ایازی:پوستین وارونهای از اسلام را معرفی کردهایم
سید محمدعلی ایازی: در ۵۰ سال اخیر درباره قیام امام حسین(ع) کتابهای بسیاری نوشته شده است. کتابهایی که درباره فلسفه حرکت امام حسین نوشته شده، کاملاً متفاوت از آثاری است که از قرن ۵ و ۶ به ما رسیده است. به عنوان نمونه، سید بن طاووس در کتاب لهوف عنوان میکند که ما نمیدانیم چرا امام به کربلا رفت و این فاجعه رقم خورد. او میگوید امام حسین یک عاشق بود و وظیفهی ما گریه بر اوست. حتی بعد از سید بن طاووس نیز افرادی کتابهایی نگاشتند و گفتند که امام کشته شد تا ما گریه کنیم و این اشکها مایهی بخشایش ما نزد خداوند شود….
***
پوستین وارونهای از اسلام را معرفی کردهایم
نیلوفر- به مناسبت ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین، دومین سوگواری حدیت نینوا در شیراز برگزار شد. این محفل با مشارکت حزب اتحاد ملت، جمعیت زنان نواندیش مسلمان، سازمان عدالت و آزادی و کارگزاران سازندگی برگزار شد. در این مجلس که هجدهم مهر ماه برابر با هفتم محرم الحرام برگزار شد، حجه الاسلام و المسلیمن سید محمد علی ایازی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان به این شرح است:
تفاوت در نگرش عاشورا پژوهان معاصر
در ۵۰ سال اخیر درباره قیام امام حسین(ع) کتابهای بسیاری نوشته شده است. کتابهایی که درباره فلسفه حرکت امام حسین نوشته شده، کاملاً متفاوت از آثاری است که از قرن ۵ و ۶ به ما رسیده است. به عنوان نمونه، سید بن طاووس در کتاب لهوف عنوان میکند که ما نمیدانیم چرا امام به کربلا رفت و این فاجعه رقم خورد. او میگوید امام حسین یک عاشق بود و وظیفهی ما گریه بر اوست. حتی بعد از سید بن طاووس نیز افرادی کتابهایی نگاشتند و گفتند که امام کشته شد تا ما گریه کنیم و این اشکها مایهی بخشایش ما نزد خداوند شود. اما در ۵۰ سال اخیر، متفکرانی که در خصوص فلسفهی قیام اباعبدالله به تأمل پرداختند، چند مسأله را به طور مشخص عنوان کردند:
۱-امام حسین یک کار هدفمند کرد.
۲- این هدف قابل شاسایی است و ما میتوانیم بفهمیم چرا امام حسین (ع) در مقابل یزید ایستاد.
۳- این هدف برای ما قابل استفاده است و در زندگی ما به صورت فردی و اجتماعی میتواند الگو قرار گیرد.
۴- میتوان از کلام امام در مکه و مدینه و در میانهی راه تا کربلا ایدهی ایشان برای قیام را استنتاج کرد.
سه نظریهی عمده نیز در خصوص این حماسه، از سوی متفکران این دورهی ما مطرح شده است.
دکتر شریعتی کتابی دارد به نام “شهادت”. نظریه شریعتی این است که امام حسین(ع) رفت که به شهادت برسد. شریعتی از این عبارت ” اِنَّ الله شاءَ اَن یَراک قَتیلا” این استنباط را کرده بود.
نظریه دومی که مطرح شده از آیت الله صالحی نجف آبادی است که میگوید امام از اول به قصد تشکیل حکومت حرکت کرد چون کوفیان دعوت کردند. بعد از آن، امام متوجه شد که مسلم بن عقیل را به شهادت رساندهاند. امام هم مسیرش را تغییر داد و از قصدش منصرف شد اما نگذاشتند.
نظریه سوم از طرف شهید مطهری مطرح شد. ایشان میگوید که امام حسین(ع) اصل ایده و آمالش اصلاح طلبی بود. میخواست اصلاحاتی در امّت نبوی ایجاد کند. حال این اصلاح چگونه صورت میگیرد؟ قدم اول این اصلاح طلبی این بود که در مقابل یزید ایستادگی کند. امام میخواست بگوید که جامعه اسلامی راهش را کج کرده است؛ لذا باید راه را اصلاح کرد.
من نمیخواهم وارد نقد نظریات شوم اما این نکته را تأکید میکنم که ما چه بگوییم امام برای شهادت رفت چه برای تشکیل حکومت و چه برای ایجاد اصلاحات بنیادین جامعه خود قیام کرد، ما نمیتوانیم از پیامها و سخنانی که او در جای جای مسیر حرکت خود بیان کرده غافل شویم. جامعهی ما جامعهای است که اگر در آن اصلاح نباشد و تغییرات ایجاد نشود این جامعه مانند آب راکدی میماند که در جایی توقف کرده و بعد از مدتی متعفن میشود. گاهی ممکن است حتی در این آبِ راکد، حیوانی و یا مرداری هم بیفتد، در آن صورت که دیگر مصیبتها بسیار بیشتر خواهد بود.
بازگشت به قرآن
مقداری برگردیم به مسأله دیگری که از ۱۰۰ سال پیش به این طرف مطرح شده و آن مسألهی بازگشت به قرآن است. بنیانگذار این اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی بود. او میگفت که ما باید به این مسأله بیندیشم که چرا جامعه دینی و اسلامی ما در انحطاط و عقب ماندگی است؟ چرا جامعه ما بهترین شعارها را دارد اما در عمل فشل است؟ او این آیه را به عنوان شعار خود میخواند که “انَّ الله لا یُغیّروا ما بقومٍ حَتی یغیّروا ما بانفُسِهم”. خداوند وضع هیچ ملتی را تغییر نداده مگر این که خود آنها آن را دگرگون کردند. این که شما بیایید تمام مشکلات خود را به خارج از کشور مستند کنید، این فرار کردن از مسئولیت است. هر چه هست از خود ماست. اگر پیروزی است و یا شکست است از خودِ ما بر میخیزد.
از ماست که بر ماست. ما خودمان مشکل داریم. ما در جامعه خودمان حاضر نیستیم اصلاح انجام دهیم و منتظریم که دیگری از بیرون بیاید برای ما کاری انجام دهد. نکتهای که در کلام امام حسین(ع) وجود دارد این است که حرکت من برای چیست؟ “انّما خرجتُ لطلبِ الاصلاح فی اُمه جدّی”. اصلاحات اصل اساسی و کار اصلی من است. من این انحطاط اخلاقی را میبینم. اگر این جامعه بخواهد درست شود باید به صورت بنیادین تغییر کند. این که سید جمال مسأله بازگشت به قرآن را مطرح میکند بر این اساس است که او میگوید وقتی ما راجع به قرآن صحبت میکنیم میگوییم قرآن بسیار محترم است و در محافل شادی و عزای ما با تقدس از آن یاد میکنیم. اما آیا تمدن باشکوهی که ایجاد شد فقط با صرف استفادههای نمادین از قرآن بود؟
امام خمینی (ره) هم در جایی یک تشبیه صحیحی در این خصوص دارند. ایشان میگویند داستان ما داستان کسی است که میرود نزد پزشک و دکتر نسخهای برای او مینویسد. این مریض میرود و چند بار از روی این نسخه با خط زیبا مینویسد. آن نسخهی پزشک را تجزیه و ترکیب میکند. حتی با آب طلا مینویسد. امام خمینی میگفت آیا با این کارها، مریض خوب میشود؟ ابدا خوب نمیشود. زیرا نسخهای که نوشته شده برای آن است که او به کار ببرد، نه اینکه آن نسخه را حفظ کند و با آب طلا آن را بنویسد. برای اینکه از قرآن بهره ببریم لازم نیست که برای حفظ آن جایزه بگذاریم. بیایید از آن قرآن، عدالت اجتماعی را استخراج کنید. اگر این قرآن میخواهد در جامعه حضور داشته باشد حضورش به این نیست که هر کسی هزار تا قرآن در خانه ببرد اما یک نفر “اِنَّ الله یأمر بالعدل و الاحسان” را عملی نکند.
حرف سید جمال این بود که یک جامعه وقتی میتواند درست و در مسیر صحیح باشد که خود مردم بخواهند آن جامعه تحول پیدا کند. من مثال سادهای بزنم. اگر شما میخواهید مردم قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنند، اما در جایی که قوانین رعایت نمیشود با رشوه کارها حل شود، دیگر قانون اساساً عملی نمیگردد. چرا جامعهی ما دروغ میگوید و احترام به دیگران نمیگذارد و بر حیثیت و حق مردم توجه نمیکند؟ برای اینکه خودمان نمیخواهیم. خودمان از این دفاع نمیکنیم. چرا شما مواجهید با بدترین بحرانهای اخلاقی و اجتماعی که بی سابقه بوده و صدای طبلش بلند شده؟ خودمان را مشغول کردهایم به چیزهایی که با آنها سر خودمان را گرم میکنیم.
اصلاح در شیوهی عزاداری
عزاداریهای ما برای امام حسین(ع) هم همینگونه است. آیا ما فکر کردهایم چگونه میتوانیم این عزاداریها را اصلاح کنیم؟ این نذوراتی که برای اباعبدالله انجام میدهیم را ملاحظه بفرمایید. در آیات قرآن به کرّات از انفاق سخن گفته شده است. میدانید که انفاق از باب افعال است و اصل ماده از “َنَفَقَه” است. تونلها و چالهها را نفقه میگویند.
انفاق یعنی پر کردن این چالهها و حفرهها. یعنی وقتی میخواهید انفاق کنید باید چیزی باشد که خلاء را پر کند و اگر نیازی باشد، آن نیاز را پر کند. سؤال این است که این نذورات ما تا کجا انفاق است و تا کجا اسراف است؟ اگر اسراف نیست کجا میتواند یک خلاء را پر کند و یک نیاز اجتماعی را تأمین نماید؟ گاهی در یک خیابان کوچک، ده نفر نذورات میدهند. آیا این ده نفر فکر کردهاند که در این خیابان و محلهی ما خیلیها نیاز به کمکهای دیگری هم دارند؟ جوانی هم وجود دارد که میخواهد داماد شود اما نمیتواند؟ دختری میخواهد عروس شود اما جهیزیه ندارد؟. اگر میخواهیم انفاق کنیم باید از روی فکر و عقل انفاق کنیم. باید چالهها را پر کنیم. باید نیازهای اصلی را بشناسیم و آنها را درمان کنیم. باید این اصلاح را شروع کنیم. مهم شروع کردن این حرکت اصلاحی است.
از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند: لا یوم کیومک یا ابا عبدالله. جای دیگری دارند که “انَّ لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا”. یعنی این عزا روز به روز گرم تر میشود. اما این گرما را باید درست ببریم در مسیر خودش. در مسیری که جامعه را متحول کند و تغییر ایجاد کند. افراد صاحب مجلس و تکیهها بیایند فکری بیندیشند که تا سال آینده این عزاداریها باید به چه نحوی برگزار شود؟ هدف امام حسین از چه طریقی عملی تر میشود؟ چگونه میتوانیم اصلاح در عزاداریهای سال آینده ایجاد کنیم؟
تفاوت میان منکر و حرام
در روایتی از امام حسین(ع) است که میگوید”… آمر بالمعروف و ینهی عن المنکر” امام حسین(ع) برای معروف قیام کرد. در قرآن هم داریم که “یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر”
چرا در این تعابیر گفته شده امر به “معروف”؟ نگفته امر به “واجب”؟ و یا نگفته است نهی از “حرام”. بلکه گفته نهی از “منکر”. فرق است میان امر به واجب و امر به معروف. و فرق است میان نهی از حرام و نهی از منکر. علتش این است که وقتی میگویید منکر، یعنی زشتیاش در میان همه طبقات جامعه مشخص است. یعنی ممکن است چیزهایی حرام باشد اما منکر نباشد. مثلاً شما اگر از لیوانی استفاده کردید و لیوان را همینطور پرت کردید ممکن است بگویید این کار حرام نیست. اما همه میدانند که این منکر است. چیزهایی وجود دارد که حرام هست اما منکر نیست. ممکن است مردم اطلاع نداشته باشند حرمت آن را و به صورت منکر در نیامده باشد. بعضی کارها اما هم حرام است و هم منکر است. تقلب کردن هم حرام است و هم منکر. گزارش دروغ دادن هم حرام است و هم منکر. اینها حرام بودنش که به جای خود باقی است اما گناه دیگری هم بر آن مترتب میشود و آن گناه بزرگ منکر بودن است. چرا که شما این گناه را در سطح وسیع جامعه عملی کردهاید و دروغ و تقلب را ترویج کردهاید.
در تعبیری داریم که “لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن”. از امام باقر (ع) سئوال شد که آنچه از گناه و فساد، ظاهر میشود که مشخص است اما تعبیر “ما بطن” و آنچه پنهان است به چه معناست؟ امام (ع) فرمودند که ما بطن، حاکمان جور هستند. “ما بطن” یعنی حاکمانی که باعث فساد میشوند. یعنی حاکمان، شرایط را برای اصلاح جامعه فراهم نکردهاند و باعث فسادهایی میشوند. اینها پشت پردهی فساد است و از آن به “ما بطن” یاد شده است.
شیوهی صحیح امر به معروف را بیاموزیم
آقای مایکل کوک کتابی دارد به نام “امر به معروف و نهی از منکر”. شاید کسی به قدرت او در مورد امر به معروف کتابی ننوشته باشد. چند دانشگاه بزرگ امریکا از طرح او پشتیبانی کردند تا او بتواند این کتاب را بنویسد. در مقدمه این کتاب نویسنده میگوید که چطور شد که من این کتاب را نوشتم و مؤسسات از من حمایت کردند تا اینکه به چند کشور سفر کنم و بتوانم اطلاعاتی را بدست آورم. او میگوید یک روز در ایستگاه، فردی به یک زن تجاورز کرد و کسی در مقابل این حرکت عکس العمل نشان نداد و هیچ کس حرفی نزد. دوربینها از این صحنه فیلمبرداری کردند و تلوزیونها این صحنه را با حضور کارشناسان روانشناسی و اخلاقی و دینی مورد بررسی قرار میدادند که چرا کسی به این صحنه عکس العملی نشان نداد؟ همه کارشناسان میگفتند که ما نه به لحاظ حقوقی و نه دینی حق نداریم که مانع این کار شویم. اما یک نفر در این جلسات عنوان کرد که در اسلام دستوری است به نام “امر به معروف و نهی از منکر” که بر اساس آن میگویند اگر به کسی ظلم شد، ما نمیتوانیم ساکت بنشینیم. و همه موظفیم که اقدام کنیم. بعد از این صحبتها، توجه همه جلب شد به این مسألهی امر به معروف و نهی از منکر. به همین علت بود که بودجهای را به من (مایکل کوک) اختصاص دادند تا بروم و در مورد امر به معروف تحقیق کنم. حال این مسأله را نگاه کنید و با برداشت ما از امر به معروف مقایسه کنید. ما متخصص هستیم که این مفاهیم دینی را خراب کنیم.
امام علی(ع) میفرماید اسلام ما مانند پوستین وارونه است. داستان دینداری امروز ما اینگونه است. یعنی این دینداری و امر به معروف باید مانع شود از اینکه دروغ بگوییم و رشوه خواری کنیم و ۳ هزار میلیارد بدزدیم و هاله نور ببینیم، اما اینجاها نهی از منکر نمیشود. اینطور میشود که امر به معروف و نهی از منکر را هم خراب میکنیم. وقتی مفاهیم را تحریف کردید آن جوان هم این مفاهیم را نمیپسندد. امروز گاهی کسانی از بلند گوها در خصوص دین و معنا حرفهایی میزنند که منِ روحانی حالم به هم میخورد. بعد این نسل جدید چه برخوردی با این مفاهیم خواهد داشت نمیدانم. حرف من این است که بیاییم کانونهایی ایجاد کنیم تا اسلام صحیح را معرفی کند و بگوید آنچه برخی میگویند کاسبی دین است و اصل دین نیست.
امام حسین(ع) هم پیامش همین بود که اگر قرار باشد کسانی زمامدار اسلام مانند یزید باشند، پس وای بر اسلام. کسانی داعیه دار اسلام باشند که در مقابل فسادهای مالی و مشکلات اجتماعی سکوت کنند اما در مقابل یک کنسرت اعلام موضع کنند، این میشود اسلام وارونه.
من آنچه میخواهم از حماسه حسینی استفاده کنم این گوشزدهایی است که امام به ما میکند. آنجا که میفرماید: “انّی لا اَری الموتَ الاّ السّعاده و لا حیاهَ معَ الظالمینَ الاّ بَرَما”. بحث مرگ و زندگی است. دو نحو زندگی. یکی زندگی که همهاش فکر حیات حیوانی است برای اینکه پُستمان بماند و نمایندگیمان بماند و موقعیتمان حفظ شود با همه بسازیم. این نحوه زندگی با مَنش امام حسین نمیخورد. امام حسین(ع) به اندازه کافی سخنانی گفته است که برای هر زمینهای اعم از حوزه اخلاقی اجتماعی و سیاسی الگو باشد. نه تنها او خودش اینچنین است؛ بلکه فرزندانش در حادثه کربلا هم چنین عمل میکنند.

اگر دینداری جامعه خود را به قران عرضه کنیم چه بدست می اید؟در وعده های عذاب قران تاکید زیادی بر ستم گری و کفر شده این از نهی های مهم قرانی است توصیه های قران به چه اموری است گرفتن انسان و چرخاندن آن به سمت خدا -اما در قران کجا به پیامبر در مورد زیارت فلان قبر یا مزار فلان پیامبر توصیه شده است؟ در حالی که مثلا رفتن به راهپیمایی اربعین چقدر برجسته می شود چرا؟ این زیارت رفتن و راهپیمایی رفتن چقدر در تغییر رفتار و نگرش ما تاثیر گذاشته ؟آیا ستم به افراد ما را دچار… مطالعه بیشتر»
با سپاس ..کسانی که با چیدمان قزآن مشکل دارند معتقدند چیدمان قعلی رابطه تاریخی برای فهم قرآن را بر هم زده است. این بحث دقیقی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد. اما به هر حال این سئوال کماکان باقی است که واقعا آن پوستین وارونه نشده کجاست و چه شکل و شمایلی دارد؟ اینکه نمیشود ما هر جای کار که خراب شد یگویم این پوستین وارونه است! مثلا وقتی ما در همین ماجرای عاشورا بقول استاد یا سه روایت ضد و نقیض از یک واقعه تاریخی مواجه هستیم که آنرا وسیله مشروعیت دینی و مذهبی هم قرار داده ایم… مطالعه بیشتر»
سلام جناب علوی اگر به بنده اجازه جواب داده شود عرض میکنم که آنچه “وارونه” نیست با رعایت روش “اتصال قول” بدست می آید و آشکار میشود… منتها همه چیدمان فعلی قرآن را معتبر برای برداشت از قرآن نمی دانند.بعضی از آقایان مفسرین جدید و قدیم ارتباط بین آیات را مخصوصا در سوره مائده کنار میگذارند…. ریشه در “باور” به چیدمان قرآن است. باید “باور” کنیم چیدمان آیات و سور تحت کنترل الهی بوده است هر چند با القای نظرات افراد کم ایمان یا بسیار با ایمان بوده باشد… نظیر بیان نظر فرد خاص در میان برادران حضرت یوسف است… مطالعه بیشتر»
با تشکر از این مطلب مفید..بنده بنظرم این بحثها دیگر نفوذ خود را از دست داه است چون به همین تعبیر هوشمندانه شما ما در دوران “پوستین وارونه” اسلامی زندگی میکنیم. اما سئوالی که بحق ذهن همه را مشغول کرده این است که پوستین وارونه نشده چیست؟ کجا نشانی از او بجوییم؟ آیا در این زمان ما همه روحانیون و عالمان دینی دارند این پوستین را وارونه میکنند؟ ما وقتی می توانیم در مورد وارونگی پوستین بگوییم که اصل چیز دیگری باشد..۳۷ سال است از پوستین وارونه میشنویم ولی نمیدانیم چه چیزی وارونه شده؟ با تشکر از دلسوزی شما
منظور بنده از این عبارت : “اما باید بندگی خدا نمود از خداوند استعانت جست و از او بخواهیم راه مستقیم را نشان ما بدهد راه کسانی که نعمت داده شدند را بما نشان دهد…”
این عبارت است : “اما باید بندگی خدا نمود از خداوند استعانت جست و از او بخواهیم راه مستقیم را نشان ما بدهد این راه ادامه راه کسانی خواهد بود که نعمت داده شدند…”
سلام آیین عزاداری امام حسین از یک طرف حامیان مغرض و قدرتمند دارد تا به وسیله آن هم تخلیه احساسات شده باشد و هم در بهترین صورت احکام ثابت دست ساخت انسان (حتی انسان هایی که خداوند به آنها نعمت عطا کرد) مبنا قرار بگیرد… از طرف دیگر حامیان بدون سوء نیت دارد ایشان هر قدر هم از پاکی نیت اما حسین بگویند باز هم پس از سخنان این حامیان دوباره در صحنه اجتماعی حامیان اول با ضرب طبل و دهل و شیپور جماعت را بدور خود جمع میکنند و بر احساسات و بلاتکلیفی ها افزوده میشود… اما باید بندگی… مطالعه بیشتر»