نقدهایی بر کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر

نقد سوم؛ مؤلف محترم اخلاق علمی را رعایت کند حجت‌الاسلام مجید دهقان آخرین نکته نقد پیشین رعایت نکردن اخلاق علمی در پژوهش«حجاب شرعی در عصر پیامبر» است. وعده داده بودم که در نقد حاضر نمونه‌هایی برای آن ذکر کنم. اخلاق علمی اقتضا می‌کند که در رجوع به منابع، همه‌ داده‌ها ذکر شود؛ چه آنها که موافق فرضیه‌ پژوهش‌گر است و…

نقد سوم؛ مؤلف محترم اخلاق علمی را رعایت کند

حجت‌الاسلام مجید دهقان

آخرین نکته نقد پیشین رعایت نکردن اخلاق علمی در پژوهش«حجاب شرعی در عصر پیامبر» است. وعده داده بودم که در نقد حاضر نمونه‌هایی برای آن ذکر کنم.

اخلاق علمی اقتضا می‌کند که در رجوع به منابع، همه‌ داده‌ها ذکر شود؛ چه آنها که موافق فرضیه‌ پژوهش‌گر است و چه داده‌های مخالف. در پژوهش حاضر این نکته رعایت نشده ‌است. مؤلف در بحث توصیف خانه‌های مکه و مدینه نقل قول‌های متعددی ذکر می‌نماید تا نشان دهد که خانه‌های آن زمان فاقد درهای امروزی بوده ‌است و از آن نتیجه می‌گیرد که مردم نسبت به تفکیک حوزه‌ خصوصی از حوزه‌ عمومی حساسیتی نداشته‌اند(ص ۱۶۲-۱۶۹). ایشان پس از ذکر برخی اقوال در یک جمله به قول مخالف نیز اشاره می‌نماید، ولی به ادله‌ این قول اشاره‌ای نمی‌کند:

وی[جواد علی] اکثر خانه‌های مدینه را … فاقد درب‌های محافظ و لنگه‌های در و با پرده‌های مویین بر مدخلش معرفی می‌کند… هرچند جعفر مرتضی تلاش کرده که فقدان درب چوبی و لنگه‌ی در را نفی کند(ص ۱۶۳).

سید جعفر مرتضی محقق تاریخ در باب سوم از کتاب مأساه‌الزهرا با عنوان «ابواب البیوت فی عهدالرسول(ص) نصوص و آثار» مستندات فراوانی از حدیث، تاریخ، تفسیر و لغت نقل می‌نماید تا ثابت کند که درهایی که بسته و قفل می‌شود در مکه و مدینه‌ زمان پیامبر نیز رایج بوده ‌است(ج ۲، ص۲۲۱-۳۵۵).

اخلاق علمی اقتضا می‌کند که مؤلف محترم استنادهای جعفر مرتضی را که خلاف فرضیه‌ ایشان است نیز بررسی کند. از جمله روایت‌های بسیاری که جعفر مرتضی نقل می‌کند روایتی است که در صحاح سته و دیگر کتب معتبر اهل سنت از پیامبر نقل شده ‌است که در آن به ذکر خدا هنگام بستن درها توصیه می‌فرماید:«عن النبی(صلی الله علیه و آله) قال: اغلق بابک و اذکر اسم الله، فإنّ الشیطان لایفتح باباً مغلقاً او اغلقوا الابواب و اذکروا اسم الله…»(همان، ص ۲۵۱، ح ۱۴). در روایت دیگری که از مسند احمد در این کتاب نقل می‌شود پیامبر به ابوذر می‌فرماید که در خانه بماند و در روی خود ببندد: «اقعد فی بیتک و اغلق علیک بابک»(همان، ص ۲۴۹، ح ۵». دری که در این دو روایت ذکر شده ‌است تنها چارچوب نیست و باز و بسته می‌شود. این برخلاف نظر مؤلف است.

لازمه‌ دیگر اخلاق علمی درنگ و عدم شتاب‌زدگی در تحلیل داده‌هایی است که با فرضیه پژوهش‌گر مخالف است. در موارد بسیاری از کتاب مورد بحث، آن دسته از گزارش‌های تاریخی که مخالف فرضیه مؤلف بوده‌اند به سرعت و با کم دقتی بررسی می‌شود. در روایات متعددی واژه‌ «خمار» به کار رفته است که شرعی بودن و تأکید شارع بر پوشش موی سر را اثبات می‌نماید. مؤلف خمار را برخلاف علمای لغت، تفسیر و حدیث از قرن اول تاکنون به معنای پوشش سر نمی‌داند و دلیل علمی بر این مسئله بیان نمی‌کند. آیه«ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» و روایت عایشه که بر سر حفصه خمار نازکی می‌بیند و آن را پاره می‌کند و خمار ضخیمی بر سر او می‌پوشاند از جمله‌ ادله‌ بحث پوشش است که مؤلف ذکر می‌کند(ص ۶۴)(۱). مؤلف اما معنای خمار را دامن می‌داند نه پوشش سر(ص ۴۱) و در ذیل روایت عایشه اینگونه تفسیر خود را توجیه می‌کند:

ممکن است بعضی‌ها واژه‌ خمار در این روایت را به روسری یا سرپوش تفسیر کنند، ولی باید گفت با این فرض محتوای حدیث هرگز با واقعیات عصر پیامبر هم‌خوانی ندارد؛ زیرا در آن زمان، تقیدی نسبت به جاهای بسیار حساس‌تر از موی سر نیز وجود نداشت و در نتیجه نوبت به انتقاد و واکنش نسبت به روسری نازک و پیدا بودن مو نمی‌رسید(ص۶۴).

مراد مؤلف از واقعیات عصر پیامبر گزارش‌هایی از پدیده‌ عریانی در عرب جاهلی است و به نظر ایشان چون در بین مردم آن زمان گزارش‌هایی از برهنگی وجود داشته است پس امکان ندارد که نسبت به موی سر و یا نقاط دیگر بدن واکنشی از سوی شرع و مسلمانان صورت پذیرد. مؤلف با این توجیه روایات متعددی را نفی می‌نماید. بحث ما در این مقاله بررسی معنای خمار نیست، اینجا روش تحلیل مؤلف مورد انتقاد است. ایشان ادله‌ای که به روشنی نشان‌دهنده‌ تشریع پوشش و اهتمام مسلمان به آن است را نه با یک پژوهش لغوی، بلکه با دلایل اینچنینی رد می‌نماید. همین روش را مؤلف نسبت به واژه‌ «ساق» در روایات دیگری به کار می‌بندد. در روایتی زبیر هند، همسر ابوسفیان را در روز احد توصیف می‌کند که لباس خود را بالا زده به‌ گونه‌ای که ساق پای او نمایان بوده و مردم را به جنگ تشویق می‌کرده ‌است(کاشفه عن ساقها یوم احد). این روایت نشان می‌دهد که در حالت عادی لباس هند ساق پای او را می‌پوشانده ‌است. مؤلف محترم اما ساق را به معنای «ران» می‌گیرد و چنین استدلال می‌نماید:

بنا دارم در بخش پایانی(عامل هجدهم) درباره‌ واژه‌ها از جمله‌ «ساق» و «خلخال و خدمه» توضیح دهم، ولی در این جا همین بس که تعبیر «کشف ساق» که در متن گزارش زبیر آمده گویای صحت این ادعاست؛ چراکه معنای«کشف عن ساق» برهنه شدن ران و پا در پی جمع کردن و بالا کشیدن دامن لباس است و تفسیر موضوعی پیام قرآن در این باره می‌گوید:«تعبیر یکشف عن ساق(ساق‌ها برهنه می‌شود) به عقیده‌ بسیاری از مفسران کنایه از وخامت کار و شدت ترس و وحشت است، زیرا در گذشته معمول بوده هنگامی که در برابر کار مشکلی قرار می‌گرفتند آستین‌ها را بالا می‌زدند و دامن لباس را به کمر می‌بستند تا آمادگی بیشتری برای مقابله با حادثه داشته باشند، طبعاً در این حال ساق‌ها برهنه می‌شود»(صص ۸۶)

در عامل هجدهم(ص ۹۹۴ تا ۹۹۵) استدلالی وجود ندارد: «ابتدا بنا داشتم توضیح موارد فوق را در همین جا و به صورت مستقل انجام دهم اما از آنجا که خلال مباحث کتاب به شرح هر یک پرداخته‌ام به همان‌ها اکتفا نموده‌ و آخرین عنوان کتاب را به پایان می‌برم»(ص ۹۹۵). مؤلف معنای روشن ساق را تنها با استناد به چنین مطلبی در کتاب پیام قرآن نمی‌پذیرد و این جای بسی تعجب است. مطلب نقل شده از پیام قرآن نیز در ذیل آیه‌ «یوم یکشف عن ساق» است که تعبیری کنایی برای سختی و شدت کار بوده و ربطی به تعبیر «کاشفه عن ساقها» در روایت زبیر که تعبیری غیرکنایی است، ندارد.

اخلاق پژوهشی همچنین می‌طلبد که در نقل داده‌ها و ترجمه‌‌ آنها به زبان دیگر امانت‌داری رعایت شود. این نکته نیز در کتاب حاضر به خوبی رعایت نشده ‌است. در کتاب مکارم‌الاخلاق روایتی از امام باقر علیه‌السلام در توصیف لباس حضرت فاطمه علیهاسلام ذکر شده‌است: «قال: فاطمه سیده نساء اهل الجنه و ما کان خمارها الا هکذا و أومأ بیده إلی وسط عضده و ما استثی احدا» ترجمه‌ صحیح این روایت این‌گونه است: «فاطمه سرآمد زنان بهشتی است و خمارش این‌گونه بود و با دستش به وسط بازویش اشاره کرد و هیچ‌کس را [از این حکم] استثنا نمی‌کنم». مؤلف چنین ترجمه می‌نماید: «باوجودی که فاطمه سرآمد زنان بهشتی است، اما با این حال سراندازش فقط تا وسط بازویش را تحت پوشش قرار می‌داد [و در نتیجه مابقی دستش پیدا بود].(ص ۲۶۲)

مؤلف به گونه‌ای ترجمه نموده ‌است که گویا امام باقر بین مقام بالای فاطمه‌ زهرا و عدم پوشش کامل ایشان منافاتی نمی‌بیند، در حالی که روایات در مقام بیان پوشش زنان و الگو بودن فاطمه زهراست. توجه به فراز آخر روایت که حضرت هیچ‌ کسی را مستنثا نمی‌کند این معنا را تایید می‌نماید؛ درحالی‌که این فراز در نقل مؤلف و در ترجمه‌ ایشان ذکر نشده ‌است. به نظر مؤلف اگر حضرت پوشش خمار را تا وسط بازو می‌داند، به معنای عریان بودن ادامه‌ دست است. این برداشت درستی از روایت نیست. خمار پوشش دست نیست تا چنین لازمه‌ای برداشت شود. خمار تا وسط بازوی حضرت می‌آمده ‌است و این که دست حضرت با چه لباس دیگری پوشیده ‌است، خارج از این روایت است.

مؤلف در جای دیگری نیز قسمتی از آیه را که برخلاف فرضیه‌ ایشان است، ذکر نمی‌نماید. ایشان در قسمتی از کتاب در صدد اثبات عدم کاربرد لباس دوخته در زمان پیامبر است. در نظر وی ذکر لباس دفاعی دوخته در قرآن تلازمی با کاربرد لباس غیردفاعی دوخته ندارد:

ذکر لباس دفاعی برای آنان در سوره‌ی نحل (جعل لکم … سرابیل تقیکم بأسکم) دلالت بر رواج البسه‌‌ دوخته ندارد، زیرا با این که لباس‌های دفاعی و جنگی بیش از لباس های عادی نیاز به صنعت دارد، اما باید دقت داشت که نیاز جنگ‌های مداوم‌شان آنان را به پیشرفت در ساخت البسه‌ دفاعی سوق می‌داد.(ص ۲۹۴)

کل آیه‌ای که مؤلف نقل می‌نماید، چنین است: «جعل لکم سرابیل تقیکم الحر و سرابیل تقیکم بأسکم»(نحل، ۸۱). در این آیه دو نوع سربال ذکر می‌شود؛ سربالی که از گرما محافظت می‌کند و دیگری که در جنگ به‌کار می‌رود. اولی لباسی است غیرجنگی و دومی جنگی. کاربرد سربال غیرجنگی رواج لباس دوخته در زمان پیامبر را نشان می‌دهد. با این وجود مؤلف این قسمت از آیه را ذکر نمی‌کند و به جای آن نقطه‌چین می‌گذارد.

خوانندگان نوشته‌های علمی در بیشتر موارد دسترسی مسقیمی به داده‌ها ندارند، از همین رو اخلاق پژوهشی علاوه بر رعایت روش پژوهش اهمیت می‌یابد. عدم ذکر داده‌های مخالف فرضیه پژوهش‌گر و شتاب‌زدگی در تحلیل نظریه‌های و داده‌های مخالف نقدی جدی به پژوهش وارد می‌نماید. کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» از این نقد مصون نیست و آن‌چه در این مقاله آوردیم تنها نمونه‌ای از این نقص است.

۱.    دخلت حفصه بنت عبدالرحمن علی عائشه زوج النبی و علی حفصه خمار رقیق فشقته عائشه و کستها خماراٌ کثیفاً.

* عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده

صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: