دین و آزادی (۲۴): الحمد لله
نیلوفر – ابوالفضل ارجمند: شگفتیهای خلقت، «نشانه»های علم و قدرت و عظمتِ بیکرانِ خالقِ این شگفتیهاست. مشاهدهی شگفتیهای خلقت، انسان را مبهوت میکند و زبان را به ستایش خالق میگشاید. خالقِ شگفتیهای جهان سزاوار ستایش است. ستایشِ خدا (حمد و تسبیح) مانند نیایشِ خدا (دعا و صلات) جلوهای از پرستشِ اوست. یکتاپرستان همان گونه که تنها با خدا نیایش میکنند، تنها خدا را سزاوار ستایش میدانند.
علاوه بر شگفتیهای طبیعی، متون مقدس از وقوع شگفتیهایی استثنایی در دوران زندگی و دعوت بعضی از پیامبران نیز خبر دادهاند. در فرهنگ سنتیِ مذهبی به این پدیدهها «معجزه» میگویند و آنها را به پیامبران نسبت میدهند، اما متون مقدس این پدیدهها را هم «نشانه» نامیدهاند و آنها را به خدا نسبت دادهاند. آنچه در اصطلاح رایج «معجزات موسی» یا «معجزات عیسی» نامیده میشوند، در قرآن آیات خدا نامیده شدهاند، درست همان گونه که خورشید و ماه و زمین و آسمان آیات خدا هستند و موسی و عیسی در تکوین آنها دخالتی نداشتهاند. در بعضی از نشانهها، مانند تولد شگفتانگیز عیسی، روشن است که عیسی خود در وقوع آن دخالتی نداشته است، یعنی نمیتوان آن را «معجزهی عیسی» نامید، اما مواردی هم هست که در ظاهر با دخالت پیامبران به وقوع پیوسته است و امر را بر خوانندگان متون مقدس مشتبه کرده است.
در داستان خروج بنیاسرائیل از مصر، هنگامی که موسی و قومش به دریا رسیدند و از ادامهی راه باز ماندند، خدا به موسی گفت عصایش را به طرف دریا دراز کند. موسی چنین کرد و آب دریا به امر خدا شکافته شد. بنیاسرائیل از دریا عبور کردند و سپاه فرعون در دریا غرق شدند. پس از عبور از دریا، تورات نقل میکند که موسی و بنیاسرائیل سرودی خواندند و این گونه خدا را ستایش کردند:
خداوند را میستایم که شکوهمندانه پیروز شده است
و اسبها و سواران را به دریا افکنده است
برای او میسرایم که نیرو و نجات من است
او خدای من است و من او را گرامی میدارم
او خدای پدران من است و من او را بزرگ میدارم
او جنگاور است و نامش یهوه است
لشکر فرعون و عرابههایش را به دریا افکند
افسران برگزیده در دریای سرخ غرق شدند
آب آنان را فرا گرفت و مانند سنگ به اعماق رفتند
دست تو ای خداوند چه قدرت عظیمی دارد
دست تو ای خداوند دشمن را متلاشی کرد … (خروج ۱۵: ۱-۱۹)
در سرود موسی و بنیاسرائیل کوچکترین اشارهای به نقش موسی نشده است و کمترین نشانهای از ستایش موسی به چشم نمیخورد. بنیاسرائیل در سرودی که موسی به آنان آموخت هرگز قدرت موسی و عصای او را تحسین نکردند، چون نه موسی نه عصای او در خلق این واقعهی شگفتانگیز دخالتی نداشتند. شکافتن دریا کار خدا بود نه کار موسی، و اگر خدا به کمک نیامده بود، موسی نیز مانند بقیه به چنگ سپاه فرعون میافتاد: وما النصر إلا من عند الله العزیز الحکیم.
موسی در کنار بنیاسرائیل و درست مانند یکی از آنان سرود خواند و خدا را ستایش کرد، بدون اینکه نامی از خودش در سرود ذکر شود. قاعدهی کلی در آیینهای اصیل دینی همین است که در آنها تنها نام خدا ذکر میشود و تنها خدا حمد و تسبیح میشود و تنها از خدا سپاسگزاری میشود و تنها از او یاری خواسته میشود. آیینهای اصیل دینی برای حمد و ثنای موسی و عیسی و محمد و علی و استعانت از آنان برگزار نمیشود. حتی وقتی قومی به رهبری موسی از بردگی مصریان نجات مییابد و با اشارهی عصای موسی راهش در دریا باز میشود، باز هم خداست که ستایش میشود، نه موسی و دست و عصای او. در آیینهای مشرکانه در کنار خدا به نیایش و ستایش اشخاص و اشیای مقدس هم پرداخته میشود.
***
توصیف بندگان به صفات خدایی از رسوم درباری است که به فرهنگ سنتی مذهبی هم سرایت کرده است. شاعرانِ مداح و متملق برای دریافت صله از پادشاهان، به ستایشهای خداگونه از آنان میپرداختند و در برابر آنان اظهار بندگی و گدایی میکردند. به این ابیات از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی توجه کنید:
من از جان بندهی سلطان اویسم
اگرچه یادش از چاکر نباشد
جبین و چهرهی حافظ خدا جدا مکناد
ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پر سمن و سوسن آزاده کنی
در کنار اظهار بندگی به درگاه پادشاهان و حاکمان، حافظ ادعاهای سراسر یاوهای را هم در ستایش آنان مطرح میکند. در تملقات او آسمان و زمین غرق نعمت حاجی قوام است، روح القدس غلام حلقهبهگوش شاه شجاع است، و فَلَک و مَلَک در رکاب شاه نصرت الدین حرکت میکنند:
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
داور دین شاه شجاع آنکه کرد
روح قدس حلقهی امرش به گوش
فَلَک جنیبهکش شاه نصرتالدین است
بیا ببین مَلَکش دست در رکاب زده
معروف است که «چون قافیه تنگ آید/ شاعر به جفنگ آید»، اما یاوههای شاعران به تنگنای قافیه محدود نمیشود. مداحی شاعران برای پادشاهان سراسر یاوهسرایی است. یکی از مشخصات شعر، خیالانگیز بودن آن است و شاعر در اشعارش بر اسب افسارگسیختهی تخیلات و توهمات سوار میشود و میتازد. این یاوهگوییها در مداحیهای مذهبی هم که معمولا در قالب شعر بیان میشود رایج است. شاید به همین دلیل است که قرآن از شاعران انتقاد میکند و آنان را در میان دروغگویانی قرار میدهد که شیاطین بر آنان نازل میشوند:
هل أنبئکم علی من ینزل الشیاطین؟
تنزل علی کل أفاک أثیم.
یلقون السمع وأکثرهم کاذبون.
والشعراء یتبعونهم الغاوون.
ألم تر أنهم فی کل واد یهیمون؟
وأنهم یقولون ما لا یفعلون.
***
بعضی از غالیان بندگان خدا را صریحا خدا مینامند، چنانکه در مسیحیت به الوهیت عیسی معتقدند و فرقههای علیاللهی هم علی را خدا میدانند. اما به خدایی گرفتنِ بندگان خدا تنها این نیست که آنان را صریحا خدا بنامیم. توصیف مداحان از پیشوایان دینی چنان است که آنان را از جایگاه بشری خارج میکند و در جایگاه خدایی قرار میدهد. به این شعر معروف از محمد حسین شهریار توجه کنید که در میانِ آثارِ مبتذلِ مداحان، نمونهای فاخر از مداحی محسوب میشود:
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدا را
که به ماسوی فکندی همه سایهی هما را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوی را
شاعر ادعا میکند که سایهی علی بر سر تمام مخلوقات کشیده شده است و اگر رحمت علی نباشد همه به دوزخ میروند. نه تنها علی که شخصیتی گمنام در قرآن است، بلکه حتی پیامبران و برگزیدگانی که در قرآن از آنان بسیار نام برده شده است و از خدمات دینی آنان تقدیر شده است چنین جایگاهی در دنیا و آخرت ندارند. توصیف شهریار از علی توصیف بنده نیست؛ توصیف خداست؛ و شاعر که جای خدا و بنده را عوض کرده است، خود متحیر مانده است که علی با این توصیفات خداست یا بشر:
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
مسیحیان فرمول مشابهی برای عیسی دارند. آنان ادعا میکنند که عیسی هم کاملا خداست، هم کاملا بشر است. شهریار میگوید علی را نه میتواند خدا بنامد، نه بشر. او گمان میکند که کفرگویی تنها به این است که انسانی را صریحا خدا بنامد، حال آنکه با توصیفاتی که در شعرش بیان میکند، علی را در جایگاه خدایی مینشاند، بدون اینکه لازم باشد این تمایل غالیانه را صریحا به زبان آورد که علی خداست. البته شاعرانی هم هستند که صراحت بیشتری دارند و علی را آشکارا خدا مینامند:
ای رهنمای مؤمنان الّله مولانا علی
ای سرّپوش غیبدان الّله مولانا علی
تو چشم و جان را میدهی کون و مکان را میدهی
چشم و عیان را میدهی الّله مولانا علی
دانندهی راز همه انجام و آغاز همه
ای قدر و اعزاز همه الّله مولانا علی
هم حی و هم باقی تویی هم کوثر و ساقی تویی
قسّام و رزّاقی تویی الّله مولانا علی
وحش و طیورو انس وجان جمله به فرمانت روان
داری تو فضل بیکران الّله مولانا علی
بردار از جانم محن ما را بده فیض سخن
از توست کامم در دهن الّله مولانا علی
تو مالک هفت اختری هم سالکان را رهبری
هم مؤمنان راغمخوری الّله مولانا علی
احسان ز تو ارکان ز تو برهان ز تو ابدان ز تو
هم روح و هم ریحان ز تو الّله مولانا علی
هم انبیا گویا ز تو هم اولیا دانا ز تو
هم عارفان شیدا ز تو الّله مولانا علی
قیّومی و هم اکرمی سلطانی و هم اعظمی
بر جمله عالم عالمی الّله مولانا علی
ملّت ز تو جان یافته هم جان جانان یافته
نقد فراوان یافته الّله مولانا علی
شرکآمیز بودن این قبیل اشعار به این نیست که علی را به صراحت خدا میخوانند. اگر عبارت «الله مولانا علی» را هم اصلاح یا حذف کنیم، باز هم میبینیم که در تمام شعر، افعال و صفات الهی به علی نسبت داده شده است. از شاعرانِ چنین اشعاری میتوان پرسید که اگر علی قسام و رزاق است و چشم و جان میدهد و مالک هفتاختر است و چه و چه، آیا میتواند مگسی را خلق کند؟ از قرآن میآموزیم که اگر تمام انبیا و اولیا هم جمع شوند، ازعهدهی چنین کاری که برای خدا بسیار حقیر است بر نمیآیند: إن الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا ولو اجتمعوا له.
شعر هنر است، اما شاعر میتواند هنر خود را به ابتذال بکشاند. ورود شاعران مداح و متملق به حوزهی دین، دریچهای به کفرگویی و شرک باز میکند. در فرهنگ ایرانی، پیشوایان مذهبی پس از مرگ به لقب «شاه» و «سلطان» ملقب میشوند و مقبرههای آنان مانند کاخهای پادشاهان تزئین میشود و دکانی برای شاعران مداح باز میشود. امامان و امامزادگان هرگز سلطان و شاه و شاهزاده نبودهاند و از فرهنگ درباری مداحی مبرا هستند.
***
عبارت ساده و کوتاه «الحمد لله» از مفاهیم بنیادی قرآن است. «الحمد لله» یعنی ستایش برای خداست. اگرچه این عبارت را برای شکرگزاری از خدا هم میتوان بیان کرد، اما قرآن با تذکر به اینکه ستایش مخصوص خداست از فرهنگ مشرکانی انتقاد کرده است که به حمد و ثنای بتهای خود میپردازند. فرهنگ مشرکان با «الحمد لله» مغایرت دارد:
-ولئن سألتهم من خلق السماوات والأرض؟ لیقولن الله! قل الحمد لله، بل أکثرهم لایعلمون.
-ولئن سألتهم من نزل من السماء ماء فأحیا به الأرض بعد موتها؟ لیقولن الله! قل الحمد لله، بل أکثرهم لایعقلون.
اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان و زمین را خلق کرده است، یا چه کسی از آسمان باران میفرستد و زمین مرده را زنده میکند، میگویند خدا. اگر چنین است و خالق و رازق خداست، پس ستایش هم سزاوار خداست، نه سزاوار عیسی و موسی و محمد و علی. اینان بندگان گرامی خدا هستند، اما خدا نیستند. بندگان خدا را میتوان به صفات و افعال نیکوی بشری و فضایل اخلاقی ستایش کرد، اما ستایش بندگان به صفات و افعال خدایی، پرستش بندگان است. در مجالس مداحی، مانند بسیاری دیگر از مراسم مجعول مذهبی، مداحان و پیروانشان پیشوایان دینی را میپرستند.
(ادامه دارد)
abarjm@yahoo.com
مطالب مرتبط:
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی
دین و آزادی (۹): تأملی در معنی «ما ملکت أیمانکم» و «رقاب»
دین و آزادی (۱۰): تجاوز اعراب به همسایگان عجم
دین و آزادی (۱۱): آنچه در قرآن نیامده است
دین و آزادی (۱۲): پیامبران و متخصصان
دین و آزادی (۱۳): خادمان و روحانیان
دین و آزادی (۱۴): حکم شرع همان حکم عقل است
دین و آزادی (۱۵): تفکیک رهبری سیاسی از رهبری مذهبی
دین و آزادی (۱۷): ای کسانی که ایمان آوردید!
دین و آزادی (۱۸): توهین به مقدسات
دین و آزادی (۲۰): تکلم انسان و خطاهای زبان
دین و آزادی (۲۱): تکوین و تشریع
دین و آزادی (۲۲): عید و عزا در آیین پیامبران
دین و آزادی (۲۳): آیات مکتوب و روایات مجعول

به نظر میرسد این تاختن ها هدف دار هست و حضرتعالی عاملی بیش نیستید ، به بزرگتان بگویید بیاید !
جناب تان بی ادب هستید
منطق دارید با منطق جواب دهید و گرنه ساکت باشید
که سخنانتان هم برای ما موجب تکدر خاطرمان میشود و هم برای شما آسیب روانی به دنبال دارد
توصیه میکنم آستانه تحمل تان را بالا ببرید
البته زمان به نفع شما خواهد بود اگر مطالعه تان را افزایش دهید و …
[quote]ا سلام و تشکر از سایت نیلوفر و استاد ارجمند . میخوام بدونم ممکنه این مقالات ارزشمند بصورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار گیرد؟[/quote]
سلام و تشکر
مقالات فعلا به همین صورت منتشر میشود تا نویسنده از بازخورد دیدگاههای خوانندگان هم مطلع شود و در ویرایش نهایی از آنها استفاده کند. ان شاء الله در آینده به کتاب تبدیل خواهد شد.
با سلام و تشکر از سایت نیلوفر و استاد ارجمند . میخوام بدونم ممکنه این مقالات ارزشمند بصورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار گیرد؟
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا ﴿٢٠﴾ قُلْ إِنِّی [u][b]لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا[/b][/u] ﴿٢١﴾ قُلْ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ اللَّـهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿٢٢﴾ –إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِسَالَاتِهِ —۲۴ افزون بر آیات دیگر، خدا در آیات بالا در سوره جن به محمد رسول الله تاکید کرده است که به مخاطب خودش با صراحت بگوید که: محمد خودش عبودیت خدا را می کند و لاغیر. رسول الله برای مخاطبش روشن کند که: محمد قدرتی در انتخاب راه درست و نادرست توسط مردم و زیان و «رشد» آنان ندارد. کار رسول الله رسانیدن پیام… مطالعه بیشتر»
[quote]«قال السعدی رحمهالله علیه الزمنی بعض ابناءالملوک ان اصنف لهم کتاباً فی الهزل علی طریق السوزنی فلم اجبهم فهدونی بالقتل….»(کلیات سعدی- با مقدمه عباس اقبال آشتیانی -نشر علم – چاپ پنجم-صفحه ۱۰۰۴ همچنی ر.ک کلیات سعدی نشر زوار- باهتمام مرحوم فروغی چ پنجم ۱۳۸۵ ص ۹۷۳)[/quote] قال السعدی؟!من نفهمیدم چرا این روایت به زبان عربی نقل شده است. راوی چه کسی بوده است؟ من نمیدانستم که بحث آیات و روایات اینجا هم هست و علاوه بر کتابهای سعدی، باید به روایات منقول از سعدی هم مراجعه کنیم، آن هم به زبان عربی! اما مدعای این روایت هم نادرست است. تولید… مطالعه بیشتر»
وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً
[quote]البته لازم است که مرجع این ادعا که سعدی تحت فشار هزل گفته است بیان شود[/quote]«قال السعدی رحمهالله علیه الزمنی بعض ابناءالملوک ان اصنف لهم کتاباً فی الهزل علی طریق السوزنی فلم اجبهم فهدونی بالقتل….»(کلیات سعدی- با مقدمه عباس اقبال آشتیانی -نشر علم – چاپ پنجم-صفحه ۱۰۰۴ همچنی ر.ک کلیات سعدی نشر زوار- باهتمام مرحوم فروغی چ پنجم ۱۳۸۵ ص ۹۷۳)[quote]کلمهی «یاوه» در زبان فارسی برای اشاره به یاوه استفاده میشود. وقتی سخنی یاوه است[/quote]از کرامات شیخ ما اینستشیره را خورد و گفت شیرین است[b]یاوه: سخنان سردرگم و هرزه و هذیان و فحش و دشنام…[/b] بنابراین سعدی و حافظ یاوه… مطالعه بیشتر»
خواستم بابت تمام زحماتی که می کشید تشکر کنم . من تمام مقله هایتان را بارها خوانده ام و لذت برده ام . دیدگاه عقلانی شما در مباحث دینی تاثیر زیادی بر روی اینجانب گذاشته است . صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم موفق و پیروز باشید .
۱-عرض کردم استاد، کم حواس تشریف داربد و توهین های طرف مقابل را نمی ببنید یا درواقع هماهنگ شده نبینید:بکار بردن صفت درازگوش در مقابله کاملا بجا بود (سه نقطه اول کامنت ۱۳) که تاب نیاوردید. ۲-توهینی مانده که مزورانه در قالب مقاله یا مثلا کامنت به بزرگان دینی و غیرو … در ابنجا روا نداشته باشید؟ [b]تعمد دارید[/b]، نه؟! ۳-خوب البته بقای وجودتان یک حسن بزرگ و غیرقابل انکار دارد: […] می خورد آنکس که بگوید آزادی بیان نداریم!! ———–مدیر سایت: هدف مااز برپایی این سایت کمک به توزیع دانایی و حمایت از شکل گیری گفت وگوهای انتقادی در… مطالعه بیشتر»
[quote]نخست آنکه سعدی رحمه الله گفته است که برخی امرا او را به این کار وادار کرده بودند.[/quote] احتمال دارد که غلو شاعران در مدح پادشاهان هم تحت فشار بوده باشد. در هر صورت این مداحیها هم بخشی از اشعار شاعران است، همان گونه که هزلیات سعدی هم بخشی از نوشتههای اوست. البته لازم است که مرجع این ادعا که سعدی تحت فشار هزل گفته است بیان شود. شاید مدح افراطی حافظ از شراب نیز تحت فشار مافیای الکل بوده است. [quote]باز هم که «یــــــــــاوه » بکاربردید.[/quote] کلمهی «یاوه» در زبان فارسی برای اشاره به یاوه استفاده میشود. وقتی سخنی… مطالعه بیشتر»
جناب مدیر بازهم که دزدی کردید، ابن بار دو کامنت را یکجا دزدیدید……
البته جز عنوان دروغ همیشگی “چون حاوی توهبن بوده……” چه راه دیگری داربد؟!
کور که تشریف نداربد، توهین های طرف مقابل را نمی ببنید یا همامنگ شده نبینید؟
کسی بیطرفی شما را باور ندارد اما دست کم قواعد بازی را رعایت کنید، دزدی نکنبد.
____
«…بیچاره کلینتون» هم شد نظر! پارازیت و توهین منتشر نمیشود.
…..
چقدر شبیه “کلینتون” شده! با همه جعلیات و تحریفات، نظر سنجیهای دروغین (امتیازهای جعلی)، حمایتهای رئیس و مرئوس، ننه من غریبم و ‘آی به من اهانت شده’! … کماکان نمی تواند خود را از گل برهاند و همچنان از جواب در مانده:
آیا هر عصایی چنان می توانست نمود؟؟ یا منحصرا عصای [u]موسی[/u]!
موسی متفاوت از بقیه قوم بود، همچنان که محمد(ص) برگزیده از بقیه عالمیان، پس هزار البته شایسته تکریم:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
می بینیم که حتی از درک این نکته بدیهی عاجز است.
باز هم که «یــــــــــاوه» بکاربردید.
نخست آنکه سعدی رحمه الله گفته است که برخی امرا او را به این کار وادار کرده بودند.
دوم آنکه پررنگ کردن بخش کوچکی از دیگر آثار ارزشمند حافظ و یا سعدی و استفاده از آن برای بر مسند نشان دادن ادعاهای جنابتان، کمکی به « بحث » نخواهد کرد.
سوم آنکه مانند جنابتان، آنکسانی که شما را دانشمند محترم و استاد عزیز و … خطاب می کنند، « ابلــــــه» نخواهم خواند و به لقمان علیه السلام اقتدا خواهم کرد.
چهارم سفارش دوباره میکنم که از توهین و لگدمالی اعتقادات دیگران هرچند با نگاهتان همخوانی نداشته باشد پرهیز کنید.
[quote]گویا اعتقادی به هنر و از جمله آن شعر ندارید. در تمام نوشته هایتان زود سعی کرده اید فضا رادیکالیزه و تند شود. زیاد «یاوه» بکار بردید.[/quote] هنر مطلق نیست. بخشی از هنر مبتذل است. مثلا بخشی از کلیات سعدی هزلیات است و در ادبیات هم با همین نام «هزلیات سعدی» شناخته میشود. هزلیات سعدی حاوی سخنان بسیار رکیک و شرمآور جنسی است. به همین ترتیب اشعار مداحی حافظ هم به روشنی یاوه است. حافظ و سعدی اشعار خوب دارند و اشعار بد و زشت هم دارند. با عذرخواهی از خوانندگان، نمونهای از اشعار هزلیات سعدی را بازگو میکنم: بااینهمه… مطالعه بیشتر»
[quote]قیصر هم مانند حافظ شاعر بزرگی است، اما اگر این سخن از اوست، او هم در این سخنش یاوه گفته است. [/quote]
گویا اعتقادی به هنر و از جمله آن شعر ندارید. در تمام نوشته هایتان زود سعی کرده اید فضا رادیکالیزه و تند شود. زیاد «یاوه» بکار بردید.
نویسنده گرامی جناب ارجمند عزیز
شیوه استدلالی شما در مقالات و متانت و صبوری شما در پاسخها ستودنی است. از شما و سایت نیلوفر تشکر می کنم.
[quote]بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد[/quote]
احسنتکم!
[quote]به قول قیصر امین پور از خدا بزرگتر نداریم اما در خیال می توان از او هم بزرگتر تصور کرد.[/quote] قیصر هم مانند حافظ شاعر بزرگی است، اما اگر این سخن از اوست، او هم در این سخنش یاوه گفته است. وقتی می گوییم سخنی یاوه است به این معنی نیست که آن شاعر کلا یاوهگوست. یکی دیگر از خطاهای بزرگ فرهنگ مذهبی ایرانی تراشیدن یاوهای به نام «عصمت» برای بزرگان است، یعنی بزرگان اصلا خطا نمیکنند و از نقد مبرا هستند و نقد آنان معادل توهین به آنان تلقی میشود. اینکه بگوییم روح القدس غلام حلقه به گوش شاه… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند
از شما بعید بود که سعی می کردید با بردباری به منتقدانتان پاسخ دهید و یا در نوشته هایتان با ملایمت، عقاید مسلمانان و بویژه شیعیان را زیر سوال ببرید، حال شعر حافظ را«یاوه» می دانید. شعرای عرب جاهلی را که آن آیه در شانشان آمده با افتخارات ملت ایران یکی می دانید؟ به قول قیصر امین پور از خدا بزرگتر نداریم اما در خیال می توان از او هم بزرگتر تصور کرد. قبل از شما هم مرحوم برقعی به حافظ تاخته بود اما نتیجه نگرفت.
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
با عرض سلام خدمت دانشمند عزیز جناب ارجمند باید بگویم اکثریت نوشته های شان را خوانده ام بسیار راه گشاه است . سلامت برای این اندیشمند محترم خواهانم . یک نکته خیلی با اهمیت در نوشته های شان این است که تعصب مذهبی و دینی در آن راه ندارد . من که اهل سنت استم به راحتی میتوانم پای سخنان شان بنشینم .
مجموعه کلام تمام انبیای الهی در هفت واژه زیر قابل خلاصه شدن است که همه در رابطه با کوشش و کنش تک تک افراد است… نه زنجیر بردگی با کتاب و پیامبر و دیگران: – ایمان– تقوا– سلم– احسان– قسط– صلات– زکات اربابان دین به ویژه در ادیان موسوم به ابراهیمی، با قدسی کردن و گنده کردن انبیا و فک و فامیل شان و دست و پا کردن جانشین برای آنان در فکر بیزنس جانشینی خود با مغزشویی مردم نادان و سواری گرفتن مجانی بوده اند. تاریخ ایران به ویژه، تاریخ غمبار دست مال بدستی و بردگی و بی شخصیتی… مطالعه بیشتر»
[quote]در داستان خروج بنیاسرائیل از مصر، هنگامی که موسی و قومش به دریا رسیدند خدا به موسی گفت عصایش را به طرف دریا دراز کند موسی چنین کرد و پس از عبور از دریا، موسی و بنیاسرائیل سرودی خواندند، در سرود کوچکترین اشارهای به نقش موسی نشده است چون نه موسی نه عصای او در خلق این واقعهی شگفتانگیز دخالتی نداشتند.[/quote]آری، البته که بدیهی می نمود…. و صد البته:” ساحران موسی از استیزه رابرگرفته چون عصای او عصا زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرفزین عمل تا آن عمل راهی شگرف “ آیا هر عصایی چنان می توانست نمود؟؟ یا… مطالعه بیشتر»
محضر استاد عزیز عرض سلام و احترام دارم
از تمامی مطالب تان بسیار استفاده برده و کسب فیض میکنم .
طول عمر و سلامتی تان از خداوند متعال خواستارم.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
هدف از این جمله (آیه ) برای مخاطبین قرآن چه بوده و مخاطبین قرآن از آن (صلوا/سلموا) باید چه برداشتی می کردند؟
[quote]ستایشِ خدا (حمد و تسبیح) مانند نیایشِ خدا (دعا و صلات) جلوهای از پرستشِ اوست. یکتاپرستان همان گونه که تنها با خدا نیایش میکنند، تنها خدا را سزاوار ستایش میدانند[/quote]