جهانشناسی اصلاح دینی
نهضت اصلاح دینی گرچه تغییر نوعی نگرش به مبانی دین مسیحیت تلقی میشد، اما این تغییر نگرش و بازنمایی دوباره آیین دینی، با نوعی پیشرفت در جامعه و اقتصاد همراه بود که میتوان شروع پیشرفت دنیای غرب را وابسته به این تغییرات دانست. نهضت اصلاح دینی بر موضوعات مهمی چون نگاه مثبت به دنیا، ارج نهادن به کار و تلاش، پیدایش نظریه های تازه ای در باب حقوق بشر و دموکراسی و محدود کردن اختیارات حاکمان و نیز رشد و بالندگی علوم تجربی، تاثیرات شگرفی داشته است.
پروتستانیسم به روایت ژان کالون
جهانشناسی اصلاح دینی
امین محمدیزاد
فردا سالروز تولد ژان کالون است
نهضت اصلاح دینی گرچه تغییر نوعی نگرش به مبانی دین مسیحیت تلقی میشد، اما این تغییر نگرش و بازنمایی دوباره آیین دینی، با نوعی پیشرفت در جامعه و اقتصاد همراه بود که میتوان شروع پیشرفت دنیای غرب را وابسته به این تغییرات دانست. نهضت اصلاح دینی بر موضوعات مهمی چون نگاه مثبت به دنیا، ارج نهادن به کار و تلاش، سرمایه داری و آیین پروتستان، تحولات سیاسی اجتماعیِ جامعه مدرن امروزی و پیدایش نظریه های تازه ای در باب حقوق بشر و دموکراسی و محدود کردن اختیارات حاکمان و نیز رشد و بالندگی علوم تجربی، تاثیرات شگرفی داشته است. سرآغاز نهضت اصلاحگری با مارتین لوتر همراه بود ولی در ادامه اوج گرفتن نهضت، شخصیتهای موثر دیگری نیز وارد جریان پروتستانیسم شدند که هماکنون در جهان مسیحیت طرفداران، کلیساها و آیین و مسلک خود را دارند.
جریان اصلی نهضت اصلاح دینی به چهار شاخه مهم تقسیم میشود: لوتری، کالون گرا، انگلیکنها و تجدیدگرایی. امروز سالگرد ژان کالون، مصلح، متکلم شهیر فرانسوی و از بزرگترین علمای فرقه پروتستان است که بنیانگذار کالونیسم بوده است. کالون موجد فرقهای است که به نام خود او کالونیسم نامیده میشود و پیروان او را کالونیست میگویند. به واسطه این روز به بررسی نقش ژان کالون در نهضت اصلاح دینی و پیشرفتهای حاصل از آن با برداشتی از کتاب آلیستر مک گراث با عنوان «افکار اصلاحات» (Reformation Thought) ترجمه بهروز حدادی پرداختهایم.
نگرش مثبت به دنیا
مسیحیت رهبانی و سیستم دینی کاتولیک در آن زمان به دنیا و کسانی که در آن زندگی میکنند و مشغول کارند، به دیده تحقیر مینگریست. در تلقی آنها از دین، مسیحی واقعی از دنیا کناره گیری میکند و در فضای امن و معنوی دیر قدم میگذارد. باید گفت مسیحیت قرون وسطی، نگرشی بهشدت ضد سکولار داشت بهگونهای که زیستن در این دنیا، گزینه درجه دوم محسوب میشد و ارج نهادن به این دنیا، نوعی پوچی معنوی و روحانی تلقی میشد که فرجام آن همه انواع انحطاط معنوی بود. چنانچه رولاند اچ. بینتون، پژوهشگر معروف نهضت اصلاح دینی، زمانی اظهار داشته بود که مسیحیت چنانچه بهطور جدی به خود بنگرد، باید یا از دنیا صرفنظر کند یا بر آن چیره شود. چنین بود که در سراسر قرون وسطی، دیرها روزبهروز مسیر خود را بیشتر از گذشته، از توده های مردم جدا میکردند.
مک گراث مینویسد: «مبنای الهیات کالون، که نظر بسیار مثبتی به دنیا داشت، تمایز وجودشناختی صرف میان خدا و دنیا بود. او امکان تفکیک میان این دو را منتفی میدانست. این موضوع اساسی، یعنی عدم امکان تفکیک میان خدا و دنیا که اساس بسیاری از ابعاد الهیات کالون است، در درک او از پیوند مسیحیت با جامعه بازتاب یافته است. کالون معتقد بود که شناخت خداوند به واسطه شناخت آفریدههایش امکانپذیر است به این واسطه آفریدگان خداوند هم دارای ارزش و احترام هستند و از این رو مسیحیان برای احترام به خداوند باید احترام آفریدگان او را هم داشته باشند و حرمت دنیا را پاس بدارند و به آن توجه کنند.» درواقع میتوان گفت به اعتقاد کالون شناخت خداوند آفرینشگر بدون شناخت آفرینش او، امکانپذیر نیست. آدمی هنگامی که طبیعت را به جهت مخلوق خدا بودن ارج مینهد، خدا را پرستش میکند نه طبیعت را. با این نگرش کالون تاکید میکند غیرممکن است که لازمه مسیحی بودن، نفی دنیا باشد، زیرا نفی دنیا به معنای نفی خدایی است که آن را آفریده است. از سوی دیگر، وقتی دنیا دارای ارزش میشود پس فعالیت و تلاش در آن دیگر دون شأن یک مسیحی محسوب نمیشود بلکه کار و تلاش در دنیا راه نجات اوست. در نتیجه تعهد داشتن در مقابل دنیا از مهمترین جنبه های تحقق بخشیدن به عقیده نجات در مسیحیت شد.
ارزشمند شدن کار و کارگر
در سنت نخستین مسیحی بیزاری شدیدی نسبت به موضوع کار وجود داشت، چراکه از نظر آنها زندگی و کارکردن در دنیا موجب محرومیت از دعوت اصلی و اولی مسیحیان میشود. در مسیحیت قرون وسطی به کار به دیده کوششی پست و خوار نگریسته میشد که بهتر است به افراد فرودست اجتماعی واگذار شود. آنها کار را دارای اهمیت و امری ضروری میدانستند ولی در عین حال آن را هم پست و دون شأن میدانستند که لایق مسیحیان درجه دو است، چون کار گزینه اصلی و مهم یک مسیحی حقیقی نبود. اما نهضت اصلاح دینی این نگرش را، قاطعانه و بدون هیچگونه انعطافی، تغییر داد، چنانچه از دیدگاه کالون، «خداوند افراد را در جایی قرار میدهد که خود میخواهد.» از این رو کسی نمیتواند به دیگری اجازه دهد که شغلی را در مقام ارزشیابی، فراتر از داوری خدا قرار دهد. هر کاری از کارهای بشر ممکن است «در منظر خداوند حقیقتا دارای شرافت بوده و از اهمیت زیادی برخوردار باشد.» هیچ شغل آن چنان خوار یا پست نیست که در حضور خداوند، افتخارآمیز نباشد. الهیات کالون دیدگاهی را که کار را به لحاظ مصلحتگرایی لازم اما از نظر اجتماعی موجب کسر شأن میداند و آن را به افراد فرودست جامعه وامیگذارد، کاملا بیاعتبار میکند. کالون در اعتقادات خود، کار را وسیله ای شرافتمندانه و ستودنی برای پرستش خداوند و تصدیق او به خاطر آفرینش میدانست که علاوهبر اینها موجب افزودن بر رفاه و سعادت بشر نیز میشود. از این رو و به واسطه این نگرش مناطقی که آیین پروتستان را میپذیرفتند به سرعت به شکوفایی اقتصادی میرسیدند.
اخلاقی شدن کسب سرمایه
سرمایه داری سابقه ای طولانی پیش از نهضت اصلاح دینی داشته است؛ نوعی سرمایهداری که از نظر ماکس وبر، فرصت طلبانه و بی اعتنا به مبانی اخلاقی بود، از این رو سود این سرمایه خرج زندگیهای پرزرق و برق و منحط و فاسد میشد. جامعه قرون وسطایی با اینکه فعالیتهای سودآور و پولساز را تحمل میکرد، ولی بهطور کلی آن را غیراخلاقی میدانست. از سوی دیگر با توجه به تعالیم مسیحیت قرون وسطایی کسانی که در این دوره به انباشت سرمایه مشغول بودند، دچار بحران روحی شدیدی بودند؛ زیرا از یکسو برای ثروت اندوزی تلاش میکردند و از سوی دیگر در فکر نجات خویش بودند، چون سرمایه خطری برای رستگاری فرد محسوب میشد.
مک گراث در کتاب خود توضیح میدهد: بعضی از نویسندگان هوادار کالون در قرن هفدهم، مانند بنیامین فرانکلین معتقد بودند تشویق به سرمایهداری از راه سروکار داشتن با دنیا، با انتقاد از مصرف و به تحلیل بردن آن آمیخته شده است، چراکه از نظر کالون سرمایه باید افزایش یابد نه اینکه مصرف شود. این برداشت نو از سرمایهداری که نقطه مقابل سرمایهداری قرون وسطی بود، زیربنای اخلاقی نیرومندی داشت. این نگرش در حالی که کسب کالا و ثروت را تشویق میکند، در عین حال، نگرشی زاهدانه نسبت به آنها دارد و باعث میشود منتج به لذتگرایی نشود. به واسطه این نگرش بازرگانان موفق پروتستانی تا زمانی که زنده بودند، هرگز از فعالیتهای سودآور خود شرمگین نبودند. از نظر مک گراث ماکس وبر هم معتقد است که آیین پروتستان پیش شرطهای روانشناختی لازم برای بسط سرمایهداری جدید را به وجود آورد و سهم اساسی کالونیسم برحسب نظام اعتقادیاش، پدیدآوردنانگیزه های روانشناختی سرمایه داری بود.
چنانچه «پیروان کالون با اطمینان از رستگاری و نجات شخصی خود، قادر بودند که بدون هیچگونه نگرانی جدی از ناحیه رستگاری خود، به فعالیتهای دنیوی مشغول شوند. تولید سرمایه و انباشت آن هیچگونه اشکال اخلاقی ندارد؛ مشروط به آنکه از راههای غیرقابل قبول به دست نیامده باشد یا به شکلی اسراف آمیز مصرف نشود.»
اندیشه کالون و پیدایش علوم تجربی
تحقیقات جامعهشناختی نشان میدهند بین سنت پروتستانی و سنت کلیسای کاتولیک در پرورش دانشمندان درجه اول در زمینه علوم تجربی تفاوتهایی اساسی وجود دارد. نهضت اصلاح دینی در ارتقای نگرشهای موافق و متناسب با علوم تجربی نقش موثری داشته که پیشقدم آنها ژان کالون بوده است.
مک گراث در کتاب خود مینویسد: «کالون با نگرشی مثبت، مطالعه علمی طبیعت را تشویق میکرد و مهمتر اینکه موانع عمده بر سر توسعه مطالعات یادشده را از میان برداشت. سهم نخست او بهویژه با تاکید وی بر نظم آفرینش گره خورده است. از نظر کالون جهان طبیعت و بدن انسان، هر دو، بر حکمت و صفات خداوند شهادت میدهند و خداوند کمال خود را در کل ساختار جهان نمایانده است. او میگفت برای اثبات حکمت شگفتانگیز خداوند، آسمانها و زمین دلایل بیشماری را به ما نشان میدهند که منظور از آن نهتنها دلایل متعالی تری است که نجوم، پزشکی و دیگر علوم طبیعی آن را تبیین میکنند.»
به این ترتیب، کالون مطالعه هم نجوم و هم پزشکی را توصیه میکرد، چون علوم یادشده بهتر از الهیات میتوانند به عمق جهان طبیعت راه پیدا کنند و شواهد بیشتری برای نظم آفرینش و حکمت آفریدگار آن اقامه کنند. از اینرو، شاید بتوان استدلال کرد که کالونانگیزه دینی جدیدی برای انجام تحقیقات علمی در مورد طبیعت ایجاد کرد. به گفته مک گراث «در اعترافنامه بلژیک (۱۵۶۱)، بیانیه ای کالونیستی درباره ایمان اعلام شده است که طبیعت در برابر چشمان ما، چونان کتابی زیباست که در آن، همه مخلوقات ــ چه خرد و چه کلانــ همانند الفاظی هستند که اشیای نامرئی مربوط به خدا را به ما نشان میدهند. بدینترتیب، میتوان خداوند را در ضمن انجام مطالعاتی مبسوط در مورد آفرینش شناخت.
اندیشه های یادشده، بهشدت مورد توجه انجمن سلطنتی، مهمترین نهاد ویژه گسترش تحقیقات و مطالعات علمی در انگلستان، قرار گرفت. بسیاری از اعضای اولیه این انجمن از ارادتمندان کالون بودند که با آثار او و نیز پیوند محکم آنها با حوزه های مطالعاتی خودشان، آشنایی داشتند.» در واقع کالون دنیا را «تماشاخانه عظمت و شکوه خداوند» میدانست که افراد بشر در آن، همچون حاضران و تماشاگرانی هستند که به تحسین و سپاسگزاری مشغولند. مهمتر اینکه مطالعه دقیق آفرینش، موجب تقویت و افزایش آگاهی نسبت به حکمت آفریننده آن میشود.
منبع: فرهیختگان