گزارش میزگرد دینداری در دنیای معاصر + فایل صوتی
میزگرد «دینداری در دنیای معاصر» با حضور استاد مصطفی ملکیان و حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. امکان و شرایط گفتوگوی دینداران با دیگران یکی از محورهای اصلی این میزگرد بود.
فایل صوتی سخنان استاد ملکیان و حجت الاسلام خسروپناه در میزگرد دینداری در دنیای معاصر
میزگرد دینداری در دنیای معاصر در دانشگاه امیرکبیر تهران توسط گروه فلسفه و دین این دانشگاه برگزار شد. به گزارش ایکنا در این میزگرد هر یک شرکت کنندگان در زمان تعیین شده به دو پرسش اصلی میزگرد پاسخ دادند. سوال اول مربوط به امکان و سوال دوم مربوط به شرایط گفتوگوی دینداران و دیگران در جهان معاصر بود.
مجری نشست در ابتدای میزگرد پرسید: با توجه به اینکه معرفت از انحصار دین درآمده و دیگر معرفت امری دینی نیست، آیا ظرفیت درون دینی برای گفتوگوی میان ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی با دیگر منابع معرف بشری وجود دارد؟
طرح مناظره میان من و خسروپناه دروغ بود
مصطفی ملکیان پژوهشگر حوزه فلسفه اخلاق، گفت: قبل از جواب ذکر دو نکته را ضروری میدانم، اول اینکه کسانی که گفتند من برای مناظره به اینجا آمدهام، دروغ گفتهاند.
ملکیان ادامه داد: من قبلا هم گفتهام که بنا به دلایلی با هیچکس مناظره نمیکنم و تنها حاضرم با آیتالله مصباحیزدی، آیتالله جوادیآملی، آیتالله سبحانی و آیتالله صادقلاریجانی مناظره کنم و آن هم به دلیل آن است که ایشان تاثیر زیادی در جامعه دارند.
ارزیابی پیشبینیهای شهید مطهری
وی در ادامه نکات مقدماتیاش، گفت: شهید مطهری دو پیشبینی داشت، اول آنکه ایشان ۳۸ سال پیش و در زمان پهلوی گفته بودند، اگر دنیا در هر شبانهروز نیمساعت وقت در یک رادیو به ما بدهد، ما با منطق کل دنیا را مسلمان میکنیم، حال اینکه ۳۶ سال است که شبانهروز بیش از ۴۰ شبکه رادیو و تلویزیونی در اختیار ما قرار دارد و ما شاهد موج مسلمان شدن جهان نشدهایم.
ملکیان افزود: پیشبینی دیگر شهید مطهری این بود که اگر جمهوری اسلامی تشکیل شود، از اساتید مارکسیست، مادی و ملحد دعوت خواهد شد تا در دانشگاه نظرات خود را تدریس کنند، ما اکنون شاهد میزان تحقق این پیشبینی هستیم. هر دو پیشبینی شهید مطهری نادرست بوده است.
کدام استنباط از دین استعداد گفتوگوی عقلانی دارد؟
وی با بیان اینکه برای پاسخ به پرسش مجری سه نکته دارد، گفت: ابتدا باید بگویم استنباط واحدی از دین واحدی وجود ندارد و شکی نیست که ملاعمر، داعش، القاعده و طالبان اگر بخواهند با تکیه بر عقلانیت دفاع کنند و بگویند دین معرفتبخش، هویتبخش و معنابخش هستند، نخواهند توانست.
ملکیان گفت: در همین اسلام، قرائت مولوی، شمس، عینالقضات همدانی را هم داشتهایم، اما اگر از من بپرسید کدام استنباط از اسلام استعداد بیان عقلانی بیشتری دارد، خواهم گفت که گروه دوم یعنی استنباط مولوی، عین القضات و… این استعداد را دارند.
وی افزود: استنباط واحدی از دین وجود ندارد که بگوییم آیا میتوانیم میان دین و منابع دیگر گفتوگویی داشته باشیم. این نکته تنها در خصوص اسلام نیست و استنباط واحدی از دیگر ادیان ابراهیمی و شرقی وجود ندارد. باید ببینیم استنباطهای مختلف دینی هر یک چه میزان استعداد انجام این گفتوگو را دارند.
با وجود اتوریته، دین نمیتواند گفتوگو کند
ملکیان با بیان اینکه با وجود اتوریته، دین نمیتواند با دیگر منابع انسانی گفتوگو کند، گفت: اگر دین در مقابل بدیل خود قرار بگیرد، اما یکی اتوریته برای خود داشته باشد و دیگری بدون اتوریته باشد، گفتوگو ممکن نخواهد بود.
وی ادامه داد: وقتی کسی اتوریته نداشته باشد، دلیل در خود خودش است، مانند نظامهای فلسفی، اما در نزد یک دیندار او باید دلیل خود را به یک اتوریته برساند.
ملکیان ادامه داد: اگر از من بپرسند تعداد دروازهبانان جهنم چند عدد است، من نمیتوانم بگویم و دلیلی بیاورم، اما یک دیندار به قرآن رجوع کرده و تعداد دروازهبانان جهنم ۱۹ عدد اعلام خواهد کرد.
وی تصریح کرد: در اینجا کسی که تنها با اتکا به فهم خود با کسی که به دیگری متکی است، رقابت میکند معنایی نخواهد داشت. رقابت در جایی معنا دارد که هیچکدام از طرفین اتوریتهای بیرون از خود نداشته باشند. چگونه میتوان بین کسی که ادلهای از غیرخود ندارد و کسی که دلیلش را از خارج از خود میآورد، بحثی فرض کرد.
شرط امکان بحث دینداران با دیگران
ملکیان با بیان اینکه شاید برخی بگویند ما سوالات را بر اساس اثبات عقلی حجیت قرآن و قول پیامبر و معصومین (ع) پاسخ میدهیم، ادامه داد: احتمالا برخی بگویند ما سوال دروازهبان جهنم را بر اساس قرآن جواب میدهیم، اما قبلش با استدلال عقلی اثبات میکنیم که آنچه قرآن و پیامبر میگوید صادق است.
وی ادامه داد: پس از اثبات این مساله در مقدمه دوم میگوییم، تعداد دروازهبانان جهنم در قرآن آمده است و نتیجه میگیریم تعداد دروازهبانان جهنم ۱۹ عدد است، صحیح است.
ملکیان افزود: اینکه گفته شود هرچه کتاب مقدس گفته است حق است، را باید اثبات کرد. کدام سخن عقلی میتواند اثبات کند که هرچه کتاب مقدس هر دینی میگوید کاملا حق است.
وی با بیان اینکه نمیتوان با حذف پرسشگر، پرسش را پاسخ داد، گفت: با حذف پرسشگر، پرسش برجای خود باقی میماند. اگر معلمی در پاسخ به سوال دانشآموزی در خصوص اینکه چرا مجموع زوایای داخلی یک مثل ۱۸۰ درجه است، با حرکت چشم خود سلسله جبال البرز را از جای خود برداشته و در جنوب قم بگذارد، کاربزرگی انجام داده است، اما سوال به جای خود باقی است.
ملکیان تصریح کرد: اگر دینداران در مقام اثبات اتوریته برآیند در جایگاهی غیردینی این کار را خواهند کرد و در واقع در این جا نه به عنوان دیندار که به عنوان غیردیندار وارد گفتوگو خواهند شد و این ممکن است.
جسارت نمیکنم با ملکیان مناظره کنم
در ادامه نشست خسروپناه، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت: من نیز مناظره بودن این برنامه را تکذیب میکنم، از آنجایی که مدتی را از ایشان استفاده علمی کردهام، جسارت نمیکنم تا رقیب بحث ایشان باشم، هر چند ما در قم با هم بحثهایی داشتهایم.
وی ادامه داد: سوال بسیار مبهم است و باید از آن رفع ابهام شود. چند نکته وجود دارد، ادیان در معرفتبخشی، هویتبخشی و معنابخشی برابر نیستند و نمیتوان گفت که همه ادیان در این سه سطح توان یکسانی دارند.
خسروپناه تصریح کرد: برخی از ادیان ممکن است اساسا دغدغه معرفتبخشی نداشته باشند و تنها به دنبال معنابخشی باشند. برخی از قرائتها در هر دینی ممکن است با استدلال و عقل مشکل داشته باشند. باید بیان شود کدام دین میتواند گفتوگو کند.
وی افزود: معنای سوال این بود که مقابل دین هر چه هست، عقلانی است و حالا پرسیده میشود آیا دین هم عقلانی است؟ اما آیا واقعا رقبای دین میتوانند در سه حوزه یادشده موفق عمل کنند؟ منابع مقابل دین نیز به یک اندازه قوی نیستند. برای مثال هیتلر و موسیلینی نمیتوانند با جهان معاصر گفتوگویی داشته باشند.
عقلانیت در مقابل دین قرار ندارد
خسروپناه با بیان اینکه درمقابل دین نباید از مکاتب فلسفی یادکرد، گفت: برخی از مکاتب فلسفی یا اجتماعی خود در ذیل یک دین تعریف میشوند. برای مثال یک مسیحی ممکن است معتقد به کلام جدید باشد و یا یک مسلمان میتواند مشائی یا معتقد به حکمت متعالیه باشد.
وی ادامه داد: بخشی از سخنان ابنسینا در شفا عقلی و ماقبل دینی است، اما بخشی از سخنانش سبقه دینی دارد، باید توجه کرد که بین عقل و عقلانیت تفاوت وجود دارد. عقلانیت واحدی وجود ندارد و ما میتوانیم عقلانیت مسیحی، مسلمان و یا لیبرالیستی و مارکسیستی داشته باشیم. سوال باید چنین پرسیده شود که کدام دین با کدام قرائت از یک منبع غیردینی معرفت میتواند گفتوگو کند.
بیدینان هم اتوریته دارند
خسروپناه در مقابل سخن ملکیان در خصوص اتوریته، گفت: همه کسانی که به چهارچوب فکری اعتقاد دارند و البته گزاره استقرائی است، دارای اصول موضوعهای هستند و این اصول موضوعه خارج از فرد هستند. اگر دیندار به قال الصادق (ع) رجوع میدهد، یک بیدین نیز به اصول موضوعهای مانند آزادی یا اصالت فرد ارجاع میدهد. از اینرو بیدینانی که چهارچوبی فکری دارند، نیز دارای اصول موضوعهای هستند.
وی در ادامه گفت: آیا مارکس با یک صورتبندی منطقی سرمایهداری را باطل کرده بود، یا مکاتب دیگر همه اصول موضوعه خود را اثبات کردهاند. چنین نیست که ما باید برای هر ادعایی با روش قیاس اقترانی و استثنائی دلایلی بیاوریم؟ آیا مباحث علمی با اثبات پیش رفته است؟
عقلانیت دینی با عقلانیت غیردینی متفاوت است
خسروپناه گفت: همه مکاتب اصول موضوعهای دارند و گاهی این اصول بیش از آنکه مدلل باشد، معلل است. هر نکتهای که گفته میشود، باید بیان شود که با روش عقلی است یا نقلی. بنیادگرایی لفظی سیاسی است. ما با وجود بنیادگرایی در اسلام مخالفیم اما جریانی به نام سلفی وجود دارد.
خسروپناه با بیان اینکه من طرفدار اسلام صوفیانهام گفت: در این اسلام نیز رگههایی ضدعقلانی وجود دارد اما عقل مدرن با عقل صوفیانه فاصله دارد، اگر شما در پارادایم عقل انسان مدرن باشید، امکان ندارد که عقل مولوی، حافظ و سعدی را بپذیرید.
نقض دلیل یک مدعا، نقض مدعا نیست
وی ادامه داد: خواجهنصیرالدین طوسی برای حقانیت قرآن دلیل آورده است، ممکن است کسی بخشی از فرایند این اثبات را نپذیرد اما نقد و نشان دادن بطلان دلیل به اثبات رد ادعا که حقانیت قرآن است نمیانجامد. برای نقد و کنارگذاشتن حقانیت قرآن باید دلیل دیگری آورد. نمیتوان این بحثها را به بایگانی فرستاد و نقد دکتر ملیکان هم نقد میشود.
در ادامه مجری نشست به عنوان پرسش دوم این نشست، پرسید که با توجه به همزیستی دینداران و بیدینان، شرایط گفتوگوی این دو در زمینههای مشترک مانند عدالت اجتماعی چیست؟
آزادی مهمترین شرط امکان گفتوگوی دینداران
ملکیان در پاسخ به پرسش دوم گفت: شرط اول برای این گفتوگو، مساوی بودن طرفین است. گفتوگو نباید هزینه به همراه داشته باشد. اگر گفتوگو باید هزینه داشته باشد، تمام دیکتاتورهای جهان آزادیخواه بودند، زیرا تنها هزینه بیان را اخذ کردهاند که جان متفکران بوده است.
وی ادامه داد: شرط مهم دیگر آزادی برابر است. این مهمترین شرط گفتوگوی دین با دیگر منابع معرفبخش در جهان معاصر است. آزادی نیز آزادی مخالفان است و هیچکس آزادی را آزادی موافقان نمیداند و این مساله که موافقان آزادند بدیهی است.
ملیکان گفت: چرا من نمیتوانم در دانشگاه سخن بگویم و چرا باید کسی کنار من نشسته باشد؟ اگر حتما باید کسی در کنار من نشسته باشد که من با استدلالم کسی را منحرف نکنم، من نیز باید در کنار رقیبان خود نشسته و مراقب باشم تا آنها نیز مردم را با بیان خود منحرف نکنند.
وی تصریح کرد: آزادی باید برای همه در یک اندازه و شکل باشد. اگر آزادی باید هزینه داشته باشد در این صورت شهید صدر و خواهرش در زمان عراق نیز آزادی بیان داشتند، اما طی یک هفته بعد از بیان به بدترین صورت شکنجه و هزینه این آزادی را پرداخت کردند.
عدم اعتقاد به حقانیت مطلق
ملکیان تصریح کرد: یکی دیگر از شرایط گفتوگو آن است که من باید بتوانم در خلال گفتوگو نقاط قوت طرف مقابل را جذب کرده و نقاط ضعف خود را رفع کنم و این بدانمعناست که گفتوگو میان حق و باطل نیست.
وی ادامه داد: اگر کسی خود را سخنگوی خدا و حق مطلق بداند نمیتواند با دیگران گفتوگو کند. پس متدین باید معتقد باشد که او واجد همه حقیقت و دیگران باطل نیستند. اگر متدین معتقد باشد که مالک حقیت نیست و طالب آن است میتواند با دیگر گفتوگو کند، گفتوگویی که در آن او هم شاگرد است و هم استاد.
ملکیان گفت: من معتقد هستم که بنیادگرایی وجود دارد و آن را پدیدهای سیاسی نمیدانم و برای این پدیده ۱۱ ویژگی برشمردهام.
دیگر شرایط گفتوگو
وی ادامه داد: عدم وجود پیشداوری درباره طرف مقابل، اعتقاد به امکان حق داشتن دیگری، نداشتن تعصب، تحمل و خوب شنیدن نظردیگری شرایط دیگری برای گفتوگو هستند. همچنین من نباید آرزو اندیش باشم و بگویم چون من معتقدم الف باید ب باشد، الف ب است.
فردوسی و نظامیگنجوی خودشیفته بودند
ملکیان گفت: این خصوصیات در اختیار خودشیفتگان نیست. خودشیفتگی همیشه فردی نیست و بعضی اوقات میتواند جمعی و فکری باشد. فردوسی که میگفت هنر نزد ایرانیان است و بس و یا نظامی گنجوی که میگفت «همه عالم تن است و ایران جان» خودشیفتگی گروهی داشتند. خودشیفتگان به دور خود دیوار میکشند و امکان گفتوگو را از بین میبرند.
هر فردی باید جزمیاتی داشته باشد
در ادامه خسروپناه در پاسخ به سوال دوم گفت: امکان گفتوگو میان دینداران با خود و با دیگران وجود دارد و من با ملکیان موافقم.
وی در ادامه گفت: هر فرد باید جزمیاتی داشته باشد و جزم با یقین مغایر است. در فرایند استدلال فرد باید به صدق صغری و کبری اعتقاد داشته باشد و بدون جزمیات نمیتوان به صدق اعتقاد داشت.
وی افزود: وجود جزم با امکان اینکه در فرد در فرایند گفتوگو بداند که اشتباهاتی داشته است قابل جمع است. اما یقین به این معناست که فرد معتقد باشد امکان ندارد که اشتباه کند. به این معنا اگر اعتقاد به جزمیات خودشیفتگی است، من خودشیفتهام.
خسروپناه گفت: شرط دوم گفتوگو داشتن یک متدولوژی تقریبا مشترک است. هر گفتوگویی تا حدودی باید منطقی مشترک داشته باشد. وقتی یک مسیحی و یک مسلمان گفتوگو میکنند، نمیتوانند به انجیل ویا قرآن رجوع کرده و منبع مشترک قابل قبولی نداشته باشند. ما باید بر اساس یک منطق مشترک بحث کنیم.
غرض از گفتوگو برد و باخت نیست
وی تصریح کرد: نکته مهم دیگر در خصوص غرض گفتوگوست. گفتوگو بازی نیست که مراد از آن برد و باخت باشد.
خسروپناه گفت: سالهای قبل گفتوگو با سوت و کف همراه بود و این ناردست است. یکی از موانع گفتوگوی علمی حاکمیت سیاست بر دیانت است. تا کسی میخواهد صحبت کند میگویند به جناح خاصی وابسته است. این جناحها هستند که باید به متفکران منتسب شوند و نه بالعکس.
وی با بیان اینکه حلم از دیگر خصوصیان گفتوگوست گفت: متاسفانه حلم در جامعه ما کم است و این هم از طرف گروههای مختلف دیده میشود. حلم به معنای مداراست و مدارا به معنای ولنگاری نیست و به معنای تحمل و نقد دیگری است.
آزادی شرط آخر گفتوگو است
خسروپناه با بیان اینکه آزادی شرط آخر گفتوگوست، گفت: اگر همه شرایطی که ذکر شد وجود داشته باشد آزادی تحقق مییابد. آزادی بیان وقتی محقق میشود که همگان حلم و منطق داشته باشند و فقدان آزادی بیان همیشه به خاطر مسائل امنیتی نیست. نگاههای امنیتی و سیاسی یکی از علل نبود آزادی هستند اما عوامل دیگر فرهنگی و اجتماعی داریم.
وی ادامه داد: در همه ما یک روحیه استبدادی شکل گرفته است. حلم حتی در خانوادههای ما نیز کم است و آمار طلاق بالا رفته است.
قرآن آزادی اجتماعی مدرن را نمیپذیرد
در ادامه نشست مراسم پرسش و پاسخ برگزار شد، یکی از حاضران از ملیکان پرسید آیا باید در همه امور استدلال داشت که ملکیان پاسخ داد: معرفت انسان ۶ منبع دارد که اگر به واسطه یا واسطههای به این منابع باز گردد صدق آن موجه خواهد بود و استدلال تنها یکی از منابع است.
وی در خصوص نسبت آزادی بیان و دین گفت: اگر منابع دست اول دین شماره ۱، شروح، تفاسیر و تقاریر منابع دست اول را دین شماره ۲ و عملکرد دینداران را دین شماره ۳ بدانیم، آزادی بیان به ترتیب در دین شماره ۱ بیش از دین شماره ۲ و در دین شماره ۲ بیش از دین شماره ۳ مورد توجه قرار گرفته است، اما آنچه مهم است این است که قرآن آزادی بیان به معنای مدرن را نمیپذیرد.
خسروپناه در خصوص آزادی در اسلام گفت: قرآن آزادی فلسفی را پذیرفته است، اما آزادی اجتماعی به معنای مدرن مورد پذیرش اسلام نیست.
وی ادامه داد: آزادی تفکر باید مقید به اخلاق باشد. آزادی عقیده بیمعناست و در واقع عقیده معلول فکر است. در صورت تفکر فرد نمیتواند صاحب عقیدهای نباشد.
خسروپناه با بیان اینکه کاری با نسبت دینداری و آزادی ندارد گفت: در معرفت دینی هر انسانی آزاد است عقیده خود را ابراز کند تا زمانی که به خشونت دست نزده است و باید با او مدارا شود و مدارا به معنای حق نقد دیگران است.
یادآور میشود، میزگرد دینداری در دنیای معاصر به همت گروه فلسفه و دین دانشگاه امیرکبیر تهران ۴ خردادماه برگزار شد.
[quote name=”علی”]جناب حجت جانان بنده دانشجوی دکتری فلسفه و مدیر حوزه علمیه دانشگاهیان در یک گلان شهرهستم و می دانم باشعار مسایل نمیشود برای همین بجای اتلاف وقت خود در این سایتها، شب وروز خود را به تربیت دهها طلاب فرهیخته ای که انشاالله به نقد روشنفکران بپردازند گذاشته ام. طلابی که هم با علوم اسلامی آشنایند هم با فلسفه غرب و افکار روشنفکران دینی و اساتیدی چون استاد عزیز ملکیان که وی را علی رغم انتقاداتم دوست دارم. بدرود[/quote] سلام علیکم استاد گرامی ، بنده از طلاب حوزه علمیه قم هستم … ولی اصلا این جمله “به تربیت دهها… مطالعه بیشتر»
سلام خدمت دوستان
من این گفتگو را بسیار سودمند یافتم و در عین زمان بحث های جناب مصطفی ملکیان به مراتب بهتر و معقولتر از جناب خسرو پناه بود. اصلا خسرو پناه حرفی برای گفتن نداشتند. بیشتر حاشیه روی میکردند تا با متن کار داشته باشند
اقایان منوچهر گرامی و شاگرد عزیز از لطف و حسن توجه شما ممنونم امیدوارم بتوانم در خدمت دوستان باشم فعلا قصد ایجاد وبلاگ ندارم ولی از همین طریق هر خدمتی از دستم براید دریغ نخواهم کرد سپاس
از اقای حجت جانان و باقی دوستان تشکر میکنم . اقای حجت جانان چه خوب بود اگر یک وبلاگ ایجاد کنید تا دیگران هر چه بیشتر از محضر شما استفاده کنند .
منتظر جواب «جواد الف» به «حجت جانان» هستیم، که بنظرم بحث جالبی خواهد شد…. وگرنه روشن می شود که دوست گرانقدر جواد بیشتر از آنکه استدلال کنند، به حواشی علاقه دارند و حرف های ژورنالیستی.
و بی آنکه بنای عقل را درخور اتکا ساخته باشند، در گیر و دار نقل و آیات رنگارنگِ قرآن اسیر گشته اند.
از حجت جانان گرامی هم، به خاطر اینکه سعی دارند، گفته هایشان را حتما با استدلال بزنند، سپاسگزارم. امیدوارم به روش و منش خود، و خصوصا اخلاق بدون غرور، در نوشته هایتان ادامه دهید.
سلامبنظر اینجانب اگر رعایت پیوستگی آیات هر سوره و کلیت قرآن رعایت شود نتایجی دارد که بطور خلاصه چنین هستند: یک – ناسخ و منسوخ در قرآن وجود ندارد.ناسخ و منسوخ دربین معجزات الهی ارسالی همراه پیامبران است.قرآن از معجزات قبلی کمتر نیست. در میان پیامهای الهی ارسالی (پیام های تحریف نشده) رابط تصدیق و تکمیل وجود دارد. دو – “متشابهات” همان “ما تشابه منه” نیست. “متشابهات” از قبل و من عند الله در قرآن وجود دارد. برای شبیه سازی گریز ناپذیر مفاهیم غیبی همچون بهشت و جهنم و عرش و حرکات ملائکه و …می باشد.مانند جنین در شکم مادر… مطالعه بیشتر»
سلام مستقل از بحث مقاله در جواب برخی دوستان عرض میکنم. برای اینکه معلوم شود قرآن کلام محمد است یا کلام الهی یک راه ساده وجود دارد.قرآن را به “روشی” که خودش اشاره دارد بخوانیم.گزینشی نخوانیم. البته فرض میکنیم علیرغم بیان یا نزول تدریجی این ترتیب و چیدمان مورد تایید شخص نویسنده میباشد. در سوره قصص پس از بیان جزئیات زیادی از داستان موسی می گوید: لقد وصلنا لهم القول لعلهم یتذکرون آیه ۵۱ در هر حال کتاب و نوشته هر نویسنده مظلوم و فلک زده ای را هم بخواهیم بخوانیم باید پیوند جملات – ارتباط و ترتیب – را… مطالعه بیشتر»
[quote name=”علی”]جناب حجت جانان بنده دانشجوی دکتری فلسفه و مدیر حوزه علمیه دانشگاهیان در یک گلان شهرهستم و می دانم باشعار مسایل نمیشود برای همین بجای اتلاف وقت خود در این سایتها، شب وروز خود را به تربیت دهها طلاب فرهیخته ای که انشاالله به نقد روشنفکران بپردازند گذاشته ام. طلابی که هم با علوم اسلامی آشنایند هم با فلسفه غرب و افکار روشنفکران دینی و اساتیدی چون استاد عزیز ملکیان که وی را علی رغم انتقاداتم دوست دارم. بدرود[/quote] امیدواریم که طلاب تئوریکی تربیت کنید نه چریکی. درثانی وقتی خودتان نمیتوانید درین سایت نقادی کنید چگونه شاگردان را آماده… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان بنده دانشجوی دکتری فلسفه و مدیر حوزه علمیه دانشگاهیان در یک گلان شهرهستم و می دانم باشعار مسایل نمیشود برای همین بجای اتلاف وقت خود در این سایتها، شب وروز خود را به تربیت دهها طلاب فرهیخته ای که انشاالله به نقد روشنفکران بپردازند گذاشته ام. طلابی که هم با علوم اسلامی آشنایند هم با فلسفه غرب و افکار روشنفکران دینی و اساتیدی چون استاد عزیز ملکیان که وی را علی رغم انتقاداتم دوست دارم. بدرود
اقای جواد الف عزیز شما متن مرا دوباره بخوانید قبل از انکه از رویا و خواب حرف بزنیم ابتدا برایتان ثابت کردم که قران نمیتواند کلام خدا باشد اینجا نه رویا است ونه خواب .بحث علمی است برایتان گفتم که خداوند چون معرض حوادث واقع نمیشود نمیتواند بنا بر هر حادثه ای ارده ای نو بکند وایه ای وسوره ای بفرستد ونوشتم که این خدایی که اراده او عین ذات او است وتجدد اراده او محال است وبا یک اراده . فقط یک اراده جهان را خلق و اداره میکند خدایی است که الهیات اسلامی معرفی میکند شما یا اینها… مطالعه بیشتر»
جناب الف گرامی شما لطفا ابتدا نظر خود در مورد وحی و قران را بیان کنید که به چه تفسیری قائل هستید تا بحث را ادامه دهیم. ایا بر این باورید که قران کلام خداست؟ یا پیامبر خود ان را بافته و به مردم غالب کرده؟ کامنت اخر شما نیز عمدتا کلی و فاقد استدلال مشخص بود.
[b]«تعبیر خواب»[/b]، مساله این است! دوستان گرامی با احترام مجبورم بی پرده و رک سخن بگویم امیدوارم نرنجید. اینجا چند بار هم با صدای بلند و با تکرار در چندین کامنت تاکید کرده ام که من بابت حرف های چند پهلوی صوفیانه همه چیز هم چیزی…. هم پایین و هم بالا… هم چاق و هم لاغر … دو قران هم پرداخت نمی کنم. یکی از علت های عمده عقب ماندگی و بدبختی ما ایرانیان همین وارد کردن فرهنگ شاعری-صوفیگری در اندیشه ورزی است- این که هر حرف بی سر و ته ای را با روش همه چیز همه چیزی به… مطالعه بیشتر»
تشکر از حسن توجه شما. مطلب من در مورد فضای فکری بود که مطهری داشت در ان دوران و نه دفاع از حکم ارتداد و اعدام مرتد و دفاع از نظرات ایشان. واضح است که چنین حکمی خلاف عقل است البته نظر همه فقها هم در مورد ان یکسان نیست. در مورد حکومت اسلامی و نظرات مختلف در این رابطه پیش از انقلاب نیز من گمان می کنم اکثر نظریه پردازان آن حکومت را امری ساده می پنداشتند و در نهایت گمان می کردند مثلا اگر شخصی عادل و درستکار بر مسند امور بنشیند همه چیز حل خواهد شد و… مطالعه بیشتر»
حضور محترم حسین اقاابتدا از مشارکت شما تشکر میکنم بعد باید عرض کنم که نظرتان در رابطه با اینکه اقای مطهری و دوستان ایشان از فلسفه غرب اطلاعات کمی داشتند را میپذیرم ولی چیزی را که شما باید در نظر داشته باشید این است که شما فرمودید که حکومت اسلامی نبوده وتعداد مجتهدین کم بوده و…. اقاحسین عزیز اسم کتاب پیرامون انقلاب اسلامی است وکتاب چشم انداز یک حکومت دینی و اسلامی بوده است وراجع به وقتی صحبت میکند که حکومت اسلامی در قدرت است وابتدای انقلاب هم تا دلتان بخواهد مارکسیست و مرتد داشتیم همه ی ابزار فراهم بود… مطالعه بیشتر»
با سلام. ابتدا باید از جنابعالی تشکر کنم که همیشه حضور فعال دارید و به نکته ای اشاره می کنم و ان اینکه غالبا با یک اسم مشخص (جواد الف) کامنت می گذارید این نکته مهمی است چون این امکان را می دهد که با کلیات نظرات شما اشنا شویم و امکان تناقض گویی با استفاده از اسامی مختلف نیز نباشد. اما در مورد کامنت شما در رابطه با رویای رسولانه، تا انجا که من دریافته ام سروش در پی اثبات رویا دیدن پیامبر نیست و لب کلام و نظر ایشان این است که اگر از دریچه رویا (یا مکاشفه… مطالعه بیشتر»
اقای جواد الف عزیز اینکه سایت دکتر سروش فقط انانکه موافق بنویسند را منعکس میکند وشما من را بعنوان مثال اوردید باید عرض کنم که اینطور نیست من بعنوان مثال در مدرسه مولانا قسمت پنجم نقدی برای دکتر سروش نوشتم که منعکس شد و همین الان هم اگر رجوع کنید خواهید دید که موجود است واما باقی داستان . شما گفتید که چرا دکتر سروش میگوید که از بیرون متن باید دلیل برای اثبات ان اورد ونوشتید که در ان دوران تعداد باسوادها کم بوده وهمین یک کتاب به ما رسیده است.دوست من . منظور دکتر سروش از اینکه از… مطالعه بیشتر»
با سلام. در خصوص نظرات شما در مورد آقای مطهری و آن سه فرضی را که مطرح نمودید اگر اجازه بدهید من یک فرض چهارمی هم به آن اضافه می کنم. به گمان من اقای مطهری همچون بسیاری دیگر از متفکران قبل از انقلاب واقعا بر این باور بود که می توان به راحتی از اندیشه های اسلامی به صورت منطقی و عقلی دفاع کرد و کم هم نبودند کسانیکه صادقانه این باور را داشتند. ایشان گمان می کردند که اگر فرصت برای دفاع عقلانی از اسلام باشد کار مشکلی نخواهد بود که برای همگان اثبات کرد اسلام حق است… مطالعه بیشتر»
سلام بر دوست گرامی جناب جواد الفبه نظر من همانگونه که سروش نمیتواند ثابت کند که این آیات نتیجه رؤیاهای پیامبر است شما هم نمیتوانید ثابت کنید که این آیات نتیجه وحی و گفتگوی خدا با پیامبر بوده است. در قرآن هیچ چیز محیرالعقولی به چشم نمیخورد که از توان بشر خارج باشد. اینکه پیامبر دارای هوش و ذکاوتی به مراتب بالاتر از انسانهای پیرامون خود داشته جای هیچ شک و تردیدی نیست؛ اما در طول تاریخ، ما به انسانهای بسیاری برمیخوریم که دارای هوش سرشاری بودهاند و توانستهاند تأثیرات عمیقی به مراتب بیشتر از پیامبر بر جامعه خود بگذارند… مطالعه بیشتر»
دوست گرامی . علی اقای عزیز من با مطهری پدر کشتگی ندارم لطف بفرمایید و شعار ندهید من کتاب مطهری را به عنوان سند معرفی کردم وگفته های ایشان را بازگو کردم و سه حالت برای نظر و نیت ایشان مورد تصور بود که بیان کردم وقضاوت را هم بعهده خوانندگان محترم گذاشتم خوب . اگر از منظر شما حالت چهارمی مورد تصور است بیان بفرمایید لطفا تعصبات بیجا را کنار بگذارید باشعار دادن چیزی درست نمیشود از همه ی اینها گذشته مطهری از نظر فلسفی هم اشکالات متعددی داشت مطهری معصوم که نبود ایشان بنا به سهم خویش فعا… مطالعه بیشتر»
با سلام اینجا از مصطفی ملکیان برای تطبیق حرف و عملش در تعهد به «آزادی» تجلیل شد، و نه ساختن بتی از او چنانچه یکی از دوستان هشدار داد! همه ما خوانندگان نیلوفر شاهدیم که در این سایت کامنت ها در نقد مطالب آقای ملکیان بدون هیچ سانسوری منتشر می شود. از جمله نقد گزنده من بر مطلب ایشان درباره ازدواج سه ساله، و یا مفهوم «عبودیت» خدا و رابطه آن با عقلانیت و سایر موارد… بدون کم و کاست منتشر شده است. در مقایسه از برخی مدعیان روشنفکری و آزادی و لیبرالیسم سخن رفت که خارج کشور در سایت… مطالعه بیشتر»
جناب حجت جانان!
مطهری زنده است تا اسلام زنده است.
در زمان حیات ایشان و بعد ازآن هم بسیاری که شما درمقابل آنان شاگرد هم محسوب نمی شوید تلاش کردند این شعله فروزان را خاموش کنند و نتوانستند.
شما هم زورتان را بزنید!
[quote name=”سیمین”][quote name=”افشین”]از خانم سیمین برای نظر عمیقی که در باب استاد مطهری بیان فرمودند سپاسگزاری می کنم.[/quote]سلام. تصورم این است که اگر روزی، خیل اندیشه های زنگارگرفته پالوده شود و قضاوت های آلوده به تعصب، در چشمه ی زلال انصاف و وجدان شستشو گردد، آنروز کسانی مثل مطهری و شریعتی، بدرستی شناخته میشوند و جایگاه شایسته خود را باز می یابند. متشکرم از احساس زلال تان[/quote] باز هم تکرار میکنم که دوستان دیگر موقع آنست که بتدریج همه چیز را تئوریزه کنید و کلا نگاه تئوریزیکال به دنیا داشته باشید و برای همه حرفهایتان حتما دلیلی آماده کنید مثلا… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”]نیمای گرامی با سلام نکته اصلی که بر آن تاکید کردم گمان نکنم مساله پیچیده ای باشد. بلکه به گمانم بدیهی است. قرآن در ۱۴ قرن به مخاطبین امی اش که نه سواد داشتند و نه دسترسی به کتاب و کتابخانه و مدیای امروز، به عنوان یک اصل می گوید: [b]دنبال چیزی که به آن علم نداری نیفت[/b]: وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ. حال چه عضو حزبی باشی چه نباشی پایبندی به این آموزه باید سرلوحه تصمیماتت باشد. چرا که در وهله نخست فرد را به [u]راهِ دانستنِ بیشتر می کشاند. [/u] خب چرا ابراهیم یزدی… مطالعه بیشتر»
همانطور که میدانید جناب مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی فرمودند که در حکومت اسلامی مارکسیست ها در دانشگاه کرسی خواهند داشت وایشان میفرمودند که من حق ندارم بیایم ابتدا مارکسیست را برای دانشجو شرح دهم وسپس انرا رد نمایم یک استاد مارکسیست باید بیاید مارکسیست درس دهد ومن اسلام درس خواهم داد وازاین میان دانشجو هر کدام را بپذیرد انرا انتخاب خواهد کرد ما وقتی این حرفها را ان زمان میشنیدیم چون خودمان صادق بودیم بسادگی باور میکردیم وامثال جناب مطهری را اسطوره ازادگی وبزرگمنشی میدانستیم جناب مطهری وقتی این حرفها را میزد میدانست که تمام مارکسیستهای ایران مسلمان… مطالعه بیشتر»
[quote name=”افشین”]از خانم سیمین برای نظر عمیقی که در باب استاد مطهری بیان فرمودند سپاسگزاری می کنم.[/quote]
سلام. تصورم این است که اگر روزی، خیل اندیشه های زنگارگرفته پالوده شود و قضاوت های آلوده به تعصب، در چشمه ی زلال انصاف و وجدان شستشو گردد، آنروز کسانی مثل مطهری و شریعتی، بدرستی شناخته میشوند و جایگاه شایسته خود را باز می یابند. متشکرم از احساس زلال تان
[quote]این من و شما نیستیم که تعیین میکنیم در ذین چه چیزی داریم و چه چیزی نداریم این متولیان دینی هستند که مرجع افکار و عمل مردم هستند ومردم دینشان را از انها میگیرند حالا شما تا اخر عمرت بگو نسخ نداریم چیزی عوض نمیشود نهج البلا غه میگوید نسخ داریم وایه سوره توبه را ناسخ ایه اخر سوره کافرون میداندو نهج البلا غه مورد تایید اکثریت فقها و مراجع میباشد[/quote] دوست بسیار عزیز گذشت زمانی که دین بندان با یادگرفتن چهار تا کلمه عربی دست و پا شکسته، در دهات برای مردم سوادصفر پروفسوری می کردند (تا مرغ مفتی… مطالعه بیشتر»
از خانم سیمین برای نظر عمیقی که در باب استاد مطهری بیان فرمودند سپاسگزاری می کنم.
با سلام حضور محترم اقای جواد الف عزیزم یعنی واقعا شما فکر میکنید که شما میدانید که مشرکان نقشه قتل حضرت محمد را داشتند و باعث هجرت پیامبرشدند و من اینها را نمیدانم اینها اطلاعاتی است که هر بچه مدرسه ای میداند دوست من مشکل از بعداز تشکیل حکومت توسط حضرت محمد پیش امد در ابتدای اعلام پیامبری که محمد قدرتی نداشت بعداز تشکیل حکومت بود که رویه ها عوض شد واینکه شما میگویید که نسخ را قبول ندارید وبه من توصیه میکنید که اینها را دور بریزم با دور ریختن اینها توسط من چیزی عوض نمیشود حکم نسخ سر… مطالعه بیشتر»
نیمای گرامی با سلام نکته اصلی که بر آن تاکید کردم گمان نکنم مساله پیچیده ای باشد. بلکه به گمانم بدیهی است. قرآن در ۱۴ قرن به مخاطبین امی اش که نه سواد داشتند و نه دسترسی به کتاب و کتابخانه و مدیای امروز، به عنوان یک اصل می گوید: [b]دنبال چیزی که به آن علم نداری نیفت[/b]: وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ. حال چه عضو حزبی باشی چه نباشی پایبندی به این آموزه باید سرلوحه تصمیماتت باشد. چرا که در وهله نخست فرد را به [u]راهِ دانستنِ بیشتر می کشاند. [/u] خب چرا ابراهیم یزدی های سالیان… مطالعه بیشتر»
دوست عزیز اقای علیرضا کار روشنفکر این نیست که بگوید چه چیزی دین است و چه چیزی دین نیست دین را مراجع تقلید و مجتهدین تعیین میکنند انها هستند که مرجع پذیرفته شده افکار عمومی به لحاظ دین شناسی وتعیین محدوده اینکه چه چیزی دین است . هستند روشنفکر پس از انکه محدوده دین توسط متخصصین اهل فن ان که مجتهدین ومراجع میباشند . تعیین شد انوقت کارش اغاز میشود که ان احکام را با میزان عقل ووجدان بشری بسنجد که ایا این احکام بحق هستند یا مشتی خرافه را به خورد مردم میدهند اگر بحق بود از ان جانبداری… مطالعه بیشتر»
دوست گرامی آقای حجت جانان با سلام مطالبی که اینجا فرمودید نادرست است. به نظر می رسد در این زمینه مطالعه کافی روی قرآن ندارید. جنگ طولانی بین اردوگاه پیروان حضرت محمد و اردوگاه مشرکان مکه، از زمانی آغاز شد که مخالفین پیامبر با توطئه قتل پیامبر، پیامبر و یارانش را از خانه و دیار خود [b]اخراج کردند[/b]. استناد حقوقی قرآن به مشروعیت جنگ دفاعی جاری، همه جا به اخراج یاران پیامبر از دیارشان است. این مشرکان مکه بودند که «اول مره» تعدی را آغاز کردند. قبل از اخراج از مکه، پیامبر چه تعدی به مشرکان کرد؟ پیامبر می آمد… مطالعه بیشتر»
با سلام و عرض احترام
با توجه به اینکه معتقداید جهاد ابتدایی در قرآن وجود ندارد، شرکت امامان شیعه در حمله اعراب علیه ایران را چگونه توجیه می کنید؟
همچنین لطفا در مورد حکم تبلیغ علیه اسلام هم نظر خود را مرقوم بفرمایید.
با سلام جناب حجت جانان آیا شما این مطلب مسلم را قبول دارید که مطلقات حمل بر مقیدات می شوند؟ مطلبی که در عرف قانون شناسی و تفسیر قوانین همه اهل فن به آن اذعان دارند و در همه زمانها به ان عمل می شده و می شود.اگر قبول دارید چگونه در مورد ایات جهاد به آن عمل نمی کنید؟ جناب حجت جانان، آیات۱تا۱۴سوره توبه درباره مشرکان پیمان شکن است که تجاوز را آغاز کردند نه مشرکانی که بر سر عهد و پیمان خود هستند و در آیات ۸و۹سوره ممتحنه آمده است که خدا شما مسلمانان را از نیکی کردن… مطالعه بیشتر»
حضور دوست محترم اقای علیرضا این علیرضای دومی باید یک شماره ای یایک نشانه ای میگذاشت تا اشتباه نشود من فکر کردم که شما کامنت گذاشته اید واما در مورد اینکه ناسخ ومنسوخ در قران هست یا نه این نمیشود که شما یا هر فرد دیگری بیاید خود ادعا کند که نسخ داریم یا نداریم این دینفرمایان هستند که تعیین کننده هستند و جماعت به انها در امر دین توسل میجویند ومن هم از زبان انها میگویم ووجود نسخ وعلی الخصوص همین سوره توبه نسبت به کافرون در نهج البلا غه هم امده است در ثانی بهر حال شما معتقد… مطالعه بیشتر»
من از آقای علیرضا معذرت می خواهم، نمیدانستم قبلا کسی به این اسم کامنت گذاشته.کامنت ۵۴ از من است. آفای حجت جانان گویا عادت به قضاوت های نسنجیده و نادرست و تهاجمی دارند و این از کامنت هایشان کاملا عیان است.
با سلامجناب حجت جانان ، هر کسی که به اسم علیرضا کامنت می گذارد دلیل براین نیست که همه شان یک نفر هست.بله بنده با جناب ارجمند، گفتگوهایی داشتم و این دلیل نمی شود که کامنت شماره۵۴ که به اسم علیرضا هست همان کسی باشد که با جناب ارجمند گفتگو کرده باشد. کامنت شماره ۵۴از بنده نیست. جناب حجت جانان؛ در مورد ایات جهاد و جنگ در قرآن باید دقت کنید که در قرآن آیاتی هست که در انها شرط تجویز جنگ ذکر شده و آن شرط ، تجاوزر دشمن است که در آن صورت جنگ برای دفع شر دشمن… مطالعه بیشتر»
سلام ما در مطالعه طبیعت اتصال و ارتباط مباحث و موضوعات و مصادیق را رعایت می کنیم.دنبال نظریه های کلی تر میگردیم. عرض بنده این است که بفرض اگر قرآن کتاب حقیقت باشد نیز باید همین نحو خوانده شود.به این روش جواب صحیح بدهد. نتایج خواندن قرآن به این روش است که نشان میدهد حقیقت چیست (البته با همان فرض حقیقت بودن قرآن).انتخاب این روش و تداوم و استقامت بر آن بر “باور” ما می افزاید… پیوسته خواندن قرآن محک برداشت صحیح از قرآن است.گذشتگان بدلایل مختلف کمتر این روش را رعایت میکرده اند.هنوز هم همینطور است.تا جایی پیوند آیات… مطالعه بیشتر»
اقای ارجمند عزیز شما میگویید که مشرکان مسلمانان را مجبور به هجرت کردند این ابتدای اعلام پیامبری محمد بود بلی حضرت محمد تلاش کرد تا خود وافکار خود را اثبات کرد مسلما وقتی فکر نویی عرضه میشو د مخالفانی دارد انهم وقتی که شما میخواهید علیه کسانی حرکت ایجاد کنید که قدرت دست انهاست مسلما ساکت نخواهند نشست لکم دینکم ولی دین گفته قران و محمد است شما میگویید که محمد در تبلیغ دین برازادی تکیه داشت پس این ایه های سوره توبه که میگوید فاذاانسلخ الاشهرالحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصرو هم واقعدوهم الهم کل مرصد… مطالعه بیشتر»
اقای علیرضا شما وان فردی که مورد خطاب بود درست کامنت من را نخوانده اید من در همان کامنتی که گفتم مدیریت سایت کامنتها را برداشته فکر میکردم اولین کامنت من جزو حذف شدههاست ولی در همان کامنت پایین تر گفتم که الان دقت کرده ام کامنت حذف نشده است واولین کامنت با سلام و حضور محترم خانم … شروع شد خوب وقتی اولین کامنت این بوده معلوم است که قبل ازان چیزی نبوده است من همین کامنت شماره سی را فکر میکردم که حذف شده بعد در ادامه دیدم که حذف نشده است ومنظورم این بود که من با… مطالعه بیشتر»
[quote name=”جواد الف”]دوست گرامی نیمازمانی که ابراهیم یزدی و مرحوم حاج سیدجوادی در دولت بازرگان اصرار داشتند تا تنور داغ است برای «جمهوری اسلامی» با رفراندم از مردم رای «آری» بگیرند، یک نفر مثل احمد شاملو پیدا می شود که بگوید مخلصت هم هستم آقای نهضت آزادی به من بگو این جمهوری اسلامی چیه تا من تصمیم بگیرم رای بدهم و یا ندهم و اگر هم رای می دهم بگویم آری یا نه! حالا بعد از ۳۶ سال حکومت جمهوری اسلامی، با این همه خسارات بر ایران و ایرانی، می بینیم که هنوز بین بنیانگذاران آن بر سر بنیادی ترین… مطالعه بیشتر»
در آخرین نوشته ام در سایت گفته ام که بنا به قرآنهر کس مسؤول عمل خویش است و کسی بار دیگری را بر دوش نمیکشد: ولا تزر وازره وزر أخری. بنابراین کارهای عمر و عایشه و علی و حافظ شیرازی به پای محمد نوشته نمی شود، اگرچه بسیاری از منقولات باصطلاح مسلم تاریخی هم مخدوش است. مثلا من این داستان را که پیامبر به سران ایران و روم نامه نوشت با دلایل متعدد قرآنی و عقلی مجعول می دانم و إن شاء الله در گفتاری به آن خواهم پرداخت. محمد در تبلیغ دین بر آزادی تکیه داشت: لکم دینکم ولی… مطالعه بیشتر»
سلام
قصد داوری ندارم ولی با مرقومه ی مدیر محترم سایت ذیل نظر شماره ۴۵، مشخص شد که جنابعالی با جوسازی می خواهید نظر خود را به کرسی بنشانید و این کار از شما که خود را تابع استاد گرامی جناب ملکیان می دانید، بعید است. چنین پیروان و دوستانی وجهه استاد را با این حرکات مخدوش می کنند.
سلام جناب مرادی بزرگوار، مشکل من چگونه خواندن قرآن نیست، بلکه مفهوم و معنای آیات قرآن است. من اگر بخواهم طبق فرامین قرآن عمل کنم دچار تناقضات درونی و تشتت فکری رنجزایی میشوم، مگر اینکه دست به گزینش بزنم و به آیاتی عمل کنم که با توجه به تجربهی خودم، صحت اخلاقی و عقلانی بودن آنها بر من روشن شده است؛ هر چند در این صورت باز هم دچار تناقضات لاینحل دیگری میشوم که منشآ آن به خاطر عمل نکردن به بخش اعظم این کتاب است، و با خود میگویم اگر این آیات، کلام خداوند است مگر میتوان از آنها… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند عزیز پر واضح است که پیامبری با حکومت جداست ولی من اگر از لفظ پیامبر در متن استفاده میکنم بدلیل رعایت احترام است وگرنه میتوانم به محمد بسنده کنم در ثانی دوستان دیندار سنتی چون محمد را معصوم میدانند نمیتوان ایشان را با حاکمهای دیگر قیاس کرد چون ایشان را پیامبر خدا میدانند واز هر گونه خطا و اشتباه مبرا میدانند بنا براین قیاس محمد با دیگر حکام اشتباه است ثالثا اینکه بحث روی خمس ومالیات نیست من ایاتی از قران را مثال زدم که از محمد بعنوان پیامبر گفته شده ولی بعدها ان ایات توسط ایات دیگر… مطالعه بیشتر»
سلام. با خودت خلوت کن؛ تنهای تنها، به هیچ صدایی گوش نده، به هیچ چیز نگاه نکن،حرفی نزن، اصلا چشمانت را ببند، زبانت را نگهدار و ذهنت را و احساست را از همه چیز خالی کن،از همه ی گفته ها و شنیده ها و برهان ها و استدلال ها و تلاشهای مضحکی که چه در جهت اثبات وجود خدا و چه در جهت نفی وجود خدا شنیده ای.مثل یک کودک تازه متولد شده باش که ذهن و فکر و احساسش از همه چیز تهی است. آنگاه اگر حس کردی که در ضمیرت، در قلبت، در اندیشه ات،کسی حضور دارد، کسی… مطالعه بیشتر»