امتحان ابراهیم

حامد فرنقی زاد:  اختتامیه جشنواره سی و ششم با موجی بود که ابراهیم حاتمی کیا به راه انداخت. هنوز عرق حاتمی کیا از سخنرانی آتشینش خشک نشده توپخانه ها در فضای مجازی به کار افتادند. نیت کرده بودم چیزی ننویسم چون میدانم درباره حاتمی کیا نوشتن سخت است، ولی با گذشت چند روز و رصد فضای رسانه ای وظیفه دانستم…

حامد فرنقی زاد:  اختتامیه جشنواره سی و ششم با موجی بود که ابراهیم حاتمی کیا به راه انداخت. هنوز عرق حاتمی کیا از سخنرانی آتشینش خشک نشده توپخانه ها در فضای مجازی به کار افتادند. نیت کرده بودم چیزی ننویسم چون میدانم درباره حاتمی کیا نوشتن سخت است، ولی با گذشت چند روز و رصد فضای رسانه ای وظیفه دانستم چند سطری بنویسم. همین اول کار باید بگویم که نوشته من از جنس نقدهای سینمایی نیست. نمیخواهم دفاع از تکنیک فیلمسازی حاتمی کیا کنم، بلکه میخواهم از آرمان و آرمان خواهی حاتمی کیا دفاع کنم.

فیلمهای حاتمی کیا در دوره پیش تولید و تولید سر و صدایی ندارند. فقط یک خبر تیتر می شود که حاتمی کیا دارد یک فیلم در مورد فلان موضوع می سازد. همین! و همین یک خبر امید را در دل زنده میکند که بالاخره یک فیلم خوب از سینمای ایران را خواهیم دید. در جشنواره امسال فقط دنبال بلیط فیلم به وقت شام بودم که متاسفانه به دستم نرسید، با این حال تمام نقدهایی که به فیلم شده بود را دیدم و جالب بود که کمتر کسی به فیلم نقد تکنیکی داشت. اکثرا نقد به شخصیت حاتمی کیا و موضوعی بود که حاتمی کیا در مورد آن فیلم ساخته است، نه نقد به تکنیک ساخت حاتمی کیا. وقتی نامزدهای سیمرغ معرفی شدند  خیلی معتقد بودند همان بلایی بر سر به وقت شام میرود که بر سر بادیگارد و ماجرای نیمروز رفته است. واقعیت این است که حاتمی کیا به سیمرغ احتیاجی ندارد. نام حاتمی کیا برندی است که به سیمرغ ها بها میدهد. به گفته یکی از بازیگران مطرح، اگر چه حاتمی کیا فیلمساز محبوب او نیست اما خوشحال میشود در جشنواره ای شرکت کرده است که فیلم حاتمی کیا هم حضور داشته است. نام حاتمی کیا در یک فیلم کافی است تا سینماها سانس فوق العاده اکران داشته باشند. پس حرفهایی از جنس اینکه حاتمی کیا عاشق سیمرغ گرفتن است و دلش میخواهد حمایتش کنند و اینها جز از مغزهای کوچک بر نمیخیزد. حاتمی کیا دغدغه بزرگتری دارد. دغدغه ای که به نظر من کاملا محق است. شاید بهتر باشد به بیست و شش سال قبل برگردیم.

وقتی ابراهیم حاتمی کیا روی سن جشنواره آن حرفها را میزد من به جای او آوینی را دیدم، سید مرتضی آوینی بود که صحبت میکرد، همان دغدغه ها با صدایی بلندتر که نشان از وخامت اوضاع دارد. داستان حاتمی کیا و مخالفینش داستان امسال و سال پیش نیست. داستان آوینی و مخالفینش است که حالا حاتمی کیا پرچمدار جناح آوینی شده است. هرچند خودم نقدهای به نظرات آوینی در مورد غرب شناسی دارم ولی در سینما و هنر دغدغه ها و نظراتش برایم مقبول است.

بیست و شش سال قبل، سید مرتضی آوینی در سمینار سینمای پس از انقلاب به جریان سینمای ایران تاخت که چرا انقدر از مرحله پرت است؟ چرا سراغ همان «فیلمهای آبگوشتی» قبل از انقلاب رفته است و همان مفاهیم را بازتولید میکند؟ جو حسابی متشنج می شود و کسانی چون جعفر پناهی در مقام پاسخگویی به آوینی بر می آیند. همسر آوینی گفته بود که بعد از سمینار که مرتضی برگشت خیلی آرام بود و من بعدها فهمیدم که چه طوفانی شده بوده است آن روز. مرتضی آوینی آن روز نقاب از چهره جناح روشنفکری سینمای ایران انداخت. جناحی که خودش درروزگار جوانی به آن تعلق داشت. نقد حاتمی کیا درست بود. واقعیت این است که جنس روشنفکری فرهنگی غیر دینی در ایران روشنفکری هنری لیبرال نیست، بلکه ریشه در روشنفکری چپ دارد. در روشنفکری چپی که اساسا تساهل موضوعیتی ندارد، جامعه مدنی جایگاهی ندارد و شعار زنده باد مخالف من سر داده نمی شود. آن روز آوینی حرفش را زد ولی حرفش شنیده نشد و بلکه تخطئه شد. در سالهای بعد شاهد انواع فیلمهای بی رونق بودیم که با رنگ و بوی چپ، نشان دهنده جامعه ای تاریک و سیاه با ضد قهرمان هایی که بذر امید و هویت را از بین بردند. دهه هشتاد اضاع بدتر شد و دهه نود هم بدتر شده است. و چه گواهی بهتر از اوضاع فرهنگ اجتماع؟ جناح روشنفکری سینمای ایران کدام فیلم را میخواست بسازد و مجوز نگرفت که با ساختش میخواست امید و هویت را به جامعه تزریق کند؟ در این سه دهه در مقابل چند برابر فیلمهای حاتمی کیا و رسول ملا قلی پور و مجید مجیدی و برخی دیگر، فیلم های گیشه و غیر گیشه ساخته شد که برخی در جشنواره های بین المللی جایزه گرفتند، اما چقدر در رشد و تعالی فرهنگ و هویت جوانان ایرانی نقش داشتند؟ روشنفکران سینما (بنا به تعریفی که شد) چقدر به سینماها رونق دادند؟ مقایسه کنید این فیلمها را با فیلمهای هالیوودی و جهت گیری آنها برای تزریق امید به آینده و هویت سازی برای جوان آمریکایی. به گونه ای که حتی از جنگهایی مانند ویتنام که صدای کوس رسوایی آمریکا گوش فلک را کر کرده است قهرمان سازی میکنند. اما در ایران با این همه قهرمان، فیلمهای پوچ با ضد قهرمان ساخته می شوند و بعد کسی که کارش را خوب انجام میدهد متهم میشود به استفاده از رانت و غیره. صدای ترک خوردن مجسمه بی روح سینمای روشنفکری چپ در ایران خیلی وقت پیش به گوش میرسید و با فروش بالای فیلم اخراجی ها در مقایسه با فیلمهای روشنفکری با دیالوگهای  اینتکتوآلی این مجسمه فرو ریخته است اما هنوز برخی در خواب غفلت فرو رفته اند و بیدار نشده اند.

البته آوینی (و سلفش) فقط از سمت جناح روشنفکری چپ ضربه نخورد، بلکه به نظر من ضربه ای که از جناح راست افراطی خورد بیشتر و شدیدتر بود. روزنامه هایی که تا روز قبل از شهادت آوینی با تیترهای آنچنانی و سرمقالات آتشین به آوینی میتاختند و فرداش شهادتش سعی کردند آوینی را مصادره به مطلوب کنند. همانهایی که یک زمان فرزند آوینی گفته بود برایشان آوینی خوب آوینی مرده است. امروز که پس از سه دهه به عقب نگاه میکنم حرفهای آوینی برای من درست جلوه میکند. باید گفت که آوینی در آن سال پیشگویی این روزها را میکرد.

بلایی که آن سال بر سر آوینی آمد امروز برای حاتمی کیا تکرار می شود. حرفهای حاتمی کیا توسط دو طرف ماجرا سرکوب می شود. همان دو جناحی که آتش توپخانه شان بر سر آوینی بود امروز بر سر حاتمی کیا میریزند. حاتمی کیا همانی است که در مقابل مقاله توهن آمیز یک هفته نامه در جشن نویسندگان سینمایی خروشید، کارگردان از کرخه تا راین است که برخی گفتند منحرف شده است، کارگردان «به رنگ ارغوان» و «گزارش یک جشن» است که اولی چند سال توقیف بود و دومی هنوز هم توقیف است. حاتمی کیا معدود صدای باقیمانده ای است که هنوز آرمان های انقلاب و نظام را فریاد میزند. همان کاری که آوینی میکرد. حاتمی کیا به درستی گفت سرباز نظام است، فیلمساز نظام است. اما برای اصل نظام، برای اصل انقلاب ایران، برای اصل آرمانهای اصیل بچه های جنگ فیلم می سازد نه برای خوشایند مدیران نظام و بقای آنها. حاتمی کیا مانند حاج حیدر فیلم «بادیگارد» میخواهد از شخصیت نظام دفاع کند نه از اشخاص نظام. برای همین است که شخصیت فیلمهایش با شخصیت کسانی که توسط رسانه های رسمی ساخته شده اند، خیلی تفاوت دارد. حاتمی کیا و امثالش در تنگنایی هستند که از روبرو و پشت سر تیر میخورند.

دفاع من از حاتمی کیا دفاع از فرهنگ است نه دفاع از تکنیک فیلمسازی اش. جامعه ما به لحاظ هویتی دچار مشکل است. نتیجه فضای روشنفکری چپ و مقالات و فیلمهایشان نسلی شد که نه با گذشته است ارتباطی دارد و نه برای آینده برنامه ای و به روزمرگی افتاده است و فقط در تصویری سیاه از دوران معاصر زندگی میکند. صد البته که در ساختن این تصویر هر دو طرف ماجرا مقصرند. حاتمی کیا به درستی گفت که در جامعه اتفاقی افتاده است. حاتمی کیا به درستی تشخیص داد که باید از داعش حرف بزند. حتی الان که داعش تمام شده است باید از داعش و فرهنگ داعشی حرف زد. این را کسی میگوید که مقالات دابق (مجله داعش) را خوانده و خطر فرهنگ داعشی را از خطر توپ و تفنگ داعشی نزدیکتر و مهلکتر میبیند. اعتراض حاتمی کیا به جاست. حاتمی کیا میگوید خانه از پای بست ویران است، آن وقت برخی در بند نقش ایوان.

حاتمی کیا بازمانده نسل آوینی و پرچمدار مکتب آوینی است. حاتمی کیا صدای آرمانهای انقلاب و نظام است. آرمانهایی که در میان هیاهوی سیاسی و ظواهر به فراموشی سپرده شده اند و برای همین است که نه شنیده نمی شود و نه فهمیده، چون صدای حاتمی کیا و حرف حاتمی کیا برای هر دو طرف خطرناک است، چون آن وقت باید از خانه های پوشالی خود بیرون بیایند و با واقعیت روبرو شوند. هرچند چه بخواهند و چه نخواهند، دیر یا زود، واقعیت به سراغ آنها خواهد رفت.

 

 

 

 عضویت در کانال تلگرامی نیلوفر    /  لینک دعوت به فراگروه تلگرامی نیلوفر؛ مجمع محققان و منتقدان نواندیش

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
احسان
احسان
فروردین ۵, ۱۳۹۷ ۱۰:۳۶ ق٫ظ

نویسنده حاتمی کیا را تا سر حد یک متفکر طراز اول بالا برده و این عجیب و مضحک است. حاتمی کیا هم همچون دیگر اهالی سینما اصلا سواد دینی فلسفی روشنفکری سیاسی و ایدئولوژیک ندارد توقعی هم از او نمیرود همچنان که از دیگر سلبریتی های سینمایی نمیرود. سینما جزو صنایع سرگرمی است و در ردیف فوتبال قرار میگیرد و درک یک فیلمساز از فرهنگ و سیاست و دین لزوما فراتر از درک یک مربی فوتبال از این مقوله ها نیست . همین جدی گرفته شدن بیش از حد از سوی شما روزنامه نگاران است که این جماعت را تا… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
اسفند ۱, ۱۳۹۶ ۱۰:۴۹ ق٫ظ

انگار نویسنده از خواب خرگوشی نمیخواهد بیدار شود کدام ارمانهای انقلاب ؟!دیگر چیزی از ارمانها باقی نمانده شما کجای کار هستید؟ انقلاب وارزش ودین واخلاق و… همه فرو پاشیده باز هم شما دنبال شعار دادن هستید؟!حاتمی کیا ابروی خودش وهنرمندان را زیر سوال برد ایا حاتمی کیا توان دفاع از حضور نظامی ایران در سوریه را دریک مناظره دارد ؟حاتمی کیا اصلا سواد سیاسی دارد که وارد چنین مقوله هایی میشود اگر واقعا مدعیست بیاید درهمین سایتها مناظره کند که چقدر معتقد به فیلمی است که میسازد وبنیان اعتقادش چیست ؟اوینی را با تبلیغات وهیاهو سعی در بزرگ کردنش دارند… مطالعه بیشتر»

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx