دین و آزادی (۱۰): تجاوز اعراب به همسایگان عجم
ابوالفضل ارجمند: در قرآن بارها از اعراب انتقاد شده است، انتقاداتی که گاه بسیار تند است: الأعراب أشد کفرا و نفاقا وأجدر ألا یعلموا حدود ما أنزل الله. اعراب در کفر و نفاق شدیدترند و حدود احکام خدا را نمیدانند. اعراب ادعای ایمان میکنند، اما ایمان در قلبشان وارد نشده است: قالت الأعراب آمنا، قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا و لما یدخل الإیمان فی قلوبکم.
اعراب در قرآن بیشتر به دورویی و نفاق توصیف شدهاند. آنچه اعراب به زبان میآوردند چیزی نبود که در دل داشتند: سیقول لک المخلفون من الأعراب شغلتنا أموالنا وأهلونا فاستغفر لنا، یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم. صفات منفی دیگری هم به اعراب نسبت داده شده است که باز هم به نفاق و بدخواهی آنان اشاره میکند: ومن الأعراب من یتخذ ما ینفق مغرما ویتربص بکم الدوائر.
زبانشناسان عرب معتقدند که کلمهی «اعراب» جمع «عرب» نیست، بلکه جمع «اعرابی» است، و اعرابی به «عرب صحرانشین» گفته میشود نه «عرب شهرنشین». اینکه این دیدگاه چقدر درست است، تفاوتی در گفتار حاضر نمیکند. در هر صورت، اعراب گروهی از قوم عرب بودند، ضمن اینکه قرآن از «اهل مدینه» یعنی «عرب شهرنشین» هم انتقاد کرده است و بعضی از آنان را مانند اعراب اطراف مدینه منافق دانسته است: وممن حولکم من الأعراب منافقون ومن أهل المدینه مردوا علی النفاق.
البته قرآن با وجود اینکه از اعراب انتقاد میکند، بعضی را استثنا میکند و همه را به یک چوب نمیراند: ومن الأعراب من یؤمن بالله والیوم الآخر و یتخذ ماینفق قربات عند الله. این انصاف و دقت قرآن در برخورد با گروههای اجتماعی دیگر هم به چشم میخورد، مثلا در حالی که قرآن باورها و رفتارهای اهل کتاب را نقد میکند، گروهی از آنان را جدا میکند و برای همهی آنان حکم واحدی صادر نمیکند: لیسوا سواء، من أهل الکتاب أمه قائمه یتلون آیات الله آناء اللیل وهم یسجدون.
وقتی قرآن در زمان پیامبر این همه از اعراب متظاهر انتقاد کرده است، دور از انتظار نیست اگر اینان پس از درگذشت پیامبر فرهنگ حقیقی خود را نشان داده باشند. محمد خودش هم از اینکه مردم قومش پس از او دوباره به جاهلیت برگردند نگران بود: ما محمد إلا رسول، قد خلت من قبله الرسل، أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم؟
یکی از عادات اعراب این بود که در فرهنگ بدوی خود برای ورود به خانههای دیگران اجازه نمیگرفتند. آیاتی از قرآن به نهی مخاطبان از این عمل ناپسند اختصاص دارد. سخنان قرآن با مخاطبان بزرگسالش مانند سخنانی است که ما امروزه به خردسالان میآموزیم. قرآن به آنان تذکر میدهد که برای ورود به خانهی دیگران در بزنند و به اهل خانه سلام کنند (نور: ۲۷). قرآن با لحنی که متناسب با زبان کودکان است به اعراب بزرگسال توضیح میدهد که تنها میتوانند از خانهی خاله و عمه و امثال آنان چیزی بردارند و بخورند (نور: ۶۱). گویی آنان به راحتی وارد خانههای مردم میشدند و غذا بر میداشتند.
مانند قرآن، در تورات هم احکامی برای رعایت حریم دیگران، به خصوص همسایگان، بیان شده است. تورات میگوید اگر به کسی چیزی قرض دادی، نباید برای پس گرفتن قرضت وارد خانهاش شوی، بلکه باید بیرون خانه بایستی تا صاحبخانه آن را برایت بیاورد (تثنیه ۲۴: ۱۰ و ۱۱). دو فرمان از ده فرمان معروف تورات به همسایه اختصاص دارد: بر ضد همسایهات شهادت دروغ نده، و چشم طمع به خانه و زن و زمین و غلام و کنیز و خر و گاو همسایهات نداشته باش (خروج ۲۰: ۱۶ و ۱۷ و تثنیه ۵: ۲۰ و ۲۱). تورات افرادی را لعنت کرده است و یکی از لعنتها نثار کسی شده است که مرز بین زمین خودش و همسایهاش را تغییر دهد (تثنیه ۲۷:۱۷).
***
در قرآن به هر پیامبر یک قوم نسبت داده شده است: قوم نوح، قوم ابراهیم، قوم لوط، قوم هود، قوم صالح، قوم موسی و جز آن. پیامبران برای تبلیغ دین ازقومی به قومی دیگر نمیرفتند. هر پیامبر بایستی با مردم قومش همزبان میبود تا بتواند منظورش را به روشنی برای آنان تبیین کند: وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه لیبین لهم. اساسا در توان هیچ پیامبری هم نبوده است که بخواهد به اقوام مختلف در مکانهای مختلف سفر کند و به زبانهای مختلف با آنان سخن بگوید. در مورد پیامبری مانند موسی، میبینیم که او به تنهایی حتی توانایی ابلاغ پیام خدا به مردم همزبان خودش را هم نداشت و برادرش هارون را که زبانی فصیحتر داشت، به کمک طلبید: وأخی هارون هو أفصح منی لسانا فأرسله معی ردءا یصدقنی، إنی أخاف أن یکذبون. ممکن است چند پیامبر برای راهنمایی یک قوم مبعوث شوند، اما یک پیامبر نمیتواند برای هدایت چند قوم با زبانهای مختلف مبعوث شود، چه رسد به اینکه پیامبری بخواهد برای هدایت کل اقوام جهان مبعوث شود.
لوط و ابراهیم با هم معاصر بودند، اما مأموریت هر کدام در قومی جداگانه در نزدیکی یکدیگر بود. توانایی پیامبران محدود بود و به همان نسبت هم سرزمینی که در آن به تبلیغ میپرداختند محدود بود و مخاطبانشان هم محدود بودند.
قرآن به زبان روشن عربی نازل شده است. زبان روشن عربی برای عجم نامفهوم است، همان گونه که زبان عجمی برای عرب نامفهوم است. قرآن خود به این نکتهی مهم تصریح کرده است که اگر کتابی عجمی بر عرب نازل میشد، آن را نمیفهمیدند و اعتراض میکردند (فصلت: ۴۴).
ادعای رسالت جهانی برای پیامبر یعنی اینکه او مأموریت داشته باشد که پیامش را به تمام سرزمینهای آسیایی و آفریقایی و اروپایی و جزایر واقع در اقیانوسها برساند و آمریکا و استرالیا را هم در جهان قدیم کشف کند و سفرهایی هم به مناطق ناشناخته و صعب العبور مانند قطب شمال داشته باشد. چنین چیزی عقلا ممکن نیست و عملا هم اتفاق نیفتاده است.
پیامبر معلم دین است. از یک معلم نمیتوان انتظار داشت که تمام مردم جهان با فرهنگها و زبانهای گوناگون را در دورافتادهترین نقاط جهان باسواد کند. هر معلم در طول زندگی میتواند چند هزار نفر از مردم را آموزش دهد. توانایی پیامبران هم بیش از این نبوده است، آن هم در موضوع مناقشهانگیزی چون دین که بین پیامبران و اقوام همزبان خودشان هم چالشهای شدیدی بروز میکرده است.
مانند همهی پیامبران، محمد هم قومی داشت، و قرآن تذکری به او و قومش بود: وإنه لذکر لک و لقومک. مانند همهی پیامبران، محمد با قومش همزبان بود و قرآن را به زبان روشن عربی به آنان تعلیم میداد. تکلیف محمد چیزی جز دعوت مردمی که در نزدیکی او زندگی میکردند نبود و عقل هم نمیپذیرد که محدودهی دعوت او بیش از این بوده باشد: وکذلک أوحینا إلیک قرآنا عربیا لتنذر أم القری ومن حولها.
مدعیان رسالت جهانی پیامبر به آیاتی از قرآن استناد میکنند که میگوید پیامبر برای راهنمایی همهی مردم فرستاده شده است: وما أرسلناک إلا کافه للناس. چنین عباراتی در قرآن با مأموریت قومی پیامبر تناقض ندارد، چون مثلا در یک کشور هم وقتی از «همهی مردم» سخن میگوییم، منظور ما همهی مردم همان کشور است. اگر یکی از مقامات کشور بگوید «همهی مردم» باید در امری مشارکت داشته باشند، منظورش همهی مردم همان کشور در همان زمان است نه همهی مردم جهان تا ابد. حتی در یک روستا هم میتوانیم از «همهی مردم» سخن بگوییم و منظورمان همهی مردم همان روستا باشد.
سخن این نیست که ما امروزه از مطالعه و تدبر در تعالیم پیامبران بینیاز هستیم. ما در هیچ حوزهای از معارف بشری نباید خود را از معارفی که در سرزمینهای دیگر روییده است بینیاز بدانیم. کسی که میخواهد فلسفه بیاموزد، در هر جای جهان که زندگی کند لازم است با نوشتههای فیلسوفان کهن یونان آشنا شود و در نوشتههای آنان تحقیق کند، اما این سخن فرق دارد با اینکه بگوییم فیلسوفان یونان رسالت داشتهاند یافتههای فلسفی خود را به گوش تمام مردم جهان برسانند. به همین ترتیب ما برای دینداری در جهان مدرن به مطالعه و تحقیق در کتابهای پیامبران کهن و کوشش برای درک آنها در حدی که برای ما امکان دارد نیاز داریم. کتبی چون تورات و انجیل و قرآن همچنان بهترین منابع دینی ما هستند، اما هر کدام از این متون به زبان قوم مخاطبشان نازل شدهاند و پارهای از احکام آنها نمیتوانند مستقیما در خارج از زمان و مکان خودشان به کار گرفته شوند.
در حالی که خدای محمد در قرآن تکلیفی در حد توان پیامبر بر دوش او گذاشته است، مفسران قرآن ادعا میکنند که او رسالتی جهانی داشته است. یکی از انگیزههای اصرار بر این ادعای نامعقول میتواند آمادهسازی و اقناع افکار عمومی برای توجیه تجاوز اعراب به سرزمینهای عجم پس از درگذشت پیامبر و تشکیل امپراتوری عرب باشد.
مردم دو قوم را در نظر بگیرید: از طرفی قوم عرب که در زمان محمد میزیستند و او را میشناختند و با او همزبان بودند. پیامبر از میان خودشان برخاسته بود و با جدال احسن با آنان سخن میگفت و قرآن را به زبان روشن عربی برای آنان توضیح میداد. از طرف دیگر قوم عجم که اولین برخوردشان با اعراب، حملهی نظامی بیگانگانی بود که زبان آنان را نمیفهمیدند و نمیدانستند چرا به سرزمینشان هجوم آوردهاند. مواجههی عرب و عجم با دین محمد هیچ شباهتی به یکدیگر نداشت.
معمولا بسیاری از آنچه پس از درگذشت پیامبران روی میدهد و به دین نسبت داده میشود، با آنچه دین فرمان داده است مغایرت دارد. داستان موسی در تورات و قرآن نشان میدهد که آنچه در زمان غیبت کوتاه موسی در بنیاسرائیل اتفاق افتاد، درست بر خلاف تعالیم موسی بود. موسی پس از چهل روز با خشم از میقات برگشت و به مردمی که در همان مدت کوتاه به گوسالهپرستی روی آورده بودند گفت: بئسما خلفتمونی من بعدی! بعد از من چه بد خلافت کردید!
خلفای بعد از محمد نیز ممکن است دچار چنین خطاهای بزرگ و ویرانگری شده باشند. دلیلی وجود ندارد که گمان کنیم هرآنچه پس از پیامبر از اعراب و خلفا سر زده است منطبق بر حدود الهی بوده است.
دین هرگز با تجاوز نظامی به سرزمینهای دیگر به مردم آن سرزمینها ابلاغ نمیشود. دین با زبان ابلاغ میشود، نه با شمشیر. آنچه با تجاوز نظامی گسترش مییابد، قلمرو امپراتور یا خلیفه است نه قلمرو دین. اعراب نه تنها دین محمد را با تجاوز به سرزمینهای دیگر گسترش ندادند، بلکه آن را تخریب کردند و به نقطهای رساندند که اکنون شاهد آن هستیم.
حاصل تجاوز اعراب به سرزمینهای عجم، حداقل دو تحریف بزرگ در دین محمد بود: اولا، احکام بسیاری از قبیل «جهاد ابتدایی» برای توجیه تجاوز اعراب جعل شد و وارد فقه شد. اعراب ناچار بودند اعمال خود را از نظر شرعی توجیه کنند و با تحریف قرآن برای اعمال ناشایستهی خود لباسی شرعی بدوزند. ثانیا، مردم اقوام و سرزمینهای دیگر هم به صورت طبیعی عقاید وسنتهای محلی خود را وارد دین کردند و با ساختن روایات دروغ به پیامبر نسبت دادند تا مجبور نباشند از همهی سنتهای قومی خود دست بکشند. به این ترتیب دین محمد به آمیزهای از تعالیم قرآن و انبوهی از مجعولات روایی تبدیل شد که بسیاری از آنها آشکارا با قرآن در تعارض است و «سنت نبوی» خوانده میشود.
اعرابی که بسیاری از آنان در قرآن به نفاق متهم شدهاند، چگونه میخواستهاند تعالیم قرآن را به اقوام عجم تعلیم دهند؟ متجاوزان عرب تنها کاری که پس از تسلط بر سرزمینهای عجم میتوانستهاند انجام دهند، این بوده است که از مردم عجم مالیات سرانه بگیرند. اگر نام این کار گسترش دین است، مغولان هم بعدها همین «رسالت دینی» را برای بار دوم با تجاوز به سرزمینهایی مانند ایران تکرار کردند. این نیز یکی از تحریفات بزرگ است که توسعهی قلمرو خلیفه یا توسعهی امپراتوری عرب را توسعهی دین بنامیم.
این سخن که مردم سرزمینهای دیگر با آغوش باز از اعراب متجاوز استقبال کردند دروغی بیش نیست. در حقیقت برای توجیه تجاوز اعراب، علاوه بر تحریف قرآن و جعل روایات، تاریخ هم تحریف شده است. گروهی از زرتشتیان ایران پس از تجاوز اعراب به هند گریختند. طبیعتا اینان کسانی بودند که بر خلاف کثیری از مردم ایران استطاعت داشتند که از ایران خارج شوند. نوادگان این ایرانیان امروزه در هند حضور دارند و به نام پارسی (Parsi) معروف هستند.
***
در احکام فقهی ارتباط جنسی مالک با کنیز، دیده میشود که دست مالک در انواع تعرضات به کنیز باز است. فقها پس از اینکه با حکم جهاد ابتدایی به اعراب حق دادند که بدون اینکه از سوی همسایگانشان آزاری دیده باشند به سرزمین آنان حمله کنند، به آنان اجازه دادند که زنان را به نام کنیز تصاحب کنند و به آنان تعرض کنند. «مجاهدان» حتی اجازه دارند این کنیزان را بین خودشان دست به دست کنند! این احکام مفتضح را با قرآن مقایسه میکنیم:
درازدواج با «ما ملکت أیمانکم»، قرآن میگوید با آنان با اجازهی خانوادهشان ازدواج کنید و مهریهی آنان را به نیکی بپردازید: فانکحوهن بإذن أهلهن وآتوهن أجورهن بالمعروف (نساء: ۲۵). اینها ضوابط ازدواج متعارف با زنان عادی است. اگرچه معنی قطعی اصطلاح «ما ملکت أیمانکم» بر ما معلوم نیست و چنانکه در گفتار قبلی اشاره شد به نظر میرسد افراد متفاوتی را شامل شود، اما اگر این اصطلاح قرآنی را بنا به سنت رایج به معنی غلامان و کنیزان بگیریم، دیده میشود که رابطهی جنسی با آنان طبق این آیه تابع مقررات عادی ازدواج است، نه چیزی دیگر.
قرآن میگوید با آنان «به اذن اهلشان» ازدواج کنید. در ترجمهها گفته میشود که با آنان به اذن مالکشان ازدواج کنید، در حالی که کلمهی پرتکرار «اهل» در قرآن برای اشاره به مالک به کار نرفته است. به اذن اهلشان یعنی به اذن خانوادهشان، نه به اذن مالکشان. اگر منظور قرآن اجازه از مالک بود، چرا از کلماتی مانند «مولا» به جای «أهل» استفاده نشده است؟ بر خلاف ادعای فقها مالکیت کنیز نمیتواند به خودی خود مجوز ارتباط جنسی با او باشد. اگر بخواهید با کنیزتان رابطه داشته باشید، باید با او ازدواج کنید و برای این کار از خانوادهی کنیز اجازه بگیرید و مهریهی او را هم به خودش بپردازید. اگر هم مالک مؤنث باشد که روشن است او نمیتواند جز از طریق ازدواج با غلامش با او رابطهی جنسی داشته باشد.
اگر برای ازدواج با «ما ملکت ایمانکم» ناچارید از خانوادهشان اجازه بگیرید، اینان نمیتوانند در جنگ با بیگانگان به کنیزی گرفته شده باشند. تناقض واضحتر این است که فقها میگویند آنچه کنیز کسب میکند به مالکش تعلق دارد، در صورتی که طبق قرآن مهریهی «ما ملکت أیمانکم» به خودشان پرداخته میشود: وآتوهن أجورهن بالمعروف.
علاوه بر این، چنانکه در گفتارهای قبلی اشاره شد، قرآن به مؤمنان گفته است که برای غلامان و کنیزانشان همسر بگیرند: وأنکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم و إمائکم. این آیه نیز نشان میدهد که غلامان و کنیزان شما لزوما در زوجیت شما نیستند. البته شما خودتان هم میتوانید با غلامان و کنیزان خودتان ازدواج کنید که در این صورت آنان از نظر روابط جنسی مانند همسران شما میشوند.
طبق آنچه فقه اسلامی خوانده میشود، مالک پس از تصاحب کنیز میتواند بدون ازدواج با او رابطهی جنسی داشته باشد، حتی اگر کنیز راضی نباشد. از طرف دیگر کنیز علاوه بر اینکه شریک جنسی مالک است، خدمتکار او هم هست. چه معنی دارد که مالک خدمتکارش را که بنا به حکم فقها خودش با او آزادانه رابطهی جنسی دارد شوهر بدهد؟ مالک میتواند از چنین خدمتکاری فرزند هم داشته باشد و از این رو کنیزی که مالک با او رابطهی جنسی دارد درست مانند همسر او و مادر فرزند اوست. آیا دین حکم میکند که مؤمنان همسرانشان را شوهر بدهند؟
اگر قرآن به مالکان میگوید کنیزانشان را شوهر بدهند، منطقا به کنیزانی اشاره میکند که با مالکان ازدواج نکردهاند و مادر فرزندان خودشان نیستند. صرف مالکیت بر کنیز نمیتواند به معنی مجوز رابطهی جنسی با او باشد. مالک میتواند کنیزانی داشته باشد که با آنان ازدواج کرده است، و کنیزانی که با آنان ازدواج نکرده است. مالک تنها برای کنیزی میتواند همسر بگیرد که شریک جنسی خودش نباشد.
احکام غیراخلاقی فقهی دربارهی کنیزان با احکام قرآن تعارض دارد. این احکام متناسب با تجاوز اعراب به سرزمینهای دیگر جعل شده است. در تجاوز نظامی، زنان طعمههای بیدفاعی برای اعمال توحش متجاوزان هستند. اعراب برای تعرض به زنان احکامی فقهی جعل کردهاند بدون اینکه دغدغهی این قبیل آیات را در قرآن داشته باشند: لا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء إن أردن تحصنا لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا.
تجاوز اعراب به سرزمینهای دیگر به مراتب از تجاوز مغولان بدتر بوده است، چرا که اعراب این تجاوز را به نام دین انجام دادند. تجاوز اعراب به همسایگان مجموعهای از احکام شرمآور فقهی پدید آورد که میتوان آنها را فقه تجاوز و بیبندوباری جنسی نامید!
آیاتی از قرآن در اعتراض به رفتارهای شرمآوری است که به دین نسبت داده میشود: وإذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آباءنا والله أمرنا بها. قل إن الله لا یأمر بالفحشاء. أتقولون علی الله ما لاتعلمون؟ چون کار زشتی میکنند، میگویند پدران خود را بر آن یافتیم، و خدا ما را به آن فرمان داده است، بگو خدا به کارهای زشت فرمان نمیدهد. آیا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟
محمد دین جدیدی نیاورد، بلکه به مدعیان پیروی از پیامبران قبلی اعتراض کرد و دینداری آنان را زیر سؤال برد. او از دین پیامبران قبلی دفاع کرد و کوشید دروغهایی را که به آن افزوده شده بود بزداید. بسیاری از این دروغها را متخصصان مذهبی به دین افزوده بودند. محمد به مردم گفت که بسیاری از روحانیان مال مردم را به ناحق میخورند و راه خدا را سد میکنند: یا أیها الناس، إن کثیرا من الأحبار والرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله.
قرآن در بعضی از آیاتش رنگ و بویی اعتراضی دارد. محمد معترض بود. کافران اهل کتاب و مشرکان همگی مردمی مذهبی بودند که به کلیسا و کنیسه و مسجد الحرام میرفتند و آیینهای مذهبی خود را به جا میآوردند و محمد به همین مردم اعتراض میکرد. محمد منتقد دروغها و انحرافات آنان بود. محمد حتی به نمازگزاران هم معترض بود، آن هم در در یکی از اولین سورههای قرآن: ویل للمصلین.
مبنای مناظرهی محمد با اهل کتاب، تورات و انجیل و تعالیم اصیل پیامبران بود، نه کتابهایی که آنان خود به دست خود نوشته بودند و به خدا و پیامبران نسبت میدادند: ویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم، ثم یقولون هذا من عند الله. محمد تنها به کتابهای موسی و عیسی و دیگر پیامبران استناد میکرد، نه کتابهای کشیشان و کاهنان. محمد به آنان میگفت اگر راست میگویند تورات را بیاورند و ادعاهای خود را در آن اثبات کنند: فأتوا بالتوریه فاتلوها إن کنتم صادقین! اکنون نیز اهل قرآن باید صحت ادعاهای خود را با استناد به قرآن نشان دهند، وگرنه در همان جایگاه و مسیر احبار و راهبان قرار دارند.
***
در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم و در طول جنگ، در کشورهای تحت اشغال امپراتوری ژاپن از جمله کره و چین زنان بسیاری به بردگی جنسی گرفته شدند. به این زنان اصطلاحا «زنان راحتی» (Comfort women) میگفتند. زنان راحتی که تعداد آنان را تا بیش از چهارصد هزار نفر تخمین زدهاند، در سرزمینهای اشغالی ربوده میشدند و در «ایستگاههای راحتی» مورد تعرض شبانهروزی سربازان ژاپنی قرار میگرفتند. گفته میشود که از هر چهار زن سه زن در اثر کتک و شکنجه و بیماریهای مقاربتی مردند.
این جنایت موجبات شرمساری مردم ژاپن را در سالهای بعد از جنگ فراهم کرده است. در کشورهای قربانی، یادمانهایی برای زنان راحتی بر پا شده است، از جمله در سئول، پایتخت کرهی جنوبی، که گروههای فعال حقوق بشر تندیسی از یکی از این زنان را در برابر سفارت ژاپن نصب کردهاند و هر هفته در آنجا تجمعی اعتراضی برپا میکنند.
در هجوم بیگانگان به کشوری دیگر معمولا زنان قربانی تجاوز مضاعف میشوند. در تجاوز اعراب به سرزمینهای عجم هم سربازان متجاوز به زنان راحتی نیاز داشتند و فقهای دستگاه خلافت احکام فقهی لازم را برای راحتی «مجاهدان» استخراج کردند.
نمونهای از صدور این قبیل احکام فقهی در سالهای اخیر فتوای «جهاد نکاح» بود که در جنگ سوریه بر سر زبانها افتاد و البته قبح آن باعث شد که گروههای متهم به ارتکاب این عمل آن را تکذیب کنند. گفته میشود که این فتوا را ابتدا محمد عریفی مفتی عربستانی صادر کرد، اگرچه او گفت صفحهی اینترنتیاش را هک کردهاند. با این حال در سپتامبر ۲۰۱۳، لطفی بن جدو وزیر کشور تونس وجود این پدیده را تأیید کرد و گفت که دخترانی از تونس برای رفع نیازهای جنسی مخالفان مسلح به سوریه رفتهاند.
ظهور گروههای تروریستیی که در روزگار ما به دنبال احیای خلافت هستند، میتواند تا حدود زیادی ماهیت آنچه را که در زمان خلفای عرب در تجاوز به سرزمینهای عجم روی داد به نمایش بگذارد. این گروههای سلفی در تجاوز به جان و مال و ناموس دیگران از اسلافشان پیروی میکنند. عملکرد این گروهها حاصل تفکر «جهاد ابتدایی» و تمرد از حکم قرآنی «لا إکراه فی الدین» است. جهاد ابتدایی دروازهی بزرگی به سمت جهنم است که شیطان برای «مجاهدان» باز کرده است و در آن زشتترین رذایل اخلاقی مجاز میشود و از همه بدتر اینکه این رفتارهای شرمآور به دین نسبت داده میشود.
احکام فقهی جهاد ابتدایی و مجوز حمله به سرزمینهای عجم نمیتواند مربوط به دوران نزول قرآن باشد و از سوی پیامبری صادر شده باشد که در قرآن بر همزبانی پیامبر با قومش تصریح و تأکید کرده است. این احکام بعدها برای توجیه تجاوز اعراب به اقوام عجم صادر شدهاند. در این احکام به یکباره میبینیم که تمام قیود اخلاقی فرو میریزد و تجاوز به عنف و قتل بیگناهان و تعرض به زنان مباح میشود.
از قرآن دیده میشود که جنگهای پیامبر درونقومی بود و ابتدا مشرکان بودند که درگیری با پیامبر و پیروانش را آغاز کردند و آنان را از شهرشان بیرون کردند. پیامبر مؤمنان را به قتال با کسانی فرا خواند که ظلم را آغاز کرده بودند: ألا تقاتلون قوما نکثوا أیمانهم وهموا بإخراج الرسول وهم بدءوکم اول مره؟ در مقابل، اکثر جنگهای خلفا برای فتح سرزمینهای عجم فاقد مشروعیت اخلاقی و دینی بود. اینکه کسی برای تبلیغ دین به جنگ متوسل شود، همان قدر مضحک است که کسی برای اشاعهی اخلاق مرتکب قتل و تجاوز شود. جنگهای برونقومی خلفا نوعا تجاوز و تعرض به حریم همسایگان بود.
یکی از ترفندهای شیطان که در قرآن بارها به آن تذکر داده شده است، تزیین زشتیهاست. شیطان زشتیها را زیبا نشان میدهد و اعمال بدکاران را در نظرشان میآراید: زین لهم الشیطان اعمالهم فصدهم عن السبیل وما کانوا مهتدین. اینکه زشتترین اعمال را جهاد بنامیم و به آن رنگ دینی بدهیم، نمونهای آشکار از حیلههای شیطان است.
تجاوز اعراب به همسایگان عجم به بهانهی تبلیغ دین طنزی تلخ است: فرض کنید که شما عرب هستید و همسایهای دارید که با شما نه همزبان است نه همکیش. شما تصمیم میگیرید که او را به کیش خودتان دعوت کنید. به در خانهاش میروید و او را صدا میزنید و سعی میکنید به زبان روشن عربی به او تفهیم کنید که دینش اشتباه است و باید از دین شما پیروی کند! او که عجم است و متوجه نمیشود شما چه میگویید ممکن است با تعجب به شما نگاه کند و لبخندی بزند و در را ببندد. شما هم که میبینید او با زبان خوش به راه راست هدایت نمیشود، جهاد ابتدایی را با نام خدا آغاز میکنید: در خانه را میشکنید یا از دیوار بالا میروید و وارد خانه میشوید و با استفاده از زبانی که او بلافاصله متوجه میشود، یعنی زبان شمشیر، منظورتان را بیان میکنید. خانه به تصرف شما در میآید و همسایه باید به این علت که با شما همکیش نیست به شما باج بدهد وگرنه کشته میشود و همسر و فرزندانش را تصاحب میکنید. با استناد به بعضی از دیدگاههای فقهی میتوان به نام دین و با خیال راحت شنیعترین اعمال غیراخلاقی را مرتکب شد.
(ادامه دارد)
در این ارتباط
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی
دین و آزادی (۹): تأملی در معنی «ما ملکت أیمانکم» و «رقاب»
با سلام
آیه الاعراب اشد کفرا و نفاقا به مردم عرب اشاره ندارد بلکه به بیابانگردان عرب اشاره دارد و آن هم نه همه بدویان بلکه گروهی از آنها
جمع عرب در زبان عربی عروب است نه اعراب
پایدار باشید
به نام خدااین مقاله در نوع خودش بی نظیر و بسیار جالب می باشد.آری تجاوز سبعانه و بی رحمانه ی اعراب به ایران هیچ ربطی به احکام نورانی قرآن ندارد همچنانکه اشارت رفت در نوشتار زیبای جناب ابوالفضل ارجمند، اعراب بعد از شهادت پیامبر عظیم الشان اسلام به کل تقوی و دستورات قرآن را زیر پا گذاشتند و با توجیهات من در آوردی به ایران حمله کردند و مرتکب جنایات فجیعی شدند که از آن جمله می توان به تجاوز به زنان بی پناه و کشتار مردان و به اسارت بردن زن و بچه ی مردم و آتش زدن کتابخانه… مطالعه بیشتر»
با سلام اقای علی رضا . این ادعای طرفداران دواتشه دین اسلام است که مدعی هستند پیامبر هیچ جنگی را شروع نکرد وتمام جنگهای زمان پیامبر دفاعی بوده شما اینرا به ان اقایان بگویید که چنین ادعا میکنند در ثانی جهاد ابتدایی چه زمان پیامبر انجام شده باشد وچه نشده باشد دلیلی برای موجه بودن ان نیست حمله به سرزمینی دیگر که ازار ومزاحمتی ندارد برای اینکه به زور دین را در حلقشان فرو کنیم هرگز منطقی وعقلانی نیست حالا توسط هرکسی انجام شود فرقی نمیکند
اقا مجید مثال شما بی ربط بود چونکه دین دارای طیفهای گسترده با سایه روشن زیاد است امر واحد ومشخصی نیست که بسادگی شما دیگران را از ان بیرون بدانید بصرف گفتن شهادتین طرف مقابل مسلمان است ودیگر اداب دینی را هرطوری بجا اورد که خدشه ای به شهادتین وارد نیاید از دایره مسلمانی خارج نمیشود حتی افرادی مانند دکتر سروش واستاد مجتهد شبستری که در چگونگی دریافت وحی توسط پیامبر اشکال کردند وقران را کلام محمد دانستند نه کلام خدا از دایره مسلمانی خارج نشدند اگر جناب ارجمند گفته که مقاله ای در این ارتباط مینویسد برای توضیح دادن… مطالعه بیشتر»
متنی اشکارا ناشی از کم سوادی نویسنده.متاسفانه بعضی از افراد مانند ایشان بجای مطالعه دقیق تاریخی صرفا تفاسیر و برداشت شخصی خود را از قران مبنای درک همه سنت اسلامی قرار می دهند ,. روایات کاملی از فتوحات در دوره خود پیامبر وجود دارد. شیوه فتح کامل عربستان تفاوت چندانی با بسط فتوحات پس از پیامبر ندارد. شروع حمله به سرزمینهای خارج از محدوده عربستان در دوره خود پیامبر است. درگیری ها در دوره حیات پیامبر با فرمانروایان محلی و تلاش برای فتح سرزمین های مختلف قابل انکار نیست. جنگ با رومیان در دوره پیامبر اغاز شده. توجه کنید که… مطالعه بیشتر»
سرکار حجت جانان:
مثال کاملا به ربط بود و مخاطب مستقم آن مطلب را گرفت…. همانطور که می بینیم جناب ارجمند خود قصد پرداختن به موضوع را بواسطه اهمیتی که داشته (و بازتابی که پیدا کرد…..) در مقاله بعدی دارد، آن هنگام بهتر می توان درجهت رفع این سوءتفاهم گام برداشت و البته از کامنتهای متقابل بهره برد.منتظر مقاله ایشان می مانیم.
اقا مجید مباحث عقیدتی ربطی به باشگاه کراواتیها ندارد مثال شما بی ربط است تفسیر قران توسط کافر هم صحیح است اگر از منطق واستدلال برخوردار باشد شما میگویید تفتیش عقاید نمیخواستید بکنید ولی اینکار را به بدترین وجهی کردید شما گفتید که ایشان خودشان راشناساندند واین حق مخاطب است که بداند ایشان نماز میخواند که تفسیر قران میگوید یانه بعد سوال کردید که ایا اصولا چنین کسی حق دارد تفسیر قران بگوید ؟ شما بهر حال وارد فاز تفتیش عقاید شدید اینکه قران کتابیست که برای ارتباط با مردم امده برای عموم مردم امده بارها کلمه ناس دران تکرار… مطالعه بیشتر»
طاهای گرامی:
کماکان ممنون از پاسختان، اما همانطور که می بینیم جناب ارجمند خود قصد پرداختن به موضوع را بواسطه اهمیتی که داشته (و بازتابی که پیدا کرد…..) در مقاله بعدی دارد، آن هنگام بهتر می توان درجهت رفع این سوءتفاهم گام برداشت و البته از کامنتهای متقابل بهره برد.منتظر مقاله ایشان می مانیم.
[quote name=”مجید”]جناب ا.م:بله “شرط ورود به اسلام بیان شهادتین” و شرط تداوم آن همان است که گفته شد: فَأَقیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ …..وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ ……یَأَ یُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوهِ ….. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ …….[/quote] درود مجید گرامی این آیات را کامل بخوانید.و قبل و بعدش را نیز.مخاطب «مومنین» به معنای خاص قرآنیش بوده اند.و نه «مسلمین» بدین روش که شما آیه نقل می کنید،داعش و طالبان و بوکوحرام و النصره و…نیز کرده اند:واقتلوا هم حیث وجدتموهم….وقتلوا المشرکین ….و… کمی در نقد کردن دیگران به «استناد دهی» از آن… مطالعه بیشتر»
سرکار حجت جانان:
شما هم همان اشتباهی را کردید که یکی دونفر دیگر….اصلا اینکه وی نماز می خواند یا نه ، نه محل بحث بود نه واجد اهمیت، سوال مورد نظر کلی بود و نه تفتیشی…..اما درهرحال:
وقتی وارد باشگاه کراواتیها می شوید نمی توانید کراوات نزنید !
، ، ، ، ،
با تشکر از دیدگاههای دوستان
صلات و زکات که اولی برای «یاد خدا» و دومی لازمهی «یاد خلق» است، دو دستور مهم در تعالیم پیامبران خداست، اما سخن من این است که این دو با فرمولهای فقهی تعیین نمیشود و این فرمولها با قرآن همخوان نیست. إن شاء الله در گفتار بعدی این موضوع را با تفصیل بیشتری توضیح میدهم.
سلام جناب مجید عزیز اشکال کار اینجاست که شما دینداری را از نگاه خودتان تفسیر وتعبیر میکنید جناب ارجمند معتقد نیستند که کسیکه زکات نداد یا نماز نخواند از مسلمانی خارج شده است اینکه عداه ای وارد شدند وعده ای خارج شدند اینها را فقها میگویند وهم انان این مرزها را تعیین میکنند وجناب ارجمند اعتقادی به این مرزبندیها ندارد ایشان دینداری را نوع دیگری با تفسیر خودشان بیان میکند ومرزبندی خودشان را دارند مثلا اینکه میگویند اگر کسی به غیر از خدا توسل کند مشرک است و…. که البته نوشته هایشان کاملا گویاست اصولی را که شما بدان اعتقاد… مطالعه بیشتر»
طاهای گرامی:۱-امر به نماز و روزه و ذکات در قرآن به صراحت آمده (کامنت ۷۱ ذیل همین مقاله) و اگر هم نیامده بود فرامین رسول الله جای آن را می گرفت…..۲-این سایت محل رجوع دلبستگان جریان نواندیشی دینیست و لازم نیست ابتدای هر صفحه ای این را بنویسد ، مقالات همین گروه را هم درج می کند، این که دیگر عیان است.۳-وقتی تا این اندازه اختلاف برسر حتی اصول بینمان باشد ادامه بحث بی فایده است. انشاالله موفق باشید. ————————————————–اما جناب ارجمند خود بهتر می داند منظور آخرین کامنت بنده چه بود و شک نکنید مطلب را گرفت ولی اینکه… مطالعه بیشتر»
[quote name=”مجید”]طاهای عزیز: هر چهار کامنت مفصل شما را که مربوط به بنده و بالغ بر ۲۸۰ سطر می شد از نظر گذراندم، ممنون از بذل توجهتان، اما معتقدم مطلب کماکان به همان صورتیست که بود.اصلا بحث بر سر اصول و فروع نیست، برسر واجبات است، بله نماز در ضمره توحید و اصول دین نیامده، اما بعید می دانم نشنیده باشید مثلا هرکس منکر زکات گردد و برآن پافشاری کند از اسلام خارج گشته،دیگر واجبات همینطور…..درضمن اینجا بنا بر مچ گیری و تفتیش عقاید هم نبوده و نیست بلکه براساس تعریف “روشنفکر یا نواندیش دینی” کسیست که ذیل هردو مقوله… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”]این بنده خدا که معلوم است از ناهنجاری روانی و درد مزمن رنج می برد و بر توهمهای جنون آمیز مریض نمی توان حرده گرفت. اما توصیه من به این فرد اسپمر این است که این گونه …. بازی ها را یک بار و برای همیشه حداقل در سایت نیلوفر که سایت اندیشه است کنار بگذارد: [quote]در نتیجه نقل قول ایشان در پایان جمله که «قرآن» می گوید لزوما آن کتابی نیست که در منزل شماست.[/quote] این بنده خدا حتی در حالت های حمله اسکیزوفرنی ادعای قرآن دیگری نکرده است. [i][b]15- برخی دگر از مکاشفات حدود دو سال… مطالعه بیشتر»
طاهای عزیز: هر چهار کامنت مفصل شما را که مربوط به بنده و بالغ بر ۲۸۰ سطر می شد از نظر گذراندم، ممنون از بذل توجهتان، اما معتقدم مطلب کماکان به همان صورتیست که بود.اصلا بحث بر سر اصول و فروع نیست، برسر واجبات است، بله نماز در ضمره توحید و اصول دین نیامده، اما بعید می دانم نشنیده باشید مثلا هرکس منکر زکات گردد و برآن پافشاری کند از اسلام خارج گشته،دیگر واجبات همینطور…..درضمن اینجا بنا بر مچ گیری و تفتیش عقاید هم نبوده و نیست بلکه براساس تعریف “روشنفکر یا نواندیش دینی” کسیست که ذیل هردو مقوله جای… مطالعه بیشتر»
این بنده خدا که معلوم است از ناهنجاری روانی و درد مزمن رنج می برد و بر توهمهای جنون آمیز مریض نمی توان حرده گرفت. اما توصیه من به این فرد اسپمر این است که این گونه …. بازی ها را یک بار و برای همیشه حداقل در سایت نیلوفر که سایت اندیشه است کنار بگذارد: [quote]در نتیجه نقل قول ایشان در پایان جمله که «قرآن» می گوید لزوما آن کتابی نیست که در منزل شماست.[/quote] این بنده خدا حتی در حالت های حمله اسکیزوفرنی ادعای قرآن دیگری نکرده است. [i][b]15- برخی دگر از مکاشفات حدود دو سال اقامت من… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”]أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ. در آیات انعام:۸۳ تا ۸۹ از ۱۸ نفر از پیامبران یاد شده که خدا آنان را در صراط مستقیم عبودیت خدا و شرک نورزیدن به خدا هدایت کرده است… و این که آنان از صالحین و محسنین بوده اند. در دنباله در انعام:۹۰ به حضرت محمد با فعل امر مذکر [b]مفرد[/b] گفته شده است: [b]فَبِهُدَاهُمُ[/b] اقْتَدِهْ، یعنی تو هم به هدایت آنان [b]اقتدا کن[/b]). هدایت آنان الگوی تو باشد. حال فردی به نام علی اکبر خانجانی در مهر ۱۳۹۴ در کتابی به نام «فطرت خدا و فطرت بشری» در یک افدام بیشرمانه… مطالعه بیشتر»
[quote name=”ابوالفضل ارجمند”]اولین نگرانی دینی دینداران مادرزاد یعنی چگونگی شستن سر و صورت برای نماز که در آن هم بین فرقه های متخاصمشان اختلافات تخصصی موشکافانه وجود دارد، آخرین دغدغه ی محمد و مؤمنان بود که در سوره ی مائده به آنان ابلاغ شد. این معیاری واضح برای تشخیص دو نوع دینداری است.[/quote] درود استاد ارجمندبنظر با هر کس چنین «حلیمانه» بدون «کنایه به باورها و شخصیتش» زدن برخورد کنید حواشی خسران زننده کم خواهد شد. ب- بنظر پرسش هایی از دگراندیشان و منتقدان با توجه به هر پاسخ جدید کنید«دیالوگ»واقعی تر و کم حاشیه تری شکل می گیرد.تا گذاره… مطالعه بیشتر»
اولین نگرانی دینی دینداران مادرزاد یعنی چگونگی شستن سر و صورت برای نماز که در آن هم بین فرقه های متخاصمشان اختلافات تخصصی موشکافانه وجود دارد، آخرین دغدغه ی محمد و مؤمنان بود که در سوره ی مائده به آنان ابلاغ شد. این معیاری واضح برای تشخیص دو نوع دینداری است.
[quote] ….متاسفم که در دام یک……[/quote]
خدا شفا عنایت کند ، آمین.
علوی جان: آنچه مرقوم فرموده اید از سنخ دلیل بود؟ یعنی چون شیعه و سنی در باب شکل نماز یا طواف درحج و امثال ذلک اختلاف روش دارند باید منکر وجوب چنین واجباتی شد؟!
پیامبر به نومسلمانان آداب دین جدیدشان را می آموخت همانکه خود و اولین ایمان آورندگان از همان روزهای اول کنار کعبه بدان می پرداختند…..
[quote]صدها مقاله در پیش خواهد بود[/quote] صدها مقاله پیشکشتان، این دوسه تا را که مرتبط با بحث است به آینده نامعلوم حواله ندهید تا فراموش شود و طبق معمول بگریزید. اما بعد: گفتیم “نومسلمانان” یعنی: تازه ایمان آورندگان (=جدیدالسلام) نه آنانکه برای پرس وجو درباره اسلام نزد پیامبر می آمدند…..این جماعت شهادتین گفته بودند و می دانستند اسلام با بت پرستی منافات دارد.می بینید چگونه مطلب را قلب می کنید؟ دست خالی و باز بودن باب مغلطه، چون همیشه….پیامبر بدیشان آداب دین جدیدشان را می آموخت همانکه خود و اولین ایمان آورندگان از همان روزهای اول کنار کعبه بدان می… مطالعه بیشتر»
آقای ارجمند با سلام متاسفم که در دام یک اسپمر افتاده اید. کسی که اینجا با چند نام کاربری اسپم می کند تا به خیال خودش شلوغ کند حرف های اساسی در هیاهوهایش گم شود و دین شرک و جهلش را تبلیغ کرده باشد!!
خود شما هم مثل این که بدتان نمیاد با لجبازی و پاسخ به کامنت های بیهوده، تعداد نهایی کامنت های مطلب تان بالا رود!!
[quote name=”مجید”]جناب علوی:نماز، روزه، حج و ازین قبیل از محکمات شریعت بوده و التزام بدان شرط مسلمانیست.اختلافات فقهی فریقین یک چیز است و انکار تمامی شریعت امری دگر….کسی که خود را مسلمان می نامد ملزم (نه مختار) به رعایت محکمات شریعت است، این از روشنایی آفتاب بدیهی تر است.موفق باشید.[/quote]مجید نازنین…سوره مائده آخرین آیات وحی هست و اگر ناسخ نباشند منسوخ هم نیستند. شما در این سوره میبنید که از مردم ایمان بخدا و آخرت و عمل صالح خواسته میشود. حتی قبول رسالت هم ذکر نمیشود. در مورد نماز و حج اختلاف آنقدر زیاد هست که هیچ وحدتی متصور نیست.… مطالعه بیشتر»
[quote]جناب ارجمند:این سومین مقاله ایست که به آینده حواله می دهید[/quote] اگر خدا عمری دهد، صدها مقاله در پیش خواهد بود، إن شاء الله. اگرچه العاقل یکفیه الإشاره. [quote]راستی اولین کاری که پیامبر به نومسلمانان آموزش می داد چه بود؟[/quote] روشن است. پرهیز از بت پرستی. چیزی که قبرپرستان امروزه به آن مبتلا هستند. اگر چنانکه می گویند سوره ی مائده جزو آخرین سوره های قرآن باشد، حکم شستشوی پیش از نماز (دستنماز) در این سوره آمده است. این احکام تا پیش از هجرت به نومسلمانان ابلاغ نشده بود. شک نکنید که در دینداری سنتی که از پدران به کودکان… مطالعه بیشتر»
[quote]هیچیک از دو روش نماز فریقین از نظر شکلی باطل نیست، اما اینان به تضاد پاره ای از جزئیات نمازشان با قرآن توجه نمی کنند که در مقاله ای دیگر به آن می پردازم.[/quote]جناب ارجمند:این سومین مقاله ایست که به آینده حواله می دهید (توسل و نامه های پیامبر و همین) اما می توان حدس زد مثلا درین آخری چه می خواهید بنویسید: اختلافات فقهی موجود را بیان کرده و نتیجه بگیرید نمی توان( =نباید) پایبند شریعت بود….درحالیکه شما اگر واقعا بخواهید مدعای خود را ثابت کنید باید نشان دهید که اصولا هیچ نمازی واجب نبوده ونیست….و وقتی نمی توانید… مطالعه بیشتر»
جناب مجید شرط تداوم مسلمانی هرگز انجام فروعات نیست. آنچه برای مسلمانی و دین ورزی نیاز است ایمان و عمل صالح است. فقها در یک تقسیم بندی، امور دینی را به مولوی و ارشادی تقسیم نموده اند که مشخص نیست این تقسیم بندی از کجا آمده و نسبتش با قرآن چیست! این الزام که شما در نظر دارید ناشی از همان دیدگاه مولوی بودن احکام الهی است و علاوه بر آن شما می گویید طریقه خاصی برای نماز و زکات و… بیان شده که جز این طریقه عمل نمودن منجر به ابطال اعمال است!جناب ارجمند می فرمایند نماز زکات و… مطالعه بیشتر»
[quote]نماز، روزه، حج و ازین قبیل از محکمات شریعت بوده و التزام بدان شرط مسلمانیست.اختلافات فقهی فریقین یک چیز است و انکار تمامی شریعت امری دگر[/quote] حق با جناب مجید است و بعد از تلاش و هیجان بسیار به همان حرفی رسید که باید برسد. همان گونه که گفتم قرآن می گوید اقیموا الصلوه. اما نمی گوید چگونه. می گوید آتوا الزکوه اما نمی گوید چگونه. در سوره بقره قرآن نقل می کند که خدا به بنی اسرائیل گفت: گاوی را ذبح کنید، اما نگفت چگونه گاوی. برای بنی اسرائیل بسیار مهم بود که خدا چگونه گاوی می خواهد! اسیاه… مطالعه بیشتر»
جناب ا.م:
بله “شرط ورود به اسلام بیان شهادتین” و شرط تداوم آن همان است که گفته شد:
فَأَقیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ …..
وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ ……
یَأَ یُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوهِ …..
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ ……
………
موافق باشید وقت خوانندگان سایت را بیش ازین با این بدیهیات نگیریم.
جناب مجید
شرط ورود به اسلام بیان شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت محمد بن عبدالله است، مطلقا و برای مسلمان بودن همین کفایت می کند. شما باید نشان دهید که اگر فردی این محکمات را انجام نداد از دایره مسلمانی خارج است.
در پذیرش اصل دین اجباری نیست چه رسد به فروعات آن که شما آنها را محکمات شریعت می خوانید!
شما صحبت از الزام به انجام محکمات شریعت می کنید. این الزام از طرف چه کسی است!؟ خدا یا شخص دیگر!؟
جناب علوی:
نماز، روزه، حج و ازین قبیل از محکمات شریعت بوده و التزام بدان شرط مسلمانیست.
اختلافات فقهی فریقین یک چیز است و انکار تمامی شریعت امری دگر….کسی که خود را مسلمان می نامد ملزم (نه مختار) به رعایت محکمات شریعت است، این از روشنایی آفتاب بدیهی تر است.
موفق باشید.
جناب مجید..مگر در مورد شریعت نگاه یکسانی وجود دارد که اینگونه آنرا معیار قرار میدهید؟. با عرض معذرت این یک نوع فاشیسم دینی هست که با شریعت مورد نظر خودتان برای بقیه حکم صادر میکنید. شما به هز شریعتی که باشید میل خودتان هست ولی حق قضاوت در مورد دیگران را به شما نمیدهد. شما اگر با قرآن مانوس باشید در سوره مائده که آخرین آیات وحی هست بصراحت ایمان بخدا و روز قیامت و عمل صالح تنها شرطهای سعادت هستند. ما که نمی توانیم از جانب خود پیغمبری کنیم! شما هر حرفی خارج از این بفرمائید بدعت هست! اما… مطالعه بیشتر»
همان گونه که شما از نظر سنیان به شریعت پایبند نیستید و سنیان از نظر شما به شریعت پایبند نیستند.
جناب ارجمند:بسیار خوب، این از نماز، لابد روزی دوازده بار هم روزه می گیرید! به این ترتیب مشخص شد که پایبند شریعت و حلال و حرام نیستید(……) حالا خوانندگان بهتر می توانند در مورد افکار و گفتارتان قضاوت کرده و بیندیشند، موافق نیستید؟چرا ناراحت می شوید؟ [quote]حال شما بفرمایید چگونه در مقبره ها بت پرستی می کنید …و این آیینها را از کدام پیامبر آموخته اید؟ پیامبران خدا در کدام دین این کارها را می کردند؟[/quote]فکر می کنم جواب شما را پیش از این داده باشم (کامنت ششم، ذیل مقاله عقلانیت یا عدم عقلانیت…)بی دلیل نیست که بعد از آن… مطالعه بیشتر»
جناب مجیداینجانب سه رکعت نماز صبح به زبان فارسی می خوانم در رکعت اول و آخر قنوت می گیرم و در رکعت دوم سه بار سجده می کنم. ضمنا در این نوع نماز شک بین یک و سه و پنج و هفت باطل است اما شک بین دو و چهار و شش و هشت صحیح است و باید سجده سهو به جا آورد. اگر شما این کارها را نمی کنید نمازتان باطل است و متاسفانه همان گونه که حدس می زدم اصلا نماز نمی خوانید. روشن است که این نماز با نماز فریقین تفاوت دارد اما چه کسی گفته است… مطالعه بیشتر»
[quote]……چرا همواره مطلب را دور می زنید؟ منتظریم ببینیم چگونه؟ دقیقا بیان کنید، طفره نروید.[/quote]عرض نکردم طفره نروید….، پس نمی خوانید ! و با پیچاندن مطلب سعی در پنهان کردن پاسخ صریح را دارید، اینها را که دوباره نوشته اید قبلا هم نوشته بودید…..جواب چه شد؟ به فارسی می خوانید؟ حتی این را هم که نگفتید!! [quote]انگ زدن برای من هم آسان است[/quote]کدام انگ برادر؟باز هم که مغلطه فرمودید، ملت حق ندارد بداند پایبندی کسی که در مقام تفسیر متن مقدس برآمده نسبت به رعایت شریعت تا چه حد است؟ این از حقوق اولیه خوانندگان مقالات شماست که موضع نویسنده… مطالعه بیشتر»
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ. در آیات انعام:۸۳ تا ۸۹ از ۱۸ نفر از پیامبران یاد شده که خدا آنان را در صراط مستقیم عبودیت خدا و شرک نورزیدن به خدا هدایت کرده است… و این که آنان از صالحین و محسنین بوده اند. در دنباله در انعام:۹۰ به حضرت محمد با فعل امر مذکر [b]مفرد[/b] گفته شده است: [b]فَبِهُدَاهُمُ[/b] اقْتَدِهْ، یعنی تو هم به هدایت آنان [b]اقتدا کن[/b]). هدایت آنان الگوی تو باشد. حال فردی به نام علی اکبر خانجانی در مهر ۱۳۹۴ در کتابی به نام «فطرت خدا و فطرت بشری» در یک افدام بیشرمانه دروغ بستن… مطالعه بیشتر»
[quote]راه شما بیشتر به عرفانهای نوظهور می ماند![/quote] – طبق قرآن در نماز باید بدانیم چه می گوییم که سخنی منطقی و متین است.– بسیاری از مردم عجم زبان نمی دانند در نماز عربی چه می گویند.-همان گونه که قرآن به درستی بیان کرده است، عربی و عجمی سازگار نیست.– پیامبران خدا به زبانهای مختلفی مبعوث شده اند و طبعا همه ی آنان به زبان عربی نماز نمی خواندند. اگر لازم بود همه ی اقوام به عربی نماز بخوانند همه ی پیامبران باید به زبان عربی مبعوث می شدند. چرا پیامبر هر قوم به زبان همان قوم مبعوث شد؟ انگ… مطالعه بیشتر»
جناب طاهای عزیز:
برخی از مطالبی راکه زحمت کشیده و جواب داده اید درواقع خطاب به جناب ارجمند بود …بهرحال با تشکر از پاسخ مفصل شما.
کماکان معتقدم شریعت هر دینی لازم العطاعه بوده و همچون هر علم دیگری متخصصان خود را می طلبد.
جناب ارجمند:
صمیمانه پیشنهاد می دهم بیش از این ادامه ندهید……آبروی هرچه نواندیش بود برباد دادید، هرقدمی که برمی دارید عدم پایبندیتان به هرگونه دین و مذهبی را هوبداتر می کند …..
برادر: اسلام تعریف دارد، اینطور نیست که هرکه از راه رسید هرطور خواست بتواند آنرا دگرگون کند.
راه شما بیشتر به عرفانهای نوظهور می ماند!
راستی چرا هیچگاه نمی گویید چگونه نماز می گذارید یا روزه می گیرید؟! چرا همواره مطلب را دور می زنید؟ منتظریم ببینیم چگونه؟ دقیقا بیان کنید، طفره نروید.
یا اینکه عدم پایبندی خود را به هرگونه شریعت بیان کنید که البته فی نفسه ایرادی ندارد،خیلی ها چنینند….
[quote]شما اینکه هم اکنون بین فریقین اختلافات فقهی وجود دارد را دلیل بر نبودن شریعت در دین مبن می گیرید؟!![/quote] جناب مجید. اگر سخنان را عوض کنید به نتیجه نمیرسید. قرآن می گوید نماز بگزارید. این شریعت است. ضمن اینکه نمازهای فرقه ای کنونی عموما به دلایل قرآنی باطل است. وقتی عجم نمی تواند عربی را صحیح تلفظ کند، دلیلی وجود ندارد که از او بخواهیم به عربی نماز بخواند، ضمن اینکه در قرآن گفته شده است که بدانید در نماز چه می گویید. بسیاری از عجمها نمی دانند در نماز عربی چه می گویند. بله، اگر کسی عربی می… مطالعه بیشتر»
۲-شما اینکه هم اکنون بین فریقین اختلافات فقهی وجود دارد را دلیل بر نبودن شریعت در دین مبن می گیرید؟!!» بنده جنین چیزی ذکر نکردم اولا نه فرقین بلکه ۷۲ فرقه در اسلام و سپس ۷۲ فرقه در مسیحیت و سپس ۷۳ فرقه در هندو و ۷۳ در فرقه در مذاهب آفریقایی و….بتوان ۷۲ مذهب و دین و ایسمو بعلاوه ۷۲ فرقه هم در موجودات تسبیح گوی جهان و لامذهبان هرکس بقول قرآن در این نفوس بی شمار و فرقه ها و ایسم ها و اسم «صلاه و تسبیح خودش را دارد ولکن شما نمی فهمید» جنگ هفتادو مذهب کن… مطالعه بیشتر»
[quote name=”مجید”][quote]آنچه آدابش در قرآن نیامده است، آدابی نداشته است[/quote]اینهم از آن حرفهاست که فقط از جناب ارجمند برمی آید…..پیامبر نماز را به پیروانش آموزش نمی داد؟ هرکس هرطور می خواند قبول بود؟! شما اینکه هم اکنون بین فریقین اختلافات فقهی وجود دارد را دلیل بر نبودن شریعت در دین مبن می گیرید؟!!عمغلطه از این آشکارتر؟جناب ارجمند: مسلمان کسیست که علاوه بر شهادتین و ایمان به آموزه های قرآن، حداقلی از شریعت را رعایت کند، خودتان را لو دادید …..[/quote] درود مجید عزیزاولا بنده حاضرم تک به تک موارد مغلطه ای که حضرت بزرگوار و صاحب نظرتان یافته اید در… مطالعه بیشتر»
جناب طاها، درود:
هر آیینی را شریعت و آدابیست و این از مسلمات است ، گرچه متاسفانه در این زمان هر روز مرجعی تازه(سنتی) سر برمی آورد درحالیکه همچون متکلم نواندیش به فقیه نواندیش نیز نیاز مبرم داریم.
اما اینکه (همچون بعضی ها) به کل منکر تمامی آداب عبادت شویم به آن می ماند که کسی به بهانه اختلاف بین پزشکان در برخی معالجات، به تمامی منکر علم پزشکی شده و توهم خود دکتر بینی پیدا کند !
[quote]آنچه آدابش در قرآن نیامده است، آدابی نداشته است[/quote]
اینهم از آن حرفهاست که فقط از جناب ارجمند برمی آید…..پیامبر نماز را به پیروانش آموزش نمی داد؟ هرکس هرطور می خواند قبول بود؟! شما اینکه هم اکنون بین فریقین اختلافات فقهی وجود دارد را دلیل بر نبودن شریعت در دین مبن می گیرید؟!!
مغلطه از این آشکارتر؟
جناب ارجمند: مسلمان کسیست که علاوه بر شهادتین و ایمان به آموزه های قرآن، حداقلی از شریعت را رعایت کند، خودتان را لو دادید …..
با سلام و تشکر از تذکر شما
[quote]در مباحث کامنتی هم حلم بیشتری خدا نصیبشان کند و منتقد و مخالف آرایشان را «پسوند گزاری» نکنند و «خطاب تند و کنایه آمیز» هم نکنند[/quote]
[quote name=”مجید”]چگونه نماز می خوانید؟ روزه؟ حج؟ آداب کدامیک از اینها در کتاب آمده؟ اینکه بسیاری از احادیث مشکل دارد دلیل بر بایک چوب راندن همه نمی شود.برای تفسیر (=فهمیدن) بسیاری آیات نیاز به دانستن شان نزول داریم که در خود کتاب نیامده…..[/quote] درود بر جناب مجیدهر گونه که قرآن گفته و اگر نگفته حتما مهم نبوده.طبق خود قرآن «لارتب و لایابس الا فی کتاب مبین» این ها فروعات دینند…(اصول دین صدق و ربا و زنا و ظلم و تجاوز نکردن و تمسخر نکردن است که بوفور در جامعه ما رایج است) و مختص مومنانند طبق تعریف قرآنی و خاصه… مطالعه بیشتر»
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِیمَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَالْکِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ حدید:۲۶. یک نمونه بسیار کثیف آن نسل سوم حضرت ابراهیم است، فرزندان حضرت یعقوب که برادر خود که برادر خود را که برادر خود را .. یوسف را به بیست سکه نقره به بردگی فروختند! خوشبختانه حضرت محمد ذریه نداشت. هم در قرآن و هم در سنت قریش ذریه از پسر بوده است و نه از دختر! ذریه پیامبرانه تراشیدن برای پیامبر برای حرام خواری سهم امام است! مورد استثنایی تکرار «عیسی بن مریم» در آیات قرآن برای آن است که اولا حضرت عیسی پدر ژنتیک… مطالعه بیشتر»
[quote]چگونه نماز می خوانید؟ روزه؟ حج؟ آداب کدامیک از اینها در کتاب آمده؟ اینکه بسیاری از احادیث مشکل دارد دلیل بر بایک چوب راندن همه نمی شود. برای تفسیر (=فهمیدن) بسیاری آیات نیاز به دانستن شان نزول داریم که در خود کتاب نیامده…..[/quote] به همان صورت که انفاق می کنید و جهاد می کنید. آداب اینها هم نیامده است. می توانید به متخصصان استخراج آداب مراجعه کنید تا برای شما توضیح دهند که جهاد بر دو نوع است: دفاعی و ابتدایی. اینان حتی معنی قرآنی جهاد را نمی دانند و گمان می کنند جهاد یعنی قتال. آنچه آدابش در قرآن… مطالعه بیشتر»