دین و آزادی (۲۷): هسته و پوسته‌ی قرآن

نیلوفر – ابوالفضل ارجمند:  سوره‌های قرآن بر اساس طول تقریبی آنها از بلند به کوتاه مرتب شده است، یعنی قرآن با سوره‌های بلند آغاز می‌شود و با سوره‌های کوتاه به پایان می‌رسد. تنها سوره‌ای که آشکارا از این قاعده‌ی کلی مستثنا شده است، سوره‌ی فاتحه است. این سوره‌ی کوتاه در ابتدای قرآن و در رأس همه‌ی سوره‌ها قرار گرفته است.…

نیلوفر – ابوالفضل ارجمند:  سوره‌های قرآن بر اساس طول تقریبی آنها از بلند به کوتاه مرتب شده است، یعنی قرآن با سوره‌های بلند آغاز می‌شود و با سوره‌های کوتاه به پایان می‌رسد. تنها سوره‌ای که آشکارا از این قاعده‌ی کلی مستثنا شده است، سوره‌ی فاتحه است. این سوره‌ی کوتاه در ابتدای قرآن و در رأس همه‌ی سوره‌ها قرار گرفته است. ترتیب غیرعادی این سوره در همان نگاه اول تمایز آن را نسبت به سایر سوره‌های قرآن نشان می‌دهد.

فاتحه الکتاب به معنی گشاینده و آغازگر کتاب است. این نام، جایگاه سوره‌ی فاتحه را به عنوان اولین سوره‌ی قرآن تثبیت می‌کند. نام سوره‌های دیگر بیانگر ترتیب آنها نیست، یعنی مثلا به آخرین سوره‌ خاتِمه الکتاب نمی‌گویند. سوره‌ی فاتحه را نمی‌توان از اول قرآن به جای دیگری منتقل کرد و همچنان نام فاتحه الکتاب را بر آن نهاد.

اهمیت و برجستگی سوره‌ی فاتحه را از منظر دیگری هم می‌توان به وضوح مشاهده کرد: قرائت سوره‌ی فاتحه یا حمد در نمازهای روزانه واجب است. اهل قرآن این قطعه از قرآن را در هر شبانه‌روز بارها قرائت می‌کنند. پس از سوره‌ی فاتحه، یک سوره‌‌ یا بخشی از یک سوره‌ی دلخواه دیگر از قرآن هم قرائت می‌شود، اما از نظر فقهی در شرایطی چون بیماری یا تنگی وقت خواندن سوره‌ی دوم لزومی ندارد.

اگرچه طبق بعضی از روایات سوره‌ی علق اولین سوره‌ای است که بر پیامبر نازل شد، اما بر اساس محتوای سوره‌ی علق می‌توان حدس زد که سوره‌ی فاتحه پیش از آن نازل شده است. مؤمنان پیش از نزول سوره‌ی علق نماز می‌خواندند، چون در این سوره آمده است: أرأیت الذی ینهی عبدا إذا صلی؟ اگر قرائت سوره‌ی فاتحه از آغاز بعثت در نماز واجب بوده باشد، سوره‌ی علق نمی‌تواند اولین سوره‌ی قرآن باشد و سوره‌ی فاتحه باید پیش از آن نازل شده باشد.

باز هم بر اساس بعضی از روایات، سوره‌های قلم، مزمل و مدثر پس از سوره‌ی علق نازل شده است و سوره‌ی فاتحه در مرتبه‌ی پنجم قرار می‌گیرد. نشانه‌هایی وجود دارد که درستی این ترتیب را زیر سؤال می‌برد، مثلا در آیه‌ی آخر سوره‌ی مزمل به گروهی از مؤمنان اشاره شده است که در راه خدا قتال می‌کردند: وآخرون یقاتلون فی سبیل الله. در آغاز بعثت مؤمنان با کسی قتال نمی‌کردند و از این رو بعید است سوره‌ای مانند مزمل مربوط به اوایل بعثت پیامبر باشد.

درباره‌ی ترتیب زمانی نزول سوره‌های قرآن نظر واحدی وجود ندارد. بعضی سوره‌ی علق را اولین سوره می‌دانند و بعضی سوره‌ی فاتحه را. دیدگاه دوم محتملتر است، نه تنها از این نظر که قرائت سوره‌ی فاتحه در نماز لازم است، بلکه از این نظر که این سوره با عباراتی ساده و کوتاه، مبانی دینداری موحدانه را تبیین می‌کند و تفاوتهای آن را با دینداری مشرکانه نشان می‌دهد. مخاطبان قرآن از آغاز دعوت محمد با اقرار و عمل به سوره‌ی کوتاه فاتحه به دین محمد در می‌آمدند و از دین پدران مشرکشان خارج می‌شدند.

سوره‌ی فاتحه به موحدان می‌آموزد که تنها خدا را ستایش ‌کنند و تنها از او یاری بجویند، بر خلاف مشرکان که در آیینهای مذهبی خود به حمدوثنای غیرخدا می‌پردازند و از بتها یاری می‌طلبند. بتهای مشرکان تنها خورشید و ماه و مجسمه‌ها نبودند. شخصیتهای بزرگ و محبوبی همچون عیسی و مریم هم می‌توانند به خدایان مشرکان تبدیل شوند (مائده: ۱۱۶). مسیحیان به مریم خدا نمی‌گویند، اما او را هم مانند عیسی به خدایی می‌گیرند. ستایش مریم به صفات خدایی و رازونیاز با مریم در مسیحیت رواج دارد.

در پرستش موحدانه، ستایش مخصوص خداست: الحمد لله رب العالمین. پس از ستایش خدا نوبت به دعا می‌رسد. در پرستش موحدانه، مخاطب دعا همواره خداست و تنها از خدا یاری خواسته می‌شود: إیاک نعبد وإیاک نستعین. سوره‌ی فاتحه دربرگیرنده‌ی دو جلوه‌ی مهم پرستش (عبادت) است: ستایش (حمد) و نیایش (دعا). در ابتدای سوره خدا ستایش می‌شود و در انتهای سوره از خدا درخواست هدایت می‌شود: إهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین أنعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم ولا الضالین.

عبارت دیگری هم در سوره‌ی فاتحه آمده است که کمتر به مضمون توحیدی آن توجه می‌شود: مالک یوم الدین.  رسم الخط اصیل آیه به صورت «ملک یوم الدین» است. «ملک» را می‌توان هم مَلِک هم مٰلِک تلفظ کرد. بعضی از قاریان آیه را «مَلِک یوم الدین» قرائت کرده‌اند، چنانکه در قرائت مشهور عبدالباسط از این سوره شنیده‌ایم. مَلِک یوم الدین یعنی پادشاه و فرمانروای روز دین. اما چرا خداوند فرمانروای روز دین خوانده شده است؟

در تفکر مشرکانه، سرنوشت مردم در روز قیامت با دخالت شفیعان تعیین می‌شود، از این رو اهل کتاب و مشرکان در دعاهای خود از شفیعان می‌خواهند که نزد خدا از آنان شفاعت کنند. جایگاه شفیعان در روز قیامت تا آنجا بالا می‌رود که بعضی از آنان «قسیم النار والجنه» خوانده می‌شوند، یعنی آنان هستند که بهشت و دوزخ را تقسیم می‌کنند. توصیف قرآن از روز قیامت کوچکترین شباهتی با این تفکر ندارد. در توصیف قرآن، انسانها در روز داوری در برابر خدا تنها هستند و شفاعت سودی ندارد: واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعه ولا هم ینصرون.

در صحنه‌های قرآنی قیامت نمی‌بینیم که گروهی به نام شفیعان در کار داوری خدا دخالت ‌کنند. قرآن می‌گوید در آن روز هر کس به تنهایی در دادگاه داوری حاضر می‌شود و تمام رشته‌های ارتباطی بین افراد گسسته می‌شود. به تک‌تک عبارات این آیه به دقت توجه کنید: ولقد جئتمونا فرادی کما خلقناکم أول مره، وترکتم ما خولناکم وراء ظهورکم، وما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکاء. لقد تقطع بینکم وضل عنکم ما کنتم تزعمون.

شاید بتوان گفت که یکی از انگیزه‌های مهم گرایش متدینان سنتی به شرک، ترس بیش از حد آنان از خداست! مشرکان از ترس خدا دست به دامن شفیعان می‌شوند تا در دادگاه داوری خدا به کمکشان بیایند، غافل از اینکه با این کار به شرک مبتلا می‌شوند، گناهی که خدا هرگز نمی‌بخشد. از خدا باید ترسید، اما همزمان باید به یاد داشت که او از همه‌ی شفیعان مهربانتر است: هو أرحم الراحمین. رحم هیچیک از شفیعان به پای رحم خدا نمی‌رسد. در پیشگاه چنین کسی به چه کسی غیر از خودش باید پناه برد و از چه کسی باید تقاضای عفو کرد؟

هیچ آیه‌ای در قرآن شفاعت شفیعان نزد خدا را تصدیق نمی‌کند. بعضی از مفسران تفسیر نادرستی از این قبیل عبارات قرآنی دارند: من ذا الذی یشفع عنده إلا بإذنه؟ چه کسی بدون اذن خدا نزد او شفاعت می‌کند؟ مخاطبان قرآن در این عبارات کسانی هستند که به شفاعت خدایانشان معتقد بودند و می‌گفتند: هؤلاء شفعاءنا عند الله. شفاعت (intercession) از باورهای مسیحیان است و هم‌اکنون هم در فرهنگ کلیسا رواج دارد. خدایانِ مسیحیان هم کسانی نیستند جز عیسی و مریم و قدیسان. آیا مسیحیان اصرار دارند که بگویند پیشوایانشان بدون رضایت و مجوز خدا شفاعت می‌کنند؟ چنین نیست. منظور قرآن از نفی شفاعت بدون اذن خدا این است که خدا چنین اذنی را به شفیعان شما نداده است. فرض کنید کسی بگوید من در روز قیامت وکیل می‌گیرم! سخن قرآن این نیست که وکالت در روز قیامت باید به اذن خدا باشد، چون قرآن اصلا وکالت در روز قیامت را قبول ندارد. در جامعه‌ای که مردم با تصوری غلط کسانی را وکیل میان خود و خدا کرده‌اند، اگر پیامبر بگوید کسی بدون اذن خدا نمی‌تواند وکالت کند، یعنی خدا اذن وکالت به وکیلان شما نداده است. این عبارات قرآنی نمونه‌ای از متشابهات است که بیماردلان از آنها سوءاستفاده می‌کنند. آیاتی از قرآن که از آنها به اشتباه بوی شفاعت به مشام بعضی می‌رسد، باید در سایه‌ی آیاتی که با قاطعیت و صراحت شفاعت در روز قیامت را نفی می‌کند معنی شود. محکمات را نباید فدای متشابهات کرد.

توسل به بزرگان و پیشوایان دینی برای حل مشکلات دنیوی هم شبهه‌ی رایج دیگری است. ما در این جهان بسیاری از کارهای خود را با توسل به اشخاص و اشیا انجام می‌دهیم، یعنی از اشخاص و اشیا کمک می‌گیریم. وقتی از نردبان بالا می‌رویم، به نردبان متوسل می‌شویم و وقتی به درمانگاه مراجعه می‌کنیم، به پزشک متوسل می‌شویم. هیچیک از این کارها بر خلاف عقل و شرع نیست. ما بسیاری از کارها را به تنهایی نمی‌توانیم انجام دهیم و ناچاریم به دیگران متوسل شویم و از آنان کمک بگیریم.

اما نوع دیگری از توسل هم هست که با عقل و شرع ناسازگار است، مثلا توسل به جادوگران یا توسل به ارواح یا توسل به آجیل مشکل‌گشا برای حل مشکلات. مردم وقتی مشکلاتی دارند که از راههای عادی و معقول حل نمی‌شود، راههای غیرعادی و نامعقول را هم امتحان می‌کنند. پیامبران خدا با این نوع توسل به شدت مخالفند. دعوت به توحید در حقیقت دعوت به پرهیز از همین خرافاتی است که اشخاص و اشیا را در جایگاه شبه‌خدایی قرار می‌دهد.

تصویر زیر توسل «زنان مسلمان» را به یک درخت خرما نشان می‌دهد. ما می‌توانیم به شکل معقول به درخت خرما متوسل شویم و بسیاری از حاجات خود را با آن رفع کنیم، مثلا درخت می‌تواند بخشی از نیازهای غذایی ما را برآورده می‌کند، یا برای رهایی از آفتاب می‌توانیم به سایه‌ی درخت پناه ببریم. از چوب خشکیده‌ی درخت نیز می‌توانیم برای تولید گرما استفاده می‌کنیم. وسایل بسیاری با شاخ و برگ درخت خرما می‌توان ساخت. اینها همه توسل معقول به درخت و رفع نیازهای انسانی به کمک درخت است. روش دیگر توسلی است که در تصویر می‌بینید. به درخت متوسل می‌شوند تا مشکلات و گرفتاریهای زندگی را که هیچ ربطی به کارکردهای طبیعی درخت ندارد حل کنند، مثلا از درخت می‌خواهند که بیماران را شفا دهد. کار اصلی پیامبران خدا این است که این افکار و آیینهای خرافی را از دین بزدایند، اما هربار این خرافات به شکل تازه‌ای در می‌آید و دوباره به دین نفوذ می‌کند. طنز تصویر این است که روی درخت تابلوی «لا إله إلا الله، محمد رسول الله» نصب شده است.

 

 تغییری که نسبت به آیینهای دوران جاهلیت حجاز صورت گرفته است، این است که برای حفظ ظاهر از مجسمه استفاده نمی‌شود و بتها با اشیای دیگری جایگزین شده‌اند. شرک به همین سادگی است، تقریبا همان که امروزه به آن خرافات می‌گویند و بسیاری از مردم به شکلهای مختلف به آن گرفتارند. قرآن می‌گوید کسانی که مرتکب شرک شوند، بقیه‌ی اعمالشان هم بر باد می‌رود. شرک به پرستش مجسمه‌های سنگی محدود نمی‌شود. خورشید و ماه هم می‌توانند به خدایی گرفته شوند؛ پیامبر و امام هم می‌توانند به خدایی گرفته شوند؛ درخت و قبر هم می‌توانند به خدایی گرفته شوند.

 

 هیچ پیامبری در تورات و انجیل و قرآن به مردم نیاموخته است که با مردگان در ارتباط باشند و از آنان کمک بگیرند. نزدیکترین معادل این عمل، احضار ارواح است که تورات آن را رسم پلید بت‌پرستان می‌خواند. وقتی مردگان را صدا می‌زنیم و آنان را به کمک می‌طلبیم، در حقیقت ارواح آنان را احضار می‌کنیم، آن هم اگر تصورات عامیانه‌ی ما درباره‌ی ارواح مردگان واقعیت داشته باشد. تورات می‌گوید خود را با احضار ارواح مردگان نجس نکنید (تثنیه ۱۸: ۹-۱۳).

پیشتر در گفتاری با عنوان «الحمد لله» گفتیم که این عبارت از مفاهیم کلیدی قرآن است. موحدان در دعاهای خود تنها خدا را ستایش می‌کنند و تنها از او یاری می‌جویند. در هیچیک از سه کتاب تورات و انجیل و قرآن نمی‌توانید دعایی را پیدا کنید که در آن کسی یا چیزی غیر از خدا ستایش شود و با کسی یا چیزی غیر از خدا نیایش شود. دعا نمی‌تواند مخاطبی غیر از خدا داشته باشد، یعنی ما نمی‌توانیم مثلا از موسی و عیسی آن هم پس از مرگشان بخواهیم که حاجات ما را برآورده کنند. چنین عملی پشتوانه‌ی عقلی هم ندارد. بر انسان حالاتی می‌رود که در آن حالات ارتباطش با دنیا قطع می‌شود و در عالم دیگری سیر می‌کند. کسی که خوابیده است در چنین حالتی است و نمی‌توان با او درددل کرد. چنین کسی صدای ما را نمی‌شنود، چه رسد به اینکه بخواهد کاری برای ما انجام دهد. در خواب انسان به زندگی نباتی نزدیک می‌شود، یعنی هوشیاری او نسبت به اطرافش مانند گیاهان است. کسانی که به گیاهان متوسل می‌شوند، با همان منطق به قبرها هم متوسل می‌شوند. وقتی می‌توان از درختان حاجت خواست، از مردگان هم می‌توان.

دو شعر زیر، یکی نیایش با خدا و دیگری نیایش با بنده‌ی خداست. دقت کنید که شعر دوم را نیز برای خدا می‌توان خواند، اما شاعر آن را برای غیرخدا سروده است. شاعر یکی از بندگان گرامی و محبوب خدا را به خدایی گرفته است و با او مانند خدا رازو نیاز می‌کند و از او می‌خواهد که جمله‌ی حاجاتش را برآورده کند:

 نیایش با خدا

ای همه هستی زتو پیدا شده

خاک ضعیف از تو توانا شده

آنچه تغیر نپذیرد تویی

وانکه نمرده‌ست و نمیرد تویی

ما همه فانی و بقا بس تو راست

ملک تعالی و تقدس تو راست

هر که نه گویای تو خاموش به

هر چه نه یاد تو فراموش به

خاک به فرمان تو دارد سکون

قبه‌ی خضرا تو کنی بیستون

منزل شب را تو دراز آوری

روز فرو رفته تو باز آوری

چرخ روش قطب ثبات از تو یافت

باغ وجود آب حیات از تو یافت

غمزه‌ی نسرین نه ز باد صباست

کز اثر خاک تواش توتیاست

پرده‌ی سوسن که مصابیح توست

جمله زبان از پی تسبیح توست

بنده «نظامی» که یکی‌گوی توست

در دو جهان خاک سر کوی توست

خاطرش از معرفت آباد کن

گردنش از دام غم آزاد کن

نیایش با  غیر خدا

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان

دور مران از در و راهم بده

ای گل بی‌خار گلستان عشق

قرب مکانی چو گیاهم بده

 لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت مثل کهرباست

شوق و سبک‌خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع

گرمی جان‌سوز به آهم بده

لشکر شیطان به کمین منند

بی‌کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من

با نظری یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند

نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی

جمله‌ی حاجات مرا هم بده

آن چه صلاح است برای «حسان»

 از تو اگر هم که نخواهم بده

 
 

***

دین محمد را نباید مجموعه‌ای طولانی از احکام تصور کرد که در طول ۲۳ سال بر او نازل شد. دین محمد که همان دین ابراهیم و دیگر پیامبران پیش از او بود، از ابتدای بعثت محمد معلوم بود و از دین مشرکان متمایز بود. کسانی بودند که به محمد گرویدند و در همان سالهای اول مردند یا کشته شدند. اینان بر دین محمد از دنیا رفتند و از فضیلت «سبقت در ایمان» هم برخوردار شدند، بدون اینکه از بسیاری از احکامی که سالهای بعد در قرآن نازل شد مطلع شوند و به آنها عمل کنند.

امروزه پس از گذشت نزدیک به هزار و پانصد سال از بعثت محمد، پیروان او به انواع و اقسام فرقه‌ها تقسیم شده‌اند و افکار و آداب التقاطی و انحرافی بسیاری در میان آنان رایج شده است. برای رسیدن به هسته‌ی تعالیم محمد نه تنها باید قرآن را از زیر آواری از  کتابهای مذهبی این فرقه‌ها بیرون بکشیم، بلکه باید در نظر بگیریم که در سالهای آغاز بعثت حتی خود قرآن هم با شکل و حجم کنونی در دست پیروان محمد نبود. با طی این مسیر معکوس و بازگشت به آغاز بعثت معلوم می‌شود که اولین آموزه‌های قرآن به مؤمنان چه بوده است و محمد بر سر چه باورها و رفتارهایی با مشرکان مجادله می‌کرده است.

سوره‌ی فاتحه سرود دینی پیروان محمد در برابر مشرکان و راهنمای بازگشت به صراط مستقیم است. مؤمنان این سرود را در هر شبانه‌روز بارها در نیایش با خدا تکرار می‌کنند. ورود به دین محمد در گرو ایمان و عمل به سوره‌ی فاتحه است. بر خلاف تعریف فقهی، مسلمانی به این نیست که کسی به پیامبری محمد گواهی دهد، چون صفت «مُسلِم» در قرآن عام است و تنها به پیروان محمد اختصاص ندارد. از دیدگاه قرآن، ابراهیم و پیروان او هم مسلمان بودند. مسلمانی حتی به این هم نیست که کسی به زبان بگوید خدا یکی است، چون مشرکان هم به یگانگی خدا اقرار می‌کنند و در کنار آن آیینهای مشرکانه‌ی خود را به جا می‌آورند! اینکه کسی بگوید خدا یکی است و محمد پیامبر اوست، به هیچ وجه نشان نمی‌دهد که او مؤمن یا مشرک است یا مسلمان یا کافر است، چنانکه در تصویر بالا هم می‌بینیم.

سوره‌ی فاتحه که گشاینده‌ و آغازگر کتاب است، گشاینده و آغازگر دین هم هست؛ گشاینده و آغازگر اسلام هم هست؛ یعنی با اقرار و عمل به آن وارد دین محمد می‌شویم. سوره‌ی فاتحه دروازه‌ی ورود به مسلمانی است. مانند ده فرمان تورات و دو فرمان انجیل که در آنها نامی از موسی و عیسی نیامده است، در سوره‌ی فاتحه هم نامی از محمد به میان نیامده است. دینی که موسی و عیسی و محمد تبلیغ می‌کردند مختص هیچیک از آنان نبود و با نام هیچیک از آنان گره نخورده بود. اسلام که دین همه‌ی پیامبران خداست با اقرار زبانی به شهادتین آغاز نمی‌شود، بلکه با ایمان و عمل به مبانی مشترک تعالیم پیامبران آغاز می‌شود که اولین و مهمترینشان همان است که در سوره‌ی فاتحه بیان شده است.

تأکید بر یکتایی خدا بحثی ریاضی نیست. اینکه خدا یکی است یعنی شخصیتهایی چون عیسی و مریم، هراندازه هم محبوب و مقرب خدا باشند، باز هم خدا نیستند و نمی‌توانند در جایگاه خدا قرار گیرند. مشرکانی که عیسی و مریم را به خدایی می‌گیرند معتقد نیستند که اینان خالق آسمان و زمین هستند، بلکه شرکشان به این معنی است که به ستایشهای غلوآمیز و فراانسانی از این پیشوایان و بزرگان دینی می‌پردازند و حاجاتشان را از این «بتها» طلب می‌کنند. عمل به سوره‌ی حمد به معنی ترک این آیینهای مشرکانه است.

عجم‌زبانانی که قرآنِ عربی برایشان الفاظ و اورادی نامفهوم است، برای سوره‌های قرآن کاربردهایی بی‌ربط تراشیده‌اند، از جمله اینکه سوره‌ی فاتحه را به سوره‌ی مرگ تبدیل کرده‌اند. برای مرده فاتحه می‌خوانند تا روحش شاد شود. «مجلس فاتحه‌خوانی» به معنی مجلس یادبود مردگان است. در زبان فارسی «فاتحه‌ی کسی یا چیزی را خواندن» به معنی پایان و نابودی و مرگ اوست. مهمترین و کلیدی‌ترین تعالیم قرآن این گونه در فرهنگ مذهبی عامیانه به ابتذال کشیده می‌شود.

***

سوره‌ی فاتحه هسته‌ی قرآن است. تقسیم کتاب به هسته و پوسته به این معنی نیست که آنچه در پوسته آمده است اهمیتی ندارد. مطالب بسیاری در سوره‌های دیگر قرآن بیان شده است که بسیاری از آنها همچنان برای خواننده‌ی امروزی مفید و پندآموز است. بخش بزرگی از پوسته هم بازگویی و توضیح و تفسیر همان مطالبی است که به اختصار در هسته بیان شده است. اما تعیین هسته و تفکیک آن از پوسته به ما کمک می‌کند که پیام اصلی قرآن را در انبوه مطالب دیگر گم نکنیم و بدانیم محمد در اصل برای چه مبعوث شد.

روایت مشهوری هست که از قول پیامبر ادعا می‌کند که او برای اتمام مکارم اخلاقی مبعوث شده است. نادرستی این قبیل روایات که بسیار هم زیبا به نظر می‌رسند، با تفکیک هسته از پوسته بهتر معلوم می‌شود. اگرچه اخلاق بخش مهمی از دین است، اما جدال اصلی پیامبر با مشرکان بر سر مسائل اعتقادی بود، نه اخلاقی. در مکتب پیامبران، رعایت حقوق همسایه بسیار مهم است، اما محور دعوت آنان مبارزه با بت‌پرستی و بازگشت به پرستش خدای یگانه است.

چیدمان سوره‌های قرآن به صورت فعلی بسیار هوشمندانه و معنی‌دار انتخاب شده است و قطعا یکی از اهداف روشن چیدمان حاضر این بوده است که سوره‌ی فاتحه از بقیه‌ی سوره‌ها متمایز شود و در مرکز توجه قرار بگیرد. مبانی دعوت قرآن در این سوره خلاصه شده است و با ایمان و عمل به مفاد این سوره است که مشرکان از شرک خارج می‌شوند.

چیدمان صحیح قرآن همین چیدمان موجود است و هرگونه تغییر در ترتیب فعلی سوره‌های قرآن، تحریف قرآن است. اگرچه ترتیب زمانی نزول بعضی از سوره‌ها ممکن است با چیدمان فعلی منطبق نباشد، اما باز هم باید بپذیریم که آورنده‌ی قرآن در نهایت همین ترتیب فعلی را برای کتابت قرآن مناسب دانسته است: إن علینا جمعه وقرآنه. همین ترتیب فعلی است که هسته‌ی قرآن یعنی سوره‌ی فاتحه را برجسته کرده است. هر ترتیب دیگری برای سوره‌ها در نظر بگیریم، سوره‌ی کلیدی فاتحه در سایه قرار می‌گیرد و از جایگاه شاخص فعلی خارج می‌شود. اگر بر اساس روایات عمل کنیم، سوره‌ی فاتحه در مرتبه‌ی پنجم و پس از سوره‌های علق، قلم، مزمل، و مدثر قرار می‌گیرد. اگر هم معیار ما فقط طول سوره‌ها باشد، سوره‌ی بقره اول می‌شود و سوره‌ی فاتحه در اواخر قرآن در لابلای سوره‌های کوتاه قرار می‌گیرد و هیچ تمایزی نسبت به آنها نخواهد داشت. اصالت و صحت چیدمان فعلی سوره‌های قرآن به اندازه‌ی اصالت و صحت متن آیات قرآن است. اینکه کسی بخواهد چیدمان دیگری برای سوره‌ها در نظر بگیرد، راه را برای تغییر چیدمان آیات هم باز می‌کند. مفسرانی هستند که با ادعای اینکه جای بعضی از آیات و عبارات قرآن باید عوض شود، معنی آیات را تحریف می‌کنند.

تورات و انجیل و قرآن به سه روش متفاوت مکتوب شده است و تعالیم هسته‌ای این سه کتاب هم به سه روش متفاوت از بقیه‌ی متن متمایز شده است. در تورات، بخشی از متن در زمان موسی نوشته شده است و بخشی پس از او، چون داستان مرگ موسی هم در آن آمده است. نگارش ده فرمان بر دو لوح سنگی در زمان خود موسی صورت گرفته است. شیوه‌ی نگارش و مراقبت از دو لوح سنگی بیانگر اهمیت خاص این بخش از تورات است. در انجیل، هیچ بخشی از متن در زمان عیسی نوشته نشده است و مسیحیان خودشان هم چنین اعتقادی ندارند. عیسی تمام سخنانش را در خطبه‌ها و موعظه‌های شفاهی بیان کرده است و خودش کتابی ننوشته است. پس از عیسی چند نویسنده به نامهای متی، مرقس، لوقا، و یوحنا زندگینامه و سخنان عیسی را مکتوب کرده‌اند و این مکتوبات انجیل نام گرفته است. احکام کلیدی انجیل که در دو اصل خلاصه می‌شود، با تأکید و تصریح خودِ عیسی بر اهمیتِ آنها از بقیه‌ی متن تفکیک شده است. در قرآن، با توجه به آنچه در بخش «آیات مکتوب و روایات مجعول» بیان کردیم، نه تنها می‌توان ادعا کرد که تمام متن قرآن در زمان خود محمد نگاشته شده است، بلکه می‌توان حدس زد که چیدمان هوشمندانه‌ی سوره‌های قرآن هم در همان زمان تعیین شده است. هسته‌ی قرآن با همین چیدمان خاص از بقیه‌ی متن متمایز شده است.

(ادامه دارد)

abarjm@yahoo.com

مطالب مرتبط

دین و آزادی (۱): هجرت و حکومت

دین و آزادی (۲): بیعت و اطاعت

دین و آزادی (۳): جهاد ابتدایی

دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس

دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟

دین و آزادی (۶): مخاطبان قرآن

دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی

دین و آزادی (۸): تمدن و توحش

دین و آزادی (۹): تأملی در معنی «ما ملکت أیمانکم» و «رقاب»

دین و آزادی (۱۰): تجاوز اعراب به همسایگان عجم

دین و آزادی (۱۱): آنچه در قرآن نیامده است

دین و آزادی (۱۲): پیامبران و متخصصان

دین و آزادی (۱۳): خادمان و روحانیان

دین و آزادی (۱۴): حکم شرع همان حکم عقل است

 دین و آزادی (۱۵): تفکیک رهبری سیاسی از رهبری مذهبی

دین و آزادی (۱۶): تبعیت

دین و آزادی (۱۷): ای کسانی که ایمان آوردید!

دین و آزادی (۱۸): توهین به مقدسات

دین و آزادی (۱۹): تکلم خدا

دین و آزادی (۲۰): تکلم انسان و خطاهای زبان

دین و آزادی (۲۱): تکوین و تشریع

دین و آزادی (۲۲): عید و عزا در آیین پیامبران

دین و آزادی (۲۳): آیات مکتوب و روایات مجعول

دین و آزادی (۲۴): الحمد لله

دین و آزادی (۲۵):هسته و پوسته‌ی تورات

 دین و آزادی (۲۶):هسته و پوسته‌ی انجیل

 

 

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

18 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
ali
ali
شهریور ۵, ۱۳۹۷ ۱۲:۰۴ ب٫ظ

شایداگر تنها اطیعوا الله ذکر میکرد ، بعضی ها فکر میکردند خدا و پیامبرش یکی نیستند ( از بعد اتصال معنوی و گفتاری ) و … خداوند و محمدِ (قران) بهم متصلند ، وقتی محمد حکمی میداد یعنی خداوند حکم میداد ذکر نام محمد در اطاعت کردن مخاطبینش از انها نمیتواند دلیلی بر این باشد که تا پایان جهان از محمد اطاعت کنید ، بدلیل اینکه ایه صراحت ندارد و چیزی که صراحت ندارد یقین اور و الزامی نیست احکام عبادات و … مربوط به مردمان عصر نزول قران میباشد و برای مردمان عصر کنونی صرفا تاریخی و پند اموز… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
مرداد ۶, ۱۳۹۶ ۵:۳۵ ق٫ظ

[quote]خوبست اگر کسی عرض ارادت و عرض نیاز را مخالف قرآن می بیند همه ی آیات را مورد مطالعه قار دهد هرکس می تواند در باب عالم و آدم هرجور که دوست دارد فکر کند اما اگر قرار است از منظر کتابی چون قران ایده ای را نقد کند دیگر آزاد نیست که هرچه می خواهد بگوید باید تمامی آیات مورد تامل قرار بگیرد دو آیه در قرآن که پیامبر را دارای غنای مطلق می داند که می تواند دیگران را نیز بی نیاز کند ۱- توبه / وما نقموا الا ان آغناهم الله و رسول ه من فضله ”… مطالعه بیشتر»

مهدی
مهدی
مرداد ۵, ۱۳۹۶ ۷:۴۰ ب٫ظ

خوبست اگر کسی عرض ارادت و عرض نیاز را مخالف قرآن می بیند همه ی آیات را مورد مطالعه قار دهد هرکس می تواند در باب عالم و آدم هرجور که دوست دارد فکر کند اما اگر قرار است از منظر کتابی چون قران ایده ای را نقد کند دیگر آزاد نیست که هرچه می خواهد بگوید باید تمامی آیات مورد تامل قرار بگیرد دو آیه در قرآن که پیامبر را دارای غنای مطلق می داند که می تواند دیگران را نیز بی نیاز کند ۱- توبه / وما نقموا الا ان آغناهم الله و رسوله من فضله ” خدا… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۳۱, ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷ ب٫ظ

جناب مجیدهمان گونه که بشر به معارف علمی علاقه‌مند است، به معارف دینی هم علاقه‌مند است و همان گونه که می‌کوشد خطاهای علمیش را تصحیح کند، می‌کوشد خطاهای دینیش را هم تصحیح کند. هم علوم محض داریم، هم علوم کاربردی. ارزش علم به این نیست که حتما کاربرد و فایده‌ای داشته باشد. گاهی صرفا از نظر علمی برای ما مهم است که بدانیم خورشید به دور زمین می‌گردد یا زمین به دور خورشید، بدون اینکه در عمل فرقی برای ما داشته باشد. دین مانند علم معرفتی بشری است. هم بودا و کنفوسیوس می‌توانند برای ما پیام دینی داشته باشند، هم… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
خرداد ۳۰, ۱۳۹۶ ۸:۴۱ ب٫ظ

_: دوباره شروع شد!
این نویسنده هرگاه از جواب در می ماند و امکان فریب را کم احتمال می بیند به حربه قدیمی و نخ نمای همیشگی (آی به من اهانت شده…) رو می آورد.
_: [quote]محمد فرمانده اصحابش بود و مؤمنان اگر حکمی می‌داد باید تمکین می‌کردند و ….[/quote]
همه چیز در همان چند نقطه….آخر است، فقط اگر دعوا می شد یا جنگ درمی گرفت باید اطاعت می کردند یا در جمیع موارد همچون احکام عبادی و غیرو…..؟؟

مجید
مجید
خرداد ۳۰, ۱۳۹۶ ۳:۴۶ ب٫ظ

[quote name=”مجید”]جناب ارجمند، تمایل دارم بدانم بنظر شما توحید، چه فایده هایی برای انسان دارد؟ نفی خداهای متعدد مهمتر است یا توحید؟آیا بودا را پیامبر نمی دانید؟ در صورتیکه پیامبر نمی دانید چگونه این با هدایت عامه خداوند سازگار است که مثلا برای هندی ها ژاپنی ها، چینی ها و … هیچ پیامبری نیامده است؟ با اینکه مثلا دین هندو در هندوستان یکی از قدیمیترین ادیان می باشد حتی از یهودیت هم قدیمی تر است. اگر آنها مشرک بت پرست هستند، چرا برای آنها پیامبری نیامده است؟ البته هیوم به عنوان یک منتقد دین می گوید:هیوم در کتاب تاریخ طبیعی… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۲۹, ۱۳۹۶ ۸:۰۰ ق٫ظ

پیشتر توضیح داده شد، اما فراموشی طبیعت انسان است: ربنا لا تؤاخذنا إن نسینا أو أخطأنا! فراموش کردن یک بحث علمی گناه نیست، اما فراموش کردن ادب در گفتگو ناشایسته‌ است. محمد فرمانده اصحابش بود و مؤمنان باید از او مانند سرباز اطاعت می‌کردند. اگر می‌گفت هجرت کنید باید هجرت می‌کردند و اگر می‌گفت آماده‌ی جنگ شوید باید آماده می‌شدند و اگر در دعوا یا مناقشه‌ای حکمی می‌داد باید تمکین می‌کردند و … این تنها یکی از توضیحات منطقی برای معنی اطاعت از خدا و رسول است. در قرآن همواره باید در نظر بگیریم که محمد زنده است و در… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
خرداد ۲۸, ۱۳۹۶ ۱۰:۲۸ ب٫ظ

بعد از دوسه ماه، دیشب فرصتی شد که کامنتی درین سرسرا درج کنم اما دوستانی که بیشتر و مداومتا مراجعه داشتند، انتظار آن بود که سه مورد نقل قول آورده شده را خود روی دایره می ریختند (البته مگر آنکه نخواسته باشند …) بگذریم. باری، همچنان که پیشتر گفته آمده بود، فرموده است: ” اطیعوالله و اطیعوالرسول ” اگر منظور فقط همانهایی بوده باشد که در کتاب آمده که دیگر قید” اطیعوالرسول ” نمی خواست! پس باید چیزی[u] افزون بر آن[/u] (و البته هم راستا با آن) بوده باشد، درک این “بدیهی” نیاز به دانستن علم تفسیر ندارد: اظهر من… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
خرداد ۲۸, ۱۳۹۶ ۴:۳۵ ب٫ظ

جناب ارجمند، تمایل دارم بدانم بنظر شما توحید، چه فایده هایی برای انسان دارد؟ نفی خداهای متعدد مهمتر است یا توحید؟آیا بودا را پیامبر نمی دانید؟ در صورتیکه پیامبر نمی دانید چگونه این با هدایت عامه خداوند سازگار است که مثلا برای هندی ها ژاپنی ها، چینی ها و … هیچ پیامبری نیامده است؟ با اینکه مثلا دین هندو در هندوستان یکی از قدیمیترین ادیان می باشد حتی از یهودیت هم قدیمی تر است. اگر آنها مشرک بت پرست هستند، چرا برای آنها پیامبری نیامده است؟ البته هیوم به عنوان یک منتقد دین می گوید:هیوم در کتاب تاریخ طبیعی دین،… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۲۸, ۱۳۹۶ ۲:۳۹ ب٫ظ

همان گونه که در مقالات قبلی هم بیان شد نماز آیین همه‌ی پیامبران خداست. ابراهیم و موسی و عیسی هم نماز می‌گزاردند بدون اینکه در نماز سوره‌ی فاتحه بخوانند، چون زبانشان عربی نبود. پس در درجه‌ی اول و با توجه به عقل سلیم و منطق قرآن طبیعی است که عرب‌زبانان به زبان عربی نماز بخوانند و عجم‌زبانان به زبان عجمی. وقتی نماز به اورادی نامفهوم در زبانی بیگانه تبدیل شود، نمازگزاران نمی‌دانند در نماز چه می‌گویند و با اینکه آن را هر روز بارها تکرار می‌کنند، آیینهای مشرکانه را هم در کنار آن به جا می‌آورند و نمی‌دانند که این… مطالعه بیشتر»

مجید
مجید
خرداد ۲۷, ۱۳۹۶ ۱۰:۰۶ ب٫ظ

۱: دوسوم مقاله که شامل عکس و شعر و فکاهی هم می شد ربطی به عنوان مقاله (هسته و پوسته) نداشت و آشکارا برای منظور سخیف همیشگی (به سخره گرفتن عقاید شیعیان) آورده شده بود که قبلا گفته آمد ارزش چنین اظهاراتی در چه حد است. (نویسنده آن “قبلا” را به خوبی در خاطر دارد….) ۲: بلی بدیهیست که هر آیینی، هسته اصلی (اصول دین) و فروعی به دنبال (فروع دین) دارد اما از اینکه مثلا در آیین یهود شنبه، در آیین نصاری یکشنبه و در آیین اسلام جمعه به عنوان روز سبت گرفته می شود و سپس بسط و… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۲۶, ۱۳۹۶ ۵:۱۶ ق٫ظ

جناب مجید

در دین پیامبران، اخلاق همواره دومین اصل است که در جای خودش هم بسیار مهم است. اما اولین اصل مهم یگانگی خداست و پیامبران بر این اصل بسیار پافشاری کرده‌اند.

ادیان دیگر ساختارهای دیگری دارند، اما من از ساختار تورات و انجیل و قرآن سخن می‌گویم و دین موسی و عیسی و محمد را تحلیل می‌کنم.

مبنای تحلیل من هم همین تورات و همین انجیل و همین قرآن است. نه توراتها و انجیلها و قرآنهای دیگری که وجود ندارند.

مجید
مجید
خرداد ۲۵, ۱۳۹۶ ۳:۵۷ ب٫ظ

آقای ارجمند ، برای فهم هسته دین، توجه شما را به قاعده طلایی یا اخلاق جلب می کنم.این قاعده از دیرباز در فرهنگ‌های مختلف جهان به شکل‌های مختلف بیان شده، و در تمامی ادیان مورد تأیید استمی توان اسم آن را قاعده انصاف گذاشتیک محقق متکلم آلمانی (هانس کونگ، کشیش و نویسنده کاتولیک سوییسی) در چند دهه پیش تمام متون کلاسیک ادیان کلاسیک عالم را بررسی کرده است ، در یک مقاله محققانه با آوردن استنادات از شرق دور ژاپن تا آمریکا به عنوان مذاهب در ظاهر یک خدایی، چند خدایی و بی خدایی موجود می گوید تنها اصل مشترک… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۲۴, ۱۳۹۶ ۶:۳۸ ب٫ظ

[quote]اگر پاسخ شما را بپذیریم همین پاسخ را می توان به یادداشت های قبلی شما تعمیم داد و گفت: ده فرمان مسیحی و دو دستور مسیحی هم تا حدود زیادی جنبه ی فطری و اخلاقی دارند و در تمام نقاط دنیا کم و بیش به آن عمل می شده است و دستور خاص و متفاوت و عجیب و غریبی نبوده است.[/quote] این گونه نیست. ادیان پرجمعیتی مانند بودیسم و هندو بیخدا یا چند خدا هستند. ممکن است کسی تک خدا هم باشد اما خدای او مثلا خورشید باشد. میتراییسم یا خورشیدپرستی در بخش بزرگی از جهان قدیم رایج بود. قرآن… مطالعه بیشتر»

علی ناصری مقدم
علی ناصری مقدم
خرداد ۲۴, ۱۳۹۶ ۱۱:۳۸ ق٫ظ

درود بر شما استاد عزیزو سپاس مجدد عنوان یادداشت شما “هسته و پوسته ی قرآن” است نه “عناصر هویتی مسلمانان در قرآن”. اگر پاسخ شما را بپذیریم همین پاسخ را می توان به یادداشت های قبلی شما تعمیم داد و گفت: ده فرمان مسیحی و دو دستور مسیحی هم تا حدود زیادی جنبه ی فطری و اخلاقی دارند و در تمام نقاط دنیا کم و بیش به آن عمل می شده است و دستور خاص و متفاوت و عجیب و غریبی نبوده است. از این ها مهم تر با توجه به این که هسته ی اصلی و روح و حقیقت… مطالعه بیشتر»

ابوالفضل ارجمند
ابوالفضل ارجمند
خرداد ۲۲, ۱۳۹۶ ۶:۴۲ ب٫ظ

جناب مقدمبا سلام و تشکر همچنان که به درستی بیان کردید، ایمان و عمل صالح دو کلیدواژه‌ی پرتکرار قرآنی است. دو کلیدواژه‌ی پرتکرار قرآنی دیگر هم اقامه‌ی صلات و ایتای زکات است. اصطلاحات و عبارات پرتکرار دیگری هم در قرآن وجود دارد، اما شما با هیچیک از این عبارات کلی نمی‌توانید معین کنید که پیامبر برای چه مبعوث شد. پیروان ادیان دیگر همه‌ی این کارها را کم و بیش انجام می‌دهند. مثلا شما مسیحیان را در نظر بگیرید. اینها به خدا ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند و به روش خودشان نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند و خیرات می‌کنند.… مطالعه بیشتر»

علی ناصری مقدم
علی ناصری مقدم
خرداد ۲۲, ۱۳۹۶ ۵:۴۷ ق٫ظ

با سلام و تشکر از استاد ارجمند عزیزمطلب شما را به دقت خواندم. برای قضاوت منصفانه در مورد آن، چند بار دیگر هم باید بخوانم و بیشتر تامل کنم. عجالتا اما یک نکته به ذهنم رسیده است که عرض می کنم:شما در استدلال خود، از متمایز شدن سوره ی فاتحه الکتاب به لحاظ شکلی و فرمی از بقیه ی سوره های قرآن، این استفاده ی جالب و زیبا را کرده اید که سوره ی حمد هسته و فص و مغز کل قرآن است. البته مطالب زیادی از آیات دیگر قرآن و حتی روایات فراوان(که شما آگاهانه بنای استفاده از آن… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
خرداد ۲۱, ۱۳۹۶ ۴:۰۶ ب٫ظ

سلام

با اشاره آیه ای که کلمه طیبه را به درخت طیبه تشبیه میکند بجای هسته و پوسته ای که انتخاب شده است میتوانیم بگوییم سوره الحمد ریشه درختواره پاک قرآنی است…

والسلام

18
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx