آیا در اخلاقی زیستن، نیاز به متخصص داریم یا نه؟/ گزارش

  جایگاه شهود در معرفت‌شناسی اخلاقی ابوالقاسم فنایی استاد فلسفه اخلاق استدلال و شهود دو حوزه جدا از هم نیستند و استدلال جایگزین شهود نمی‌شود و تنها با استدلال می‌توانیم صحت شهودهای خود را چک کنیم. وقتی ما درباره جایگاه شهود در معرفت‌شناسی اخلاقی صحبت می‌کنیم منظور از معرفت‌شناسی اخلاق، یک رشته تخصصی است. زیرا شهود هم در این شاخه…

 

جایگاه شهود در معرفت‌شناسی اخلاقی

ابوالقاسم فنایی

استاد فلسفه اخلاق

استدلال و شهود دو حوزه جدا از هم نیستند و استدلال جایگزین شهود نمی‌شود و تنها با استدلال می‌توانیم صحت شهودهای خود را چک کنیم. وقتی ما درباره جایگاه شهود در معرفت‌شناسی اخلاقی صحبت می‌کنیم منظور از معرفت‌شناسی اخلاق، یک رشته تخصصی است. زیرا شهود هم در این شاخه از فلسفه جایگاه و نقش مهمی دارد و هم در زندگی روزمره. اغلب اوقات در زندگی روزمره، در موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم که ناچار به داوری اخلاقی می‌شویم و خیلی از آن داوری‌های اخلاقی، دقیقا همان چیزی است که فیلسوفان اخلاق به آن، داوری شهودی یا شهود اخلاقی می‌گویند. آن داوری‌هایی که بدون تامل و به نحو خودجوش از ما سر می‌زند، داوری شهودی است. از این رو، شهودها صد در صد قابل اعتماد نیستند زیرا آنچه در ذهن ما است مخلوطی از شهودهای حق و باطل است. بر این اساس، ما به روش‌های فلسفه اخلاق نیاز داریم تا به شهودهای قابل اعتماد دست یابیم. برای بررسی جایگاه شهود در معرفت‌شناسی اخلاقی چند پرسش مقدماتی وجود دارد؛ اول اینکه اساسا معرفت‌شناسی اخلاق چیست. دوم، شهود چه نیست و پرسش سوم این است که شهود چیست. در پاسخ به پرسش اول می‌توان معرفت‌شناسی اخلاق را این گونه تعریف کرد بخشی است از دو شاخه از فلسفه، یکی فلسفه اخلاق و دیگری معرفت‌شناسی، به یک معنا موضوعی بین رشته‌ای است که در این بخش از فرااخلاق یا معرفت‌شناسی، کسانی که می‌خواهند در این منابع تحقیق کنند به پرسش‌هایی می‌پردازند که معرفت‌شناسانه است. اما موضوع این پرسش‌ها یا مفاهیم اخلاقی یا داوری‌های اخلاقی یا نظریه‌های اخلاقی است. می‌توان گفت که در معرفت‌شناسی اخلاق یا معرفت‌شناسی عام، دو محور اصلی وجود دارد؛ یکی پرسش از معرفت است و دیگری پرسش از یک نوع خاص از توجیه که توجیه معرفت‌شناسانه است. وقتی وارد معرفت‌شناسی اخلاق می‌شویم همین پرسش‌ها درباره معرفت اخلاقی و توجیه معرفت‌شناسانه باورهای اخلاقی نیز قابل تعریف است. یک فهرست ناقص و استقرایی این پرسش‌ها به این صورت است؛ نخستین پرسش درباره سرشت معرفت اخلاقی است، اینکه این معرفت چگونه معرفتی است. موضوع دوم، درباره امکان معرفت اخلاقی است که این بحث، همان نکته مورد نزاع واقع‌گرایان و شکاکان اخلاقی است که شکاکان اخلاقی، امکان معرفت اخلاقی را به دلایل مختلف نقض می‌کنند. بحث دیگر، قلمرو دامنه معرفت اخلاقی است. اینجا بین فیلسوفان، حتی بین رئالیست‌هایی که امکان معرفت اخلاقی را نیز قبول دارند، اختلاف نظر وجود دارد.

ویژگی‌های شهود اخلاقی

شبیه پرسش‌های بالا را درباره توجیه معرفت‌شناسی اخلاق نیز داریم. نخستین پرسش، امکان توجیه معرفت‌شناسانه باورهای اخلاقی است که در اینجا نیز درباره اصل امکان بین واقع‌گرایان و شکاکان اختلاف نظر وجود دارد و بعد کسانی هم که امکان توجیه معرفت‌شناسانه باورهای اخلاقی را می‌پذیرند درباره شیوه و روش این توجیه یا سرشت آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند. نکته دیگر اینکه همان پرسش از دامنه معرفت اخلاقی درباره توجیه اخلاقی نیز قابل تکرار است. در معرفت‌شناسی اخلاق، دو مقوله مهم وجود دارد؛ یکی، تصورات اخلاقی است مثل مفهوم خوبی و درستی و… و سوال این است که ما این مفاهیم را چگونه شناخته‌ایم. دیگری، تصدیقات اخلاقی را داریم، مثل باور به اینکه راستگویی خوب است و… که این تصدیقات می‌توانند موضوع مورد مطالعه معرفت‌شناسی اخلاق قرار بگیرند. شاید بتوان تصدیقات اخلاقی را در ذیل سه مقوله کلی گنجاند؛ من نام یکی از آنها را «فروع اخلاقی» گذاشته‌ام، یعنی همان داوری‌های جزیی اخلاقی که ممکن است ما در یک مورد خاص داشته باشیم. نوع دوم «اصول اخلاقی» است مثل اینکه وفای به وعده واجب است و… و نوع سوم نیز «نظریه اخلاقی» است. خود نظریه اخلاقی- مثل فضیلت گروی- را ما می‌توانیم به عنوان یک داوری اخلاقی کلی که عمومیت آن بیش از آن اصول اخلاقی است در نظر بگیریم. البته در اینجا نیز اختلاف نظرات زیادی وجود دارد. حال به سراغ پرسش مقدماتی دوم یعنی شهود چه نیست می‌رویم. به خاطر اینکه این تعبیر شهود در فرهنگ ما سابقه‌ای طولانی دارد و این سابقه ممکن است موجب سوءتفاهم شود من ناگزیر هستم که برای تعیین معنای دقیق شهود در معرفت‌شناسی اخلاق، بگویم که شهود چه نیست. شهود در وهله اول، علم حضوری نیست. ما در فرهنگ فلسفی خود دو نوع علم را از یکدیگر جدا می‌کنیم؛ علم حضوری و علم حصولی. علم حضوری یعنی علم بی‌واسطه و از طریق اتحاد عالم و معلوم کسب می‌شود. علم حصولی، علم به واسطه مفهوم است و در آن، یک مفهوم و صورت ذهنی بین عالم و معلوم واسطه است و شخص نسبت به آن مفهوم، علم حضوری دارد و مقدمه‌ای است برای علم حصولی نسبت به آن معلوم. حال، علم شهودی که در فلسفه اخلاق گفته می‌شود در واقع، از سنخ علم حصولی است. ضمن اینکه این شهود چه در فلسفه اخلاق و چه در سایر بخش‌های فلسفه تحلیلی، غیر از آن شهودی است که عرفای ما از آن تحت عنوان کشف و شهود یاد می‌کنند و همچنین غیر از آن شهود افلاطونی است.

نکته مهم دیگر این است که شهود غیر از شهودگرایی است، شهودگرایی یک نظریه خاص در فرااخلاق و اخلاق هنجاری است که ابعاد مختلفی دارد و برای خود نظریه‌ای در عرض نظریه‌های دیگری است که ما در این قلمرو داریم. اما شهودی که ما در اینجا درباره آن صحبت می‌کنیم اعم است. یعنی ممکن است شما در فلسفه اخلاق شهودگرا نباشید اما قایل به اعتبار معرفت‌شناسانه شهودهای اخلاقی باشید. اما شهود چیست؟ گاه منظور از شهود، یکی از قوای ادراکی و معرفتی ما است که این دیدگاه طرفداران زیادی ندارد. اما خود شهودگرایان، شهود را یا به عنوان یکی از کارکردهای قوه عاقله یا به عنوان یک نوع ادراک حسی در نظر می‌گیرند. مورد دیگر استعمال شهود، به عنوان یکی از منابع معرفت است. گاه نیز منظور از شهود، یکی از منابع توجیه معرفت‌شناسانه است اما آن مورد استعمالی که در ادبیات فلسفه اخلاق بیشتر کاربرد دارد این است که شهود را به عنوان یک نوع داوری اخلاقی به کار می‌برند که دو ویژگی دارد؛ یکی اینکه خاص است و دیگر اینکه خودجوش است.

انواع شهود اخلاقی

در اینجا می‌توان دو نوع شهود را از یکدیگر تفکیک کرد؛ یکی شهود اخلاقی و دیگری شهود فرااخلاقی. شهود اخلاقی دو نوع است؛ یکی شهود خاص است و دیگری شهود عام. شهود فرااخلاقی نیز چهار نوع است؛ شهود زبان‌شناسانه، شهود وجودشناسانه، شهود معرفت‌شناسانه و شهود تبارشناسانه. توضیح اینکه معمولا در بحث‌های فلسفه اخلاق در ذیل سه شاخه کلی گنجانده می‌شود؛ شاخه اول که فرااخلاق است به مبانی اخلاق می‌پردازد و این مبانی نیز متنوع هستند. شاخه دوم که اخلاق هنجاری است به سراغ خود اخلاق می‌رود و شاخه سوم که به آن اخلاق کاربردی گفته می‌شود، دراین‌باره بحث می‌کند که این نظریه‌ها یا اصول کلی که در اخلاق هنجاری به آنها رسیدیم در قلمروهای خاص زندگی انسان چه اقتضائاتی دارد. بنابراین، وقتی که ما از شهودهای فرااخلاقی صحبت می‌کنیم منظور این شهودهاست و بحث بعدی که مطرح می‌شود نیز به منزلت این شهودهای اخلاقی و فرااخلاقی بازمی‌گردد.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
صادق
صادق
آذر ۲۸, ۱۳۹۵ ۷:۱۲ ق٫ظ

مقدمتا منظور از .متخصص. و .نیاز. باید روشن شود. ایا مراد تقلید است و نیاز به ولی اخلاقی هست؟ ما به مطب(اخلاق) نیاز داریم؟ وقتی نیازمند بودیم به کارت گواهی اخلاق صادر شده توسط نماینده ولی اخلاق نیازمندیم؟ آیا باید برای استخدام باید ثابت کنیم التزام عملی به اخلاق از متخصص مربوطه داریم. خدا عاقبت بشر را حفظ کند.

Pasha
Pasha
آذر ۲۷, ۱۳۹۵ ۱۱:۱۷ ق٫ظ

سودای عشق پختن عقلم نمی پسنددفرمان عقل بردن عشقم نمی گذارد.شاید سرنوشت تراژیک اخلاق در همین سرگشتگی و نوسان میان این دو قطب عقل و عشق مقدر گشته و این نظم پریشان، ساعتی نوشته میشود که طایر فکرها در دام اشتیاق افتاده باشد. ( بر بام اختیار )اگر مراجعه به مشاوران حقوقی و پزشکی و اقتصادی واجب ست لذا مراجعه به فیلسوفان اخلاقی نیز لازم ترست از مشاوران تجملی و فانتزی هنری و دکوری و دینی و ….محدوده های مرزی اخلاقی همانند حفره های نرم غضروفی، حایل و واسط میان استخوان های سفت و جامد ستون فقراتی، بمنزله سپرهای ضربه… مطالعه بیشتر»

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx