عوامل اصلی افراط گری در بین شیعیان
ابراهیم منهاج دشتی: تاریخ مکتوب ۱۴۰۰ساله شیعه من حیث المجموع یک مصیبت نامه بلکه یک کتاب روضه است که عمده مطالب آن حول این دو محور دور می زند: یکی مظلومیت اهل بیت (ع) و شیعیان آنها و دیگری ظالم بودن مخالفین آنها. به عبارت دیگر موضوع اصلی و همه موضوعات فرعی تاریخ مکتوب شیعه به این دو چیز باز می گردد: یکی فضائل و مناقب و علوم و معجزات امامان(ع) و مظلومیت و شهادت آنها و دیگری مطاعن و نواقص و جهالت و ستمگری مخالفین آنها.
****
عوامل اصلی افراط گری در بین شیعیان
ابراهیم منهاج دشتی:
همان طور که چند هفته پیش در مقاله” سنت گرائی شیعیان مانعی در برابر اصلاحات شیخ طوسی” اشاره شد، صفویان برای مقابله با خلفای عثمانی ترکیه در گسترش افراطی گری در بین شیعیان نقش بسیار مؤثر داشته اند، و پیش از آنها هم ایلخانان مغل برای مقابله با خلافت عباسی مستقر در مصر، و همین طور تیمور لنگ برای مقابله با خلافت عثمانی مستقر در ترکیه، در شکل دادن به مذهب شیعه نقش مؤثر داشته اند، ولی هیچ کدام اینها عامل اصلی ایجاد این جریان نبوده بلکه اینها از بعضی از باورهائی که در زمانشان وجود داشت و به نفعشان بود بهره برداری نموده و آنها را برجسته کرده اند. عوامل اصلی ظهور و رشد این جریان امور دیگری بوده که در این مقال به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره می شود.
مقدمتا باید توجه داشت که تفاوت و اختلاف مراتب در فهم و برداشت از دین و مذهب و سنت گرائی و افراط گری عده ای از پیروان، اختصاص به شیعیان ندارد بلکه با کم و بیش در بین پیروان همه ادیان و مذاهب وجود داشته و دارد. و این امر اولا معلول تفاوت هوش و استعداد و سایر خصوصیات ذهنی و عقلی اشخاص است و ثانیا معلول حوادث و تحولات و شرائطی است که توسط حاکمان و نظامیان در جوامع پدید می آید و آنها مذهب و مذهبیان را آلت دست خود قرار داده و در جهت تحکیم قدرت خود به تقویت بعضی افکار مذهبی و تضعیف بعضی دیگر می پردازند و در اثر این تحولات اجتماعی و سیاسی تفکرات مذهبی هم تغییر می یابد و تحریف می شود.
به نظر می رسد بیش از هر چیز سه عامل ذیل در ایجاد این وضعیت نقش داشته است :۱- مغلوبیت و مظلومیت اهل بیت(ع) و شیعیان. ۲-عدم وجود مدیریت جامع برای اداره امور مذهبی شیعیان.۳ -اصل قرار دادن تقیه.
۱-مغلوبیت و مظلومیت اهل بیت (ع)
تاریخ مکتوب ۱۴۰۰ساله شیعه من حیث المجموع یک مصیبت نامه بلکه یک کتاب روضه است که عمده مطالب آن حول این دو محور دور می زند: یکی مظلومیت اهل بیت (ع) و شیعیان آنها و دیگری ظالم بودن مخالفین آنها. به عبارت دیگر موضوع اصلی و همه موضوعات فرعی تاریخ مکتوب شیعه به این دو چیز باز می گردد: یکی فضائل و مناقب و علوم و معجزات امامان(ع) و مظلومیت و شهادت آنها و دیگری مطاعن و نواقص و جهالت و ستمگری مخالفین آنها. مضافا بر تاریخ، تفاسیر روائی شیعیان مانند تفسیر صافی و تفسیر برهان و تفسیر نور الثقلین نیز به همین دو موضوع باز می گردد. تولی و تبری که دو جزء از فروعات ده گانه دین به حساب آمده نیز همین گونه تفسیر می شود.
این مصیبت نامه در طول تاریخ به طور مستمر در حال افزایش بوده و در هر برهه ای از تاریخ گسترش یافته. کتب مقاتل و کتاب های اولی تاریخی، کتاب های کوچک و محدودی بوده و در طول تاریخ بر حجم آنها افزوده شده تا اینکه در این زمان به صدها بلکه هزار ها کتاب و ده هزار صفحه رسیده. یک کتاب در باره امام حسین(ع) توسط بنیاد معارف اسلامی تالیف شده و نزدیک به چاپ است که تعداد مجلدات آن به ۳۰ جلد رسیده است.
این مجموعه تاریخی پر از شور و احساسات و خشم و کینه، به طور مستمر و با تمام توان و با هنر مندی کامل در تلاش بوده و هست که هر چه بیشتر جریان مظلومیت اهل بیت(ع) را زنده نگه داشته و هرچه بیشتر بر شدت آن بیفزاید و در مقابل هر چه بیشتر ظالم بودن مخالفین آنها را یادآوری نموده و بر شدت آن هم بیفزاید. هر چه بیشتر دل شیعیان را بسوزاند و گریه آنها را در بیاورد. و در مقابل هر چه بیشتر بر کینه آنها نسبت به مخالفین اهل بیت (ع) بیفزاید. هنرمند ترین روضه خوان روضه خوانی است که مصیبت ناشناخته و غریب تری پیدا کرده و با آب و تاب و لحن شدید تر و با هنرمندی جالب تری اجرا نماید و هر چه بیشتر دل مستمعین را به درد آورده و آنها را بگریاند. انواع گوناگون مراسم عزاداری در مناطق مختلف شیعیان به همین دلیل و از روی همین انگیزه به وجود آمده.
بعد از انقلاب قرار بود تعدیلی در این مراسم به وجود آید و به همین دلیل از مراسم قمه زنی جلوگیری شد ولی بعضی اشخاص افراطی بر آن اصرار ورزیده و عده ای از عوام را به اجرای آن وادار نمودند. به عنوان حدیث از قول یکی از امامان(ع) نقل شده که فرموده است:(من بکی أو أبکی أو تباکی وجبت له الجنه) هر که بگرید یا بگریاند یا حالت گریه به خود بگیرد بهشت برای او واجب می شود. و گفته می شود( گریه بر هر درد بی درمان دوا است چشم گریان چشمه فیض خدا است) حدیث و قصه و داستان در باره اجر و ثواب حضور در مجالس روضه و فؤائد و معجزات گریه فوق العاده بسیار و متنوع و خارج از حد و حساب است.
در چنین جامعه ای با این تاریخ و فرهنگِ پر از خشم و کینه، که تشدید آن هم از واجبات شمرده میشود، اعلام هفته وحدت و تاسیس دار التقریب بین المذاهب برای کاهش نفرت و کینه بین شیعه و سنی، بدون تلاش برای اصلاح این کتب تاریخی که سنگ زیر بنای آن، مبتنی بر ایجاد نفرت و تفرقه بین شیعه و سنی است ، مانند این است که یک کیسه شکر و یک قالب یخ در یک دریای شور بیندازیم و انتظار داشته باشیم که شربت شود.
۲- عدم وجود مدیریت جامع:
همان طور که می دانیم در طول تاریخ اسلام اهل بیت )ع( در رأس قدرت سیاسی و اداری جامعه نبوده اند بلکه در حاشیه و خارج از میدان قدرت و مدیریت به سر برده اند. در زمان خلافت امام علی) ع( که به پنج سال نرسید هم تمام وقت او صرف جنگ های داخلی شد. جنگ بصره با طلحه و زبیر و عایشه و جنگ صفین با معاویه. این دو دسته به بهانه انتقام از قاتلان عثمان سر به شورش برداشته بودند، و جنگ نهروان با خوارج که به عنوان مخالفت با حکمیتی که برای پایان دادن به جنگ صفین مورد قبول امام«ع» قرار گرفت، از سپاه خود او جدا شده و شورش کرده بودند. بعد از امام علی (ع) هم هیچ کدام از امامان(ع) به مدیریت با نفوذی حتی بر شیعیان خود دست نیافتند و فاقد قدرت اداری و سیاسی بوده و در بسیاری از اوقات در انزوا به سر برده اند. این انزوا و محرومیت در حدی بوده که به آنها نسبت داده شده که گفته اند”ما منا الا مقتول او مسموم” یعنی هیچ کدام از ما به مرگ طبیعی از دنیا نمی رویم بلکه به وسیله اسلحه یا زهر کشته می شویم. هر چند ممکن است این جمله ی مبالغه آمیز، ساخته و پرداخته روضه خوان ها باشد ولی حد اقل حکایت از منزوی بودن آنها دارد و اینکه قدرت و توانی در رهبری و مدیریت امور مذهبی و مهار کردن همه کسانی که خود را از شیعیان به حساب می آورده اند، نداشته اند.
به طوری که در کتب رجال حدیث و تاریخ آمده تعدادی از مذهب سازان و منافقان خود را در بین شاگردان و روایت کنندگان از امامان شیعه جا زده و مطالب دروغی مطابق اهواء و امیال خود وضع کرده و به آنها نسبت می داده و به طور مرموزی در بین شیعیان پخش می کرده اند. بعضی از آنها دفاتر و کتب رواه امامان«ع» را به عنوان رونویسی از آنها می گرفته و روایات جعلی خود را در بین آنها وارد می نموده و به آنها باز می گردانده اند یعنی کتاب های تحریف شده را به جای کتاب های اصلی به آنها می داده اند. و و قتی خبر این دسیسه و این مجعولات به یکی از امامان(ع) می رسیده نهایت کاری که در مقابله با این جریانات می توانسته اند انجام دهند این بوده که مقداری از احادیث جعلی نسبت داده به خود را تکذیب نموده و از جاعلان آنها تبری بجویند . ولی جاعلان حدیث به نقشه دیگری به کار خود ادامه می داده و با لعن و تبری از صحنه خارج نشده و آثارشان به کلی از بین نمی رفته بلکه به طرق مختلف در بین شیعیان پخش و توزیع می شده و به دست نسل های بعدی می رسیده است. مشاهیر جاعلان حدیث در زمان امام باقر و امام صادق«ع» عبارت اند از ابوالخطاب، بنان بن سمعان و مغیره بن سعید.
۳ـ اصل قرار دادن تقیه
یکی از قواعد و اصولی که در مذهب شیعه روی آن تکیه شده تقیه است. منظور از تقیه این است که شیعیان حتی امامان شیعه«ع» در وقت مواجه با اهل سنت یا کسی که احتمال دهند از اهل سنت باشد برای اینکه شناخته نشوند عقیده و نظرات خود را مخفی نموده و بر طبق آراء و نظرات مخالفین اظهار نظر نموده و حتی نماز و سایر اعمال عبادی خود را بر طبق فتاوای آنها انجام دهند.
نقش گسترده این قاعده در تحریف مذهب
بر اساس این اصل در بین روایات متضاد یا متناقض که بسیار فراوان هم هست، در بسیاری از موارد روایت موافق اهل سنت را حمل بر تقیه نموده و به روایت مخالف آنها استناد می شود. دلیل عمده اختلافات بین شیعه و سنی در مسائل فقهی مانند وضو و غسل و نماز و اوقات نماز و غیر اینها همین است که مخالفت با اهل سنت به صورت یک اصل و قاعده درآمده به طوری که از هر فرصت و مناسبتی برای اظهار مخالفت با اهل سنت بهره برداری شده و کمتر وقتی از فرصتی برای معاشرت بر اساس مشترکات استفاده شده. اصرار بر بعضی مستحبات مانند قنوت در رکعت دوم هر نماز نیز منعکس کننده همین حالت اصرار بر مخالفت با اهل سنت است.
این عوامل و عوامل دیگری زمینه و شرائط مضطرب کننده و مشوش کننده ای برای پیروان اهل بیت به وجود آورده که هیچ کس نمی توانسته بر همه کتب و نوشتجات کسانی که خود را داخل در شیعیان نموده، نظارت داشته باشد و مراقب عدم دخل و تصرف از جانب منافقین و افراطیون ساده لوح باشد. و به همین دلیل مطالب بسیار پراکنده و نا همگون و متناقضی داخل کتب شیعیان شده و از رهگذر شرائط مساعدی برای افراط گرایان فراهم شده و کنترل از دست بزرگان دین و مذهب خارج شده است.
البته در نهج البلاغه و آنچه از سیره سیاسی امام علی )ع( به دست رسیده خط مشی و روش و اصول اساسی کلیات و اصول مکتب اهل بیت(ع) به طور اجمال تعریف و ترسیم شده و اگر نهج البلاغه با مرویات متفرقه و غیر معتبری که به امامان بعدی نسبت داده شده،آمیخته نشده بود مکتب اهل بیت به طور شفاف و روشن باقی می ماند و شناخته می شد ولی افسوس که چنین نشد. و در سال ها و قرون بعدی در بین کسانی که مدعی پیروی از اهل بیت بودند، مذاهب و فرق مختلف به وجود آمد و آراء و نظرات بسیار گوناگون و متنوع و متناقض و متضادی آنهم به طور پراکنده به امامان شیعه نسبت داده شد، و در پی این حوادث محتویات نهج البلاغه و آنچه از سیره امام علی ع نقل شده بود، با سایر مرویات و منقولات منتسب به اهل بیت در هم آمیخت و اباطیل و حشویات بر فضای فرهنگی مذهب غالب شد. و این در حالی بود که امامان شیعه در انزوا و نیمه پنهان به سر می بردند و مدیریت مقتدری بر این فضای بی در و پیکر وجود نداشت و کسانی که می خواستند جلو این آشفنگی و هرج و مرج بگیرند چون قدرت اجرائی نداشتند، نمی توانستند جلو افراطیون بگیرند بلکه از روی ناچاری با آنها کنار می آمدند و کج دار و مریز با آنها رفتار می کردند.
منبع: وب سایت نویسنده