تماشای قرآن: تأملی صوفیانه در آیات ۳۳ و ۳۴ سوره انفال

سید مهدی رضوی فرد: متن وقتی اسفنجی می شود تاویل پذیر است. متن باز و آفریننده(به زبان اکو) اینجاست که آفریده می-شود.  چرا اسفنجی؟ شاید به این خاطر که مثل اسفنج حفره دارد. عوامل ایجاد حفره در متن یکی دو تا نیستند اما شکی نیست که همه حفره های معنایی در متن ایجاد ابهام می کنند و هر چیزی که…

سید مهدی رضوی فرد: متن وقتی اسفنجی می شود تاویل پذیر است. متن باز و آفریننده(به زبان اکو) اینجاست که آفریده می-شود.  چرا اسفنجی؟ شاید به این خاطر که مثل اسفنج حفره دارد. عوامل ایجاد حفره در متن یکی دو تا نیستند اما شکی نیست که همه حفره های معنایی در متن ایجاد ابهام می کنند و هر چیزی که ایجاد ابهام کند روزنی برای تاویل است. وقتی در عوامل اسفنجی شدن متن تامل می کنیم یکی از آنها «تعارض  و تناقض» است. تعارض و برخورد دو اندیشه متفاوت می تواند عامل ایجاد ابهام و حفره معنایی در متن باشد و این حفره هاست که اسفنجی شدن متن را دامن می زند.

آیه ۳۴ سوره انفال را بخوانید:

وَ ما لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ
هر ترجمه ای را ببینید کلیت آیه آن است که می گوید: مگر ایشان(حالا کفار یا مشرکین یا به طور کل دشمنان پیامبر و مسلمین) چه دارند که خدا عذاب شان نمی کند؟ چرا خدا ایشان را عذاب نکند وقتی مسجدالحرام را ملک طلق خود می دانند و بهره دیگران را مانع می شوند؟
تا همین جا ذهن انسان دقیق به سوال واداشته می شود که چرا آیه می گوید: چرا خدا عذاب شان نکند؟ گویی کسی گفته است چرا خدا می خواهد ایشان را عذاب کند و قرآن پاسخ داده است چرا عذاب نکند ….؟

اما ابهام بیشتر می شود وقتی آیه قبل را می خوانیم:
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ
همین طور که از ظاهر پیداست می گوید: خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند تا زمانی که تو در میان آنانی یا تا وقتی که ایشان استغفار می کنند.

هرچند تمرکز ما در این آیه بر مطلب دیگری است اما انتهای این آیه نیز خودش نکته ای دارد. استغفار ناگِرَوندگان مورد اشاره قرار گرفته و جالب اینکه این استغفار منشا رحمت از سوی خداست و استغفار ایشان را موثر می داند. البته نگارنده به این آگاه است که برخی برخلاف ظاهر آیه با استغفار کفار و پذیرش آن از سوی خدا کنار نیامده اند و به تفاسیر مختلفی دست یازیده اند تا دایره غفران الهی را تنگ تر ترسیم کنند. برخی مفسرین این استغفار  و پذیرش آن را مختص اهل کتاب دانسته اند و برخی دیگر آن را مختص استغفار مسلمانانی دانسته که به ناچار در میان کفار بوده اند. در هرحال این مفسرین اصرار داشته اند که اثبات کنند استغفار کفار ثمری در بر ندارد. (برای مثال بنگرید به المیزان)

اما تمرکز ما در این نوشتار این نقطه از آیه نیست بلکه آنچه جالب است تعارضی ظاهری است که میان این دو آیه خودنمایی می کند. البته یقین دارم بسیاری نه تعارضی می بینند و نه با خواندن این متن وجود تعارض را تصدیق می کنند. اما افتخار کشف این تعارض مختص نگارنده نیست و از ابتدا معرکه آرای مفسران شده است و در بسیاری از تفاسیر از مجمع البیان گرفته تا المیزان به این امر توجه شده است. به هین خاطر هم ترجمه ها متفاوت اند و هر یک مبتنی بر تفسیری که داشته روشی را برای حل تعارض برگزیده اند. البته متن قرآنی هم چنین اجازه ای را به خواننده خود می دهد. این متن آن گونه است که در فضای آزاد آن به راحتی می توان انتخاب کرد و این امکان گزینش تا آنجاست که اگر به اعجاز قرآنی باور داشته باشید خود می تواند یکی از اعجازهای قرآنی شمارده شود.
گمان می کنم تعارض در بین دو آیه مشخص باشد اما باز هم اشاره ای می کنم. آنجا که آیه ۳۳ می گوید عذاب نمی کنم تا زمانی که تو در ایشانی و استغفار می کنند و در آیه بعد می گوید مگر چه چیزی دارند که عذاب نشوند؟ گویا گوینده در یک بگومگوی درونی درافتاده است و با خود در کشکمش است؟

برای حل این تعارض برخی دو آیه را متعلق به دو زمان متفاوت دانسته اند. گفته اند آیه ۳۳ برای زمانی است که رسول میان ایشان بود و پس از هجرت یا رحلتِ رسول دیگر دلیلی ندارد که خدا عذاب شان نکند. برای مثال طاهری در ترجمه خود و در ابتدای آیه ۳۴ جمله ای را اضافه می کند که {ولی پس از تو اگر استغفار نکنند….} یعنی عذاب را مختص بعد از رسول و غفلت از استغفار دانسته است. (البته مفسرینی نیز این تفسیر را مورد نقد قرار داده اند.)
در ترجمه پاینده نیز می بینیم که زمان آیه ۳۳ را ماضی گرفته است: «تا تو در میان ایشان بودی من آنان را عذاب نمی کردم…».
اما این تنها ترجمه ای است که من به این شکل یافتم. برخلاف این ترجمه ها که با تغییر در شرایط و زمان تعارض در این دو آیه را حل می کنند، ترجمه دهم هجری را می بینیم که تاکید می کند: «و چیست چه بوده است مر ایشان را که نکند عذاب ایشان را خدای؟ هر چند تو در میان آنان باشی و هر چند ایشان استغفار کنند…»
می بینید که مترجم حتی با فرض حضور رسول و استغفار باز هم عذاب را ضروری می انگارد.

شاید لازم باشد اشاره ای کنیم به اینکه مطابق سخن رازی در روض الجنان برخی آیه ۳۴ را پرسشی نخوانده اند و «ما» در ابتدای آیه را نافیه دانسته اند به این معنا که: آنان چیزی ندارند که خدا عذاب-شان نکند… اما نه تنها ترجمه مشهوری را به این شکل نیافتم بلکه خود ابولفتوح رازی نیز آن را برنگزیده است و آیه را پرسشی معنا کرده است.
گذشته از اینها نمی خواهم در برخی اختلافات مفسرین وارد شوم. اختلافاتی مثل تعریف عذاب و استغفار. (بنگرید به مجمع البیان). اینکه منظور از عذاب کشته شدن و اسارت در جنگ است(مثل جنگ بدر) یا عذاب های آسمانی منظور است مثل قوم عاد و ثمود و… یا عذاب اخروی (ترجمه فولادوند)

قرآن شناس برجسته ای چون طباطبایی در المیزان اساسا با هیچ یک از این تفاسیر کنار نمی آید و این دو آیه را با یکدیگر بی ارتباط می داند و نظرش بر آن است که این دو آیه در یک سیاق نیست و زمان نزول شان متفاوت است و دنبال هم آمدن آیات نباید رهزنی کند.
در میان این تشتت آرا که به گستردگی تاریخ تفسیر است بسیار جزم اندیشانه و کوته بینانه می نماید اگر مدعی شویم که می خواهیم نظر قطعی و درست را ما صادر کنیم و دیگر تراجم و تفاسیر را تخطئه کنیم.
متن آفریننده یعنی همین. سپهر آزادی که می توان در آن آزادانه پرواز کرد و به هر سمتی دلخواه است پر کشید. نقطه ای که صوفیه و عرفا روی آن متمرکز می شدند. و ما نیز می خواهیم این آیات را از منظری عاشقانه ـ که خصوصا رویکرد برخی صوفیان ایرانی اسلامی است ـ بنگریم.

با دقت در تراجم و تفاسیر آشکار می شود که همه با توجه به علم معانی در پی معنای ثانویه آیه برآمده اند یعنی فرض را بر این گذاشته اند که این آیه که ظاهری پرسشی دارد در و اقع در پیِ پاسخ این سوال نیست؛ یعنی نوعی استفهام انکاری. به این شکل که قرآن می پرسد «مگر این ناگِرَوندگان چه دارند و چه اتفاقی افتاده است که خدا عذاب شان نکند»؟ سپس مطلبی در ذهن مفسر شکل می گیرد که خدا در این آیه به دنبال پاسخ نیست بلکه برای رساندن عمق مطلب بیان خود را اینگونه ضورت داده است تا همه در مقابل این پرسش بگویند: «هیچ چیز. آنها هیچ چیزی ندارند. معلوم است که خدا ایشان را عذاب می کند، حال یا در آخرت یا در نبود تو یا با وجود و حضور تو.. به هر حال پاسخ مشخص است و دلیلی ندارد که خدا ایشان را عذاب نکند». {این قدر مسلمی است که از تدقیق در بیشترینه تفاسیر به دست می آید}

اما بیایید این بار آیه را از مصادیق استفهام انکاری یا تقریری نگیریم. باری خدا و قرآن نیازی به پاسخ ما ندارند اما شاید واقعا پاسخ این سوال آری یا خیر نباشد. شاید آیه می خواهد در برابر این سوال پاسخی را در درون خود جستجو کنیم که فراتر از آری یا خیر ساده باشد.
حال واقعا چرا خدا این همه کافر یا مشرک یا معاند را با وجودی که مسجد خدا را ملک خود می دانند و استبداد می ورزند، عذاب نمی کند؟

*حضور رسول یا استغفار

**یا شاید مهلتی تا به گناه بیشتری دچار شوند و به ناگاه هر آنچه به ایشان داده شده از ایشان بازپس گرفته شود و سقف قصرهاشان بر سرشان خراب شود(آیات ۱۷۸ آل عمران و ۴۴ انعام و ۲۶ نحل)

اما دیدگاه عارفانه آن اعم عرفان حبی و عاشقانه پنجره ای دیگر در پیش چشم مخاطب می گشاید. پاسخی که هر چند قرآن در واژه ها بدان تصریح نکرده است اما در دیدگاه عمیق تعارض و مخالفتی با قرآن ندارد بلکه با برخی آیات سازگاری نیز دارد. این نگاه عارفانه حفره معنایی ایجاد شده را با یک واژه پر می کند: عشق.

چرا این دو آیه تعارضی ظاهری را به نمایش می گذارند و چرا قرآن دلیل عذاب نکردن الهی را پرسشی بیان کرده است؟ تا خواننده پاسخی را در درون خود بیابد که همان عشق است. عشق است که سبب می شود خدا بندگان ناباورش را نیز عذاب نکند و دنبال بهانه ای است تا رحمتش را بر ایشان جاری کند. گویی خدا می گوید: من عاشق آفریدگانم هستم. من عاشق بندگانم هستم. حتی اگر صد عن سبیل کنم. حتی اگر تو در میان شان نباشی. حتی اگر استغفار نکنند. آنها آفریده های من اند و محبوب من. چرا باید ایشان را عذاب کنم؟

برخی مثنوی پژوهان می گویند مثنوی عشق نامه است و قرآن خوف نامه. در مقام بررسی این سخن نیستم اما می خواهم بگویم عشق در قرآن دامن درازی دارد که البته به چنگ هرکسی نمی آید. شاید بتوان گفت قرآن به این عشق تصریح نمی کند تا شاید ناباوران را جری نکند و همیشه خوفی در دل  ایشان باقی بگذارد ولی گفتار قرآنی از این محبت تهی نیست. اما باید مثل عارفان توان خواندن منطقه های سفید متن را هم داشته باشیم. آن چنان که وقتی به آیه «..ما غرک بربک الکریم» {انفطار/۶} می رسند برخلاف تصور غالب مسلمین پاسخی قرآنی را در برابر آدمی می گذارند؛ «ای انسان چه چیز تو را به خدای کریم مغرور کرد»؟

در باور عارفان پاسخ داده شده است هر چند قرآن آن را نیاورده است. پاسخ آن است: «به کرم او مغرور شدم». (ابوبکر وراق/ بنگرید روض الجنان ذیل آیه)

هر چند شاید این نگرش عرفانی رمانتیک به نظر برسد اما همان طوری که در این نوشتار در مقام تبیین آن بودم بی پایه و اساس نیست و خواننده در مواجهه با متنی چون قرآن دستی باز دارد؛ تا خود چه دیدگاهی و چه خدایی را برگزیده باشد. چنان که این نگاه حبی با برخی آیات نیز سازگار است. چنان که آیه ۴۱ روم برخی از این رنج ها را روزنه بازگشت می داند. خط های سفید و نانوشته قرآنی در عرفان هماره مورد توجه بوده است همیشه سکوت را سرشار از ناگفته ها دانسته اند. در این آیات نیز هر چند به عشق تصریح نشده است اما شیوه بیانی دو آیه و پشت سر هم آمدن و تعارض ظاهری آنها به گونه ای است که نمی توان به طور مطلق آن را رد کرد، هر چند می توان آن را انتخاب نکرد.

مطالب دیگر از این نویسنده:

نگاهی به محاجه ابراهیم و نمرود درباره خدا

۵ ۱ رأی
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

19 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
ایرانی
ایرانی
شهریور ۲۰, ۱۳۹۷ ۴:۳۵ ق٫ظ

بااحترام به عباس آقا برای سواد واحاطه ایشان به قرآن کریم وباابراز شگفتی فراوان ازقاطعیت وجزمیت وصددرصدی بودن ایشان درفهم مسائل !

حجت جانان
حجت جانان
شهریور ۹, ۱۳۹۷ ۴:۲۱ ق٫ظ

الف-وقتیکه قران ادعا میکند برای هدایت امده است وترازوی حق وباطل است ومدل عدالت را در موضوع برخورد با کافران وارث وشهادت وقصاص و…معرفی میکند یعنی این مدل شمارا به عدالت میرساند پس اگر خواهان عدالت هستید وبه قران اعتقاد دارید از این مدل معرفی شده قران باید اطاعت کنید ب-بلی میتوان ادعا کرد که مخاطب قران مردمان عصر نزول بودند که من با این ادعا موافق هستم ولی فقها ومراجع تقلید واسلامگرایان سنتی قران را کتابی برای همه ی اعصار وهدایت همه ی مردم در همه ی زمانها ومکانها میدانندکه اگر کسی انرا بخواند وبه ان عمل کند در… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
شهریور ۹, ۱۳۹۷ ۳:۳۹ ق٫ظ

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس وبینات من الهدی والفرقان ماه رمضان ماهیست که قران نازل شده است برای هدایت مردم وترازوی سنجش حق وباطل استچطور شما ادعا میکنید که قران نگفته که برای هدایت امده است ؟قران در همین ایه که ذکر شد بصراحت میگوید که کتاب هدایت انهم برای تمام مردم است وفرقان است ترازوی حق وباطل است سنگ محک حق وباطل است پس چنین کتابی باید انقدر صراحت داشته باشد که از ان نتوان احکام ضدو نقیض بیرون کشید البته باز در جای دیگری هم میگوید ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی اللمتقین این کتاب… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
مرداد ۳۰, ۱۳۹۷ ۳:۳۰ ب٫ظ

[quote]تفسیر تاریخی که شما بر آن دست گذاشته اید روش چندان بدیع و تازه ای نیست عباس جان! با آگاهی از این روش تفسیری، تفسیری صوفیانه را ارایه داده ام…اما بگذریم…در مقابل سخنان قاطع قاطع قاطع شما ـ که البته زخمی سیاسی نیز با خود حمل میکرد ـ فقط می توانم بگویم: …..شاید…..شاید بعد از ده سال مطالعه روشمند من هم اتفاقات دنیایی و روزمره مثل مرگ مفاجات و مرگ حقیرانه را نوعی از عذابهای الهی انگاردم و تنها روش تفسیری درست را روش خودم دانستم..میگویم شاید چون هنوز به منزل یقین شما نرسیده ام و به نظرم هیچ چیز… مطالعه بیشتر»

رضوی
رضوی
مرداد ۲۶, ۱۳۹۷ ۴:۴۶ ب٫ظ

اگر پایان مطلبتان سوالی نبود ادامه این مباحثه را در اینجا مفید نمی دانستم و بیش از این دردسر نمی دادم:۱. جناب جانان! بنده علم را با دین مقایسه نکردم. صرفا خواستم این مطلب را انتقال دهم که اگر میشود از چیزها استفاده چندگانه داشت و اگر استفاده شرورانه از آنها امکانپدیر است نباید آن را عیب آن چیز دانست. چه علم و چه دین.۲.بر سر ثابت و لایتغیر بودن قوانین دینی آنقدر سخن گفته شده که مکرر نمیکنم. ولی طبعا بنده در جرگه جمود گرایان قرار نمیگیرم.۳.در رابطه با بند دوم سخنتان باید بگویم خیر بنده چنین باورهایی که… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
مرداد ۲۶, ۱۳۹۷ ۳:۱۹ ب٫ظ

آیا صحیح می باشد نسبتی به قرآن بدهید بعد برای ارائه نمونه بفرمایید ناگفتنش بهتر است؟

حجت جانان
حجت جانان
مرداد ۲۶, ۱۳۹۷ ۵:۱۰ ق٫ظ

جناب رضوی!علم با دین فرق اساسی دارد قوانین علمی اماده فرو ریختن هستند اما دین قوانینی دارد که انها متصل به خدا میکند که ازجانب خدا امده اند وانها را لایتغیر وثابت میداند شما خودتان میگویید که قران یک مقاله علمی – تجربی نیست بعد قرانرا با قوانین علمی مقایسه میکنید!اگر شما معتقد هستید که قران کتاب خداست وکلمه به کلمه ان از طرف خدا امده است واگر مسلمان هستید وگمان میکنید که خدا دینی فرستاده که برای تمام اعصار هدایت کننده انسانها باشد مانیفست این اسلام شما کدام است ؟اساسنامه مسلمانی شما کدام است ؟اگر قران را چراغ هدایت… مطالعه بیشتر»

رضوی
رضوی
مرداد ۲۵, ۱۳۹۷ ۱۱:۰۶ ق٫ظ

منظورم از بازرگان فرزند مهندس مهدی بازرگان بود یعنی عبدالعلی در کتاب نظم قرآن.
در رابطه با پاشانی بودن قرآن هم طبعا در اینجا نمیشود مباحثه ای داشت. بنده مدتها بر هرمنوتیک و تاویل متمرکز بودم و به نظرم یکی از عوامل تاویل پذیر شدن متن پراکندگی و جهشی بودن متن است. اما این سخن بگذار تا وقتی دگر….
مثال قرآنی هم آنقدر زیاد است که ناگفتنش بهتر است. بهرحال سپاس از توجه شما.

رضوی
رضوی
مرداد ۲۵, ۱۳۹۷ ۳:۵۲ ق٫ظ

تفسیر تاریخی که شما بر آن دست گذاشته اید روش چندان بدیع و تازه ای نیست عباس جان! با آگاهی از این روش تفسیری، تفسیری صوفیانه را ارایه داده ام…اما بگذریم…در مقابل سخنان قاطع قاطع قاطع شما ـ که البته زخمی سیاسی نیز با خود حمل میکرد ـ فقط می توانم بگویم: …..شاید…..شاید بعد از ده سال مطالعه روشمند من هم اتفاقات دنیایی و روزمره مثل مرگ مفاجات و مرگ حقیرانه را نوعی از عذابهای الهی انگاردم و تنها روش تفسیری درست را روش خودم دانستم..میگویم شاید چون هنوز به منزل یقین شما نرسیده ام و به نظرم هیچ چیز… مطالعه بیشتر»

عباس
عباس
مرداد ۲۳, ۱۳۹۷ ۳:۴۰ ب٫ظ

[quote]چه نظر قاطعی دارید جناب عباس!سخنی از تضاد در میان نبوده… تناقض را هم همان طور که گفتم من کشف نکرده ام بسیاری از مفسرین چنین گفته اند.. [/quote] آری نظر قاطعی قاطعی قاطعی قاطعی دارم دوست گرامی، یک میلیارد درصد یقین دارم به آن چه گفته ام!!! قرآن در [b]تعامل[/b] و [b]مکالمه[/b] مکالمه مکالمه با افراد زنده (شامل خود پیامبر) و گروه های مختلف زنده، و از کانال ذهن محمد بن عبدالله بیسواد و نیز امی، در بازه زمان مشخص و در مکان ویژه ای شکل گرفته است. هر کس این را نفهمد تا قیام قیامت حرف مفت خواهد… مطالعه بیشتر»

رضوی
رضوی
مرداد ۲۳, ۱۳۹۷ ۲:۱۱ ب٫ظ

شهرام عزیز
با شما همسو و هم نظرم….
تحقیقات تک موضوعی از بسیاری تفاسیر جامع ملال انگیز انگیزنده تر است. امیدوارم نسل ما راهی باز کند

شهرام
شهرام
مرداد ۲۳, ۱۳۹۷ ۹:۲۲ ق٫ظ

با سلام به نویسنده گرامی مشکل عمده ای که در کتب تفسیر از قدیم تا کنون وجود داشته این بوده که همه آنها یا به تفسیر تمام کتاب اقدام نموده اند، یا اینکه تفسیرهای مصطلح به موضوعی فراهم کرده اند. اینگونه تفسیرهای بیست و سی جلدی که توسط یک یا معدودی از افراد تحریر شده اند به دلیل ضیق ایام و توانها همواره مجبور بوده اند نگاهی گذرا یا کلی به آیات کنند و لذا در موارد بسیاری می بینیم که مسائل مبهم را پس از بحثها و تحلیلهای چند صفحه ای هنوز هم به جای روشنی نرسانده و همچنان… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
مرداد ۲۲, ۱۳۹۷ ۵:۳۴ ب٫ظ

جناب رضوی اگر مواردی سراغ دارید که آیات یک سوره خاصی در اتصال با هم نیستند مطرح بفرمایید تا همفکری شود… دیگر اینکه جناب بازرگان بیشتر بدنبال این بودند که ترتیب نزول آیات را بیابند…تا مگر مشابه قرآن مولای شیعیان را بیابند…تب اثبات شیعه گری قبل از تحولات ۵۷ بسیار زیاد بود… مواردی وجود دارند (مثلا سوره مائده) که علمای شیعه با اصرار بی منطق اتصال آیات و حتی اجزاء یک آیه را منکر میشوند… قرآن پاشانی نیست و پراکنده گویی چگونه موجب آفرینندگی خواهد شد؟ این ما هستیم که با رعایت هر جه دقیقتر اتصال آیات به هدایت میرسیم… مطالعه بیشتر»

رضوی
رضوی
مرداد ۲۲, ۱۳۹۷ ۱:۵۴ ب٫ظ

بله این امر نقطه قوت است جناب جانان!اساسا همه چیز در عالم چنین است. اگر انیشتاین مطلبی را کشف میکند و مایه پیشبرد علم میشود و دیگری می آید و آن را مایه ویرانی حهان میسازد به گردن آن دانشمند نیست. اگر کسی چرخ را ساخت و دیگری از آن برای جابجایی توپ استفاده کرد عیب چرخ نیست. قرآن متن تاویل پذیری است چه شما قبول داشته باشید چه نداشته باشید. همه بر آن اذعان دارند. و هیچ گاه تاویل پذیر بودن یک متن به عنوان بدی یک متن یاد نشده است. متون برجسته جهان همه شان آفریننده اند. قرآن… مطالعه بیشتر»

رضوی
رضوی
مرداد ۲۲, ۱۳۹۷ ۱:۴۲ ب٫ظ

[quote name=”عباس”]نه تضاد است نه تناقض است نه اسنفجی است و نه عشق…

!!!!!!!!!!!!!!!
چه نظر قاطعی دارید جناب عباس!
سخنی از تضاد در میان نبوده… تناقض را هم همان طور که گفتم من کشف نکرده ام بسیاری از مفسرین چنین گفته اند..
اسفنجی بودن متن قرآنی و وجود عشق در آن هم طبعا بسته به انتخاب شماست. در همان ابتدای متن هم گفته ام که ممکن است برخی نه تعارض را بپذیرند و نه تفسیر را پذیرا باشند.

رضوی
رضوی
مرداد ۲۲, ۱۳۹۷ ۵:۵۳ ق٫ظ

جناب مرادی عزیز! بنده از آیه قبل غافل نبوده ام اما تاثیری در تفسیری که ارایه داده ام ندارد.البته شما تفسیر خاصی را برگزیده اید که تقریبا کم سابقه است. اینکه «عذاب میکنیم ولی به تو آسیبی نمی رسد». سنت الهی دستکم در قرآن نشان می دهد که غالبا قبل از نزول عذاب، رسولان و نیکان و نزدیکانشان را از محل عذاب خارج کرده و بعد عذاب نازل می شود. مثل داستان لوط. ضمن آنکه تمام مفسرین به این آیه و آیات مشابه استناد کردند تا رحمه للعالمین بودن رسول اکرم را اثبات کنند. سخن شما به آنجا میرسد که… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
مرداد ۲۰, ۱۳۹۷ ۶:۱۶ ب٫ظ

نقطه ضعف هر متنی که خصوصا قرار باشد بعنوان اساسنامه یک دین ومرام ومسلکی باشدعدم صراحت متن وظرفیت برداشت چندگانه است شما دوست گرامی نقطه ضعف را بابازی کلمات میخواهید نقطه قوت نشان دهید ؟!!!اینکه از این متن داعش هم میتواند به نفع خود حکم دربیاورد ایا نقطه قوت واعجاز قران است ؟ اینکه مسلمین ومفسرین وعلما ومومنین هرکدام برداشتی متفاوت از ایات قران دارند وهرگز نمیتوانند به وحدت نظر ووحدت رویه برسند ایا چنین امری اعجاز قران است ؟!!! شما مطلب را وارونه نشان میدهید

عباس
عباس
مرداد ۲۰, ۱۳۹۷ ۲:۳۵ ب٫ظ

نه تضاد است نه تناقض است نه اسنفجی است و نه عشق… مشرکان مکه در مجادله با آیات و داستان های هشداردهنده قرآن، که در آن بر سر برخی از اقوام پیشین سرکش و رد کننده دعوت پیامبران بلای آسمانی (طبیعی) نازل شده بوده است، برای پیامبر کرکری می خوانده اند که چرا خدا ما را عذاب نمی کند. این موضوع برای پیامبر پرسش بوده است. خدا به او می گوید تا تو در میان آن ها هستی، (برای صدمه نرسیدن به تو) بلای آسمانی برای کشتار دست جمعی آنان نازل نمی کنم. اما این به معنای چک سفید رهایی… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
مرداد ۱۹, ۱۳۹۷ ۵:۱۹ ب٫ظ

جناب رضوی فرد آیه “قبل” که شما می فرمایید:وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ خودش با “و” شروع شده است انصاف نیست با ابتدا از همین آیه بحث خود را مطرح کنید….بلکه باید حداقل یک بار دیگر باز هم “قبل” تر را ببینید… در آیه ۳۲ مداقه بفرمایید: [b]وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَهً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۳۲﴾ انفال[/b] در پاسخ دعای مخالفین که میخواهند بارانی از سنگ ببارد در آیه ۳۳ فرموده که ما آنها را عذاب نمی کنیم… مطالعه بیشتر»

19
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx