تلاش برای پوشاندن لباس حق به باطل به افراد مذکور، هم تهمت است و هم غیر سازنده.فتواهائی که شما بیان کرده اید از اصول مسلم و غیر قابل تغییر نیست.و متناسب با شرائط زمان های گذشته در نظر گرفته شده. وحتی نسبت به همان زمان هم قابل مناقشه و تردید است. مجمع تشخیص مصلحت نظام برای… مطالعه بیشتر»

منهاج
منهاج
دی ۲۲, ۱۳۹۴ ۴:۲۲ ق٫ظ

جناب آقای جواد الفبا سلام انتقادات من درون گروهی و به قول معروف دعواهای خواهر برادری است.هر چند که به طور علنی و غیر محرمانه مطرح شود. مطلب شما بحث را از مسیر خود خارج می کند و به وادی دیگری می کشاند. نسبت تلاش برای پوشاندن لباس حق به باطل به افراد مذکور، هم تهمت است و هم غیر سازنده.فتواهائی که شما بیان کرده اید از اصول مسلم و غیر قابل تغییر نیست.و متناسب با شرائط زمان های گذشته در نظر گرفته شده. وحتی نسبت به همان زمان هم قابل مناقشه و تردید است. مجمع تشخیص مصلحت نظام برای… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۶:۴۰ ب٫ظ

جناب منهاج عزیز وگرامی منظور من از جوگیر شدن اشخاص نبودند که اشخاص تکلیفشان معلوم است منظور مطلبی بنام اخلاق اسلامی است اخلاق اسلامی شعاری بیش نیست حرف است ادعاست متاسفانه اسلام ظرفیت برداشت دوگانه دارد هر مطلبی را که در ذهن داشته باشید هم له وهم علیه ش روایات واحادیث وایات وجود دارد تکبر بداست اما اگر برای خدا باشد اشکالی ندارد دروغ بداست اما اگر برای خدا باشد اشکالی ندارد کسی حق ندارد مال دیگری را بردارد اما اگر برای خدا باشد اشکالی ندارد و….. هر کسی هم خودش را نماینده خدا میداند ومدعیست که برای خدا میتواند… مطالعه بیشتر»

جواد الف
جواد الف
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۳:۰۳ ب٫ظ

[quote]در اینجا است که یک سؤال بزرگ و بسیار تعجب برانگیز مطرح می شود که ارائه پاسخ روشن و قانع کننده ای برای آن کاملا تخصصی است.[/quote] ا[quote]رائه پاسخ قانع کننده و بی طرفانه ای برای عوامل بروز این حالات کار آسان و ساده ای نیست[/quote] جناب منهاج با سلام پاسخ ساده و روشن است: افراد مورد نظر شما هر کدام به شکلی در تلاش برای پوشاندن لباس «حق» بر «باطل» بوده اند. چنین تلاشی خود باطل است و بی ثمر. آیا چنین آرایی باطل نیست: [i]ششم و هفتم سگ و خوک بیابانى است که هم عین آن نجس است… مطالعه بیشتر»

منهاج
منهاج
دی ۲۱, ۱۳۹۴ ۵:۲۷ ق٫ظ

معنی اینکه اینها از بزرگترین اساتید روحانیت شیعه بوده اند، این است که در بین روحانیت شیعه کسی از اینها بالاتر شناخته نشده. و همین طور معنی اینکه این افراد از نخبگان شاگردان امام بوده اند، این است که در بین شاگردان او کسانی از اینها برجسته تر نبوده اند.مسلم فرض کردن این دو مطلب و مبنی قرار دادن آن، برای این است که اشکالات مترتبه بر وضع موجود مورد توجه قرار گیرد و مقدمه ای باشد برای قبولاندن لزوم تجدید نظر که در آخر مقاله به عنوان نتیجه به آن اشاره شده.من به بیان عقیده شخصی خودم در باره… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
دی ۲۰, ۱۳۹۴ ۸:۰۲ ب٫ظ

سلام علت اختلافات این استکه مبنای محکمی برای قضاوت بین آقایان نیست. بین ایشان که سهل است بین متولیان مذاهب نیست.مگر بین شیعه و سنی اختلافات وجود ندارد و به جان هم نیافتاده اند؟ ریشه مشکل این استکه مبنای اسلام که پیام الهی و قرآن باشد در میان ایشان اعتبار ظنی دارد. آقایان متولیان مذاهب قرآن را برای قرائت در مجالس میخواهند و بس. حتی بعضا با متفاوت خواندن بعضی کلمات و پیش کشیدن تفاوت قرائات جزئی اعتبار آنرا تلویحا زیر سوال می برند و مردم را به شک و تردید میکشانند… هنگام برداشت از قرآن هر مذهبی متوسل میشود… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
دی ۲۰, ۱۳۹۴ ۴:۱۵ ب٫ظ

جناب منهاج دشتی فرضی را که گرفته بر مبنای ان حکم صادر کردید اشتباه است اخلاق اسلامی ؟ کدام اخلاق اسلامی را میگویید که کسی بتواند برای ان سرمشق هم باشد معلم اخلاق ؟ لابد شما هم جوگیر شده اید و چند شعار وهیاهو شما را هم فریفته است دوست عزیز این ذات قدرت است که فساد اور است دیدگاه دین هم قبل از به حکومت رسیدن با بعد ان همخوانی ندارد دین وقتیکه به قدرت رسید از دید حاکمان به مردم وارتباط بین انها ومردم با حکومت نگریست وتمام موضوعاتی را که خود بر انان معترض بود وبهانه انقلاب… مطالعه بیشتر»

فهرست
10
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx