وحدت تشیع انگلیسی و ایرانی
مهدی فردوسی مشهدی: تشیع؛ یعنی پیروی و دنبال کردن و شیعه؛ یعنی پیرو که اکنون در قالب اصطلاحی، درباره مسلمانِ باورمند به افضَل بودن (علمی و اخلاقی) و اَولی بودن (الاهی ـ سیاسی) علی بنابیطالب (ع) به کار میرود. شمار فرقههای اصلی و فرعی تشیع که خودش از شعبههای اسلام است، از صَد میگذرَد، اما بدون شمارش فرعیات و با تسامح، شمار آنها را به کمتر از دَه میتوان فروکاست. ترکیب نوپدید «تشیع انگلیسی» یا «تشیع لندَنی» را نیز در سالهای اخیر بر این فهرست بلند، افزودهاند.
گویی قید «انگلیسیِ» این ترکیب در گفتمان تازه جمهوری اسلامی، به راهبُرد سیاسی ـ مدیریتیِ «Divide and Conquer»؛ یعنی «تفرقه انداز و حکومت کن»، ناظر است؛ زیرا بریتانیاییها از گذشتههای دور به اجرای چنین راهبُردی متهم بودهاند. با این فرض، شیعیانی که در جرگه همدینان و همکیشان خود؛ یعنی مسلمانان اهلسنت و شیعه جدایی میافکنَند، انگلیسیاند. معیارهای کمابیش مبهَمی برای ایضاح این مفهوم تازهزاد در دست است. برای آگاهی از این معیارها، صفحه زیر را ببینید:
farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=13176
مصادیق شیعه انگلیسی نزد مبلغان این گفتمان، چنین ویژگیهایی دارند:
۱. فلسفهستیزی؛ ۲. مناسکگرایی؛ ۳. انحصارگرایی.
مقصود از فلسفهستیزی، بیزاری از علوم عقلی؛ یعنی فلسفی و لعن و نفرین فیلسوفان مسلمان است. البته دایره این لعنها، عارفان نظری و عملی را نیز در برمیگیرد؛ یعنی چنانکه ابنسینا و مُلا صدرا نزد این گروه ملعونَند، ابنعربی و مولانا نیز مطرود و ملعون و کافرَند. موج این لعن و تکفیر، به فلسفهخوانها و فلسفهدانها و زاهدان و سالکانی مانند محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری و محمدتقی بهجت هم میرسَد.
مقصود از مناسکگرایی، التزام به آیینهای سوگواری مانند قمهزنی و برگزاری مآتم در ۳۵۰ روز سال است. اصرار بر شرکت در آیین قمهزنی و تأسیس دهههایی مانند «مُحسنیه»، «صادقیه»، «فاطمیه» و «کاظمیه»، از این ویژگی دوم سرچشمه میگیرند.
مقصود از انحصارگرایی، تکفیر دیگر مسلمانان و حتی دیگر شیعیان است؛ یعنی نه تنها سه خلیفه نخست پیامبر از دید آنان کافرَند که حتی سران جمهوری اسلامی به دلیل گرایشهای «تقریبی»شان کافرند یا دستکم «بیولایت»اند. به تعبیر دیگر، با این فرض که حق اهلبیت مغصوب شده است، دوستی و برادری با اهلسنت رفتاری منافقانه به شمار خواهد رفت و منافق از کافر بدتَر است.
از دید من، تأسیس گفتمان «تشیع انگلیسی» در جمهوری اسلامی، به شتابزدگی و گنگی دچار است؛ زیرا اختلافهای فاحشی میان شیعیان و مراجع تقلید لَندننشین و مؤسس دَهها شبکه تلویزیونی به نام اهلبیت و شمار نااندکیِ از شیعیان و عالمان و مقلَدان ایراننشین دیده نمیشود. از هر سه ویژگی، مُشت را نمونه خروار:
۱. فلسفهستیزی
از گذشتههای دور تا همین امروز (آذر ۱۳۹۵)، اندیشههای طباطبایی و مطهری و اذنابِشان، موضوع ریشخند برخی از منبریهای مشهدی بوده است. لعن شدن صدرا و سینا در بیوت علمای مشهد نیز کار کمشماری نبوده است و نیست که از آن میگذرم و نمونه رقیقتر و کمخطرتری را ذکر میکنم. آیتالله مهدی مروارید در درس اصول فقه خود پس از اشاره به دیدگاه اصولیان، گفته بود: «فلاسفه نیز چنین و چنان میگویند». پس از درس یکی از شاگردان، ایشان را توبیخ کرده بود که شما حق ندارید حتی نام و کلمه «فلاسفه» را بر زبان برانید تا چه رسد به اینکه دیدگاهشان را بازگو کنید. ایشان یا شاگرد دیگری، طنازانه گفته بود: «از مرحوم آیتالله شیخ علی فلسفی چگونه یاد کنیم که نام خانوادگیاش، فلسفی بود؟»
۲. مناسکگرایی
افزون بر برنامههای مذهبیِ رسمی صدا و سیما که با توصیه به انواع نمازها و دعاهای یاد شده در مجموعههای روایی آداب و اعمال و ادعیه، «سمت خدا» را نشان میدهند، التزام به برخی از سُنَن فراموش شده پس از انقلاب ۵۷ مانند قمهزنی، بهویژه در قُم پدیده پنهانی نیست. همچنین ابداعاتی مانند پیادهروی به انگیزه سوگواری برای جعفر بنمحمد (ع) و فاطمه زهرا (ع)، از نمونههای مناسکگرایی است. پذیرش دهههای عزاداری نوپدیدی مانند «مُحسنیه» و احیای سُنن منسیه نهم ربیع اول دستکم در مشهد و اصفهان هم، آفتابی و از اثبات بینیاز است. در اینباره مصاحبه محمدمهدی ماندگاری را دنبال کنید که تأکید میکند: برگزاری مراسم به یاد اهلبیت در همه روزهای سال توصیه میشود و انتقاد حسن رحیمپور ازغدی درباره دههسازیهای مذهبی، روشنفکرمآبانه است (eheyat.com).
۳. انحصارگرایی
به جای ذکر نمونه درباره این ویژگی، پیشنهاد میکنم در شهرهای خودتان، عالِمی را در گوشهای خلوت پیدا کنید و از او بپرسید: «فرقه ناجیه» امت محمد (ص) کیست؟
برشماری همه ویژگیهای چنین شیعیانی، بی مجال واسع و زبان سرخ امکانپذیر نیست، اما بر پایه همین خُردهگفتهها و با تمرکز بر ویژگی سوم، میتوانم بپرسم: «آیا تشیع ایرانی به اندازه تشیع انگلیسی ضد تقریب نیست؟» اگر پاسخ مثبت باشد، دشمن «امت واحده» رسول خدا، خانگی است نه بیگانه؛ درونی است نه بیرونی.
به نظرم احتمالاً چون دفتر این آقایان در لندن هست، اسم شیعه انگلیسی روی آنها گذاشته شده؛ اما باید بدانیم که در یک محل جغرافیایی خاصی قرار گرفتن، تفکر درست نمیکند؛ ضمن اینکه اگر فضا برای اینها در ایران باز بود، قطعاً برنامه های خودشان را از لندن دنبال نمیکردند؛ اگر آنها در ایران بودند، آن وقت چه لقبی باید به آنها میدادیم؟
ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ… ظالمین لباس بلند سوپر افترا زننده به خدا و گمراه کننده مردم بیسواد و هم دکتر اسلامی های جاهل و متوهم، فقط فقط فقط اگر این چند آیه پایانی سوره حج را فهمیده بودند این همه بت خانه درست نمی کردند و مردم را به جای استفاده از ظرفیت های خداداده انسانی به قبرپرستی و گدایی از گدایان مرده نمی کشاندند و به فلاکت و هلاکت نمی کشانیدند. این بندگان خدا به فرض صحت موجود بودن اگر می توانستند بیلی بزنند آواره یک لقمه نان در هر کوه و برزنی نبودند. یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ، فَاسْتَمِعُوا… مطالعه بیشتر»
… در این که واژه شیعه در قرآن به مفهوم کالت جدا شده از بقیه به کار برده شده و نکوهش شده تردیدی نیست. برای معنی فارسی آیاتی که در کامنت قبل گذاشتم می توانید به هر ترجمه ای که خواستید مراجعه کنید. البته خود قرآن می گوید که هر کدام از این کالت ها برای کالت خودش بشکن می زند و شادی می کند! فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ؛ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا -لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ- ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ! وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿٣١﴾ مِنَ… مطالعه بیشتر»
۱- راغب از اهل سنت شایع فلان فلانا ای تابعه و والاه۲- نهایه ابن اثیر از اهل سنت شیعه گروهی از مردم ۳- ابن منظور از اهل سنت شیعه : هر گروهی که در امری با هم متفق القول شوند۴- زبده المحض :شیعه در قران دو معنا دارد ۱- فرقه و گروه بی هیچ بار مثبت و منفی – ثم لننزعن من کل شیعه– و لقد ارسلنا من قبلک فی شیع الاولین ۲- اعوان و انصار یک شخص – واستغاثه الدی من شیعته علی الذی من عدوه – و ان من شیعته لابراهیماضافه میشود که واژه « اکثریت » در… مطالعه بیشتر»
[quote]تشیع؛ یعنی پیروی و دنبال کردن[/quote] از ۱۲ مورد استفاده ریشه [b](ش ی ع)[/b] در قرآن، فقط یک مورد فعل و بقیه موارد همه اسم به مفهوم (منفی) دسته و جناح و کالت جدا از بقیه است. إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا [b]شِیَعًا [/b]لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ… مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا [b]شِیَعًا[/b] ۖ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا [b]شِیَعًا[/b] یَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ .. وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا [b]أَشْیَاعَکُمْ[/b] فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کُلِّ [b]شِیعَهٍ[/b] أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَـٰنِ عِتِیًّا… یک مورد فعل در سوره نور در رابطه با تهمت زدن… مطالعه بیشتر»
[quote name=”ناشناس”]متأسفانه قرائت حکمی و عقل مدار علامه طباطبایی از اسلام مصادف شد با به قدرت رسیدن آیه الله خمینی و حکومتی شدن اسلام در جامعه ایران؛ و این مانع از آن شد که قرائت علامه به طور اجتماعی (در جامعه ایران) نهادینه شود. امروزه قرائت رسمی – حکومتی از اسلام که توسط عمّال حکومت ترویج میشود، فقط به جهت کسب وجاهت در جامعه بین المللی به اندازه کافی حکمی است. همین قرائت هم هیچگونه پشتوانه اجتماعی ندارد و همین الان هم بخش دینمدار جامعه اکثراً توسط مداحان و علماء اخباریگر رهبری میشوند.[/quote]بیشتر عقده گشایی نسبت به حاکمیت بود تا… مطالعه بیشتر»
متأسفانه قرائت حکمی و عقل مدار علامه طباطبایی از اسلام مصادف شد با به قدرت رسیدن آیه الله خمینی و حکومتی شدن اسلام در جامعه ایران؛ و این مانع از آن شد که قرائت علامه به طور اجتماعی (در جامعه ایران) نهادینه شود. امروزه قرائت رسمی – حکومتی از اسلام که توسط عمّال حکومت ترویج میشود، فقط به جهت کسب وجاهت در جامعه بین المللی به اندازه کافی حکمی است. همین قرائت هم هیچگونه پشتوانه اجتماعی ندارد و همین الان هم بخش دینمدار جامعه اکثراً توسط مداحان و علماء اخباریگر رهبری میشوند.
آقایان از آیت الله سیدصادق شیرازی و بیت ایشان به عنوان شیعه/مرجع انگلیسی یاد می کنند. اما واقعا بین دیدگاه های ایشان ( خصوصا با همین سه معیار مذکور در مقاله) و مراجعی مانند آیت الله وحید خراسانی (شیعه/مرجع ایرانی) و … چه تفاوتی وجود دارد؟! هر دو یکیست