گزارش میزگرد دینداری در دنیای معاصر + فایل صوتی
میزگرد «دینداری در دنیای معاصر» با حضور استاد مصطفی ملکیان و حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. امکان و شرایط گفتوگوی دینداران با دیگران یکی از محورهای اصلی این میزگرد بود.
فایل صوتی سخنان استاد ملکیان و حجت الاسلام خسروپناه در میزگرد دینداری در دنیای معاصر
میزگرد دینداری در دنیای معاصر در دانشگاه امیرکبیر تهران توسط گروه فلسفه و دین این دانشگاه برگزار شد. به گزارش ایکنا در این میزگرد هر یک شرکت کنندگان در زمان تعیین شده به دو پرسش اصلی میزگرد پاسخ دادند. سوال اول مربوط به امکان و سوال دوم مربوط به شرایط گفتوگوی دینداران و دیگران در جهان معاصر بود.
مجری نشست در ابتدای میزگرد پرسید: با توجه به اینکه معرفت از انحصار دین درآمده و دیگر معرفت امری دینی نیست، آیا ظرفیت درون دینی برای گفتوگوی میان ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی با دیگر منابع معرف بشری وجود دارد؟
طرح مناظره میان من و خسروپناه دروغ بود
مصطفی ملکیان پژوهشگر حوزه فلسفه اخلاق، گفت: قبل از جواب ذکر دو نکته را ضروری میدانم، اول اینکه کسانی که گفتند من برای مناظره به اینجا آمدهام، دروغ گفتهاند.
ملکیان ادامه داد: من قبلا هم گفتهام که بنا به دلایلی با هیچکس مناظره نمیکنم و تنها حاضرم با آیتالله مصباحیزدی، آیتالله جوادیآملی، آیتالله سبحانی و آیتالله صادقلاریجانی مناظره کنم و آن هم به دلیل آن است که ایشان تاثیر زیادی در جامعه دارند.
ارزیابی پیشبینیهای شهید مطهری
وی در ادامه نکات مقدماتیاش، گفت: شهید مطهری دو پیشبینی داشت، اول آنکه ایشان ۳۸ سال پیش و در زمان پهلوی گفته بودند، اگر دنیا در هر شبانهروز نیمساعت وقت در یک رادیو به ما بدهد، ما با منطق کل دنیا را مسلمان میکنیم، حال اینکه ۳۶ سال است که شبانهروز بیش از ۴۰ شبکه رادیو و تلویزیونی در اختیار ما قرار دارد و ما شاهد موج مسلمان شدن جهان نشدهایم.
ملکیان افزود: پیشبینی دیگر شهید مطهری این بود که اگر جمهوری اسلامی تشکیل شود، از اساتید مارکسیست، مادی و ملحد دعوت خواهد شد تا در دانشگاه نظرات خود را تدریس کنند، ما اکنون شاهد میزان تحقق این پیشبینی هستیم. هر دو پیشبینی شهید مطهری نادرست بوده است.
کدام استنباط از دین استعداد گفتوگوی عقلانی دارد؟
وی با بیان اینکه برای پاسخ به پرسش مجری سه نکته دارد، گفت: ابتدا باید بگویم استنباط واحدی از دین واحدی وجود ندارد و شکی نیست که ملاعمر، داعش، القاعده و طالبان اگر بخواهند با تکیه بر عقلانیت دفاع کنند و بگویند دین معرفتبخش، هویتبخش و معنابخش هستند، نخواهند توانست.
ملکیان گفت: در همین اسلام، قرائت مولوی، شمس، عینالقضات همدانی را هم داشتهایم، اما اگر از من بپرسید کدام استنباط از اسلام استعداد بیان عقلانی بیشتری دارد، خواهم گفت که گروه دوم یعنی استنباط مولوی، عین القضات و… این استعداد را دارند.
وی افزود: استنباط واحدی از دین وجود ندارد که بگوییم آیا میتوانیم میان دین و منابع دیگر گفتوگویی داشته باشیم. این نکته تنها در خصوص اسلام نیست و استنباط واحدی از دیگر ادیان ابراهیمی و شرقی وجود ندارد. باید ببینیم استنباطهای مختلف دینی هر یک چه میزان استعداد انجام این گفتوگو را دارند.
با وجود اتوریته، دین نمیتواند گفتوگو کند
ملکیان با بیان اینکه با وجود اتوریته، دین نمیتواند با دیگر منابع انسانی گفتوگو کند، گفت: اگر دین در مقابل بدیل خود قرار بگیرد، اما یکی اتوریته برای خود داشته باشد و دیگری بدون اتوریته باشد، گفتوگو ممکن نخواهد بود.
وی ادامه داد: وقتی کسی اتوریته نداشته باشد، دلیل در خود خودش است، مانند نظامهای فلسفی، اما در نزد یک دیندار او باید دلیل خود را به یک اتوریته برساند.
ملکیان ادامه داد: اگر از من بپرسند تعداد دروازهبانان جهنم چند عدد است، من نمیتوانم بگویم و دلیلی بیاورم، اما یک دیندار به قرآن رجوع کرده و تعداد دروازهبانان جهنم ۱۹ عدد اعلام خواهد کرد.
وی تصریح کرد: در اینجا کسی که تنها با اتکا به فهم خود با کسی که به دیگری متکی است، رقابت میکند معنایی نخواهد داشت. رقابت در جایی معنا دارد که هیچکدام از طرفین اتوریتهای بیرون از خود نداشته باشند. چگونه میتوان بین کسی که ادلهای از غیرخود ندارد و کسی که دلیلش را از خارج از خود میآورد، بحثی فرض کرد.
شرط امکان بحث دینداران با دیگران
ملکیان با بیان اینکه شاید برخی بگویند ما سوالات را بر اساس اثبات عقلی حجیت قرآن و قول پیامبر و معصومین (ع) پاسخ میدهیم، ادامه داد: احتمالا برخی بگویند ما سوال دروازهبان جهنم را بر اساس قرآن جواب میدهیم، اما قبلش با استدلال عقلی اثبات میکنیم که آنچه قرآن و پیامبر میگوید صادق است.
وی ادامه داد: پس از اثبات این مساله در مقدمه دوم میگوییم، تعداد دروازهبانان جهنم در قرآن آمده است و نتیجه میگیریم تعداد دروازهبانان جهنم ۱۹ عدد است، صحیح است.
ملکیان افزود: اینکه گفته شود هرچه کتاب مقدس گفته است حق است، را باید اثبات کرد. کدام سخن عقلی میتواند اثبات کند که هرچه کتاب مقدس هر دینی میگوید کاملا حق است.
وی با بیان اینکه نمیتوان با حذف پرسشگر، پرسش را پاسخ داد، گفت: با حذف پرسشگر، پرسش برجای خود باقی میماند. اگر معلمی در پاسخ به سوال دانشآموزی در خصوص اینکه چرا مجموع زوایای داخلی یک مثل ۱۸۰ درجه است، با حرکت چشم خود سلسله جبال البرز را از جای خود برداشته و در جنوب قم بگذارد، کاربزرگی انجام داده است، اما سوال به جای خود باقی است.
ملکیان تصریح کرد: اگر دینداران در مقام اثبات اتوریته برآیند در جایگاهی غیردینی این کار را خواهند کرد و در واقع در این جا نه به عنوان دیندار که به عنوان غیردیندار وارد گفتوگو خواهند شد و این ممکن است.
جسارت نمیکنم با ملکیان مناظره کنم
در ادامه نشست خسروپناه، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت: من نیز مناظره بودن این برنامه را تکذیب میکنم، از آنجایی که مدتی را از ایشان استفاده علمی کردهام، جسارت نمیکنم تا رقیب بحث ایشان باشم، هر چند ما در قم با هم بحثهایی داشتهایم.
وی ادامه داد: سوال بسیار مبهم است و باید از آن رفع ابهام شود. چند نکته وجود دارد، ادیان در معرفتبخشی، هویتبخشی و معنابخشی برابر نیستند و نمیتوان گفت که همه ادیان در این سه سطح توان یکسانی دارند.
خسروپناه تصریح کرد: برخی از ادیان ممکن است اساسا دغدغه معرفتبخشی نداشته باشند و تنها به دنبال معنابخشی باشند. برخی از قرائتها در هر دینی ممکن است با استدلال و عقل مشکل داشته باشند. باید بیان شود کدام دین میتواند گفتوگو کند.
وی افزود: معنای سوال این بود که مقابل دین هر چه هست، عقلانی است و حالا پرسیده میشود آیا دین هم عقلانی است؟ اما آیا واقعا رقبای دین میتوانند در سه حوزه یادشده موفق عمل کنند؟ منابع مقابل دین نیز به یک اندازه قوی نیستند. برای مثال هیتلر و موسیلینی نمیتوانند با جهان معاصر گفتوگویی داشته باشند.
عقلانیت در مقابل دین قرار ندارد
خسروپناه با بیان اینکه درمقابل دین نباید از مکاتب فلسفی یادکرد، گفت: برخی از مکاتب فلسفی یا اجتماعی خود در ذیل یک دین تعریف میشوند. برای مثال یک مسیحی ممکن است معتقد به کلام جدید باشد و یا یک مسلمان میتواند مشائی یا معتقد به حکمت متعالیه باشد.
وی ادامه داد: بخشی از سخنان ابنسینا در شفا عقلی و ماقبل دینی است، اما بخشی از سخنانش سبقه دینی دارد، باید توجه کرد که بین عقل و عقلانیت تفاوت وجود دارد. عقلانیت واحدی وجود ندارد و ما میتوانیم عقلانیت مسیحی، مسلمان و یا لیبرالیستی و مارکسیستی داشته باشیم. سوال باید چنین پرسیده شود که کدام دین با کدام قرائت از یک منبع غیردینی معرفت میتواند گفتوگو کند.
بیدینان هم اتوریته دارند
خسروپناه در مقابل سخن ملکیان در خصوص اتوریته، گفت: همه کسانی که به چهارچوب فکری اعتقاد دارند و البته گزاره استقرائی است، دارای اصول موضوعهای هستند و این اصول موضوعه خارج از فرد هستند. اگر دیندار به قال الصادق (ع) رجوع میدهد، یک بیدین نیز به اصول موضوعهای مانند آزادی یا اصالت فرد ارجاع میدهد. از اینرو بیدینانی که چهارچوبی فکری دارند، نیز دارای اصول موضوعهای هستند.
وی در ادامه گفت: آیا مارکس با یک صورتبندی منطقی سرمایهداری را باطل کرده بود، یا مکاتب دیگر همه اصول موضوعه خود را اثبات کردهاند. چنین نیست که ما باید برای هر ادعایی با روش قیاس اقترانی و استثنائی دلایلی بیاوریم؟ آیا مباحث علمی با اثبات پیش رفته است؟
عقلانیت دینی با عقلانیت غیردینی متفاوت است
خسروپناه گفت: همه مکاتب اصول موضوعهای دارند و گاهی این اصول بیش از آنکه مدلل باشد، معلل است. هر نکتهای که گفته میشود، باید بیان شود که با روش عقلی است یا نقلی. بنیادگرایی لفظی سیاسی است. ما با وجود بنیادگرایی در اسلام مخالفیم اما جریانی به نام سلفی وجود دارد.
خسروپناه با بیان اینکه من طرفدار اسلام صوفیانهام گفت: در این اسلام نیز رگههایی ضدعقلانی وجود دارد اما عقل مدرن با عقل صوفیانه فاصله دارد، اگر شما در پارادایم عقل انسان مدرن باشید، امکان ندارد که عقل مولوی، حافظ و سعدی را بپذیرید.
نقض دلیل یک مدعا، نقض مدعا نیست
وی ادامه داد: خواجهنصیرالدین طوسی برای حقانیت قرآن دلیل آورده است، ممکن است کسی بخشی از فرایند این اثبات را نپذیرد اما نقد و نشان دادن بطلان دلیل به اثبات رد ادعا که حقانیت قرآن است نمیانجامد. برای نقد و کنارگذاشتن حقانیت قرآن باید دلیل دیگری آورد. نمیتوان این بحثها را به بایگانی فرستاد و نقد دکتر ملیکان هم نقد میشود.
در ادامه مجری نشست به عنوان پرسش دوم این نشست، پرسید که با توجه به همزیستی دینداران و بیدینان، شرایط گفتوگوی این دو در زمینههای مشترک مانند عدالت اجتماعی چیست؟
آزادی مهمترین شرط امکان گفتوگوی دینداران
ملکیان در پاسخ به پرسش دوم گفت: شرط اول برای این گفتوگو، مساوی بودن طرفین است. گفتوگو نباید هزینه به همراه داشته باشد. اگر گفتوگو باید هزینه داشته باشد، تمام دیکتاتورهای جهان آزادیخواه بودند، زیرا تنها هزینه بیان را اخذ کردهاند که جان متفکران بوده است.
وی ادامه داد: شرط مهم دیگر آزادی برابر است. این مهمترین شرط گفتوگوی دین با دیگر منابع معرفبخش در جهان معاصر است. آزادی نیز آزادی مخالفان است و هیچکس آزادی را آزادی موافقان نمیداند و این مساله که موافقان آزادند بدیهی است.
ملیکان گفت: چرا من نمیتوانم در دانشگاه سخن بگویم و چرا باید کسی کنار من نشسته باشد؟ اگر حتما باید کسی در کنار من نشسته باشد که من با استدلالم کسی را منحرف نکنم، من نیز باید در کنار رقیبان خود نشسته و مراقب باشم تا آنها نیز مردم را با بیان خود منحرف نکنند.
وی تصریح کرد: آزادی باید برای همه در یک اندازه و شکل باشد. اگر آزادی باید هزینه داشته باشد در این صورت شهید صدر و خواهرش در زمان عراق نیز آزادی بیان داشتند، اما طی یک هفته بعد از بیان به بدترین صورت شکنجه و هزینه این آزادی را پرداخت کردند.
عدم اعتقاد به حقانیت مطلق
ملکیان تصریح کرد: یکی دیگر از شرایط گفتوگو آن است که من باید بتوانم در خلال گفتوگو نقاط قوت طرف مقابل را جذب کرده و نقاط ضعف خود را رفع کنم و این بدانمعناست که گفتوگو میان حق و باطل نیست.
وی ادامه داد: اگر کسی خود را سخنگوی خدا و حق مطلق بداند نمیتواند با دیگران گفتوگو کند. پس متدین باید معتقد باشد که او واجد همه حقیقت و دیگران باطل نیستند. اگر متدین معتقد باشد که مالک حقیت نیست و طالب آن است میتواند با دیگر گفتوگو کند، گفتوگویی که در آن او هم شاگرد است و هم استاد.
ملکیان گفت: من معتقد هستم که بنیادگرایی وجود دارد و آن را پدیدهای سیاسی نمیدانم و برای این پدیده ۱۱ ویژگی برشمردهام.
دیگر شرایط گفتوگو
وی ادامه داد: عدم وجود پیشداوری درباره طرف مقابل، اعتقاد به امکان حق داشتن دیگری، نداشتن تعصب، تحمل و خوب شنیدن نظردیگری شرایط دیگری برای گفتوگو هستند. همچنین من نباید آرزو اندیش باشم و بگویم چون من معتقدم الف باید ب باشد، الف ب است.
فردوسی و نظامیگنجوی خودشیفته بودند
ملکیان گفت: این خصوصیات در اختیار خودشیفتگان نیست. خودشیفتگی همیشه فردی نیست و بعضی اوقات میتواند جمعی و فکری باشد. فردوسی که میگفت هنر نزد ایرانیان است و بس و یا نظامی گنجوی که میگفت «همه عالم تن است و ایران جان» خودشیفتگی گروهی داشتند. خودشیفتگان به دور خود دیوار میکشند و امکان گفتوگو را از بین میبرند.
هر فردی باید جزمیاتی داشته باشد
در ادامه خسروپناه در پاسخ به سوال دوم گفت: امکان گفتوگو میان دینداران با خود و با دیگران وجود دارد و من با ملکیان موافقم.
وی در ادامه گفت: هر فرد باید جزمیاتی داشته باشد و جزم با یقین مغایر است. در فرایند استدلال فرد باید به صدق صغری و کبری اعتقاد داشته باشد و بدون جزمیات نمیتوان به صدق اعتقاد داشت.
وی افزود: وجود جزم با امکان اینکه در فرد در فرایند گفتوگو بداند که اشتباهاتی داشته است قابل جمع است. اما یقین به این معناست که فرد معتقد باشد امکان ندارد که اشتباه کند. به این معنا اگر اعتقاد به جزمیات خودشیفتگی است، من خودشیفتهام.
خسروپناه گفت: شرط دوم گفتوگو داشتن یک متدولوژی تقریبا مشترک است. هر گفتوگویی تا حدودی باید منطقی مشترک داشته باشد. وقتی یک مسیحی و یک مسلمان گفتوگو میکنند، نمیتوانند به انجیل ویا قرآن رجوع کرده و منبع مشترک قابل قبولی نداشته باشند. ما باید بر اساس یک منطق مشترک بحث کنیم.
غرض از گفتوگو برد و باخت نیست
وی تصریح کرد: نکته مهم دیگر در خصوص غرض گفتوگوست. گفتوگو بازی نیست که مراد از آن برد و باخت باشد.
خسروپناه گفت: سالهای قبل گفتوگو با سوت و کف همراه بود و این ناردست است. یکی از موانع گفتوگوی علمی حاکمیت سیاست بر دیانت است. تا کسی میخواهد صحبت کند میگویند به جناح خاصی وابسته است. این جناحها هستند که باید به متفکران منتسب شوند و نه بالعکس.
وی با بیان اینکه حلم از دیگر خصوصیان گفتوگوست گفت: متاسفانه حلم در جامعه ما کم است و این هم از طرف گروههای مختلف دیده میشود. حلم به معنای مداراست و مدارا به معنای ولنگاری نیست و به معنای تحمل و نقد دیگری است.
آزادی شرط آخر گفتوگو است
خسروپناه با بیان اینکه آزادی شرط آخر گفتوگوست، گفت: اگر همه شرایطی که ذکر شد وجود داشته باشد آزادی تحقق مییابد. آزادی بیان وقتی محقق میشود که همگان حلم و منطق داشته باشند و فقدان آزادی بیان همیشه به خاطر مسائل امنیتی نیست. نگاههای امنیتی و سیاسی یکی از علل نبود آزادی هستند اما عوامل دیگر فرهنگی و اجتماعی داریم.
وی ادامه داد: در همه ما یک روحیه استبدادی شکل گرفته است. حلم حتی در خانوادههای ما نیز کم است و آمار طلاق بالا رفته است.
قرآن آزادی اجتماعی مدرن را نمیپذیرد
در ادامه نشست مراسم پرسش و پاسخ برگزار شد، یکی از حاضران از ملیکان پرسید آیا باید در همه امور استدلال داشت که ملکیان پاسخ داد: معرفت انسان ۶ منبع دارد که اگر به واسطه یا واسطههای به این منابع باز گردد صدق آن موجه خواهد بود و استدلال تنها یکی از منابع است.
وی در خصوص نسبت آزادی بیان و دین گفت: اگر منابع دست اول دین شماره ۱، شروح، تفاسیر و تقاریر منابع دست اول را دین شماره ۲ و عملکرد دینداران را دین شماره ۳ بدانیم، آزادی بیان به ترتیب در دین شماره ۱ بیش از دین شماره ۲ و در دین شماره ۲ بیش از دین شماره ۳ مورد توجه قرار گرفته است، اما آنچه مهم است این است که قرآن آزادی بیان به معنای مدرن را نمیپذیرد.
خسروپناه در خصوص آزادی در اسلام گفت: قرآن آزادی فلسفی را پذیرفته است، اما آزادی اجتماعی به معنای مدرن مورد پذیرش اسلام نیست.
وی ادامه داد: آزادی تفکر باید مقید به اخلاق باشد. آزادی عقیده بیمعناست و در واقع عقیده معلول فکر است. در صورت تفکر فرد نمیتواند صاحب عقیدهای نباشد.
خسروپناه با بیان اینکه کاری با نسبت دینداری و آزادی ندارد گفت: در معرفت دینی هر انسانی آزاد است عقیده خود را ابراز کند تا زمانی که به خشونت دست نزده است و باید با او مدارا شود و مدارا به معنای حق نقد دیگران است.
یادآور میشود، میزگرد دینداری در دنیای معاصر به همت گروه فلسفه و دین دانشگاه امیرکبیر تهران ۴ خردادماه برگزار شد.
سلام قرآن را بخوان. خواندنی پیوسته. تصوری درختواره. اگر پیوستگی آیات رعایت شود – پیوستگی آیات هر سوره بعنوان شاخه سپس شاخه ها بهم مرتبط – درختواره ای خواهیم یافت که امیدی حاصل میدهد و در زیر آن از خستگی می رهیم. مشکل این استکه مدعیان اصل وصل را رعایت نمی کنند فقط آنرا برای وصل قوم و خویش میدانند حالا قوم و خویش مومن و کافر را چطور وصل کنیم نمی گویند.وصل آیات قرآن را بمراتب حساس تر نمی پذیرند.چون به جمع آوری آن اعتماد ندارند…نزول متفرق را بهانه کرده اند… وصل مومنین از جمله وصل آیات الهی است…… مطالعه بیشتر»
[quote]حتی پیامبر نیز پس از به قدرت رسیدن و تحکیم پایه های ان تغییر کردند و ناسخ ومنسوخ قران را باشاهد اوردم که دلیل این تغییر است[/quote]پیامبری مستقل از حکومت است. بسیاری از پیامبران حکومت نکردند و در عین حال رسالت خود را به انجام رساندند. اما اگر پیامبری به حکومت برسد طبیعی است که مقتضیات حکومت را اجرا کند. مثلا پیامبر در برابر تبلیغ دین از مردم مزد نمیگیرد، اما در مقام حکومت، درست مانند هر حاکم دیگر، از مردم خمس و مالیات میگیرد و اقتصاد جامعه را اداره میکند. نمیتوانیم مثلا بگوییم محمد بعد از هجرت تغییر کرد… مطالعه بیشتر»
گاه میاندیشم چقدر جای خدا خالیست در این برهوت، چقدر جای خالی یک دین، یک پیامبر و یک کتاب خالیست. کسی هست در این جمع که بتواند به من نشان دهد راهی را که به خدای واقعی ختم شود؟ از کدام سو باید رفت؟ کجاست و کجا مأوا دارد آن خدایی که قرنهاست خلقی اندر طلبش غرقهی دریای غمند؟ به راستی بشر این همه قرن به دنبال چه بود و حاصل این همه جستجو و خون دل خوردن چه شد؟ به کجا رسید آخر و چه به ارمغان آورد برای تشنگان وامانده در این وادی؟ چه یافتند آنانی که عمق… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]دوستان ارجمند اقایان نیما و علی ….. ایشان جواب سلام مرا که ندادند که هیچ ….. و دوست عزیز اقای نیما در رابطه با مناظره هر کسی که مودب باشد و خواستار مناظره باشد من دریغ نخواهم کرد ….. [/quote] دوست بزرگوار، حالا بخاطر یک جواب سلام و تعارف اولیه نباید بهانه گفتگو را از کف نهاد بلکه یک صاحب نظر بایستی حتی برای کلمات بسیار رکیک و تهدید هم خودش را تئوریزه و آماده کند اینکه گفته اند مردان بزرگ در لحظات بزرگ شناخته میشوند یکی از مصادیقش همین ست. بعبارتی امثال بنده و شما باید خودمان… مطالعه بیشتر»
دوست گرامی نیما زمانی که ابراهیم یزدی و مرحوم حاج سیدجوادی در دولت بازرگان اصرار داشتند تا تنور داغ است برای «جمهوری اسلامی» با رفراندم از مردم رای «آری» بگیرند، یک نفر مثل احمد شاملو پیدا می شود که بگوید مخلصت هم هستم آقای نهضت آزادی به من بگو این جمهوری اسلامی چیه تا من تصمیم بگیرم رای بدهم و یا ندهم و اگر هم رای می دهم بگویم آری یا نه! حالا بعد از ۳۶ سال حکومت جمهوری اسلامی، با این همه خسارات بر ایران و ایرانی، می بینیم که هنوز بین بنیانگذاران آن بر سر بنیادی ترین اصول… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]… با لحنی بسیار بی ادبانه پاسخ نوشته مودبانه مرا دادند که البته کامنتهای اولیه را سایت برداشته است [/quote] هر سه کامنت من به شماره های ۲۱، ۳۵، ۴۱ موجود است و هیچکدام را سایت برنداشته است، کدامیک بسیار بی ادبانه بوده است؟ هر خواننده ی منصفی به سادگی درک میکند که کامنت های من لااقل از کامنت های شما مودبانه تر است.لطفا مدیر سایت اعلام فرمایند که کدامیک از کامنت ها را حذف کرده اند که من خود خبر ندارم؟! من سه کامنت فرستادم که هر سه هست. اگر کامنتی از شما حذف شده باشد، نمیدانم،… مطالعه بیشتر»
دوستان ارجمند اقایان نیما و علی من ابتدادر نوشته اولیه ذکر کردم با سلام حضور محترم خانم سیمین ایشان جواب سلام مرا که ندادند که هیچ الفاظ مودبانه ای که برای ایشان برسم ادب بکار بردم متقابلا پاسخ ندادند که هیچ با لحنی بسیار بی ادبانه پاسخ نوشته مودبانه مرا دادند که البته کامنتهای اولیه را سایت برداشته است ومن در پاسخ فقط لفظ خانم را حذف کردم چون چنین رفتاری که شایسته یک خانم است در ایشان ندیدم و پاسخ ایشان را هم دادم و دوست عزیز اقای نیما در رابطه با مناظره هر کسی که مودب باشد و… مطالعه بیشتر»
[quote name=”سیمین”][quote name=”حجت جانان”]مطهری را بی جهت نظام بزرگ کرده اگر خود مطهری هم بود کاری از دستش برنمیامد ومردم بجای فوج فوج مسلمان شدن مثل الان گریزان از اسلام میشدند چون اسلام خود در هرم قدرت قرار گرفت و خاصیت قدرت فساد و دروغ و فریب است وبدین ترتیب اسلام جایگاه اجتماعی خود را از دست داد . پناهگاه مظلومان بودن خود را از دست داد … [/quote]مایل به مناظره با شما بودم ولی با این پیشداوری های عوامانه و پارادکسی که در گفتارتان هست، فهمیدم که مناظره ی ما به سفسطه خواهد کشید.اگرخاصیت قدرت فساد و دروغ و… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]دوست عزیز جناب نیما من افتخار شاگردی استاد ملکیان را ندارم و ایشان مرا نفرستادند من فقط از طریق کتابها و نوشته های ایشان استاد را میشناسم اگر هر حرفی زدم واحیانا دعوت به مناظره کردم از طرف خودم بوده نه کسی سفارش کرده ونه کسی مرا فرستاده . چنین نبوده است[/quote] دوست گرامی، مطلقا چنین منظوری نداشتم. تنها تذکار و هشداری کلی بود تا در دام فاشیسم پنهانی نیوفتیم و فعلا به کمتر از لیبرالیسم بسنده نکنیم.جسارتا در دلم آرزو کردم که ایکاش مستدل تر و غنی تر با مخاطبتان، خانم سبمین مناظره میکردید تا با رضایت… مطالعه بیشتر»
سلام. ممنونم که مرا برتر از خود دانسته اید. حتما میدانید که طبق نظریه های روانشناختی، تا زمانی که کسی را کم ارزش می پنداریم، نسبت به او عصبانیت و نفرت نمی ورزیم، بلکه زمانی چنین می کنیم که او را برتر از خود می دانیم.
ماشاالله به ادب و انصاف !
من که هرچه نگاه می کنم تا نظری بیابم منصفانه،عالمانه و مودبانه کمتر یافتم.
بنر بنده ماها باید برویم مدتی روی اخلاق کار کنیم و بعد به مباحث عقلانی بپردازیم. یک نکته دیگر!انصافا خود استاد ملکیان قبول دارند شما اینجور و بااین لحن ازیشان دفاع کنید؟بعید میدانم
دوست عزیز جناب نیما من افتخار شاگردی استاد ملکیان را ندارم و ایشان مرا نفرستادند من فقط از طریق کتابها و نوشته های ایشان استاد را میشناسم اگر هر حرفی زدم واحیانا دعوت به مناظره کردم از طرف خودم بوده نه کسی سفارش کرده ونه کسی مرا فرستاده . چنین نبوده است
من اصلا منظورم شما نبودید شما در حدی نیستید که بخواهید مناظره کنید کسیکه ابتداییترین اصل مناظره که احترام به طرف مقابل است را رعایت نمیکند در جایگاهی نیست که بتوان روی او حساب کرد و اما سیمین وضعیت دوران پیامبر با الان بسیار متفاوت است پیامبر بنا برعقیده شما معصوم بود وبنا به عقیده من انسانی منحصر بفرد و استثنایی بود قدرت رهبری در پیامبر نفوذ کلام او واصحابی که در زمان پیامبر اورا یاوری کردندبا الان قابل مقایسه نیست هر چند که حتی پیامبر نیز بعد از به قدرت رسیدن و شکوفایی حکومتش با قبل ان در رفتارش… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”][quote]مطمئن هستم که آخرین کتابشان را چند ماه قبل از مرگ مطالعه کرده اید.[/quote] مرحوم منتظری بعد از ۷۵ سال درس و بحث حوزوی، چه چیزی بر دانش بشر افزود جز پذیرش این که انسان انسان است (آن هم با کلی اما و اگرها!). خیلی هنر کرد! جرقه آن هم بعد از آن زده شد که حدود ۵ سال قبل از آن چند تن از دوستان شروع کردند با ایشان از طریق ایمیل درباره حجاب بحث کردن. ایشان دید آن چه در بطلان حجاب از منظر قرآن برای ایشان استدلال می شود چندان بیراه نیست. لطف فرمودند و… مطالعه بیشتر»
آقای ملکیان، با این نوع نگاه شما که فردوسی و نظامی گنجوی رابه علت سرودن اشعار : هنر نزد ایرانیان است و بس و یا «همه عالم تن است و ایران جان» خودشیفته می دانید، احیانا برای تجسم حافظ در مصرع “فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم” آدمی را درنظر می گیرید که در حالیکه تبری در دست دارد،از نردبان بلندی بالا رفته و در حال شکافتن سقف آسمان است!
بهتر نیست کمی از سطح و ظواهر عبور کنیم و به عمق و کنه برویم؟
[quote name=”حجت جانان”]مطهری را بی جهت نظام بزرگ کرده اگر خود مطهری هم بود کاری از دستش برنمیامد ومردم بجای فوج فوج مسلمان شدن مثل الان گریزان از اسلام میشدند چون اسلام خود در هرم قدرت قرار گرفت و خاصیت قدرت فساد و دروغ و فریب است وبدین ترتیب اسلام جایگاه اجتماعی خود را از دست داد . پناهگاه مظلومان بودن خود را از دست داد … [/quote]مایل به مناظره با شما بودم ولی با این پیشداوری های عوامانه و پارادکسی که در گفتارتان هست، فهمیدم که مناظره ی ما به سفسطه خواهد کشید.اگرخاصیت قدرت فساد و دروغ و فریب… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]……دوست عزیز اقای نیما ….. اکنون توپ در زمین حوزه علمیه است انها باید پاسخ دهندانها اگر مناظره رودررو را نمیپسندند مکتوب پاسخ استاد ملکیان را بدهند کسی مهره های خود را بی جهت نمیسوزاند مناظره با خسروپناه برای ملکیان نتیجهای ندارد شما خود دیدید که چگونه از پاسخ دادن طفره رفته با سفسطه بحث را به حاشیه میراند خوب اگر اینکار قرار است انجام شود بگذار جوادی املی بحث را به حاشیه ببرد بگذار مصباح یزدی بحث را به حاشیه ببرد که فصل الخطاب باشد وتکلیف روشن شود انها هم با شرایط جلو میایند مگر مصباح باهر… مطالعه بیشتر»
[quote]مطمئن هستم که آخرین کتابشان را چند ماه قبل از مرگ مطالعه کرده اید.[/quote] مرحوم منتظری بعد از ۷۵ سال درس و بحث حوزوی، چه چیزی بر دانش بشر افزود جز پذیرش این که انسان انسان است (آن هم با کلی اما و اگرها!). خیلی هنر کرد! جرقه آن هم بعد از آن زده شد که حدود ۵ سال قبل از آن چند تن از دوستان شروع کردند با ایشان از طریق ایمیل درباره حجاب بحث کردن. ایشان دید آن چه در بطلان حجاب از منظر قرآن برای ایشان استدلال می شود چندان بیراه نیست. لطف فرمودند و اعلام کردند… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”]…….نیمای گرامی، گمان نکنم اسراری نهفته ای باشد که کسی نداند و بخواهد با این گونه کلاهبرداری های «پز آزادی» از آن اطلاع پیدا کند! ما به دلیری نیاز داریم که مصطفی ملکیان دارد با دلیری تمام این پیام را می رساند……[/quote] شخصا مباحث معرفت شناسانه جناب ملکیان را واجد بیشترین و ماندگارترین تاثیرات میدانم. مثلا وقتی به فهم عرفی هم اشاره میکند که از ترکیب سه منابع معرفتی حاصل میشود اما در ادامه نمیگوید که آنها کدامند و …. بنظرم ضروری ترین و فوری ترین وظیفه روشنگری ایشان، تدریس و تکمیل مباحث معرفت شناسانه ست و اگر… مطالعه بیشتر»
با درود بت کردن به هر نحوی، درباره هر کسی ناشایست و نارواست، چه مرید کسی باشیم و چه نباشیم، باید انتقادات را به مراد یا بتمان بپذیریم، اینکه بگویید دکتر سروش مودب و حلیم است، و خسروپناه که به ایشان هم نقد وارد است، سروش را بد جلوه داده، مشخص است که اصلا سروش را خوب نمی شناسید، بنده از آنجا که شاگرد حقیقتم، و نه شاگرد بت های روشنفکری امروزی،نقد ایشان را هم واجب می دانم، و رفتار های زشت ایشان را هم محکوم میکنم،این مطالب را از مقاله ای در سایت رادیو زمانه که اسنادش هم وجود… مطالعه بیشتر»
با سلام حضور محترم خانم سیمین. مطهری را بی جهت نظام بزرگ کرده اگر خود مظهری هم بود کاری از دستش برنمیامد ومردم بجای فوج فوج مسلمان شدن مثل الان گریزان از اسلام میشدند چون اسلام خود در هرم قدرت قرار گرفت و خاصیت قدرت فساد و دروغ و فریب است وبدین ترتیب اسلام جایگاه اجتماعی خود را از دست داد . پناهگاه مظلومان بودن خود را از دست داد هر کسی از هر جایی کم میاورد خانه اخر سراغ دین و متدینان میرفت الان دین و متدینان خود در هرم قدرت و کانون فساد هستند تمام کمبودها وکسریها وظلمها… مطالعه بیشتر»
به نظر من ویژگی ملکیان دلیری اوست در اعلام آشکار این که نکته که نباید به غلامی این افراد تن داد. این جناب چطور کشور ایران و داشگاه های این کشور را قلمرو خودش می داند تا آن جا که با بیشرمی اعلام می کند این منم که به نام اسلام و خدا می گویم در ایران و دانشگاهایش نباید آزادی باشد جز آزادی فلسفی! این سخن مسخره آزادی فلسفی را ایشان از کجا یافته است؟ مگر در صد اسلام قبائل بدوی و امی قریش و هم پیمانان آنان، می دانستند فلسفه چیست که بخواهند آزادی فلسفی به دیگران بدهند؟!… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]سلام نیمای عزیز شما همان اندیشه پویا حسین قاسمی را سرچ میکردید متن مناظره میامد و در انتها سه نظر که مربوط به من بود هم قرار داشت که دوستان لطف کردند سه نظر را حذف کردند ولی مقاله مناظره همچنان هست[/quote]
اینهم لینک مناظره، دوستان لطفا آدرس کامل لینکها را قرار دهند تا هم دسترسی آسان و هم اتلاف وقت نداشته باشیم
http://andeshepooya.persianblog.ir/post/25/
[quote name=”سیمین”]آقای ملکیان فکر می کنید چرا مطهری را از میان بردند؟ پیشبینی شهید مطهری در خصوص اینکه اگر دنیا در هر شبانهروز نیمساعت وقت در یک رادیو به ما بدهد، ما با منطق کل دنیا را مسلمان میکنیم، با شرط حضور خودش بود و منطق بی بدیلی که داشت. به کلمه ی “ما” دقت کنید. او حتما موفق می شد.آیا واقعا ۳۶ سال است که شبانهروز بیش از ۴۰ شبکه رادیو و تلویزیونی داریم؟ چه کسی است نداند که گشترش شبکه های رادیو و تلویزیونی از سه چهار کانال بیشتر، مربوط به چند سال اخیر است ؟![/quote] خانم سیمین،… مطالعه بیشتر»
من نیز در جلسه حضور داشتم. ناراحتی استاد ملکیان را نیز خوب درک کردم. به نظر می آمد که شرط حضور ایشان در چنین جلسه ای این بوده که فردی از طرف مقابل در کنار ایشان باشد. رفتار ایشان را در این جلسه که به نظر من فریاد بر سر ظلم و تبعیض بود برای من مهم تر از خود مباحث بود. این که اساتید باسواد و با اخلاق این جامعه باید محروم از تدریس در دانشگاه و حتی حضور در برنامه هایدانشگاه باشند بزرگ ترین ظلم و بی عدالتی است و اگر این اساتید فریاد نزنند و احقاق حق… مطالعه بیشتر»
سلام نیمای عزیز شما همان اندیشه پویا حسین قاسمی را سرچ میکردید متن مناظره میامد و در انتها سه نظر که مربوط به من بود هم قرار داشت که دوستان لطف کردند سه نظر را حذف کردند ولی مقاله مناظره همچنان هست
[quote name=”راد”]………بلکه به دلیل اینکه در مناظره باید بین طرفین موازنه ای در بحث مورد نظر برقرار باشد ونیز نتیجه مناظره مثمر ثمر باشد که به تاثیرگذاری طرف دوم برمیگردد آقایان فوق الذکر رادر اوایل وبعدها فقط همان اساتید ذکر شده در سخنرانی را جهت مناظره پذیرفتند. نکته آخر اینکه ایشان تا جایی که من اطلاع دارم در هیچ زمانی مناظره با جناب ازغدی را نپذیرفتند به همان دلایلی که عرض شد(البته در دوران بیماری که توانایی بحث با هیچ کس میسر نبود)[/quote] اینکه برخی حضرات تراز اول، بهر دلیلی پای میز مناظره نمی آیند و شاگردان و مریدان را… مطالعه بیشتر»
سخنان دوستان مبنی بر دعوت از جناب خسروپناه جهت مناظره ، محرکی شد تا این حقیر این نیز خواهش دوستان را مضاعف کنم . بدینجهت خدمت جناب خسروپناه عرض میکنم : من در حسرت ایمان از دست رفته هستم و از شما خواهش میکنم اگر دلیلی له غیربشری بودن قرآن دارید ، انرا عرضه کنید . بنده سیاسی نیستم و کاری ندارم که آیا فلسفه سیاسی غیر دمکراتیک و فردمحور شما درست است یا نه . من فقط میخواهم بدانم دلیل شما له وحیانی بودن کتاب چیست .همین و بس. البته خودم هم اگاهم که چماق پرستان و خشونت پرستان… مطالعه بیشتر»
سلام
استاد ملکیان اگر سری به ادبیات دیگر کشورها بزنند، نظرشان در مورد خودشیفتگی فردوسی و نظامی گنجوی عوض خواهد شد. اصولا خاصیت شعر مبالغه است و شعرهای حماسی وظیفه دارند خودباوری را در مردم تقویت کنند و این مبالغه ها در تمام دنیا مرسوم است، در ادبیات انگلیس، فرانسه، روسیه، یونان و …
آقای ملکیان فکر می کنید چرا مطهری را از میان بردند؟ پیشبینی شهید مطهری در خصوص اینکه اگر دنیا در هر شبانهروز نیمساعت وقت در یک رادیو به ما بدهد، ما با منطق کل دنیا را مسلمان میکنیم، با شرط حضور خودش بود و منطق بی بدیلی که داشت. به کلمه ی “ما” دقت کنید. او حتما موفق می شد.
آیا واقعا ۳۶ سال است که شبانهروز بیش از ۴۰ شبکه رادیو و تلویزیونی داریم؟ چه کسی است نداند که گشترش شبکه های رادیو و تلویزیونی از سه چهار کانال بیشتر، مربوط به چند سال اخیر است ؟!
سلام دوستان قصد ورود به بحث شما عزیزان رو نداشتم ولی برای اینکه حقی از استاد ضایع نشه و برای روشن ذهن عزیزانی که در جریان نیستند عرض میکنم که:۱-من به همراه دوستانی دیگر ،متصدی برگزاری و هماهنگی مناظره بین استاد ویکی از آیات عظام مصباح یزدی ،جوادی آملی،صادق لاریجانی و نیز آقایان سعید زیبا کلام،گلشنی و محمد جواد لاریجانی در مورد اسلامی کردن علوم انسانی بودیم که آقایان مصباح یزدی ،جوادی آملی وزیباکلام موافت نکردند و موفق به ارتباط با آقایان صادق لاریجانی و محمد جواد لاریجانی نشدیم وهمچنین دکتر گلشنی ایران تشریف نداشتند . با توجه به صحبت… مطالعه بیشتر»
[quote name=”حجت جانان”]
……. برای ایشان نوشته ای در سایت اقای حسین قاسمی اندیشه پویا گذاشتم که در رابطه با پلورالیسم بود ومناظره ای که با اقای علوی تبار انجام داده بودند ان مناظره در سایت اندیشه پویا اقای حسین قاسمی موجود است انرا بخوانید بعد سه نظر در پایین مناظره امده که متعلق به من است یک مقاله در سه قسمت فرستادم که گره مناظره نبویان – علوی تبار را باز میکند دوستان علاقمند به مبحث پلورالیسم میتوانند انرا بخوانند ونظر بدهند[/quote]
حداقل لینک ارجاع بگذارین تا علاقمندان مطالعه کنند
این بحث عقلانیت مسیحی و مسلمان و یهودی به نظرم ایراد اساسی دارد. مثلا وقتی در قرآن به عبارت «لا یعقلون» می رسیم (که در مورد طیف های مختلف به کار رفته) جناب خسرو پناه بفرمایند مراد کدام نوع عقلانیت است؟!!!!!!!!!!!!
دو تا نکته درین مناظره قابل توجه بود:۱_ شرط گذاری جناب ملکیان برای مناظره با افراد خاصی: معمولا برای یک اندیشمند و نظریه پرداز مهم این ست که حقایق را به گوش جامعه برساند و چندان مهم نیست که طرف مقابل مناظره چه کسی باشد، حتی کودک و بیسواد و …. اصطلاحا به در گفتن تا دیوار هم بشنود، و حتما هم میشنود. اوج هنر و شاهکار معرفتی یک متفکر درین نهفته ست که حتی تاثیر کلامش را بطور غیرمستقیم هم نفوذ دهد و دربند مخاطب نباشد. منطق گیرا و قوی، همه بتان پوشالی را نیز درهم خواهد شکست.۲_ تغییر… مطالعه بیشتر»
من در این جلسه حضور داشتم و حتی بعد از جلسه نیز با آقای خسرو پناه صحبت کوتاهی داشتم ایشان بر حلم تاکید زیادی داشت که باید از ایشان پرسید اینکه اساتیدی چون دکتر دباغ و دکتر دینانی و دیگران بعد از ریاست ایشان از حکمت و فلسفه بیرون رفتند نشان حلم ایشان است ؟اینکه ایشان هر کجا سخنی می گوید یک حرف ناراستی را به دکتر سروش نسبت می دهد بدون اینکه امکان دفاعی از طرف ایشان باشد حتما ناشی از انصاف ایشان است !؟اینکه گفتند می خواستند در مقابل سخن آقای احمدی نژاد (خس و خاشاک)مطلبی بنویسند و… مطالعه بیشتر»
سلام دوستان خواهش داشتم لطف کنید فایل صوتی یا تصویری با کیفیت عالی قرار دهید . کیفیت مطلوبی این فایل ندارد لطف کنید نسخه بهتری قرار دهید تا استفاده کنیم با تشگر
————
سلام. در صورت دسترسی جایگزین می شود.
با تشکر از اقا فرشید دوستان از جو بحث روی عصبانیت بیرون بیایید انها که شما را به اینطرف میرانند برای اینست که در این گفتگو دستشان خالیست مدام روی عصبانی شدن تکیه میکنندچون حرفی برای گفتن ندارند روی اصول بحث کنید نه روی پیشامدهای جزیی . جناب خسرو پناه عقلانیت را متکثر دانستند و بین عقلانیت دینی و غیر دینی فرق قایل شدند هر عقلانیتی چه مسیحی وچه اسلامی وچه سوسیالیستی وسایر عقلانیتها که بر پیش فرضهای مربوط به خود استوار است اگر نتواند بصورت مدلل عقلانیت خود را و پیش فرضهای انرا اثبات نماید از دایره عقلانیت خارج… مطالعه بیشتر»
با سلام
کاملا با صحبت شما موافقم
سلام
من نمیدانم چه بی ادبی صورت گرفته اما مهم نیست مهم این است که در چنان شرایطی نباید عصبانی و آشفته شد علی الخصوص استاد که داعیه ی اخلاق دارند.
اصولا عصبانیت در مقابل شرایط ناهنجار اتفاق می افتد، از دوستانی که توجیه می کنند،سوال میکنم : مگر کسی در مقابل رفتار خوب و مناسب و محترمانه هم عصبانی میشود؟؟؟
سلام.آن دانشجو مثل هزاران هزار دانشجوی نوپایی که مخشان راازخزعبلات به جای حقیقت پرکرده اند وچون سلاحی آهنین باژست سیاسی برسرمخالفان میکوبند برسراستاد شریف ملکیان که درکمال ادب ازظلم سالهایی که به عنوان دفاع ازدین وبادعوی دروغین وجود آزادی برای مخالفان،سخن میگفت فریاد زد که حرف سیاسی نزنید مااینجا برای شنیدن بحث فلسفی آمده ایم.یکی نیست بگوید که ای بیخرد شمایی که رفتارتان یاران حسن صباح وحشاشین رادرخاطره تداعی میکند آنقدر ازدرک این مهم عاجزید که فلسفه ای که حاصلش دفاع ازظلم باشد دیگر فلسفه نیست.واقعا برای جامعه دانشگاهی که باسرعت هرچه تمامتر به قهقرامی رود باید افسوس خورد.
آقای علی مگه اون دانشجو چه رفتار بی ادبانه ای کرده بود ؟
دوست عزیز با گوش کردن فایل سخنرانی ، با شما کاملا موافقم . والله منم شدیدا تعجب کردم از اون خانم که سوالش انقدر بی دقت و سطحی بود .
جناب خسروپناه با فرافکنی بجای اینکه پاسخ دهند که ایا دلیلی یرای وجود کتابی که متعلق به خداوند است وسخنان خداوند در ان است وان کتاب تماما سخنان صحیح را داراست واینکه پیامبری بوده که تماما سخنان او همه اش درست است . دارند؟ وبا استدلال این مطلب را که معتقدات ایشان میباشد ثابت کنند با سفسطه میگویند که طرف مقابل هم اتوریته دارد بعد مثال اصالت فرد را میزنند . اگر کسی هم معتقد به اصالت فرد باشد با دلیل باید بتواند حرف خود را اثبات کند وگرنه هرگز حرفش پذیرفتنی نیست و این چه ربطی به اتوریته های… مطالعه بیشتر»
سلام.دوستان من درجلسه حضورداشتم.به نظرم عصبانیت استاد ملکیان که با رفتار بی ادبانه آن دانشجو تشدید شد دربرابر سالها ظلمی که درحق ایشان رواداشته اند بسیار قابل توجیه است.ازسویی دیگر همچنان که بارهاشاهدبوده ایم مجریان چنین میزگردهای مهمی آنچنان که باید وشاید توان اداره جلسه راآنطورکه حافظ شأن اساتید مدعو باشد ندارند چنانکه حتی درگزینش سؤالات. حضار دقت علمی صورت نمی گرفت سؤال خوددبیر اجرایی مراسم بسیارسطحی بود وتعجب استادروهم برانگیخت.ای کاش به گونه ای بهتر برگزار میشد.
سلام
دوستان نیلوفری اگه عکس اول رو به عنوان عکس اصلی مطلب استفاده می کردند بهتر نبود؟ عکس فعلی رو آدم می بینه فکر می کنه این دو بزرگوار دست به یقه شده اند .
از اون بزرگواری که مطالب حاشیه ای رو نوشتند (به نام شاگرد) واقعا ممنون. جالب بود . کاش همیشه یکی از دوستانی که در این جور جلسات حضور پیدا می کنند خبرهای حاشیه ای رو برای بقیه بازگو کنند.
طبیعی است که استاد خسروپناه عصبانی نباشند و آرامتر رفتار کنند. به هر حال، ایشون در محیطی هستند که تماما مورد حمایت هستند و در هر جایی که بخوان میتونند سخنرانی کنند و درباره هر موضوعی آزادانه نظر خودشون رو بیان کنند؛ نظراتی که کاملا مورد قبول حاکمیت است.به همین جهت، به نظرم عصبانیت استاد ملکیان کاملا قابل فهمه؛ فراموش نکنیم که ایشون بعد از مدتها و بعد از بارها لغو سخنرانی هاشون، فرصت حضور در دانشگاه رو پیدا کردند!! «آزادی نیز آزادی مخالفان است و هیچکس آزادی را آزادی موافقان نمیداند و این مساله که موافقان آزادند بدیهی است…… مطالعه بیشتر»
باتشکر از اصلاح عنوان.
به نظر می رسد سخن استاد ملکیان درباره اینکه فقط با اینها مناظره می کنم چندان جالب نیست و نوعی به حساب نیاوردن تلویحی استادخسروپناه است. ایشان (استاد ملکیان) اصفهان هم که تشریف آورده بودند و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی سخنرانی کردند، سخنانی فرمودند که اساتید باسابقه آنجا در گروه فلسفه که اتفاقا احترام استاد را هم داشتند رنجیده خاطر شدند.
تقریبا کلیت جلسه، در این گزارش آمده است، اما چند مطلب یا حاشیه هست که می خواهم اشاره کنم: ۱- جمعیت فراوانی از دانشجویان در جلسه حضور داشتند، تا جایی که برای بسیاری جایِ نشستن نبود.۲- ملکیان حتی وقتی دانشجویی به سراغش می رفت، رسم ادب را بجا می آورد و با روی گشاده برمی خاست، و این برای من خیلی قابل احترام بود.۳- ملکیان از اینکه بعد از مدت ها در دانشگاه راهش داده اند! بقول خودش، بسیار مبتهج بود.۴- ملکیان در نیمه های سخنرانی، یهو به وادی سیاست زد، و حتی حرفهای احمدی نژاد در انتخابات ۸۸ را… مطالعه بیشتر»
دکتر خسروپناه انسان نسبتا روشنفکری است و البته انسان اخلاقی و واجد تواضعی هم هست . ولی داوری او در مورد دکتر سروش منصفانه نیست . چرا که قصد داشت بگوید دکتر سروش در حق جواد طباطبایی کلمه توهین آمیز بکار برده ، حال آنکه جواد طباطبایی ، در توهین و تحقیر و بکارگیری کلمات سخیف شهره افاق است و در این رشته فوق پروفسورا دارد . ضمنا خود اقای خسروپناه نیز بسیار قبلها مقاله توهین امیزی در نقد سروش نوشته بود . البته بنظر میرسد خسروپناه عوض شده ، ولی نمیدانم چه سری است که هنوز دکتر سروش در… مطالعه بیشتر»
باسلام وتشکر. چرا فایل صوتی استادخسروپناه رو نگذاشتید؟ این به انصاف و همدلی نزدیکتر بود.
———
سلام. فایل صوتی شامل سخنرانی آقای خسروپناه هم می باشد. تیتر فایل ناقص بود که اصلاح شد.