بررسی اعتبار حدیث انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
زهرا اخوان صراف: برخی حدیث «بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» را نقلی مشهور اما بدون سندی محکم دانسته و با شواهدی دیگر سیاسی بودن مبعث پیامبر ص و نه اخلاقی بودن آن را نتیجه گرفتهاند. جناب سروش محلاتی آن نتایج را در«پروژه اخلاق زدایی از بعثت» نقد نمودهاند. بررسی نقل و اسناد این روایت، نشان میدهد حدیث معروف، صحیح و ثابت و غیر قابل خدشه است.
حدیث «انَّما بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» سه دسته نقل دارد که حکم هرکدام باید جداگانه معین شود:
(در این نوشته:
– منظور از حدیث سنی آنست که از طرق غیر امامی از صحابه و از نبی اکرم ص نقل شود؛
– منظور از حدیث شیعی آنست که بواسطه رجال شیعی از طرق امامان معصوم ع نقل شده باشد.)
۱- نقل شیعی از حدیث سنی
این حدیث با این متن معروف نبوی است و مثل سایر نبویاتی که در کتب شیعه آمده است:
– صاحبان کتب آنها را قابل اعتماد برای نقل دیدهاند؛
– اما سند آن را ذکر نکردهاند چون بواسطه رجال امامی و از طرق شیعی به دست ما نرسیدهاست و آن مؤلفان بنایشان بر نقل حدیث از طرق سنی نبودهاست یعنی ترجیح میدادهاند حدیث را مرسل نقل کنند – چه بسا تا با متن و سایر قرائن تصحیح شود – اما طریق سنی در کتبشان نیاورند.
بنابراین نبایست گفت این حدیث یک نبوی مرسل در کتب ماست بلکه حال آن مثل سایر احادیث نبوی است که روز و شب در فقه و تفسیر و غیر آن به آن استناد میکنند و مؤلفان شیعی کتبی مثل «عوالی اللئالی» اگر در آن تعصبورزی و مصلحتاندیشی در حذف طرق سنی منصف نبوده باشند، در این که اصل متن نبوی را حذف نکردهاند انصاف ورزیدهاند؛ خدایشان بیامرزاد.
۲- حدیث شیعی
این حدیث با عباراتی دیگر به فراوانی مسنداً در مصادر امامیه نقل شدهاست که بعضی از آنها معتبرند یا در مجموع اطمینان به صدورشان حاصل میشود و طرفه آنکه در بعضی از آنها موارد و مصادیق مکارم اخلاق نیز آمده یعنی تفسیر شدهاست. از جمله این احادیث متن ذیل است:
الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی مَجَالِسِهِ عَنْ أَبِیهِ عَن جماعَهٍ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَیْکُمْ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ رَبِّی بَعَثَنِی بِهَا وَ إِنَّ مِنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ أَنْ یَعْفُوَ الرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِیَ مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ وَ أَنْ یَعُودَ مَنْ لَا یَعُودُهُ(وسائل الشیعه-۱۲:۱۷۴).
در طریق این حدیث اگر چه جماعه هست اما تحقیق معین میکند جماعتی که شیخ طوسی بواسطه آنها از ابیمفضل نقل میکند معتبرند. توضیح آنکه روایت محل بحث را شیخ طوسی در مجلس هفدهم امالی آورده و ابتدای مجلس که این روایت یازدهمین نقل آن است “جماعه”را معرفی نموده است:
المجلس السابع عشر
من روایات أبی المفضل محمد بن عبد الله الشیبانی، روایه المسمین فی أول المجلس عنه، روایه محمد بن الحسن بن علی الطوسی عنهم.
أَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ مِنْهُمْ الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُونٍ، وَ الْحَسَنُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أُشْنَاسٍ وَ أَبُو طَالِبِ بْنُ غرور [عَزْوَرٍ] وَ أَبُو الْحَسَنِ الصَّقَّالُ، قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّیْبَانِی..(الامالی-۴۷۳)
از این میان حداقل حسین بن عبیدالله غضائری آنگونه که مرحوم خوئی گفته است تردیدی در وثاقتش نیست(معجم رجال الحدیث-۷:۲۳).پس این “جماعه” اشکالی در سند ایجاد نمیکند.
البته صرفنظر از او سند اشکال دیگری نیز دارد اما چنانکه گفته شد تکرار مضمون در دهها حدیثی که طرق بعضی از آنها معتبرند و نیز قرائن دیگر فیالجمله صدور آن را ثابت میکند.
۳-حدیث سنی
اهل سنت حدیث را با دو تعبیر مکارمالاخلاق و صالح(ی)الاخلاق به کثرت و با طرق متعدد نقل کرده و حدیث شناسان آنها، آن را صحیح دانستهاند:
اخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ یُوسُفَ الْأَصْبَهَانِیُّ , أنبأ أَبُو سَعِیدِ بْنُ الْأَعْرَابِیِّ , ثنا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُبَیْدٍ الْمَرْوَرُّوذِیُّ , ثنا سَعِیدُ بْنُ مَنْصُورٍ , ثنا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدٍ , أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ , عَنِ الْقَعْقَاعِ بْنِ حَکِیمٍ , عَنْ أَبِی صَالِحٍ , عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ , رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ کَذَا رُوِیَ عَن الدَّرَاوَرْدِیّ(سنن البیهقی- حدیث ۱۹۰۹۶).
– ناصرالدین البانی -حدیث شناس معاصر سنی که تمامی احادیث مصادر سنی را ارزیابی علمی کردهاست- در السلسلهالصحیحه آن را تصحیح نمودهاست(السلسلهالصحیحه-۱:۷۵).
– تصحیح او فقط مربوط به نقل فوق نیست بلکه تکلیف تمام نقلهای آن را معین کرده، نوشتهاست:
رواه البخاری فی ” الأدب المفرد ” رقم ( ۲۷۳ ) ، و ابن سعد فی ” الطبقات ” ( ۱ / ۱۹۲ ) ، و الحاکم ( ۲ / ۶۱۳ ) ، و أحمد ( ۲ / ۳۱۸ ) ، و ابن عساکر فی ” تاریخ دمشق ” ( ۶ / ۲۶۷ / ۱ ) من طریق ابن عجلان عن القعقاع بن حکیم عن أبی صالح عن أبی هریره مرفوعا . و هذا إسناد حسن ، و قال الحاکم : ” صحیح على شرط مسلم ” ، و وافقه الذهبی ! و ابن عجلان ، إنما أخرج له مسلم مقرونا بغیره .
و له شاهد ، أخرجه ابن وهب فی ” الجامع ” ( ص ۷۵ ) :أخبرنی هشام بن سعد عن زید بن أسلم مرفوعا به.
و هذا مرسل حسن الإسناد ، فالحدیث صحیح . و قد رواه مالک فی ” الموطأ ” ( ۲ / ۹۰۴ / ۸ ) بلاغا .
و قال ابن عبد البر : ” هو حدیث صحیح متصل من وجوه صحاح عن أبی هریره و غیره ” .
– پس نه تنها حدیث صحیح است بلکه حکم به صحت منحصر به طریق ابی هریره – که برخی از شیعیان به متهم کردن همه نقلهای او تعصب میورزند- نیست.
– پس متن معروف، صحیح و ثابت و غیر قابل خدشه است.

از این حدیث چنین بر می آید که حکمت بعثت به کمال رسانیدن مکارم اخلاق بوده فلذا فقه بدون اخلاق نیک کاری عبث خواهد ماند.