آیا پیامبران دروغ مصلحتی می گفتند؟

سعید بانشی: ابراهیم از آن دسته از پیمبرانی است که وقتی متن مقدس را میخوانیم حس میکنیم رابطه اش با خدا خیلی صمیمی و البته متفاوت با سایر پیامبران بوده است. خدا با او وارد گفتگو و مکالمه طرفینی شده یکی او می گوید و یکی خدا. متن مقدس (قرآن) قصه های زیادی از ابراهیم بازگو کرده از درخواست دیدن…

سعید بانشی: ابراهیم از آن دسته از پیمبرانی است که وقتی متن مقدس را میخوانیم حس میکنیم رابطه اش با خدا خیلی صمیمی و البته متفاوت با سایر پیامبران بوده است. خدا با او وارد گفتگو و مکالمه طرفینی شده یکی او می گوید و یکی خدا. متن مقدس (قرآن) قصه های زیادی از ابراهیم بازگو کرده از درخواست دیدن کیفیت زنده کردن مردگان تا شکستن بت ها، از محاجه اش با نمرود پادشاه معاصرش تا قصه تولد فرزندش. اما یکی از مشهورترین و چالش برانگیزترین قصه هایی که قرآن از داستان زندگی ابراهیم روایت می کند قصه پرستش اجرام آسمانی توسط اوست.

بنا بر آنچه که قرآن در پاره گفتارهای ۷۶تا ۷۸ سوره انعام نقل کرده ابراهیم به وقت شب هنگامی که ستاره را می بیند بدان توجه نموده و می گوید این پرودرگار من است«هذا ربی» اما وقتی ستاره افول می کند و از دیده ها نهان می شود از رب دانستنش بازمی گردد و می گوید من افول کنندگان را دوست ندارم«فلما افل قال لا احب الآفلین» ماه که در آسمان پدیدار می شود آن را پرودگار خود می خواند« فلما رای القمر بازغا قال هذا ربی» اما ماه هم وقتی افول می کند از پرستشش پشیمان می شود « فلما افل قال لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الظالمین».سپس خورشید را بزرگتر از آن دو یاد می کند و پرودگار خویش می خواند« فلما رای الشمس بازغا قال هذا ربی هذا اکبر» اما خورشید هم چون غروب کرد به سرنوشت ماه و ستاره دچار شد و ابرهیم از پرستشش اعراض کرد.

این آیات از مناقشه انگیز ترین آیاتی است که دوره ای از زندگی ابراهیم را به تصویر کشانده است. آیا ابراهیم در ابتدا مشرک بوده و بعدا در جریان بلوغ و رشد فکری و عقلی موحد شده؟ یا اینکه از اول موحد بوده و با این حیلت خواسته مخالفین و خصم خود را به پرستش خدای واحد قانع سازد؟

برآنم که ابتدا دو دیدگاه مشهور و رایج در این خصوص را بیان و تحلیل کنم و سپس نظر سومی را مطرح بنمایم.

عده ای ابراهیم را از ابتدا موحد و یکتاپرست دانسته و گفته اند وی در ظاهر خود را یکی از آنان شمرده و عقاید خرافی شان را صحیح فرض نموده و آن گاه با استدلالی غلط بودن عقایدشان را اثبات کرده است. محمد حسین طباطبایی در المیزان این دیدگاه را پذیرفته است. این نظر اما با اشکالی بزرگ روبروست و آن این که منطق ابراهیم را به گونه ای نشان داده که گویا از منظر او وسیله مقدس نیست و برای رسیدن به هدفی نیک که همان یکتاپرستی است می توان از وسیله ای بد یعنی دروغ استفاده کرد. این نوع برداشت از متون دینی می تواند راه برای انواع مصلحت اندیشی ها باز کند و بهانه خوبی برای دروغ گفتن بسازد.

دیدگاه دوم ابراهیم را در ابتدا مشرک دانسته و معتقدند سپس در جریان رشد فکری و عقلی به یکتاپرستی رسیده است. این دیدگاه از دیدگاه اول صحیح تر به نظر می رسد و دارای مویدات قرآنی هم هست. قرآن دوره ای از ضلالت و گمراهی یا حداقل سرگشتگی و حیرانی در شناخت حقیت را برای پیامبر اسلام بیان کرده است.« و وجدک ضالا فهدی» ضحی۷. قرآن می گوید که محمد قبل از نبوتش نمی دانسته کتاب چیست و ایمان کدام است.« ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان» شوری۵۲. روایت قرآن این است که محمد حتی انتظار پیامبر شدن هم از خود نداشته«و ما کنت ترجوا ان یلقی الیک الکتاب…» قصص۸۶. و وحشتی ک پس از نزول اولین آیات بر جسم و جانش عارض می شود گویای همین مساله است. این دیدگاه با عقیده شیعیان مخالف است. شیعیان معتقدند ابا و اجداد همه پیامبران همیشه موحد بوده اند و آیات یاد شده را هم بر معانی دیگری حمل می کنند فی المثل ضلالت نسبت داده شده به پیامبر اسلام در سوره ضحی را به گم شدن در بیابان های مکه معنا کرده اند(محمد صادقی تهرانی در تفسیرالفرقان).

اما دیدگاه سوم که در صدد طرح آن هستم را برای فهم آسان تر با یک مثال شروع میکنم: ما در صحبت های روزمره خود از آهنگ های متفاوت کلامی بهره می بریم. به وقت پرسش یا انکار یا تعجب سخن خود را با آهنگ و لحنی متفاوت از یکدیگر ادا می کنیم. این آهنگ و لحن در نوشتن قابل انتقال نیست و مگر از طریق علامات سوال و تعجب و …  و آپدیت آن(ایموجی های رایج در شبکه های اجتماعی) به خوانندگان متون منقل نمی شود. شیخ طوسی در کتاب الاستبصار روایتی را نقل می کند که امام ششم در آن ظاهرا گوشت پرستو را حلال دانسته است. روایت این چنین است:

عماربن موسی عن ابی عبدالله عن الرجل یصیب خطافا فی الصحراء او یصیده. ایاکله؟ فقال هم مما یوکل

عماربن موسی از امام صادق درباره ی مردی پرسید که پرستویی را در صحرا می زند و یا صید می کند، آیا می تواند آن را بخورد؟ امام صادق گفت: آن خوردنی است.

شیخ طوسی قبل از آنکه این روایت را به دلیل تعارض با سایر روایاتی که گوشت پرستو را حرام دانسته از اعتبار ساقط کند درصدد جمع روایات بر آمده و می گوید: امام صادق از فرط بدیهی بودن حرمت گوشت پرستو به حالت استفهام و شگفتی به عمار بن موسی می گوید آن خوردنی است؟؟!! در واقع مقصود این است که امام صادق این جمله را خبری نگفته و چون امکان انتقال لحن کلام در نوشتار وجود نداشته به ظاهر خبری جلوه کرده است.(الاستبصار ج۴ ص۶۶ ح۲۴۰)

در مورد قرآن هم این مساله صادق است. زبان قرآن شفاهی و گفتاری است نه کتبی و نوشتاری. می دانیم که در عصر پیامبر خط پیشرفته نبود، نقطه گذاری و اعجام وجود نداشته، کلمات اعراب نمی شدند تا چه رسد به علامت سوال و تعجب. ممکن است ابراهیم با حالت استفهام و تعجب گفته باشد این پروردگار من است؟؟!! نه با حالت خبر. این دیدگاه وقتی قوت می گیرد که معتقد باشیم  قرآن در نقل قصص پیامبران مقید به الفاظ نبوده و نقل معنا می کرده است. یعنی آنچه قرآن نقل کرده دقیقا همان عبارات یا الفاظی نبوده ک فی المثل از زبان ابراهیم بیرون آمده باشد. در تورات و قرآن قصصی از انبیا بازگو شده است ک از نظر معنا یکی اند اما در الفاظ مثل هم نیستند. جالب است بدانیم که حتی برخی از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام در مورد نقل خود قرآن هم معتقد به جواز نقل به معنا بوده اند . مثلا عبدالله بن مسعود  به مردی که نمی توانست به خوبی از پس تلفظ کلمه “اثیم” برآید می گفت می توانی بجای « طعام الاثیم» “طعام الفاجر” بگویی.(تفسیر فخر رازی ج۱ص۲۱۳،تفسیر طبری ج۱۵ص۱۶۳).

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
سعید
سعید
آذر ۱۱, ۱۳۹۷ ۵:۵۳ ق٫ظ

فواصل زمان و مکان و تفاوت های تاریخی و فرهنگی و عرفی و زبانی غبار ابهام را بر چهره متن مقدس نشانده است. در جواب اینکه فرموده اید متن مقدس باید نشانه ای از سوالی بودن داشته باشد می گویم ما باید این نشانه ها و قرائن را پیدا کنیم. یادآورتان می شوم که از امامان شیعه هم سخنانی تقریبا با همین مضمون رسیده است. متشکرم

گرشاسپ
گرشاسپ
آذر ۷, ۱۳۹۷ ۵:۵۶ ق٫ظ

به نظرم از متن قرآن چنین برداشتی نمی توان داشت. به هر حال کتاب مبین باید نشانه ای از سوالی بودن داشته باشد. احتمالا همان برداشت دوم درست تر است.

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx