معیار حقیقی ارزش کانت از نگاه آلن وود
آلنوود: حرمت نهادن به فیلسوفان گذشته همچون پیرانی که باید پاجای پایشان نهیم تا حکمتشان را جذب کنیم، بیمارگونه و کاملا غیرفلسفی است. چنین نگرشی به هر شخص دیگری، مرده یا زنده، افشاگر بندگی نکوهیدنی عقل است که اساسا با تفلسف ناسازگار است. من در مقام حفظ این عقیده، اتفاقاً یک کانتی نیکویم، زیرا کانت عمل کسانی که دیگران را الگوهایی برای تقلید قرار میدهند، اخلاقاً فاسد میداند، که پیش از ایجاد فضیلت، متوجه ذلت نفس یا حسادت است.
البته این امر،دلیلی کافی برای اِعمال دیدگاه کانت در این موضوع ، بر خود اوست. حتی خود این نظر، به هیچ وجه نباید صرفاً بدین دلیل که کانت آن را باور داشت تأیید شود، بلکه صرفاً بدین دلیل باید پذیرفته شود که تجربه، صادق بودن آن را نشان میدهد و حتی دربارۀ خود کانت صادق است. …
من در مورد کانت، گمان نمیکنم که وی انسانی به نحو ویژه ستونی یا به نحو ویژه ناخوشایند باشد. در عوض، شبیه بیشتر انسانۀا، به ویژه اشخاص جذاب، شخصیت وی دربردارنده ی آمیزهای سرشار از خصوصیات جذاب و غیرجذاب بود.
وی عشقی شدید به جست و جوی حقیقت و اندیشیدن مستقل داشت. البته مراقب شهرتش نیز بود، و در مقابل دانشجویان یا پیروانی که گمان می کرد شخصاً به وی خیانت کردهاند، تنگنظر بود. او همواره از دار دسته اندیشمند و خصیصهی بدگویی دانشگاهی زمانش دور نبود.
کانت هوادار اصلاحات آزاداندیشانه در آموزش و خصوصا در دین بود. وی در سیاست طرفدار جمهوری خواهی بود، و از طرحی طرفداری میکرد که دولتها باید از مقداری از استقلال بیچون و چرایشان، برای یک فدراسیون جهانی به نفع صلح بینالمللی و پیشرفت گام به گام نوع انسان چشمپوشی کنند.
وی قاطعانه امپریالیسم اروپایی در دیگر نقاط جهان را محکوم میکرد، و همه کوششهای ظاهری اروپاییها برای «آزادسازی» یا «متمدنسازی» دیگران را اساساً ناروا و مزورانه می خواند. البته وضعیت فروتر زنان در جامعه را کاملا پذیرفت و از آن دفاع کرد، و راجع به مردم و فرهنگهای غیراروپایی، دیدگاههایی را باور داشت که چارهای جز نژادپرستانه توصیف کردن آنها نداریم.
در کل، دیدگاههای کانت ، از جملهی برترین افکار پیشرو عصرش در موضوعهای اجتماعی و سیاسی بود. با این حال، برخی از باورهایش در باب مسائل اخلاقی و سیاسی، امروزه برای مردم روشنفکر، نفرتانگیز یا مضحکاند. به جای اینکه این امر را همچون فرصتی برای افکار کینهتوزانه علیه کانت تلقی کنیم، عاقلانهتر خواهد بود که آن را همچون معیار موفقیت اذهانی مثل وی ببینیم، فیلسوفانی که امیدوار بودند راههای اندیشیدن به آینده را به درجهی بهتری ارتقاء دهند، حتی اگراین امر شامل طرد برخی از عقاید به شدت پذیرفته خودشان شود.
خطاها یا عیوب کانت هر چه باشد،قطعاً ما در مقام تصور وی به منزلهی فیسلوفی که برای وی چنان امیدهایی، سرچشمهی مهم فعالیت فلسفی خود او بودند، برخطا نخواهیم بود.
مسلماً اینکه عقاید کانت چه بودند، به ارزیابی فلسفهای مربوط میشود. اما شکی نیست که از مطالعه فلسفه چیزی نمیآموزیم اگر به آثار فلاسفه صرفاً بدین قصد نزدیک شویم که دیدگاههای اظهار شده در آنها، سازگار با مقیاس از پیش تعیین شدهی ما باشند که همه مردم ِ دارای حسن نیت باید بدان معتقد باشند. اگر این تنها شیوهای است که شما میتوانید آثار تاریخ فلسفه را بخوانید، در این صورت هر دوی شما و جهان کلاً، حال و روز بهتری خواهید داشت اگر شما بیدردسر، ناآگاه از تاریخ فلسفه باقی بمانید و تظاهر به دانستن چیزی دربارهی آن نکنید.
معیار حقیقی ارزش کانت در مقام موضوع مطالعۀ فلاسفه، غنای اندیشههای ماست آن گاه که میکوشیم نوشتهها و اندیشههایش را بفهمیم و همچنین نقادانه ارزیابی کنیم، و نیز آن گاه که میکوشیم آن اندیشهها و تأملات نقدیمان دربارۀ آنها را با مسائل فلسفیای مرتبط کنیم که هنوز ما را به خود مشغول میکنند. با این معیار، برای کسانی که کانت را میشناسند، او از جملهی بزرگترین فیلسوفانی است که تا کنون زیستهاند، حال هر نوع انسانی که بوده است، و هر آنچه دربارۀ عقایدیش در باب موضوعهایی که مایۀ دلنگرانی ماست بیندیشیم.
از مقدمهی آلن وود، مؤلف کتاب کانت، از انتشارات نگاه معاصر
منبع: نیبوک / نشانی کانال تلگرامی نیبوک https://t.me/nebook